فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

دلخوری حامد بهداد از رامبد جوان/نقش اول شدن شفیعی‌جم....



حامد بهداد,رامبد جوان

 دلخوری حامد بهداد از رامبد جوان/نقش اول شدن شفیعی‌جم در کار بیضایی/خواربارفروشی عطاران پشت زامیاد!

شهاب حسینی با اجرای نمایش‌های طنز همراه با سلیمانی، نصرالله رادش، یوسف صیادی، یوسف تیموری، رضا شفیعی‌جم وارد دنیای هنر شده‌است.

رضا عطاران، شهاب حسینی و حامد بهداد که این روزها مشهورترین،‌ پول‌سازترین و البته از پرکارترین ستاره‌های سینمای ایران هستند در گفت‌وگوهایی جداگانه با «زندگی ایده‌آل» از مسیری که برای رسیدن به موفقیت طی کرده‌اند گفته‌اند.

 

حامد بهداد,رامبد جوان

 
عکس من روی آینه اتاق رامبد بود
حامد بهداد: دوستی من و رامبد از آنجا شروع شد که من در آن ایام در شرکت تبلیغاتی رامبد «زیتون» کار می‌کردم و کم‌کم دستیارش شدم. رامبد من را به خانه‌اش می‌برد، خانه‌ای که او در آنجا کنار پدرومادرش زندگی می‌کرد، عکس من روی آینه اتاق رامبد بود و حتی آنجا جایی برای خوابیدن داشتم، غذا برای خوردن داشتم چون من آن زمان دانشجو بودم و رامبد در حق من برادری کرد، او مرا به سینما آورد و دست مرا گرفت.

 

به رامبد نقشی در فیلم «آخربازی» همایون اسعدیان پیشنهاد شده بود او من را به جای خودش معرفی کرد فیلمی که من به خاطرش کاندیدای دریافت سیمرغ بازیگری شدم. او مرا وارد سینما کرد یعنی دست مرا گرفت و گفت خانم‌ها و آقایان اینک حامد بهداد.


همایون اسعدیان می‌گفت: «مفتخرم که حامد بهداد را ما به سینما معرفی کردیم.» بله این قشنگ است تو باید حق مطلب را ادا کنی، تو باید این فرصت را به دیگران بدهی که به تو افتخار کنند، به تو تکیه کنند اسم تو را بیاورند و خجالت نکشند.


به رامبد گفتم دیگر بهترین دوست تو نیستم
حامد بهداد: همیشه خیلی از رفتارهایم را با رامبد چک می‌کنم، حتی همین چندروز پیش در مورد یک کار با او مشورت کردم. یک‌بار احساس کردم، دیگر مثل قبل با هم دوست و رفیق نیستیم و به او اس‌ام‌اس دادم که من می‌دانم که دیگر بهترین دوست و رفیق تو نیستم و من می‌دانم که فلانی را از من بیشتر دوست داری.

 

پس از این به بعد رفتارم را بر این اساس تنظیم می‌کنم. در جواب این اس‌ام‌اس من او جواب داد که احمقی اگر فکر کنی که بین دوست‌هایم کسی را به اندازه تو دوست داشته باشم و باز من جواب دادم: پس من رفتارم را براساس آخرین اس‌ام‌اس تو تنظیم می‌کنم.

 

شما رامبد را نمی‌شناسید، شما نمی‌دانید پشت این همه طنز و آیتم‌های هوشمندانه و شوخ‌مندانه و طنازی یک آدم جدی وجود دارد، توفیق الکی به دست نمی‌آید به‌خصوص در این مملکت، جدیت، پشتکار و همت می‌خواهد او اگر به اینجایی که هست رسیده زحمت کشیده توهین شنیده و هزاران مورد دیگر، من دیده‌ام که دیگران در برخورد با او چه احترامی می‌گذارند. او آدم عجیب و غریبی است، من اصلا مثل او نیستم من حوصله این را ندارم که وقتم و رفاقتم را با آدمی بگذارم که من‌دهنده باشم اما رامبد دهنده است؛‌صرفا گیرنده نیست.

 

شهاب حسینی,عکس شهاب حسینی

 

تیم شهاب حسینی با نصرالله رادش، یوسف صیادی، یوسف تیموری و رضا شفیعی‌جم
شهاب حسینی: من کارم را از تلویزیون شروع کردم و اولین پله‌های ترقی را در آنجا پیمودم و به نوعی به آن دوره از کارم مدیونم. دوره‌ای که از تئاترهای دانشجویی شروع شد. مدتی بعد بازی در نمایشنامه‌های رادیویی و گویندگی به آن اضافه شد.

 

ما با اغلب بچه‌های بازیگری که کار طنز می‌کنند مثل نادر سلیمانی، نصرالله رادش، یوسف صیادی، یوسف تیموری، رضا شفیعی‌جم تیمی داشتیم که به شهرهای مختلف می‌رفتیم و برنامه‌های شاد اجرا می‌کردیم. من آیتم روی صحنه بازی کرده‌ام و فهمیدم که کارم طنز نیست و در این زمینه بشدت بی‌استعداد هستم. شاید در زندگی عادی خلاقیت خنداندن دیگران را داشته باشم ولی در بازی این‌‌طور نیستم. زیبایی طنز این است که از یک عمق و ژرفا بیرون می‌آید. به این ترتیب بچه‌ها کار طنز را ادامه دادند و من شومن بودم. سلام و عرض ادب و...


نادر سلیمانی من را به تلویزیون برد
شهاب حسینی: اینها همه پله بود. آن زمان من تئاتر دانشجویی کار می‌کردم، یکی از بچه‌هایی که در آن تئاتر کار می‌کرد دستیار آقای فردرو شد، ایشان می‌خواستند مجموعه‌ای به نام «جمعه‌ها با شبکه 2» تهیه کنند. آن دوست ما موظف شد برای آیتم درطنز بازیگر انتخاب کند، بدیهی بود که اول سراغ ما آمد که یک سال بود با هم تئاتر کار می‌کردیم.

 

آنجا بود که من با 2 نفر آشنا شدم که یکی کامران ملک‌مطیعی و دیگری نادر سلیمانی بود. از طریق کامران برای گویندگی در رادیو دعوت شدم و از طریق نادر به آن تیم رفتم. در آن برنامه‌ها بین مردم مسابقه اجرا می‌کردیم، مثل مسابقه خوانندگی و...و خلاصه جو شاد ایجاد می‌کردیم و هر چقدر انسان از کاری که می‌کند انرژی مثبت کسب کند اعتماد به نفس‌اش برای ادامه کار بیشتر می‌شود.

 

در همین ایام یکی از دوستانم به من گفت: «آقای رسول یک برنامه‌ای را برای شبکه دو تهیه و تولید می‌کند به اسم اکسیژن و برای مجری آن تست می‌گیرد». بین 150 نفر در تست شرکت کردم و لطف خدا که همواره همراهم بوده انتخاب شدم. به این ترتیب کار من در تلویزیون شروع شد. آن برنامه خیلی موفق بود. در آن زمان امیرحسین مدرس و کامیار اسماعیلی در برنامه نیمرخ این راه را هموار کرده بودند و ما در برنامه اکسیژن یک‌سری موزیک‌های پاپ و رپ کار کردیم که خیلی باعث جذابیت برنامه شد.

 

رضا عطاران,عکس رضا عطاران

 

قرار شد رضا شفیعی‌جم در فییلم بیضایی نقش اصلی باشد
رضا عطاران: اواخر کار «ساعت خوش» که بودیم، فیلمسازان بزرگی مثل آقای بیضایی، آقای مهرجویی، آقای افخمی و... که حالا همه را دقیق یادم نیست آمدند و با ما برای کارهای سینمایی صحبت کردند. هر کدام از ما قرار بود با یکی از این بزرگان کار کنیم. یعنی صحبت‌ها شد و بازیگران هم انتخاب شدند.

 

مثلا رضا شفیعی‌جم قرار شد در فیلم آقای بیضایی به نام «چه کسی رئیس را کشت» نقش اصلی باشد. واقعا در اوج بودیم و احساس می‌کردیم حالا در قله موفقیت هستیم و دیگر همه‌چیز تمام شده و آینده ما برای همیشه تضمین است.


گفتند هیچ‌‌‌‌‌وقت بیشتر از 2 یا 3 نفرمان در یک کار نباشیم
رضا عطاران: در آن شرایط رؤیایی یک دفعه به ما اطلاع دادند که ممنوع‌کار هستیم. آن فیلم‌ها هم ساخته نشدند. علاوه بر آن خود ما هم که دیگر نمی‌توانستیم کار کنیم. بعضی‌ها مثل مهران مدیری و ارژنگ امیر‌فضلی ممنوع‌کاری‌شان تا 3 سال طول کشید. من تا یک سال و نیم ممنوع‌کار بودم و تمام شد. منتهی بعد قرار شد که دیگر هیچ‌‌‌‌‌وقت بیشتر از 2 یا 3 نفرمان در یک کار نباشیم.


عقب زامیاد مواد غذایی می‌فروختم
رضا عطاران: تا ممنوع‌کار شدیم زمان برای ازدواج پیدا کردم و 3، 2هفته از ممنوع‌کاری‌ام ازدواج کردم. بعد دیگر پیگیر ماجرای تامین نان و امرار معاش زندگی شدم. بالاخره باید یک جوری زندگی را می‌گذراندیم... خلاصه با آقایی دفتر پخش مواد‌غذایی زدیم.

 

ما یک وانت داشتیم که با آن به سوپرمارکت‌ها می‌رفتیم و می‌پرسیدیم که چه چیزهایی نیاز دارند و می‌گفتیم که ما مثلا می‌توانیم مربا، چیپس، پفک و... را برایتان بیاوریم.یک زامیاد از این آبی‌ها داشتیم. البته رضا عطاران بودنم خیلی کمک می‌کرد. آن آقا هم به همین دلیل با من شریک شده بود که استفاده کند.

 

کاری بود که اصلا حسی با آن ارتباط برقرار نمی‌کردم و برایم وحشتناک سخت بود. صبح که از خواب بیدار می‌شدم، دوست داشتم دوباره تا شب بخوابم ولی سر کار نروم. اصلا با آن ارتباط برقرار نکرده بودم تا اینکه خودشان یک دفعه زنگ زدند و گفتند دیگر می‌توانید سر کارتان برگردید. من هم فوری وارد کار شدم. نخستین کارم هم فیلم «کلید ازدواج» بود..../inn.ir


ویدیو مرتبط :
دوربین مخفی حامد بهداد با رامبد جوان

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

توهم قدرت شفیعی‌جم با شلوار بروسلی / گریه رامبد جوان در «خندوانه»! (+تصاویر)



اخبارفرهنگی,اخبار بازیگران,خندوانه

حضور گروهی یک تیم ورزشی و اجرای استندآپ کمدی توسط رضا شفیعی جم از رویدادهای خندوانه شب گذشته بود.

به گزارش باشگاه خبرنگاران؛ «خندوانه» شب گذشته با حضور جودو کاران حال و هوای ورزشی به خودش گرفت و جوان هم شادی برنامه را به همه ورزشکاران به ویژه خانواده جودو کاران ایران تقدیم کرد، بعد هم با بیان کاربردهای واژه هنر به هنرهای رزمی رسید و به این بهانه تیم ملی جودو کشورمان را دعوت به حضور کرد.

رضا رودکی ورزشکار به نام این عرصه و محمد منصوری سرمربی تیم جوانان و امید جودو نیز به عنوان نماینده این گروه به روی صحنه آمدند و ابتدا از تمرینات تیم ملی برای مسابقات جهانی گفتند.

در بین این صحبت ها رامبد از آن ها خواست تا چند تکنیک را به صورت عملی روی او اجرا کنند ولی وقتی مقابل منصوی قرار گرفت به طور نمادین ادای آدم های ترسو را درآورد که البته این ترس حین اجرای یکی از تکنیک ها که با پرتاب طرف مقابل همراه بود، واقعی شد.

 

اخبارفرهنگی,اخبار بازیگران,خندوانه

 

زمانی که بحث توضیح راه و روشهای این ورزش و خشونتی که در آن است ادامه پیدا کرد، جوان گفت : من واقعأ نمی دانم که اصلأ چرا شما را به خندوانه دعوت کردم." او سپس از اجرای این فن ها در خارج از ورزشگاه پرسید و رودکی پاسخ داد که پیاده سازی این تکنیک ها روی یک فرد عادی یا نا بلد بسیار خطرناک و آسیب زننده است و حتی استفاده از برخی از این روش ها در مسابقه هم ممنوع اعلام شده.

اما در بخش دیگر این گپ و گفت، رودکی هدیه ای را  از حسن روشنایی، رئیس کمیته بین الملل فدراسیون  جودو  که در برنا مه حضور نداشت، تقدیم رامبد کرد. در این پاکت نامه ای به همراه یک جفت کشف بچه گانه که طرح هندوانه داشت بود. کفشی که هر کسی با دیدن آن لبخند می زد.

در ادامه بعد از یک رفت و آمد رسانه ای کمدین رضا شفیعی جم وارد شد و از تلاشش برای یادگیری حرکات رزمی در کودکیش گفت،این که استعداد یادگیریش بسیار ضعیف ولی قدرت تخیلش در این زمینه بسیار قوی بوده. او همچنین از  شلواری  تعریف کرد که شبیه لباس بروسلی بود و با پوشیدن آن این توهمات قدرت بیشتری پیدا می کردند.

 

اخبارفرهنگی,اخبار بازیگران,خندوانه

 

قسمت دیگر استندآپ شفیعی جم به تعرف خاطره ای از دوران دبیرستان و مقطعی برمی گشت که مشت زدن به دیوار برای نشان دادن زورشان به یکدیگر به نوعی عادت تبدیل شده بود و رضا هم در این راستا با توجه به عدم استعدادش در زورآرمایی ها تحت قدرت همان شلوار بروسلی تصمیم می گیرد تا روی همکلاسی که با مشت هایش تاثیر خاصی روی در و دیوارها می گذاشت را کم کندو این کار را با وجودهمه تمرکزی که ناظم مدرسه روی او داشت روزی با یک دیوار نم کشیده انجام داد، به طوری که دستش تا مچ در دیوار فرورفت. همین موقع هم ناظم حساس که در هر شرایطی به مقدار زیادی حواسش به شفیعی جم بود ظاهر می شود و .... .

با اتمام ایستاده با طنز این هنرمند و یک تنفس، جوان به سراغ تیم ملی بانوان رفت و بعد هم هر یک از اعضای این تیم خود را معرفی کردند، این معرفی ها همچنان برای اعضای تیم آقایان هم ادامه داشت و با تعظیم به گروه ناشنوا و کم شنوایان این عرصه به پایان رسید.

پس از این هم با حضور نوری مقدم سرمربی تیم ناشنوا و کم شنوایان و محمد منصوری از هر گروهی 9 نفر برای مسابقه طناب کشی  خندوانه انتخاب شدند و بازی کردند. و پیش از آن هم لبخند 10 ثانیه ای همیشگی با حضور اعضا تیم ملی زده شد.

با این تفاسیر در پایان،  رودکی و منصوری ضمن تشکر از خندوانه برای بها دادن به این ورزش که در حال کمرنگ شدن بود و ارزوی درخشش همه تیم های ورزشی کشورمان از جانب رامبد جوان این قسمت هم به آخر رسید.

شاد باشد.

اخبار فرهنگی و هنری - باشگاه خبرنگاران