فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

درباره همه سنگ زدن ها به «هفت سنگ»


بمب از اولین شب ماه مبارک رمضان منفجر شد. از یکی دو ساعت پس از پخش اولین قسمت «هفت سنگ»، زبانه تند و تیز آتش اعتراض ها و طعنه ها برای شباهت این مجموعه به سریال «خانواده مدرن» بالا گرفت و خبر دست به دست از سایت های خبری تا فیس بوک چرخید.





همشهری ج
وان: بمب از اولین شب ماه مبارک رمضان منفجر شد. از یکی دو ساعت پس از پخش اولین قسمت «هفت سنگ»، زبانه تند و تیز آتش اعتراض ها و طعنه ها برای شباهت این مجموعه به سریال «خانواده مدرن» بالا گرفت و خبر دست به دست از سایت های خبری تا فیس بوک چرخید.

روزنامه ها و سایت ها تیتر زدند «آبروریزی در صدا و سیما». همه نوشتند کپی نعل به نعل از یک سریال آمریکایی. نسخه ویدئویی مقایسه سکانس های اولین قسمت هم خیلی زود منتشر شد و همه شباهت ها و تفاوت های نسخه ایرانی نسبت به نمونه آمریکایی اش را فهرست کردند. حتی ماجرا به وب سایت هفته نامه TIME هم کشید. حالا همه جلوی آبروریزی، کلمه «بین المللی» را هم اضافه کرده بودند.

پای مجلس هم وسط کشیده شد. اعضای کمیسیون فرهنگی مسئولان تلویزیون را صدا کردند تا درباره جنجالی ترین اتفاق این روزهای سیما جواب بدهند. «هفت سنگ» هنوز زیر ذره بین مسئولان و رسانه هایی است که از روز اول بر طبل رسوایی سازندگان سریال و مسئولان تلویزیون کوبیده اند.

اما علیرضا بذرافشان کارگردان خوش سابقه و سرپرست نویسندگان سریال فعلا تن به گفتگو نمی دهد و پاسخ به همه پرسش ها و ابهام ها را حواله می دهد به وقتی دیگر؛ به زمانی که حاشیه ها کمی کمتر شده باشد و حرف های او به جنجالی دوباره تبدیل نشود. ما هم عجالتا با چند ابهام متنی و فرامتنی ماجرا را بررسی کرده ایم تا یکی دو هفته دیگر که با بذرافشان به گفتگو بنشینیم و با او درباره همه اتفاق های پیش آمده چالش کنیم. درباره این همه سنگ زدن ها به «هفت سنگ».

نابرده رنج ... (فوری)

«من از سال قبل در مصاحبه های مکرری که با مطبوعات داشتم، به قضیه اقتباسی بودن این سریال اشاره کردم و تعهدی برای کتمان کاری در میان نبوده است. حتی یکی از مطبوعات سال گذشته از قول من تیتر زد که: «مدرن فامیلی، ایرانی می شود». از سویی ما مسئله اقتباس و ایرانیزه کردن این سریال معروف و پربیننده آمریکایی را مطرح کرده بودیم و همه این موارد، صحت گفته های ما را تایید می کند. اقتباس و برداشت از آثار هنری هم در تمام کشورهای دنیا ملموس و مسبوق به سابقه است و اصولا همیشه آثار موفق هنری در معرض بازتولید و دوباره سازی بوده اند.»

بذرافشان در تنها گفتگوی رسانه ای این روزهایش (با روزنامه بانی فیلم) این حرف ها را زده و توضیح داده تفاوت های زیادی نسبت به نسخه خارجی وجود دارد: «ما تنها ساختار کلی را از سریال خانواده مدرن الهام گرفتیم و در جزییات، روابط و دیالوگ ها کاملا متکی به نویسندگان خود بوده ایم؛ به طوری که حتی گاه نگارش یک قسمت تا سه هفته به طول می انجامید.

کلیت کار هم یک سال در مرحله نگارش بود و ما چیزی کم نگذاشتیم و قصد تقلید نعل به نعل را نداشتیم که حالا برخی ادعای افشاگری دارند. اگر قسمت های آتی را ببینید، کاملا متوجه تفاوت های مشهود «هفت سنگ» و شاخصه های ایرانی آن خواهید شد. ما شوخی های مختص به جامعه و خانواده ایرانی را در دل کار گنجانده ایم و مناسبات حاکم بر قصه هم به کل برای مخاطب داخلی آشنا خواهد بود و نمی توان گفت یک سریال آمریکایی در حال پخش است که هیچ ارتباطی به فرهنگ ما ندارد.

او از برچسب اقتباس درباره سریالش هم نمی ترسد؛ «در خود آمریکا هم مسئله اقتباس امری معمول است و همین سریال «خانه پوشالی» پس از 20 سال دوباره سازی می شود. اتفاقا من امیدوارم فرهنگ اقتباس در کشور ما جا بیفتد و این ماجرا بستری شود برای آنکه نویسندگان در کنار طرح مضامین تازه، از توجه به آثار روز و مطرح دنیا هم در امر اقتباس و وجوه مختلف آن بازنمانند.»

«هفت سنگ» دومین سریال علیرضا بذرافشان در مقام کارگردانی است؛ کسی که قبل از این سریال هایی مثل «خط قرمز»، «تب سرد»، «زیرزمین» و ... با فیلمنامه هایی از او ساخته شده اند.

بذرافشان می گوید «هفت سنگ» را به قصد نزدیکی به «همسران» و «خانه سبز» ساخته و «من افتخار می کنم اگر هفت سنگ حتی 5 درصد شبیه خانه سبز و همسران شده باشد.» اما اگر قرار باشد ادعای او درباره اقتباس از یک سریال خارجی اتفاق بیفتد، چه مراحلی باید طی شود؟ اصلا این کار امکانپذیر هست؟ منع قانونی دارد یا نه؟

1- اقتباس چه قواعدی دارد؟

اقتباس ها همیشه با تصرف و تلخیص در اصل منبع همراه هستند. گاهی هم به صورت کامل صورت می گیرد. به بیان دیگر اقتباس در سینما به معنی شیوه ای است که از طریق آن یک فیلم بر مبنای آثار مکتوب، از جمله رمان، کتاب کمیک و نمایشنامه یا آثار تصویری و شنیداری مانند مجموعه های تلویزیونی یا برنامه های رادیویی ساخته می شود و در ذات خود تبدیل و برگردان دستمایه از یک رسانه به رسانه ای دیگر است.

برای تبدیل یک متن به نسخه نمایشی دو مرحله باید طی شود تا این روند تبدیل در چارچوبی درست و قاعده مند صورت بگیرد. در یک اقتباسِ کامل، اقتباس کننده ابتدا باید هدف صاحب اثر ادبی یا سازنده یک فیلم و سریال را کاملا درک کند و دقایق و ظرایف آن را به دقت بررسی و واکاوی کند. در مرحله دوم هنرمند فیلمساز باید دست به ابداع بزند و زبان و لحن و چارچوبی ویژه ابداع کند تا منظور نویسنده را از طریق آن و با تصاویر نمایش دهد.

در سینما و تلویزیون معمولا برای اقتباس سه روش اساسی وجود دارد. اولی اقتباس یا برداشت آزاد؛ معمولا نویسنده فیلمنامه اقتباسی عموما یک ایده، یک موقعیت یا یک شخصیت را از منبع اصلی گرفته و آن را به گونه ای مستقل و در روایتی بدیع و با فضا، مکان، زمان و شخصیت های جدید و در کشاکش روابطی تازه می پروراند.

مدلی که نویسندگان «هفت سنگ» می گویند سریال را براساس آن نوشته اند، نوع دوم اقتباس وفادار است. در این نوع اقتباس، نویسنده تلاش می کند با حفظ روح اثر اصلی، تا حد ممکن منبع ادبی را در قالب سینما بازآفرینی کند.

نابرده رنج ... (فوری)

سومین نوع، اقتباس های لفظ به لفظ است؛ این نوع اقتباس ها بیشتر منحصر به اقتباس از نمایشنامه ها و داستان های کوتاه هستند و سازندگان آنها تمایل شدیدی به حفظ همه کلیات و جزییات اثر ادبی در فیلم خود دارند.

2- آیا این کار در دنیا معمول است؟

اهمیت اقتباس در سینما و تلویزیون آنجا معلوم می شود که با نگاهی گذرا به آمار فیلم های اقتباسی جهان، مشخص می شود درصد بالایی از فیلم های سینما و تلویزیون و حتی سریال های پرمخاطب و طولانی را آثار اقتباسی تشکیل می دهند.

این آثار توانسته اند علاوه بر توجه عامه، نظر منتقدان را هم جلب کنند و جوایز بسیاری را در طول سال های مختلف از جشنواره های متفاوت کسب کنند. آمار و ارقام نشان می دهد اکثر فیلم های برنده جایزه اسکار اقتباس هستند. به طور دقیق تر 85 درصد کل فیلم های برنده اسکار اقتباس اند. 45 درصد از کل فیلم های تلویزیون اقتباسی هستند و 70 درصد از برندگان جایزه معروف و معتبر امی از بین این فیلم ها انتخاب شده اند.

اقتباس پلان به پلان از فیلم های موفق هم در چهار گوشه دنیا سابقه ای طولانی دارد و حتی در هالیوود هم تکرار شده است که شاید یکی از نخستین نمونه های آن به سال 1960 و بازسازی «هفت سامورایی» آکیرا کوروساوا (1954) با نام «هفت دلاور» جان استرجس بازمی گردد.

سایت imdb در فهرست «فیلم هایی که هالیوود از اروپا و آسیا دزدیده»، به 37 فیلمی اشاره کرده که برخی خیلی زود و تعدادی با چند سال فاصله در آمریکا بازسازی شده اند؛ آن هم با مقیاس بازسازی مو به مو! از جمله مهمترین بازسازی های هالیوودی از فیلم های غیرانگلیسی زبان در سال های اخیر می توان به «پیر پسر» براساس فیلم کره ای، «حلقه» بر اساس درامی ژاپنی، «رفتگان» مارتین اسکورسیزی براساس «اعمال شیطانی» هنگ کنگ، «فراموشی» کریستوفر نولان با الهام از فیلم نروژی، «آسمان وانیلی» کمرون کرو براساس فیلم الخاندرو آمنابار اسپانیایی، «دختری با خالکوبی اژدها» براساس فیلمی سوئدی و ... اشاره کرد.

3- آیا تلویزیون مقصر است؟

شورای نظارت بر صدا و سیما اعلام کرده محتوای سریال «هفت سنگ» را «به طور ویژه مورد بررسی دقیق» قرار خواهد داد، چون «طبق بررسی ها، داستان سریال هفت سنگ کپی برداری شده از یک اثر آمریکایی به نام خانواده مدرن (Modern Family) است که برای پخش در تلویزیون بازنویسی شده است.»

اعضای شورای نظارت می گویند «الگوبرداری از سریالی که توسط کشوری تولید می شود که از لحاظ فرهنگی تفاوت بسیاری با کشور ما دارد، مناسب نیست». از قرار معلوم طبق گفته های اعضای شورا، آنها مخالفتی با الگوبرداری های شکلی و ساختاری مناسب ندارند چون کیفیت کارهای تلویزیونی را بالا می برد و مخاطبان جذب می شوند ولی «اگر این الگوبردای از لحاظ محتوایی صورت پذیرد، به دلیل مغایرت فرهنگی؛ خلاف ضوابط، اهداف و معیارهای رسانه ملی است.»

اما در این میان یک علامت سوال بزرگ وجود دارد. مگر تلویزیون تا زمان پخش، چیزی از سریال نمی داند؟ اصلا فیلمنامه از ایده تا پخش چه مراحلی را می گذراند؟

معمولا شیوه تصویب طرح های داستانی و نمایشی مثل تله فیلم ها و سریال ها به این شکل است که طرح را به دفاتر طرح و برنامه سازمان در هر شبکه ای ارائه می کنند و در مرحله بعدی این طرح ها به گروه مربوطه یعنی گروه فیلم و سریال ارجاع داده می شود.

گاهی این طرح ها برحسب موضوع تقسیم بندی و به گروه هایی مثل معارف، اجتماعی و کودک و نوجوان فرستاده می شوند که کارشناسان مربوطه آن گروه درباره کیفیت کار و ساختار هنری اش نظر می دهند. بعد از تحویل نظر کارشناسی به گروه، شورای طرح و برنامه و کمیته های سیما درباره آن طرح بحث می کنند و ترکیبی از مدیران و معاونان سیما و همان شبکه تصمیم نهایی را می گیرند.

نابرده رنج ... (فوری)

از طرف دیگر، اگر طرح «هفت سنگ» از این همه فیلترها رد شده باشد، عوامل سریال اجازه ذکر منبع، آن هم اسم یک سریال آمریکایی را ندارند.

4- آیا این اتفاق در تلویزیون سابقه داشته است؟

بله. گرته برداری و تقلید از داستان های یک فیلم یا سریال خارجی بارها در تلویزیون اتفاق افتاده که اکثر آنها ناموفق بوده و تعدادی هم به مراد خودشان رسیده اند. سریال «سایه روشن» که داستان زندگی سه زن در تهران را نشان می داد، شباهت زیادی به قصه سریال «desperate housewives» دارد که داستان زندگی چند زن میانسال خانه دار را نمایش می داد که در زندگی روزمره شان درگیر مسائل مختلفی هستند؛ شباهتی که آرش معیریان، کارگردان سریال هم آن را رد نکرد و گفت: «هیچ اشکالی ندارد که از ظرفیت های سریال های خوب در کارهای دیگر استفاده شود.»

اوج سروصداها اما برای سریال «مسیر انحرافی» پیش آمد. سریالی که دو سال پیش از روی دست «لاست» ساخته شده و قرار بود حال و هوای کمدی داشته باشد اما توفیق چندانی نداشت. شباهت سریال های ایرانی به سریال های خارجی فقط محدود به سریال های آمریکایی نیست. «شاید برای شما اتفاق بیفتد» که پخش آن در طول این سال ها در شبکه تهران ادامه داشته، تقلیدی است از سریال ترکیه ای «کلید اسرار» که آن هم بارها روی آنتن شبکه سه رفته.

اما یکی از موفق ترین نمونه های اقتباس از روی سریال های روز دنیا، سریال «هوش سیاه» بود که با گرته برداری از سریال «فرار از زندان» ساخته شد. سریالی که دو سری ادامه پیدا کرد و هر بار با رعایت قواعد ژانر و طراحی های نسبتا دقیق روی کاغذ و در اجرا، توانست بیننده های زیادی داشته باشد و نمونه ای ایرانیزه و موفق از شباهت به نسخه خارجی یک سریال باشد.

5- آیا اقتباس از یک سریال خارجی کار خوبی است؟

درگیری اصلی بر سر نوع استفاده از دستمایه های دراماتیک نوشته ها و فیلم ها و سریال هاست. اینکه کسی که می خواهد از آنها اقتباس کند، می تواند جان مایه اثر را به زبان خودش و مدیوم رسانه پخش اثرش برگرداند یا نه؟ فیلمنامه نویس می تواند روی کاغذ به کاراکترها هویتی دیگر بدهد؟

آیا قدرت دارد در فرآیند ایرانیزه کردن یک اثر خارجی فقط متکی به استفاده از گلیم و حوض و ماهی قرمز در اجرا نباشد و روحیات و مسائل آدم ها و جامعه ایرانی را هم در اثر بازتاب بدهد؟ آیا حالا که همه کارشناسان فن از ضعف نوشته ها و اصالت نداشتن فیلمنامه ها و نبود فیلمنامه نویس مولف می نالند، اقتباس از آثار فرنگی کار بدی است؟

طبعا اگر جواب این سوال ها در نتیجه نهایی یک کار مثبت باشد، نه تنها خرده ای به فیلمساز نمی گیرند، بلکه مثل نمونه های موفق اتفاق افتاده در سینما، کارگردان هایی مثل ناصر تقوایی، ابراهیم حاتمی کیا و بهرام توکلی را به خاطر فیلم های «ناخدا خورشید»، «آژانس شیشه ای» و «اینجا بدون من» که اقتباس هایی از نوشته ها و فیلم های آمریکایی است، تحسین می کنند.


ویدیو مرتبط :
pebble ston river stone rock stone سنگ رودخانه ای -سنگ پبل - سنگ قلوه ای

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

سنگ کسی را به سینه زدن



 

 

سنگ کسی را به سینه زدن


این عبارت که به صورت ضرب المثل درآمده و عارف و عامی به آن استناد و تمثیل می کنند، در موارد حمایت و جانبداری از کسی یا جمعیتی به کار میرود، فی المثل گفته می شود: «از کثرت پاکدلی و عطوفت سنگ هر ضعیفی را به سینه میزند و از هر ناتوانی هواداری می کند.» یا به شکل دیگر: «چرا این همه سنگ فلانی را به سینه می زنی؟» که در هر دو صورت مبین حمایت و غمخواری و جانبداری است که از طرف شخصی نسبت به شخص یا افراد و جمعیتهای دیگر ابراز می شود.
کلمه سنگ در این مثل و عبارت، نگارنده را بر آن داشت که در پیرامون ریشه تاریخی آن مطالعه و تحقیق کند و خوشبختانه به شرحی که ذیلاً ملاحضه می شود به ریشه و علت تسمیه آن دست یافته است.
سنگ به معنی و مفهوم عام همین توده های سخت و بزرگ طبیعی است مرکب از املاح و عناصر معدنی یا آتشفشانی و رسوبی که بطور خلاصه ساختمان پوسته جامد زمین را تشکیل میدهد و آن را اصطلاحاً سنگ میگویند.
از کلمه سنگ صدها مثل و ضرب المثل ساخته شده از قبیل سنگ مفت، گنجیشک مفت؛ سنگ سبو، سنگ بزرگ برداشتن علامت نزدن است، سنگ روی یخ شدن، پیش پای کسی سنگ انداختن و جز اینها... و همچنین کلمه سنگ مقیاسی برای توزین و معیاری برای جریان آب چشمه ها و قنوات و رودخانه ها در ثانیه و دقیقه و ساعت است که بیشتر در امور کشاورزی مورد استفاده قرار میگیرد.
اما این سنگ که در عبارت بالا مورد بحث است، سنگ زورخانه است که بازوان سطبر و نیرومند میخواهد تا آن را چندین بار بالا بکشد و پایین بیاورد بدون آنکه ته سنگ با زمین تماس پیدا کند.
ورزش در ایران باستان عبارت بود از: کشتی گرفتن، چوگان بازی، اسب سواری، تیراندازی ،شکار حیوانات وحشی و رقصهای مختلف که در ایام عید و عروسی بعضاً جزء برنامه های متداول بود و مردم از زن و مرد و پیر و جوان به آن مشغول می شدند و مخصوصاً قدرت و همت و تهور جوانان را از این رهگذر آزمایش می کردند.
اگر چه تاریخ دقیق ورزشهای باستانی بر اثر حوادث گوناگون دقیقاً روشن نیست ولی همین قدر میتوان استنباط کرد که بعد از حمله خانمان سوز مغول و کشتارها و ویرانیها بخصوص اختناق و استبداد مظلمی که بر سرتاسر ایران سایه گسترده بود، رفته رفته در گوشه و کنار ایران ظاهراً به نام ورزش ولی باطناً برای جلب و تشکل مردان غیور و جوانان پر شور و اصیل ایرانی محلهایی به نام زورخانه ایجاد شده که هزینه آن را سکنه همان محله تهیه و تأمین میکرده اند. خوشبختانه این سنت ملی و غرور انگیز چون سایر سنتها دستخوش تجددخواهی و تجددمآبی نگردیده البته با کمی تغییر ولی با همان آداب و تشریفات شور انگیزش که تفصیل آن در کتب ورزشی آمده کاملاً حفظ گردیده است.
جالبتر آنکه ورزشهای باستانی در ایران به قدری مورد توجه جهانیان قرار گرفته است که نه تنها همه ساله هزاران نفر توریست و ورزش دوستان را از سرتاسر نقاط جهان به سوی ایران جلب می کند، بلکه واژه زورخانه هم در تمام زبانهای بیگانه به همین لفظ زورخانه گفته و نوشته می شود.
زورخانه های ایران سابقاً جایگاه وحدت و همبستگی روحی و معنوی و هماهنگی در جهت هدف ملی و میهنی بوده است که در آنجا آداب شاطری (شاطر قاصد تیزپایی بود که برای انجام مأموریتهای مهم سیاسی تربیت می شد و از راههایی میرفت که سوارکاران تیزتک نه از آن راهها میتوانستند بروند و نه از عهده اختفای خود در مواقع حساس برمیآمدند) و گرز گرفتن و کمانکشی و کمانداری و سپر گرفتن را با آلات و اسباب مشابه می آموخته اند.
مثلاً پای زدن نوعی تمرین حرکات شاطری، میل گرفتن نشانه سپر گرفتن، کباده علامت کمان کشی و کمانداری و بالاخره "سنگ گرفتن" در میان جنگ افزارها نشانه گرز گرفتن در جنگ بوده است که چگونه آنرا با انگشتان و پنجه های زورمند خود بالا و پایین ببرند و حملات شمشیرزنان و زوبین اندازان دشمن را خنثی نمایند.
سنگ امروزه دولنگه وزنه چوبی است، از دو قطعه تخته جسیم به شکل مربع مستطیل که قاعده تحتانی آن نیمدایره ای و ضخامت آن در حدود 10 سانتیمتر است. در وسط هر یک از سنگها سوراخ و دستگیره ای برای آنکه با دست بگیرند تعبیه شده و هر لنگه سنگ از بیست تا چهل کیلو گرم وزن دارد. سنگ گرفتن دو روش دارد. یکی جفتی و دیگر تکی.
در روش جفتی پس از آنکه ورزشکار به پشت دراز کشید دو تخته سنگ را با هم به آهنگی بالا میبرد و پایین می آورد بدون آنکه تکه سنگ با زمین تماس پیدا کند.
در روش تکی هر بار که پهلوی راست می غلطد، دست چپ خود را با سنگ بالا می برد و چون به پهلوی چپ میغلطد دست چپ را با سنگ پایین آورده، دست راست با سنگ بالا می برد. چون سنگ گرفتن ورزش انفرادی است به وسیله ضرب و آواز مرشد رهبری نمی گردد بلکه تنها به همان شمردن اکتفا می شود.
تر تیب شمارش سنگ گرفتن به این ترتیب است که از یک تا پنجاه می شمارند و اگر ادامه یافت به طور معکوس از پنجاه تا یک بر میگردند. البته این روش شمارش نباید از 117 تجاوز کند. اگر تجاوز کرد، سنگ شمار باید دوباره از یک شروع کند.
سنگ گرفتن از بهترین و دشوارترین ورزشهای باستانی است. هر تازه کار نمی تواند سنگ بگیرد فقط ورزشکاران نیرومند و ورزیده از عهده این کار بر می آیند؛ بهمین جهت سابقاً جوانان قوی بازو را "جوانان سنگ دیده" میگفته اند. این ابزار ورزشی را سابقاً "سنگ نعل و سنگ زور" هم میگفته اند. باید دانست که سنگ زورخانه در ابتدا واقعاً سنگ بوده است، یعنی سنگهای پهن و مسطح را در حدود اندازه و وزن مقرر فعلی می تراشیدند و بالا و پایین می کردند تا بازوانشان قوی و نیرومند شود.
غالباً در هر زورخانه چند سنگ در اوزان مختلف وجود داشت که هر ورزشکار به تناسب نیرومندی و زوربازویش سنگ میگرفت. البته افراد انگشت شماری هم بودند که هر کدام سنگ مخصوصی داشتند و کسی جز خودشان نمیتوانست آن سنگ را بالا بکشد. یکی از پهلوانان و سنگ گیران به نام ایران "پهلوان ابراهیم حلاج یزدی" بود که تاچه های گندم را در دکان نانوایی که در آن کار میکرد بدون آنکه از چند پله بالا برود از پایین به پشت بام پرتاب میکرد.
این پهلون سنگی از مرمر داشت که با آن ورزش میکرد و سنگ می گرفت. این سنگ به قدری وزین و سنگین بود که هیچ پهلوانی نمی توانست آنرا بلند کند. کاشف پهلون ابراهیم حلاج، مرحوم حاجب الدوله بود که او را با خود به تهران برده به حضور ناصرالدین شاه قاجار معرفی کرد.
سنگ پهلوان ابراهیم حلاج را هیچ اسب و قاطری نکشید و ناگزیر بر روی شتر قوی هیکلی بار کردند و به تهران حمل نمودند.
پهلوان نامدار و صاحب سنگ دیگر میرزا باقر در اندرونی، بود که چون یکی از خواهرانش در اندرون ناصرالدین شاه قاجار بود و او غالباً در اندرون سلطنتی نزد خواهرش میزیست، لذا او را در اندرونی می گفته اند.
این پهلوان نامدار که در میان سایر پهلوانان ایران به فهم و درایت مشهور است و حاجی محمد صادق بلور فروش از نوچه ها و پروردگان او بوده است سنگی داشت (البته از جنس چوب، نه سنگ) که تنها خودش میتوانست آنرا بلند کند و بالای سینه ببرد.
بدون تردید نظیر این سنگ گیران در میان پهلوانان کشور زیاد بودند و غرض از تحریر و تمهید مقدمه بالا این بوده است که ریشه تاریخی ضرب المثل "سنگ کسی را به سینه زدن" به دست آید و با این شرح و توصیف اجمالی گمان میرود روشن شده باشد که در قرون گذشته هر دسته از پهلوانان سنگ مخصوصی در زورخانه داشته اند و اگر پهلوانی سنگ دیگری را به سینه میزد، یعنی بالای سینه میکشید، احتمال داشت که آن سنگ بر اثر بد دست بودن و بدقلقی کردن و ثقل و سنگینی فوق العاده به روی سینه آن پهلوان مغرور و کم تجربه سقوط کند و موجب جرح و صدمه و ناراحتی گردد، لذا آن پهلوان را عقلای قوم از اینکار منع و موعظه میکردند که از باب احتیاط سنگ دیگری را به سینه نزند، یعنی با سنگ ناشناخته و زیادتر از قدرت و زورمندی خود تمرین نکند و حدود و ثغور پهلوانی را ملحوظ و محفوظ دارد تا احیاناً موجب خسران و انفعال نگردد.
این عبارت رفته رفته از گود زورخانه به کوی و برزن و خانه و کاشانه سرایت کرده، در افواه عامه به صورت ضرب المثل در آمد، با این تفاوت که اصل قضیه مبتنی بر غرور و خودخواهی، ولی در معنی و مفهوم مجازی مبین حمایت و غمخواری و جانبداری است تا جایی که عارف عالیقدر و شاعر دانشمند قرن نهم هجری، مولانا عبدالرحمن جامی نیز در رابطه با این مثل مشهور و مصطلح چنین نغمه سرایی می کند:

ای همه سیم تنان سنگ تو بر سینه زنان

تلخکام از لب میگون تو شیرین دهنان


منبع : farhangsara.com