درباره سریال «رابطه»، ملودرام هیجان انگیز

مجله روشن - سجاد صداقت: اگر از آن دست آدم هایی هستید که می خواهید یک سریال سرراست با داستانی مشخص و خطی ببینید، قطعا «The Affair» (رابطه) انتخاب خوبی نخواهد بود. سریال «رابطه» به هیچ وجه داستان سرراستی ندارد. در این سریال حتی قرار نیست یک روایت داشته باشیم. از آن مهمتر حتی قرار نیست یک روایت مشخص از زبان چند نفر به یک شکل روایت شود. همین نکات است که «رابطه» را به سریالی متفاوت تبدیل می کند اما با همه این تفاسیر، «رابطه» یک سریال عامه پسند است که قرار نیست روایت خود را بر روی یک خط مشخص بیان کند.

20 دسامبر 2015 اولین اپیزود فصل دوم سریال از شبکه «شوتایم» پخش شد. سریالی که از همان ابتدای پخش اش با شرایط ویژه ای همراه بود. این سریال برخلاف بقیه سریال هایی که در طول سال های اخیر از شبکه شوتایم پخش شده و معمولا شامل 12 اپیزود می شود، در فصل اول پکیجی 10 اپیزودی داشت. هر چند که در فصل دوم به همان روال عادی شبکه شوتایم بازگشت و در 12 اپیزود پخش شد.


«رابطه» در مراسم گلدن گلوب 2014 جایزه بهترین سریال درام را از آن خود کرد و در گلدن گلوب 2015 نیز جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل زن را به خود اختصاص داد. سریالی محصول خلاقیت و ایده «سارا تریم» و «هاگای لوی» درباره روابط انسانی آدم ها با یکدیگر البته از منظر دید آنها. «رابطه» درامی با روایت سوم شخص مذکر/ مونث و حول از هم پاشیدگی دو زندگی در پی یک رابطه و عواقب آن است.

سریال در همان آغاز مخاطب را به دنیای متفاوت خود دعوت می کند. این سریال در هر اپیزود با دو شخصیت اصلی خود «نوح» (دومینیک وست) و «آلیسون» (روت ویلسون) همراه می شود. به گونه ای که هر قسمت سریال به دو بخش تقسیم می شود. در فصل اول بخش مهمی از سریال و هر اپیزود به روایت یک ماجرا از زاویه دید نوح و آلسیون می پردازد. خاص بودن سریال هم دقیقا از اینجا آغاز می شود. در شهر کوچکی نزدیک نیویورک، یک داستان مشخص، دو روایت متفاوت خواهد داشت با تناقض های فراوان در جزییات و این اولین عاملی است که مخاطب را به سمت خود می کشد تا نتواند از «رابطه» دل بکند.

نوح یک معلم ساده است که در نیویورک به همراه همسرش هلن (مورا تیرنی) و چهار فرزندشان زندگی می کنند. داستان با سفر خانواده نوح برای تعطیلات تابستان به مونتاک آغاز می شود، جایی که پدر هلن در آن زندگی می کند. مردی ثروتمند که نوح از او و مادر هلن متنفر است. در این سفر او با آلیسون آشنا می شود، زنی که پیش خدمت رستوران است و به9 همراه شوهرش کول (جاشوا جکسون) چندی پیش از آن، فرزند خردسال شان را از دست داده اند.


در فصل ابتدایی «رابطه» روایت اصلی داستان پیرامون همین آشنایی شکل می گیرد. قرار است در این فصل داستان از زبان نوح و آلیسون بازگو شود اما آنچه در این بین به شدت مخاطب را به خود جلب می کند این است که در پایان هر بخش، آنان در حال بازجویی هستند. گویا در حال تعریف کردن داستانی هستند که ما از آن خبر نداریم و به تدریج قرار است از آنها باخبر شویم.

سریال در همان فصل اول داستان آشنایی دو شخصیت اصلی داستان را از زبان آنها بیان می کند اما در پایان هر بخش، به سه سال بعد می رویم و متوجه می شویم که هر9 آنچه می دیده ایم از زبان نوح و هلن در یک جلسه بازجویی روایت می شده است.

در فصل اول سریال مهمترین نکته چگونگی انتخاب است. شخصیت های سریال از همان ابتدا محکوم به انتخاب هستند و این مسئله به نظر یکی از کلیدی ترین نکات «رابطه» است. در فصل اول قرار است داستانی تعریف شود و در این بین گذری نیز به آینده داشته باشیم چون آینده به فصل دوم سریال ربط دارد؛ جایی که همه چیز واقعی تر می شود و برخلاف فصل اول دیگر با شخصیت هایی که آنها را نمی شناسیم روبرو نیستیم.


در فصل دوم سریال اما حکایت متفاوتی در میان است. اکنون سریال قصد دارد که داستان را از دید هلن و کول نیز روایت کند. شما به تدریج از یک داستان درام با درجه بالای مسائل عاطفی به سمت یک سریال با معمای پیچیده جنایی و البته نوع زندگی و تغییر آدم ها در طول سال های مختلف آشنا می شوید.

«رابطه» در فصل دوم ثابت می کند که مرزهای تغییر آدم ها در گذر زمان را به خوبی می شناسد و در طول سه یا چهار سالی که سریال در طول دو فصل پخش شده روایت می کند، تغییر آدم ها برل مرز باریکی تصویر می شود. این مرز به دلیل آنکه سریال تنها در زمان حال روایت نمی شود، می توانست به پاشنه آشیل مهمی تبدیل شود اما شخصیت های «رابطه» نماد واقعی یک زندگی و تغییر آدم ها در آن هستند، تغییری که به بهترین شکل ممکن روایت شده است.

«رابطه» با یک تصمیم آغاز می شود، تصمیمی که گویا در گفتن آن نوح و آلیسون دخیل هستند اما آنها در روایت خود، دیگری را دخیل در این تصمیم می دانند. تصمیم آنها برای برقراری رابطه، زمینه ساز همه اتفاقات بعدی سریال است. آنها در پایان همان فصل و در طول بازجویی نیز مجبور به تصمیم گرفتن هستند اما آنچه به خوبی به چشم می آید، همه ناشی از همان تصمیم اولیه شان است.

در فصل دوم و در حالی که سریال زمان حال را روایت می کند، گویی بقیه آدم ها و شخصیت های سریال نیز درگیر همان تصمیم هستند و کار به جایی می رسد که ماجرای جنایی مهمی که سریال از همان قسمت اول دنبال می کند نیز بر اساس همان تصمیم شکل می گیرد.


بازی خیره کننده روت ویلسون، فیلمبرداری خوب، انتخاب لوکیشن جذاب، دستمایه قرار دادن موضوعی عمومی و البته چالشی و نیز به تصویر کشیدن روایت های شخصیت های سریال از چندین قصه که در دل هم آمده اند، به جذابیت سریال کمک زیادی کرده است.

سریال «رابطه» داستان انتخاب هاست. در بخش های مختلفی از این سریال همین انتخاب ها باعث می شود که هر کسی راه خود را در پیش گیرد و حتی باعث می شود که آدم ها تنها بمانند اما گویا همان تصمیم اولیه، آنها را دوباره و دوباره به هم بازمی گرداند. همه چیز در «رابطه» رنگ و بوی دیگری دارد. داستانی که می توانست به شکل خطی روایت شود، اکنون در شکست زمان و روایت، تبدیل به یکی از بهترین سریال های سال های اخیر شبکه شوتایم به عنوان یک شبکه تلویزیونی شده است.

«رابطه» داستان کارها و امور آدم هایی است که تصمیم می گیرند، انتخاب می کنند و اتفاقا نتایج آن را نیز می پذیرند. واقعیات زندگی در سریال «رابطه» (The Affair) به شکل تازه ای روایت می شود و هیچ کس از این که روایت خود را بروز دهد، چندان راضی به نظر نمی رسد. آنچه در پایان برای وصف این سریال می ماند یک سوال است و آن هم این که از این پس و با حل سوالات سریال در پایان فصل دوم، فصل سوم چگونه راه خویش را پی خواهد گرفت؟