فرهنگ و هنر
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | خواندنی ها با برترین ها (81)در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ... |
درباره «خانه دختر» و داستان ملتهب اش
از جایی که فضای معما گونه ی فیلم آغاز می شود تلاش بیننده برای کسب رازمرگ بهار شدت می یابد ،چراهای گوناگونی به ذهن فشار می آورند چرا دختری در روز عروسی اش فوت میکند اما پدرش تمایلی برای گرفتن یک ختم باشکوه ندارد ؟چرا خانواده ی دختر آن اندازه که باید اندوهگین نیستند؟
صبح بخیر - ایمان عبدلی: حالا که خبر احتمال توقیف (خانه ی دختر) منتشر شده است نوشتن در مورد این فیلم سخت تر شده است ،فیلمی با فرمی بیشتر تلویزیونی تا سینمایی اما با داستان و فیلمنامه ای بکر که کمتر کسی تا امروز به خودش جرات ساختن چنین داستانی را داده است ، اینکه سوژه ملتهب باشد از کسی مثل پرویز شهبازی بعید نیست او جامعه ی گیر کرده بین سنت و مدرنیته ی ایرانی را به خوبی میشناسد و با تنگناهایی که یک جوان در امروز ایران دچار آن خواهد شد به خوبی آشناست ،در آثاری مشابه (خانه دختر) بنا به ملتهب بودن سوژه ی فیلم ،توجه به مسایل فنی و کیفیت سینمایی به میزان زیادی کاهش می یابد، کما اینکه در روزهای جشنواره آنچه که باعث کنجکاوی مردم و ترغیب آنان برای تماشای فیلم شده بود بیشتر از آنکه مربوط به کارگردانی فیلم و یا کیفیت بازی های فیلم باشد مربوط به داستان آن بود .
شاه حسینی که بیشتراو را با آثار تلویزیونی اش میشناسیم موفق شده حامد بهداد را در نقشی که استعداد عصیان زیادی دارد کنترل کند و حرکات اگزجره ی او را در چهارچوب داستان قرار بدهد، از همین رو بازی بهداد کمی متفاوت نشان می دهد. دومین موفقیت کارگردان ایجاد تضاد در احساسات بیننده با استفاده از فضاسازی روز عروسی می باشد، ما با دو کاراکتر جوان فیلم با بازی (پگاه آهنگرانی و باران کوثری)در فضای روز عروسی دوست مشترکشان (رعنا آزادی ور) همراه می شویم ،خرید عروسی، نصب پرده ،فضای شاد ابتدای فیلم، دنیایی شاد و بی عیب و نقص را پیش رویمان می گذارد. در دقایقی که گمان می کنیم دلیل پرداخت چنین داستانی چیست؟ نقطه عطف و گره ی اساسی فیلم با خبر مرگ مشکوک عروس در روز عروسی اش اتفاق می افتد ،فیلم از این نقطه به بعد وارد ژانر معمایی می شود تا اواسط فیلم که دوباره تغییر فضا می دهد و این بار با اثری تلخ و گزنده و با انتقادات کمتر دیده شده ی اجتماعی مواجه ایم .
از جایی که فضای معما گونه ی فیلم آغاز می شود تلاش بیننده برای کسب رازمرگ بهار شدت می یابد ،چراهای گوناگونی به ذهن فشار می آورند چرا دختری در روز عروسی اش فوت میکند اما پدرش تمایلی برای گرفتن یک ختم باشکوه ندارد ؟چرا خانواده ی دختر آن اندازه که باید اندوهگین نیستند؟
واکنش نامزد او: منصور چرا انقدر بهت زده است ؟حالا غم مرگ بهار به کلی فراموش شده است و راز مرگ او مهمترین مساله ی داستان است، این روال با تمرکز داستانی که داستانک های فرعی و خرده روایتی ندارد ادامه پیدا می کند، فیلم خلوت شاه حسینی که به نظر تلاش شده تا حد زیادی بر فیلمنامه استوار باشد در نیمه های کار تغییر لحن می دهد ورود به دنیای اسرار مگوهای تاثیر گذار جامعه ی سنت زده تماشاچی را شوکه می کند،از همین نقطه به بعد فیلم حساسیت بر انگیز می شود مادر و خاله ی منصور با بازی رویاتیموریان و بهناز جعفری و با نشانه هایی مثل: دستکش تیموریان، نوع پوشش او و مقنعه ای که در فرمی کاملا مذهبی پیچیده شده، عروس را برای آزمایش بکارت در موقعیتی غافلگیرانه به مطب دکتر می برند و...
تقابل خانواده ای مذهبی که نیت خیر دارند با دختری شبه مدرن که دغدغه های دیگری دارد، زندگی منصور را که حاضر است دروغ بشنود اما هر چیزی را نشنود، در معرض فاجعه قرار می دهد، بهار که با نوع پوشش و طرز رفتارش درمی یابیم کمتر پایبند به مذهب است اخلاق را رعایت می کند و ما این را با نشانه در می یابیم، سکانسی که منصور قصد گرفتن دست های بهار را دارد و با امتناع او مواجه می شود و دلیل بهار مبنی بر نامحرم بودن آنها از جمله نشانه های موجز اما گویای فیلم است، به طوری کلی از بارزترین نکات فیلمنامه و کارگردانی نوع شخصیت پردازی سازندگان آن است. توجه کنید به دیالوگ های ردو بدل شده بین دوستان بهار که جشن عروسی تفکیک شده را به امل بودن خانواده ی داماد نسبت می دهند در اینجا هم شخصیت پگاه آهنگررانی پردازش شده و هم نشانه ای از دنیای داستانی فیلم را دریافت می کنیم.
فیلم( خانه ی دختر) همان طور که در نیمه ابتدایی می بینیم داستانی تصویری فارغ از قضاوت برای نشان دادن پس از فاجعه است، نشان دادن موقعیتی که تمام آدم ها در آن قصد خیر دارند اما آنچه که در عمل اتفاق می افتد الزاما خیر نیست ،حسرتی که با این فیلم می ماند: پرداخت تلویزیونی فیلم است ،البته عده ای هم با مرگ بهار بدین شکل اگر خودکشی را عامل مرگ بدانیم کنار نیامدند، مخالفان وقایع داستان را افراطی و خلاف واقع می دانستند حداقل در شهرهای بزرگ و جوامع بازتر، ،نکته ی قابل ذکر دیگر اینکه با توقیف و عدم نمایش چنین آثاری فقط و فقط زشتی ها را در پستو کرده ایم اما نمایش چنین آثاری که از ناگفته های اجتماع می گویند کمترین کارکردی که دارد تکانه ای است که افراد را دچار میکند خواه یک فرد عادی و یا یک مقام مسئول ،کاش شرایط به گونه ای پیش برود که خانه ی دختر در کنار خانه ی پدری نباشد.
ویدیو مرتبط :
داستان تاثیر گذار: گفتگوی دختر بدحجاب و دختر باحجاب؟!
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
داستان مجیدی؛ از گریه های دختر فرهاد تا اشکهای هواداران پشت در خانه کاپیتان
حرفهای مجیدی در زمان رفتن به دوبی، کاملا نشان میدهد که او بر سر دو راهی مانده. میان دو عشق بزرگ: استقلال و دخترش.
به گزارش جام نیوز به نقل از 24، این روزها همه هواداران استقلال نگران جدایی فرهاد مجیدی از این تیم هستند. آنها این فصل، تیمی را میبینند که با وجود ستارههای بزرگ، توانایی رسیدن به افتخارات بسیاری را دارد و حتی میتواند در آسیا بدرخشد؛ اما این پایان ماجرا نیست.
درست در روزهایی که استقلالیها خود را آماده قهرمانی نیم فصل کرده بودند، خبر رسید که فرهاد قرار است از استقلال جدا شود. این خبر بخش قابل توجهی از استقلالیها را نگران کرد. البته بدون تردید این خبر باید برای پرسپولیسیها خبر خوشحالکنندهای باشد چون مجیدی در انسجام تیمی این فصل، نقشی غیر قابل انکار داشته و نمیتوان منکر نقش او در این تیم شد.
* اول قصه
ماجرا از همان اول فصل شروع شد. وقتی فرهاد مجیدی بعد از چند جلسه تمرین بدنسازی، راهی امارات شد. همان موقع بسیاری گفتند اختلافاتی در درون تیم ایجاد شده؛ اما بعدها فرهاد گفت برای کارهای شخصی به امارات رفته بود. برای کارهای شرکتش و البته برای دخترش. هیچ کس نمیتواند بداند فرهاد مجیدی و دخترش تا چه اندازه به هم وابستهاند. او بعد از چند روز حضور در امارات، به تمرینات برگشت تا با حضور فرهاد و ملیپوشان، تمرینات کاملا جدی شود. البته همه متوجه شدند که دل فرهاد پیش دخترش مانده و او نگران بهانههایی است که دختر فرهاد برای پدر میگیرد.
* مظلومی نگران است
در فصلی که مظلومی قهرمانی نیم فصل را به دست آورده، همه چیز به فرهاد مجیدی بستگی دارد. این فصل نه اصفهانیها قدرت چند سال اخیر را دارند و نه پرسپولیس، تیم قدرتمندی است. بهترین فرصت برای استقلال به دست آمده تا با این تیم پرستاره قهرمان شود و حالا این بحث دارد همه رویاهای مظلومی را خراب میکند. شاید صحبتهایی که مظلومی درباره جدایی مجیدی کرد به دلیل نگرانی بسیار بالای او بود.
* قضیه قرار نبود رسانهای شود
فرهاد مجیدی بعد از بازی با صنعت نفت آبادان ماجرای سفر به امارات را به فتحالله زاده گفت. او گفت که دخترش در طول فصل که فرهاد در ایران مشغول بازی است، در دبی برای پدر بهانه میگیرد و کم کم دارد کار برای هر دو نفر سخت میشود. البته در پایان این مذاکرات، دو طرف قرار گذاشتند که موضوع رسانهای نشود.
صحبتهای مظلومی در رسانهها نشان از آن دارد که سرمربی استقلال از اینکه کاپیتان تیمش در چنین فصل حساسی قصد جدایی دارد، به شدت نگران شده. او قبل و بعد از بازی با نفت تهران به رسانهها گفت که فرهاد میخواهد برود. برخی معتقدند که مظلومی این بحثها را به رسانهها کشاند تا فرهاد در منگنه فشار رسانهها و هواداران از تصمیمش منصرف شود. البته او تا حدودی هم موفق شد.
* هواداران در خانه فرهاد
بعد از بازی استقلال و نفت تهران، هواداران به در خانه مجیدی رفتند تا با تجمع مقابل خانه کاپیتان استقلال، او را از تصمیمش منصرف کنند. یکی از هواداران میگفت ما فقط آمدهایم تا فرهاد را احساسی کنیم.
به نظر میرسد آنها توانستهاند به هدفشان برسند. چون فرهاد مجیدی بامداد دیروز با دنیایی از تردید راهی فرودگاه امام (ره) شد. او که قرار بود در سکوت خبری به دبی برود، در میان نگاههای هواداران که هزاران پیام برای او داشت، به فرودگاه رفت. با حالتی که اصلا یقین در آن نبود و همین برای هواداران نویددهنده به نظر میرسید.
* پیشنهاد اماراتیها
مجیدی به دنبال پیشنهاد مالی مناسبی که باشگاههای الوصل و الوحده امارات به او داده بودند، تا حدودی بر سر دو راهی قرار گرفته بود؛ اما موضوع مالی برای فرهاد در اولویت چندم بود. او قبل از هر چیز به دنبال این بود که در کنار دخترش باشد. اماراتیها او را همین زمان میخواهند و این یعنی اگر کاپیتان 36 ساله استقلال تا انتهای فصل صبر کند، شاید دیگر چنین پییشنهاد اغواکنندهای مطرح نشود.
* داستان یک مشورت کلیدی
فرهاد قبل از آنکه راهی امارات شود، از یکی از اسطورههای فوتبال ایران نظرنگه میدارد. مشکلی که بسیاری از فوتبالیستهای ما دارند و دوست دارند تا زمان عصا به دست شدن فوتبال بازی کنند.
* دلگیری از اطرافیان
اگرچه این طور عنوان شده که فرهاد مجیدی برای حضور در کنار دخترش به دبی رفته؛ اما خبرهای در گوشی چیزهای دیگری میگوید.
کاپیتان استقلال از حرف هایی که برخی اطرافیان باشگاه میگویند به شدت دلگیر است. اینکه جایی عنوان شده بود که «فرهاد برای آشتیانی بهتر میدوید و بهتر گل میزد». این حرف حتی در زمان پرواز فرهاد به دبی هم روی دل کاپیتان مانده بود.
* او برمیگردد؟
مجیدی قرار بود در سکوت کامل خبری راهی امارات شود؛ اما نشد و همین وضعیت، شاید به طور کلی، تصمیم او را عوض کند. او در ورزشگاه آزادی، مقابل در خانهاش و حتی در فرودگاه، هوادارانی را دیده بود که با اشک از او خواسته بودند در تصمیم خود تجدید نظر کند. او هنگام رفتن از هوادارانی میگفت که به استقلال این فصل دل بستهاند و نمیشود از آنها دل کند. حرفهای او در زمان رفتن، کاملا نشان میدهد که او بر سر دو راهی مانده. میان دو عشق بزرگ: استقلال و دخترش. حداقل تا 15 روز او در امارات است و در همین مدت مشخص خواهد شد که او از میان این دو عشق، کدام را انتخاب خواهد کرد. او ابتدای فصل هم قرار نبود که بیاید و باز، استقلال را انتخاب کرد و این بار هم بخت استقلال برای پیروزی در این دوئل، بسیار زیاد است. هواداران استقلال امیدوارند باز هم عشق آنها، کاپیتان را به ایران بیاورد تا یک نیم فصل دیگر هم برای آنها بازی کند.