فرهنگ و هنر
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | خواندنی ها با برترین ها (81)در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ... |
داریوش کاردان: 15 سال دیگر برمی گردم
اخبار فرهنگی - داریوش کاردان: 15 سال دیگر برمی گردم
داریوش کاردان که امسال با اجرای برنامه «شهر باران» در ماه رمضان پس از سالها به تلویزیون برگشته بود از ویژگیهای رقابت در اجرا میگوید و وعده پرداخت دستمزدهایی که هر روز به تعویق میافتد و اینکه شاید اینبار که برود 15 سال دیگر برگردد.
به بهانه اجرای داریوش کاردان در برنامه «شهر باران» شبکه یک، گپی با این مجری و بازیگر تلویزیون داشتیم. انتقادی به مهمانهای برنامه داشتیم و کاردان پاسخ داد. او تأکید کرد در این برنامه دنبال چالش نیست و میخواهد چیزی در برنامه شکل بگیرد که به نفع مردم باشد. کاردان از نگرفتن دستمزد بازی در «معمای شاه» گلایه میکند و سوالش این است چرا وقتی ندارند دروغ میگویند. او رقیب دانستن برنامههای ویژه افطار شبکههای سیما را بیهوده و بی منطق میداند و معتقد است اگر برنامهها زمان، امکانات و بودجه یکسانی داشتند شاید میشد آنها را با هم مقایسه کرد. او میگوید شاید این بار 15 سال دیگر برگردد و جملهاش را با این بیت تمام میکند: گل همان به که به هر نغمه نیندازد گوش، ورنه درد دل مرغان چمن بسیار است!
* حالا که که پخش «شهر باران» تمام شده است شاید بهتر بتوان آن را مورد نقد و بررسی قرار داد. مثلا احساس میکنم برخی مهمانهایتان از شغلهایی بودهاند که شاید شما نمیتوانستید در مقابل آنها داریوش کاردان همیشگی باشید و سوالهای خاصتان را بپرسید. مثلا وقتی میزبان یک دریادار بودید که ورود به مسائل خانوادگی سختش بود، انگار فضای برنامه کمی خشک میشد.
- من تلاشم را کردم که برنامه خشک نباشد اما این را هم باید بدانید که من به این سمت نمیروم که به هر قیمتی شده جواب سوالم را بگیرم. هرکس در زندگیاش چیزهایی دارد که دوست ندارد دیگران بدانند. مهمانان مجبور نیستند به سوالات پاسخ بدهند. شاید کسی آمده که اصلا متارکه کرده و نمیخواهد حرف بزند، من نمیتوانم به اجبار از او پاسخ بگیرم.
*درست است اما مهمانها را که خودتان انتخاب کردید.
- ما چیزی بیشتر از 100 اسم به عنوان مهمان به شبکه دادیم تا طبق نظر شبکه و بر اساس برخی مسائل که به من مربوط نمیشود به تعداد قسمتهای برنامه، از بین آنها افرادی انتخاب شوند. اینکه چه کسی تأیید شود و چه کسی نه به من ربطی ندارد و اگر بخواهم دنبال این چیزها باشم باید اجرا را رها کنم و بروم سراغ تأیید مهمان.
*این قبول! اما به هر حال برای شما به عنوان ویترین برنامه مهم است چه کسی مقابلتان مینشیند و آیا میتوانید با او چالش کنید یا خیر؟
- صد در صد مهم است. کسی که چیزی نگوید یا هرچه میپرسیم مصلحتاندیشانه جواب بدهد، مثلا بنده هیچ گناهی نکردهام، هیچ کسی را اذیت نکردهام، در کودکیام زنگ هیچ خانهای را نزدم و فرار کنم، هیچ کوزهای را نشکستهام... خب پسر پیغمبر است دیگر! در مقابل این افراد من هم چیزی نمیگویم و میگذارم مردم قضاوت کنند و آنها پیامک میدهند و به نکاتی اشاره میکنند. تشخیص به عهده مردم است و من اینجا در مقام قضاوت نیستم، ضمن اینکه هدف «شهر باران» این نبود که کسی را بیاورد و به چالش بکشد یا خرابش کند یا او را بزرگ کند.
*منظورم از چالش این نیست. این را در نظر دارم که برنامه میتوانست فضای شاد و جذابتری داشته باشد.
- برای جذب بیننده بله اما نهایت برنامه این است که از زبان من یا مهمان چیزی گفته شود که به درد مردم بخورد. ما سخنان حاج آقا کافی را هم در برنامه پخش کردیم، ترانه داشتیم، ولههای زیبایی روی آنتن بردیم. همه و همه در خدمت این بود که مردم یک وعده افطار را با کسانی که دوست دارند، بگذرانند و لذت ببرند. از این رهگذر و لذت بردن از برنامه چند کلام هم از امیرالمومنین (ع) یاد بگیرند و...
نمیگویم ما با ایمانتریم بلکه ما از قول بزرگان نقل میکنیم. ما که کسی نیستیم. شاید من بتوانم مثلا کلام امام علی (ع) را تفسیر یا آن را به روز کنم. یا نوع برخوردم اینگونه باشد، پشت کسی حرف نزنم اگر حرفی هست همان جلوی دوربین با مردم در میان بگذارم. به هر حال ما میخواهیم کار عملی هم انجام دهیم قرار نیست که فقط شعار بدهیم. سالها است همگی شعار میدهیم و آنقدر هم شعاردهنده داریم که به ما نوبت نمیرسد! شعار بدهم که چه بشود، که نانی به خانهام ببرم. نانهایی که طلب دارم به من بدهند کافی است. مثلا حقوق بازیگریام را.
*اگر منظورتان «معمای شاه» است که این سریال هم مثل دیگر آثار صداوسیما با اینکه معاون سیما اعلام کرده بود ردیف بودجه جدا برایش در نظر میگیرند، دچار همان بیپولی و معضل کمبود بودجه است.
- کار من در این سریال تمام شده است. نقش امیرعباس هویدا را بازی میکردم و آخرین سکانس کارم در زندان بود که بیش از دو ماه از آن میگذرد. اگر ندارند همه را جمع کنند و توضیح بدهند یا یک چک بدهند و بگویند مثلا این 6 ماه دیگر پاس میشود. ما همه روی هواییم. چرا وقتی ندارند دروغ میگویند؟ مشکل من این دروغ است، من مشکل پول ندارم، نه اینکه بینیاز باشم، کار از اینها گذشته است. از گدا چه یک نان بگیری چه به او یک نان بدهی، فرقی نمیکند.
من میلیاردر نیستم. با این پولها هم اگر بدهند کاری نمیکنم، نمیخواهم که کارخانهدار شوم میخواهم زندگی عادیام را بگذرانم. من باز میتوانم از برادری، دوستی پولی قرض بگیرم اما برای مثال کارگران صحنه که تمام زندگیشان با همین حقوق میچرخد و باید اجاره خانه هم بدهند و بچه هم دارند، چرا پنج ماه پنج ماه پولشان را نمیگیرند؟ مشکل اینجا است. چرا دروغ میگویند در حالی که میتوانند معذرت خواهی کنند و توضیح بدهند. مثل ماجرای سبد کالا که مشکلاتی پیش آمد اما وزیر عذرخواهی کرد و بعد هم سراغ محل توزیع کالا رفت و مشکل حل شد. اما دستمزد سریالها داده نمیشود. هر روز هم به من میگویند میریزیم به حسابت و این مدام تکرار میشود.
راستش را بخواهید دلیل بازگشتم به تلویزیون و تمام هدف از اجرای «شهر باران» این بود که با حامد عقیلی تهیهکننده برنامه همدل هستم. میدانم او به برنامه نگاه درآمدی ندارد. سازمان و مدیران هم این را درباره ما میدانند و شاید با خودشان میگویند اگر دستمزدشان را هم ندادیم ندادیم. میروند پول را به کسی میدهند که اگر امروز دستمزش را نگیرد فردا نمیآید. اما میدانند ما اهل ناز نیستیم و کارمان را انجام میدهیم. اسپانسر که نداریم، بودجه ما هم اندک در حد یک برنامه معارفی است. فیلم و سریال و گروه اجتماعی نیست، بلکه معارف است؛ یعنی چند ریال! عقیلی با چند ریال این برنامه را میسازد. او برای گزارشها و تصاویری که در برنامه دیدید زحمت کشیده و سناریو نوشته است. خیلی از آنها هم به خاطر مهمان برنامه یا کمی وقت پخش نشد.
چند شب پیش بخشی درباره ناشنوایان پخش شد که عالی بود؛ طرف مدام بوق و داد میزد و به ماشین جلویی ناسزا میگفت که چرا نمیروی؟ بعد آمد پایین و دید راننده ناشنوا است. این کارگردانی زحمت دارد، مگر بابتش چقدر پول میگیرد؟ انتظاری نداریم، فقط بودجهای در اختیار باشد تا کیفیت برنامه ها پایین نیاید و مجبور نشویم به آن آب ببندیم. حیف است. فرصتی برای من در ماه رمضان پیش آمد که آن را به فال نیک میگیرم و خوشحالم که پس از پنج سال در این ماه به اجرای تلویزیونی برگشتم. اگر از زبان من یا گفتار کارشناسانی که حرف میزنند یا مهمانان برنامه کسی نکتهای بشنود و از فردا یک کار نیک انجام بدهد، برای ما کافی است.
*آقای کاردان نبود ایده و خلاقیت در برنامهسازی ما گرفته تا سریالسازیمان بیداد میکند و حتی اخبار تقلیدهای ما به مجله تایم هم میرسد! ما چطور میتوانیم فضاهای جدیدی را تجربه کنیم و از کلیشه و تکرار و تقلب دوری کنیم. حضور افراد متخصصی مثل شما میتواند اوضاع را بهتر کند؟
- فقط حضور ما که کافی نیست. بودجه را به کسی میدهند که کپی کامل میکند و من حتی در اینترنت دیدم که پلانها را هم عوض نکرده است. بعد میگوید کارش پنج نویسنده هم داشته است. آخر چه چیزی را نوشتهاند؟! فقط برخی موارد را تغییر دادهاند! خب این چه بودجهای میخواهد؟ همان را دوبله و پخش کنید. این کارها فقط ضایع کردن بودجه است. نمیدانم به چه دلیلی، اینکه صرفا کسی درآمد کسب کند؟ برنامهسازی معمولا به دو دلیل است یا خدمت به تعالی فرهنگ و هنر یا پر کردن جیب! غیر از این که نیست.
داریوش ارجمند که مهمان ما بود به دکور برنامهای اشاره کرد که همه میگویند رقیب ما است. من اصلا در جایی نیستم که بخواهم خودم را رقیب بدانم؛ چه خیلی ریز باشم چه خیلی درشت. دکور ما را دیدید، ما فقط دو تا مبل گذاشته بودیم. چایی با نبات یا خرما میخوردیم. همه مردم همین هستند، همین مبل را هم خیلیها ندارند. همین دکور حداقلی برای ما کافی است. شاید بگویند واپسگرا شدهایم، اشکالی ندارد بگویند من که ترجیح میدادم، چای در استکان کمر باریک و زیراستکانی بیضی بریزیم و دو تا قند هم پهلویش بگذاریم تا بشود چای قندپهلو. بعد بنشینیم حرفمان را بزنیم، سماوری اینجا باشد و من برای مهمان چای بریزیم.
زرق و برق در دکور چه معنایی دارد؟ بعضیها با این دکورها چه میخواهند بگویند؟ ما که کاری نداریم اما لطفا مقایسه نکنند. ما یک راه را میرویم و آنها راه دیگری را. شما یک بازار را فرض کنید. فکر کنید یک دفعه کرکرهها بالا میرود و همه مغازهها باز میکنند؛ شبکه یک، دو، سه! یکی هندوانه میفروشد، یکی جواهر و... هرکس هر چیزی بخواهد وارد مغازه مورد نظر میشود دیگر رقابت هندوانه فروش و جواهر فروش که مطرح نیست! مردم خودشان مغازه را انتخاب میکنند.
*این حرفها را بیشتر به این خاطر میزنند که یک قاب تلویزیون است و مخاطب باید بین این همه شبکه یکی را انتخاب کند.
- من پیشنهاد کردم و گفتم اگر کسی میخواهد شاهد رقابت باشد، بودجه مساوی به برنامهها بدهند، وقت تعیین کنند و همه با هم کارشان را آغاز کنند. اینطور میشود مسابقه گذاشت. این چطور سنجشی است؟ هیچ چیز برابری بین ما نیست، ضمن اینکه اهدافمان هم یکی نیست. من میگویم مردم را نباید گریه انداخت. اولین شرطم با حامد عقیلی این بود که من ماه رمضان را جشن میدانم، بیاییم چیزی بگوییم مردم بخندند.
قرار نیست مردم را گریه بیندازیم، آنها به اندازه کافی موضوع دارند تا گریه کنند. رمضان فضای همدلی است و رقابتی در میان نیست. من هیچوقت در این رقابت شرکت نمیکنم. مانند زمانی که میخواستند مجریان طنز را انتخاب کنند و نمره بدهند و من هم در جریان نبودم. من اصلا مجری طنز نبودم، برنامه طنز میساختم. حتی در بحثهای داغ «صندلی داغ» هم گاهی چند شوخی میکردم.
*شما بیشتر طنازید.
- شاید. اما رقابتی نبود. عدهای نشستند و رأیگرفتند و گفتند ما سوم شدیم. خدارا شکر. انتهای ماه رمضان امسال هم ممکن است رأیگیری کنند و بین سه شبکه ما پنجم شویم. باز هم مبارک است. من نه خودم را اول میدانم نه آخر. کارم را انجام میدهم و میروم. یک بار رفتم، پنج سال بعد آمدم، این بار بروم شاید 15 سال دیگر بیایم! شاید هم اصلا اجل مهلت برگشتن ندهد. نمیدانم افراد چرا کار را رها کردهاند و فقط فکر مقایسهاند.
*و حرفی که میخواستید بزنید اما من سوالی دربارهاش نپرسیدم؟
- لطفا بنویسید گل همان به که به هر نغمه نیندازد گوش، ورنه درد دل مرغان چمن بسیار است! گمان میکنم زحمتم را کشیدهام و در هر عرصهای که فرصتی داده شده کار خوبی انجام دادهام حالا دیگر زمان رقابت و چالش و تنش نیست. بیاییم هر کداممان بخشی از کار را به نحو احسن انجام دهیم و دست از سر یکدیگر برداریم. موفق باشید.
اخبارفرهنگی - خبرگزاری مهر
ویدیو مرتبط :
نیمار : میرم ولی برمی گردم -روی نوشته ی دیوار
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
یزدانی؛سال آینده برای مربیگری در استقلال به ایران برمیگردم
اخبار ورزشی - یزدانی؛
سال آینده برای مربیگری در استقلال به ایران برمیگردم
داریوش یزدانی که برخلاف همدورههایش ترجیح داد خارج از کشور به مربیگری وارد شود، ٣ سالی است که در آمریکا در این عرصه فعالیت میکند. او معتقد است در این چندسال آنقدر که باید مورد توجه قرار نگرفته و تصمیم دارد سال آینده به ایران برگردد تا بقیه دوران مربیگریاش را در سرزمین مادری پیگیری کند.
یزدانی این روزها کارش را در آکادمی بارسلونا در منطقه کالیفرنیا آغاز کرده و در کنار هدایت تیم باشگاهی لسآنجلس بلوز قصد دارد تا به کودکان آمریکایی در آکادمی یکی از مشهورترین باشگاه های جهان آموزش فوتبال دهد.
در ادامه گفتگو با داریوش یزدانی را میخوانید:
* از حضورتان در آکادمی بارسلونا بگویید؛ چگونه به این باشگاه بزرگ معرفی شدید؟
- قطعا اینجا که فوتبال حرفهای دنبال میشود، روابط چیزی را تعیین نمیکنند. از طرفی با لوییس انریکه، سرمربی بارسا هم که لابی نداشتم که مرا بهعنوان مربی معرفی کنند. بارسلونا باشگاه بزرگی است و زمانی که میخواستند مربیشان را معرفی کنند، من هم رفتم و رزومه ام را دادم. بعد از آن نیز چند بار برای مصاحبه رفتم تا اینکه انتخاب شدم. البته همین حالا هم یکسری قوانین مقررات خاص خودش را دارد که از پوشش گرفته تا نحوه صحبت کردن با بازیکنان. من در قبال آنها تعهد داده ام.
* با حضورتان در آکادمی بارسلونا، شرایط سرمربیگری تان در لسآنجلس بلوز چطور میشود؟
- لیگ آمریکا چندی پیش به پایان رسید و فعلا فعالیتی در لس آنجلس بلوز ندارم. البته ٣ فصلی است که در خدمت این تیم هستم و در همان حین حدود ٨ ماه است که با آکادمی بارسلونا نیز در ارتباطم. البته در ابتدا که این کار در کالیفرنیا آغاز شد، هدف از آن آکادمی نبود اما مسئولان آکادمی بارسلونا درنهایت ماه گذشته به این نتیجه رسیدند که این منطقه استعدادهایی دارد که میتوانند پرورش یابند و موفق شوند. حالا تا به معنای واقعی به آکادمی تبدیل شود، راه زیادی باقی مانده است.
* با توجه به اختلاف ساعت میان ایران و آمریکا، فوتبال ایران را دنبال میکنید؟
- من یک بار صبح و یک بار شب رسانههای ایرانی را چک میکنم و کاملا در جریان اخبار هستم. البته قبل از اختلاف صداوسیما و فدراسیون فوتبال بازیها را نیز حداقل به صورت خلاصه نگاه میکردم و در شبکههای اجتماعی تحلیلی هم داشتم اما شیرین کاری دوستان باعث شد که ٢، ٣ هفتهای نتوانم بازیها را ببینم. در نهایت هم دیدید که یک جنجال و نمایش بیشتر نبود که بدون هیچ نتیجهای تمام شد. آنقدر اتفاقات عجیب و غریب رخ میدهد که فقط بعد از متوجه شدن آنها تاسف میخورم.
* به نظر میرسد از وضع فوتبال ایران زیاد راضی نیستید؟
- معتقدم که مردم ما با توجه به تماشای فوتبال تیم های بزرگ اروپایی دیگر تیکی تاکا را خوب میفهمند و از فوتبالی که در لیگ برتر میبینند، اصلا لذت نمیبرند. با این وضع و کاری که کی روش با فوتبال ایران کرده، دیگر کاملا از تیمملی نیز نا امید شدهایم. او از معدود مربیانی بود که بعد از ٣ سال و نیم حضور روی نیمکت تیم ملی، به جامجهانی رفت اما در برزیل دیدیم که بازیکنان ما ٥ پاس سالم هم نمیتوانستند به هم بدهند. کیروش یکی از بهترین نسلهای فوتبال ایران را در اختیار داشت اما نتوانست آنها را آماده حضور در این میدان بزرگ کند. او نشان داده که علاوه بر فوتبال ایران، به کشور ایران نیز علاقهای ندارد. یادم میآید که دنیزلی وقتی در ایران حضور داشت، به شهرهای مختلف میرفت و حتی شعرهای سعدی را هم بلد بود. این نشان میداد که او به فوتبال و مردم ایران احترام میگذارد و به نظرم مربیانی مثل او و کرانچار که چنین شرایطی دارند، برای فوتبال ما مفید هستند.
* با این وضع فکر میکنید ایران میتواند قهرمانی جامملتها را به دست بیاورد؟
- متاسفانه مردم ما احساسی هستند و فکر کردند که چون با یک گل به آرژانتین باختیم، قله قاف را فتح کردهایم اما مدتی که گذشت همه فهمیدند ایران از هر نظر ضعیفترین تیم جامجهانی بوده است. نمیدانم با چه فلسفهای کی روش را نگه داشتند و او الان هم برای جام ملتها وقتی نمیگذارد. با این وضع اگر قهرمان آسیا نشویم، بهتر است زیرا ٥٠سال به عقب باز میگردیم. در جامجهانی که از نظر نتیجه ضعیف بودیم، همه تعریف کردند؛ اگر قهرمان آسیا شویم که دیگر مسئولان میگویند، همه چیز تکمیل است و همین باعث نادیده گرفتن ضعفهای بزرگ فوتبال ایران میشود.
* بهعنوان بازیکن سالهای دور استقلال، وضع این تیم را چطور ارزیابی میکنید؟
- استقلال میتواند تا پایان فصل در جمع مدعیان قهرمانی باشد اما به نظرم باید مسیرش را تغییر دهد و از روزمره گی جدا شود. استقلال به یکسری جوان و تغییر نسل نیاز دارد. نهایتش این است که یکی، ٢ سال باید قید قهرمانی را بزنیم اما تیم از پایه درست میشود.
* در آستانه دربی پایتخت هستیم، برای پرسپولیسیها کری نمیخوانید؟
- من حتی در دوران بازیگری ام اهل کری خواندن نبودم، چه برسد به الان. حساسیت دربی تهران از الکلاسیکو هم بیشتر است زیرا آنقدر حاشیه برای ٢ تیم درست میکنند که بازیکنان حتی جرأت بغل پا زدن هم ندارند. در سالهای اخیر هم فقط در این دیدار شاهد زیرتوپ زدن بازیکنان بودیم اما امیدوارم حداقل در بازی هفته آینده شاهد نمایش خوب ٢ تیم باشیم.
* تا به حال از تیمهای ایرانی پیشنهاد مربیگری نداشتید؟
- یکبار با سایپا صحبت کردم اما آن هم برای مربیگری تیم بزرگسالان نبود. از تیم دیگری پیشنهاد نداشتم اما مسلما از سال آینده به ایران باز میگردم و اینکه باشگاهها علاقهای به همکاری با من داشته باشند، دست من نیست. من دیگر یک مربی حرفهای هستم و دوست دارم برای کشورم و باشگاه سابقم یعنی استقلال در عرصه مربیگری هم افتخارآفرین باشم.
اخبار ورزشی - شهروند