فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

داریوش مهرجویی: هر کس با من کار کرد ستاره شد


مهرجویی طی چند دهه گذشته فیلم‌های بسیار خوبی ساخته که در ذهن بخش عمده‌ای از جامعه مانده‌اند.

روزنامه جام جم: مهرجویی طی چند دهه گذشته فیلم‌های بسیار خوبی ساخته که در ذهن بخش عمده‌ای از جامعه مانده‌اند.

 مهرجویی طی چند دهه گذشته فیلم‌های بسیار خوبی ساخته که در ذهن بخش عمده‌ای از جامعه مانده‌اند. حال هر قدر هم با برخی فیلم‌های مهرجویی ارتباط خوبی برقرار نکرده باشیم، او همان کارگردان بزرگی است که سهم زیادی در اقتباس‌های سینمایی موفق، ساخت فیلم‌های سینمایی به یاد ماندنی و ترجمه کتاب‌های مختلف داشته است.

او مردی است که با فیلم، کتاب و فلسفه گره خورده و زندگی کرده است.

مهرجویی این روزها نمایش «غرب واقعی» را در سالن البرز سینما کورش روی صحنه دارد، نمایشی که در آن امین حیایی، محمد خلج‌زاده، جمال مرتضوی، جمیله فردین و فریده سپاه‌منصور بازی می‌کنند و همسرش وحیده محمدی‌فر به عنوان طراح صحنه و لباس همراهی‌اش می‌کند.

با او درباره دلایل روی صحنه بردن این نمایش، نگاهش به منتقدان، کتاب و سینما گفت‌وگویی انجام دادیم.

داریوش مهرجویی: هر کس با من کار کرد ستاره شد/ فکر می‌کنند بگویند مهرجویی بد است خودشان بزرگ می‌شوند

این روزها نمایش غرب واقعی به کارگردانی شما روی صحنه رفته است. متن این نمایشنامه را هم خودتان ترجمه کرده‌اید. چه شد که این کار را برای ترجمه و اجرا انتخاب کردید؟

سال‌ها پیش در جشنواره‌ای که در شهر توکیو برگزار می‌شد با سم شپرد آشنا شدم. آشنایی‌ای که برای آن از کارگردان آلمانی فیلم سینمایی طبل حلبی فولکر شلوندورف ممنون هستم. بعد از آشنایی با شپرد و فهمیدن این که نویسنده است، دوست داشتم کارهایش را بخوانم.

 دخترم مریم مجموعه کارهای این نویسنده را برایم فرستاد. بعد از مطالعه این آثار تصمیم گرفتم دو کار را که به نظرم بهترین بودند ترجمه کنم. حاصل این تصمیم من هم شد ترجمه دو نمایشنامه «غرب واقعی» و «کودک مدفون».

نشر هرمس ترجمه‌ام را از این کتاب منتشر کرد و بعد هم تصمیم گرفتم غرب واقعی را روی صحنه ببرم.

گفتید غرب واقعی به نظرتان یکی از بهترین کارهای شپرد است. چرا این نمایشنامه از نگاهتان بهترین اثر بود؟

این اثر نگاه درست و دقیقی نسبت به جامعه آمریکا دارد و این نگاه را در قالب مشکلات و معضلات میان اعضای یک خانواده بخوبی نشان می‌دهد. البته من در اجرای صحنه‌ای نمایش تنها به آنچه در متن می‌گذرد اکتفا نکرده‌ام و با توجه به آشنایی که با جامعه آمریکا دارم چیزهایی را به نمایش افزوده‌ام.

مثلا چه چیزهایی؟

در گذشته سنت استفاده از پیش پرده‌ها در نمایش‌ها وجود داشت، در غرب واقعی من هم از این سنت استفاده‌کرده‌ام.

پیش پرده‌ها در همین صحنه نمایش و با همین طراحی صحنه اجرا می‌شوند؟

پیش پرده‌های این نمایش روی پرده سینما به مخاطب نشان داده می‌شود. در واقع این اثر ترکیبی از سینما و تئاتر است و روی پرده سینما بعد دیگری از اتفاقاتی که در تئاتر رخ می‌دهد به مخاطب نشان داده می‌شود.

نقش اول نمایش که یک نویسنده است، قصد دارد سناریویی درباره غرب واقعی بنویسد، که در بخش‌هایی تخیلات او روی پرده سینما نمایش داده می‌شود.

پس مهرجویی سینماگر در شرایطی به تئاتر آمده که سینما را هم با خود آورده و به تئاتر گره زده است. این موضوع می‌تواند اتفاق خوبی باشد و فضایی برای تعامل میان دو هنر ایجاد کند، اما واقعیت این است که شما با توجه به جایگاهتان درسینماچه نیازی داشتید وارد فضای تئاتر هم بشوید؟


واقعیت این است که در سینما فضای خوبی نداریم، خیلی به آدم گیر می‌دهند و در کل فضا برای ساخت فیلم خیلی دشوار شده است، در حالی که در تئاتر فضا بازتر است و همچنین امکان خلاقیت بیشتری را در اختیار هنرمند قرار می‌دهد.

 به همین دلایل تئاتر هم اندازه سینما می‌تواند مرا راضی کند و از حضور در آن لذت می‌برم.
 
از لحاظ مسائل تکنیکی کار کردن در سینما برایتان دشوارتر بود یا تئاتر؟

مسلما تئاتر. در سینما متن را به بازیگر می‌دهی، می‌خواند و در صحنه اگر اشتباهی داشته یا دیالوگی را درست نگوید خیلی راحت کات می‌دهی و صحنه را تکرار می‌کنی، اما در تئاتر این خبرها نیست و هیچ لحظه‌ای امکان بازگشت ندارد.

کارگردان تئاتر می‌تواند ایده‌های اولیه‌اش را به بازیگر بگوید. بارها در صحنه تمرین ‌ و سعی کند همه چیز را خلق کند، اما وقتی بازیگر روی صحنه می‌رود ممکن است نتواند بخشی از اجرایش را همان طور که کارگردان گفته ارائه کند، ممکن است فی البداهه دیالوگ بگوید یا اصلا دیالوگی را درست بیان نکند.

 روی صحنه رفتن تئاتر مثل اجرای ارکستر سمفونیک است، همه تمرین‌ها برای این است که یک ساعت روی صحنه قطعاتی را اجرا کنند. درست بنوازند و خللی در کارشان نباشد، در تئاتر هم همین اتفاق رخ می‌دهد البته با یک تفاوت بزرگ!

 وقتی تئاتر روی صحنه می‌رود من کارگردان نقش کنداکتور را دارم، بیرون صحنه نشسته‌ام و حتی برخلاف کار ارکستر که رهبر بر آن تسلط دارد هیچ کنترلی بر اتفاقات صحنه ندارم و می‌شوم تماشاچی.

 وقتی بازیگران روی صحنه بروند دیگر خودشان هر کاری دلشان بخواهد می‌توانند انجام دهند و بداهه هم بگویند و من هیچ کاری نمی‌توانم بکنم.

داریوش مهرجویی: هر کس با من کار کرد ستاره شد/ فکر می‌کنند بگویند مهرجویی بد است خودشان بزرگ می‌شوند

بازیگران تقریبا ناشناخته‌ای هم این بار در کار شما حضور دارند.

بله، اما شک ندارم خیلی زود، ستاره می‌شوند. من دست روی هر کسی گذاشتم و هرکس با من کارکرده ستاره شده است.

چند سالی است فیلم‌های شما با انتقادات زیادی همراه بوده است. حضورتان در تئاتر به معنی این نیست که از سینما دلسرد شده و قصد تجربه مدیوم دیگری را دارید؟

نه به هیچ وجه. شما از انتقاد حرف می‌زنید، اما می‌خواهم از شما بپرسم کدام نقد؟ این چیزهایی که تحت عنوان نقد منتشر می‌شود از سوی جوان‌هایی نوشته می‌شود که تجربه و سواد زیادی ندارند، نه سینما را می‌شناسند، نه هنر و نه فلسفه را.

معلومات زیادی ندارند و اصلا نمی‌دانیم از کجا آمده‌اند و یک شبه شده اند منتقد! این چیزهایی که می‌نویسند اسمش نقد نیست، انشاست.

اگر بخواهید یک گام عقب‌تر بایستید و همه چیز را به عنوان یک فرد بی‌طرف نگاه کنید باز هم همین نظر را دارید؟ یعنی منتقدانی وجود داشته‌اند که شما دوستشان داشته باشید یا این که کلا با منتقدان مشکل دارید؟

ایرج کریمی هم منتقد بود. او یکی از باسوادترین منتقدان سینمای ایران بود، درک عمیقی داشت و با توجه به سواد و معلوماتی که داشت همه چیز را عمیق نگاه می‌کرد، عمیق درباره‌اش می‌اندیشید و بعد می‌نوشت. مرگ ایرج یکی از بزرگ‌ترین ضایعه‌های سینمای ایران خواهد بود.

 پس منتقدانی وجود داشته‌اند و دارند که من قبولشان داشته باشم و نظرشان درباره کارم برایم مهم باشد، اما منتقدان واقعی، نه جوان‌های بی‌سوادی که هر چه به ذهنشان می‌رسد می‌گویند و می‌نویسند.

طبیعی است که بی‌سوادی جرات هم بیاورد!

دقیقا همین طور است، بی‌سوادی این روزها جرات زیادی آورده است. فکر می‌کنند اگر بگویند مهرجویی بد است خودشان بزرگ می‌شوند، من به نظر مردم، دانشگاهیان و قشر فرهیخته اهمیت می‌دهم، اما به این انشانویس‌هایی که فکر می‌کنند منتقد هستند اهمیتی نمی‌دهم و مسیر خودم را می‌روم.

من تاکنون 26 فیلم ساخته‌ام. کلی کتاب چاپ کرده‌ام آن وقت جوجه‌هایی که تازه سر از تخم درآورده‌اند اظهارنظرهای بزرگ درباره کار من دارند.

 داریوش مهرجویی: هر کس با من کار کرد ستاره شد/ فکر می‌کنند بگویند مهرجویی بد است خودشان بزرگ می‌شوند

آقای مهرجویی شما برای هر حرف و کلامی کلی ژست و بازی دارید. استعداد بازیگری‌تان به نظر خیلی خوب است.

خیلی موقعیت بازی داشتم، اما بازیگری را دوست ندارم. دوست دارم پشت قضایا باشم، بسازم و خلق کنم. شاید گاهی بازی‌های کوچکی کردم، اما بیشتر به خلاقیت هنر سینما علاقه دارم که یک مدیوم خیلی پربار در عرصه فرهنگ و هنر است.

کارگردانی واقعا توانایی زیادی می‌خواهد، برای موفق شدن در این عرصه باید موسیقی، درام، تئاتر، فلسفه، جامعه‌شناسی و روان‌شناسی را بشناسی و به همه این موارد احاطه کامل داشته باشی که بتوانی آنها را در اثرت جلوه گر کنی. حالا شما خودتان ببینید منتقدان ما همان انشانویس‌ها یکی دو مورد از اینها را هم ندارند!
 
نمی‌خواهید درباره همین دسته از منتقدان فیلمی بسازید و پاسخشان را بدهید؟

اصلا حوصله‌شان را ندارم. بهترین‌هایشان را دوست دارم پرویز دوایی و ایرج کریمی و برخی دیگر منتقدان بهترین‌ها بودند، همین که درباره‌ات می‌نوشتند ارزش داشت. اینها فقط نقد نمی‌کردند، کارشان آنالیز و تحلیل متن خیلی عمیق، دقیق و بدون کینه‌توزی و تعصب و تصلب‌های ذهنی بود که اکنون منتقدان جوان درگیر آن هستند.

 الان فکر می‌کنند نقد فقط ایراد گرفتن است، نه نقد و آنالیز کامل یک اثر. اگر کسی چنین برخوردی با اثرم داشت آن را می‌خوانم و مورد توجه قرار می‌دهم در غیر این صورت بدون کوچک‌ترین اهمیتی از کنارش می‌گذرم. مدام می‌نویسند این صحنه بد بود، اما دلیلی برای بد بودن این صحنه ندارند.

 بهتر است یک لحظه از دانش خودشان را در نوشته‌شان به من نشان دهند و ثابت کنند که سینما را می‌شناسند و توانایی نقد یک اثر را دارند، بعد می‌شود نشست و درباره نظراتشان حرف زد.


ویدیو مرتبط :
لیلا - داریوش مهرجویی

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

داریوش مهرجویی : سانسور، مسیر كاری ...



 

 

داریوش مهرجویی : سانسور، مسیر كاری هنرمند را منحرف می‌كند

 

داریوش مهرجویی : سانسور، مسیر كاری هنرمند را منحرف می‌كند.سدها و موانع فیلم‌سازی جلوی راه یك فیلم‌ساز رامی‌گیرد زمانی كه یك فیلم‌ساز همه انرژی خود را می‌گذارد بر روی یك فیلم و اثرش توقیف می‌شود. فیلمساز به نوعی فلج شده است.

مراسم نمایش فیلم داریوش مهرجویی و چهل سال كارنامه فیلمسازی زندگی شب گذشته ۲۱ اسفند در خانه هنرمندان برگزار شد.



مانی حقیقی كارگردان فیلم چهل سال كارنامه داریوش مهرجویی با تقدیم نمایش این فیلم به جعفر پناهی ، درباره روند ساخت این فیلم گفت: ابتدا باید بگویم كه جای بهمن كیارستمی بسیار خالی است و بدون حضور وی محال بود این فیلم شكل بگیرد.

ساخت این فیلم سه سال طول كشید و بیش از ۷۰ ساعت تصویربرداری كردیم و ساخت آن قبل از ساخت فیلم كنعان آغاز شده است.



وی ادامه داد: سازنده این فیلم در واقع خود مهرجویی است و خود وی مصالح اولیه ساخت فیلم را فراهم كرد. از سوی دیگر ما در فیلم فضایی را به وجود آوردیم كه تمامی دوستان و هنرمندان حاضر در فیلم در یك فضای صمیمی و دوستانه بتوانند حرف بزنند ساخت این فیلم طولانی شد و زحمتی زیاد كشیده شده اما در طول ساخت لذت می‌بردیم.



حقیقی درباره نحوه تهیه آثار و فیلم‌های مهرجویی و قرار دادن آنها در این فیلم گفت: پیدا كردن نسخه مطلوب فیلم‌ها بسیار سخت بود و تصاویر بعضی از آنها را از نسخه موجود در بازار تهیه كردیم.



حقیقی درباره ساخت فیلم مستند گفت: من فیلم‌ساز مستند نیستم و صرفا به خاطر اینكه به مهرجویی علاقه دارم و خود مهرجویی نیز سوژه جالبی است ساخت این فیلم را انتخاب كردم و دیگر اینكه دوست داشتم دوستی‌ام با مهرجویی بیشتر شود.



وی درباره نشان دادن تصویر مخملباف در فیلم گفت : این تصویر كاملا واقعی و حقیق است و مخملباف در زمان نمایش فیلم اجاره نشینها نامه اعتراض آمیزی را به وزری وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی نوشته بود و ما نیز بدون تحریف نامه را نشان دادیم


داریوش مهرجویی نیز كه در جلسه حاضر بود طی سخنانی درباره ساخت این فیلم گفت: مانی حقیقی را من می‌شناختم و وقتی گفتند كه قرار است فیلمی درباره من ساخته شود من حقیقی را پیشنهاد دادم.

وی با اشاره به اینكه بسیار كم مصاحبه می‌كند گفت:‌من اصولا كم مصاحبه می‌كنم اما حضور در فیلم حقیقی را پذیرفتم و این فیلم خوبی شده است.


مهرجویی با اشاره به مشكلاتی كه در راه فیلم‌سازی متحمل شده است گفت:‌سدها و موانع فیلم‌سازی جلوی راه یك فیلم‌ساز را می‌گیرد زمانی كه یك فیلم‌ساز همه انرژی خود را می‌گذارد بر روی یك فیلم و اثرش توقیف می‌شود. فیلمساز به نوعی فلج شده است.



وی با اشاره به مسئله سانسور گفت: سانسور باعث می‌شود تا مسیر كاری یك هنرمند منحرف شود و گاهی نظر یك فرد در یك مقام خاص باعث می‌شود تا راه هنرمند عوض شود در حالی كه اگر ترس از سانسور نباشد هنرمند می‌تواند كارهای ارزشمندتری تولید كند.



مهرجویی با اشاره به نقش رسانه‌ها گفت:‌توقیف یك روزنامه هزاران نفر را بیكار و بی‌خانمان می‌كند و به جامعه ضرر می‌زند.


مهرجویی با مطلوب ندانستن مدیریت‌های مقطعی گفت: در زمان ساخت فیلم بانو فیلم توسط انوار توقیف شد و سال‌ها در توقیف ماند هر چند انوار دو سال بعد از ارشاد رفت.



مهرجویی درباره تصویری كه از مخملباف در این فیلم نمایش داده شده است، گفت: من در زمان فیلمبرداری متوجه شدم كه مخملباف علیه فیلم اجاره‌نشین‌ها نامه نوشته است.



محمود كلاری فیلمبردار تعدادی از آثار مهرجویی نیز گفت: ما همیشه یك تصویر از آثار فیلمساز داریم و یك تصویر از خود هنرمند در این فیلم تصویری كه از مهرجویی به نمایش درآمد بسیار به خود وی نزدیك است و این فیلم یك چهره نزدیك و قابل قبول از مهرجویی نشان داد.



وی ادامه داد: مهرجویی به ساخت فیلم بسیار اهمیت می‌دهد و تمام فیلم را قبل از ساخت در ذهن خود مرور می‌كند.


امید روحانی منتقد سینما نیز درباره فیلم مستند مهرجویی گفت:‌فیلم‌هایی كه درباره شخصیت‌های مختلف ساخته می‌شود یكی از دشوارترین فیلم‌ها است و ساخت فیلمی در ۱۰۴ دقیقه كه خسته‌كننده نباشد و ضرباهنگ خوبی داشته باشد بسیار سخت ولی این فیلم موفق شده است چنین كاری را انجام دهد.


وی ادامه داد: موانع متعدد در راه فیلمساز باعث می‌شود هنرمندان سینما نتوانند مسیر طبیعی خود را طی كنند و به همین دلیل منتقد نمی‌تواند كارنامه یك فیلمساز را به خوبی بررسی كند.



عباس كیارستمی كارگردان سینما نیز گفت:‌من تصوری كه از مهرجویی داشتم با آنچه كه در این فیلم دیدم متضاد نبود من مهرجویی را كمتر می‌بینم اما هر وقت همدیگر را می‌بینیم با هم صمیمانه صحبت می‌كنیم طنزی كه در مهرجویی وجود دارد عینا در فیلم منتقل شده است و این فیلم یك مجموع فوق‌العاده است.



مانی حقیقی نمایش فیلم را به جعفر پناهی تقدیم كرد