فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

خاطرات شنیدنی "مرتضی پاشایی" از زبان ترانه سرایش



اخبار , اخبار فرهنگی , مرتضی پاشایی

 اخبار فرهنگی - خاطرات شنیدنی "مرتضی پاشایی" از زبان ترانه سرایش

مهرزاد امیر خانی در گفتگویی جدید از مرتضی پاشایی گفت.

مهرزاد امیرخانی شاعر و ترانه سرایی که همواره در کنار مرتضی بود. فردی که بعد از فوت مرتضی به گنجینه اسراری تبدیل شده که تمامی خاطرات مشترک با مرتضی را در سینه اش دارد. او حالا به دنبال انتشار قطعاتی با صدای خودش است. چیزی که پیش از این و در ابتدای کارش هم به دنبال آن بوده است. آنچه در ادامه می خوانید  اولین گفتگوی او بعد از درگذشت مرتضی پاشایی است:
 

اخبار , اخبار فرهنگی , مرتضی پاشایی

 

با توجه به آن که تا به امروز خیلی کم گفتگو کرده ای، از نحوه آشنایی ات با مرتضی شروع کنیم، چگونه با هم آشنا شدید؟
–  فکر کنم حدود ۸ سال پیش بود، یک شرکتی بود که مرتضی برای آنها آهنگسازی می کرد و من با آنها قرارداد خوانندگی بسته بودم، گاهی اوقات کارهایی که برای خودم می نوشتم را به آن ها نشان می دادم که آنها هم خوششان آمد و از من ترانه می گرفتند.
 

ترانه سرایی از کجا شروع شد؟ استعداد ذاتی بود یا در کلاس های ترانه سرایی شرکت کرده بودی؟
– قطعا استعدادی بوده که به این سمت کشیده شدم ولی در محضر اساتیدی چون پوران فرخزاد، عمران صلاحی، هادی طبائی اشعار کلاسیک را آموخته بودم و بعد از آن خودم کم کم پیشرفت کردم.
 

برگردیم به داستان آن استدیو.
– در آن استدیو مرتضی هم قرارداد خوانندگی داشت و چون ملودی های مرتضی هم خوب بود برای آن ها ملودی می ساخت. همان موقع مرتضی برای من یک ملودی ساخت که بنا به دلایلی من موفق به خواندن آن ترانه نشدم و خود مرتضی آن را خواند و پخش شد. نام آن قطعه «آدم آهنی» بود. برای اولین بار موقع ضبط آن آهنگ بود که من با مرتضی آشنا شدم، بعد از آن شماره مرتضی را گرفتم و قرار شد که به منزل من بیاید و به من گیتار آموزش بدهد. آن یک جلسه آموزش گیتار به پایان رسید، من و مرتضی بعد از آن حدود ۴سال همدیگر را ندیدیم. بعد از آن من در زیر زمین خانه ام برای خودم استدیویی زدم و به مرتضی زنگ زدم که بیاید و با هم کار کنیم. این داستان آغاز همکاری من و مرتضی بود و بعد از آن همواره با هم بودیم.
 

شاید برای خیلی از مردم داستان ساخت آهنگ هایی که با مرتضی تولید کردید جالب باشد، از بین تمامی قطعات مرتضی میخواهم داستان ساخت ۳ قطعه «جاده یک طرفه»، «بغض» و «نگران منی» را برای مردم تعریف کنی.
 

جاده یک طرفه
– مرتضی یک ملودی ای ساخته بود شبیه همین ملودی ای که همه از جاده یک طرفه شنیدند ولی دقیقا این نبود. من هم روی آن ترانه را نوشتم. وقتی گوش میدادی خوب بود ولی آن اتفاق خاصی که مد نظرمان بود نمی افتاد. اتفاقی که می گویم یعنی اینکه وقتی خودت که کار را ساختی گوش می دهی حس کنی که این کار می گیرد. مرتضی بارها ملودی را تغییر داد ولی به قول معروف نشد که نشد. یکی از دوستانمان به اسم مسعود محمدی هم آن موقع ها از مشهد به استدیو آمده بود.

 

موقعی که ملودی ساخته شد و من ترانه را نوشتم با پیانو و بدون هیچ ریتمی آن را خواند، من مشغول گوش دادن به این کار بودم که حس کردم صدایی شبیه ناله می آید، به اتاق کناری که رفتم دیدم دوستمان به دلایل شخصی و عاطفی مانند ابر بهاری در حال گریه است با مرتضی تصمیم گرفتیم از خانه بیرون برویم تا حال و هوای دوستمان بهتر شود.

 

شاید باورتان نشود ولی مسیر تهران تا کرج را ۱۰ بار با ماشین رفتیم و برگشتیم، در تمام طول مسیر ماکت جاده یک طرفه را گوش  می دادیم و ارتباط خوبی برقرار کرده بودیم. این داستان برای ۶ماه قبل از پخش این آهنگ بود. در تمام طول این ۶ماه نمی توانست این کار را تنظیم کند، هربار که می خواست آن را تنظیم کند حال خودش منقلب می شد، تا بالاخره یک روزاین قطعه راکامل تنظیم کرد و پخش شد و خدارا شکر مردم خیلی دوست داشتند.


بغض
– یک شب در منزلمان در گیشا بودیم که طبق معمول ابتدا مرتضی ملودی را ساخت و من هم روی ملودی ترانه را نوشتم، طبق معمول بارها و بارها گوش میدادیم کار را، راه میرفتیم و آنقدر غرق آهنگ می شدیم که به یکدیگر برخورد می کردیم، نسخه ماکت این کار ۲گام پایین تر از اینی بود که پخش شد، بعد از آن به بیمارستان رفتیم و آندوسکوپی و سایر ماجرا، دکتر که نتیجه آندوسکوپی را مشاهده کرد گفت هرچه سریع تر باید بستری شود و حتی نامه نگاری های مربوط به بستری مرتضی به بیمارستان بهمن هم در حال انجام بود.

 

وضعیت حاد بود و آن تومور لعنتی راه خروجی معده مرتضی را بسته بود و بدن مرتضی نمی توانست هیچ غذایی را از آن قسمت رد کند، دکترها باید یک چیز مصنوعی ایجاد می کردند که راه خروج معده مرتضی باز شود. دکتر گفت ۲ یا ۳ روز دیگر باید بستری شوی، روزی که مرتضی باید بستری می شد به بیمارستان رفتیم و دکتر سریعا دستور بستری مرتضی را داد، ولی آنقدر مرتضی به دکتر اصرار کرد که باید به منزل بروم و این کار را به اتمام برسانم که سرانجام دکتر راضی شد تاریخ بستری شدن مرتضی را یک روز به تعویق بیاندازد.

 

در این تاریخ من و چندتن از دوستان مرتضی می دانستیم که مرتضی سرطان دارد ولی خود مرتضی این داستان را نمی دانست. به منزل که آمدیم مرتضی مشغول ضبط نهایی آهنگ شد که متوجه شدیم یکی از دوستان که از داستان سرطان مرتضی با خبر است مشغول گریه کردن است، مرتضی هم با سختی هرچه تمام تر مشغول خواندن آهنگ بود، زیرا به خاطر درد شدید سخت بود که از دیافراگم برای خواندن آهنگ فشار بیاورد ولی سرانجام این کار را انجام داد.

 

دوست ما هم که متوجه این فضاها و داستان ها بود مشغول گریه کردن بود که مرتضی فهمید. بعد از آن از من پرسید: «مهرزاد مگر من سرطان دارم ؟ این دوستمان چرا اینطور گریه میکند؟»  حقیقت این است که من در ان لحظه قفل کردم، بعد از چند ثانیه سکوت گفتم: نه، به خاطر آهنگ است که منقلب شده و خوشبختانه آن رفیقمان هم سریع داستان را عوض کرد و نگذاشت که مرتضی چیزی بفهمد. اولین باری که از زبان خودش کلمه سرطان را شنیدم همان موقع بود.


نگران منی
– زمان ساخت آهنگ «نگران منی» من شمال بودم، مرتضی ملودی را ساخته بود و به من زنگ زد، گفت احسان علیخانی با تو تماس خواهد گرفت و مضمون ترانه را به تو می گوید، احسان زنگ زد و داستان را برایم گفت، من هم دیدم هرچه این ترانه را بیشتر ببریم به سمت حال و روز مرتضی و اینکه  یک مناجاتی باشد از زبان خود مرتضی با خدا خیلی بهتر و جذاب تر است، ترانه را نوشتم و پشت تلفن برای مرتضی خواندم، شب با دوستان تصمیم گرفتیم از آمل به رامسر برویم، در میانه راه بودیم که همه خواب بودند و من پشت فرمان بودم، مرتضی زنگ زد و گفت کاغد ترانه از دستم افتاده است و مستقیم رفته است درون شیارهای فضلاب که در سطح شهر است، ترانه را حفظ نیستم و دوباره برایم بفرست، من هم کل ماشین را گشتم ولی پیدا نکردم، سرانجام قرار شد مرتضی ملودی را دوباره برایم بگوید و من پشت فرمان ترانه را روی کاغذی بنویسم، ترانه را نوشتم و برایش خواندم و همان شب به استدیوی معین راهبر رفت و کار را خواند. نکته جالب اینکه ترانه جدید هیچ ربطی به ترانه قبلی نداشت و این ترانه خیلی بهتر شده بود.
 

حالا که به اینجا رسیدیم برای اینکه فضای مصاحبه را تغییر دهیم می خواهم یک خاطره خوب از مرتضی بگویی که تاکنون عنوان نکردی.
– مرتضی خیلی آدم شوخ و سرحالی بود، یعنی اگر شما ۲ساعت کنار این آدم بودی با شما بسیار صمیمی می شد و شوخی می کرد. بیشتر خاطراتمان مربوط به ساخت آهنگ بود، آن اوائل که شرایط مالی هیچ کداممان خوب نبود و همه داراییمان را برای استدیو و ساخت آهنگ گذاشته بودیم. ولی یک خاطره جالبی مربوط به اولین باری که با مرتضی بودیم و صدای پخش شدن یکی از آهنگهایش را در ماشین یکی از مردم شنیدیم. فکر می کنم آهنگ «تو راست میگی» بود که یک نفر پشت چراغ قرمز نیایش بود و صدا را زیاد کرده بود، گریه می کرد و بلند بلند می خواند، صحنه جالبی بود.
 

از داستان خواننده شدن خودت بگو، چه طور به این حرفه علاقه مند شدی؟
– پدرم سنتور می نواخت، یعنی با موسیقی بیگانه نبود، ۱۰ سالم بود که من را پیش فردی فرستاد تا الفبای موسیقی را یاد بگیرم، تا اینکه کم کم بزرگ شدم و در جمع های مختلف می خواندم و می دیدم که اطرافیان هم صدایم را تایید میکنند، تا اینکه یک روزی آگهی همان شرکتی را که گفتم دیدم و برای تست خوانندگی رفتم، قبول شدم و کلی ذوق کردم که دیگر همه چیز تمام است و خیلی سریع پیشرفت خواهم کرد ولی غافل از آن شرکت تاکنون هیچ آلبوم و آهنگی پخش نشده است. بعد از آن فهمیدم که راه را غلط رفتم، برای خودم استدیو زدم و ادامه داستان که تعریف کردم
 

ولی در این مدت از لحاظ خوانندگی خیلی کم کار بودی
– بله، دلیلش هم این بود که وقتی به صورت جدی ترانه را دنبال کردم حس کردم باید آن را به یکجایی برسانم و برای خوانندگی دیر نمی شود، وقتی کار با مرتضی نتیجه داد و کم کم با بیشتر خواننده ها در قسمت ترانه کار مردم متوجه شدم که راه را اشتباه نیامدم. به خاطر همین صبر کردم تا در قسمت ترانه به جای خوبی برسم تا با خیال راحت به سراغ خوانندگی بروم.
 

آلبومت در چه مرحله ای قرار دارد؟
– هم می شود گفت استارت آلبوم را زده ام و هم اینکه شروع نکرده ام، دلیل این حرفم هم این است که ۳کار آماده دارم و قرار بود در آلبوم باشد ولی تصمیم گرفتم که به صورت تک آهنگ پخش شود. آخر این هفته اولین کار پخش خواهد شد وبعد از آن هر ماه ۱ آهنک را منتشر می کنم، در این فاصله هم استارت کار را می زنم  ولی روند آلبوم زیاد طول نخواهید کشید.

 

عوامل آلبومت شامل چه کسانی می شوند؟
– علی رهبری و آرین بهاری (گروه پازل) که همراه همیشگی من هستند، معین راهبر، میلاد ترابی، امین رستمی و سایر دوستان نیز من را در آلبوم همراهی خواهند کرد.

از آلبوم مرتضی چه خبر؟
– آلبوم که در روند تنظیم قرار دارد. ترانه ها از من خواهد بود. به جز ۱ ملودی تمامی ملودی ها را خود مرتضی ساخته است. در قسمت تنظیم نیز با تمامی افرادی که مرتضی می خواست با آن ها کار کند در ارتباطیم. به احتمال زیاد «مهران عباسی»، «معین راهبر»، «میلاد ترابی» و … حضور دارند. البته «سیروان خسروی» هم در قسمت تنظیم حضور خواهد داشت.
 

برای خیلی ها این سوال پیش می آید که مرتضی چقدر وکال آماده داشته که حالا می توان از ان ها یک آلبوم ساخت؟
– خب ببینید مرتضی حتی در زمینه ماکت هم  آدم بسیار حساسی بود، یعنی وقتی یک کار را برای بار اول و ماکت می خواند با تمام حس آن را می خواند، زیاد معتقد بود همان حسی که بار اول به سراغت می آید بهترین حس است، به همین منظور الآن وکال ها خوب و آماده در اختیار داریم.
اخبار فرهنگی - موسیقی پارس


ویدیو مرتبط :
ترانه جدید و شنیدنی مرتضی پاشایی به نام بغض

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

بیوگرافی مرتضی پاشایی از زبان خودش



بیوگرافی مرتضی پاشایی,عکس مرتضی پاشایی,تصاویر مرتضی پاشایی

بیوگرافی مرتضی پاشایی+تصاویر مرتضی پاشایی

 

بیوگرافی مرتضی پاشایی از زبان خودش


مرتضی پاشایی هستم متولد ۱۳۶۳/۵/۲۰ ساکن غرب تهران (آریا شهر) و در حال حاضر دانشجوی رشته گرافیک هستم از دوران کودکی همیشه نسبت به موسیقی یه حس خاص و مبهمی داشتم و میدونستم که یک روز باید همین راه رو دنبال کنم.در سن ۱۴ سالگی موسیقی رو با زدن گیتار شروع کردم ولی درحین کار با مخالفت خانواده مواجه شدم.

 

بیوگرافی مرتضی پاشایی,عکس مرتضی پاشایی,تصاویر مرتضی پاشایی

بیوگرافی مرتضی پاشایی+تصاویر مرتضی پاشایی

 

 ولی بازم با پای فشاری های خودم وعلاقه ای که به موسیقی داشتم سر از کار باز نزدم و هرگز پشیمون از ادامه راه نشدم. وبه این کار ادامه دادم. و خوب الان چند سالی هست که دیگه این کارو به صورت حرفه ای دنبال میکنم و اصولا تمام وقتم رو صرف این کار میکنم تا بتونم بهترین کار با کیفیت عالی بیرون بدم و به هیچ عنوان کارم رو سطحی دنبال نمیکنم.

 

بیشتر موزیک های خارجی گوش میدیم علاقه زیادی هم به مصاحبه کردن ندارم. دوست آروم و بی سرو صدا بیام بالا برخلاف دیگران خصوصیات اخلاقی من یا همیشه خیلی آروم هستم یا خیلی شوخی میکنم. با هرکسی نمی تونم بسازم خیلی حساس هستم.

 
آلبوم‌های مرتضی پاشایی
یکی هست: نخستین آلبوم مرتضی پاشایی که در سال ۱۳۹۱ منتشر شد. این آلبوم دارای ۱۲ قطعه است. ترانه سراهای این آلبوم، مهرزاد امیر خانی و علی بحرینی هستند. آهنگسازی این آلبوم را خود مرتضی پاشایی انجام داده و کار تنظیم را نیز مرتضی پاشایی و میلاد ترابی انجام داده‌اند.

تک آهنگ‌های مرتضی پاشایی
-بغض (تقدیم به بنیامین بهادری) - روز برفی (همراه با محمدرضا گلزار) -ادعای عشق (نسخه غیر رسمی) - عصر پاییزی - جاده یک طرفه - نفس - به گوشت میرسه - بزار بگم - چند روز - چشمای من - چطور دلت اومد - دل من دل تو - دروغ دوست داشتنی - عشق من - گریه کن - ماه من - من و ببخش - مثل شیشه - میخوام بگم - می‌میرم - تقصیر - تو فکرتم - تو راست میگی - یادته - یکی هست - زیادی - شاید بپرسی -ستایش -گل بیتا -روتو برگردون -حالا اومدی -تورفتی -گل اطلسی -بزار بگم -ماه من -قسم -آدم کش -ادم آهنی
 

غم موجود در آهنگ‌ها
به نظرم فضای کاری من، غمگین نیست، بلکه عاشقانه و احساسی است و من این فضا را دوست دارم. غم و شادی، حسی است که در همه آدم‌ها وجود دارد و همه آن را تجربه می‌کنند. همه آنهایی که به ظاهر خوشحال و شاد هستند، در خلوت‌شان جایی برای فضای احساسی دارند. آن خلوت برای من مهم بود و دوست داشتم به آن راه پیدا کنم.


خودم هم بیشتر آهنگ‌های آرام و احساسی را دوست دارم. اما همه نوع موسیقی گوش می‌دهم. چون به تنظیم و آهنگسازی علاقه داشتم، همه نوع موسیقی که خوب بود را گوش می‌کردم تا فضای ذهنی‌ام باز باشد و حتی الهام بگیرم و جلوی بروز خلاقیت من گرفته نشود.


همه چیز راجع به بیماری مرتضی پاشایی از زبان خودش


* مرتضی! در ماه‌های گذشته به قدری در مورد تو صحبت و روایت‌های مختلفی منتشر شده که همه دچار یک سردرگمی پیچیده در مورد احوالات جسمی تو شده‌اند. لطفاً یک بار برای همیشه درباره این صحبت‌ها و بیماری و مشکلات جسمی‌ات شفاف و صریح حرف بزن؟
همه آدم‌ها در زندگی‌شان دچار برخی اتفاقات و مشکلات می‌شوند. خبر بیماری‌ام به یک‌باره به من داده شد، ولی این موضوع آنقدرها هم تلخ و مهم نبود که خیلی‌ها حتی ماجرای فوت من را هم پیش کشیدند!
 
* خُب این بیماری تا چه حد جدی و خطرناک بود؟
من آدمی هستم که در هر شرایطی سعی می‌کنم از زندگی لذت ببرم. هر مشکلی هر چقدر هم که بزرگ و سخت باشد، حل شدن‌اش دست خود آدم‌هاست.
 
* خُب بعد از اینکه فهمیدی مشکل جسمی‌ات جدی است، چه تغییری در زندگی‌ات رخ داد؟ نگاهت به دنیا و زندگی تغییر کرد؟ هدف‌گذاری‌ات برای آینده‌ات چطور؟
ببین من دچار یک بیماری شده بودم که باید دوران نقاهت‌اش را پشت سر می‌گذراندم. تحت نظر بودم و هیچ تغییری در زندگی من رخ نداد. زندگی من طوری است که همیشه سعی دارم آن را به بهترین شکل بگذرانم. انرژی‌ای که در این مدت از طرف هوادارانم به سمت‌ام آمد، باعث شد خیلی روحیه بگیرم. اگر آنها نبودند، باور کنید خودم را می‌باختم. فقط به عشق هوادارانم مبارزه می‌کنم. همه‌چیز هم تحت کنترل است. خدا را شکر می‌کنم بابت این اتفاق و تغییر که باعث شد از این به بعد حواسم به خودم و و ضعیت سلامتی‌ام باشد.

* این ماجرا تغییری در رویه کاری‌ات به‌وجود آورد؟
نه. من تور کنسرت‌هایم را داشتم و مراحل درمانی‌ام را در این مدت طی کردم. دکترها هم وقتی می‌دیدند که تا این حد انرژی دارم، کارشان را بهتر پیش می‌بردند. همزمان روی آلبوم هم زوم کرده بودم. قرار بود تابستان منتشر شود که حتماً این اتفاق خواهد افتاد. منظورم این است که بیماری اصلاً باعث نشده از کارهایم عقب بیفتم.

* در مورد آینده چه فکری داری؟ در هر شرایطی باز هم قرار است از زندگی‌ات لذت ببری و در پی آرزوهایت باشی؟
ما ایرانی‌ها عادت داریم به شایعات دامن بزنیم. من کنسرت‌هایم را دارم و آلبومم را هم با قدرت منتشر می‌کنم. عمر دست خداست. من همه‌چیزم را از خدا دارم و باقی را هم به خودش سپرده‌ام. ولی باز هم تأکید می‌کنم. لطف طرفدارانم را در این اوضاع مساعد روحی و جسمی‌ام هرگز از یاد نمی‌برم. آنها باعث شدند که بتوانم سرپا بایستم.
 
پدر و مادر از ویژگی‌های مرتضی می‌‌گویند
پدر: ازبچگی یک حالت فرماندهی نسبت به بچه‌های دیگر داشت، اما همه بچه‌ها را دوست داشت و هیچوقت هیچ کسی را نمی‌رنجاند. شیطنت داشت اما مردم آزار نبود.
من همیشه مرتضی را با چهار ویژگی یاد می‌کنم: «مهربان» و «ساده»، در عین حال «با شکوه» و «خارق‌العاده».


مادر: مرتضی از کودکی دو ویژگی مهم داشت. یکی همان صبوری‌اش بود و دیگری عاقل بودنش. هیچ وقت، کاری را بی‌‌دلیل انجام نمی‌داد. الان هم همینطور است.


مادر: مرتضی همیشه برای کمک به نیازمندان پیش قدم می‌شود و هر وقت من پیشنهادی در این زمینه می‌دهم، استقبال می‌کند. من به عنوان مادر افتخار می‌کنم که فرزندم در مسیری درست گام برداشته، و در این مسیر سالم زندگی می‌کند و من از این بابت بسیار خوشحالم.


پدر: وقتی این کسالت برای مرتضی پیش آمد، از صمیم قلب برایش نوشتم: پسرم؛ من به وجودت افتخار می‌کنم، نه فقط برای هنرمند بودنت، که به خاطر شرافت، انسانیت، محبت و وفای تو.


پدر: در ابتدا من و مادرش شوکه شده و بسیار ناراحت شدیم، چرا که وابستگی ما به بچه‌ها خیلی زیاد است و شاید این وابستگی شدید، یکی از نقطه ضعف‌های ما باشد. این ماجرا خیلی ما را آزار داد، اما با روحیه‌ای که از مرتضی دیدیم، انگار نه انگار که بیماری وجود داشته، کمی دل گرم شدیم. من هیچ بیماری را ندیدم که اینقدر روحیه داشته باشد که اصلا گویی اتفاقی نیفتاده است. حتی گاهی مرتضی مرا را دلداری می‌داد.


مادر: مسلما ماجرای بیماری خیلی ناراحت‌کننده بود و فقط یاد خدا دلم را آرام می‌کرد.


«مرتضی پاشایی» درگذشت
«مرتضی پاشایی» خواننده جوان موسیقی پاپ کشورمان پس از مدت‌ها مبارزه با بیماری مهلک سرطان در تاریخ بیست و سوم آبان 1393 دارفانی را وداع گفت. / ( روحش شاد)

 

تصاویر مرتضی پاشایی

بیوگرافی مرتضی پاشایی,عکس مرتضی پاشایی,تصاویر مرتضی پاشایی

بیوگرافی مرتضی پاشایی+تصاویر مرتضی پاشایی

  بیوگرافی مرتضی پاشایی,عکس مرتضی پاشایی,تصاویر مرتضی پاشایی

بیوگرافی مرتضی پاشایی+تصاویر مرتضی پاشایی

 بیوگرافی مرتضی پاشایی,عکس مرتضی پاشایی,تصاویر مرتضی پاشایی

بیوگرافی مرتضی پاشایی+تصاویر مرتضی پاشایی

بیوگرافی مرتضی پاشایی,عکس مرتضی پاشایی,تصاویر مرتضی پاشایی

بیوگرافی مرتضی پاشایی+تصاویر مرتضی پاشایی

 بیوگرافی مرتضی پاشایی,عکس مرتضی پاشایی,تصاویر مرتضی پاشایی

بیوگرافی مرتضی پاشایی+تصاویر مرتضی پاشایی

بیوگرافی مرتضی پاشایی,عکس مرتضی پاشایی,تصاویر مرتضی پاشایی

 

منبع: وب سایت  مرتضی پاشایی