فرهنگ و هنر
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | خواندنی ها با برترین ها (81)در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ... |
حال تئاتر گفتنی نیست
تئاتر سرمایه ملی است اما به آن بی احترامی میشود و نه تنها به آن كمك نمی كنند بلكه از پای آن هم میكشند. سینما وتلویزیون را فراموش كرده ام اما تئاتر این طور نیست. در تئاتر هر چه بر من گذشته یادم مانده است.
بعضی كلمهها بارمعنایی زیادی دارند،بعضی واژهها سنگیناند ، ثقیل اند برای آنكه راحت در دهان بچرخانیشان . برای خرج كردن بعضی واژهها، برای نسبت دادن بعضی از صفات به آدم ها باید خساست كرد و «اصیل» از همان واژههاست.اصالت از آن واژههایی است كه معنای آن در خود كلمه نهفته است بی هیچ توضیح اضافه.
اینكه بخواهی كسی را اصیل بنامی یا مفهوم اصالت را برای چیزی تعریف كنی نیاز به زور و ضرب چندانی ندارد فقط كافی است كه سوژه را درست انتخاب كرده باشی و آن وقت است كه معنای وقار در كلام مینشیند و خود میشود تجلی واژه اصالت و تمامی مشتقات آن.
«بهزادفراهانی» یكی از آن اصیلهای تئاتر و سینمای ایران است؛ یكی از آن عاشقانی كه به صحنه بیشتر از پرده عشق میورزد و آنقدر این عشقش را با صدای رسا و بلند فریاد میزند كه تو حتی در معرفیاش جرات نمی كنی اسم سینما را قبل از تئاتر بیاوری.
تصمیم گرفتیم برای گفتوگو در خصوص حال و احوال این روزهای تئاتر و سینما با بهزاد فراهانی تماس بگیریم.فراهانی همانطور كه انتظارش را داشتیم با وقار خاصی با همان صدای پرابهتش جواب ما را داد و ما را در روزی كه بادهای سرد پاییز نوید آغاز فصل سرما را میدادند برای گفتوگو پذیرفت.
لوكیشن اول خانه هنرمندان
قرار ما رأس ساعت هفت شب خانه هنرمندان بود.جایی كه این روزها پذیرای فراهانی و
داش آكلاش است.
پلههای ایرانشهر را پایین میرویم و به اتاق گریم میرسیم؛ جایی كه «داش آكل» گل و قداره مشغول گریم است. فراهانی ما را كه میبیند لبخند میزند و اجازه میخواهد اول گریمش تمام شود بعد گفتوگو را شروع كنیم.
ایران به تئاتر بیتوجه است
سوال اول را با حال و اوضاع تئاتر شروع
می كنیم و از او می خواهیم كه در مورد این روزهای تئاتر با ما حرف بزند. حرف تئاتر كه میشود صدایش را محكمتر می كند و می گوید:حال تئاتر خوب نیست. یعنی حال كدام قسمت از فرهنگ این كشور خوب است كه حال تئاتر خوب باشد؟ سی سال است كه می گوییم آقایان به تئاتر توجه كنید، سی سال است كه از مسئولان خواستهایم،التماس كرده ایم كه به حال و روز تئاتر رسیدگی كنید اما كو گوش شنوا؟ در تمام دنیا تئاتر فاخرترین هنر است و تئاتری با ارج و قربترین هنرمندان، اما در ایران چه؟ اوضاع اینجا چگونه است؟ من به شما میگویم خراب است،خیلی خراب.
چرا باید یك كشور تا این حد به تئاتر
بی توجه باشد؟ ما گلویمان را پاره كردیم كه آقایان مسئول بیایید و با خانوادههایتان تئاتر ببینید، بیایید تا بفهمید این چیست كه ما آنقدر به اهمیت دادن به آن اصرار میكنیم؟ تمام این سالها خودمان گفتهایم و خودمان هم شنیدهایم.
یكبار نشد كه یك مسئول فرهنگی یك نماینده مجلس با خانوادهاش بیاید و تئاتر تماشا كند. اینها در تئاتر وجود دارد و حال و روزش هم خب مشخص است.چطور باید این هنر حالش خوب باشد وقتی كمترین توجهی به آن نمیشود.
بخش خصوصی را تنها نگذاریم
حرف از حمایت از تئاتر كه میشود صحبتهایمان را می بریم حول و حوش تئاتر خصوصی و نظرش را در مورد راه افتادن تئاترهای خصوصی میپرسیم كه میگوید: تئاتر خصوصی اتفاق خیلی خوبی است. اتفاقی كه كمك میكند این تئاتر با تمامی این بی مهریها زنده و روپا بماند و وظیفه دولت است كه به آنها كمك كند.
اگر حمایت دولت نباشد بخش خصوصی زمین میخورد، از بین میرود.مردم خودشان دارند میسازند؛ دستشان را بگیریم. ٢١ تئاتر خصوصی باز شده كه من نوكریشان را میكنم. كار اینها نوعی جنون است وگرنه چهكسی در این شرایط به سمت تئاتر میآید؟ این یك جنون فرهنگی است كه باید حمایت شود.
بودجه اندك و توقع بسیار است
وضعیت امور فرهنگی در ایران ربط مستقیم به بودجه دارد. از فراهانی در خصوص بودجه تئاتر هم پرسیدیم كه اینطور جواب داد: بودجهای كه برای تئاتر اختصاص میدهند خجالت آور است.
میگذارند تمام بودجه ها را تقسیم میكنند ، تمام حساب وكتابهایشان را می كنند و در آخر اگر چیزی ماند، میگویند خب ! این هم سهم تئاتر. كجای دنیا با تئاتر اینگونه برخورد میشود؟تئاتر سرمایه ملی است اما به آن بی احترامی میشود و نه تنها به آن كمك نمی كنند بلكه از پای آن هم میكشند .
الان برای اجاره یك شب پنج میلیون تومان میگیرند تا اجازه بدهند یك شب اجرا كنی وقتی هم میگویی چرا؟ میگویند در فلان كار موسیقی اجرا میشود. موسیقی هم فروش دارد و حالا كه فروش دارد ما چرا ازآن بهره نگیریم.
از تئاترهای دیگر هم ٢٠ درصد از كل فروش را برمیدارند. چرا؟اصلا چه كسی گفته كه این ٢٠ درصد گرفته شود. سالنهای دولتی بودجه دولتی میگیرند. برای نصب تابلوی تئاتر من ١٨٠هزار تومان گرفتند.
این مبلغ فقط برای نصب تابلوها بود البته این را باید بگویم كه با من بهزاد فراهانی خیلی همكاری كردند و خیلی هم راه آمدهاند، اما دقت كنید با من اینطور برخورد كردهاند حال و اوضاع آدمهای ناشناخته و حتی تازهكار كه دیگر مشخص است.
این كه من می گویم حمایت نمیشویم از نظر مسئول انجمن بازیگران میگویم، حرف دل این همه بازیگر و دستاندركار جوان را میزنم وگرنه من كه مهم نیستم .
با من به علت اسم و سابقهام همكاری میشود اما با جوان تر ها چه میكنند؟
من مورد غضب مدیران تلویزیون قرار گرفتهام حرف كه به اینجا میرسد از تلویزیون میپرسیم،صحبت از نقش رسانه ملی كه میشود حرفهایش را با همان صلابت ادامه می دهد كه: من چندسال است كه در لیست سیاه تلویزیون قرار گرفتهام و دیگر به هیچ برنامهای دعوت نمیشوم،چرا؟ علت را خودم به شما میگویم،برای این مورد غضب مدیران تلویزیون قرار گرفتهام چون كه دریك برنامه تلویزیونی از سیاستهای تلویزیون،از حال و روز تئاتر انتقاد كردم اما من از هیچكس نمی ترسم.
«گل و قداره» نمونه تئاتر ملی است
دوساعتی از شروع گفتوگویمان گذشته و عوامل تئاتر یك به یك به اتاق گریم میآیند و آخرین نكته های قبل از اجرا را با او هماهنگ میكنند. یكی لباس و دیگری دیالوگ، هركدام سوالاتشان را میپرسند و جواب تك تكشان را با صبر و حوصله میدهد.
با دیدن عوامل و نزدیك شدن به ساعت شروع نمایش سوالاتمان را به سمت نمایشنامهای میبریم كه عشق به آن در تك تك جملاتش مشخص است.
حرف «گل و قداره» كه میشود چشمانش برق میزند و میگوید: این تئاتر همان چیزی است كه سال ها از آن گفته ام، تئاتری ملی. گل و قداره روایتی از داستان «داش آكل» نوشته صادق هدایت است كه 16سال پیش آن را به روی صحنه برده ام. من هیچوقت اولین باری كه روی صحنه رفتم را فراموش نمی كنم.سال ١٣٣٧ بود.
جوانكی بودم كه هنوز به مدرسه میرفتم وتمام لحظاتش را به یاد دارم. از آن زمان تا الان لحظه ای نیست كه در تئاتر روی صحنه رفته باشم و چیزی از آن لحظه را از یاد برده باشم؛ به هیچ صحنه بازیگری دیگری آنقدر عرق ندارم، سینما وتلویزیون را فراموش كرده ام اما در تئاتر این طور نیست.
در تئاتر هر چه بر من گذشته یادم مانده است . فراهانی داستان گل و قداره را اینطور برایمان ادامه می دهد: بخش عمده ای از ارزش ها و داشتههایمان، فرهنگ ما است یعنی جوانمردی و فضیلت. حالا ما یادمان نمی آید ما اینها را داشتیم و «گل و قداره» یادآوری همین فرهنگ با عزت است.
اخبار فرهنگی - قانون
ویدیو مرتبط :
گفتنی
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
پرستویی: سینمای امروز من زلزله است / حال و روز سینما گفتنی نیست
پرستویی: سینمای امروز من زلزله است / حال و روز سینما گفتنی نیست
خبرگزاری فارس: پرویز پرستویی گفت: سینمای من در حال حاضر همین زلزلهای است که اتفاق افتاده است. من در این مقطع به هیچ چیزی فکر نمیکنم چون این زمان به بحث زلزله اختصاص دارد.
به گزارش فارس، «پرویز پرستویی» در گفتوگو با فارس درخصوص ایده اولیه برنامه جمعآوری کمکهای نقدی برای مردم زلزلهزده آذربایجان شرقی، اظهار داشت: فرقی نمیکند که این برنامه برای اولین بار به پیشنهاد چه کسی بوده است، مهم این است که این افراد مثل خانواده خودمان هستند.
* آیا اگر برای اقوام خودمان این اتفاق افتاده باشد سکوت میکنیم؟
وی در ادامه افزود: اگر خواهر یا برادر خودمان در منطقهای باشد که دچار این زلزله شده باشد آیا سکوت میکنیم؟ آیا اگر برای اقوام خودمان این اتفاق افتاده باشد سکوت میکنیم؟ پس وقتی هموطنانمان نیز در این استان دچار مشکل و زلزله شدهاند برایمان فرقی نمیکند که از خانواده خودمان و یا از هم وطنانمان باشند، باید برای آنان حرکتی کنیم و قدمی برداریم.
* باید بفهمیم مادری که دیگر فرزندی برایش نمانده است چه حالی دارد
پرستویی گفت: باید حال مردی را که تا دیروز وقتی به خانهاش میرفته است زن و بچهاش را میدیده و امروز دیگر خانه و زن و بچهای برایش نمانده است، درک کنیم. باید بفهمیم مادری که تا دیروز فرزندانش در کنارش بودهاند و امروز دیگر فرزندی برایش نمانده است، چه حالی دارد.
* ما با وجود مخاطبانمان زندهایم
بازیگر فیلم سینمایی «سیزده 59» در خصوص اعتماد مردم به هنرمندان گفت: این تعامل بین هنرمندان و مردم همیشه وجود داشته است. این اعتماد از آنجایی نشأت گرفته است که در عرصه کاری خودمان همیشه عنوان میکنیم که ما با وجود مخاطبانمان حرکت میکنیم، زنده هستیم و به نفس گرم آنان است که شور و امید برای انجام کارهای جدید داریم.
وی در ادامه افزود: مخاطبان ما بسیار هوشیار هستند و بهخوبی میتوانند تشخیص بدهند که چقدر هنرمندان در کاری قابل باور هستند. این مسأله از تمام کارهای هنرمندان مثل رفتارهای اجتماعی و رفتارهای روزمرهشان پیدا است. مردم آنقدر هوشمند هستند که حرکت جمعآوری کمکهای مردمی را درک و اقدام آنان را باور کنند و به کمک آنان برای این کار خیر بیایند. این رفتار از انتظار 9 ساعته آنان جلوی سینما مشخص بود. مردم خودشان را در این حرکت سهیم میدانند.
* ممکن است از این حرکت سوءبرداشت شود
پرستویی درباره سوء برداشتهای احتمالی از این حرکت، گفت: ممکن است قضاوتها و سوء برداشتهایی شود که مردم به هنرمندانشان اعتماد دارند و به دیگران ندارند. من نمیخواهم وارد این فضاها و این سخنان شوم، فقط میدانم که مردم همه جا بودهاند و در هر عرصهای به هموطنان خود کمک کردهاند.
وی در ادامه بیان داشت: هنرمندان قسمتی از این حرکت خودجوش را برعهده دارند و مردم نیز قسمت دیگری را، که با عشق و به کمک هم، هنرمندان به یاری هموطنان خود آمدند. مانند همه جای کشورمان که مردم به همراهی افراد دیگری مانند ورزشکاران به کمک زلزلهزدگان شتافتند. فقط هنرمندان نیستند که این کار را انجام میدهند، ورزشکاران، موسسههای خیره و ... نیز هستند که در حال کمکرسانی به مردم هستند.
پرستویی خاطرنشان کرد: ما هنرمندان نیز به سهم خودمان وظیفه داریم که احساس خودمان را بروز دهیم و بگوییم متاثر و متاسف هستیم. این اتفاق برای خانواده ایرانی افتاده است و باید به هر شکلی که هست به بهترین نحو امدادرسانی شود.
* به تعبیرهای سیاسی کاری ندارم
این بازیگر سینما در خصوص تعبیرهای سیاسی از این فعالیت خاطرنشان کرد: همه میدانیم که کشور ما تحریم است و یا در کشورمان بحرانهایی را داریم اما با توجه به همه این مسائل اگر فردی سرپناهی نداشته باشد و یا گرسنه باشد، آیا ما به آنها کمک نمیکنیم؟ آنها جزیی از خانواده ما هستند. نگاههایی امروزه باب شده است که هرکاری که انجام میشود از آن تعبیر سیاسی میشود و یا قضاوت بدی درباره آن میکنند. من به این نگاهها و تعبیرات کاری ندارم و سوالم این است که آیا این اتفاق و یا این زلزله برای اولین بار است که در کشور ما رخ میدهد؟
وی د ادامه خاطرنشان کرد: زلزله بوئین زهرا، رودبار، بم و ... در کشور ما وجود داشته است و امکان دارد خدایی ناکرده فردا هم دوباره این اتفاق بیافتد، اگر چنین اتفاقی بیافتد در آن شرایط مردم ایران به هیچ چیزی فکر نمیکنند جز خانوادهای که حداقل نیازش احساس همدلی دیگر هموطنانش است.
* مردم برای دیدن ما نیامده بودند
بازیگر فیلم سینمایی «آژانس شیشهای» گفت: مردم همیشه به هنرمندانشان عشق ورزیدهاند و هنرمندان نیز همیشه گفتهاند که برای مردم کار و فعالیت میکنند. وقتی با هنرمندان برای جمعآوری کمکهای نقدی به سینما آزادی رفتیم، مردم برای تماشای ما نیامدند بلکه به این علت آمدند تا همپای هنرمندان خودشان در این امر نیکوکارانه شرکت کنند.
* سینمای امروز من زلزله است
پرستویی در خصوص فعالیتهای جدید خود در عرصه سینما، گفت: سینمای من در حال حاضر همین زلزلهای است که به وجود آمده است. من در این مقطع به هیچ چیزی فکر نمیکنم چون این زمان به بحث زلزله اختصاص دارد. این مطلب نه تنها برای من بلکه برای خیلی از همکارانم که دیروز از ساعت 3 بعد از ظهر تا 12 شب جلوی سینما ایستاده بودند، وجود دارد.
* احتیاجی نیست من هم بگویم سینما چه احوالی دارد
وی در ادامه افزود: در این مقطع سینمای ایران، مردم اخبار سینمایی را میدانند و احتیاجی نیست که من هم بگویم سینما چه احوالی دارد. این موضوعات آنقدر گفته شده است که دیگر لطفی ندارد. اخبار سینمایی هم چیزی است که مردم به طور روزمره آن را پیگیری میکنند، امیدوارم این اتفاق به شکل خوبی هدایت شود.
بازیگر فیلم سینمایی «آژانس شیشهای» در انتها از مدیریت سینما آزادی تشکر کرد و گفت: تشکر ویژهای از مدیریت و پرسنل سینما آزادی دارم، به دلیل اینکه در این دو روز پذیرایی خوبی از هنرمندان کردند و از همه جهت با هنرمندان در این کار خیر همکاری کردند./فارس