فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

تنها صداست که می ماند( اشعار فروغ فرخزاد)



اشعار فروغ فرخزاد, اشعار عاشقانه

چرا توقف کنم،چرا؟
پرنده ها به ستوی جانب آبی رفته اند
افق عمودی است
افق عمودی است و حرکت : فواره وار
و در حدود بینش
سیاره های نورانی میچرخند
زمین در ارتفاع به تکرار میرسد
و چاههای هوایی
به نقب های رابطه تبدیل میشوند
و روز وسعتی است
که در مخیله ی تنگ کرم روزنامه نمیگنجد

 

چرا توقف کنم؟
راه از میان مویرگ های حیات می گذرد
کیفیت محیط کشتی زهدان  ماه
سلول های فاسد را خواهد کشت
و در فضای شیمیایی بعد از طلوع
تنها صداست
صدا که ذوب ذره های زمان خواهد شد .

 

چرا توقف کنم؟
چه می تواند باشد مرداب
چه می تواند باشد جز جای تخم ریزی حشرات فاسد
افکار سردخانه را جنازه های باد کرده رقم می زنند .
نامرد ، در سیاهی
فقدان مردیش را پنهان کرده است
و سوسک ....آه
وقتی که سوسک سخن می گوید .

 

 چرا توقف کنم؟
 همکاری حروف سربی بیهوده ست .
  همکاری حروف سربی
اندیشه ی حقیر را نجات خواهد داد .
من از لاله ی درختانم
تنفس هوای مانده ملولم میکند
پرنده ای که مرده بود به من پند داد که پرواز را بخاطر
 بسپارم

 نهایت تمامی نیروها پیوستن است ، پیوستن
به اصل روشن خورشید
و ریختن به شعور نور
طبیعی است
که آسیاب های بادی میپوسند

 

چرا توقف کنم؟
من خوشه های نارس گندم را
به زیر پستان میگیرم
و شیر می دهم
صدا ،  صدا ،  تنها صدا
صدای خواهش شفاف آب به جاری شدن
صدای ریزش نور ستاره بر جدار مادگی خاک
صدای انعقاد نطفه ی معنی
و بسط ذهن مشترک عشق
صدا ، صدا ، صدا ، تنها صداست که میماند
در سرزمین قد کوتاهان
معیارهای سنجش
همیشه بر مدار صفر سفر کرده‌اند

 

چرا توقف کنم؟
من از عناصر چهارگانه اطاعت میکنم
و کار تدوین نظامنامه نیست
مرا به زوزه ی دراز توحش
 درعضو جنسی حیوان چکار
مرا به حرکت حقیر کرم در خلاء گوشتی چکار
مرا تبار خونی گل ها به زیستن متعهد کرده است
تبار خونی گل ها میدانید ؟

 منبع:dashmili-5.blogfa.com


ویدیو مرتبط :
اشعار زنده یاد فروغ فرخزاد2 /شاعر (با صدای فروغ فرخزاد)

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

اشعار زیبای فروغ فرخزاد



 

فروغ فرخزاد, اشعار زیبای فروغ فرخزاد

 صدایی در شب

نیمه شب در دل دهلیز خموش

ضربه پایی افكند طنین

دل من چون دل گلهای بهار

پر شدم از شبنم لرزان یقین

گفتم این اوست كه باز آمده

جستم از جا و در آیینه گیج

بر خود افكندم با شوق نگاه

آه لرزید لبانم از عشق

تار شد چهره آیینه ز آه

شاید او وهمی را می نگریست

گیسویم در هم و لبهایم خشك

شانه ام عریان در جامه خواب

لیك در ظلمت دهلیز خموش

رهگذر هر دم می كرد شتاب

نفسم نا گه در سینه گرفت

گویی از پنجره ها روح نسیم

دید اندوه من تنها را

ریخت بر گیسوی آشفته من

عطر سوزان اقاقی ها را

تند و بیتاب دویدم سوی در

ضربه پاها در سینه من

چون طنین نی در سینه دشت

لیك در ظلمت دهلیز خموش

ضربه پاها لغزید و گذشت

باد آواز حزینی سر كرد

فروغ فرخزاد, اشعار زیبای فروغ فرخزاد

اندوه

كارون چو گیسوان پریشان دختری

بر شانه های لخت زمین تاب می خورد

خورشید رفته است و نفس های داغ شب

بر سینه های پر تپش آب می خورد

دور از نگاه خیره من ساحل جنوب

افتاد مست عشق در آغوش نور ماه

شب با هزار چشم درخشان و پر زخون

سر می كشد به بستر عشاق بی گناه

نیزار خفته خامش و یك مرغ ناشناس

هر دم ز عمق تیره آن ضجه می كشد

مهتاب می دود كه ببیند در این میان

مرغك میان پنجه وحشت چه می كشد

بر آبهای ساحل شط سایه های نخل

می لرزد از نسیم هوسباز نیمه شب

آوای گنگ همهمه قورباغه ها

پیچیده در سكوت پر از راز نیمه شب

در جذبه ای كه حاصل زیبایی شب است

رویای دور دست تو نزدیك می شود

بوی تو موج می زند آنجا بروی آب

چشم تو می درخشد و تاریك می شود

بیچاره دل كه با همه امید و اشتیاق

بشكست و شد به دست تو زندان عشق من

در شط خویش رفتی و رفتی از این دیار

ای شاخه شكسته ز طوفان عشق من

منبع:dashmili-5.blogfa.com