فرهنگ و هنر
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | خواندنی ها با برترین ها (81)در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ... |
تلاقی سنت و مدرنیته در نقاشی سقاخانه ای
گویی سنت با مدرنیته تركیب شد و اتفاق خوشایندی به بار آورد. در سال 1340 شمسی آن زمان كه پاپ آرت در غرب نفس های آخر خود را میكشید و هنر جنبشی تازه طلب میكرد آن هنگام ایران بود كه مكتبی نو در هنرهای تجسمی به جهان عرضه كرد.
روزنامه قانون - محمد عارفی تبار: گویی سنت با مدرنیته تركیب شد و اتفاق خوشایندی به بار آورد. در سال 1340 شمسی آن زمان كه پاپ آرت در غرب نفس های آخر خود را میكشید و هنر جنبشی تازه طلب میكرد آن هنگام ایران بود كه مكتبی نو در هنرهای تجسمی به جهان عرضه كرد. مكتبی كه به سرعت به یكی از جنبش های مهم هنری درجهان تبدیل شد و تاثیرات ژرفی بر تاریخ هنر گذاشت. به ندرت میتوان آثار هنری ملی را مخصوصا از نوع تجسمی در مكتبی خاص گنجاند. مكتب سقاخانه را میتوان سرآمد شكل گیری مكتبی نو در ایران نامید البته مكتبی كه رنگ و بوی مدرن دارد و سنتهای ملی _ مذهبی را نیز در خود جای داده.
در این دوران عده ای از هنرمندان آشنا به جنبش های هنری مدرن و با شناخت از فرهنگ ملی _ مذهبی ایران سبكی را بنا نهادند كه در عرصه تحولات هنر معاصر بسیار پر اهمیت است. این مکتب یا جنبش هنری بعدها بهنام مکتب سقاخانه شهرت یافت كه نخستین بار کریم امامی در توصیف آثار حسین زنده رودی نام «سقاخانه» را برای آن به کار برد.این جنبش و مانیفست آن بر اساس بازگشت به استفاده از عناصر سنتی، ملی و مذهبی و ادغام آنها با هم با توجه به مفهوم گرایی در هنر مدرن پدیدار گشت.در واقع هنرمندانش زیبایی های نهفته در دل سنت های كهن ایرانی را در قالب نو عرضه كردند و چه بسا مردم كه این عناصر را به خوبی میشناختند ارتباط موثر و عمیقی با این آثار برقرار كردند.
در اینجا هنر مدرن به عنوان یك جنبش وارداتی در ایران به یك جنبش ایرانیزه تبدیل شد كه نقش مایه های مذهبی شیعی را در دل خود داشت. نقوش و عناصر بصری استفاده شده در سقاخانه ها كه ریشه ای عمیق در فرهنگ اسلامی شیعی در ایران دارد مورد استفاده مجدد قرار گرفت و این باعث ارتباط بسیار سریع با توده جامعه شدو پیام هنرمند را هر چه سریعتر به مخاطب و مخاطبان بیشمار رساند. در این روند مستشرقین بیشماری نیز جذب آثار خلق شده در این مكتب شدند و موجبات معرفی این مكتب ملی در سطح جهان را فراهم آوردند.
گردهمایی بزرگان در مكتب سقاخانه
حسین زنده رودی ، قندریز ، پیلارام و پرویز تناولی یك اتحاد واحد را تشكیل دادند و بسیار هماهنگ به خلق آثار با محتوای غنی پرداختند. هنرمندان این مكتب كه دانشجویان دانشكده هنرهای زیبا بودند با آشنایی عمیق خود از هنرهای اصیل تزئینی آثاری را خلق كردند كه با توجه به تركیب مدرن آنها بسیار مفهوم و گیرا بودند. ناصر اویسی، یکی از نقاشان سقاخانه به صراحت در این مورد میگوید: «من بهعنوان نقاش معاصر همیشه سعی داشتهام کارهایم شناسنامه ایرانی داشته باشد.» عناصر بصری مورد علاقه این هنرمندان همان ابزارها و هنرهای كاربردی سنتی مذهبی است. درها، قفلها و کلیدها، ضریحهای اماکن متبرکه و سقاخانهها، نگینهای انگشتری ، حرزها( دعا ها) ، کاسهها و الواح شمایلهایی بود که در مجموع از دیرباز مورد استفاده مردم جامعه سنتی بودهاست . استفاده از نشانههای مذهبی و عناصر به كار رفته در هنر سنتی و فرهنگ مذهبی شیعه که مشهورترین آنها نمادهای عاشوراست به عنوان یك وجه مشترك فكری در آثار هنرمندان این مكتب خودنمایی میكند.
همچنین استفاده از زیبایی شناسی فرهنگ عاشورایی همچون استفاده از رنگهای سنتی قدیمی، دعاها و نقش های به كار رفته در عزاداری ها خود در ارتباط موثر با عامه مردم نقش مهمی ایفا كرده است ،چنانکه با دیدن بسیاری ازآثار مخاطب حس آشنا و نزدیكی به آنها دارد. در ادامه نیز به کارگیری دستمایههایی چون پنجه، علم، ضریح، دخیل، پرچم و حتی طلسم، اسطرلاب، جام چهل کلید و... که هر کدام نشانگر مفاهیم تاریخی – فرهنگی بوده و در بستر سنتی _ آیینی نقش خاصی داشته اند با ترکیب این نمادهای انتزاعی، جدای از فرم واقعی آنها، فضایی نوین را پدید آوردند. همچنین به كارگیری خوشنویسی در این آثار بسیار بر قوت بصری و اصالت هنری آن افزود .هنر خوشنویسی به صورت كالیگرافی به ندرت به خودی خود به عنوان یك اثر هنری مستقل به كار میرفت ، همانا استفاده از خوشنویسی بیشتر جنبه گرافیك و تبلیغاتی داشته.
در این مورد از هنرمندانی كه بسیار استفاده بجا و مناسبی از خوشنویسی و سیاه مشق كرد حسین زنده رودی است. «او در آثارش خطاطی را اما نه در بعد خوشنویسانهاش که در حال و هوای کلی ترکیببندی حروف منفرد و کلمات و جملات بیآنکه بخواهد معنا و مفهومی ادبی را در آن میان تعقیب کند، دنبال کرد و دورادور سرسپرده سیاهمشقهای قدیمی شد.»در واقع زنده رودی به تك تك حروف در خوشنویسی به عنوان عنصر بصری موثر پرداخت و استفاده فرم گرایانه از این حروف هرگز بار معنایی آثارش را تحت الشعاع قرار نداد.
هنری بر مبنای اصالت
نقطه های قوت مكتب سقاخانه را میتوان در اصالت هنری آن دانست. از آنجاییكه هنر مدرن بر اساس مفهوم گرایی بنا شده و به دنبال تاثیر گذاری از طریق جذب مخاطب با تاثیر گذاری سریع است لذا اثر هنری ای كه بتواند مخاطب بیشتری را به سمت خود بكشاند میتواند به انتقال مفاهیم مورد نظر هنرمند نیز كمك كند. در این میان هر اندازه هنر مفهومی تر باشد مخاطب به دنبال كنكاش در اثر است و این خود از جذابیت های هنر مدرن محسوب میشود.
ولی اینكه چقدر هنر مدرن در این مسیر موفق بوده و موضوعات به كار گرفته شده در آثار جذابیت بصری و محتوایی لازم را داشته اند را با نگاهی به نمایشگاه های آثار هنری میتوان دریافت. عدم استقبال قاطبه مردم از حضور در نمایشگاه های هنری نشان از نامأنوس بودن فضای بصری كار و شناخته نشدن محتوا دارد. لیكن با شكل گیری مكتب سقاخانه آثار هنری آن بدون آنكه از ارزش معنایی و مفهومیاش كاسته شود مورد استقبال منتقدان و عموم جامعه قرار گرفت. این ارتباط موثر به آشنایی قشر وسیعی از مردم با هنر مدرن انجامید.
این خود موكد این مطلب است كه جذابیت های بصری و محتوایی لازم در آثار این مكتب موجب ترقی بسیار زود هنگام آن شد. روند رو به رشد مكتب سقاخانه دیری نپایید چون سرعت به كار گیری عناصر سنتی كه در هنرمندان این مكتب وجود داشت موجب شد این عناصر به تركیبی نامأنوس برسد.« استفاده از طلسمجات در كنار ادعیه مقدس خود نمیتوانست به باور مردم خوش آید. در واقع هرگونه استفاده از شمایل مذهبی در كنار حرزها نمیتواند تركیبی خوشایند باشد زیرا اعتقاد مردم به سنت هایشان را میشكند. شخصیت های مقدس و شكل های مذهبی هر كدام تركیب نا مناسبی در برخی آثار با طلسم ها و نسخه های جادوگری پیدا كردند و این منافات با ریشه های اعتقادی جامعه مخاطب دارد.»
مسیر پرتلاطم یك مكتب هنری
سیمین دانشور در مقاله ای به مناسبت سومین بیینال تهران، در خصوص حسین زندهرودی از نقاشان سقاخانهای می نویسد :«متحیرم كه آیا زندهرودی سبك فعلی خود را، كه بیشباهت به بزرگ كردن گوشه ای از ادعیه و طلسمات قدیمنیست، و ضمناً بیشتر به درد پرده و چادر تعزیه می خورد، باز دنبال خواهد كرد و در صورت ادامه، كارش به یكنواختی نخواهدانجامید و بعد مردم ساده دل، برای دعانویسی به او رجوع نخواهند كرد؟ نباید گذاشت سوژه اینچنین هنرمند را در طلسم خود بهحصار كشد.» البته این واكنش تنها برای مردمی كه نقوش و عناصر ملی _ مذهبی خود را میشناسند صدق میكند نه مخاطبانی كه تنها به تركیب رنگها دلخوشند و تمام عناصر به كار رفته در اثر را در تركیب با هم و از جنس معنوی یكسان میبینند.
موارد دیگری نیز در افول این جنبش موثرند.این برداشت از آیین های سنتی كه در تضاد با فرهنگ عامه است به گفته رویین پاكباز در كتاب نقاشی ایرانی تبدیل به یك برداشت تفننی از نقش مایه های كهن و تزیینی توسط هنرمندان بعدی شد.
این سو ءبرداشت ها همگی منجر به از دست دادن مخاطب و بی پایه شدن محتوای آثار شد. در ادامه این روند، مكتب سقاخانه با توجه به اینكه هنرمندان مطرح آن هر كدام كار هنری خود را فارغ از مانیفست ابتدایی مكتب سقاخانه دنبال كردند بسیار شكننده شد و در نهایت به یك سكون رسید و هنرمندان دیگر كه در ادامه راه بودند به سمت تكرار مكتب های معاصر در دنیا رفتند. در اواخر دهه 50 هنر بسیار فضای سیاسی به خود گرفت كه نمیتوانست در قالب فرم های مذهبی بگنجد لذا تحت تاثیر نقاشی دیواریهای روسی و مكزیكی و هنر اعتراضی ادامه راه داد و متاسفانه بعد از آن مكتب اصیل سقاخانه به دست فراموشی سپرده شد . به جرأت میتوان گفت كه پس از بررسی هنر معاصر ایران بعد از مكتب سقاخانه هنر ایرانی در قالب مكاتب هنری دنیا تنها به تكرار سبكهای مدرن پرداخته و چندان در روند شكل دهی به هنر معاصر قدمی برنداشته است .
در این دوران عده ای از هنرمندان آشنا به جنبش های هنری مدرن و با شناخت از فرهنگ ملی _ مذهبی ایران سبكی را بنا نهادند كه در عرصه تحولات هنر معاصر بسیار پر اهمیت است. این مکتب یا جنبش هنری بعدها بهنام مکتب سقاخانه شهرت یافت كه نخستین بار کریم امامی در توصیف آثار حسین زنده رودی نام «سقاخانه» را برای آن به کار برد.این جنبش و مانیفست آن بر اساس بازگشت به استفاده از عناصر سنتی، ملی و مذهبی و ادغام آنها با هم با توجه به مفهوم گرایی در هنر مدرن پدیدار گشت.در واقع هنرمندانش زیبایی های نهفته در دل سنت های كهن ایرانی را در قالب نو عرضه كردند و چه بسا مردم كه این عناصر را به خوبی میشناختند ارتباط موثر و عمیقی با این آثار برقرار كردند.
در اینجا هنر مدرن به عنوان یك جنبش وارداتی در ایران به یك جنبش ایرانیزه تبدیل شد كه نقش مایه های مذهبی شیعی را در دل خود داشت. نقوش و عناصر بصری استفاده شده در سقاخانه ها كه ریشه ای عمیق در فرهنگ اسلامی شیعی در ایران دارد مورد استفاده مجدد قرار گرفت و این باعث ارتباط بسیار سریع با توده جامعه شدو پیام هنرمند را هر چه سریعتر به مخاطب و مخاطبان بیشمار رساند. در این روند مستشرقین بیشماری نیز جذب آثار خلق شده در این مكتب شدند و موجبات معرفی این مكتب ملی در سطح جهان را فراهم آوردند.
گردهمایی بزرگان در مكتب سقاخانه
حسین زنده رودی ، قندریز ، پیلارام و پرویز تناولی یك اتحاد واحد را تشكیل دادند و بسیار هماهنگ به خلق آثار با محتوای غنی پرداختند. هنرمندان این مكتب كه دانشجویان دانشكده هنرهای زیبا بودند با آشنایی عمیق خود از هنرهای اصیل تزئینی آثاری را خلق كردند كه با توجه به تركیب مدرن آنها بسیار مفهوم و گیرا بودند. ناصر اویسی، یکی از نقاشان سقاخانه به صراحت در این مورد میگوید: «من بهعنوان نقاش معاصر همیشه سعی داشتهام کارهایم شناسنامه ایرانی داشته باشد.» عناصر بصری مورد علاقه این هنرمندان همان ابزارها و هنرهای كاربردی سنتی مذهبی است. درها، قفلها و کلیدها، ضریحهای اماکن متبرکه و سقاخانهها، نگینهای انگشتری ، حرزها( دعا ها) ، کاسهها و الواح شمایلهایی بود که در مجموع از دیرباز مورد استفاده مردم جامعه سنتی بودهاست . استفاده از نشانههای مذهبی و عناصر به كار رفته در هنر سنتی و فرهنگ مذهبی شیعه که مشهورترین آنها نمادهای عاشوراست به عنوان یك وجه مشترك فكری در آثار هنرمندان این مكتب خودنمایی میكند.
همچنین استفاده از زیبایی شناسی فرهنگ عاشورایی همچون استفاده از رنگهای سنتی قدیمی، دعاها و نقش های به كار رفته در عزاداری ها خود در ارتباط موثر با عامه مردم نقش مهمی ایفا كرده است ،چنانکه با دیدن بسیاری ازآثار مخاطب حس آشنا و نزدیكی به آنها دارد. در ادامه نیز به کارگیری دستمایههایی چون پنجه، علم، ضریح، دخیل، پرچم و حتی طلسم، اسطرلاب، جام چهل کلید و... که هر کدام نشانگر مفاهیم تاریخی – فرهنگی بوده و در بستر سنتی _ آیینی نقش خاصی داشته اند با ترکیب این نمادهای انتزاعی، جدای از فرم واقعی آنها، فضایی نوین را پدید آوردند. همچنین به كارگیری خوشنویسی در این آثار بسیار بر قوت بصری و اصالت هنری آن افزود .هنر خوشنویسی به صورت كالیگرافی به ندرت به خودی خود به عنوان یك اثر هنری مستقل به كار میرفت ، همانا استفاده از خوشنویسی بیشتر جنبه گرافیك و تبلیغاتی داشته.
در این مورد از هنرمندانی كه بسیار استفاده بجا و مناسبی از خوشنویسی و سیاه مشق كرد حسین زنده رودی است. «او در آثارش خطاطی را اما نه در بعد خوشنویسانهاش که در حال و هوای کلی ترکیببندی حروف منفرد و کلمات و جملات بیآنکه بخواهد معنا و مفهومی ادبی را در آن میان تعقیب کند، دنبال کرد و دورادور سرسپرده سیاهمشقهای قدیمی شد.»در واقع زنده رودی به تك تك حروف در خوشنویسی به عنوان عنصر بصری موثر پرداخت و استفاده فرم گرایانه از این حروف هرگز بار معنایی آثارش را تحت الشعاع قرار نداد.
هنری بر مبنای اصالت
نقطه های قوت مكتب سقاخانه را میتوان در اصالت هنری آن دانست. از آنجاییكه هنر مدرن بر اساس مفهوم گرایی بنا شده و به دنبال تاثیر گذاری از طریق جذب مخاطب با تاثیر گذاری سریع است لذا اثر هنری ای كه بتواند مخاطب بیشتری را به سمت خود بكشاند میتواند به انتقال مفاهیم مورد نظر هنرمند نیز كمك كند. در این میان هر اندازه هنر مفهومی تر باشد مخاطب به دنبال كنكاش در اثر است و این خود از جذابیت های هنر مدرن محسوب میشود.
ولی اینكه چقدر هنر مدرن در این مسیر موفق بوده و موضوعات به كار گرفته شده در آثار جذابیت بصری و محتوایی لازم را داشته اند را با نگاهی به نمایشگاه های آثار هنری میتوان دریافت. عدم استقبال قاطبه مردم از حضور در نمایشگاه های هنری نشان از نامأنوس بودن فضای بصری كار و شناخته نشدن محتوا دارد. لیكن با شكل گیری مكتب سقاخانه آثار هنری آن بدون آنكه از ارزش معنایی و مفهومیاش كاسته شود مورد استقبال منتقدان و عموم جامعه قرار گرفت. این ارتباط موثر به آشنایی قشر وسیعی از مردم با هنر مدرن انجامید.
این خود موكد این مطلب است كه جذابیت های بصری و محتوایی لازم در آثار این مكتب موجب ترقی بسیار زود هنگام آن شد. روند رو به رشد مكتب سقاخانه دیری نپایید چون سرعت به كار گیری عناصر سنتی كه در هنرمندان این مكتب وجود داشت موجب شد این عناصر به تركیبی نامأنوس برسد.« استفاده از طلسمجات در كنار ادعیه مقدس خود نمیتوانست به باور مردم خوش آید. در واقع هرگونه استفاده از شمایل مذهبی در كنار حرزها نمیتواند تركیبی خوشایند باشد زیرا اعتقاد مردم به سنت هایشان را میشكند. شخصیت های مقدس و شكل های مذهبی هر كدام تركیب نا مناسبی در برخی آثار با طلسم ها و نسخه های جادوگری پیدا كردند و این منافات با ریشه های اعتقادی جامعه مخاطب دارد.»
مسیر پرتلاطم یك مكتب هنری
سیمین دانشور در مقاله ای به مناسبت سومین بیینال تهران، در خصوص حسین زندهرودی از نقاشان سقاخانهای می نویسد :«متحیرم كه آیا زندهرودی سبك فعلی خود را، كه بیشباهت به بزرگ كردن گوشه ای از ادعیه و طلسمات قدیمنیست، و ضمناً بیشتر به درد پرده و چادر تعزیه می خورد، باز دنبال خواهد كرد و در صورت ادامه، كارش به یكنواختی نخواهدانجامید و بعد مردم ساده دل، برای دعانویسی به او رجوع نخواهند كرد؟ نباید گذاشت سوژه اینچنین هنرمند را در طلسم خود بهحصار كشد.» البته این واكنش تنها برای مردمی كه نقوش و عناصر ملی _ مذهبی خود را میشناسند صدق میكند نه مخاطبانی كه تنها به تركیب رنگها دلخوشند و تمام عناصر به كار رفته در اثر را در تركیب با هم و از جنس معنوی یكسان میبینند.
موارد دیگری نیز در افول این جنبش موثرند.این برداشت از آیین های سنتی كه در تضاد با فرهنگ عامه است به گفته رویین پاكباز در كتاب نقاشی ایرانی تبدیل به یك برداشت تفننی از نقش مایه های كهن و تزیینی توسط هنرمندان بعدی شد.
این سو ءبرداشت ها همگی منجر به از دست دادن مخاطب و بی پایه شدن محتوای آثار شد. در ادامه این روند، مكتب سقاخانه با توجه به اینكه هنرمندان مطرح آن هر كدام كار هنری خود را فارغ از مانیفست ابتدایی مكتب سقاخانه دنبال كردند بسیار شكننده شد و در نهایت به یك سكون رسید و هنرمندان دیگر كه در ادامه راه بودند به سمت تكرار مكتب های معاصر در دنیا رفتند. در اواخر دهه 50 هنر بسیار فضای سیاسی به خود گرفت كه نمیتوانست در قالب فرم های مذهبی بگنجد لذا تحت تاثیر نقاشی دیواریهای روسی و مكزیكی و هنر اعتراضی ادامه راه داد و متاسفانه بعد از آن مكتب اصیل سقاخانه به دست فراموشی سپرده شد . به جرأت میتوان گفت كه پس از بررسی هنر معاصر ایران بعد از مكتب سقاخانه هنر ایرانی در قالب مكاتب هنری دنیا تنها به تكرار سبكهای مدرن پرداخته و چندان در روند شكل دهی به هنر معاصر قدمی برنداشته است .
ویدیو مرتبط :
تلاقی دو دریا با رنگهای مختلف
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
عکس: مد جدید کفش های نقاشی شده!
لاپلاس: