فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

ترانه های عاشقانه دهه 70، یادش به خیر!


دهه 70 با هنرنمایی اساتید موسیقی سنتی آغاز می شود و از این منظر می توان آغازی ساده و در عین حال قابل پیش بینی را برایش در نظر گرفت.

روزنامه سینما - نگار مفید: دهه 70 با هنرنمایی اساتید موسیقی سنتی آغاز می شود و از این منظر می توان آغازی ساده و در عین حال قابل پیش بینی را برایش در نظر گرفت. شعرهایی که خوانده می شوند بیشتر از آن که ترانه های ناب روز باشند، به خاطر سختگیری های موجود به سمت شعرهای مولانا و حافظ می روند و همراه با چهچه های محمدرضا شجریان و شهرام ناظریان در ذهن ما جا خوش کرده اند.

همان دوران که هنوز موسیقی پاپ نه فقط پا نگرفته بود، بلکه مقابله ای جدی با آن در حال انجام بود؛ مقابله ای جدی که در نهایت و پس از آن که تلویزیون به برخی از چهره های موجه و تازه وارد میدان داد، آنها را تبدیل به ستاره هایی کرد که کمتر جوانی از آن روزگار را پیدا می کنید که صدای محمدرضا عیوضی روی سریال «روزگار جوانی» را به خاطر نداشته و غمی روی دلش سنگینی نکرده باشد. وقتی که شنید «مثل یک رنگین کمون هفت رنگ، سرگذشت زندگی مون رنگ رنگ/ ای صمیمی ای قدیمی هم قطار، در دل شب شبنم عشقی بکار».

ترانه های عاشقانه دهه 70، یادش به خیر!

آغاز یک دهه طولانی

در آغاز دهه 70 اما محمدرضا شجریان قهرمان و ستاره بود. در شرایطی که تعداد خواننده های آن سوی آب ها بیشتر از خواننده های مجوزدار وطنی بود، او با بازخوانی برخی آهنگ ها و پس از آن با آلبوم های پر تعدادی که بیشتر با آهنگ سازی حسین علیزاده به بازار می آمد، برای خودش برو و بیایی داشت. او در آغاز دهه 70، عاشقانه خوان ترین خواننده ایرانی به حساب می آمد که صددرصد به تنهایی نمی توانست با لشکری از خواننده های آن سوی آب ها مقابله کند. مخصوصا که جوان ترها علاقه چندانی به موسیقی سنتی نشان نمی دادند و چهچه هایش شنونده های جوان را فراری می داد، چه برسد به آن که آنها را به یاد عاشقی های شان بیندازد.

در آن روزها اما آلبوم هایی از محمدرضا شجریان بازار را تکان داد، آلبوم هایی که دوز تصنیف هایش بیشتر بود و چهچه هایش کمتر. نمونه اش آلبوم «یاد ایام» که در سال 70 روانه بازار شد و شعر مولانا بود و صدای شجریان وقتی که می خواند «درد بی عشقی ز جانم برده طاقت، ورنه من/ داشتم آرام تا آرام جانی داشتم/ بلبل طبعم کنون باشد ز تنهایی خموش/ نغمه ها بودی مرا تا هم زبانی داشتم».

هر چند کنار هم گذاشتن محمدرضا شجریان و علیرضا افتخاری، هم نشینی صحیحی نیست اما افتخاری نیز در آن روزگار دهه 70 برای خودش آن چنان برو و بیایی داشت که نگو و نپرس. تعداد آلبوم هایش آن قدر زیاد بوده و هست که انگار بی نفس گرفتن، همیشه در حال خواندن است و به شکل خستگی ناپذیری به مسیر ادامه می دهد. با این وجود، آلبوم هایی که از علیرضا افتخاری در دهه 70 منتشر شد، از آن جهت که بازخوانی ترانه های قدیمی و آهنگ های خاطره انگیز روزهای پیشین بود، باعث شد تا چهره محبوبی نشود، مخصوصا که هنوز خاطره آهنگ های اصلی در ذهن مردم بود.

او توضیح می داد که به خاطر ماندگار شدن این آهنگ ها دست به بازخوانی شان زده است و مردم هنوز صدای دلکش را در گوش داشتند که می خواند: «هم چونان که عاقبت پس از همه شب بدمد سحر/ ناگهان نگار من چونان مه نو آمد از سفر/ من هم پس از آن دوری، بعد از غم مهجوری/ یک شاخه گل بردم به برش/ دیدم که نگار من سر خوش ز کنار من بگذشت و ببر یار دگرش.» شعری از معینی کرمانشاهی و آن لحن سوزدار که سرنوشت تلخ عاشقی بود. همان طور که صدای بنان نیز همچنان در گوش عاشقان آن روزگار طنین می انداخت و صدایش را می شنیدند که از عاشقی می گفت.

ترانه های عاشقانه دهه 70، یادش به خیر!

پاپ خوان ها وارد می شوند

در میانه دهه 70 سیاست های فرهنگی به سمتی پیش رفت که خواننده های جوان و تازه وارد پس از طی مراحل مختلف و سهمگین می توانستند قدم به دنیای موسیقی بگذارند و معمولا پس از گذر از هفت خوان صدا و سیما می توانستند به این دنیا وارد شوند. اتفاقی که باعث می شد تا تعداد خواننده های جوان چندان فراوان نباشد و از آن میان قاسم افشار و خشایار اعتمادی و محمدرضا عیوضی و امیر کریمی از یک سو تبدیل به چهره های محبوب شدند و از سوی دیگر محمد اصفهانی و علیرضا افتخاری.

از میانه دهه 70 که گذر کردیم و سیاست های فرهنگی که به سمت تولید پیش رفت، داستان، شکل متفاوتی گرفت و جوان ترهایی به میدان آمدند که مسیرشان را با تلویزیون با تیتراژ سریال ها آغاز نکرده بودند. به همین خاطر میانه دهه 70 را باید متعلق به همین جوان های از راه رسیده دانست که آمدند و خواندند و از قضا ترانه هایی نیز از آنها به یادگار مانده که هر چند دیگر شنیده نمی شود اما برای جوان های آن دوره و زمانه حس نوستالژیکی را زنده می کند. برای نمونه به خاطر بیاورید، صدای محمدرضا عیوضی را، زمانی که می خواند: «ای تو بوی خاک و بارون، ای جدا از این و از اون/ تا که عمری مونده باقی تا نفس داره اقاقی/ مثل خواب گل پونه، یاد من باش عاشقونه».

اما ستاره سال های میانی دهه 70، بی حرف پیش متعلق به مریم حیدرزاده است، شاعره نابینایی که تصمیم گرفته بود شعرهایش را به گوش همگان برساند و چشم هایش او را تبدیل به گزینه محبوب کرده بود. او به دلیل نابینایی موفق شده بود در تلویزیون مردانه قدم بگذارد و کسی جلویش را نگیرد. او در سال 75، در کنار صدای خشایار اعتمادی آلبوم «مثل هیچ کس» را منتشر کرد. «این روزا عادت همه رفتن و دل شکستنه/ درد تموم عاشقا پای کسی نشستنه/ این روزا مشق بچه ها یه صفحه آشفتگیه/ گردای روی آینه ها فقط غم زندگیه/ این روزا درد عاشقا فقط غم ندیدنه/ مشکل بی ستاره ها یه کم ستاره چیدنه/ این روزا کار گلدونا از شبنمی تر شدنه/ آرزوی شقایقا یه شب کبوتر شدنه/ این روزا آسمونمون پر از شکسته بالیه/ جای نگاه عاشقت باز توی خونه خالیه»؛ اما آنچه در ترانه های عاشقانه آن دوران بیشتر به چشم می آید، عشق در لفافه است.

ترانه سرایان نمی توانستند به سادگی از مخاطب خود بگویند و عاشقی بیشتر از هر چیز یک مفهوم کلی بود که در هزارتوی آسیب های اجتماعی و فقر احساس گناه پوشیده می شد. یادتان بیاید «نون و دلقک» را با صدای محمد اصفهانی یا حتی خشایار اعتمادی که می خواند: «بی تپش و شکسته بود/ قایق توفان زده ام خسته به گل نشسته بود/ وقتی که حتی سایه ای رفیق راه من نبود/ شکسته بر افتادم و دستی پناه من نبود/ کبوتر نگاه تو، قلبمو زیر پر گرفت/ بغضم شکست و بی صدا گریه هاش رو از سر گرفت». شعری از اکبر آزاد و با آهنگ سازی بابک بیات که در دهه 70 انگار یک تنه به موسیقی پاپ نفس می داد و جوان های تازه وارد را زیر بال و پر می گرفت.

ترانه های عاشقانه دهه 70، یادش به خیر!

عشق در پستوی خانه پنهان است

زمان که گذشت و وقتی که موسیقی سر و شکل تازه ای به خود گرفت و از تاتی تاتی های اول راه گذشت، ترانه ها نیز تغییر کردند؛ اما آن تاتی تاتی های اولیه را می توان با مثال مشخصی مطرح کرد؛ آلبوم «فصل آشنایی» که یکه و تنها نقطه عطفی در موسیقی پاپ دهه 70 ایجاد کرد.

در این آلبوم موسیقی، پنج خواننده پاپ که تازه اسم و رسمی به هم زده بودند، حضور پیدا کردند و سرنوشت تمام عاشقی های شان ناامیدی و حسرت بود: «قسمت نشد تا در کنار هم بمانیم/ قسمت نشد تا در هوای هم بمیریم/ تا سرنوشت ما جدایی رو رقم زد/ این یار عاشق از جدایی ناگزیریم.»

قاسم افشار، حسین زمان، علیرضا عصار، خشایار اعتمادی و شادمهر عقیلی؛ که این آخری به واسطه چهره و صدای متفاوتش تبدیل به ستاره ای در دهه 70 شد. ستاره ای که پس از دهه 80 از ایران رفت و ستاره بودنش در ایران را به اتفاق هایی دیگر فروخت که حالا از این بحث خارج است. با این وجود، شادمهر عقیلی در کنار همان چهار نفر دیگر، توانستند در رقابت میان خواننده های این سوی آب و خواننده های آن سوی آب، برنده میدان رقابت باشند و تازه ترین آهنگ های خواننده های آن سوی آب که با صدایی بد کیفیت و دردسرهای نوار کاست به دست مخاطب می رسید، از سکه افتاد.

در کنار اینها امیر کریمی هم بود که ترانه هایی از یغما گلرویی می خواند یا نیلوفر لاری پور و بابک صحرایی و دیگر جوان هایی که در دهه 70 ترانه سرایی را آغاز کردند و تلاش های اولیه شان برای آنها محبوبیت فراوانی به ارمغان آورد. صدای امیر کریمی را به خاطر بیاورید، آنجا که می خواند «جون بگیر ای من مرده، ای به سایه سر سپرده/ بگو کی واژه عشقو از دل حافظه برده/ چه کسی سایه سنگین کشیده رو تن مهتاب/ من چشامو جا گذاشتم توی رخوت کدوم خواب».

ترانه های عاشقانه دهه 70، یادش به خیر!

عشق میان من

اما پدیده دهه 70، گروه موسیقی جوان و با نشاطی بودند با نام گروه آریان که همین طور سرخوشانه در کنار یکدیگر جمع شدند و از عشق گفتند. ترانه های شان آن قدر ساده بود که کسی جدی شان نمی گرفت و حتی ایرادهای قافیه ای هم داشت که باز هم مزید بر علت می شد. با وجود تمام این ایرادها، نخستین نوازنده ها و هم خوان های زن نیز از همین گروه به موسیقی ایران وارد شدند و عکس شان روی آلبوم نشست.

تم شیطنت آمیز آهنگ ها در کنار نور و امیدی که می دادند، باعث شد که پایان دهه 70، متعلق به این گروه آریان جوان باشد. «بگو ای گل که دوباره/ این خزون با تو بهاره/ وقت لبخند گل هاست/ بگو فردا مال ماست». تعبیری که این گروه به دنیای موسیقی جوانانه وارد کرد، عملا کار را به جایی رساند که نخستین آهنگ پاپ وطنی که در عروسی ها و مهمانی ها پخش می شود نیز متعلق به همین گروه موسیقی باشد و یکه تازی را از خوانندگان آن سوی آب ها نیز بگیرند.


ویدیو مرتبط :
دهه شصت و هفتاد (یادش به خیر ...)

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

موج دوم بیکاری از راه می‌رسد/ ورود کارجویان دهه 70 به بازار کار



بیکاری,استخدام امسال,اخبار استخدامی

موج دوم بیکاری از راه می‌رسد/ ورود کارجویان دهه 70 به بازار کار

در سال جاری کشور شرایط استخدام نیروی جدید را ندارد و هر کسی هم که بگوید این کار قابل انجام است، صرفا تبلیغاتی سخن گفته است چرا که نشانه چندانی هم از منابع و اعتبارات کافی در لایحه بودجه برای گسترش فرصتهای شغلی وجود ندارد.

اخبار اقتصادی: از بین رفتن تعادل در عرضه و تقاضای نیروی کار و تاخیر چندساله در ورود کارجویان متولد دهه 60 به بازار کار باعث انباشته شدن تقاضاهای شغل در کشور تا 3 میلیون نفر شده است، با این حال به زودی باید منتظر ورود کارجویان دهه 70 به بازار کار و ایجاد موج دوم بیکاری پس از موج بیکاری دهه شصتی‌ها باشیم.

به گزارش خبرنگار مهر، موضوع اشتغال و بیکاری 3 میلیون کارجوی جوان ایرانی که بخش اعظمی از آن را فارغ التحصیلان دانشگاهی تشکیل می دهند از مهم ترین دغدغه ها و مسائل خانواده ها در کشور به شمار می آید. این موضوع در حال حاضر به یکی از چند خواسته اصلی مردم در کنار مسائلی چون مسکن و تورم تبدیل شده و اغلب در سفرهای استانی هیئت دولت از سوی مردم مطرح و پیگیری می شود.

در عین حال سخن گفتن دولتمردان در این باره به ویژه شخص رئیس جمهور هم برای جوانان و خانواده های ساکن در بخشهای مختلف کشور به یکی از جذاب ترین و جالب توجه ترین مباحث تبدیل شده است. با این حال، مجموع تلاشها و اقدامات دولت در سالهای اخیر نه تنها منجر به حل معضل بیکاری نشده، بلکه باعث تثبیت این مشکل آزاردهنده در خانواده ها و باقی ماندن بیکاران فراوان در سطح جامعه نیز شده است.

اشتغال؛ موضوعی جذاب برای سخن گفتن

کارشناسان اقتصادی و بازار کار و همچنین مقامات دولتی می گویند رشد یکباره جمعیت کشور در دهه 60 باعث انباشته شدن صدها هزار تقاضا برای کار در دهه های 80 و 90 شده به نحوی که باعث از بین رفتن تعادل عرضه و تقاضای نیروی کار در کشور شده و در حال حاضر برای هر فرصت شغلی ده ها و بلکه صدها جوان تحصیل کرده داوطلب می شوند.

رشد یکباره و جهشی جمعیت کشور در دهه 60 و تبدیل شدن به یک کشور جوان باعث شد تا امروز دست کم در 70 درصد خانواده ها جوانانی پس از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه ها به سن کار برسند و بازار کار را با یک هجوم ناخواسته ای از جویندگان کار مواجه کنند.

با این حال آماده نبودن فضا و یا به عبارتی ناتوانی بنگاه های فعال در بخش های دولتی، تعاونی و خصوصی در جذب کارجویان بی شمار و گرایش به استفاده از تکنولوژی به جای نیروی فیزیکی کار و دلایلی از این دست باعث ورود نامتوازن کارجویان به بازار کار در یکی دو دهه اخیر شده است.

هجوم ناخواسته به بازار کار

در واقع به تعدادی که کارجویان به سن کار رسیدند، بازار کار بستر لازم برای جذب آنها را فراهم نکرد و این مسئله خود به خود باعث تاخیر صدها هزار جوان برای ورود به فضای اشتغال شد. به بیان دیگر، جوانانی که باید در 5 سال اول دهه 80 وارد بازار کار می شدند، به دلیل برخورد کردن با کمبود فرصتهای شغلی در نیمه دوم دهه 80 و با تاخیر چندساله موفق به ورود در عرصه کار شدند و این مسئله باعث بالا رفتن سن کارجویان در ورود به اشتغال و انباشته شدن بیکاری در کشور شد.

تقریبا می توان گفت 4 دولت اخیر کشور به صورت جدی با مسئله بیکاری جوانان و کارجویان متولد دهه 60 و یکی دو سال اواخر دهه 50 مواجه شده اند و با وجود شعارهای فراوانی که در این زمینه داده شد، اما تاکنون این پدیده نامیمون در کشور باقی مانده و هنوز هم 3 میلیون جوان (طبق آمار رسمی مرکز آمار ایران) و 5 میلیون بنا به تحلیل های غیررسمی کارشناسان بازار کار؛ شانس ورود به بازار کار را پیدا نکرده اند.

انباشت بیکاری در کشور

با اینکه دو سال است کشور به دهه 90 وارد شده، اما هنوز تعداد زیادی از جوانان متولد دهه 60 به بازار کار وارد نشده اند و این مسئله باعث کشیده شدن تقاضای کار دهه شصتی ها به دهه 90 شده است و مقامات وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی می گویند موج تقاضا و ترافیک برای ورود به بازار کار دست کم تا سال 94 نیز ادامه خواهد داشت.

در صورت ادامه روند فعلی اشتغال زایی در کشور، به زودی متولدین سال های اول دهه 70 نیز خود را برای ورود به بازار کار آماده می کنند در حالی که هنوز دهه شصتی های بیشماری هستند که در جستجوی شغل خواهند بود.

از نتایج نامناسب دیگر از بین رفتن تعادل در عرضه و تقاضای نیروی کار کشور می توان به گسترش چشمگیر مشاغل کاذب، زیرزمینی و مواردی از این دست اشاره کرد که اساسا ماهیت شغلی برای افراد به همراه ندارند و فعالان در این بخش صرفا برای گذراندن امور روزمره خود و تامین معیشت حداقلی به این وادی وارد می شوند.

شاید تعداد افرادی که مشاغل کاذب را به عنوان شغلی ایده آل و مناسب بدانند و با علاقه در این بخش فعالیت داشته باشند بسیار انگشت شمار باشد که خود این مسئله نشان می دهد ورود به این عرصه صرفا به دلیل ناامیدی از ورود به مشاغل رسمی و مناسب و همچنین وجود صدها هزار تقاضای کار در کشور باشد.

بیکاری پس از یک دوره اشتغال

همچنین در این بخش نباید از ناپایداری بخشی از مشاغل موجود و کاهش امنیت شغلی در بسیاری از واحدها غافل ماند، چرا که این مسئله خود به تنهایی باعث خروج بخش قابل توجهی از کارجویان پس از یک دوره اشتغال و پیوستن آنها به صف بیکاری می شود.

بالا رفتن هزینه تامین مواد اولیه، ورود تکنولوژی های جدید به بنگاه ها و کاهش نیاز به حضور فیزیکی افراد، افت بهره وری نیروی کار به دلیل دستمزدهای پایین، واردات بی رویه کالاهای بی کیفیت خارجی، فعالیت واحدها با ظرفیت پایین و غیرفعال بودن بخش قابل توجهی از توان تولید به دلیل مشکلات نقدینگی، رشد جهشی هزینه های انرژی پس از اجرای فازاول هدفمندی یارانه ها و مسائلی از این دست علاوه بر دامن زدن به ناپایداری مشاغل در بسیاری از واحدهای کشور، بیکاری بخشی از شاغلان فعلی را نیز رقم زده است.

حمید حاج اسماعیلی در گفتگو با مهر با بیان اینکه هم اکنون نرخ رسمی بیکاری جوانان 15 تا 29 ساله در کشور 25 تا 30 درصد است، گفت: بخش قابل توجهی از این جمعیت متولدین دهه شصت هستند که امروز برای ورود به بازار کار کشور داوطلب شده اند.

امسال کشور شرایط استخدام ندارد

نماینده کارگران در هیئت حا اختلاف با تاکید بر اینکه در حال حاضر با توجه به فراوانی تعداد بیکاران در کشور راهی جز تلاش برای قرار دادن کارجویان در یک روال منظم نداریم، اظهار داشت: یعنی اینکه واحدها و بنگاه های کشور و دولت تلاش کنند با یک برنامه ریزی دقیق و روشن شرایط ورود کارجویان را به بازار کار فراهم کنند.

حاج اسماعیلی ادامه داد: متاسفانه در شرایط فعلی وعده هایی که درباره اشتغال داده می شود خیلی قابل بررسی نیست.

وی افزود: در سال جاری کشور شرایط استخدام نیروی جدید را ندارد و هر کسی هم که بگوید این کار قابل انجام است، صرفا تبلیغاتی سخن گفته است چرا که نشانه چندانی هم از منابع و اعتبارات کافی در لایحه بودجه برای گسترش فرصتهای شغلی وجود ندارد.

این کارشناس بازار کار کشور تاکید کرد: تنها کاری که در شرایط فعلی می توان انجام داد، این است که برای حفظ فرصت های شغلی موجود برنامه ریزی شود، همچنین منابعی از سوی دولت برای حمایت از پایداری بنگاه های بزرگ و واحدها در نظر گرفته شود.

وی بیان داشت: یک راهکار مشخص اینکه دولت بیاید با واحدها و بنگاه هایی که تصمیم به تعدیل نیروی کار دارند، مذاکره کند و از طریق اعمال مدیریت در بازار کار، از اشتغال فعلی صیانت شود.

متاسفانه در حال حاضر برای تاخیرهای به وجود آمده در ورود کارجویان به بازار کار برنامه روشنی نداریم و این مسئله باعث جمع شدن تقاضا برای کار در کشور شده است.

نماینده کارگران در هیئت حل اختلاف تصریح کرد: از ضعفهای برنامه ریزی در کشور به ویژه در بخش اشتغال این است که به صورت مقطعی تصمیم گیری می شود و برنامه ها صرفا در حول و حوش تقویم های سالیانه است، در حالی که جریان اشتغال زایی نمی تواند در یک سال و دو سال اتفاق بیافتد و باید در این زمینه یک برنامه مستمر در دست داشته باشیم./مهر