فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

تاپ تن فیلم های 2013



تاپ تن فیلم های 2013

امسال به نسبت سال گذشته تعداد فیلم های شاهکار پر سروصدا کمتر بود اما با این وجود هنوز هم فیلم هایی هستند که دیدنشان قطعا باعث لذت بردن و ایمان دوباره به سینما خواهد شد.

هنوز دو ماه تا پایانس ال میلادی فرصت داریم. بعد از تابستانی که چندان پربار نبود، با اکران فیلم های «جاذبه» (ساخته آلفونسو کوارون) و «کاپیتان فلیپس» (پل گرین گراس) همه گیشه ها رونق گرفتند و هم گمانه زنی های نشریات و منتقدان در مورد فهرست فیلم های اسکاری دوباره به روز شد.

حالا ساندرابولاک برای دو ساعت بازی در حالت بی وزنی که به آمادگی بدنی نیاز دارد، رقیب سرسخت کیت بلانشت در «جازمین غمگین» شده است که بیشتر از آنکه چالش اش با نقش جسمی باشد، روحی بوده است. از آن طرف تام هنکس در نقش کاپیتانی که توسط نیروی دریایی آمریکا دزدیده می شود، بازی قابل توجهی داشته که باعث شده نام او هم در فهرست احتمالی نامزدهای اسکار قرار بگیرد. گرین گراس و کوارون با توجه به کارگردانی های شگفت انگیزشان به احتمال زیاد جزو نامزدهای اسکار بهترین کارگردانی خواهند بود.

اما به جز همه اینها سال 2013 هر چند به نسبت 2012 فیلم های دیدنی کمتری داشت اما مثلا در حوزه انیمیشن وضعش بهتر بود. «من نفرت انگیز 2»، «دانشگاه هیولاها»، «غارنشینان»، «ابرهایی با احتمال بارش کوفته قلقلی 2» انیمیشن های خوب امسال بودند. در حوزه فیلم های کمدی هم اثری مانند «این آخرشه» ست روگن را داشتیم که برای طرفداران ست رووگن یا جیمز فرانکو اثری محبوب و برای دیگران کمدی بامزه ای از آب درآمد.

«این آخرشه» همه جور شوخی دارد: از اسلپ استیکتا شوخی های کلامی. با این وجود آثار متوسط یا مستقل های کم خرج 2013 بیشتر از آثار پر سروصدا و مطرحش بودند اما در ادامه می توانید فهرست 10 فیلم 2013 را بخوانید که دیدنشان جزو واجبات است.

12 سال بردگی (12 years a slave)
در فهرست منتقدان مهمترین فیلم امسال است. اثری از استیو مک کویین کارگردانی که چند سالی است به شهرت رسیده و در کارنامه اش به جز «12 سال بردگی» فقط دو فیلم دیگر به چشم می خورد اما هر دوی آنها آثار معروفی شده اند: «گرسنگی» و «شرم». «12 سال بردگی» داستان جالب مرد آزادی است که در نیویورک زندگی می کند اما به عنوان یک برده فروخته می شود. چیوتل اجیفور و مایکل فاسبندر بازیگران فیلم هستند و بازی اجیفور در نقش قهرمان داستان شگفت انگیز، واقعی و تکاندهنده است.

12 سال بردگی (12 years a slave)

 
شاید باورتان نشود اما منبع اصلی فیلمنامه یک داستان واقعی باورنکردنی است. داستان فیلم در قرن نوزدهم و سال 1853 اتفاق می افتد. کارگردان برای درآوردن فضای آن سال ها تحقیقات مفصلی انجام داده است و شاید یکی از نکات قوت فیلم همین طراحی صحنه و لباس دقیقش باشد که به درآمدن جو فیلم کمک زیادی کرده است. «12 سال بردگی» فیلمی شاعرانه است با کاراکترهایی که در یادتان می مانند. «12 سال بردگی» فیلم داستان گویی است که مخاطب را یاد بهترین نمونه های داستان های بردگان مانند «کلبه عمو تم» می اندازد.

درون لیوین دیویس (Inside Llewyn Davis)
فیلم متفاوت دیگری از برادران کوئن که در هر ژانری فیلم ساختند، حتی وسترن، امضای ویژه خودشان را داشته اند. این بار فیلمشان روایت یک هفته از زندگی یک خواننده جوان است که در سال 1961 در دهکده گرینویچ موسیقی فولک نیویورک را دگرگون می کند. «درون لیوین دیویس» به نسبت بقیه فیلم های برادران کوئن فضای سیاه تری دارد.

درون لیوین دیویس (Inside Llewyn Davis)

 
روایت آنها از تاریخ موسیقی به سبک و سیاق خودشان خشونت بار و به طرز گزنده ای گاهی مضحک می شود. «درون لیوین دیویس» فیلمنامه درخشانی دارد. بازی های فوق العاده هستند (اسکار ایزاک و کری مولیگان بازیگران نقش های اصلی فیلم اند. جاستین تیمبر لیک بازیگر و خواننده مشهور هم در فیلم بازی می کند.)

 

آنها توانسته اند از شخصیت اصلی فیلمشان تصویری روشن و زنده بدهند. فیلم احساسات متفاوتی را در تماشاگرش زنده می کند: تلخی، رنج، اندوه و گاهی خنده داستانی جدی از تاریخ موسیقی و پروسه رنج کشدن قهرمان داستان. فیلم جایزه بزرگ هیأت داوران کن را از آن خودش کرد. احتمالا امسال در اسکار هم برادران کوئن حضور پررنگی خواهند داشت.

فریب آمریکایی (American Hustle)
دیوید او.راسل در اسکار سال گذشته با فیلم «کتاب بارقه امید» نه تنها نام خودش را به عنوان یک کارگردان با استعداد ثبت کرد که روی دیگری از توانایی های جنیفر لارنس را به مخاطبان نشان داد. بازی جدی تری و پیچیده تری از لارنس تا آن زمان. یک ستاره هم با این فیلم به سینما هدیه داد که پیش از «کتاب بارقه امید» در این حد و اندازه های خودش را نشان داده بود: برادلی کوپر. پس عجیب نیست که وقتی جنیفر لارنس و برادلی کوپر و او.راسل دوباره با هم همکاری می کنند یکی از بهترین های سال 2013 نتیجه اش بشود.

فریب آمریکایی (American Hustle)

 
رابرت دنیرو هم دوباره در فیلم راسل بازی می کند اما اعضای جدیدی به خانواده فیلمسازی راسل اضافه شده اند: کریستین بیل و ایمی آدامز. این فیلم ستاره هاست. آیروینگ رازن فیلد مرد باهوش و قابل اعتمادی است که به همراه نامزدش مجبورند برای FBI کار کنند. ریچی دی ماسو رئیس سختگیر و بداخلاقشان، آنها را در دل یک ماجرای مافیایی می اندازد که هم خطرناک و هم مجذوب کننده است.

اریک وارن سینگر فیلمنامه نویس اصلی کار است که فیلمنامه اولیه اش در سال 2010 در فهرست فیلمنامه های ممنوعی بود که نباید فیلمی از آنها ساخته شود.

پیش از نیمه شب (before midnight)
سه گانه عاشقانه ریچارد لینکلیتر در دنیا طرفداران زیادی دارد. سه گانه ای که محصول مشترک لینکلیتر با بازیگران و نویسندگان آن ژولی دلپی و ایتان هاوک است. اولین قسمت آن، «پیش از طلوع» سال 1995 ساخته شد. 9 سال بعد لینکلیتر خواست پایانباز فیلم اولش را ادامه بدهد و نشان بدهدکه آن دو عاشق جوان در چه حالی هستند. سال 2013، یعنی 9 سال بعد از قسمت اول «پیش از غروب»، جسی و ایتان زندگی مشترکی را شروع کرده اند و یک خانواده شده اند.

 

پیش از نیمه شب (before midnight)

 
مثل همه خانواده ها در گذر سال های گرفتاری هایشان زیادشده. کمتر از قبل با هم حرف می زنند. چیزی که باعث شده «پیش از نیمه شب»، که این بار قصه اش در یونان اتفاق می افتد، تبدیل به بهترین پایان بندی برای این سه گانه شود، این است که این زوج بعد از این همه سال هنوز یکدیگر را دوست دارند و وقتی به بحران می خورند هنوز می توانند درباره اش با هم حرف بزنند. «پیش از نیمه شب» از قسمت های قبلی واقع گرایانه تر است. شاید لحن شاعرانه آن کمتر باشد اما روح زندگی همچنان در فیلم لینکلیتر جاری است، البته به کمک بازی های فوق العاده بازیگرانش.

نبراسکا (Nebraska)
الکساندر پین از زمان «راه های جانبی» تبدیل به فیلمساز محبوب خیلی ها شده است. «نبر اسکا» هم مانند بهترین فیلم هایش درامی است که در آن مایه های کمدی هم به چشم می خورد. مثل بقیه آثار پین فیلم جاده ای هم هست. داستان پدر پا به سن گذاشته ای که خیلی شبیه پدرها نیست.

نبراسکا (Nebraska)


لاابالی و بی قید و بند است. او سفری را به همراه پسرش از مونتانا به نبراسکا آغاز می کند. در طول مسیر آنها به دوستانشان برخورد می کنند. آشنایانی که پدر به آنها مقروض است. از آن فیلم هایی است که می توانید مطمئن باشید با کارگردانی الکساندر پین اثری تماشایی، گرم و دوست داشتنی خواهد بود. بازی بروس درن در نقش پدر درخشان است. پین حواسش هست که لحن کمیک فیلم را همه جا حفظ کند و بیش از اندازه آن را احساساتی جلوه ندهد. فیلم در بخش مسابقه جشنواره کن هم حضور داشت.

گرگ وال استریت (The Wolf of Wallstreet)
برای دیدن این یکی همین دلیل باید کافی باشد که کارگردانش شاید بزرگترین فیلمساز معاصر باشد. همکاری جدید مارتین اسکورسیزی و لئوناردو دی کاپریو در یک فیلم کمدی سیاه است که داستانش مربوط به روزهای سقوط وال استریت و فسادهای مالی است. فیلم بر مبنای کتاب جوردن بلفورت نوشته شده است. بلفورت خودش در وال استریت یک موسسه اقتصادی داشت. یکی از ثروتمندترین و مقتدرترین موسسات مالی قطب اقتصادی آمریکا و جهان و فیلم داستان رسیدنش به قدرت و سقوطش از عرش به فرش و گیر افتادن در کارهای مجرمانه است.

گرگ وال استریت (The Wolf of Wallstreet)


دی کاپریو نقش بلفورت را بازی می کند و با توجه به اینکه در تمام مدت ساخت فیلم بلفورت هم کنار گروه فیلمسازی بوده است، احتمالا این جزو بهترین نقش آفرینی های دی کاپتریو خواهد شد. شاید هم امسال بالاخره طلسم شکسته شود و دی کاپریو اسکار را به خانه ببرد. گرچه امسال رقبای قدری دارد. اسکورسیزی حتی پیش از «شاترآیلند» کار روی فیلمنامه «گرگ وال استریت» فیلمی است که طرفداران اسکورسیزی از همان زمان پیش تولیدش برای دیدنش اشتیاق داشتند.

کاپیتان فلیپس (Captain Philips)
پل گرین گراس، کارگردان انگلیسی همیشه فیلم های خوبی ساخته که برای مخاطبان جدی سینما دیدنشان اهمیت دارد. «کاپیتان فلیپس»، آخرین فیلم او با بازی خوب تام هنکس، داستان واقعی یک ناخدای آمریکایی است که کشتی تجاری اش مورد حمله دزدان دریایی سومالی قرار می گیرد.

کاپیتان فلیپس (Captain Philips)


بیشتر خدمه کشتی کشته می شوند و او هم به اسارت می برند. صحنه های اکشن فیلم و حمله دزدان دریایی و مقاومت کاپیتان، نفس گیر از کار درآمده است. یک داستان هیجان انگیز که با بازی پیچیده و احساساتی تام هنکس تا نزدیکی یک شاهکار پیش می رود.

فیلم براساس خاطرات کاپیتان ریچارد فلیپس ساخته شده است و بیشتر منتقدان به آن امتیاز بالایی داده اند و آن را فیلمی هوشمندانه و در عین حال سرگرم کننده می دانند. «کاپیتان فلیپس» فیلمی پرتنش است که آدرنالین خونتان را بالا می برد. البته خدمه عرشه کشتی آمریکایی اطلاعات فیلم را ناصحیح می دانند و معتقدند گرین گراس در فیلمش خیلی از نکات را به صورت دقیق و درست نیاورده است اما به هر حال خیلی ها معتقدند که این بهترین فیلم گرین گراس است.

جازمین غمگین (Blue Jasmine)
وودی آلن سال هاست که از ساخت شاهکارهایش مانند «آنی هال» یا «هانا و خواهرانش» فاصله گرفته است اما این دلیل نمی شود که ساخته شدن هر فیلمی از وودی آلن یک اتفاق مهم در سینما نباشد. «جازمین غمگین» یک مهره اصلی دارد: کیت بلانشت. می گویند اسکارش برای بازی در نقش بانوی ثروتمندی به نام جازمین که ناگهان زندگی اش در سراشیبی می افتد، قطعی است.

جازمین غمگین (Blue Jasmine)


بلانشت پیچیدگی ها و حالات روحی جازمین را خیلی خوب از کار درآورده است. وودی آلن در این فیلم هم به من موضوع مورد علاقه اش می پردازد: رابطه بین آدم ها. رابطه جازمین با همسرش، با خواهرش و از همه اینها مهمتر با زندگی گذشته اش و زندگی که از حالا به بعد باید در پیش بگیرد. «جازمین غمگین» از بهترین کارهای متاخر آلن است.

 

یک کمدی – درام جذاب که تا پایان قصه می توانید راحت روی صندلی هایتان بنشینید اما چندان اثر عمیقی نیست. کاراکترهای این فیلم جذاب و پرچالش هستند. فیلم از کمدی به تراژدی در نوسان است و با اینحال اثر یکدستی از کار درآمده که می شود نامش را جزو بهترین های سال 2013 آورد.

جاذبه (Gravity)
سال ها بود که جای خالی آلفونسو کوارون در سینما حس می شد. یعنی از سال 2006 و ساخت درام علمی – تخیلی «فرزندان بشر». کوارون یکی از بهترین کارگردانان این سال های سینماست و برای مثال یکی از بهترین قسمت های سری «هری پاتر»، فیلمی است که کوارون ساخته است. (هری پاتر و زندانی آزکابان). آلفونسو کوارون فیلمنامه فیلم جاه طلبانه و عظیم «جاذبه» را به همراه پسرش جوناس نوشته است و برای ساخت آن از تکنولوژی هایی استفادته کرده که منحصر به فردند. آنقدر منحصر به فرد که حتی جیمز کامرون را که خودش پدر تکنولوژی سینماست به تحسین واداشته است.

جاذبه (Gravity)

 
فیلم داستان یک مهندس پزشکی و یک فضانورد است که با یکدیگر کار می کنند اما یک تصادف باعث می شود که آنها در فضایی بی جاذبه رها شوند. بازی ساندرا بولا به مدت دو ساعت در فضای بی وزنی حیرت انگیز است و قطعا تمرینات زیادی داشته تا بدنش آمادگی لازم را برای حضور در این فیلم داشته باشد. جورج کلونی همبازی بولاک است اما در حقیقت همه فیلم حول محور بولاک می گردد. «جاذبه» هفته ها در صدر پرفروش ترین های سینماهای جهان بود.

شتاب (Rush)
ران هاوارد استاد ساختن درام های هیجان انگیز است. فیلم هایی مانند «کد داوینچی» و «ذهن زیبا» اما یکی از بهترین فیلم های کارنامه اش درباره زندگی یک ورزشکار است، یک بوکسور: «مرد سیندرلایی» با در واقع «خاکسترنشین» حالا بار دیگر هوارد سراغ یک درام ورزشی دیگر رفته است. «شتاب» بازسازی رقابت دو اتومبیلران فرمول یک در دهه 70 جیمز هانت و نیکی لاداست که کریس همسورث و دنیل برول نقش های اصلی را در آن بازی می کنند.

 

شتاب (Rush)

 
این یکی از هیجان انگیزترین فیلم های امسال است. دکوپاژهای هاوارد حیرت انگیز است. موسیقی زیبای فیلم را هانس زیمر ساخته است که باعث تاثیرگذاری بیشتر صحنه هایی می شود که هوارد کارگردانی کرده است.

خودنیکی لادا بعد از دیدن فیلم هیجان زده شده بود. او درباره کاری که هوادار انجام داده، گفته است: «شگفت انگیز بود. هیچ تغییر هالیوودی در فیلم نداده بودند. فیلم کاملا دقیق آن تاریخ را روایت می کرد. راستش واقعا تحت تاثیر قرارت گرفتم و متعجب شدم.» فیلم هوارد نزدیک به 74 میلیون دلار فروش کرد. فیلمنامه اش قطعا ارزش نامزدی در اسکار را دارد.

/روزنامه هفت صبح,برترینها

 


ویدیو مرتبط :
‫تاپ تن -ده تا از بهترین هتل های دنیا‬‎

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

5 فیلم برتر ابرقهرمانی سال 2013



امسال دنیای ابرقهرمانی سینمای آمریكا بسیار پربار خواهد بود یا لااقل این چیزی است كه هالیوود می‌خواهد ما آن را باور كنیم.

پس دوستداران كمیك استریپ و ابرقهرمان‌ها با ما همراه باشید تا با هم نگاهی به برترین عناوین ابرقهرمانی سال 2013 بیندازیم.

از آن رو كه لزوما هیچ كدام از عناوین زیر را نمی‌توان بهتر از باقی عناوین دانست و مطمئنا هر كدام هواداران سینه‌چاك خود را دارند كه چشم‌انتظار اكران فیلم‌شان هستند، تصمیم بر این گرفتم كه این لیست را به‌ترتیب از كم‌طرفدارترین، به پرطرفدارترین عنوان تهیه كنم. البته برای این كه جانب عدالت را رعایت كرده باشم.

هالیوود,فیلم های ابرقهرمانی

آدام استرنج (2013-2014)
در ابتدای این لیست آدام استرنج قرار دارد. برای آن دسته از شما كه نمی‌دانید آقای استرنج كیست، بگویم كه او یكی از ابرقهرمان‌های دنیای DC است (همان‌هایی كه سوپرمن، گرین لنترن و بت‌من را خلق كرده‌اند)، كه تحت تاثیر اشعه زتا، به سیاره‌ای بیگانه به نام «ران» منتقل شده است، جایی‌كه عاشق شاهزاده آنجا شده و سیاره را در برابر خطرات مهاجمان محافظت می‌كند. البته او هر چهار سال یك بار به زمین بازگردانده می‌شود و باز 4 سال بعد به سیاره «ران» باز می‌گردد. این فیلم به تهیه‌كنندگی لئوناردو دی‌كاپریو در دست ساخت است و انتظار می‌رود كه اواخر 2013 یا اوایل 2014 اكران شود.

هالیوود,فیلم های ابرقهرمانی

مرد آهنی 3 (3 می 2013)
صرف‌نظر از اینكه این فیلم از لحاظ كارگردانی، موضوع و بازیگری آن تا چه حد عالی یا افتضاح باشد، مطمئنا در جدول فروش بسیار خوب خوب كار خواهد كرد.

اما تاكنون، به‌نظر می‌رسد كه فیلم بسیار خوب طراحی شده و در آن تونی استارك كه گفته شده است حضور متفاوتی در این فیلم خواهد داشت، خود را برای مقابله با «ماندارین»، تروریست بسیار باهوشی آماده می‌كند كه شركت و خانه ابرقهرمان ما را نابود كرده است(برای هزارمین بار، نمی‌دانم حق بیمه تونی تا چه‌حد را پشتیبانی می‌كند!) خوشبختانه او هنوز لباس آیرون‌من خود را توانسته حفظ كند. او در آسگارد به دنیا نیامده، اشعه گاما باعث تغییراتی در او نشده و در خونش سرم سربازقهرمانی ندارد. قدرت او مغزش است. لذت‌بخش خواهد بود كه او را در گوشه‌ای گیر افتاده ببینیم و شاهد باشیم كه چطور از مخمصه خارج خواهد شد.

هالیوود,فیلم های ابرقهرمانی

تور: دنیای تاریك (8 نوامبر 2013)
تور برگشته است! و این بار می‌خواهد با كمك آن پتك عظیمش به حساب چند تا از الف‌های تیره برسد. شخصیت منفی این بار «ملكیث» است. داستان درست در ادامه اتفاقاتی است كه در «انتقام‌گیران» شاهد آن بودیم. یك نژاد باستانی به رهبری ملكیث كین‌خواه قصد دارد كه دنیا را به تاریكی بازگرداند. دشمنی كه اودین و آسگارد توان مقابله با آن را ندارند و تور باید سفری مخاطره‌آمیز را آغاز كند كه او را با جین فاستر همراه می‌كند.

هالیوود,فیلم های ابرقهرمانی

وولورین (26 جولای 2013)
پس از فاجعه‌ای كه «خاستگاه مردان ایكس:وولورین» نام داشت، امید بسیار داریم كه این فیلم مانند فیلم‌نامه فوق‌العاده‌ای كه دارد خوب از آب در بیاید. داستان وولورین در ادامه اتفاقاتی است كه در مردان ایكس 3 روی داده و روایتگر داستان قلدرترین جهش‌یافته این دنیای كمیك، یعنی وولورین است كه در ژاپن امروزی به سفر می‌پردازد. در دنیایی ناشناخته با بزرگ‌ترین دشمن تمام ادوارش مواجه می‌شود، نبردی تا پای جان با او خواهد داشت كه وولورین را برای همیشه تغییر خواهد داد.او برای اولین بار در زندگی‌اش آسیب‌پذیر خواهد شد و محدودیت‌های جسمی و احساسی بر او فشار وارد خواهند كرد.او نه‌تنها به‌خاطر مبارزه با یك سامورایی، بلكه به‌خاطر نبرد درونی‌ای كه با خود دارد در انتها به نحوی از مبارزه بیرون می‌آید كه تا به حال او را اینچنین ندیده‌ایم.

هالیوود,فیلم های ابرقهرمانی

و آن فیلمی كه بیش از همه چشم انتظار آن هستیم...
مرد پولادین (24ژوئن 2013)
این فیلم تلفیقی است از استعداد مثال‌زدنی زاك اسنایدر در مقام كارگردان(ساكر پانچ،واچ‌من) و تخیل فوق‌العاده دیوید گویر نویسنده آن (بتمن آغاز می‌كند، شوالیه تاریكی، شوالیه تاریكی برمی‌خیزد) تا نسخه‌ای كاملا به‌روز و پیشرفته از قدرتمندترین و محبوب‌ترین ابرقهرمان جهان، سوپرمن ارائه دهد... دیوید گویر، نویسنده فیلم‌نامه می‌گوید كه این فیلم نیز مانند بت‌من‌های نولان واقع‌گرایانه خواهد بود.

البته به‌نظر نمی‌رسد كه مرد پولادین مانند بتمن‌های نولان تلخ و تیره باشد مگر اینكه استودیوی برادران وارنر ریسك از دست دادن بینندگان همیشگی سوپرمن را به جان بخرد و سوپرمنی كاملا جدید ارائه دهد. اما آنچه كه می‌تواند بینندگان را امیدوار كند این است كه سوپرمن در فضای امروزی و شرایط كاملا به‌روز ساخته خواهد شد. البته مقایسه بین بت‌من و سوپرمن، دو ركن اصلی دنیاهای دی‌سی طی دهه‌های اخیر چیز جدیدی نیست.

مخصوصا كه این پروژه درست بعد از اتمام سه‌گانه‌ای كلید خورد كه نولان از بت‌من درست كرد. دیوید گویر می‌گوید: ما به این فكر می‌كنیم كه چه‌می‌شد اگر واقعا چنین داستانی اتفاق می‌افتاد. مردم چطور به آن واكنش نشان می‌دادند؟ تاثیر سوپرمن در دنیای واقعی چه می‌توانست باشد؟ آنچه من دوست دارم انجام دهم روایت داستان‌هایی است كه ممكن است دیگر حتی در ژانر كارتون یا كمیك قرار نگیرند.
منبع:bartarinha.ir