فرهنگ و هنر
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | خواندنی ها با برترین ها (81)در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ... |
بیوگرافی استاد نقاش اسماعیل آشتیانی
معرفی استاد نقاش اسماعیل آشتیانی
اسماعیل آشتیانی فرزند شیخ مرتضی آشتیانی در سال ۱۳۱۰ هجریقمری (حدود سال ۱۲۷۱ شمسی) در یک خانوادة روحانی متولد شد، وی آموزش علمی خود را در مدارس حوزوی و دارالفنون به انجام رساند. استعداد و دلبستگی به هنر نقاشی، از کودکی در وی آشکار گردید ولی چون او از یک خاندان روحانی بود، اشتغال به نقاشی و پیوستن به جرگة هنرمندان، نوعی سنتشکنی به شمار میآمد. اسماعیل؛ سرانجام علیرغم مخالفتهای بسیار، به عالم هنر پیوست.
اسماعیل آشتیانی در ابتدا، با استفاده از تصاویر شاهنامة فردوسی و نسخهبرداری از آنها، آثاری تقلیدی خلقکرد ولی از این نوع فعالیتها راضی نبود و در جستجوی هدفی والاتر بود. سرانجام آشتیانی، هدف خود را در مدرسة صنایع مستظرفه (مدرسه کمالالملک) یافت و در این مدرسه از اساتید نقاشی نظیر مصوّرالممالک ذوالفقاری، حاج میرزا آقا نقاشباشی و شیخالمشایخ و نهایتاً استاد کمالالملک بهرهمند شد.
پشتکار و دلبستگی و توانایی آشتیانی در فراگیری به حدی بود که توانست دورة پنج سالة مدرسه را در ۳ سال به پایان ببرد و شاگرد اول مدرسه شود. وی در سال ۱۳۳۵ قمری (حدود سال ۱۲۹۶ شمسی) از سوی استاد کمالالملک، ابتدا به معلمی مدرسه و اندکی پس از آن به معاونت مدرسه برگزیده شد و پس از بازنشستگی کمالالملک، در ۱۳۰۷ شمسی به ریاست مدرسه انتخاب گردید.
در سالهای مدیریت استاد آشتیانی، آموزش دروسی نظیر مینیاتورسازی، تذهیب، کالبدشناسی، تاریخ هنر، ریاضیات و قواعد مناظر و مرایا (اصول طراحی و نقاشی و پرسپکتیو) به دروس مدرسه افزوده شد و کتابخانهای برای مدرسه افتتاح گردید. مدیریت او در مدرسة صنایع مستظرفه چندان به درازا نکشید، زیرا وی در ۱۳۰۹ شمسی به اروپا سفر کرد.
استاد آشتیانی در این سفر که بیشتر به قصد بررسی و کسب تجربه انجام گرفت، به درخواست شرکت فیلمبرداری «اوفا» در آلمان از برخی هنرپیشگان معروف آن شرکت تک چهرههایی تهیّه کرد که بسیار مورد توجّه قرار گرفت و منجر به پیشنهاد استخدام در آن شرکت و اقامت دائم در آلمان شد ولی آشتیانی نپذیرفت و به ایران بازآمد.
استاد پس از بازگشت به تهران، در مدرسة دارالفنون، دانشکدة ادبیات و دانشسرای عالی به تدریس پرداخت. خدمات استاد اسماعیل آشتیانی در مدیریت مدرسة صنایع مستظرفه، تدریس در دارالفنون و دانشسرای عالی و کوششهای او در ترویج فرهنگ و هنر، سبب گردید که در ۱۳۲۵شمسی از سوی شورای عالی فرهنگ به او نشان درجة اول هنر و عنوان دکترای افتخاری اعطا گردد.
دکتر اسماعیل آشتیانی، در ۱۳۲۸ش با آنکه بیش از ۵۷ سال نداشت، به سبب خستگی جسمی و روحی به درخواست خود بازنشسته شد؛ اما کوشش هنری و فرهنگی وی پایان نپذیرفت و عضویت او در شورای عالی فرهنگ و هنرهای زیبا و انجمن ادبی فرهنگستان ادامه یافت. وی در این دوره در کارگاه شخصی خود، به پدید آوردن آثار تازهای نظیر : تابلوهای تک چهرة ازخودش، نامهنویس، بهلول در خواب، پرندههای تیرخورده، نوازندة آکوردئون و … پرداخت.
از برجسته ترین آثار او:
رؤیای حافظ، قهوهخانة سر راه و نامهنویس را میتوان نام برد. آشتیانی در نگارگری طبیعتگرا و پیرو مکتب کمالالملک بود، وی بیشتر آثار خود را مستقیماً از روی طبیعت نقاشی میکرد. دقّتِ دیدِ هنری، قدرت طراحی، رنگهای متناسب و به کار گرفتن ذوق شاعرانه از ویژگیهای نگارگری اوست.
گرچه بیشتر تابلوهای او رنگ روغنی است، اما در کار آبرنگ و سیاه قلم نیز توانا بود. این هنرمند برجسته، در شعر و ادب نیز دستی داشت و اشعار خود را با تخلص «شعله» به اهل ادب ارائه میکرد.
برخی از آثار وی در وادی شعر و ادب و پژوهش عبارتند از :
شرح حال و تاریخ حیات کمالالملک، دیوان اشعار، سفرنامة اروپا، اختراع الفبایی بر مبنای حروف فارسی برای اصلاح خط، مناظر و مرایا، ادعیة قرآن یا احسنالأدعیه، تصحیح دیوان منوچهری دامغانی، تصحیح دیوان امیرخسرو دهلوی، نماز در اسلام و منتخباتی از رباعیّات خیّام، ترانههای باباطاهر، صائب، حافظ.
سرانجام استاد اسماعیل آشتیانی، نگارگر، شاعر و ادیب معاصر ایرانی، روز پنجشنبه دهم اردیبهشت ۱۳۴۹ هجریشمسی برابر با ۲۴ صفر ۱۳۹۰ هجریقمری در تهران درگذشت. و پیکرش در صحن حضرت عبدالعظیم(ع) به خاک سپرده شد.
تأثیر روش و سبک هنری استاد کمالالملک در آثار استاد آشتیانی به گونهایست که وی گاه در انتخاب موضوع تابلوها نیز از کمالالملک پیروی میکرد. تشابه دید و موضوع تابلوهای فالگیر و میرزاهادی خوشنویسِ کمالالملک، با تابلوهای قهوهخانه و نامهنویسِ آشتیانی از این نمونهها هستند. استاد آشتیانی حدود یکصد تابلو خلق نمود که بخشی از آنها، توسط وی به کتابخانة مجلس شورای ملی واگذار گردید و تعدادی نیز در موزهها و مجموعههای خصوصی و نزد خانوادة او نگاهداری میشود.
آثار وی در دوران زندگی و پس از درگذشت او در چندین نمایشگاه، نظیر نمایشگاه هنرهای زیبای ایران به کوشش انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی (۱۶ بهمن ۱۳۲۴ش تا ۱۰ فروردین ۱۳۲۵ش)، نمایشگاه آثار آشتیانی در انجمن ایران و امریکا (آبان ۱۳۳۳ش و اسفند ۱۳۴۹ش)، نمایشگاه آثار نقاشان ایرانی در باشگاه مهرگان (آبان ۱۳۳۳ش) و نمایشگاه آثار نقاشان نخبة معاصر ایران در مجلس شورای ملی (اسفند ۱۳۵۱ش) در معرض دید عموم گذاشته شده است. آخرین اثر نقّاشی این هنرمند ادیب، تک چهرة همسرش بود که ناتمام ماند.
منبع:Asemoni.com
ویدیو مرتبط :
بیوگرافی مش اسماعیل
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
بیوگرافی استاد شهرام ناظری
شهرام ناظری در سال ۱۳۲۸ (۱۹۵۰ میلادی) در خانواده ای هنردوست، در کرمانشاه به دنیا آمد. از کودکی و زیر نظر پدرش، آموزش های اولیه موسیقی و آواز را فرا گرفت.
پس از آن تحت تعلیم نورعلی خان برومند آثار گذشتگان موسیقی را فرا گرفت و همزمان برای تکمیل ردیف آوازی از محضر استاد زندهیاد عبدالله خان دوامی نکتهها آموخت.
وی همچنین از محضر استادانی چون محمود کریمی، محمدرضا شجریان، عبدالعلی وزیری و حسین قوامی نیز نکتهها و ظرایف آوازی را فرا گرفت.
در همین دوران بود که وی با استاد داریوش صفوت آشنا شد و به گفته خود آقای صفوت آن توصیه معروف را به وی کرد که « صدای تو اساطیری است و مبادا که این صدا را با چیزی دیگر بیامیزی»
ناظری همزمان با آموختن آواز به آموختن ساز سه تار هم پرداخت و از جمله کسانی بودکه بیشترین حشر ونشر را با استاد نامدار سه تار، استاد احمد عبادی داشت و نیز در این مسیر از دانش و تواناییهای استادانی چون محمود تاجبخش، جلال ذوالفنون و محمود هاشمی (سازنده معروف سه تار) نیز نکتهها آموخت، ضمن آنکه در دورهای که رضا قاسمی در آلبوم گل صدبرگ با ناظری همکاری میکرد، از وی هم نکات قابل اعتنایی فرا گرفت.
نقطه عطف اول کاری شهرام ناظری را باید در ضربی شوشتری و تصنیف معروف کاروان شهید جستجو کرد. این اثر را استاد محمد رضا لطفی ساخته و ناظری در مایه شوشتری خوانده است.
کار فضایی حماسی دارد و استفاده از مثنوی معروف هوشنگ ابتهاج سایه در این کار، وجهی تراژیک به آن بخشیده است. صدای ناظری در این اثر پر انرژی و جوان و جسور است و در بخشهای اوج کار، حماسی و تاثیرگذار. این اثر بعدها تحت عنوان چاووش ۷ منتشر شد.
ناظری همراه استاد لطفی مثنوی معروف سایه را در دستگاه ماهور هم خواند که تنها نسخهای از آن گاه به گاه از تلویزیون پخش میشود. اورتور(درآمد) این کار و ضربیای که آواز ناظری روی آن خوانده میشود، در آلبوم چاووش ۶ با صدای آقای شجریان هم خوانده شده است. آلبومی که تصنیف معروف ایران هم در ادامه این آواز و ضربی آمده است.
در همین دوران وی آواز شور را با کمانچه مرحوم بهاری و نیز همراهی سنتور پرویز مشکاتیان میخواند. آواز این کار یکی از درخشانترین آوازهای ناظری است، که در کمتر اثر دیگری تکرار شده است.
صدایی در اوج و حماسی که همنوازی پر و پیمان استاد زنده یاد بهاری به آن وجه و صبغه دیگری داده است؛ آوازی با مطلع شعری «چندین شب و خاموشی ، وقت است که برخیزیم/ وین آتش پنهان را با صبح در آمیزیم»
این اثر به همراه تصنیف معروف «مرا عاشق» با آهنگسازی آقای مشکاتیان بعدها در آلبومی که به نام لاله بهار (به یاد ملکالشعرای بهار) کار شده بود، انتشار مییابد.
پس از آن وی گل صد برگ را در اوایل دهه شصت به بازار موسیقی عرضه می کند. کاری مشترک با جلال ذوالفنون و البته رضا قاسمی که بر روی طرح این کار زحمات فراوانی صرف کرد و حتی بخش عمده ایده این کار را باید از آن وی دانست تا ذوالفنون.
این اثر دو ویژگی داشت، اول معرفی و عمومی کردن ساز سه تار و دف و دیگری وجه حماسی کار.
بعدها وی آلبوم آتش در نیستان را با جلال ذوالفنون اجرا میکند که استفاده از اشعار مولانا در این اثر هم از جمله ویژگیهای کار به شمار میرود. کاری که میتوان آن را تداوم منطقی گل صدبرگ به شمار آورد و نشان داد که ناظری علاوه بر آواز دستی چیره در تصنیفسازی و ذهنی بکر برای پروردن برخی ملودیهای جذاب و دلنشین دارد.
پیش از این کار البته ناظری با کیخسرو پورناظری آلبوم«صدای سخن عشق» را کار کرده بود که این اثر خود سنگ بنایی شد برای کارهایی که بعدها با گروهنوازی ساز تنبور انتشار یافت که نقطه عطف آن را باید در«آلبوم مهتاب رو» دانست که تصنیفی خیرهکننده را در آن شاهدیم.
این تصنیف نمونه شاخص و تکامل یافته تصانیفی است که بعدها به جریان موسیقی عرفانی یا سماع شهره شدند. تصنیفی که اوج و فرودهای منحصر به فردی دارد و به خوبی روی شعر مولانا نشسته و ناظری آن را به نیکوترین وجه اجراکرده است.
نقطه عطف بعدی کار ناظری با آلبوم شورانگیز حسین علیزاده شکل گرفت. اثری که خود به لحاظ استفاده از فرمها و ابداعات تازه در موسیقی ایرانی کاری نو و متفاوت است و از ذهن پیچیده و مبدع علیزاده در این کار خبر میدهد.
این اثر ابتدا در تالار وحدت اجرا شد و عواید آن هم به زلزلهزدگان استان گیلان اختصاص یافت و علاوه بر ناظری، صدیق تعریف هم آن را خواند. اما وقتی آلبوم شور انگیز منتشر شد، تنها صدای ناظری زینت بخش آن بود.
ناظری در این اثر هم یکی از زیباترین آوازهای خود را خواند. آوازی در مایه بیات ترک با شعری معروف از مولانا: «دگر باره بشوریدم، بدان سانم به جان تو / که هر بندی که بر بندی، بدرانم، به جان تود»
پس از این دوران ناظری با گروه دستان همکاری میکند که نقطه عطف آن را باید در آلبوم «سفر به دیگر سو» جست و جو کرد. این آلبوم نمونهای شاخص از تحول در ریتم و سرعت در موسیقی سنتیاست، شاخصی که گروه دستان و به خصوص حمید متبسم پایهگذار آن بود و اکنون به ژانری غالب در گروهنوازی موسیقی سنتی تبدیل شدهاست.
خود ناظری هم در گفتگویی گفته است که سفر به دیگر سو مهمترین کار وی در عرصه موسیقی و به نوعی مانیفست کاری وی به شمار میرود. اثری که ناظری سعی کرد در آن فرمهای آوازی تازه ای را با الهام از ساختار موسیقی ردیفی و موسیقی نواحی ایران به کار گیرد.
در این دوران ناظری همکاریهایی هم باگروه کامکارها داشته است که حاصل آن در آلبومی منتشر شده است.
پس از این دوران هم ناظری همکاریهایی با لوریس چکناوریان انجام داده است که کارهای چکناوریان اصولا ژانری متفاوت دارد. همچنانکه کاری که وی با کامبیز روشن روان انجام داده است نیز فضایی متفاوت با آثاری دارد که ناظری با دیگر هنرمندان انجام دادهاست.
این کارها فضایی ارکسترال دارد. کارهایی که با زمستان اخوان (باآهنگسازی محمد رضا درویشی) شروع و سپس با «در گلستانه» سهراب سپهری (با آهنگسازی هوشنگ کامکار) ادامه یافت و در نهایت با ساقینامه کامبیز روشن روان و همکاریای که با چکناوریان و ارکستر سمفونیک داشته به پایان رسید.
اگر چه در گلستانه و زمستان آثاری هستند که وی برای نخستین بار آواز را در شعر نو تجربه میکند.
از چند سال قبل نیز ناظری همکاریهایی را با فرزندش حافظ انجام داده است که از جمله آنها کنسرتی بود که با وی در کاخ سعد آباد تهران داشت.
حافظ البته بعدها هم با پدرش کنسرتهایی در آمریکا داشت که به دلیل نشنیدن این کارها نمیتوان درباره آنها قضاوت کرد، اما حافظ هم در همان کنسرت تهران نشان داد که خطی جدی در موسیقی را دنبال میکند؛ خطی که امیدواریم با آموختههایی که وی از غرب به ارمغان میآورد، حداقل تفاوت و تنوعی را به پیکره موسیقی ما تزریق کند.
از اواسط دهه هقتاد ناظری به همکاری با گروه کامکارها پرداخت که حاصل آن انتشار آلبوم کنسرت مشترک وی با این گروه بود.
ناظری در زمینه آوازهای قدیمی ایران هم تجربههایی دارد که در آلبوم آواز اساطیر آن را عرضه عمومی کرد.
ناظری در چند سال گذشته کنسرتهای بسیاری را در ایران و خارج از ایران اجرا کردهاست.
منبع:hamshahrionline.ir