فرهنگ و هنر
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | خواندنی ها با برترین ها (81)در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ... |
بزرگترین تقلیدهای سینمای ایران
در این گزارش قصد داریم به بهانه اكران فیلم «تو و من» كه تقلیدی است از فیلم «خواستگاری»، به 7 نمونه از این تقلیدهای واضح در سینمای ایران بپردازیم؛ تقلیدهایی كه بیشتر تلاش كردهایم تا از سینمای دهه هشتاد انتخاب گردد.
میان تقلید و بازسازی، مرز سترگی است كه داشتههایی ریزبینانه، سبب تمایز میان این دو مفهوم كاملاً متضاد با یكدیگر میشود.بازسازی، خود نوعی آفرینش و تلقی تفسیر جدیدی از رویدادی را دارد كه قبلاً، بدان پرداخته شده بود و تقلید، واگویه كردن همان پرداختها به سبب كسب درآمدهای هنگفت است.
این مرز مفهومی همواره در میان تمامی شاخههای عرصه فرهنگ عمومیت داشته و شاخههای گوناگون، بنا بر تعریف خاص خود از این دو كلید واژه، حاوی چنین مفاهیمی میباشند.سینمای ایران سال هاست كه با این دو مفهوم آشنایی كاملی دارد.سینمایی كه این روزها، كمتر از هر زمان دیگری، یك بازسازی خوب و مطلوب را به خود میبیند در حالی كه همین سینما در سالیانی نه چندان دور، بازسازیهای قدرتمند و ساختارمندی را از سوی بزرگترین كارگردانان این سینما به خود دیده بود.
بازسازیهایی كه به قصد گیشه ساخته نمیشد و آشكارا، نوآوریهای فراوانی از سوی نویسنده و كارگردان را به خود میدید، طبعاً چنین بازسازیای از روی نمونههای موفق بینالمللی، نه تنها مفهومی بد را نمیرساند بلكه خود یك ارزش بوده و از توانمندیهای فرد سازنده حكایت دارد.متأسفانه آنچه در سالیان اخیر در سینمای ایران مشاهده میشود، كپی برداریهای فوق العاده ضعیف از روی نمونههای موفق خارجی است كه تنها به قصد گیشه ساخته میشوند و فاقد هر گونه ارزش سینمایی و هنری هستند.
سازندگان این آثار گویا فراموش میكنند كه ایرانیان، افراد سینما دوستی هستند كه اكثر آنها، فیلمهای مختلف سینمای غرب را دنبال میكنند و این تقلیدهای واضح، به راحتی برای آنها قابل تشخیص است، اتفاقی كه بارها از سوی سازندگان این گونه آثار رد شده و آنها هر گونه تقلید از آثار دیگر را رد میكنند.
این شرایط در حالی است كه مقوله «تقلید» در سینما، هر چقدر هم با ظرافت و دقت صورت گیرد، باز هیچ ارزشی نداشته و تمام ارزشها در برداشت آزاد از سوژه نمونههای موفق خارجی و اعمال خلاقیتهایی منحصر به فرد در آنها میباشد اما آنچه در فیلمهای تقلیدی این سالها مشاهده میكنیم، یك گرتهبرداری مو به مو و بعضاً فریم به فریم است كه در آن، حتی در نوع گریم شخصیتها و حتی پوستر فیلمها نیز تقلیدی ناشیانه شده است.
در این گزارش قصد داریم تا به 7 نمونه از این تقلیدهای واضح در سینمای ایران بپردازیم؛ تقلیدهایی كه بیشتر تلاش كردهایم تا از سینمای دهه هشتاد انتخاب گردد تا مخاطبان جوان نیز نسبت به آن آثار، ذهنیت داشته باشند.
1-شارلاتان (1383)
این كمدی، تقلیدی صرف از فیلم «یكهبزن» است.در این فیلم، برخی صحنهها همچون تیراندازی كردن و افتادن شلوار از پای یكی از شخصیتها، ماجرای پرواز شخصیتها به آسمان، صحنههای تعقیب و گریز و... عیناً از فیلم «یكه بزن» كپیبرداری شده است.شدت این تقلیدها به حدی بوده كه حتی دكوپاژها نیز در نهایت دقت، از روی آن فیلم كپیبرداری شدند.
اما تمام تقلیدهای فیلم، در گریم شخصیتها و برداشت ظاهری سكانسها نبود بلكه این فیلم در شكل نوشتار نیز از فیلم «یكه بزن» تقلید كرده بود: «یكه بزن» داستان دختر جوانی را روایت میكند كه پس از مرگ پدرش، وارث ثروت هنگفتی میشود. عموی دختر برای تصاحب ثروت او، گروهی را استخدام میكند و ترتیبی میدهد كه آنها، دختر را ربوده و وادارش كنند سندها را به او منتقل كرده و سپس به قتلش برسانند. اما جوانی كه نگهبان دختر شده، او را رسوا كرده و تحویل قانون میدهد.«شارلاتان» با كپیبرداری از داستان این فیلم، رؤیاهای دو جوان را نشان میدهد كه همان صحنههای استخدام و مأموریت برای آنها، به شكل دیگر و امروزی تری پیش میآید.
2- آتش بس (1384)
«آتش بس»، سادهترین شكل تقلید در سینمای ایران است؛تقلیدی كه خیل گستردهای از سینماروها متوجه آن شدند. فیلم به دلیل سوژه باورپذیر و همچنین زوج گلزار و افشار، بشدت مورد استقبال قرار گرفت اما حقیقت آن بود كه این فیلم از روی فیلم پرهزینه و پرمخاطب «آقا و خانم اسمیت» كپیبرداری شده بود.
یك كپیبرداری از روی دعواهای فانتزی همسرانی كه یكدیگر را دوست دارند اما در بروز این احساس، با مشكلات فراوانی دست به گریبان هستند.»آقا و خانم اسمیت« داستان دختر و پسری است كه به شكل مصلحتی با هم ازدواج میكنند اما رابطه آنها بعد از مدتی، سرد میشود.آنها در جلسات مشاوره خانواده شركت میكنند اما نمیتوانند دلیل مشكلاتشان را كشف كنند.«آتش بس»، دامنه تقلید را تا همین جا متوقف میكند و به شكلی دست به ابتكاراتی میزند.
«آتش بس» داستان سایه و یوسف است كه میخواهند طلاق بگیرند اما یكباره به مطب روانشناس رسیده و داستان در پی آموزههای روانشناس، سروشكل میگیرد.«آتش بس» به زیركی، اكشنهای «آقا و خانم اسمیت» را از خود دور نمود و وارد فضای ایرانی بگو مگوهای زن و شوهرهای جوان شد؛ پرورش همین یك خط ایده بود كه سبب شد مخاطبان این فیلم بتوانند به راحتی با آن رابطه برقرار نمایند.باید پذیرفت كه «آتش بس»، نادرترین تقلید موفق در سینمای ایران به حساب میآید.
3- چپ دست (1384)
«چپ دست» هم یك كپیبرداری بسیار واضح از روی فیلم «50 قرار اول» است.بیشترین بعد تقلیدی در «چپ دست»، بر روی شمایل شخصیتها است به گونهای كه ما شخصیتهایی نظیر آشپز بسیار چاق، رفیق دیوانه پسر عاشق پیشه و برادر ورزشكار دختر را به همان ترتیبی كه در فیلم «50قرار اول» میبینیم، در «چپ دست» هم مشاهده میكنیم.«چپ دست» داستان پسری به نام سامی است كه در یك مجموعه ورزشی، تفریحی، سعی در برقراری ارتباط با دختری را دارد كه هر روز او را در آن مكان مشاهده میكند، سامی بالاخره با دختر ارتباط برقرار مینماید.
اما متوجه میشود كه آن دختر، تمام حافظهاش به اندازه 24 ساعت است و پس از آن مدت، ذهن او هیچ چیز از روزهای گذشته را به یاد نمیآورد.این خط داستان كه در «چپ دست» مشاهده نمودیم، خط اصلی داستان «50 قرار اول» است كه به دلیل سوژه كمیك خود، مورد استقبال زیاد مخاطبین قرار گرفت.عاشقانههای «چپ دست» ایرانیزه شده بود و فضای كمیك فیلم، به درام كشیده نشد در حالی كه «50 قرار اول»، یك كمدی – درام جدید و مخاطب پسند بود كه با فروش بسیار خوبی نیز مواجه شد.
4- زن بدلی (1385)
«زن بدلی» تقلیدی بسیار واضح از فیلم «مرد خانواده» محصول سال 2000 امریكاست.«زن بدلی» حتی در پیاده كردن دیالوگهای فیلم «مرد خانواده» نیز اهتمام ویژهای داشته است به گونهای كه بسیاری از دیالوگهای این فیلم، دقیقاً از روی نمونه غربی آن، كپی شده است.اما كارایی این دیالوگها در «زن بدلی»، هیچگاه به مانند «مرد خانواده» نیست، حتی صحنه كادو دادن كه یكی از مهمترین سكانسهای مفهومی در فیلم «مرد خانواده» است در این فیلم، سكانسی بشدت معمولی است كه حتی اگر آن را از دل فیلم بیرون بكشند هم اتفاقی در جریان درام نمیافتد.
شدت تقلید فیلمهای ایرانی از فیلمهای غربی به اندازهای است كه حتی جزئیات آنها نیز از تیزی این تقلید باز نمیماند.در این فیلم، تنها ابتكار سازندگان در آن است كه در فیلم «مرد خانواده»، «نیكلاس كیج»، محوریت داستان را بر عهده دارد و دچار شوك میشود اما در «زن بدلی»، «ماهایا پطروسیان» با ناشكری از وضعیت موجود خود، شوكی بزرگ را به خود میبیند.«مرد خانواده»، داستان «جك كمپبل»، كارمند موفق بورس است كه در پی موفقیتهای مالی بسیاری كه دارد ناگهان دچار شوكی بزرگ میشود به این ترتیب كه او وقتی صبح روز كریسمس از خواب بلند میشود، خود را در خانه زنی میبیند كه چندین سال قبل، با وی نامزد بوده است، در حالی كه دو فرزند نیز دارد.
او هر چه سعی میكند تا به آنها بفهماند كه وی موقعیت دیگری دارد، كسی باورش نمیكند و در نهایت هم آرام آرام به زندگی جدیدش عادت میكند. در «زن بدلی» همین داستان برای شخصیت زن اتفاق میافتد. به این ترتیب كه زن، پس از موفقیتهای فراوان در امر برج سازی، یك روز از خواب بیدار میشود و میبیند كه شوهر و دو بچه دارد و در ادامه، تمام اتفاقات «مرد خانواده» برای این فیلم نیز تكرار میشود.او تلاش میكند تا به همه بفهماند كه اشتباهی رخ داده و وضع او به گونه دیگری است اما وقتی میبیند كسی از اطرافیان، به حرفهای او توجهی نمیكنند، سعی میكند تا خود را با همان زندگی معمولی وفق دهد.«زن بدلی» اثر بسیار ضعیفی بود اما «مرد خانواده» اثری خوش ساخت به حساب میآید كه «نیكلاس كیج»، یكی از بهترین بازیهای خود را در این فیلم انجام داده است.
5- دو خواهر (1387)
«دو خواهر» را باید جزو فیلمهایی دانست كه فریم به فریم از فیلم «دو تا زیاده»، محصول سال1994 تقلید كرده است.«دو خواهر» حتی در شكل تیتراژ، لوكیشنها و گریم شخصیتهای خود نیز نتوانسته تقلید از این فیلم را كنار بگذارد به گونهای كه تلاش شد تا موهای گلزار به مدد اكستنشن، به مانند موهای بازیگر نقش اصلی فیلم «دو تا زیاده» یعنی آنتونیو باندراس، بلند باشد.حتی نام این فیلم هم از روی نام فیلم غربی كه تداعی كننده دو زن بس است، برداشت شده است.داستان هر دو فیلم در ارتباط با جوانی است كه بنا به دلایلی مجبور میشود تا با دو خواهر، با طرز تفكراتی متفاوت ازدواج كند به گونهای كه هیچ كدام از آنها، متوجه این موضوع نشود.
حسین مثقالی، نویسنده فیلمنامه «دو خواهر» در وبلاگ خود، ماجرای تقلید این فیلمنامه را اینگونه توضیح میدهد: «ماجرای فیلمنامه و فیلم دو خواهر به سال 85 برمیگردد. آقای بانكی فیلمنامهای به نام «آقا بالاسر» از من خوانده و پسندیده بود. مدتی وقت صرف كردیم تا به قول ایشان آماده ارائه به ارشاد شود. چون در فیلمنامه من كمی بیپروایی وجود داشت و موضوعش به قول معروف ملتهب بود. فیلمنامه تغییر یافته آماده شد اما ارشاد پروانه ساخت نداد!
كمی بعد آقای بانكی با من تماس گرفت و گفت فیلمی سراغ نداری كه بشود آن را آداپته كرد؟ (آداپته عبارت محترمانه كپی كردن است!) من زیاد مایل به این كار نبودم اما در نهایت قبول كردم. مدتی قبلش، من فیلمی به نام «دو تا زیاده» (Tow Much) دیده بودم كه دوست عزیزم آقای گلبهار به من معرفی كرده بود. آن را به آقای بانكی دادم و ایشان بلافاصله پسندید. طرحی از روی آن نوشتیم و ارشاد هم بلافاصله پروانه ساختش را صادر كرد! صحنههای غیراخلاقی فیلم را درآوردیم و به جایش، خواستگاری گذاشتیم و یك روانشناس وارد داستان كردیم تا قهرمانهای مشكلدار فیلم را راهنمایی كند. بقیه داستان تقریباً همان است كه در فیلم خوش ساخت «دو تا زیاده» بود و مایی كه وارد این ورطه شده بودیم دلیلی برای عوض كردنش نمیدیدیم! در زمان اكران فیلم، برخلاف تصورم كسی به كپی بودن فیلم گیر نداد و حتی با عباراتی مثل یك كپیتر و تمیز، به نظرم از آن تقدیر هم كردند.
بدون شرح!
6- همه چی آرومه (1390)
«همه چی آرومه»، یك كپی تمار عیار از فیلم كمدی Hangover (خماری) است.بیشترین تلاش برای تقلید در این فیلم بر روی 4 كاراكتر فیلم، نحوه پوشش آنها، اتفاق واحدی كه برای آنها میافتد و در نهایت پایان ماجرا متمركز است. شدت تقلید از «خماری» در این فیلم به قدری ناشیانه بوده كه آنها حتی كتهای آبی روشن آن كاراكترها و مدل ماشین عجیب و غریبشان را نیز در این فیلم مورد استفاده قرار دادهاند و تنها در سه جا متفاوت عمل كردهاند:در «خماری» شخصیتهای داستان با خوردن مشروبات الكلی از حالت عادی خارج میشوند اما در «همه چی آرومه»، شخصیتها با خوردن قارچهای مسموم به این حال و روز میافتند.
در «خماری»، حیوان داخل حمام، یك ببر كوچك است اما در «همه چی آرومه»، حیوان داخل حمام، یك بچه تمساح بیآزار است كه كاراكترها با ادا و اطوارهای ناشیانهای سعی بر این دارند كه نشان دهند این بچه تمساح خطرناك است و احتمال دارد به آنها حمله كند.در «خماری»، كاراكترها وقتی به هوش میآیند، یك نوزاد را میبینند اما در «همه چی آرومه»، كاراكترها وقتی به هوش میآیند، یك نوجوان بسیار چاق را میبینند كه همان خود محلی برای شوخیهای بیمزه با موضوع چاقی آن نوجوان میشود.
در مقام عمل، فیلم نتوانسته برشی هوشمندانه از جلوههای بصری نمونه غربی خود داشته باشد و در شكل داستان نیز، هیچ علاقهای به نزدیك شدن به جنس كمدی قابل توجه این فیلم را از خود نشان نمیدهد.
از دیگر سو، هر 4 شخصیت «خماری»، مبین 4 تیپ اجتماعی هستند كه خصوصیاتی منحصر به خود را دارند، اما 4 شخصیت «همه چی آرومه»، نه تنها دارای تیپهای جداگانهای نیستند بلكه تنها ضرورت بصری دارند.داستان «خماری» درباره 4 جوان است كه میخواهند به عنوان مراسم آخرین شب مجرد بودن داگ، با سه دوست خود به لاس وگاس بروند. داگ و دوستان با هم به هتلی میروند و در اثر استعمال مشروبات الكلی، بشدت مست میشوند.
اما صبح روز بعد میبینند كه ببری در حمام اتاق است، دندان یكی از دوستانشان افتاده و یك نوزاد در اتاقشان است و از همه بدتر اینكه داگ گمشده است و آنها چیزی از شب قبل به خاطر ندارند.تمام این اتفاقات در فیلم «همه چی آرومه» نیز به وقوع میپیوندد البته با دلیل و سندیتی غیرمنطقی.این فیلم امسال اكران شد و كارگردان این اثر در مصاحبههای خود، بشدت تأكید داشت كه این فیلم هیچ شباهتی به فیلم «خماری» ندارد!!!
7- تو و من (1390)
«تو و من» به مانند ساخته قبلی كارگردانش، تقلیدی فریم به فریم این بار از فیلم TheProposal (خواستگاری) است كه در این فیلم نیز همان تقلیدها در شكل نوع گریمها، لوكیشنها، داستان و دیگر مباحث انجام شده است.داستان فیلم «خواستگاری» با بازی «ساندرا بولاك» و «رایان رینولدز»، درباره یك ناشر است كه مدت اعتبار اقامت وی در امریكا رو به اتمام است. او به منشی ای كه از آن بسیار متنفر است پیشنهاد ازدواج میدهد تا بتواند در امریكا بماند، منشی میپذیرد و این دو به صورت صوری با یكدیگر ازدواج میكنند كه در ماجراهایی كه در مدت ازدواج صوری این دو اتفاق میافتد، آنها به یكدیگر علاقهمند شده و در نهایت با یكدیگر ازدواج میكنند.
داستان فیلم «تو و من» هم درباره رئیس یك شركت است كه در پی اساسنامه شركت مبنی بر متأهل بودن رئیس، تصمیم میگیرد تا با منشی خود ازدواج صوری كند، منشی میپذیرد و این دو در جریان اتفاقاتی كه برایشان رخ میدهد، به هم علاقهمند شده و در نهایت با یكدیگر ازدواج میكنند.«خواستگاری» در زمان اكران، سوژهای تازه و جریان ساز داشت كه بشدت هم مورد استقبال قرار گرفت ضمن اینكه استراكچر اجرایی فیلم نیز بر روی متد تكنیكی سوار بود اما آنچه در «تو و من» مشاهده میشود، داستان ضعیف و غیرقابل باوری است كه سعی دارد از طریق وصله زدن داستانكهایی غیرمنطقی، مخاطب را مجاب به پذیرش این روابط و حوادث پیش آمده برای آنها نماید.
سندرم تقلید در سینمای ایران به اندازهای ریشه دوانده كه سازندگان، تنها وجه مالی و رسیدن به سود كلان را ملاك قرار داده و از واگویه نمودن هنر تكنیكال آن گونه آثار كه عمدتاً جزو فیلمهای خوب سینمای غرب به حساب میآیند، مستأصل هستند. راه رفتن در مسیر تكرار سبب خشك شدن ذائقه سینمای ایران شده و قدرت ابتكار را از آنها میگیرد.
نكته خیلی جالب در مورد این تقلیدها، اشاره بجا و بسیار درست «حسین مثقالی» است، زمانی كه میگوید فیلم را كاملاً بر اساس نمونه خارجیاش به رشته تحریر درآورده و در زمان اكران هم كمتر كسی متوجه این كپیبرداری فاحش شده است.تذكار فوق در زمینه ورود به مسیر ذوق محوری شاید در مورد سازندگان این گونه آثار وجاهت داشته باشد اما مخاطبان نیز خود وظیفهای دارند كه آن، همانا دنبال كردن بیشتر نمونههای موفق خارجی در تمام گونههای سینمایی است؛ نه تنها سینما بلكه در دیگر هنرها نیز این حقیقت صدق میكند.
چندی پیش در حال گوش دادن به آلبوم یكی از مطرحترین خوانندگان پاپ كشور بودم كه ناگهان متوجه شدم موسیقی متن یكی از بهترین كارهای این آلبوم، برداشت دقیق و مشخصی از یكی از معروفترین كارهای «مایكل جكسون» است. مخاطب فهیم ایرانی باید دایره لذتبخشی خود از آثار مورد علاقهاش را با احاطه بر هنر سرزمینی، بینالمللی نموده و روی هر دو زمینه، اشراف اطلاعاتی وسیعی به دست آورد.
تماشاگران فیلم دوست ایرانی، وقتی در جریان حداقل ساختههای موفق سینمای غرب قرار گیرند، كمتر سازندهای ریسك ساخت آثار تقلیدی تا مرز فریم به فریم را به خود میدهد و همین خود سبب میشود تا مانعی اساسی در جهت ترویج این گونه فیلمها وجود داشته باشد؛ آفتی كه روی پوست بافت سلولهای تنفسی سینما را گرفته و قدرت نفس كشیدن و احیا را از این سینمای مظلوم سلب نموده است.... / روزنامه ایران
ویدیو مرتبط :
بزرگترین بازیگر تاریخ سینمای ایران
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
به یاد بزرگترین معلمان سینمای ایران
سینمای ایران در میان کشاکشهای نزدیک به یک دهه ای خود همواره بر دوش معلمانی رشد یافته است که از جان و روح خود برای ارتقای این هنر هفتم گذشته اند.
در بررسی نسلهای مختلف سینمای ایران نام هشت نفر بیش از دیگران به عنوان معلمان سینما و تئاتر ایران میدرخشد.
بر هیچ کس پوشیده نیست که حمید سمندریان در مدت حیاتش زمان بسیاری را به پرورش بازیگران تئاتر و سینما اختصاص داد و از این میان آنها هنرمندانی درخشان به دنیای سینما قدم نهادند که نام عزت الله انتظامی و علی نصیریان بیش از دیگران به عنوان شاگردانی موثر در کارنامه معلم سینمای ایران میدرخشد.
سمندریان همواره امیدوار بود شرایطی پیش بیاید تا شاگردانی که برای آموزش به آموزشگاه او میروند بتوانند در جهت رشد هنر مملکت موثر باشند.امین تارخ یکی دیگر از این معلمان نام آشنای سینمای ایران است. تارخ نزدیک به دو دهه است که در آموزشگاه خود به انتقال اطلاعات سینمایی اش میپردازد و همواره معلمی دلسوز برای شاگردانش محسوب میشود.
این بازیگر سرشناس سینمای ایران به مدت چهار سال در دانشکده هنرهای زیبا شاگرد سمندریان بوده است و سمندریان را در آموزش بازیگری یک پدیده میداند.در میان معلمان سینما داریوش ارجمند از دیگر هنرمندانی است که بسیاری از شاگردانش از کلاسهای وی به نیکی یاد میکنند و معتقدند در این کلاسها میتوان همه اصول بازیگری را طی برنامه ای مشخص آموخت.
پرویز پرستویی یکی دیگر از معلمان سینمای ایران است که در جهت آموزش بازیگران تاثیرگذار تلاش کرده است در میان شاگردان این بازیگر شناخته شده میتوان به هنرمندانی چون ترانه علیدوستی، صابر ابر و بابک انصاری اشاره کرد.به عنوان پنجمین معلم میتوان به نام ناصر تقوایی؛ کارگردان سینما اشاره کرد که سالها است از این عرصه فاصله گرفته اما همچنان با قدرت به تدریس فیلمنامه نویسی ادامه میدهد و بسیاری از فیلمنامه نویسان جوان سینما از قلم او بهره برده اند.
محمد رحمانیان به همراه مهتاب نصیرپور سالهای زیادی به آموزش تئاتر و بازیگری پرداخت. در کارنامه کاری او بازیگران بسیاری هم اکنون در عرصه تئاتر و سینما فعال هستند که از میان آنها میتوان به افشین هاشمی و پیام دهکردی اشاره کرد.و اما یکی دیگر از معلمان دلسوز سینمای ایران زاون قوکاسیان است که سال هاست در شهر اصفهان برای سینمای ایران تلاش میکند و با دلسوزی هر چه تمام تر بخش زیادی از زندگی خود را به شاگردانش اختصاص داده است او حتی به خاطر راه یافتن شاگردانش به برخی از جشنوارهها با آنها همراه میشود تا مسئولان جشنواره آنها را به سالن راه دهند.