فرهنگ و هنر
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | خواندنی ها با برترین ها (81)در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ... |
بازتاب افکار ایرانیان در فرهنگ عامه
فولکلور مجموعه آداب و رسوم یک جامعه است
بی گمان در هر کشوری و در هر جامعه ای، فرهنگی نانوشته وجود دارد که از اجزای ضروری آن جامعه به شمار می رود. این فرهنگ غیرمکتوب که به صورت شفاهی و سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود، فولکلور یا فرهنگ عامه نامیده می شود. فولکلور مرکب از دو کلمه است: Folk به معنی مردم، قوم و خویش، گروه و ملت و Lore به معنی معرفت و اندیشه؛ بنابراین واژه فولکلور را می توان به فرهنگ و دانش عامه یا باورها، آداب و رسوم و افسانه های مردم بومی یک منطقه تعبیر نمود.
فرهنگ عامه، ماترک معنوی گذشتگان و بیانگر فراز و فرود زندگانی، عشق ها و ناکامی ها، نفرت ها و علاقه ها، شادی ها و اندوه ها و دغدغه هایی است که به دلیل گریزان بودن مردم از قیود و قواعد نوشتاری و واهمه از ثبت نگرش ها در اقالیم ناامن سیاسی و اجتماعی همیشه از ثبت و ضبط و بایگانی رها بوده و به طور سینه به سینه در نسل های بعد استمرار یافته اند.
بدون شک در هر ملتی بویژه در میان ملت ایران، فرهنگ و ادب هر ملت بیش از آنچه در منابع مکتوب و رساله ها ثبت شده باشد در سینه و ذهن مردم عامی جریان داشته و دارد. مصداق این سخن آنجاست که وقتی پای صحبت پیری دنیا دیده می نشینیم، گوهرهایی از حکایت ها، مثل ها و ترانه ها میهمانمان می کند، گوهرهایی بی بدیل که مبین دیدگاه های اجتماعی، اخلاقی، روانی و سیاسی زندگی نیاکان ماست. مثلا وقتی از زبان بزرگی می شنویم که در گذشته مردم باور داشته اند «وقتی چراغی را می بینیم که روشن می شود، باید صلوات فرستاد » یا «در شب نباید ناخن دست و پا را گرفت» یا «میهمان که در خانه باشد، نباید جاروب کرد» یا این که می گویند «آدم پیر چراغ و برکت خانه است» بی تردید در می یابیم ایرانیان مردمانی هستند که روشنایی را مقدس می شمارند و از ظلمت گریزانند، بهداشت و تمیزی را ارج می نهند و بسیار میهمان نوازند یا این که به پدران و پیران خود احترام می گذارند و چنانچه حتی سفرنامه های سیاحان ایرانی و اروپایی از «ابن بطوطه» گرفته تا «مارکوپولو» هم، وجود این خصلت ها را در بین ایرانیان تصدیق کرده اند.
اما فولکلور یا فرهنگ عامه به دستورات و عبارت های بالا ختم نمی شود بلکه شیوه های معاشرت، غذا خوردن، رسم کفن و دفن، لباس دوختن و پوشیدن، مراسم عروسی و... را در برمی گیرد.
وان ژنپ (Van Geneep) مردم شناس فرانسوی ۵ ویژگی عمده را برای فرهنگ عوام خاطرنشان می سازد:
۱ـ خالق فرهنگ عامه و نقطه شروع آن مشخص نیست.
۲ـ بی گمان فرهنگ عامه نقش ارزنده ای در روند تکاملی زندگی اجتماعی به عهده دارد.
۳ـ این عمل ها و نگرش ها، بر طبق عادت و رسم و نه از روی مطالعه و آگاهانه در بستر جوامع تکرار می شوند.
۴ـ فرهنگ عوام به مجموعه باورها، آداب و رسوم و رفتارهای گروهی گفته می شود که در بین توده مردم به طور مشترک رایج است.
۵ ـ برخی از رفتارها و عمل های فولکلوریک دور از ادب و نزاکت است که معمولا در محافل روشنفکرانه بیان نمی شوند یا به تکرار درنمی آیند.
● نخستین پژوهشگران فرهنگ عامه در ایران
اولین مجموعه های مدون از فرهنگ عامه ایران به اواخر دوران قاجاریه برمی گردد؛ درست هنگامی که آقاجمال خوانساری ، باورهای زنان عصر صفویه را که حاوی آداب و رسوم و باورهای زنانه است، در کتاب «کلثوم ننه» یا «عقاید نساء» جمع آوری نمود. شخصیت دیگری که به تدوین آثار فولکلوریک در دوره قاجار (دوره ناصری) همت گماشت میرزا حبیب اصفهانی است که مقداری از لغات کوچه بازاری و اصطلاحات را ثبت کرد. بعد از این دوره، به حق باید از علی اکبر دهخدا یاد نمود که شخصا «امثال و حکم» فارسی را گردآوری کرد و با نگاشتن مقاله هایی نظیر «چرند و پرند» در روزنامه «صوراسرافیل»، آن هم در صدر مشروطیت، ساده نویسی را الگوی همه نویسندگان اجتماعی قرار داد. چرند و پرند که با زبان پر از نیش و کنایه مسائل و چالش های اجتماعی وقت را بیان می کرد، شاعران و دگراندیشان و حتی عامه مردم را با ارزش و اعتبار اصطلاحات عامه و توانایی تعبیر و قدرت توصیف زبان محاوره آشنا کرد. دیگر پژوهشگری که به طور منظم به گردآوری بازی بچه ها، باورها، لالایی ها و ترانه های عامیانه پرداخت و تا حدی روش تحقیق در فولکلور را ارائه نمود ، علی هانیبال است. هانیبال و دیگر پژوهشگران فرهنگ عوام در کتاب های خود دلایل خاصی را برای گردآوری و حفظ فرهنگ عامه بر می شمارد که از آن جمله می توان به این موارد اشاره کرد:
۱) کاوش و پژوهش درباره باورهای عامه نه تنها از لحاظ علمی و روان شناسی قابل توجه است، بلکه برخی از نکات تاریک فلسفی و تاریخی را نیز برای ما روشن می سازد.
۲) برخی دیگر از گفتارهای عامیانه چون ترانه های کودکان، زمان نمی شناسد . ترانه های کودکانه به اندازه ای با روحیه و زندگی بچه ها متناسب است که همیشه نو و تازه مانده و چیز دیگری نتوانسته جانشین آن شود. در این گونه ترانه ها بیشتر جانوران دست در کار هستند، حرف می زنند، کار آدم ها را می کنند و بازی درمی آورند و هر کدام فایده ای را می رسانند، مثلا کلاغ، پدر بچه را بیدار می کند و سگ، دزد را می گیرد. این ترانه ها طوری ساخته شده که بچه با خواندن آنها با روح جانوران مأنوس می شود و همه آنها را دوست دارد. بنابراین این گونه گفتارها نیز که ظاهرا ماورای زمان بوده و با روح بشر سازگار است، باید حفظ گردد.
۳) ترانه های عامیانه پیشینیان، نشان دهنده «روح ملی توده عوام» است و از نظر قافیه با سرودهای ایران باستان قابل مقایسه هستند. از این نظر حفظ این ترانه ها و آشنایی با آنها ما را از ساخت نخستین شعرهای فارسی آگاه می سازد.
۴) رفته رفته افکار عوض می شود، رفتار و روش دیرین تغییر می کند، افسانه ها، قصه ها، پندارها و ترانه های عامیانه که از پیشینیان به یادگار مانده و تنها در سینه ها محفوظ است، فراموش می شود؛ بنابراین پژوهشگران باید فرهنگ عامه را حفظ نمایند.
● ترانه ها، گنجینه ارزشمند فرهنگ مردم
ترانه ها از نخستین دستاوردهای ذوقی و ذهنی ایرانیان که سرشار از احساس است و گاه بر طبق شرایط زمانه و خاستگاه آن، رنگ و لعاب تقدس آمیز به خود می گیرد. ترانه ها بدون هیچ پیچیدگی و بدون بهره مندی از صنایع ابهام و کنایه بلکه به طور مستقیم و تعارف در بیان احساس، هزل یا مدح اشخاص و گروه های خاص را به عهده داشته اند. آنها اسناد ویژه ای هستند جهت بررسی های اجتماعی و سیاسی و گوشه های تاریکی که به طور کلی در تاریخ و نظریه پردازی های جامعه شناختی نیامده است. به طور مثال ترانه زیر حمله پرتغالی ها به سواحل خلیج فارس را خاطرنشان می کند و خود بیانگر بخشی از تاریخ اجتماعی دوره صفویه است:
فرنگی اومده بندر گرفته / اول کشتی، دوم لنگر گرفته
سلام از من به شاه عباس رسونین / که کافر دین پیغمبر گرفته
در ترانه ها همچنین می توان رویدادهایی از تاریخ ایران را استخراج کرد. یکی از کهن ترین وقایع، واقعه مقاومت جانانه شاه منصور مظفری در برابر تیمور گورکانی است. شاه منصور پهلوانی بود که نزد مردم شیراز از محبوبیت و مقبولیت خاصی برخوردار بوده است به همین خاطر، مردم شیراز هنگام دشواری و محنت به آرامگاه او روانه می شوند و با خواندن دوبیتی زیر به اصطلاح «گره گشایی» مشکل خویش می نمایند و روح خود را صیقل می دهند:
به حق نور به حق آیه نور / به حق کند و بند شاه منصور
که هر که حاجتی داره، روا کن / گره در کارم افتاده تو واکن
در واقع هر وقت که ایرانیان گرفتار حق کشی یا مشکلی می شدند، به وسیله همین ترانه ها، عشق و نفرت خود را به بیرون ریخته اند. نظیر آنچه مردم برای رشادت میرزا رضا کرمانی در قتل ناصرالدین شاه قاجار سرودند:
میرزا رضا رشیدم / چادر بر سر کشیدم
تپونچه را گروندی / بوای شاه را سوزوندی
یا هنگامی که لطفعلی خان، آخرین شاه زندیه توسط آقا محمدخان قاجار کور شد و شاه قاجار در کرمان از ۲۰ هزار جفت چشم از حدقه درآمده مردم وفادار به زندیه، پشته ساخت، مردم همنوایی زیادی نمودند:
لطفعلی خان مرد رشید / هر کی شنید آهی کشید
مادر و خواهر جامه درید / لطفعلی خان بختش خوابید
از آنجا که فرهنگ مردم هر جامعه در حکم زندگینامه و حسب حال و خلق و خوهای توده مردم آن ملت است، در سرزمین بزرگی چون ایران که شهرها و روستاهای پراکنده زیادی دارد با وجود اختلافات ظاهری، ریشه و خاستگاه فولکلور آنان یکی است و این خود موثق ترین سند وحدت قومی ایرانی ها و دلیلی محتوم بر پیوندها و پیوستگی های مردم این سرزمین است.
ویدیو مرتبط :
جیوگی "رابطه ی نخبگان و فرهنگ عامه"
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
جایگاه زایش در فرهنگ عامه مردم ایران
مراسمهای قرآن اندازون شیرازیها و یدی گئجه آذربایجانیان
به دنیا آوردن بچه و زایش در بیشتر ادیان و فرهنگها، بخصوص در جوامع سنتی و روستایی، از چنان اهمیت و جایگاهی برخوردار است كه بیشك مراسم و اعتقادات گستردهای، چه در زمان بارداری، چه در زمان زایمان و حتی پس از آن را در پی دارد و در هر منطقهای از ایران كه پای میگذاریم به مراسم و آداب و رسوم متنوعی در خصوص این دوران گذار برمیخوریم كه همگی در مطالعات فرهنگ عامه حائز اهمیت هستند.
از میان تمامی این رسوم، 2 رسم لول اندازون یا قرآن اندازون مردم شیراز و رسم یدی گئجه (هفت شب) آذربایجانیان مورد توجه این نوشتار است.
مراسم قرآن اندازون/ لول اندازون: میان شیرازیها علاوه بر ویارانه و سیسمونی برون كه در بیشتر نقاط ایران مرسوم میباشد، رسمی وجود دارد كه میگویند در بسیاری از مناطق و شهرهای استان فارس با كمی تفاوت، امروزه نیز همچنان برگزار میشود. هر مادری كه منتظر به دنیا آمدن فرزندی است، با این رسم آشنایی دارند و از آن به قرآن اندازون یا لول اندازون یاد میكند و معمولا در5 4 ماهگی بارداری، یعنی زمانی كه جنین وجود خود را با تكان خوردن در شكم مادر اعلام میكند، (به قول شیرازیها وقتی جنین لول میندازه) برگزار میشود. بدین شكل كه خانواده مادر با تهیه گردن آویزی مخصوص از جنس طلا و مزین به نام خدا، آیه وان یكاد و دیگر آیات خاص قرآنی (به منظور دفع چشم زخم و محافظت از مادر و فرزند) و هدایایی همچون چادررنگی، لباس (ترجیحا سبزرنگ)، میوه، شیرینی و به همراهی عدهای از دوستان و آشنایان به خانه زن باردار میروند. این هدایا با تزیین خاصی همراه است. بدینشكل كه گردنبند را در سبدی پر از بادام و شیرینی قرار میدهند كه پس از آویختن گردنبند بر گردن مادر، بادام و شیرینیها را در میان میهمانان پخش میكند و عدهای نیز به تبرك، آن را به خانه میبرند یا مقداری از آن را به نیت بچهدار شدن، به زنی كه بچهدار نمیشود، میدهند.
گردنآویز طی مراسم ختم انعام، دعا و آرزوی سلامت برای مادر و نوزاد، به گردن مادر آویزان میشود و وی در تمامی مدت بارداری، زایمان و حتی تا مدتها پس از زایمان نیز آن را به همراه دارد و این گردنآویز در میان این مردم، همواره مقدس و حافظ مادر و نوزاد تلقی میشود و بودن آن در گردن هر زنی نشان از باردار بودن اوست.
نكته دیگر اینكه، قرآن ترجیحا توسط فردی مذهبی یا بزرگ فامیل كه دارای خصایص حسنه باشد، بر گردن مادر آویخته میشود. آنان معتقدند اگر فرد صبوری این كار را انجام دهد، كودك نیز این خصلت حسنه را خواهد داشت؛ البته این اعتقاد در مورد كسی كه برای اولین بار نوزاد را در گهواره میگذارد نیز صدق میكند.
وجه تسمیه این رسم به نام لول اندازون از آن جهت است كه در زمانهای گذشته گردن آویزی كه برای این كار استفاده میشده، به شكل لولهای استوانهای بوده، اما در حال حاضر شكلهای دیگر این گردن آویز نیز مرسوم است و برخی از اینها به شكل كعبه، كتاب قرآن، یا صندوقچهای به شكل قاب قرآن است كه در آن نوشتهای از آیات قرآن قرار میدهند.
مراسم یدی گئجه (هفت شب) آذربایجانیان
از جمله مراسمی كه در هفتمین شب تولد نوزاد در میان آذربایجانیان اجرا میشود، مراسم یدی گئجه است؛ البته این رسم نیز مانند بسیاری از رسمهای دیگر، بیشتر متعلق به گذشته است و امروزه اگر هم برگزار شود كاملا به شكل نمادین خواهد بود. در خصوص این شب و مراسمی كه در آن برگزار میشود، دلایل و اعتقاداتی وجود دارد. از جمله اینكه كودك 6 روز پرمخاطره اول زندگی را به سلامت پشت سر گذاشته و برخی دیگر نیز بر این اعتقادند كه چون تنها ماندن زائو و نوزاد در این شب خطرناك است، در كنارشان میمانند و آنها را یاری میدهند تا این شب را به دور از خطرهای خاص، به شادی و خوشی سپری كنند. علاوه بر آن، به نظر میرسد خوشیمنی و تقدس عدد 7 نیز در خصوص انتخاب این روز برای برگزاری این مراسم، بیتاثیر نیست.
یدی گئجه در گذشته، اینگونه شروع میشد كه نزدیك غروب، دور تا دور رختخواب مادر و نوزاد را با ریسمانی سیاهرنگ كه از موی بز تهیه میشد، حصار میكشیدند. این كار و همچنین قرار دادن كاسه مسی، چاقو و ارسین كه از همان روز اول بالای سر مادر قرار میدادند، به این دلیل بود كه اعتقاد داشتند اگر چنین كنند، مادر و فرزند از شر و تاثیرات سوء جن كه معروفترین آن، جن آل است و در اصطلاح محلی به آن آل آروادی میگویند، در امان میمانند و آن طناب حصاری میشود تا جنها، ناراحتیها و بیماریها نتوانند به مادر و فرزند نزدیك شوند. معمولا در كنار كاسه مسی و چاقو، تكه نانی نیز به یمن بركت و روزی نوزاد، قرار میدادند.
كار بعدی، شستشوی نوزاد و پوشاندن لباس تمیز و نو بر تناش بود؛ البته باید گفت معمولا در این روز نوزاد را غسل مولود نمیدادند، زیرا اعتقاد داشتند اگر كودك بدون غسل بماند، هیچ آسیب و بیماریای به او نمیرسد و اگر كسی احتمالا همراه خود، دعا یا پارچه زردرنگ داشته باشد اثر سوء خود را نسبت به نوزاد از دست میدهد و كودك مریض نمیشود. نوزاد را در چهلمین روز تولد، غسل مولود میدادند و معمولا ناخنهایش را نیز در این روز میچیدند و رسم بر این بود كه دایی بچه با گذاشتن سكهای در كف دست نوزاد، ناخنهای او را میگرفت.
به دنبال این كار، به ابروان و چشمان نوزاد سرمه میكشیدند و 7 سنجاق بر لباس او میزدند. این كارها را معمولا ماما (قابله نوزاد) انجام میداد كه در زبان محلی به او ماماننه میگفتند. این شخص از احترام و جایگاه بالایی میان خانوادهها برخوردار بود؛ چرا كه به مادر كمك میكرد نوزاد خود را به دنیا بیاورد و به دلیل تجربهای كه در این زمینه داشت، كارهای نوزاد را در روزهای اولیه انجام میداد و مراقبت مادر و نوزاد را 10 روز به عهده میگرفت. مثلا 3 روز، در 3 وعده، غذایی مقوی از كره و شكر تهیه میكرد و به نوزاد میداد و غذای مخصوص كاچی برای مادر میپخت و تا روز دهم نیز به صورت تماموقت كنار نوزاد و مادر میماند. معمولا بعد از 10 روز كار وی تمام میشد و طبق رسم علاوه بر دستمزد، صابون، خلعت و كلهقند نیز به وی هدیه میدادند. در مورد صابون، مردم اعتقاد داشتند اگر صاحب نوزاد به ماماننه صابون ندهد، در روز قیامت با دستانی خونین در مقابل صاحب نوزاد ظاهر میشود.
احترام ماماننه در گذشته به قدری بوده كه اختیار پیشنهاد و حتی گاهی انتخاب نام نوزاد را داشت.
در این رسم، اقوام نزدیك برای شام دعوت میشدند و پس از شام، زنها كنار مادر و نوزاد میماندند و مردها به اتاق دیگری میرفتند، چراكه این مراسم، مراسمی زنانه بوده و مردها در آن شركت چندانی نداشتند.
برای مراسم پس از شام، همسایگان و اقوام دیگر، به منظور تبریك گفتن و شركت در جشن به خانه آنها میآمدند. هركس در آن روز خوراكیای با خود به همراه میآورد و هدیه اصلی را روز دهم كه مصادف با حمام بردن، غسل دادن مادر و گاهی نامگذاری نوزاد بوده، میدادند.
در این شب، معمولا از غروب به بعد، نوزاد را روی زمین نمیگذاشتند و او را در آغوش داشتند. هریك از افراد حاضر در مجلس و بخصوص ماماننه كودك را در آغوش میگرفتند، روی او را میبوسیدند و برایش آرزوی سلامت و خوشبختی میكردند.
در این مراسم، خوراكیهایی كه مهمانان با خود میآوردند به همراه تنقلاتی كه صاحبخانه، خود تهیه میكرد با هم مخلوط كرده و همراه شیرینی، میوه و چای از میهمانان پذیرایی میكردند. (این تنقلات معمولا عبارت بودند از گندم، بزرك و نخود بو داده، كشمش و توت و...)
آخر شب، مراسم به پایان میرسید و میهمانان به خانهشان بازمیگشتند و فقط مادربزرگها و ماماننه شب را با مادر و نوزادش سپری میكردند و بدین شكل هفتمین شب تولد نوزاد با همراهی دوستان و اقوام، به خوشی سپری میشد.
منبع: jamejamonline.ir