فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

بابک حمیدیان و انتقاد صریح از سینمای جنگ


بابک حمیدیان در این گفتگو از دلایل ایجاد شدن شکاف میان نسل جوان و سینمای جنگ و ضعف هایی که به بیشتر شدن این شکاف دامن می‌‌زند، می گوید. گفته‌هایی که شاید اندکی با صراحت بیان شده باشد اما همین صراحت آن می تواند به اثرگذاری اش بیشتر کمک کند.

روزنامه شهروند - دنیا عیوضی: بابک حمیدیان خیلی زود به جمع بازیگرانی پیوست که جامعه سینمایی و سینما دوستان کشور منتظر بازی تازه‌اش می‌ماند. این بار بازی در فیلم «چ» و  نقش« علی اصغر وصالی» فرمانده دستمال سرخ‌ها؛ در جشنواره فیلم فجر، جشن منتقدان و جشنواره فیلم مقاومت  مورد توجه داوران، منتقدان و بیش از همه مردم قرار گرفت وتندیس های ماندگاری را برایش به ارمغان آورد.

تندیس‌هایی که به نظر می‌رسد ارزش و قدر آن ها برای حمیدیان تا حدی بالاست که در کنجی از خانه‌اش به شایستگی و زیبایی  قرارشان داده . حمیدیان در روز اول مهر به گفتگویی نشست، زمانی که هنوز موج خبرهای حاشیه ساز این اواخر سینما راه نیفتاده بود. از همین رو گفتگو حاضر فارغ از هرگونه نگاه موضع‌گیرانه ای صورت گرفته است. هر چند که خود او هم پیش از این گفته بود «افتخار می‌کنم که عضو کوچک از خانواده شریف سینمای ایران هستم» و تعبیر این جمله را می‌توان عدم ورود او به موضع ‌گیری‌های سینمایی مطرح شده تلقی کرد.

بازیگر جوان سینمای جنگ در این گفتگو از دلایل ایجاد شدن شکاف میان نسل جوان و سینمای جنگ و ضعف هایی که به بیشتر شدن این شکاف دامن می‌‌زند، می گوید. گفته‌هایی که شاید اندکی با صراحت بیان شده باشد اما همین صراحت آن می تواند به اثرگذاری اش بیشتر کمک کند.

نسل امروز می گوید، جای واقعیت ها در سینمای جنگ خالی است

به‌نظر می‌رسد بین نسل جدید و آنچه در جنگ ایران و عراق گذشته، شكاف ایجاد شده است. شكافی كه شاید سینمای این حوزه هم در آن مسئول است. شما كه اهمیت‌تان به این سینما را با بازی در چند فیلم اثبات كردید. شكاف ایجاد شده را چطور می‌بینید؟

من به نوعی هم به نسل جدید حق می‌دهم، هم حق را از آنها می‌گیرم. به آنها حق می‌دهم كه نسبت به اتفاقاتی كه در آن ٨‌سال تلخ بر ایران گذشته است كمی گیج و گنگ باشند. به دلیل این‌كه احتمالا در این سال‌ها آنها با واژه‌هایی مثل «كشور دوست و همسایه عراق» مواجه شده‌اند، واژه‌ای كه به ذات پر از تضاد و دوگانگی است.

حتی برای من كه یكی از خاطرات تلخ كودكی‌ام جشن تولدهایی است كه پدر و مادرم به خاطر بمباران در پاركینگ خانه‌ای كه در آن زندگی می‌كردیم می‌گرفتند، تولدهایی كه با اضطراب همراه می‌شد. حتی همین الان كه می‌گویم احساساتی می‌شوم و نمی‌توانم بپذیرم كه آیا كشور «دوست و همسایه عراق» در واقعیت وجود دارد یا نه.

اگر چه كه می‌فهمم آنهایی كه با ما می‌جنگیدند «بعث» بودند و مردم «عراق» نبودند. اما بحث من واژه‌هایی است كه مسئولان در این سال‌ها در ادبیات محاوره مردم جای انداختند. این جوان‌ها خانواده‌هایی دارند كه آنها از دل همان اضطراب بیرون آمدند، بنابراین طبیعی است كه جوان‌ها این عناوین را برنتابند.

من با خیلی‌ها برخورد داشتم كه واقعا با این عنوان مشكل داشتند كه كشور دوست و همسایه عراق چه معنی دارد؟ در شرایطی كه ما همین الان كه به جنوب یا غرب ایران می‌رویم، حس می‌كنیم انگار همین دیروز جنگ تمام شده، آن اضطراب هنوز هم با مردم جنوب همراه است. بنابراین چگونه می‌شود كه این واژه‌ها معانی‌شان تغییر كرده است. در نتیجه من مسئول پاسخگویی به این پرسش نیستم. این موضوع یك بحث جامعه‌شناسانه و روانكاوانه می‌طلبد كه دور شدن نسل جوان از وقایع جنگ، خوب است یا بد؟

اشاره كردید كه به جوان‌ها حق نمی‌دهید، دلیل آن چیست؟

به این دلیل كه با توجه به زندگی نسبتا مدرن، الكترونیكی و سایبری كه در اختیار جوان‌ها است واقعا كمی بی‌انصافی است اگر روی واقعه‌ای كه بر این سرزمین گذشته مطالعه نكنند. گذشته‌ای كه چندان هم دور نیست. جوان‌ها در برابر دانستن از این واقعه مسئول هستند و این حق را دارند كه بدانند. 

به‌طور مشخص درباره سینمای جنگ و وضعی كه سپری كرده است صحبت می‌كنیم، به گفته بسیاری از منتقدان و مخاطبان روند سینمای جنگ در سال‌های اخیر افول داشته است، بسیاری اوج سینمای جنگ را در اواخر دهه ٥٠ و ابتدای دهه ٦٠ می‌دانند. شما این روند را از ابتدای جنگ تا اینجا چگونه می‌بینید؟

این كه در اواخر دهه ٥٠ سینمای جنگ ایران باشكوه بوده و الان نیست، چندان مطلوب من نیست. برای این‌كه بخشی از دافعه‌ای كه ممكن است در نسل من به وجود آمده باشد اتفاقا برای همان نگاه كاملا استرلیزه و فرمالیستی است كه از آدم‌هایی كه به جنگ می‌رفتند در سینمای جنگ به تصویر كشیدند. آدم‌هایی كه ممكن بود یك تنه با یك گردان عراقی مواجه شوند و همه را حذف كنند. در آن زمان با ادبیاتی كه الان دیگر مطلوب نسل جوان نیست یك فیلم را پیش می‌بردند، شاید ما خودمان هم الان آن فیلم‌ها را با نگاه نقادانه نگاه كنیم دیگر به نظرمان جذاب نرسد. فیلم‌هایی كه رفتارها در آن كاملا ژستیك بود.

فیلمنامه‌هایی با این پایه كه رزمنده‌های ایرانی برتری‌های فرازمینی نسبت به رزمنده‌های آن طرفی داشتند. این‌كه هر عراقی را می‌دیدیم حتما چاق، مست و ناآگاه بود. در صورتی كه واقعیات جنگ بنا بر اسناد مكتوب می‌گوید اتفاقا ارتش عراق خیلی منسجم، مرتب و آگاه بود. در نتیجه وقتی به تاریخ معاصر نزدیك‌تر می‌شویم به نظر می‌رسد كارگردان‌هایی كه جریان جنگ برایشان همچون یك میراث قابل اهمیت بوده مثل حاتمی‌كیا، درویش، حمیدنژاد و شیخ طادی و بسیاری دیگر آگاه‌تر شده‌اند كه جنگ یك بحران كاملا اجتماعی است و كاملا آسیب‌شناسانه و واقع‌بینانه باید در سینما به سمتش رفت.

از همین روی، فیلم‌هایی مثل «اشك سرما»، «دوئل» و «از كرخه تا راین» كه كمی به حواشی جنگ و بحران‌های بعد از جنگ می‌پردازند اتفاقا میراث ماندگارتری به نسبت فیلم‌هایی كه خیلی مستقیم به آن جنبه‌های قهرمان پرورانه می‌پرداختند، هستند. من به‌عنوان یك مخاطب، این‌گونه از فیلمسازی برایم مطلوب‌تر است. اگر با صراحت بیانم كه ممكن است به كام عده‌ای تلخ بیاید سخن می‌گویم، به این خاطر است كه می‌خواهم بگویم من به‌عنوان یك جوان ٣٤- ٣٣ ساله با این وجود كه در تهران زندگی می‌كردم با چه واقعیاتی از جنگ مواجه بودم و چه احساسی در برابر كمبودهایی كه در این مسیر وجود دارد، دارم. 

نسل امروز می گوید، جای واقعیت ها در سینمای جنگ خالی است

رخداد جنگ در بسیاری از كشورهای دنیا دستمایه مهمی برای ساخت فیلم محسوب می‌شود. این در حالی است كه در كشورما بسیاری از فیلمسازان با دلسردی از ساخت فیلم‌های جنگی یاد می‌كنند. از دیدگاه شما این دلسردی در فیلمسازان محصول یك واكنش است؟


بله؛ جنگ جهانی اول و دوم در این كره خاكی رخ داده، اما می‌بینم كه هنوز درباره آن در‌ هالیوود فیلم‌های تاثیرگذاری ساخته می‌شود. هیچكس نمی‌تواند انكار كند كه این فیلم‌ها درباره بحران‌های مردمانی كه در گذشته دور كشوری می‌زیسته‌اند، ساخته شده است و محترم نیست. حتی این فیلم‌ها به لحاظ تكنیكی هم موفق است.

ما مادامی كه بخواهیم بگوییم سینمای ایران به لحاظ تكنیكی سینمای به نسبت عقب‌مانده‌ای است. (تعبیر عقب‌مانده را به لحاظ آنچه در‌ هالیوود به‌عنوان صنعت سینما بررسی می‌شود، به‌كار می‌برم.) بنابراین باید بپذیریم كه از تعداد فیلمسازان ما به تدریج كم و در میانشان دلسردی ایجاد می‌شود. باید یادمان باشد كه سینمای ایران هیچ‌گاه بر پایه تكنولوژی استوار نبوده است، سینمای ایران، سینمای انسان محور است و همواره آسیب‌شناسانه بر پایه روابط انسانی در شرق جلو می‌رود. در نتیجه به این دلیل كه جنگ هم در یك منطقه‌ای از شرق اتفاق افتاده است، در سینما اهمیت پیدا می‌كند.

سینمای ایران با محور انسان جلو می‌رود و داستان‌های انسانی تا پایان تاریخ بشر مورد بررسی قرار می‌گیرد. به این خاطر من قبول ندارم كه سینمای جنگ رو به افول است. سینمای جنگ هنوز مگوترین راز‌ها و داستان‌ها در دل جنوب دارد كه مدیران در برابر استخراج‌كردن آنها از سینه نسل‌هایی كه آرام‌آرام پیر می‌شوند و شاید دیگر حوصله داستانگویی نداشته باشند، مسئول هستند.  من وقتی با كارگردان‌هایی مثل احمدرضا درویش و ابراهیم حاتمی‌كیا روبه‌رو می‌شوم درمی‌یابم كه این كارگردانان در سینمای خود دغدغه‌های اومانیستی و انسانی دارند.

بنابراین آن دسته از فیلمسازانی كه دلسرد شده‌اند، شاید این دلسردی را ابزاری برای عنوان این كه داستان‌های جنگ تمام شده، نسل جدید ارتباط برقرار نمی‌كند و ما به لحاظ تكنیكی هم از آن معیار سینمای جهان دور هستیم، قرار داده‌اند. به این دلیل كه آنها به‌عنوان فیلمساز مسئول تهیه خوراك فرهنگی برای اجتماع هستند، با حذف هركدام از آنها به‌عنوان یك فیلمساز دلسرد یك خلاء و جای خالی بزرگ در جامعه به وجود می‌آید.

در جریان تهیه این خوراك فرهنگی شما هم به‌عنوان یك بازیگر مسئولیت‌هایی در مقابل نسل جوان دارید... 

اگر من به‌عنوان بابك حمیدیان می‌گویم كه لازم است این داستان‌های ناخوانده استخراج شوند، باید این را در نظر بگیرید كه من با ماهیت یك بازیگر در این سینما حضور دارم و انتخاب می‌شوم كه در فیلمی باشم یا نباشم. اما تهیه‌كنندگان و فیلمسازانی كه تعیین‌كننده سیاست‌های این‌گونه از سینما هستند، زمان آن رسیده كه كمی از پیله واژه‌سازی بیرون آیند و عمل كنند. من یك صدا هستم اما تعیین‌كنندگان این سینما تریبون قوی‌تری دستشان است.

چرا ما هیچ‌وقت نمی‌بینیم كه یك گروه جوان را با دستمزد مناسب به جنوب بفرستند كه داستان‌های ناخوانده را از آن افراد و آن منطقه‌ها روی كاغذ بیاورند و به فیلمسازان جنگ بفروشند كه تبدیل به فیلم شود.  این یك مسیر كاملا حرفه‌ای است و كسی نمی‌تواند از آن ایراد بگیرد. من دوست دارم كه تهیه‌كنندگان و فیلمسازان با تجربه این سینما عمل گرا‌تر باشند.

به‌نظر می‌رسد به تدریج فضای فكری جوان‌های بعد از جنگ به سمتی در حرکت است كه بین نسل آنها و جنگ این فاصله بیشتر می‌شود، بنابراین خود جوانان نسل جدید هم در این زمینه مسئولیت‌های دارند. شما در این رابطه چه نظری دارید؟

 پاسخ به این سوال هم خوب و هم كمی پرخطر است. به این دلیل كه اگر بخواهم این موضوع را بررسی كنم شاید صراحتی در بیانم باشد كه نسل جدید را با خودم درگیر كنم. اما آنچه اهمیت دارد این است كه ما باید مسیر سینمای جنگ را آزاد بگذاریم كه آرام و رام پیش رود. به دلیل این كه با جنگ بحران‌های انسانی بر مردمان این سرزمین گذشته است.

كافی است یكبار برویم قطعه شهدای بهشت زهرا آن‌وقت می‌بینیم كه شمار زیادی از مردم ایران هنوز درگیری‌های عاطفی با جنگ دارند و با جنگ فاصله نگرفته‌اند. جنگ در دل همان شمار زیادی از مردم آرام‌آرام جلو می‌آید و به بچه‌ها و نوه‌های آنها منتقل می‌شود و نمی‌توانیم این را تفكیك كنیم كه آیا نسل جدید از سینمای جنگ دور است یا نه؟ سینمای جنگ به دلیل داستان‌های ناگفته‌ای كه هنوز به آن پرداخته نشده است، همچنان تا صد‌سال دیگر هم مسیر دارد و جلو خواهد رفت. كافی است ما بگذاریم این سینما اندكی اجتماعی‌تر و واقع گرایانه‌تر پیش رود. این كه ما بخواهیم ابزار طنز را دستاویزی قرار دهیم برای پیش بردن سینمای جنگ واقعا مطلوب نیست و مردم هم به آن آگاه هستند. بنابراین دیگر این بحث‌های آسیب‌شناسانه كاركردی ندارند. ما باید شاهد عملگرایی باشیم.

ما فیلمسازان صادقی با سینمای جنگ داریم كه قدرت ساخت فیلم‌هایی را كه رازهای مگو در جنگ داشته دارند. الان كه حال سینمای ایران خوب است، كارگردان‌ها هم حالشان خوب به‌نظر می‌رسد، فیلمنامه‌ای را به آنها بدهند و بستری را برای صریح‌گویی برای آنها فراهم كنند كه اینها فیلم بسازند. به‌نظر من سینمای جنگ همواره مسئولیت خود را مقابل نسل جدید انجام می‌دهد، ما می‌بینیم كه در ‌سال چند فیلم در این راستا می‌سازند و جشنواره‌ای هم برپا می‌شود. از طرفی دیگر درباره وظایف نسل جدید باید بگویم كه مثل همه‌جای دنیا هر جریان فرهنگی می‌تواند یكسری موافق و یكسری مخالف داشته باشد.

من در میان نسل خودم آدم‌های همفكرم را می‌بینم كه برای عنوان شهید، خانواده شهید و سینمای جنگ احترام زیادی قایل هستند.  در عین حال یكسری هم با اعتقاد برتفكر آزادی بیان و آزادی اندیشه دوست دارند بگویند كه آن‌گونه از سینما مطلوب ما نیست.

به عنصر طنز بعضی فیلم‌های جنگی سال‌های اخیر اشاره كردید كه مردم آن را درك می‌كنند و مطلوبشان نیست اما آمارها نشان داد كه مردم از آن سینما استقبال كردند...

مردم احوال زندگی‌های اجتماعی‌شان خوب نیست و گاهی به این سینما گرایش پیدا می‌كنند. اما باید در نظر بگیریم مردم همان‌طور كه «جدایی نادر از سیمین» می‌بینند «اخراجی‌ها» را هم می‌بینند. تعادل فرهنگی در طول‌سال برای مردم وجود ندارد كه بخواهند انتخاب كنند كه چه گونه‌ای از فیلم‌ها را ببینند یا   نبینند.

وقتی به سینمای عراق كشوری كه با ما در جنگ بود نگاه می‌كنیم، در آن میان فیلم‌های چندان موفقی به چشم نمی‌آید. این در حالی است كه سینمای ایران با تمام فراز و فرود‌هایی كه در این حوزه تجربه كرده، فیلم‌های ماندگاری را از جنگ به جا گذاشته است... 

بله، پیكره فرهنگی در ایران با همه چالش‌ها و بحران‌هایش مسیر درستی را می‌رود. برای این‌كه مردم خواسته‌اند این پدید‌ه‌های مختلف فرهنگی حفظ شوند. اما مردم عراق همواره درگیر تجزیه‌طلبی بوده‌اند. به همین دلیل دوست ندارم كه فراتر از مرزهای این سرزمین درمورد مقاومت، جنگ، اعاده حیثیت و اعاده ناموس حرف بزنم.

چون هنوز فكر می‌كنم كه آن چیزی كه به‌عنوان حرمت خاك و ناموس پرداخته شود، جا دارد كه در همین ایران ٨٠میلیونی و در جنوب و غرب ایران پرداخته شود. هنوز وقتی به «پاوه» «نودشه» و «نوسود» در ارتفاعات كردستان می‌رویم، می‌توانید صدای ضدهوایی و پرواز هواپیماهای جنگی این سرزمین را بشنویم. چراكه پژواك آن صدا برای مردم سرزمین‌های مرزی جنوب و غرب مانده است.

نسل امروز می گوید، جای واقعیت ها در سینمای جنگ خالی است

 وقتی در روزنامه می‌خوانیم كه روستایی در حلبچه است كه مردم آن‌جا بیدار باش صبحگاهی‌شان صدای سرفه است و شامگاه آنها برای رفتن به خواب هم هنوز صدای سرفه است؛ پس چرا اینها سینما نمی‌شود. چرا همه می‌دانیم كه این چیزها هست اما دستاویز سینمایی برایشان نیست. اینها واقعیت تلخ جهانی هستند. اما پس چرا فیلمساز‌ها از این واقعیت تلخ فیلم نمی‌سازند.

بنابراین همان‌طور كه بالاتر گفتم. فیلمساز دلسرد برای من معنی نمی‌دهد، چون او در یك لاك دفاعی رفته است. به‌نظر من آنها دوست دارند كه در سینی فیلمنامه جویده شده با پول، امكانات و تكنولوژی در اختیارش قرار دهند. پس دغدغه فیلمسازی‌شان كجا است.
 
در این سال‌ها به تكرار شنیدیم كه واژه سینمای ضدجنگ به بسیاری از آثار این حوزه اطلاق شد، مفهوم سینمای ضدجنگ را چگونه تعبیر می‌كنید؟

من دومین فیلمی كه بازی كردم فیلم طبل بزرگ زیر پای چپ در كنار حمید فرخ‌نژاد و حسین محجوب به كارگردانی كاظم معصومی بود. این فیلم در دوره خود جهان را فتح كرد. من كاندیدای نقش مكمل مرد از خانه سینما شدم. حمید فرخ نژاد جایزه بازیگری جشنواره مسكو را گرفت ولی با واژه سینمای ضدجنگ فیلم را رد كردند و اصلا كسی نمی‌داند چنین فیلمی ساخته شده است. من می‌خواهم بگویم آن كسی كه می‌گوید این فیلم‌ها ضدجنگ است، آیا الان بعد از ساخته شدن اخراجی‌ها با آن جنس صریح‌گویی‌هایی كه مطلوب من نیست می‌تواند همان را بگوید. آن فیلم دغدغه سه آدم است كه دوست دارند انتخاب كنند در جنگ باشند یا نباشند.

آیا واقعا در دوران ٨ساله جنگ ما آدم‌هایی نبودند كه این‌گونه بحران‌های روانی به سراغشان آمده باشد؟ باور كنید كه بوده‌اند. همه آنهایی كه این واژه را به فیلم اطلاق كردند هم می‌دانند كه بوده‌اند. اما هیچكس از چنین فیلم‌هایی كه واقعا باعث آشتی نسل جدید با سینمای جنگ می‌شود حمایت نمی‌كند، فیلم‌هایی كه باعث رجعت آنها كه فكر می‌كنند سینمای جنگ صرفا قهرمان‌پرور است، واقع‌گرایانه و واقع‌گو نیست، می‌شود.

برخی فیلم‌ها به دلیل عدم صراحت نتوانستند ارتباط درستی با جوان‌ها ایجاد كنند و همین موضوع باعث شد كه استقبال نسل جوان از این سینما كمرنگ شود، آیا شما كه به‌عنوان بازیگر در چند فیلم سینمای جنگ حضور داشتید این را می‌پذیرید كه سینمای جنگ خودش اهمیتش را از نسل جوان گرفته است؟

واقعا دوست داشتم برای پاسخ به این سوال یك تهیه‌كننده معتبر سینما هم اینجا بود و بلافاصله مثل یك آینه سوالتان به سمت ایشان برمی‌گرداندم كه آقای تهیه‌كننده‌ای كه تصمیم می‌گیری پول داشته باشی، فیلم می‌سازی و من را به‌عنوان بازیگر انتخاب می‌كنی، شما چه مسئولیتی را نسبت به این که بین سینمای جنگ و نسل جدید فاصله افتاده است می‌پذیرید؟ سینمای جنگ را آیا به‌گونه‌ای روایت می‌كنید كه بچه‌های دهه هفتادی كه دچار سونامی سایبری هستند و تمام علاقه‌شان این است كه از هر چیزی حتی سفره صبحانه‌شان عكس بگیرند و در صفحه‌های مجازی‌شان بگذارند، آن را درك كنند.

یادآوری كنم كه واقعیات تلخی در هر جنگی وجود دارد كه كشورهایی برنده شده‌اند كه پل ارتباط فرهنگی بین نسل جدید آنها با تبلیغات جنگی آن كشور تحمیل شكل گرفته است. روش آنها به‌گونه‌ای بوده كه این پل را به نوعی ساخته‌اند كه مسیرش دو طرفه باشد و برای ورود سینمای جنگ به خانه‌ها و افراد خانواده واقعیت‌پذیر صورت گیرد.

 ضعف در كانون سینمای جنگ چگونه شكل گرفت؟

ضعف سینمای جنگ ما از دوره‌ای می‌آید كه فقط به این كه رزمندگان ما دو بال روی شانه‌هایشان بوده است، می‌پرداختند و همواره بهشت از آن آنان بوده است و هرگز دچار آزمون و خطا در انتخاب این‌كه آیا به‌عنوان یك فرد تنهای پراضطراب در آن شب‌ها و روزهای سرد و سخت ٨ ساله قرار دارند، نمی‌شدند. آیا واقعا انتخاب درستی كرده‌اند كه الان اینجا هستند؟ آیا در آینده كسی از شجاعت‌های آنان روایتی خواهد كرد؟

جای این سوالات در سینمای جنگ ما خالی است و جوان امروز جوانی كه تكنولوژی در اختیارش است، به دنبال پاسخ آن است. جوانی اگر مثل من در كتابخانه‌اش «دایره‌المعارف مصور تاریخ جنگ ایران و عراق» به جمع‌آوری «جعفر شیر علی‌نیا» را داشته باشد كه پر از واقعیات جنگ است، معلوم است با خواندن این كتاب و كتاب‌هایی مثل این فكر می‌كند كه صراحت در بخشی از فیلمسازان جنگی ما نبوده است و واقعیاتی را می‌بایست به ما بازگو نكرده‌اند. حالا كه آنها به ما راست نگفته‌اند ما هم كلا این سینما را انتخاب نمی‌كنیم.

یعنی یك اتفاق كاملا فرهنگی دو طرفه است. در یك جامعه آزاد و باز! آدم‌ها حق انتخاب دارند. اما جوان ایرانی، جوانی آگاه به مسائل روز به مسائل روز ایران و جهان خوراك واقعیت می‌خواهد. اگر واقعیت را در هر حوزه‌ای در آسیب‌شناسی اجتماعی، در سینمای كودك، در سینمای عروسكی وارد كنیم، فرهنگ جهانی می‌شود. همه مردمان دنیا می‌دانند كه جنگ چه معنی می‌دهد. 

از دیدگاه شما چه راهكاری برای پررنگ شدن ارتباط جوان با سینمای جنگ وجود دارد؟

یكی از راه‌ها این است كه اگر می‌خواهیم خوراك بصری فرهنگی به اسم سینما به جامعه بدهیم. باید كمی هم با ورود دوربین‌های جدید كه دوربین‌های آسان‌تری برای جابه‌جایی و حمل‌شدن برای ساخت این‌گونه از فیلم‌ها هستند سعی كنیم كه ریتم، شاكله و ساختار جدید به سینما مخصوصا در حوزه جنگ دهیم. نتیجه استفاده از این دوربین‌ها این می‌شود كه دكوپاژ سریع‌تر و خوش ریتم‌تری در فیلمسازی خواهیم داشت.

جوان امروز هم كه اصولا عجله دارد. اگر فیلم به‌گونه‌ای باشد كه در مونتاژ آن در او هیجان به وجود آورد حتما با این فیلم ارتباط برقرار می‌كند. اگر به كارگردان‌های جوانی مثل شهرام مكری یك فیلمنامه‌ای از وقایع جنگی به واقعی‌ترین شكل ممكن‌اش بدهند، بی‌تردید با دانش و تكنولوژی امروز روایتش خواهد كرد. در چنین شرایطی بی‌تردید دهه هفتادی و هشتادی‌ها این فیلم را می‌بینند و آرام‌آرام این شكاف رفع می‌شود.

نمی‌خواهم بگویم آدم‌هایی مثل حاتمی‌كیا، درویش و حمیدنژاد سینمای جنگ را در انحصار خود گرفته‌اند چون اینها ظاهرا می‌خواهند با نسل جدید پل ارتباطی داشته باشند. به‌نظر من بخشی از مدیران و بالا دست‌های این حوزه محافظه‌كار هستند. به این دلیل است كه فیلمسازان جوان علاقه‌ای ندارند وارد این حوزه شوند. وقتی تكنولوژی، فرصت و اندكی پول در اختیار این فیلمسازها بگذارند محصول چیزی خواهد شد كه نسل جوان دوست دارد.


ویدیو مرتبط :
بابک حمیدیان/T_T

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

انتقاد تند پرستویی از ابتذال در سینمای ایران: ترجیح می دهم دیگر کار نکنم



 

 انتقاد تند پرستویی از ابتذال در سینمای ایران: ترجیح می دهم دیگر کار نکنم  

 

پارس توریسم- محمد تاجیک: پرویز پرستویی بازیگر مشهور سینمای ایران بار دیگر در اظهارنظری تند و تیز از ابتذال در سینمای ایران انتقاد کرد.

چند هفته پیش که با آقای پرستویی صحبت می کردم دل بسیار پری از وضعیت برخی فیلم های مبتذل فعلی داشت قصدم آن بود که حرفهای آقای پرستویی را به نوعی انعکاس دهم ولی نگران بودم که این انعکاس دادن باعث ایجاد حواشی برای او شود .

ولی خبرگزاری فارس گزارش داد که پرویز پرستویی در جلسه شورای فرهنگ عمومی مازندران گفته سینمای ایرانی به سمتی می رود که در شان رهنگ ایرانی و اسلامی نیست و در این وضعیت او ترجیح می دهد که  کار نکند .

به اعتقاد پرستویی در سینمای ما موضوع‌‌ها با عنوان گل‌پری‌جون دیده می‌شود تا موضوعات دم دستی تلویزیون.

پرستویی که به گفته خودش مدتهاست فقط فیلمنامه می خواند قبلا نیز از سینمای مبتذل انتقاد کرده بود

او پیش از این در اظهاراتی گفته بود: به خدا قسم برخی اوقات من از دیدن فیلمهای روی پرده خجل می شوم و شرم دارم که حتی آنها راببینم . بازیگر فیلم آژانس شیشه ای همچنین در ادامه گفته بود: اگر کسی برای امرار معاش و غم نان کار سطحی و نازل می کند، به نظر من اول مدیر ما مقصر است .

پرویز پرستویی افزوده بود: قصد ندارم ارزش کار دیگران را پایین بیاورم ولی گاهی اوقات از دیدن پلاکارد سینماها خجالت می کشم. الان هم که مد شده چند چهره را در فیلم و سریال خود می گذارند تا دخل و خرجشان را هماهنگ کنند. این آدمها فقط به فکر در آمد زایی هستند. هیچ وقت چنین کاری را انجام نمی دهم و دراین فیلمها بازی نمی کنم.

پرستویی همچنین در پاسخ به سؤالی درباره حضور درفیلمهای دفاع مقدس گفته است: من اگر قرار باشد روزی در یک فیلم دفاع مقدس کار کنم در فیلمی بازی خواهم کرد که درباره شخصیت های گمنام وآدمهایی چون "بابانظر" باشد. من وقتی که کتاب "بابا نظر" را خواندم متوجه شدم که مطالب بسیاری از جنگ و دفاع مقدس را نمی دانم .

وی در این مصاحبه بدون اینکه نامی از فیلم خاصی ببرد گفته بود: من در کاری که هیچ ارتباطی به مسائل جنگ ندارد و فقط قرار است هر جور شده مردم را بخنداند بازی نخواهم کرد.

پرستویی افزوده بود: اتفاقا برای بعضی از همین فیلمها که حالا اسم هم نمی برم، پیشنهاد بازی هم داشته ام. اما این فیلمها قرار نبود به جنگ و رزمنده ها خدمتی بکند. آیا نتیجه 8سال دفاع مقدس فیلمهایی است که فقط باعث خنداندن مردم می شود؟ شما بیایید حرف این فیلمها را با نگاه آدمهایی مثل بابانظر مقایسه کنید. بابانظر با 118ترکش در بدنش از ابتدا تا انتهای جنگ حضور داشت و با این وضعیت کارهای بسیار بزرگی انجام داد... / خبرگزاری فارس