فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

ای راحت روانم، دور از تو ناتوانم(فخرالدین عراقی)



فخرالدین عراقی, اشعار فخر الدین عراقی

ای راحت روانم، دور از تو ناتوانم

ای راحت روانم، دور از تو ناتوانم

باری، بیا که جان را در پای تو فشانم

هم روا ندارم کایی برای جانی

بگذار تا برآید در آرزوت جانم این

بگذار تا بمیرم در آرزوی رویت

بی روی خوبت آخر تا چند زنده مانم؟

دارم بسی شکایت چون نشنوی چه گویم؟

بیهوده قصه‌ی خود در پیش تو چه خوانم؟

گیرم که من نگویم لطف تو خود نگوید

کین خسته چند نالد هر شب بر آستانم؟

ای بخت خفته، برخیز، تا حال من ببینی

وی عمر رفته، بازآ، تا بشنوی فغانم

ای دوست گاهگاهی میکن به من نگاهی

آخر چو چشم مستت من نیز ناتوانم

بر من همای وصلت سایه از آن نیفکند

کز محنت فراقت پوسیده استخوانم

ای طرفه‌تر که دایم تو با منی و من باز

چون سایه در پی تو گرد جهان دوانم

کس دید تشنه‌ای را غرقه در آب حیوان

جانش به لب رسیده از تشنگی؟ من آنم

زان دم که دور ماندم از درگهت نگفتی

کاخر شکسته‌ای بد، روزی بر آستانم

هرگز نگفتی، ای جان، کان خسته را بپرسم

وز محنت فراقش یک لحظه وارهانم

اکنون سزد ، نگارا، گر حال من بپرسی

یادم کنی، که این دم دور از تو ناتوانم

بر دست باد کویت بوی خودت فرستی

تا بوی جان فزایت زنده کند روانم

باری، عراقی این دم بس ناخوش است و در هم

حال دلش دگر دم، تا چون شود، چه دانم؟

منبع:rasekhoon.net


ویدیو مرتبط :
شور بسیار زیبا - راحت جانم،روح و روانم

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

دیدم از دور بر افروخته سیمای تو را (کمال خجندی)



اشعار کمال خجندی, شعر و ترانه

دیدم از دور بر افروخته سیمای تو را
خواندم از  نرگس بیمار تو غمهای تو را

 

منکه هرگز نگشودم به کسی چشم نیاز
دارم امروز به جان تو تمنای تو را

 

بخدا میکشدم حسرت این غم که چو شمع
نکنم گرم چرا خلوت شبهای تو را

 

گردش چشم سیه مست تو سرمستم کرد
به جهانی ندهم مستی صهبای تو را

 

در دلم مهر کسی خانه نکرده ست بیا
خانه خالیست نگه داشته ام جای تو را

 

سر ببالین نگذارم من شوریده مگر
تکیه گاه سر شورریده کنم پای تو را

 

همه سرگرم تماشای بهارند "کمال"
نفروشد به گل و لاله تماشای تو را

 

منبع:lat.blogfa.com