فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

اشعاری در وصف بهار از فریدون مشیری



اشعار فریدون مشیری, شعر نوروز, شعر تبریک بهار

گل امید
هوا هوای بهار است و باده باده ء ناب
به خنده خنده بنوشیم جرعه جرعه شراب


در این پیاله ندانم چه ریختی ، پیداست
که خوش به جان هم افتاده اند آتش و آب


فرشته روی من ، ای آفتاب صبح بهار
مرا به جامی از این آب آتشین دریاب


به جام هستی ما ، ای شراب عشق بجوش
به بزم ساده ما ، ای چراغ ماه بتاب


گل امید من امشب شکفته در بر من
بیا و یک نفس ای چشم سرنوشت بخواب


مگر نه خاک ره این خرابه باید شد
بیا که کام بگیریم ازین جهان خراب

 

اشعار بهار و نوروز, اشعار فریدون مشیری

اشعار بهار از فریدون مشیری

 

بوی باران ، بوی سبزه ، بوی خاک

شاخه های شسته ، باران خورده ، پاک
آسمان آبی و ابری سپید


برگ های سبز بید
عطر نرگس رقص باد

نغمه ء شوق پرستو های شاد


خلوت گرم کبوتر های مست....

نرم نرمک میرسد اینک بهار
خوش به حال روزگار


خوش به حال چشمه ها و دشت ها
خوش به حال دانه ها و سبزه ها

خوش به حال غنچه های نیمه باز


خوش به حال دختر میخک که میخندد به ناز

خوش به حال جام لبریز از شراب
خوش به حال آفتاب

منبع: khabaronline.ir


ویدیو مرتبط :
بهار ... با قلم فریدون مشیری

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

اس ام اس عاشقانه از فریدون مشیری



 

 

اس ام اس عاشقانه از فریدون مشیری

 

تنها
غمگین
نشسته با ماه
در خلوت ساکت شبانگاه
اشکی به رخم دوید ناگاه

روی تو شکفت در سرشکم

دیدم که هنوز عاشقم آه


* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

یک لحظه نشد خیالم آزاد از تو

یک روز نگشت خاطرم شاد از تو
دانی که ز عشق تو چه شد حاصل من
یک جان و هزار گونه فریاد از تو


* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

در پی آن نگاه های بلند ،
حسرتی ماند و
آه های بلند!

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

از بس که غصه تو قصه در گوشم کرد
غمهای زمانه را فراموشم کرد
یک سیـــنه سخن به درگهت آوردم
چشمان سخنگوی تو خاموشم کرد

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

عشق تو به تار و پود جانم بسته است
بی روی تو درهای جهانم بسته است
از دست تو خواهم که برآرم فریاد
در پیش نگاه تو زبانم بسته است

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

گفتم دل را به پند درمان کنمش
جان را به کمند سر به فرمان کنمش
این شعله چگونه از دلم سر نکشد
وین شوق چگونه از تو پنهان کنمش

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

ای چشم ز گریه سرخ خواب از تو گریخت
ای جان به لب آمده از تو گریخت
با غم سر کن که شادی از کوی تو رفت
با شب بنشین که آفتاب از تو گریخت

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

کجایی ای رفیق نیمه راهم
که من در چاه شبهای سیاهم
نمی بخشد کسی جز غم پناهم
نه تنها از تو نالم کز خدا هم


* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

هزار بوسه به سوی خدا فرستادم
از آنکه دیدن تو قسمت خدایی بود
شب از کرانه دنیای من جدا شده بود
که هر چه بود تو بودی و روشنایی بود

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

امروز را به باد سپردم
امشب کنار پنجره بیدار مانده ام
دانم که بامداد
امروز دیگری را با خود می آورد
تا من دوباره آن را
بسپارمش به باد

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

دیدی آن را که تو خواندی به جهان یارترین
سینه را ساختی از عشقش سرشارترین
آنکه می گفت منم بهر تو غمخوارترین
چه دلآزارترین شد چه دلآزارترین

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

دلم به ناله در آمد که
ای صبور ملول
درون سینه اینان نه دل
که گِل بوده ست


* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

هیچ و باد است جهان
گفتی و باور کردی
کاش یک روز به اندازه هیچ
غم بیهوده نمی خوردی
کاش یک لحظه به سرمستی باد
شاد و آزاد به سر می بردی

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

عشق پیروزت کند بر خویشتن
عشق آتش می زند در ما و من
عشق را دریاب و خود را واگذار
تا بیابی جانِ نو، خورشیدوار

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

روزهایی که بی تو می گذرد
گرچه با یاد توست ثانیه هاش
آرزو باز میکشد فریاد
در کنار تو می گذشت ایکاش

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

تو را دارم ای گل جهان با من است
تو تا با منی جان جان با من است
چو می تابد از دور پیشانی ات
کران تا کران آسمان با من است

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

نرسد دست تمنا چون به دامان شما
می توان چشم دلی دوخت به ایوان شما
از دلم تا لب ایوان شما راهی نیست
نیمه جانی است درین فاصله قربان شما