فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

اسکار 2014: نامزدهای بهترین فیلم خارجی


هرچند تعدادی از فیلم های مهم بخش مسابقه جشنواره کن سال گذشته، ، از جمله فیلم "گذشته" ساخته اصغر فرهادی (نماینده ایران) از رقابت در بخش فیلم های خارجی اسکار امسال محروم شدند با این حال، چهار فیلم انتخاب شده برای این بخش از فیلم های برگزیده جشنواره فیلم کن سال های گذشته اند.

 
 
 
 
صبح بخیر: هرچند تعدادی از فیلم های مهم بخش مسابقه جشنواره کن سال گذشته، از جمله فیلم "گذشته" ساخته اصغر فرهادی (نماینده ایران) و "آبی گرم ترین رنگ است" ساخته عبداللطیف کشیش (نماینده فرانسه)، از رقابت در بخش فیلم های خارجی اسکار امسال محروم شدند.

به گزارش صبح بخیر به نقل از BBC Wolrd؛ با این حال، چهار فیلم انتخاب شده برای این بخش، یعنی "عمر" ساخته هانی ابو اسد، "تصویر گمشده" ساخته ریتی پان، "شکار" به کارگردانی توماس وینتربرگ و "زیبایی بزرگ" ساخته پائولو سورنتینو، از فیلم های برگزیده جشنواره فیلم کن سال های گذشته اند که نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان امسال شده اند.

تصویر گمشده (ساخته ریتی پان- کامبوج)



تصویر گمشده ساخته ریتی پان از کامبوج که جایزه بهترین فیلم بخش نوعی نگاه کن سال گذشته را دریافت کرد، روایتی مستند- داستانی و تکان دهنده درباره جنایت های خمرهای سرخ در کامبوج است.

ریتی پان، که در زمان روی کار آمدن رژیم پول پوت در کامبوج، ۱۳ ساله بود، همه اعضای خانواده اش بر اثر فقر و گرسنگی از بین رفتند.

او با استفاده از مجسمه های گلی کوچک، دکورهای عروسکی، نماهای مستند آرشیوی باقیمانده از فیلمبرداری که خود قربانی تسویه حساب های درونی و ایدئولوژیک رژیم پول پوت شد و بازسازی برخی صحنه ها، نشان می دهد که چگونه این رژیم توتالیتر، به نام سوسیالیسم، عدالت اجتماعی، برابری و شعار نجات خلق ها و برقراری آرمان شهری زمینی، مردم کامبوج را به خاک و خون کشید و شهرها را به ویرانه تبدیل کرده، در جوی ها، خون راه انداخت و آدم ها را از هویت انسانی شان تهی ساخت و به شماره هایی در اردوگاه های کار اجباری تبدیل کرد. رژیمی که فردگرایی، روشنفکران، طبقه متوسط، شهر و زندگی مدرن را دشمن خود دانسته و درصدد محو آنها برآمد و به جای آن به تبلیغ روستانشینی، زندگی جمعی و کار سخت در مزارع پرداخت. ریتی پان، تاریخ خونبار کامبوج و خاطره هولناک شخصی اش را با استفاده از عروسک های گلی و متنی شاعرانه و بسیار تاثیرگذار روایت کرده است.

این فیلم می توانست در بخش فیلم های مستند اسکار هم باشد اما شاید به خاطر رویکرد بسیار شخصی فیلمساز به موضوع و نیز غیر انگلیسی بودن زبان آن در بخش فیلم های خارجی قرار گرفته است.

عُمَر (ساخته هانی ابو اسعد- فلسطین)



سینمای خاورمیانه خصوصا سینمای فلسطین و اسرائیل در چند سال گذشته جهش های چشمگیری داشته است.

بحران‌ها و تنش‌های سیاسی و کشمکش‌های نظامی در این منطقه از جهان، به شکل های روایت های خلاقانه ای در آثار سینماگران منطقه از جمله ایلیا سلیمان، اسکندر کوپتی (عجمی)، آری فولمن (والس با بشیر)، سموئل مائوز (لبنان) و هانی ابواسعد (عُمَر)، منعکس شده است. فیلمسازانی که در جستجوی کسب هویت سینمایی، تعهد سیاسی را با حساسیت هنری گره زده‌اند و فرهنگ سینمایی ویژه‌ای را شکل داده‌اند که با فرهنگ سینمایی مسلط هالیوود در چالش است.

فیلم‌های این دسته از سینماگران، علیرغم کشتارها و خشونت‌های جاری در منطقه، نویدبخش روزهای صلح و آرامش آینده‌اند و نشان می‌دهند دو ملت فلسطین و یهود، با وجود خصومت‌ها و نفرت‌های کهنه و تاریخی و مرزبندی‌های سیاسی و ایدئولوژیک، می‌توانند با هم دوست باشند و به شکل صلح آمیزی در کنار هم زندگی کنند.

هانی ابو اسعد فیلمساز فلسطینی مقیم هلند، یکی از مهم ترین و جسورترین سینماگران امروز فلسطینی است که در فیلم های خود نشان می دهد که چگونه در فضایی خشن و پر از نفرت، تخم بدبینی و بی اعتمادی کاشته شده و عشق ها و دوستی ها نابود می شود.

فیلم عمر ساخته ابو اسعد که جایزه هیئت داوران بخش نوعی نگاه کن را دریافت کرد، روایتی تکان دهنده از زندگی چند جوان مبارز فلسطینی است که هسته مقاومت کوچکی را در کرانه غربی در برابر اسرائیل تشکیل می دهند اما گرفتار دسیسه های سرویس اطلاعاتی و امنیتی دولت اسرائیل شده و در برابر هم قرار می گیرند. عُمر (با بازی درخشان آدم بکری)، مبارز جوان، عاشق نادیاست که در آن سوی دیواری که اسرائیل برپا کرده زندگی می کند. عُمر تا زمانی که این عشق پابرجاست، برای دیدن معشوق از جان مایه گذاشته و بی باکانه و مثل گربه ای زیرک از این دیوار بلند بالا می رود اما وقتی که در چنبره خیانت گرفتار می شود، دیگر قدرت بالارفتن از دیوار را ندارد و سقوط می کند. پایان فیلم نیز، بسیار جسورانه و غیرمتعارف است.

"شکار" (ساخته توماس وینتربرگ- دانمارک)




شکار ساخته توماس وینتربرگ (از بنیان گذاران جنبش هنری "دگما ۹۵ " در دانمارک)، تریلری روانکاوانه و درامی قدرتمند درباره کشمکش فرد با جامعه است.

شکار روایت زندگی لوکاس، مربی مهد کودکی است که به خاطر اتهامی غیراخلاقی و سنگین (سوءاستفاده جنسی از کودکان)، در چالش با خانواده، دوستان و جامعه اش قرار می گیرد و زندگی اش متلاشی می شود.

وینتربرگ در شکار، دست روی موضوعی بسیار حساس در جامعه غرب گذاشته است. در جامعه ای که هراس از پدوفایل ها (بچه بازها)، همچون بختک بر سر پدران و مادران سنگینی می کند و پلیس و رسانه های گروهی هم بر این ترس اجتماعی دامن می زنند، متهم ساختن یک آدم بی گناه به پدوفایل بودن، می تواند پیامدهای اجتماعی و روانی خطرناکی برای او داشته باشد چرا که در چنین فضایی، فرد متهم، حتی اگر بی گناهی اش ثابت هم شده باشد، باز هم از سوی جامعه طرد می شود و تا ابد مُهر آدمی فاسد و غیرقابل اعتماد بر پیشانی او خواهد بود و هرگز از زیر فشار روانی و کابوس آن رهایی نخواهد یافت.

در فیلم شکار، جامعه به پاکی، معصومیت و صداقت کودکان ایمان دارد و هیچ خدشه ای در آن را نمی پذیرد. در این میان دروغ دختربچه ای به نام کلارا که عاشق لوکاس است و با انگیزه انتقام جویی کودکانه به او تهمت می زند، زندگی این مرد بی گناه را تباه می کند. او دیگر دشمن آن جامعه و عنصری فاسد و خطرناک برای کودکان آن جامعه است که باید از سوی همه افراد جامعه طرد شود. وینتربرگ در فیلم شکار این باور عمومی را که کودکان همیشه راست می گویند و در صحت حرف های آنها به ویژه در ارتباط جنسی شان با بزرگسالان نباید تردید کرد، به چالش می کشد.

وینتربرگ در شکار نشان می دهد که چگونه این فوبیای جمعی می تواند به خشونتی غیر انسانی تبدیل شده و زندگی انسان بی گناهی را نابود کند. در شکار، همه از مدیر مهدکودک گرفته تا تئو دوست صمیمی لوکاس و پدر کلارا، تا همسر سابق لوکاس، علیه او بسیج می شوند. آنها اکنون همه علاقه و مهربانی های لوکاس به کلارا و بچه های دیگر را ناشی از علاقه جنسی او به کودکان تعبیر کرده و از او در ذهن خود یک هیولا می سازند.

شک و سوءظن جامعه به لوکاس آن قدر عمیق است که راه گریزی برای او باقی نمی گذارد و او را درهم می شکند. با این که کلارا نزد پدر و مادرش اعتراف می‌کند که در مورد لوکاس دروغ گفته و او خطایی مرتکب نشده، اما آنها حرفش را نمی پذیرند و همچنان لوکاس را گناهکار می دانند. در این میان تنها پسر جوان لوکاس است که به بی گناهی پدرش ایمان دارد و قاطعانه در کنار او می ایستد. شکار از نظر به تصویر کشیدن هیستری جمعی، یادآور فیلم داگ‌ویل ساخته درخشان لارس فون‌تریه (همفکر وینتربرگ در جنبش دُگما) و آثار فریتز لانگ به ویژه در ام و خشم است.

سکانس پایانی فیلم، نشان می‌دهد که برخلاف تصور لوکاس، این کابوس هولناک به پایان نرسیده و جامعه هنوز او را نبخشیده و او هرگز از شر آنها در امان نخواهد بود.

او هیولایی است که تنها شکار و نابودی او می تواند هیستری و خشم جامعه را فرو بنشاند. مادس میکلسن، بازیگر دانمارکی، با چهره سمپاتیک اش در نقش لوکاس، بازی خیره کننده ای ارائه می کند، بازی ای که به خاطر آن برنده جایزه بهترین بازیگر مرد در جشنواره فیلم کن دو سال قبل شد.

فروپاشی حلقه شکسته (ساخته فلیکس فان گرونینگن- بلژیک)



فروپاشی حلقه شکسته به کارگردانی فلیکس فان گرونینگن، یکی دیگر از رقبای بخش فیلم های خارجی اسکار است. این فیلم، درامی عاشقانه درباره رابطه بین یک زوج عاشق موسیقی کانتری و بلوگرس آمریکایی است.

علاقه مشترک آنها به موسیقی و فرهنگ آمریکایی، زمینه ساز آشنایی و ازدواج آنها می شود اما بیماری خطرناک و غیرمنتظره دختر کوچکشان، زندگی آنها را در مسیر دیگری می اندازد.

فیلمساز، بدون غلتیدن به دام سانتیمانتالیسم، روایت عاشقانه و تراژیک خود را پیش می برد. فیلم بین گذشته و حال زندگی شخصیت ها در نوسان است. استفاده از موسیقی برای بیان دردها و حس درونی شخصیت ها، و ترسیم فضای فیلم، رویکردی است که برادران کوئن نیز در فیلم درون لوین دیویس به کار گرفته اند.

در این فیلم نیز موسیقی و آهنگ ها هوشمندانه انتخاب شده اند و عشق عمیق شخصیت های اصلی و در عین حال اندوه و استیصال آنها را خوب بیان می کند. موسیقی ای که از سرزمین دیگر و فرهنگی دیگر است اما درد مشترکی را فریاد می زند.
فروپاشی حلقه شکسته، اثری دراماتیک و تاثیرگذار درباره عشق، ناکامی و اندوه است، درباره حلقه شکسته ای که هنوز امیدی برای ترمیم آن وجود دارد.

زیبایی بزرگ (ساخته پائولو سورنتینو- ایتالیا)


 
زیبایی بزرگ ساخته پائولو سورنتینو، فیلمی درباره معصومیت گمشده و فرصت های از دست رفته است.

جپ گامباردلا (با بازی درخشان تونی سرویلو) روزنامه نگار کهنه کار ۶۵ ساله و رمان نویسی که تنها یک رمان در کارنامه اش دارد (آپاراتوس انسانی)، شب ها و روزهایش را به پرسه زنی و خوشگذرانی در میان آدم های مرفه شهر رم و پارتی های شبانه باشکوه آنها می گذراند.

او بعد از خبردار شدن از مرگ تراژیک الیزا، دختر زیبایی که در جوانی عاشق اش بوده، ناگهان همه خاطران دوران گذشته در ذهن اش جان می گیرد. جپ، نویسنده ای مرفه و عیاش است اما احساس خوشبختی نمی کند. او عشق جوانی اش را در فساد و عیاشی های شبانه گم کرده و حالا که به یادش افتاده دیگر دیر و بی فایده است. زمان به عقب برنمی گردد.

از سوی دیگر جپ، نویسنده منفعلی است که احساس عقیم بودن و پوچی می کند. از زبان جپ می شنویم که گوستاو فلوبر نیز می خواسته رُمانی در مورد "هیچ" بنویسد اما نتوانسته است.

سورنتینو قبلا در ایل دیوو (ستاره)، تصویر تاریک و خشنی از ایتالیای دوره جولیو آندرئوتی ارائه کرده بود و در این جا، چهره دیگری از ایتالیا و رُم امروز را به ما نشان می دهد، شهری که زرق و برق و زیبایی های چشمگیر ظاهری اش، فساد و تباهی درونی اش را پنهان کرده است.

"زیبایی بزرگ" سرشار از ارجاعات سینمایی و ادبی است، از فلینی و آنتونیونی گرفته تا سلین و سارتر و پروست و فلوبر و داستایوفسکی. سورنتینو، فیلمش را با جمله ای از کتاب "سفر به انتهای شب" فردینان سلین آغاز می کند: "سفر ما تماما خیالی است و همین نقطه قوت آن است."

"زیبایی بزرگ" نیز، سفری خیالی، باشکوه و شاعرانه و در عین حال اندوهبار به درون شهر رُم و تماشای زیبایی های افسون کننده آن است

تونی سرویلو، بازیگر محبوب و همیشگی سورنتینو، با چهره و نگاه کاریزماتیک خود، امتیاز بزرگ این فیلم و فیلم های دیگر سورنتینوست. او را باید مارچلو ماسترویانی سورنتینو به حساب آورد. موسیقی نیز تصاویر خیره کننده لوکا بیگاتزی از شکوه و زیبایی وصف ناپذیر رُم را همراهی می کند.

زیبایی بزرگ برخلاف گفته برخی از منتقدان که آن را تقلیدی جاه طلبانه از کارهای فلینی و آنتونیونی دانسته اند، تنها ادای دین زیبایی است به فیلم هایی چون رم، زندگی شیرین و هشت و نیم فلینی و شب آنتونیونی. تاثیرپذیری سورنتینو از فلینی و شاهکارهای او کاملا آشکار است اما او موفق می شود، رُم امروز و دنیای پوشالی اریستوکرات ها، روشنفکرهای تنها و به پوچی رسیده آن را به زیبایی بیافریند و شاهکار خود را خلق کند. سورنتینو، ضربان و ریتم فیلمش را به طرز استادانه ای نگه می دارد. او وارث خلف استادان سینمای ایتالیاست.

زیبایی بزرگ بیشتر شخصیت محور است تا پلات محور. چون از نظر داستانی و روایت، چندان تازگی ندارد اما از نظر بصری، خیره کننده است. سورنتینو، همانند آنتونیونی به مکان و معماری علاقمند است. به یاد بیاوریم حرکت های دوربین حیرت انگیز او روی ساختمان ها و بناهای زیبا و قدیمی شهر رُم را. از این نظر، زیبایی بزرگ را می توان فرسک سینمایی رُم مدرن امروز دانست.

مراسم اسکار در روز 2 مارس امسال برگزار خواهد میشود.


ویدیو مرتبط :
نامزدهای اسکار 2014 بصورت کامل همراه با توضیحات(نبینی رفته!)

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

مروری بر نامزدهای فیلم خارجی اسکار 2014



اخبار ,اخبار فرهنگی ,نامزدهای فیلم خارجی اسکار

 

اخبار فرهنگی - مروری بر نامزدهای فیلم خارجی اسکار 2014

سینمای ایتالیا در حالی با کسب 13 جایزه در بخش بهترین فیلم خارجی اسکار همچنان پیشتاز تمام دوره‌های این رویداد سینمایی است که امسال نیز شانس اول کسب این جایزه محسوب می‌شود و می‌تواند فاصله خود را با 12 جایزه سینمای فرانسه در این بخش افزایش دهد.

به گزارش ایسنا،‌ شصت و ششمین دوره جوایز سینمایی اسکار در حالی بامداد دوشنبه (12 اسفند) در دالبی تئاتر لس‌آنجلس برگزار می‌شود که از میان 76 کشوری که فیلمهای خود را برای حضور در بخش بهترین فیلم خارجی به آکادمی داده‌اند در نهایت فیلمهای «زیبایی بزرگ» (ایتالیا)، «سقوط دایره شکسته» (بلژیک)،« شکار» (دانمارک)، «تصویر گمشده» (کامبوج) و «عمر» (فلسطین) برای اسکار خارجی رقابت می‌کنند.

 

از آنچه از نتایج سایر جوایز سینمایی و پیش‌بینی منتقدین برمی‌آید امسال نیز سینمای ایتالیا با «زیبایی بزرگ» ساخته «پائولو سورنتینو» بخت اصلی کسب اسکار این رشته از جوایز آکادمی است.

 «زیبایی بزرگ» که جایزه بهترین فیلم خارجی جوایز گلدن گلوب و بفتا را نیز به‌دست آورده است، در جوایز آکادمی اروپا مهمترین جوایز از جمله بهترین فیلم، کارگردانی و بازیگر نقش اصلی مرد را به‌دست آورده است و از سوی جشنواره فیلم هالیوود و همچنین انجمن منتقدین فیلم بوستون به عنوان بهترین فیلم خارجی سال 2013 معرفی شده است.

 داستان فیلم «زیبایی بزرگ» که در واقع نسخه به‌روزشده فیلم «زندگی شیرین» ساخته «فدریکو فلینی» است، درباره‌ی نویسنده‌ای سالخورده‌ای است که به لطف رمان معروفی که 40 سال پیش نوشته همیشه مطرح بوده و اکنون در 65 سالگی زندگی یکنواختی دارد. در همان حال که وی به این فکر می‌کند که نوشتن را از نو آغاز کند، شیوه زندگی لذت‌جویانه و ثروت‌اندوزی خود را زیر سئوال می‌برد.

 فیلم «شکار» ساخته «توماس وینتربرگ» از دانمارک دیگر نامزد این بخش است که در سال 2012 در جشنواره کن نامزد نخل طلای این رویداد سینمایی بود و در نهایت سه جایزه از جمله بهترین بازیگر مرد و بهترین فیلم معنوی را از آن خود کرد و «وینتربرگ» به همراه «لیندهولم» جایزه بهترین فیلمنامه را نیز از جوایز فیلم اروپا به‌دست آوردند. «شکار» روایتگر داستان معلمی است که پس از اتهام سوءاستفاده از کودکان، در پی اثبات بی‌گناهی و حفظ آبرویش است.

 فیلم «عمر» به نمایندگی از سینمای فلسطین پنجمین اثر بلند داستانی «ابو اسعد» و دومین فیلمی است که در میان آثار سینمایی وی، پس از «بهشت همین‌ حالا» در سال 2005، به لیست نامزدهای نهایی جوایز اسکار راه یافته است.

 

داستان فیلم به صورت کلی درباره یک کارگر نانوایی به اسم «عمر» است که هر روز خود را در تیررأس سربازان اسرائیلی قرار می‌دهد و از دیوار امنیتی اسرائیل بالا می‌رود تا زن مورد علاقه‌اش «نادیه» را ملاقات کند. ازدواج عمر و نادیه پس از اینکه عمر توسط سربازان اسرائیلی در یک درگیری بازداشت می‌شود، به هم می‌خورد و عمر در بازداشتگاه رژیم اشغالگر زیر شکنجه‌های شدیدی قرار می‌گیرد.

 فیلم «سقوط دایره شکسته» ساخته «فلیکس فن گرونینگن» برنده جایزه بهرین فیلم جوایز لوکس پارلمان اروپا و همچنین برنده جایزه منتخب تماشاگران از جشنواره برلین یکی دیگر از نامزدهای اسکار فیلم غیرانگلیسی امسال است که توصیف‌کننده یک داستان عاشقانه و زندگی خوشبخت است که ناگهان به یک تراژدی مبدل می‌شود.

 

«فن گرونینگن» به زیبایی رابطه میان پدر و مادر و دخترشان را در فیلم به تصویر می‌کشد و همچنین نحوه فیلمبرداری و ساختار غیرخطی فیلم از دیگر مشخصات قابل ملاحظه این نماینده سینمای بلژیک در میان نامزدهای نهایی اسکار در شاخه بهترین فیلم خارجی است.

 فیلم «تصویر گمشده» ساخته «ریتی پان» از کامبوج برنده جایزه بخش نوعی نگاه جشنواره فیلم کن پنجمین فیلم نامزد در بخش بهترین فیلم خارجی است. این فیلم نیمه‌مستند درباره «خِمِرهای سُرخ»، گروهی با تفکرات و ایدئولوژی مائویستی، است که از سال ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۹ میلادی بر کشور کامبوج حکومت می‌کردند. این حکومت برآمده از حزب کمونیست کامبوج بود و روش حکومتی آنها به گونه‌ای بود که منجر به نسل‌کشی و قتل‌ عام میلیونها نفر شد.

 

مروری بر تاریخچه بخش بهترین فیلم غیرانگلیسی
بخش غیرانگلیسی جوایز اسکار یکی از جذاب‌ترین شاخه‌های جوایز اسکار است و فیلم‌های بلندی که خارج از آمریکا تولید شده باشند و دیالوگ‌های به کار رفته در آن‌ها عمدتا غیرانگلیسی باشند، مجاز به رقابت در آن هستند.

 زمانیکه اولین مراسم اعطای جوایز اسکار در 16 می 1929 برای تقدیر از بهترین فیلم‌های سال 1927 برگزار شد، بخش جداگانه‌ای برای فیلم‌های غیرانگلیسی تعریف نشده بود. اگرچه آکادمی اسکار بین سال‌های 1947 تا 1955 جوایز افتخاری به بهترین فیلم‌های غیرانگلیسی ساخته‌شده در خارج از آمریکا اعطا می‌کرد،‌ اما این جوایز مبنای قابل قبولی نداشتند.

 در سال‌های برگزاری این جایزه، فیلم‌های محصول کشورهای اروپایی یکه‌تاز بی‌رقیب این عرصه بوده‌اند؛ به طوری ‌که از 63 جایزه بهترین فیلم غیرانگلیسی اسکار تا به امروز، 51 جایزه نصیب فیلم‌های اروپایی شده است و سهم کشورهای آسیایی تنها شش جایزه، کشورهای آفریقایی سه جایزه و کشورهای قاره آمریکا نیز سه جایزه اسکار بوده است.

 یکی از انتقاداتی که همیشه به آکادمی اسکار در برگزاری این بخش وارد می‌شود، محدود بودن کشورها در معرفی تنها یک فیلم است. قانون آکادمی اسکار می‌گوید «هر کشور، یک فیلم» و این قانون اگرچه فرصت برابری برای همه کشورها در این رقابت ایجاد می‌کند، اما ازسوی دیگر موجب می‌شود تا کشورهایی چون ایتالیا، آلمان یا فرانسه که از سینمای پویا و قدرتمندی بهره می‌برند، مجبور به نادیده گرفتن برخی فیلم‌های مطرح خود شوند.

 دیگر محدودیتی که قانون این بخش ایجاد می‌کند، گریبان کمپانی‌های سازنده آن را می‌گیرد. در برخی موارد چندین کشور مشترکا اقدام به ساخت یک فیلم می‌کنند و از آنجایی که هیچ‌ یک نمی‌توانند منحصرا آن را متعلق به خود بدانند، در نتیجه آن فیلم به رغم شایستگی از حضور در رقابت اسکار بازمی‌ماند؛ نمونه بارز آن «خاطرات دوچرخه» (2004) محصول مشترک چند کشور بود که نتوانست از سوی هیچ یک از سازندگان به اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی معرفی شود. هرچند این فیلم جایزه اسکار بهترین موسیقی را کسب کرد و در جشنواره‌های متعدد تحسین شد.

 در تمام دوره‌های برگزاری بخش غیرانگلیسی جوایز اسکار، فیلم‌های ایتالیایی مجموعا 13بار موفق به کسب جایزه اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی شده و در مجموع 27 بار نامزد این جایزه بوده‌اند.

 زمانی که بحث به کارگردانان رکورددار کسب اسکار خارجی می‌رسد، تنها حرف از سینمای ایتالیا به میان می‌آید و به نظر نمی‌رسد فیلم‌سازان فرانسوی تا سال‌ها بتوانند به این رکورد نزدیک شوند. «فدریکو فلینی» و «ویتوریو دسیکا» در مقام کارگردان هریک توانسته‌اند چهار بار این جایزه معتبر را کسب کنند و از این حیث همچنان رکورددار تاریخ محسوب می‌شوند.

 فلینی در سال‌های 1956 برای «جاده»، 1957 برای «شب‌های کابیریا»، 1963 برای «هشت‌ونیم» و در سال 1974 برای «آمارکورد» چهار اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی را برای سینمای ایتالیا به‌ همراه آورد.

 «دسیکا» هم با فیلم‌های «واکسی»، «دزد دوچرخه»، «دیروز، امروز، فردا» و «باغ خانواده فینتسی کونتینی» توانست چهار جایزه اسکار خارجی را برای سینمای کشورش به دست آورد.

 در زیر نگاهی به برندگان دوره‌های گذشته جایزه‌ بهترین فیلم غیرانگلیسی اسکار می‌اندازیم:

 «عشق» اتریش (2013)؛ «جدایی نادر از سیمین» ایران (2012)؛ «در دنیای بهتر» دانمارک (2011)؛ «راز چشم‌هایش» آرژانتین (2010)؛ «عزیمت» ژاپن (2009)؛ «خائنین» اتریش (2008)؛ «زندگی‌های دیگران» آلمان (2007)؛ «توتسی» آفریقای‌ جنوبی (2006)؛ «دریای درون» اسپانیا (2005)؛ «تهاجم بربرها» کانادا (2004)؛ «هیچ‌جا در آفریقا» آلمان (2003)؛

 

«سرزمین هیچ‌کس» بوسنی (2002)؛ «ببر خیزان، اژدهای پنهان» تایوان (2001)؛ «همه‌چیز درباره مادرم» اسپانیا (2000)؛ «زندگی زیباست» ایتالیا (1999)؛ «کاراکتر» هلند (1998)؛ «کولیا» جمهوری‌ چک (1997)؛ «خط آنتونیا» هلند (1996)؛ «آفتاب سوخته» روسیه (1995)؛

 

«بل اپوک» اسپانیا (1994)؛ «ایندوچین» فرانسه (1993)؛ «مدیترانه» ایتالیا (1992)؛ «سفر امید» سوییس (1991)؛ «سینما پارادیزو» ایتالیا (1990)؛ «پله فاتح» دانمارک (1989)؛‌ «ضیافت بابت» دانمارک (1988)؛ «حمله» هلند (1987)؛‌ «گزارش رسمی» آرژانتین (1986)؛ «حرکات خطرناک» سوئیس (1985)؛ «فانی و الکساندر» سوئد (1984)؛ «آغاز دوباره»

 

اسپانیا (1983)؛ «مفیستو» مجارستان (1982)؛ «مسکو اعتقادی به گریه ندارد» روسیه (1981)؛ «طبل حلبی» آلمان‌ غربی (1980)؛ «دستمالتو در بیار» فرانسه (1979)؛ «مادام روزا» فرانسه (1978)؛ «سیاه و سفید رنگی» ساحل‌ عاج (1977)؛ «درسو اوزالا» روسیه (1976)؛ «آمارکورد» ایتالیا (1975)؛ «روز برای شب» فرانسه (1974)؛ «جذابیت پنهان

بورژوازی» فرانسه (1973)؛

 

«باغ خانواده فینتسی کونتینی» (1972)؛ «بازپرسی درباره یک شهروند دور از سوءظن» ایتالیا (1971)؛ «Z» الجزایر (1970)؛‌ «جنگ و صلح» شوروی سابق (1969)؛ «قطارهای تحت مراقبت» چک‌واسکواکی (1968)؛ «یک مرد و یک زن» فرانسه (1967)؛ «مغازه در خیابان اصلی» چک‌واسلواکی (1966)؛ «دیروز، امروز، فردا» ایتالیا (1965)؛‌ «هشت‌ونیم» ایتالیا (1964)؛ «یکشنبه‌ها و سیبل» فرانسه (1963)؛ «در یک آینه» سوئد (1962)؛ «چشمه باکرگی» سوئد (1961)؛ «اورفئو سیاه» فرانسه (1960)؛

«عموی من» فرانسه (1959)؛‌ «شب‌های کابیریبا» ایتالیا (1958)؛ «استرادا» ایتالیا (1957)؛ «سامورایی، افسانه موساشی» ژاپن (1956)؛‌ «دروازه جهنم» ژاپن (1955)؛ «بازی‌های ممنوعه» فرانسه (1953)؛‌ «راشامون» ژاپن (1952)؛ «دیوارهای مالاپاگا» فرانسه (1951)؛ «دزد دوچرخه» ایتالیا (1950)؛ «موسیو ونسان» فرانسه (1948)؛ «واکسی» ایتالیا (1947).

اخبار فرهنگی - ایسنا