فرهنگ و هنر
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | خواندنی ها با برترین ها (81)در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ... |
ابراهیم شیبانی: ساختارشكنی كردم!
ابراهیم شیبانی را با فیلم «زهر عسل» میشناسیم. فیلمی كه در سال 81 اكران شد. بعد از آن «صحنه جرم، ورود ممنوع!» را در سال ۱۳۸۴ ساخت. شیبانی به عنوان كارگردان جوان سینما توانسته اسم و رسمی برای خود دست و پا كند.
او در سومین ساخته بلند سینماییاش روایتی متفاوت را نمایش داده كه به گفته خودش به نوعی ساختارشكنی بوده! اما فیلم او در جشنواره سی و یكم با استقبال خوبی از طرف اهالی مطبوعات و منتقدان روبهرو نشد. با او درباره ساخته جدید سینماییاش گفتوگو كردیم!
فیلم شما به عنوان اولین فیلم جشنواره اكران شد. این اتفاق برای شما مثبت بود یا منفی؟
برخلاف اینكه دوستان دفتر جشنواره معتقد بودند این اتفاق میتواند برای فیلم ما خوب باشد، اما اینطور نبود. دومین باری بود كه فیلمی از من در جشنواره فجر به نمایش در میآمد شاید تجربه چندانی نداشتم. در همان زمان هم، وقتی با دوستانی كه تجربه بیشتری داشتند صحبت میكردم ارزیابیشان برخلاف نظر دفتر جشنواره بود و میگفتند این فیلم نباید در روز اول به نمایش درمیآمد.
چرا؟
به دلیل نوع روایت متفاوت فیلم و اینكه معمولا در روزهای اول و دوم، جشنواره هنوز شكل جدی به خود نگرفته بود. باید چند روز از اكران فیلمها میگذشت و تماشاگران و اهالی مطبوعات با فضای جشنواره آشناتر میشدند بعد «هیچكجا، هیچكس» اكران میشد. نه اینكه این افراد فضای جشنواره را نمیشناسند؛ بحثم سر این است كه هر سال، فضایی بر جشنواره حاكم و نوع نگاه فیلمسازان ممكن است خیلی متفاوت از سالهای گذشته باشد.
تا الان از استقبال راضی بودید؟
با توجه به آمار فروش فیلم، از استقبال راضیام اما حمایتهای لازم از فیلم «هیچكجا، هیچكس» نشد.
فكر نمیكنید اگر قرار باشد فیلمی به خودی خود مخاطبپسند باشد و سروصدا كند در هر ساعت و روز از جشنواره كه پخش شود میتواند این كار را انجام دهد؟
من هم همین تصور را داشتم و فكر میكردم شاید بد نباشد این اثر بهعنوان فیلم افتتاحیه جشنواره فجر اكران شود اما همانطور كه گفتم دوستان رسانهای میگفتند این فیلم برای روز اول و اكران اول مناسب نبود. البته همانطور كه پیشتر اشاره كردم و تجربه نشان داد، شاید نظرشان درست باشد و به زمانی نیاز است تا جشنواره خودش را در دوره جدید پیدا كند.
اظهارنظری درباره جابهجایی زمان اكران فیلم در جشنواره نداشتید؟
به هرحال وقتی آقای عباسیان به عنوان دبیر جشنواره اعلام كرده بودند كه تغییری در روز و ساعت اكران فیلمها به وجود نخواهد آمد، كاری نمیشد كرد.
وقتی قرار بود فیلم ابراهیم شیبانی به عنوان اولین فیلم جشنواره اكران شود همه انتظار داشتند فیلمی بهتر نسبت به فیلمهای قبلی شیبانی ببینند. ولی چند دقیقهای كه از فیلم گذشت به نظر میآمد از این فیلم راضی نبودند. فكر میكنید چرا این نارضایتی پیش آمد؟
تا دو سوم فیلم همه به خوبی داستان را دنبال میكردند ولی در دقایق پایانی یكسری اتفاقات میافتد كه شاید برای تماشاگر دیگرخیلی اهمیت نداشته باشد. این اتفاق دلیل دارد. زیرا مخاطب ما عادت به این نوع از روایت فیلم ندارد و آنچه در «هیچكجا، هیچكس» میبیند برخلاف روایتهای معمولی است كه با آنها انس گرفته. به هر حال هر چیزی كه برخلاف عادت همیشگی افراد باشد همیشه با برخوردهای متفاوتی روبهرو میشود و ممكن است در ابتدا مورد قبول قرار نگیرد و به زمانی نیاز است كه برای مخاطب شناخته شود تا بتواند با آن مانوس شود.
یعنی چه؟!
«هیچكجا، هیچكس» به لحاظ نوع قصهپردازی و روایت، فیلم متفاوتی در سینمای ایران است. این فیلم برخلاف همه فیلمهایی است كه به دیدنشان عادت داریم. من این عادتكردن را به شخصه نمیپسندم. سینمای ایران و مخاطب ما این قابلیت را دارد كه با انواع مختلف روایت و قصهپردازی آشنا شود. به همان دلیلی كه ما فیلمهای مختلف دنیا را میبینیم، از بعضی خوشمان میآید و از بعضی خوشمان نمیآید. من صرفا درباره نوع روایت حرف میزنم. اصلا نمیخواهم بین آن فیلمها و فیلم خودم مقایسهای انجام بدهم فقط درباره نوع روایت در سینمای خودمان حرف میزنم. من ریسك كردم و قصهای را انتخاب كردم كه بر اساس قصهاش روایتم تغییر كرده.
فیلم ما دو قصه دارد كه كاملا خطی هستند و طول آنها بهدنبال هم زیاد بوده و من برای اینكه زمان را كم كنم این دو قصه را به موازات هم تعریف كردم. این برای تماشاگری كه به این نوع روایت عادت ندارد، كمی سخت است. از آنجاییكه این اثر جزو تجربههای اول است حتما ایراداتی دارد ولی قدم بزرگی در سینمای ایران برداشتم كه نوع دیگری از روایت را تجربه كنیم. من به عنوان یك فیلمساز جوان فكر میكنم الان فرصت دارم گونههای مختلف سینما و روایتهای متفاوت را تجربه كنم؛ هم برای خودم و هم برای تماشاگر سینمای ایران كه یك نوع سینمای دیگر را در حد و اندازههای سینمای ایران ببیند. من با علم به اینكه ممكن است تماشاگر ارتباط خیلی خوبی با این نوع روایت برقرار نكند باز ساختمش و فكر میكنم این اثر باید با درنظر گرفتن تجربهام و این نوع فیلم در سینما بررسی شود.
یعنی در مقایسه با فیلمهای دیگر نباید این فیلم را بسنجند؟!
نباید این مقایسه با نمونه آثار خارجی انجام شود. برخی دوستان این فیلم را با «21 گرم» یا «پالپ فیكشن» مقایسه میكنند كه به نظرم قیاس درست و عادلانهای نیست زیرا آنها در فرهنگ دیگری ساخته شدهاند در حالی كه «هیچكجا، هیچكس» در اندازه خودش و با درنظر گرفتن فرهنگ ایرانی ساخته شده و همین امر باعث ایجاد تفاوتهای بسیار زیادی در آثار میشود. تنها بخش شباهت این اثر و تاثیری كه من از نمونه فیلمهای خارجی گرفتهام به نوع روایت غیرخطی مربوط میشود.
اتفاقا برخلاف نظر شما همه وقتی در جریان داستان قرار میگیرند منتظر پایانبندی داستان هستند!
شما از پایان فیلم چه انتظاری داشتید كه برآورده نشد؟
گاهی مخاطب دوست دارد با پایان باز داستان روبهرو شود. یعنی گاهی دلش میخواهد همه چیز در آخر داستان روشن نشود.
فكر میكنم اگر كمی با دقت فیلم را نگاه كنیم متوجه میشویم كه سرنوشت همه شخصیتها در پایان روشن نمیشود. مثلا كسی نمیداند در آن سكانسی كه نشان میدهیم آقای كیانیان و خانم افشار در ماشین نشستهاند به كجا میروند؟ یا برای مخاطب مشخص نمیشود سرنوشت خانم كیانافشار چه میشود و فقط میبینیم در جادهای كه برخلاف مسیر پدرش است در حال حركت است و همین جای فكر را برای مخاطب بازمیگذارد تا به آینده نامعلوم این شخصیتها فكر كند.
هیچ داستان و موضوعی نیست كه به یك اثر نمایشی (تئاتر، سینما) تبدیل نشده باشد. مسئله اینجاست كه من با ساخت «هیچكجا، هیچكس» ساختارشكنی كرده و به شكلی دیگری یك قصه را روایت كردهام. قصهای كه خیلی تازه نیست اما نوع روایتش متفاوت است و انتظاری را هم كه به آن اشاره میكنید برای مخاطب برآورده نمیشود به خاطر روایت غیر معمول فیلم است و اینكه با عادت همیشگی مخاطب هم راستا نیست. تمام تلاش ما بر این بوده تا در این اثر، موقعیت افراد را در نسلها و طبقات مختلف اجتماعی به تصویر بكشیم و از دریچه دیگری به موضوع خانواده بپردازیم.
معتقد به ساختارشكنی در فیلمتان هستید و معتقدید مخاطب به دیدن فیلمهای قبلی عادت كرده. ولی این مخاطبی كه به سینما میآید و فیلم را میبیند عموما فیلمهای روز دنیا را هم میبیند پس ما نمیتوانیم بگوییم مخاطب انتظار بیشتری از سینما ندارد و به این نوع فیلمسازی ما عادت كرده. مثلا وقتی جدایی نادر از سیمین ساخته شد با توجه به تفاوتهایی كه با فیلمهای قبلی داشت ولی با استقبال زیادی از سوی مخاطب همراه بود. این یعنی مخاطب ما به عادتها پایبند نیست.
اتفاقا پایبند است. شما در مورد اثری صحبت میكنید كه به خاطر نوع روایت متفاوت «هیچكجا، هیچكس» نمیتوان این دو را با هم قیاس كرد و شاهد مثال آورد. فكر میكنم جنس متفاوت آثار خیلی مهم است و نباید از نظر دور بماند. من میگویم جنس روایت و داستان پردازی متفاوت است و نمیتوانیم بگوییم آن فیلم متفاوت بود، ولی مورد استقبال قرار گرفت.
ولی وقتی فیلمی خوب ساخته شود و متفاوت نسبت به كارهای قبلی هم باشد مردم خوب استقبال میكنند.
یقینا این اتفاق میافتد. در حال حاضر هم بنا به گفته مدیران سینماها و آمار فروش «هیچكجا، هیچكس» با استقبال خوب روبهرو شده و نشان میدهد كه بهرغم تفاوتهای زیادی كه دارد توانسته جایگاه امیدواركنندهای برای خود كسب كند. منتها نباید این را فراموش كنیم كه فیلمهایی با این نوع ساختار، نیاز به زمان دارند تا مخاطبشان را پیدا كنند زیرا با ذائقه امروز تماشاگران در تفاوت هستند. آنچه برای من در فیلمسازی مهم است این است كه به صرف سرگرمی فیلم نسازم و به شعور مخاطبم احترام بگذارم و به همین دلیل جدا از ساختار جداگانه این اثر، برایم مهم بود كه نشان دهم چرا جامعه و خانوادهها به سمتی میروند كه قانون باید برای سرنوشت فرزندان شان تصمیم بگیرد در كنار اینكه قصد داشتم نشان دهم بسته شدن باب گفتوگو در خانواده چه معضلاتی را ممكن است با خود همراه كند.
ولی این خیلی در داستان به چشم نمیآید!
كدام موضوع به چشم نمیآید؟
همین كه میگویید قصد داشتید عدم دیالوگ در یك خانواده و كشیده شدن پای قانون به میان روابط خانوادگی را به تصویر بكشید!
منظورم این است كه نمیخواستم خیلی روی بحث دادگاه تكیه كنم. ولی بعضی نكات فیلم در لایههای زیرینش است. مثلا اینكه دختری با آن پدر سختگیر، زیربار گناه كبیره كه سقط كردن جنین است نمیرود.
سوال اصلی این است كه اصلا چه چیزی را میخواستید در فیلم نشان دهید؟!
میخواستم بسته شدن باب گفتوگو در خانواده را نشان دهم. این روزها شاهد اتفاقاتی در خانوادهها هستیم كه ریشه در گفتوگو نكردن اعضای خانواده با هم دارد.
ولی نوع روایت بر همه چیز غلبه كرده و در واقع داستان خاصی را به ما نشان نمیدهد.
روایت خیلی به چشم میآید اما اینطور هم نیست كه قصه نتوانسته باشد پیامش را به مخاطب برساند. اتفاقا با وجود روایت متفاوتی كه مخاطب را خیلی درگیر میكند آنچه لازم بوده در لایههای مختلف فیلم آورده شده و مخاطب به وضوح میتواند دركش كند.
چرا نباید داستان پرداخت قویتری داشته باشد؟
با نظر شما موافق نیستم به دلیل اینكه معتقدم پرداخت به قصه این فیلم قوی بوده و از آنجاییكه چندین موضوع باید به شكل همزمان مطرح میشده بعضی از نكات در لایههای زیرین فیلم آمده است. در واقع تمام سعی من بر این بوده تا بدون قضاوت كردن مسائل را به تصویر بكشم تا مخاطب به چالش كشیده شده و مجبور شود بعد از دیدن فیلم هم، به قصه آن فكر و خودش قضاوت كند.
به نظر میرسد لایههایش دیگر خیلی زیرین بوده! خب میتوانستید به همه آنها به اندازه نوع روایت بپردازید!
روایت در خدمت قصه است و قصه در خدمت روایت. به همین دلیل نیز قصه «هیچكجا، هیچكس» باعث شد من به این نوع از روایت برسم و آنچه میخواهم به مخاطبم بگویم را به این شكل به تصویر بكشم در كنار اینكه كمكی كرده باشم تا سطح سلیقه و ذائقهاش هم تغییر كند.
ولی انگار با این روایت خواستید به مخاطب یكجور قدرتنمایی كنید كه یعنی میتوانید چنین روایتی را بسازید!
این قدرت نمایی به قول شما مربوط به فیلمنامه و فیلمنامهنویس است.
درباره بازیگرها بپرسم؛ شما چند بازیگر چهره در فیلم دارید. اگر بازیگران چهره حضور نداشتند فرق چندانی هم در روند فیلم میكرد؟
حتما فرق میكرد. همیشه با دقت زیادی موضوع فیلمهایی را كه قرار است بسازم انتخاب میكنم و آدم پركاری نیستم به همین دلیل هم وقتی تصمیم به ساخت اثری میگیرم تمام تلاشم را میكنم تا بهترینها چه از عوامل پشت صحنه و چه از بازیگران، در آن حضورداشته باشند و خوشبختانه به دلیل فیلمنامههای خوب و كم ایرادی كه تصمیم به ساختشان میگیرم از بازیگران تا عوامل، بهترینها را دعوت میكنم. ما به قصد فریب تماشاگر از چهرههای سینمایی استفاده نكردیم بلكه قصه به نوعی بود كه باید بازیگر متخصص و با تجربه نقشها را بازی میكردند تا مفهوم به تماشاگر بهتر انتقال پیدا كند.
ویدیو مرتبط :
بخش هایی از فیلم هیچ کجا هیچ کس ساخته ابراهیم شیبانی
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
محسن ابراهیم درگذشت
محسن ابراهیم مترجم ادبیات ایتالیایی، تصویرگر و طراح صحنه تئاتر از دنیا رفت. محسن ابراهیم مترجم ادبیات ایتالیایی و طراح صحنه تئاتر عصر روز پنجشنبه ۲۹ بهمن ماه در منزلش در تهران درگذشت.
این مترجم در سن ۵۸ سالگی بر اثر سکته قلبی دار فانی را وداع گفت.
زندهیاد ابراهیم که لیسانس طراحی صحنه نمایش را از ایتالیا دریافت کرده بود تعدادی از آثار دینو بوتزاتی را به فارسی برگردانده است. از آثار ترجمهای وی میتوان به "کولومبره و چند داستان دیگر" و "شصت داستان" از آثار دینو بوتزاتی اشاره کرد. ابراهیم همچنین کتاب "نویسندگان پیشرو ایتالیا" را تالیف کرده بود.ترجمه " افسانههای ایتالیایی" از ایتالو کالوینو و " فضیلتهای ناچیز " از ناتالیا گینز بورگ نیز در کارنامه این مترجم فقید دیده میشود.