فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

آداب و سنن در حمامهای ایران



 

 

آداب و سنن در حمامهای ایران

 

سابقاً در همه جای ایران حمام عمومی وجود داشت و اهالی محل اقلاً هفته ای یک بار به منظور نظافت به حمام می رفتند. با این تفاوت که مردان قبل از طلوع آفتاب تا ساعت هشت صبح حمام می گرفتند و از آن ساعت تا ظهر و حتی چند ساعت بعد از ظهر حمام در اختیار زنان بود. امروز هم حمام عمومی در غالب نقاط ایران وجود دارد، منتها فرقش با حمامهای قدیم این است که در حمامهای قدیم از خزینه استفاده می شد؛ ولی در حمامهای عمومی جدید دوشتهای متعدد جای خزینه را که به هیچ وجه منطبق با اصول بهداشتی نبود گرفته است. در حمامهای عمومی خزینه دار که امروزه در ایران کمتر وجود دارد سنن و آدابی را از قدیم رعایت می کردند که بعضاً جنبه ضرب المثل پیدا کرده است.
یکی از آن آداب این بود که هر کس وارد حمام می شد، برای اظهار ادب و تواضع نسبت به افراد بزرگتر که در صحن حمام نشسته، مشغول کیسه کشی و صابون زدن بودند، یک سطل یا طاس بزرگ آب گرم از خزینه حمام بر میداشت و بر سر آن بزرگتر می ریخت. البته این عمل به تعداد افراد بزرگ و قابل احترام که در صحن حمام نشسته بودند تکرار می شد. و تازه وارد وظیفه خود می دانست که بر سر یکایک آنان با رعایت تقدم و تأخر آب گرم بریزد. بسا اتفاق می افتاد که یک یا چند نفر از آن اشخاص مورد احترام در حال کیسه کشیدن و یا صابون زدن بودند و احتیاجی نبود که آب گرم به سر و بدن آنها ریخته شود، مع ذالک این عوامل مانع از ادای احترام نمی شد و کوچکترها به محض ورود به صحن حمام خود را موظف می دانستند که یک طاس آب گرم بر سر و بدن آنها بریزند و بدن وسیله عرض خلوص و ادب کنند.
از آداب دیگر در حمام عمومی خزینه دار قدیم این بود که اگر تازه وارد کسی از آشنایان و بستگان نزدیک و بزرگتر از خود را در صحن حمام می دید، فوراً به خدمتش می رفت و به منظور اظهار ادب و احترام او را مشت و مال می داد یا اینکه لیف صابون را به زور و اصرار از دستش می گرفت و پشتش را صابون می زد.
سنت دیگر این بود که هر کس وارد خزینه حمام می شد به افرادی که شست و شو می کردند سلام می کرد و ضمناً در همان پله اول خزینه دو دست را زیر آب کرده، کمی از آب خزینه بر می داشت و به یکایک افراد حاضر از آن آب حمام تعارف می کرد. برای تازه وارد مهم و مطرح نبود که افراد داخل خزینه از آشنایان هستند یا بیگانه، به همه از آب مفت و مجانی تعارف می کرد و مخصوصاً نسبت به افراد بیگانه بیشتر اظهار علاقه و محبت می کرد زیرا آشنا در هر حال آشناست، و دوست و آشنا احتیاج به تعارف ندارند. در هر صورت این رسم از قدیمترین ایام یعنی از زمانی که حمام خزینه به جای آب چشمه و رودخانه در امر نظافت و پاکیزگی مورد استفاده قرار گرفت، معمول گردید.

 

آداب و سنن در حمامهای ایران

 

بی فایده نیست که اطلاعات زیر درباره حمامهای قدیم و آداب حمام رفتن، از نوشته شادروان علی جواهر کلام نقل شود:

«در عهد قاجاریه حمام رفتن در فصل زمستان کار دشواری بود و غالب مردم اواخر پاییز حمام می رفتند و تا شب عید رنگ حمام را نمی دیدند. این وضع منحصر به ایران نبود، فرنگیها هم تا پیش از جنگهای صلیبی اصلاً اطلاعی از حمام نداشتند و همین که ایام جنگهای صلیبی به شرق آمدند با حمام آشنا شدند. مع ذالک باز هم تا مدتی بعد از آن حمام نرفتن در فرنگستان مد بود و مشهور است که یکی از ملکه های فرانسه همیشه افتخار می کرد که پنجسال است به حمام نرفته است.

حمامهای قدیم معمولاً چند متر از سطح کوچه و بازار پایینتر بود؛ چون اگر غیر از این می بود آب به خزانه سوار نمیشد. سر در حمام شکل دیو و رستم و یا شیطان و مالک دوزخ را نقاشی می کردند و هنوز هم بنده فلسفه آن را نفهمیده ام که نقش شیطان و دیو و رستم، با سر در حمام، چه مناسبت دارد. در هر صورت چندین پله پایین می رفتیم تا به سر بنه یا رختکن می رسیدیم. "بینه" یک حیاط سرپوشیده ای بود که وسط آن حوض بزرگی قرار داشت. اطراف بینه سکوهای بلندی دیده می شد که در آنجا رخت می کندند. استاد حمامی در کنار یکی از آن سکوها یا بالای یکی از سکوها می نشست و جعبه دخل را هم بغل دستش می گذاشت. از سقف بینه چراغ بزرگ گرد سوز و گاهی هم چهلچراغ تا بالای حوض آویخته بود. دور تا دور سکوهای رختکن تیر می گذاشتند و به آن تیرها گویهای شیشه ای رنگارنگ می آویختند. یک تغار (کاسه بزرگ سفالین) محتوی آلو و آب آلو روی چهارپایه نزدیک حوض بود و چندین کاسه کوچک با قاشقهای چوبی پهلوی تغار می گذاشتند. در ایام زمستان به جای آب آلو، لبو و آب لبو را با کمی سرکه توی تغار می ریختند. علاوه بر استاد حمامی یک نفر به نام "جامه دار" یک نفر به اسم "مشت و مالچی" و یک نفر هم به عنوان "پادو" در سر بینه حضور داشتند و تا مشتری وارد می شد، پادو کفش مشتری را زیر سکو می گذاشت و یک لنگ خشک روی سکو پهن می کرد. مشتری که لخت می شد، پادو یک لنگ دیگر به او می داد. مشتری آن لنگ دوم را به کمر می بست. لباسهایش را توی آن لنگ اول می پیچید و از سکو پایین می آمد. از دالان تاریکی می گذشت، و در صحن حمام را می گشود و توی حمام می رفت. در اینجا چند شاه نشین و چند ایوان و چند طاق نما و یک حوض کوچک آب سرد بود و کارگران داخل حمام عبارت بودند از چند دلاک و یک پادو، آبگیر و دو سه پادو....»

این نکته جالب هم ناگفته نماند که ایرانیان تا عصر قاجاریه توی خزانه حمام نمی رفتند، زیرا به گفته مورخ معاصر شادوران رحیم زاده صفوی همه حمامهای ایران، درهایش بسته بود و یک روزنه به نام آخور می ساختند که به خزانه متصل بود و از آنجا آب برداشته خود را می شستند. در آن زمان مردم توی خزانه نمی رفتند و درهای خزانه ها فقط قرن گذشته باز شد و موجب کثافت گرمابه ها گشت.


ویدیو مرتبط :
آداب معاشرت (آداب مهمانی رفتن)

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

آداب و سنن ملی و باستانی مردم ایران (2)


به مناسبت حلول سال نو 1394 خورشیدی و یادی از آداب و سنن ملی و باستانی مردم ایران

 
 
 

هفته نامه امید جوان - خسرو معتضد:

ز باغ ای باغبان ما را همی بوی بهار آید
کلید باغ ما را ده که فردامان به کار آید
(فرخی سیستانی)

نوروز و سال نو

چهارشنبه سوری، میر نوروز، آتش افروز، حاجی فیروز، هفت سین، خوش قدم و بد قدم، عبور از زیر توپ، تخم مرغ روی آینه، نارنج در کاسه آب، گاو و زمین را شاخ به شاخ می کند، شام شب عید، سبزی کوکو و رشته پلو، سیزده بدر، باغ های ایران...

یادی از آداب و سنن ملی و باستانی مردم ایران(2)

6- هفت سین

قرن هاست مردم میهن ما به گستردن هفت سین در لحظه تحویل سال اعتقاد و عادتی کهن دارند. سفره هفت سین عبارت است از سفره ای که مردم به هنگام تحویل سال می گسترندن و هفت خوردنی که نام آن با حرف سین آغاز می شود را در این سفره می نهند.

این هفت خوردنی عبارت است از: سیب، سماق، سنجد، سبزه، سرکه، سمنو و سیر. بعضی از مردمان نیز برای تربیت بخشیدن به سفره هفت سین و رنگین ساختن آن گذارتن این چیزها را بر آن واجب می شمردند: تخم مرغ پخته، بشقاب گندم و عدس سبز کرده، گلدان سنبل و نرگس، شیرینی، نان و پنیر، قدری کوک و مجموعه ای پلو، شمع گچی رنگی، آیینه و بشقابی پر از سکه های پول.

معمول بر این است که به هنگام تحویل سال چند سکه پول نقره در دست می گیرند، زیر لب دعای مقلب القلوب را بخوانند. گذاردن قرآن کریم در سفره و مطالعه آیات آسمانی آن نوعی فریضه مذهبی بود که همه به آن علاقه می ورزند.

یادی از آداب و سنن ملی و باستانی مردم ایران(2)

مردم عقیده داشتند که هرگاه در لحظه اول سال نو مرد یا زن خوش قدمی به خانه ای قدم بگذارد، ساکنان آن خانه تا آخر سال غرق آسایش و نعمت و خوشبختی خواهند بود. از این رو بلافاصله بعد از تحویل سال ، صاحبخانه ای که به برکت قدم خود معتقد بود از خانه بیرون می رفت و پس ساز چند لحظه حلقه در را به صدا درمی آورد. اهل خانه به پشت در می رفتند و از او می پرسیدند که هستی و برای چه به خانه آمده ای؟ صاحبخانه خود را معرفی می کرد و می گفت من هستم و برای شما تندرستی، سعادت و خوشبختی به همراه آورده ام.

هیچ ایرانی عادت نداشت شمع سفره هفت سین را که ساعت ها قبل از حلول سال روشن می کردند پس از تحویل سال نو خاموش کند. شمع را به حال خود می گذاردند تا آرام آرام بسوزد و شعله اش به خاموشی گراید. سفره هفت سین نیز چندین شبانه روز همچنان آراسته و دست نخورده بود و تنها مهمانان به خوردن چند دانه نقل و تخم مرغ های پخته از آن سفره رنگین قناعت می کردند.

7- عبور از زیر لوله توپ

رسم دیگری که بانوان خرافاتی سخت به آن معتقد بودند رفتن به میدان ارگ و نشستن بر توپ مروارید یا عبور از اطراف آن بود و عقیده داشتند اگر به هنگام تحویل سال نو سوار توپ باشند، حاجات آنان برآورده می شود. به همین علت غوغای عجیبی در سر تحویل سال نو در اطراف توپ در می گرفت و فراشان دولتی ناچار بودند با ترکه، بانوان را برانند.

تخم مرغ روی آیینه - نارنج در کاسه آب

در کتاب «اسفند صحرایی» و در کتاب «جنات الخلود» از عقاید جالب و قدیمی مردم قدیم خیلی زیاد یاد شده است. در همین کتاب ها نوشته شده که مردم قدیم ایران عقیده داشتند اگر در لحظه تحویل سال، تخم مرغی روی آیینه بگذارند یا نارنجی در کاسه آب بیندازند می بینند که به محض اینکه سال تحویل شد تخم مرغ روی آیینه تکان می خورد و نارنج توی کاسه آب به حرکت در می آید. علت این جریان هم این است که باز به عقیده مردم قدیم، گاوی که زمین را روی شاخ خود نگه داشته است موقع تحویل سال، زمین را از این شاخ به آن شاخ می اندازد.

9- شام شب عید

معمولا شام شب عید سبزی پلو با ماهی و کوکو یا رشته پلو بود و می گفتند سال کهنه به صورت شبح سفیدی شب سال نو به خانه می آید و می گوید کوکو. یعنی کو سهم من از شام شب عید؟

رشته پلو هم از این جهت شام فراخور شب سال نو بود که می گفتندهر کس شب سال نو رشته پلو بخورد رشته کارها تا آخر سال در دستش خواهد بود.

یادی از آداب و سنن ملی و باستانی مردم ایران(2)

در مورد کوکو بعضی هم عقیده داشتند سال کهنه به صورت یک شبح سفید رنگ شب اول سال نو به خانه می آید و وقتی می بیند که مردم خانه تکانی کرده اند و به حمام رفته اند خیلی خیلی خوشحال می شود که احترامش را نگه داشته اند. قبل از اینکه برود طاقچه و لابلای رف اتاق ها را دستمالی می کند و هی می گوید کو کو، یعنی غذای کوکویی که بنا بود امشب بخورید کجاست؟ اگر دستش به کوکو برسد خیلی خوشحال می شود والا با خاطری غمگین می رود و جایش را به سال نو می دهد.

10- سیزده بدر

به راستی چه سنت دلکشی است رسم بیرون رفتن از شهر و آبادی و فرو بردن نسیم ملایم باد فرح بخش بهاری و سرمست شدن از عطر گاو نکهت شکوفه و لاله و سنبل. چه رسم دلنوازی است رفتن به دشت و دمن، دل سپردن به صحرا و جویبار و چشمه سار و گشت و گذار در باغ و بستان این رسم جلوه قشنگ و خیره کننده ای از ذوق سلیم و زیباپرست قوم ایرانی است؛ قومی که به دقت نظر و ظرافت فکر و باریک بینی و نکته سنجی شهرت به سزا دارد.

معمول بر این است که از بامداد این روز خجسته مردم از خانه ها و شهرها بیرون بروند و در این سفر یکروزه مایحتاج خوردنی خود را همراه داشته باشند. ناهار مخصوص روز سیزده آش رشته، شامی، فسنجان، سبزی پلو، کوکو و ماهی است.

یادی از آداب و سنن ملی و باستانی مردم ایران(2)

مردم با ذوق و خوش سلیقه ایرانی یکی یا چند نوع از این غذاها را برای روز سیزده انتخاب می کنند و از آن گواراتر غذایی نمی شناسند که فراخور چنین روز شاد و طرب انگیزی باشد. چاشنی سنجش اوقات فراغت و تفرج مردم در آغوش طبیعت، بازی های شیرین دوران کودکی، الک دولک، تاب بازی، قایم باشک، یادم تو را فراموش و بالاخره رقص و پایکوبی و دست افشانی است.

سیصد سال پیش در ایران رسم بر این بود که مردمان متمکن ظروف و کاسه ها، کوزه های کهنه را در روز سیزده به در یکی پس از دیگری می شکستند و این کار را مایه یمن و منشأ برکت می پنداشتند.

در قرن هفدهم میلادی برابر مشاهده سیاحانی که از شهر بزرگ اصفهان دیدن کرده بودند، رسم بر این بود که غروب شب سیزدهم فروردین به گردش و تفریح بانوان اختصاص داشته باشد.

در این ساعات مردان در خانه می ماند و به تهیه تدارک روز سیزده سرگرم می شدند. سرتاسر شهر به تصرف زنان در می آمد و زنان آزاده به گردش در چهل محله بزرگ اصفهان می پرداختند. به دکان ها و مغازه ها که وسیله فروشندگان اداره می شد می رفتند و جامه های زری و ابریشمی گرانبها می پوشیدند و عطرهای خوش و مطبوع به تن می زدند و تا پاسی از شب رفته در گذرها می گشتند و در این ساعات هیچ مردی حق آمدن به کوچه و بازار نداشت و اگر می آمد خونش به گردن خودش بود.

بسیاری از عروسی ها و پیوندها از این غروب دلپذیر آغاز می گشت زیرا مادران و خواهران و نوجوانانی که درصدد ازدواج و تشکیل خانواده بودند در این شب دختری شایسته و لایق و پاکدامن از خیل دختران شهر را مورد نظر قرار داده و نام و نشان در خانه او را به دست می آوردند و چند روز بعد به خواستگاری عروس آینده خود می شتافتند.

مردم در تهران یکصد سال پیش روز سیزده به در از بقعه متبرکه حضرت عبدالعظیم در چند کیلومتری جنوب پایتخت و نیز سیر و سیاحت و تفرج در باغات شهر ری غافل نمی ماندند و با ماست و دوغ گوارا و کباب های معروف و لذیذ بازارچه های این شهر، شکم خود را سیر می داشتند.

برای مسافرت به حضرت عبدالعظیم مردم از قطار راه آهن معروف به ماشین دودی که در سال 1308 هجری قمری به راه افتاده بود و الاغ و قاطر استفاده می کردند. عده ای نیز به عنوان گردش و تفرج به شمیران و بلوک دوازده گانه اطراف تهران سابق مثل رودبار قصران لواسان، کن، ورامین، جاجرود و غیره می رفتند.

بین دروازه شمیران که حد فاصل شمال شرقی تهران با تجریش بود تا شمیران، بیش از چهار منزلگاه یا توقفگاه بود که مسافران در هر یک از آنها چند دقیقه ای تامل می کردند و چای و قهوه و شیرینی می خوردند تا اینکه خستگی راه را از تن به در کنند چون به شمیران می رسیدند در باغات و چمنزارهای وسیع این قصبه ییلاقی پراکنده می شدند و بساط غذا را می گستردند و ساعات خوشی را می گذراندند.