7 درس از زندگی همایون شجریان به بهانه تولد 37 سالگی‌اش


نام همایون شجریان خیلی زود در بازار موسیقی پیچید. شاید یكی از دلایلش داشتن همان فامیل شجریان به‌دنبال اسمش بود و دلیل دیگرش هم می‌توانست یك عمر بهره‌مندی از آموزه‌های استادی مثل محمدرضا شجریان باشد.





صبح بخیر:  نام همایون شجریان خیلی زود در بازار موسیقی پیچید. شاید یكی از دلایلش داشتن همان فامیل شجریان به‌دنبال اسمش بود و دلیل دیگرش هم می‌توانست یك عمر بهره‌مندی از آموزه‌های استادی مثل محمدرضا شجریان باشد. اما هرچه بود، همایون خیلی زود خودش را به جامعه موسیقی معرفی كرد و خیلی زود هم كارهای مستقلش به خانه مردم آمد. چه موسیقی سنتی را دوست داشته باشیم و چه نه، باید بپذیریم كه او یك الگوی موفق در میان هم‌نسلانش در حوزه موسیقی است و به همین بهانه سراغ مصاحبه‌های جدید و قدیمی او رفتیم، تا از رازهای موفقیتش بیشتر بدانیم.



به موقع مستقل شدن

چند سالی می‌شود كه همایون شجریان فعالیت مستقلش را هم آغاز كرده است. گرچه هنوز هم نام او یادآور نام پدر است اما كنسرت‌های اختصاصی و آلبوم‌های مستقلش توانسته تا حدودی او را از هیبت یك همخوان یا نوازنده همراه بیرون بیاورد. او احساسش نسبت به این استقلال را این‌گونه توصیف می‌كند: «لحظات بودن در كنار پدرم از بهترین لحظه‌های زندگی‌ام بوده و اگر از این به بعد فعالیت‌های انفرادی‌ام را شروع بكنم، فكر می‌كنم با چالش احساسی بزرگی روبه‌رو می‌شوم چون وقتی ایشان هست، احساس می‌كنم یكی پشتم هست. ایشان كه احتیاج به این چیزها ندارد، من نیاز دارم و احساس می‌كنم كه با او هستم، همه لحظات آن برای من ثبت خاطره است و می‌دانم كه باید قدر هر لحظه آن را دانست.»



همیشه یادگرفتن از پیشكسوت‌ها

گرچه با وجود سن‌كمش، ‌خیلی زود به اوج رسید اما هنوز هم می‌داند كه تا پایان راه خیلی مانده است. او می‌داند كه هنوز تا رسیدن به پدرش یا عبور از او خیلی فاصله دارد و می‌گوید: «از نظر خودم سبك پدرم را كمال‌یافته می‌بینم، حالا باید شخص دیگری این توانایی را در خودش ببیند كه این سبك را به جلو ببرد و آن را كامل‌تر كند یا حرف تازه‌تری داشته باشد. هر خواننده‌ای كه در این راه قدم گذاشته، باید این هدف را داشته باشد كه این كار را یك قدم جلوتر ببرد، برای من تا به این حد ارضا‌كننده بوده كه بتوانم خودم را نزدیك كنم. سعی‌ام براین بوده كه نواقص كارم را برطرف و آن را تكمیل‌تر كنم.به نظرم هنوز به آن جایی نرسیده‌ام كه بتوانم این مجموعه را یك گام به جلو ببرم.»



آرزوها كجای زندگی‌اند؟

گرچه معتقد است تا رسیدن به آنچه از خود انتظار دارد راه زیادی پیش رویش است اما همایون شجریان در مصاحبه‌ای كه در 33 سالگی‌اش داشته، گفته بود به آرزوهای جوانی‌اش رسیده است. او معتقد است تصویر امروزش همان تصویری است كه سال‌ها پیش در رویاهایش می‌پرورانده و از آنچه در دست دارد، راضی است و با اطمینان می‌گوید: «صددرصد به آن جایگاه رسیده‌ام ولی هیچ‌وقت آرزوی خاصی نداشته‌ام. همیشه در لحظه پیش رفته‌ام و فكر خاصی نسبت به این‌كه به كجا برسم نداشته‌ام.»



قدر مردم را دانستن

وقتی پا به صحنه می‌گذارد، آرام است و تا زمانی‌كه مخاطبانش به حضورش نیاز داشته باشند، به آن‌ها نه نمی‌گوید. او بهترین خاطرات سال‌های هنری‌اش را این‌طور توصیف می‌كند: «بهترین خاطرات حضور بین مردم بعد از اجرای كنسرت،  صحبت با مردم و عكس یادگاری گرفتن با آن‌هاست و این خاطره خوب مهم و چیزی است كه همیشه تكرار می‌شود چون و تكرار آن هم خوب است.»



توجه به ساده‌ترین جزئیات

خیلی‌ها می‌خوانند و خیلی‌ها به این حوزه وارد می‌شوند اما تفاوت او با كسانی كه زود می‌آیند و زود می‌روند تنها در داشتن یك صدای دلنشین و همراه‌داشتن نام شجریان نیست. او ظرافت‌های این كار را درك می‌كند و هیچ نكته كوچكی را ساده رها نمی‌كند. همایون یكی از راز‌های دلنشین‌بودن كلامش، با وجود قدیمی یا ناآشنا بودن برخی اشعاری كه انتخاب می‌كند را این‌گونه توضیح می‌دهد: «بسیاری از شنوندگان می‌گویند وقتی این اشعار به تصنیف یا آواز بیان می‌شود معنی آن را تازه می‌فهمیم، یعنی باید با آواز به آن كلام روح داد و معنی آن را در ذهن و جان شنونده چندبرابر كرد. برای من هیچ محدودیتی وجود ندارد و هر شاعری چه گمنام و چه نام‌آور اگر شعری زیبا و عمیق سروده باشد از آن استفاده می‌كنم.»



قدر موقعیت‌ها را دانستن

فرزند شجریان بودن، آن هم فرزندی كه توان خواندن و پیروی از الگو‌‌های پدر را دارد، به‌خودی خود افتخار بزرگی است.اما آیا فرزند همه بزرگان، لزوما خودشان انسان‌های بزرگی می‌شوند؟ این موقعیتی است كه خیلی‌ها قدر نمی‌دانند؛ اما همایون از آن دسته نیست. خودش درباره شروع كار و ادامه‌دادنش می‌گوید:«در شروع كار خیلی كم‌سن بودم، 16،17 سالم بود. خب این تجربه خاص با نوازندگی تنبك شروع شد و طی سالیان بعد، آواز هم به آن اضافه شد. در تمام این سال‌ها نوازنده تنبك و نوازندگی تنبك و آواز خواندن برای من تجربیات بسیار گرانقدری بوده كه افتخار داشتم در كنار هنرمندان گوناگون روی صحنه بروم. فكر می‌كنم كه این اتفاقی خیلی مهم، چه در زندگی شخصی و چه در زندگی هنری من بوده و سعی كرده‌ام از این تجربیات استفاده درست داشته باشم، هم برای پیشبرد كارم و هم برای اجرای آن.



آموختن، آموختن، آموختن...

می‌گوید كه هیچ زمانی از یادگرفتن بازنایستاده اما به آنچه دارد مغرور نیست و هنوز هم در پی آموختن است. خودش توضیح می‌دهد: «سعی من در این است كه چیز نادانسته‌ای برایم باقی نماند و همه‌چیز را تجربه كنم، البته هیچ‌وقت نمی‌توانم بگویم كه همه راه را رفته‌ام و همه‌چیز را می‌دانم. من باید بازهم تجربه كنم و كار هزار زاویه و گوشه دارد.»


ویدیو مرتبط :
آن پنالتی معروف (به بهانه تولد 66 سالگی پاننکا)

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

7 درس از زندگی ‌رویا نونهالی به بهانه تولد 49 سالگی‌اش


رویا نونهالی شاید در دنیای رسانه‌ها كم‌حرف باشد اما حرف برای گفتن بسیار دارد. به همین دلیل، تنها با نگاهی به مصاحبه او با «مشق آفتاب»، می‌توانیم یك دنیا درس بگیریم.





صبح بخیر: رویا نونهالی شاید در دنیای رسانه‌ها كم‌حرف باشد اما حرف برای گفتن بسیار دارد. به همین دلیل، تنها با نگاهی به مصاحبه او با «مشق آفتاب»، می‌توانیم یك دنیا درس بگیریم. او كه دانش آموخته نقاشی است، سابقه فعالیت در كنار برجسته‌ترین كارگردانان ایران را در كارنامه دارد و تاكنون چند سیمرغ را از جشنواره فیلم فجر به خانه برده است. اما نونهالی فقط یك بازیگر موفق نیست بلكه حرف‌هایی خواندنی و شنیدنی هم دارد. او كه برای خیلی از ما تصویرگر دنیای زنان است، بهمن ماه 1390، 49 ساله شد. به همین بهانه نگاهی به گفته‌های مطبوعاتی‌اش می‌اندازیم تا از جملاتش، درس بگیریم.



موفقیت را حاصل تعامل می‌داند

رویا نونهالی كه در سال‌های فعالیتش جای خیلی از زنان این خاك نشسته، صحبتی از جنگ میان زنان و مردان به میان نمی‌آورد. او معتقد است، هر جامعه و حتی هر خانواده، موفقیتش را مدیون تعامل 2جانبه مردان و زنان و مادران و پدران است.‌ رویا نونهالی در چنین خانواده‌ای متولد شده و می‌گوید: «در خانواده ما آدم بودن حرمت خودش را دارد. قرار است آدم‌ها به قدر آدم بودن‌شان حرمت داشته باشند. اگر بهترند حتما حرمت بیشتری دارند. در مورد پدرم این برداشت با نوعی مهربانی و عاطفه نسبت به ما كه دخترانش هستیم و مادرم كه حتما خیلی مهم است و دوست داشتنی، همچنان جریان دارد. این شیوه‌ای است كه یك مرد در زندگی با همسر و 5 دخترش اختیار كرده است و حتما نقش مدیریت مادرم را باید در گیومه گذاشت. حتی می‌توان گفت این شیوه‌ای است كه مادرم (یك زن) در زندگی با همسر و 5 دخترش اختیار كرده است.» بر همین اساس او می‌گوید: «شیوه زندگی مشترك را زن و مرد مشتركا ترتیب می‌دهند. فرهنگ زیستن زن و مرد در جامعه هم تابع همین تعامل 2جانبه است كه باید به توفیق و باور مفهوم موفقیت در جامعه ختم شود.»



زن بودن را یك مانع در زندگی‌اش نمی‌داند

رویا نونهالی می‌خواهد كه با تمام وجود زندگی كند. او می‌گوید: «هرگز آرزوی مردن نكرده‌ام. با همه مشكلات و معضلات هرگز، حتی برای یك آن ذوق و شوق زن بودن را از دست نداده‌ام. این یك واقعیت است و شعار هم نمی‌دهم. خلأ‌هایی در زندگی هست كه باعث می‌شود انسان آرزو كند، كاش در موقعیت‌ فعلی‌اش قرار نداشت؛ حالا فرقی نمی‌كند این انسان زن باشد یا مرد. شاید یك مرد هم بعضی مواقع به‌دلیلی مسئولیت‌هایی كه به گردن دارد آرزو كند كه‌ای كاش زن بود.»



بی‌طرفانه، برای همنوعانش حرمت قائل است

رویا نونهالی نگاه ویژه‌ای به زندگی و قرارداد‌هایش دارد. تعریف او از حقوق‌بشر، ساده اما تامل‌برانگیز است. او معتقد است: «قرار نیست تمام حرمت آدمیزاد به میزان توفیقش بستگی داشته باشد. دركل آدمیزاد عنوان نماینده‌ای برای پروردگار روی زمین صاحب حرمت است و همه نمایندگان همه مجالس به یك اندازه توانایی و حرمت ندارند اما نماینده مجلس باید ذاتا محترم باشد. در روزگار معاصر به‌همین حرف‌ها و حرمت‌ها می‌گویند حقوق بشر.»



نقش را بازی نمی‌كند، نقش را می‌سازد

رویا نونهالی از آن دسته بازیگرانی نیست كه در هر فصل و هر سال با كار جدیدی به سینما یا تلویزیون بیاید. او محدود اما آگاهانه انتخاب می‌كند و به همین دلیل در ذهن‌ها می‌ماند. نونهالی می‌گوید: «من بازیگرم و در بین چیزهایی كه به من پیشنهاد می‌شود نقشی را انتخاب می‌كنم، بعد سعی می‌كنم نقش را در متن دنیای نمایشی به سمت ویژگی‌های متناسب با نقش كه با دیدگاه من موافق‌اند و باعث می‌شوند نقش را دوست داشته باشم، هدایت كنم. این شیوه ممكن است باعث شود كم‌كم نقش‌های كمتری به تو پیشنهاد شود ولی در عین حال اكثر پیشنهادها قدری نزدیك به انتخاب‌های تو باشند.»



به موفقیت خودش ایمان دارد

او خودش را یك فرد موفق می‌داند و معتقد است: «تعریف موفقیت هم سخت است و هم آسان. همان سهل‌ممتنع معروف. سخت است اگر معنای موفقیت، رسیدن باشد. رسیدن به چیزی كه خودت می‌خواهی یا عرف و عادت و ارزش‌گذاری اجتماعی از تو می‌خواهد و آسان است اگر بپذیری كه موفقیت می‌تواند به این معنا باشد كه بدانی چه كاری از دستت برمی‌آید و با شناخت توانایی‌های خودت بهترین خودت باشی. در مورد خودم، بله، من احساس می‌كنم موفقم؛ چون همیشه خواسته‌ام و سعی كرده‌ام نمانم، در جا‌نزنم و در حركت باشم تا شاید كاشف بهترین كیفیت خودم باشم.»



در انتخاب كارش  وسواس دارد

بعید است كه كاری از او دیده باشیم اما نقشش را فراموش كرده باشیم. او راز ماندگار شدن نقش‌هایش را اینگونه بیان می‌كند: «دوست ندارم نقش زن بی‌دست و پا‌ و بی‌عرضه و نیازمند قیم را بازی كنم. اگر مرد هم بودم خوشم نمی‌آمد نقش چنین مردی را بازی كنم. مگر آن‌كه می‌توانست جایی، خود را از مهلكه برهاند. آدم‌ها دوست دارند با نقش‌های نمایشیِ ثابت قدم و قابل‌قبول همدل شوند. «قابل‌قبول» نكته مهمی است؛ «قابل‌قبول» در مورد توانایی‌های یك آدم، در مورد یك نقش نمایشی یعنی این‌كه بتواند «بهترینِ خودش» باشد و وقتی درباره نقش و نمایش حرف می‌زنیم، نقش‌های متفاوت با حافظه كوتاه‌مدت بیننده زیبایی پیدا ‌كند و چه بهتر اگر حتی در حافظه بلندمدت او هم بماند.»



حرف‌های ساده را جدی می‌گیرد

اهل كلیشه‌پردازی نیست اما از ساده‌ترین حرف‌هایی كه كمتر به ذهن‌مان می‌آیند، زیبا‌ترین تفسیرها را ارائه می‌دهد. از نظر او مشكل جامعه ما و هر جامعه دیگر، فراموش كردن همین حرف‌های ساده است. نونهالی می‌گوید: «چقدر حیف كه بعضی حرف‌های خوب حیف می‌شوند. آنقدر گفته می‌شوند، تكرار می‌شوند و نادیده گرفته می‌شوند كه از رمق می‌افتند. مثل «عدالت» كه از حضرت‌علی(ع) نقل است، یعنی هر چیز در جای خود و چقدر حیف كه اجرای این جمله به ظاهر ساده كار دشواری است. تشخیص جای درست هر چیز كار ساده‌ای نیست. تشخیص دادن كار ساده‌ای نیست و هر چه دنیا شلوغ‌تر می‌شود، كار سخت‌تر می‌شود.»