گفتگو با کاپیتان کم حرف پرسپولیس


محمد نوری برخلاف خیلی ها که هر روز روزشان را با مصاحبه و حاشیه آغاز می کنند، از رسانه گریزان است و شاید همین موضوع باعث شده تا حرف و حدیث های زیادی همیشه پشت سر این بازیکن خوش نقش پرسپولیس باشد.





مجله تماشاگر:
 محمد نوری برخلاف خیلی ها که هر روز روزشان را با مصاحبه و حاشیه آغاز می کنند، از رسانه گریزان است و شاید همین موضوع باعث شده تا حرف و حدیث های زیادی همیشه پشت سر این بازیکن خوش نقش پرسپولیس باشد.

کاپیتان سرخ پوشان که فصل پیش را خوب به پایان نبرد و نتوانست جام جهانی را تجربه کند، قصد دارد یکی از بازیکنان تیم ملی در جام ملت های آسیا باشد. با محمد نوری در حاشیه تمرین پرسپولیس صحبت کردیم و او از دوران سربازی اش، علی کریمی، قراردادش با پرسپولیس و همچنین کروش با ما صحبت کرد. با هم مصاحبه کاپیتان کم حرف پرسپولیس را می خوانیم.

پرسپولیس 94-93 را چطور می بینید؟

- به نظر من فصل جدید برای پرسپولیس یک فصل خوب و موفقی خواهد بود. خوشبختانه باشگاه توانست اکثر بازیکنان فصل گذشته را حفظ کرده و با اضافه کردن چند بازیکن جدید خواسته های کادر فنی را برآورده کند. من به شخصه به پرسپولیس امسال خوشبین هستم و امیدوارم سال خوبی داشته باشیم.

اگر قرار به مقایسه باشد فکر می کنید پرسپولیس امسال از سال گذشته بهتر است یا نه؟

- قطعا وقتی بازیکنان یک فصل در کنار هم بازی کرده اند و به درک متقابل از یکدیگر در طول یک فصل رسیده اند، در فصل جدید این هماهنگی و درک متقابل تقویت می شود؛ بنابراین فکر می کنم امسال از سال پیش نتایج بهتری بگیریم. هر چند که بازی ها را با یک مساوی آغاز کردیم. به نظر من یک تیم وقتی در اسکلتش دست نمی برد بهتر می تواند در مسابقات ظاهر شود.

محمد نوری: سه سال خدمت کرده ام!

به نظر محمد نوری یک بازیکن چطور می تواند در باشگاهی چون پرسپولیس ماندگار شود؟

- اینکه یک بازیکن بتواند در باشگاهش سال ها دوام بیاورد خیلی سخت است و باید آیتم های زیادی را برای ماندگار شدن در یک باشگاه در نظر بگیریم. من بیش از 5 سال است که در پرسپولیس دوام آورده ام. در این 5 سال فشار روحی و روانی زیادی را تحمل کرده ام. وقتی شما در باشگاهی چون پرسپولیس بازی می کنید، مردم از شما توقع دیگری دارند تا در باشگاهی که تماشاگر ندارد یا خیلی توی چشم نیست. در این 5 سال مردم از من توقع داشتند همیشه بهترین باشم.

از حضور در پرسپولیس خسته نشدی؟

- من از بچگی پرسپولیس را دوست داشتم و واقعا از حضور در این تیم به خودم می بالم. همیشه محبت مردم را دیده ام و آنها در کنار من و تیم بوده اند. شاید اگر در تیم دیگری بودم نمی توانستم به این شکل کار کنم. درست است یک بازیکن در پرسپولیس جو روحی و روانی زیادی را تحمل می کند اما حضور هواداران همیشه به لحاظ روحی به من کمک زیادی کرده است. به شخصه دوست دارم تا آخر عمر فوتبالم در پرسپولیس بمانم.

فکر می کنی بتوانی تا آخر فوتبالت در پرسپولیس دوام بیاوری؟

- تا جایی که بتوانم و قدرت داشته باشم دوست دارم در پرسپولیس فوتبالم را تمام کنم اما اگر روزی مرا نخواهند یا از لحاظ فنی نتوانم به تیم محبوبم کمک کنم، خیلی راحت جدا می شوم. پرسپولیس باشگاهی است که بازیکنان بزرگی در آن بازی کرده اند و برای همین از بچگی دوست داشتم در چنین باشگاهی فوتبال بازی کنم. خوشحالم که در پرسپولیس یک قهرمانی و یک نایب قهرمانی به دست آورده ام و نظر مردم روی من مثبت است.

اما گفته می شود دو مرتبه با قلعه نویی برای رفتن به استقلال مذاکره داشته ای؟

- در مورد فصل نقل و انتقالات صحبتی ندارم چرا که در این فصل خیلی از باشگاه ها به بازیکنان پیشنهاد می دهند. فعلا که می بینید در پرسپولیس هستم.

پس از باشگاه هایی چون استقلال و تراکتورسازی پیشنهاد داشته ای؟

- هر بازیکنی در فصل نقل و انتقالات پیشنهاداتی دارد و این دلیل نمی شود که بگوییم این بازیکن بی تعصب است یا اینکه چرا مذاکره کرده است. من از مربیانی که در فصل نقل و انتقالات با من تماس گرفته اند تشکر می کنم و به آنها هم زمانی که با من تماس گرفتند گفتم که دوست دارم در اختیار پرسپولیس باشم مگر اینکه مرا نخواهند. هیچ زمان نخواستم از پرسپولیس جدا شوم چرا که معتقدم در زندگی نباید دنده عقب بروم. برای کمک به پرسپولیس همه کار می کنم.

محمد نوری تا حالا پیشنهاد از اروپا هم داشته است؟

- پیشنهاد اروپایی تا حالا نداشته ام و فقط پیشنهاداتی از قطر و امارات داشته ام. خیلی علاقه به بازارگرمی و شایعه پراکنی ندارم.

اما خیلی ها با همین شایعه پراکنی ها رقم قراردادشان را بالا می برند.

- تا حالا در مورد پیشنهاداتم بازارگرمی نکرده ام و هرگز دروغ نگفته ام. متاسفانه خیلی ها به دروغ می گویند از فلان کشور پیشنهاد دارند در صورتی که نه کسی به آنها پیشنهاد داده و نه چنین چیزی بوده است. خیلی دنبال بازارگرمی نیستم. البته باید بگویم که پیشنهادات خوبی از داخل کشور داشته ام که در نهایت قبول نکردم.

تو هم مانند خیلی از بازیکنان که پیشنهادی ندارند و می گویند که به خاطر پرسپولیس و استقلال پیشنهاداتشان را رد کرده اند، پیشنهادهای کشورهای عربی را قبول نکردی؟

- نه اینطوری که می گویید نیست. من دو بار از قطر و امارات پیشنهاد داشتم که یکسری به خاطر سربازی نتوانستم بروم و سری بعد هم به دلیل اینکه لیگ امارات به اسم لیگ خلیج عربی نام گذاری شد نتوانستم به لیگ امارات بروم.

قبول داری محمدنوری در چند سال اخیر در فوتبالش نوسان زیادی داشته است؟

- بله قبول دارم نوسان زیادی داشته ام و دلیل آن هم تغییر پست من بوده است. من همیشه از اول فوتبالم به عنوان بازیکن پشت فوروارد بازی می کردم اما به تشخیص سرمربی تیم در بعضی مواقع به عنوان هافبک دفاعی و کناری به کار گرفته شده ام و وقتی یک بازیکن یکی خط عقب می آید، شرایط فنی اش هم تغییر می کند. سر همین موضوع می گویند که دچار نوسان شده ام که خودم هم همین موضوع را قبول دارم و وقتی پستم تغییر می کند، فوتبالم هم دچار نوسان می شود.

جدا از تغییر پست قبول داری از لحاظ فنی هم دچار افت شده ای؟

- این موضوع یک بحث فنی می طلبد که باید ساعت ها در مورد آن صحبت کرد اما به طور کلی باید بگویم که 9-8 سال است که برای تیم ملی بازی می کنم و حضور در باشگاه بزرگی چون پرسپولیس هم که همه تو را زیر ذره بین قرار می دهند باعث شده که خسته باشم. وقتی در پرسپولیس بازی می کنی و همه بازی هایتان پخش مستقیم است همه توقع دارند 90 یا 100 باشی.

محمد نوری: سه سال خدمت کرده ام!

به نظر می رسد محمد نوری درخصوص تیم ملی خیلی خوش شانس نیست، جام جهانی برزیل را هم از دست دادی...

- من در زمان مربیگری قلعه نویی در جام ملت های مالزی حضور داشتم اما در آخرین لحظات از لیست بیرون آمدم. قلعه نویی به من اعتقاد داشت و فوتبال مرا می پسندید که البته فکر می کنم آن زمان چون 23 ساله بودم تشخیص دادند که از لیست بیرون بیایم. من هم خیلی ناراحت نشدم چرا که به آینده امیدوار بودم. در زمان دایی هم چند بازی برای تیم ملی انجام دادم و فکر می کنم از آن زمان علی دایی به فوتبال من اعتقاد پیدا کرده است. در زمان جام ملت های قطر که سرمربی تیم ملی افشین قطبی بود برای تیم ملی بازی کردم، گل هم زدم. دوست داشتم در این جام جهانی هم بازی کنم اما چون در پرسپولیس کم بازی می کردم، کی روش مرا خط زد.

اگر کی روش قراردادش را با تیم ملی تمدید کند، فکر می کنی شانس حضور در تیم ملی را داشته باشی؟

- کروش همیشه به من اعتقاد داشته و فکر می کنم به دلیل اینکه در چهار بازی آخر پرسپولیس کم بازی کرده ام مرا خط زد وگرنه می توانستم یکی از بازیکنان حاضر در جام جهانی باشم. می خواهم این فصل آنقدر خوب بازی کنم تا بتوانم جزو نفرات ثابت تیم ملی در جام ملت های آسیا در استرالیا باشم.

درخصوص کی روش بحث های زیادی در این مدت مطرح است. به نظر تو که با او کار کرده ای ارزش کی روش برای فوتبال ما 30-20 میلیارد است و او می تواند برای فوتبال ایران مفید باشد؟

- در مورد کی روش نیازی به تعریف و تمجید من نیست؛ اینکه او مربی بزرگی است مشخص است. مربی که در منچستر و رئال مادرید کار کرده نیاز به تعریف ما ندارد. من با کی روش کار کرده ام و تفکر و تمرینات او را فوق العاده می دانم.

فکر می کنم اگر محمد نوری چند سال پیش فوتبالش را در سپاهان ادامه می داد می توانست نسبت به پرسپولیس موفق تر باشد؟

- من فوتبالم را مدیون سپاهان هستم و در سپاهان بود که فوتبال من دیده شد. من دو سال برای سپاهان بازی کردم و در آن دو سال 8 گل برای این تیم به ثمر رساندم اما در سه سال اول حضورم در پرسپولیس 37 گل و پاس گل برای این تیم در کارنامه ام ثبت شد؛ پس می بینید که موفقیتم در پرسپولیس چندین برابر سپاهان بود.

قبول داری در این چند سال اخیر خیلی توی چشم نیستی؟

- به خاطر اینکه خیلی اهل حاشیه و مصاحبه نیستم و چون حاشیه ندارم شاید کمتر دیده می شوم. در پرسپولیس خیلی ها به حاشیه ها نگاه می کنند وگرنه من جزو اولین هافبک های گلزن در تاریخ پرسپولیس هستم.

پس دلیل دیده نشدنت را فقط به حاشیه ها مرتبط می دانی نه مسائل فنی.

- به نظر من رسانه ها روی عملکرد بازیکنان تاثیر زیادی دارند و نمی شود این موضوع را کتمان کرد اما شخصیت من طوری است که خیلی اهل مسائل حاشیه ای نیستم. دوستان زیادی در مطبوعات دارم اما ترجیح می دهم تمرکز و فکرم را روی بازی بگذارم تا مصاحبه کردن و حاشیه های مرسومی که همه می دانیم وجود دارد.

قبول داری خیلی از فوتبالیست ها با مصاحبه کردن و حاشیه داشتن، عمر فوتبالی شان را زیاد می کنند.

- من در حال حاضر کاپیتان پرسپولیس هستم و وظیفه سنگینی برعهده دارم و معتقدم نمی شود هر دقیقه مصاحبه کرد. من سعی می کنم همیشه از رسانه ها دوری کنم و برای همین زیاد اهل مصاحبه کردن نیستم.

بابت این مصاحبه نکردن ها ضرر هم کرده ای؟

- بله؛ اما برای من مهم نیست که بابت مصاحبه نکردن و حاشیه نداشتن ضرر کنم چون شخصیتا آدم رسانه ای نیست.

محمدنوری چقدر از این فوتبال درآمد داشته و چقدر ضرر کرده است؟

- من خیلی از این فوتبال طلب دارم و تقریبا در هر باشگاهی که بوده ام 20 درصد از پولم را نداده اند و چون شرایط طوری نبوده که بتوانم این طلب ها را وصول کنم، پیگیر هم نبودم. امیدوارم شفاف سازی هایی که سازمان لیگ انجام داده باعث شود تا نه تنها درآمد بازیکنان شفاف شود بلکه دریافتی بازیکنان از باشگاه ها شفاف سازی گردد.

محمد نوری: سه سال خدمت کرده ام!

به طور میانگین چقدر از باشگاه ها که در آنها بازی کرده ای طلب داری؟

- علاقه ای ندارم رقم بگویم. حرف زدن در مورد چیزی که گذشته فایده ای ندارد.

تو به عنوان بازیکنی که در اوج مجبور شدی خدمت سربازی ات را سپری کنی، در مورد باشگاه های نظامی که حاصل دسترنج دیگر تیم ها را استفاده می کنند، چیست؟

- این موضوع قطعا به ضرر باشگاه هایی است که این بازیکنان را پرورش داده اند. به نظر من باید یک کار اصولی روی بحث بازیکنان سرباز صورت بگیرد تا هر باشگاه بتواند از 2 تا 3 سرباز استفاده کند. به نظر من بحث جعل کارت های معافی هم به دلیل همین قانون اشتباه است. بازیکنانی که چنین تخلفاتی کرده اند خیلی مقصر نیستند. اگر هر باشگاه بتواند دو یا سه سرباز در اختیار داشته باشد، دیگر چنین اتفاقاتی رخ نمی دهد.

خود تو به عنوان یک بازیکن که سربازی رفته چقدر از این بابت ضرر کرده ای؟

- فکر کنم من بیشتر از همه ضرر کرده ام؛ چرا که 7 سال پیش به دلیل مشمول بودنم یک میلیون دلار ضرر کردم.

چرا؟

- زمانی که برای سربازی به صباباتری رفتم، باشگاه الظفره امارات حاضر بود سالی 500 هزار دلار با من قرارداد ببندد و پیشنهادشان هم 2 سال بود. من نه تنها از نظر مالی در آن زمان ضرر کردم بلکه به جای 2 سال، 3 سال سربازی ام طول کشید. مسئولان باشگاه صباباتری طوری طول دادند که سربازی من 3 ساله شد.

دوران سربازی برای یک فوتبالیست چطور می گذرد؟

- باور کنید آن زمان مثل کابوس برای من گذشت. فکر کنید بازیکن تیم ملی باشی و در اوج فوتبالتان که همه به شما توجه می کنند باید با سر کچل به خدمت سربازی بروی. اوایل سربازی ام خیلی به من سخت گذشت. البته مسئولان پادگان آموزشی در آن مدت خیلی به ما احترام گذاشتند اما تصور کنید بازیکن تیم ملی باید رژه نظامی و کارهایی از این قبیل را انجام دهد!

کدام قسمت از دوران سربازی ات را هرگز فراموش نمی کنی؟

- سه روز اول کابوس وار بر من گذشت و باورم نمی شد محمد نوری، بازیکن تیم ملی باید پُست بدهد اما کم کم کنار آمدم و شرایط خوب گذشت تا دو ماه آموزشی ام تمام شد.

در بحث جعل کارت های معافی به نظرتو بازیکن مقصر است یا باشگاه؟

- بازیکن جوان است و دوست دارد به فوتبالش ادامه دهد. به نظر من آنها گول خورده اند و کسی که به آنها پیشنهاد داده و از آنها پول گرفته باعث شده تا این بازیکنان هم فکر کنند مشکل شان حل شده. به نظر من باید به این موضوع منطقی فکر کرد و به دنبال منبع اصلی ماجرا بود نه حذف بازیکنان. این مشکلی نیست که حل نشود و آنها اشتباه کرده اند و به خاطر اینکه زحمت می کشند و فوتبال بازی می کنند تا دل مردم شاد شود، باید با آنها برخورد مناسبی شود.

چرا در جامعه ما اینقدر بحث قرارداد بازیکنان مطرح است و از سوی مردم دنبال می شود؟

- متاسفانه یکسری جریانات را طوری پیش بردند تا همه فکر کنند فقط فوتبالیست ها پول های میلیاردی می گیرند، در صورتی که این موضوع اصلا صحت ندارد. کسانی که به دنبال ارقام قرارداد فوتبالیست ها هستند بروند قرارداد بازیکنان والیبال و بسکتبال را هم ببینند که به اندازه فوتبالیست ها می گیرند و مالیات هم نمی دهند.

تو به عنوان یکی از فوتبالیست های گرانقیمت چقدر از مبلغ قراردادت را دریافت می کنی؟

- من و خیلی از فوتبالیست ها عملا سالی 20 تا 30 درصد از قراردادمان را نمی گیریم. شما جریمه ها را هم به این موضوع اضافه کنید؛ عملا می بینید که در طول فصل، 40 درصد از قراردادمان را هم دریافت نمی کنیم اما جو را طوری خراب کرده اند که فکر می کنند همه فوتبالیست ها میلیاردر هستند.

گویا با باشگاه پرسپولیس دو قرارداد بسته بودی و این موضوع برای تو مشکلاتی به وجود آورد؟

- اصلا چنین چیزی صحت ندارد و قرارداد من شفاف بود. نه زیرمیزی دادند و نه زیرمیزی گرفتم. خدا را شکر همیشه شفاف عمل کرده ام. امسال هم بازیکنان به خاطر پرسپولیس همه تخفیف دادند و قراردادها همه زیر میلیارد بود و خیلی از بازیکنان 400 تا 500 میلیون به باشگاه تخفیف دادند.

فصل پیش بازیکنان پرسپولیس مصاحبه کردند و گفتند برای نان شبشان هم مانده اند و این موضوع باعث انتقادهای زیادی از شما شد.

- اصلا چنین چیزی صحت ندارد. بحث ما این بود که قراردادی که بسته می شود باید به آن متعهد باشند. وقتی می گویند 100 هزار تومان می دهیم، نباید 20 هزار تومان بدهند. این رفتار درست نیست و اعتراض بازیکنان هم به این موضوع بود وگرنه کسی برای نان شبش نمانده است.

اکثر فوتبالیست ها خرج چند خانواده را می دهند اما به چشم نمی آید. خدا را شکر که بستری فراهم شده تا به افراد نیازمند کمک کنیم. بحث همه ما عمل کردن به تعهدشان بود و دیدید که نه اعتصابی در کار بود و نه بحث دیگری و توانستیم نایب قهرمان شویم. به اعتقاد من با شرایطی که فصل پیش داشتیم بهترین نتایج تاریخ باشگاه پرسپولیس را رقم زدیم.

چقدر مطمئنی که امسال باشگاه به تعهداتش عمل کند؟

- رحیمی آمده تا به پرسپولیس کمک کند و همه تلاش می کنند تا مشکلات برطرف شود. درست است که پول پارسال ما را هنوز تسویه نکرده اند و پول امسال را هم هنوز نداده اند اما باشگاه قول داده تا به تعهداتش عمل کند. برای پاک کردن بدهی های پرسپولیس چند سالی باید صبر کرد.

یعنی امسال شاهد اعتصاب و مصاحبه های آنچنانی نیستیم؟

- هر کاری بکنیم یک حرفی درمی آورند. امسال شرایط قراردادی بازیکنان خوب بود و جو خوبی در تیم حاکم است. دیگر قراردادها متمم ندارد و خود من هم خیلی به دنبال بحث رقم قرارداد نبودم. قراردادم را سفید امضا کردم تا هر چه خود آقای دایی صلاح دانستند در آن بنویسند.

محمد نوری: سه سال خدمت کرده ام!

به نظر می رسید با دایی اختلاف سلیقه داری اما در نهایت در پرسپولیس ماندی.

- من در تیم ملی و پرسپولیس با علی دایی کار کردم و او جزو اشخاص مورد علاقه من است. امسال هم او روی من حساب کرده و من می خواهم به علی دایی کمک کنم. متاسفانه چون زیاد اهل مصاحبه نیستم شایعه های زیادی برای من درست می کنند.

نظرت در مورد خداحافظی علی کریمی چیست؟

- علی آقا کاپیتان من بوده و علاقه زیادی به او داشتم. به نظرم علی کریمی می توانست دو سه سال دیگر بازی کند. در مدتی که با علی کریمی همبازی بودم، چیزی جز خوبی از او ندیدم و امیدوارم تجربیاتش را در مربیگری در اختیار جوانان بگذارد.

به نظر تو علی کریمی در پرسپولیس از فوتبال خداحافظی می کرد، بهتر نبود؟

- همه فوتبالیست ها دوست دارند در تیم محبوبشان از فوتبال خداحافظی کنند. من هم مثل خیلی ها دوست داشتم او در پرسپولیس از فوتبال خداحافظی می کرد. فوتبال حرفه ای است و خود علی کریمی که افتخارات زیادی را به دست آورده این موضوع را می داند که بعضی وقت ها نمی شود در تیم محبوبت از فوتبال خداحافظی کنی؛ مانند رائول که نتوانست در رئال از فوتبال خداحافظی کند.

چقدر بابت لباس و تیپت در ماه هزینه می کنی؟

- هزینه زیادی نمی کنم اما طرفدار چند برند خاص هستم و دوست دارم هر لباس جدیدی که می آید بپوشم. برایم مهم است که چطور لباس بپوشم اما نمی توانم رقم مشخصی را به شما بگویم. علاقه ام به مد 50-50 است.

تا حالا شده پیشنهاد بازی در فیلم یا سریال داشته باشی؟

- بله؛ پیشنهاد داشتم ولی چون قبول نکردم نمی خواهم اسم ببرم. یکی از کارگردانان معروف سینما پیشنهاد بازی در فیلمش را به من داد اما چون توانایی اش را نداشتم، قبول نکردم.

قول قهرمانی را به هواداران می دهی؟

- تمام تلاشمان را می کنیم تا دل هواداران را شاد کنیم. پرسپولیس امسال پتانسیل قهرمانی را دارد و امیدوارم روزهای خوبی برای ما رقم بخورد.


ویدیو مرتبط :
گفتگو با پرسپولیسی ها در اولین محرم بدون کاپیتان

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

حرف های تلخ و تکان دهنده همسر کاپیتان پرسپولیس از آخرین شب حیاتش



اخبارورزشی,خبرهای ورزشی,نوروزی

هنگام پخش بازی های پرسپولیس، به دور از چشمان بچه ها گریه می کنم؛
حرف های تلخ و تکان دهنده همسر کاپیتان پرسپولیس از آخرین شب حیاتش

همسر هادی نوروزی گفت: «وقتی بالای سر موبایل هادی رفتم یادم افتاد که او رمز موبایلش را عوض کرده و من رمز جدید را نمی‌دانستم و به سر خودم کوبیدم.»

سال 1394 برای پرسپولیسی‌ها و به خصوص خانواده نوروزی یکی از تلخ‌ترین سال‌ها بود چرا که هادی نوروزی کاپیتان پرسپولیس در حالی که تنها 30 سال و 3 ماه سن داشت به دلیل عارضه قلبی در خواب از دنیا رفت تا شوک بزرگی به جامعه فوتبال، هواداران پرسپولیس و بخصوص خانواده‌اش وارد شود.

با این همه شاید بتوان عنوان کرد که بیشترین فشار روحی روانی به همسر مرحوم نوروزی وارد شد به طوری که او حالا باید برای دو فرزندش هم پدر باشد و هم مادر.

خانم معصومه ابراهیم‌پور همسر مرحوم هادی نوروزی حالا پس از گذشت بیش از 5 ماه از فوت کاپیتان فقید پرسپولیس بهتر می‌تواند از روزهایی که هادی در میان آن‌ها نیست و همچنین لحظات پایانی عمر کاپیتان سرخپوشان صحبت کند.

اظهارات همسر مرحوم نوروزی را در ادامه می خوانید:

 * قطعا سال 94 سخت‌ترین سال زندگی شما بوده است می‌خواهیم برای شروع مصاحبه از روزهایی که بدون هادی نوروزی گذشته است صحبت کنید.
- روزهای تلخ هنوز هم می‌گذرد و تمام شدنی نیست. فکر نمی‌کنم هیچگاه به نبودن هادی عادت کنم. 9 مهرماه یک شب واقعا سخت برای ما بود. یک ورزشکار حرفه‌ای فقط 15 دقیقه از خوابش گذشته که ناگهان قلبش می‌ایستد و فوت می‌کند. شما حساب کنید زنی که در زندگی عادی از حشرات هم می‌ترسد از صدای تنفس سنگین همسرش از خواب بیدار شود. همه چیز را به چشم خودم دیدم. هادی عزیزترین شخص زندگی من بود. آن شب عزیزترین نفر زندگی‌ام مقابل چشمان خودم از دنیا رفت. وقتی هادی آنطور نفس می‌کشید فکر می‌کردم خواب بد می‌بیند هر کار می‌کردم که بیدار شود بیدار نمی‌شد. یک لحظه دستم به پیشانی هادی خورد و دیدم صورت او پر از عرق سرد است.
 
* وقتی این صحنه را دیدید چه کار کردید؟
- آن قدر شوکه شده بودم که گفتم هادی داری می میری؟ اولین کاری که کردم این بود که در اتاق هانی را قفل کردم که اگر از اتاق بیرون آمد صحنه‌های بد را نبیند. وقتی هانی روی زمین می‌افتاد من به سختی او را بلند می‌کردم اما آن زمان خدا آن قدر به من قدرت داد که او را به هر زحمتی بود بلند کردم. عزیزترین شخص زندگی‌ام جلوی خودم پر پر می‌شد و کاری نمی‌توانستم بکنم. وقتی آن صحنه را دیدم تمام بدنم می‌لرزید.

 

چون صدای تنفس هادی در ذهنم بود. هنوز هم این کابوس با من است و نمی‌توانم آن شب و آن لحظات را فراموش کنم. تمام صحنه‌های آن شب و حتی بیمارستان رفتن هادی هنوز هم در ذهن من است. از آن شب به بعد زندگی برای ما به شکل دیگری شده است و من به همراه دو بچه شرایط‌مان فرق کرده است. من باید هانی و هانا را خوب و بدون استرس بزرگ کنم. باید با همه این شرایط و سختی‌ها مبارزه کنم.
 
* همه کسانی که هادی نوروزی را در زمان حیاتش می‌شناختند می‌دانستند او فردی اهل خانواده است.
- بله. باور کنید تمرینش که تمام می‌شد اولین کاری که می‌کرد با من تماس می‌گرفت و حال من و بچه‌ها را می‌پرسید. نزدیک خانه که می‌شد تماس می‌گرفت تا ما آماده باشیم بیرون برویم. شما حساب کنید که با همه این مسائل باید زندگی را دوباره بسازید. آنهم در حالی که مسیر زندگی ما به کل عوض شده است. هر لحظه هادی مقابل چشمان من است و هر کجا که می‌روم او را می‌بینم. من نمی‌گویم به دیگران که از دست دادن شوهر سخت نیست اما برای من شرایط سخت‌تر است چرا که هر جا می‌روم یاد و عکس او مقابل چشمان من است.

* بازی‌های پرسپولیس را می‌بینید؟
- باور کنید الان که بازی‌های پرسپولیس از تلویزیون پخش می‌شود و می‌‌دانم هادی در زمین نیست و بازیکن دیگری جای او بازی می‌کند حسادت نمی‌کنم اما نمی‌توانم فوتبال را ببینم و به اتاق می‌روم و به دور از چشمان بچه‌ها گریه می‌کنم.

 

البته هانی زمانی که پدرش زنده بود همه بازی‌های پدرش را می‌دید اما الان که پدرش فوت شده با ذوق بیشتری بازی‌ها را می‌بیند. وارد ششمین ماه فوت هادی شدیم اما روزها و دقیقه‌ها برای من به اندازه یک سال می‌گذرد. البته خیلی‌ها می‌گویند چقدر زود گذشت اما هر لحظه‌اش برای من به اندازه یک عمر می‌گذرد. این 6 ماه به اندازه 60 سال برایم گذشته است. بچه‌ها بزرگتر شدند اما لذت بزرگتر شدن آنها این بود که خود هادی بود و این روزها را می‌دید. نمی‌دانید وقتی بچه‌ها با هادی بازی می‌کردند او چه ذوقی می‌کرد.
 
* از لحظه‌های آخر زندگی هادی صحبت کنید و اینکه در آن لحظات چه به شما و هادی گذشت؟
- هادی از جمله افرادی بود که نوشیدن چای را خیلی دوست داشت و من هر روز صبح که او می‌خواست به تمرین برود حتما چای تازه دم به او می‌دادم. چای خوردن من با هادی بود اما حالا که او نیست دیگر لب به چای نمی‌زنم و نخواهم زد. صبح روز چهارشنبه 8 مهر هانی مدرسه بود و هادی شب قبل کتاب‌های درسی او را جلد کرده بود و کتاب‌ها را به هانی داد تا با آنها به مدرسه برود.

 

هادی هر روز صبح خودش هانی را تا دم در می‌برد و او را تحویل سرویس می‌داد و امکان نداشت روزی این کار را نکند. هادی همه کارهای هانی را انجام می‌داد و حتی بند کفش او را می‌بست و یادم می‌آید روزهای اولی که هادی فوت شده بود و می‌خواستم بند کفش او را ببندم کلی گریه می‌کردم. صبح روز چهارشنبه وقتی می‌خواست به تمرین برود به من گفت شب با چند نفر از دوستان و آشنایان صحبت کنم تا شب به منزل ما بیایند. هادی به من گفت برای شام غذا درست نکنم چرا که خودش می‌خواست غذا بخرد اما با خودم گفتم برای اینکه نشان دهم چقدر هادی را دوست دارم خودم غذا درست می‌کنم. هادی به دلیل اینکه بیرون زیاد غذا می‌خورد علاقه‌ای به غذای بیرون نداشت و ترجیح می‌داد غذای خانگی بخورد.

* حتما شما برای آن شب غذا درست کردید.
- من با هادی تماس گرفتم و گفتم شام را خودم درست می‌کنم اما او گفت تو بچه کوچک داری و کار برایت سخت می‌شود. هادی جزو بازیکنانی بود که حتی اگر مصدوم بود و تمرین نمی‌کرد بر سر تمرین حاضر می‌شد. حتی موقعی که پایش را عمل کرده بود با عصا به تمرین می‌رفت. آن روز صبح و بعد از ظهر تمرین داشتند در حالی که او مصدوم بود. به همین دلیل به هادی گفتم ظهر چهارشنبه بعد از تمرین به خانه بیاید. آن روز کلی سختی کشیدم تا غذایی که هادی دوست داشت را برایش بپزم. ظهر چهارشنبه هادی با من تماس گرفت و گفت که برای ناهار نمی‌توانم بیایم و پیش دکتر علیپور می‌روم تا فیزیوتراپی کنم. بعد از تمرین عصر بود که هادی به خانه آمد و ذهنش خیلی مشغول بود به طوری که حتی یادش رفت برای میهمانان شیرینی بگیرد.
 
* همان شب بود که هادی تربت کربلا را به شما داد؟
- بله هادی که به خانه آمد یک بسته به من داد که من گفتم این چیست و او گفت که این تربت کربلاست. من پرسیدم که باید این تربت را چه کار کنی. هادی گفت به من گفتند که تربت کربلا را با آب قاطی کن و بخور. من گفتم تربت را نخور این تربت را روی کشاله پایت بمال تا مصدومیتت خوب شود. هادی هم گفت که شب وقتی خواستم بخوابم این تربت را روی پای مصدومم می‌مالم تا ان شاءالله هر چه زودتر خوب شوم و فردا تمرین کنم.

 

آن شب هادی خیلی حالش خوب بود و کلی با هانا و هانی بازی کرد. میهمانان آن شب ساعت 1 بامداد می‌خواستند به خانه‌شان بروند که هادی گفت بیشتر بمانید آن هم در حالی که همیشه چه میهمان داشتیم و چه نداشتیم هادی امکان نداشت 11 و نیم شب به بعد بیدار باشد. آن شب اما اولین باری بود که به میهمانان می‌گفت بمانید. برای من جالب بود که چرا هادی این حرف‌ها را می‌زد. حتی ساعت 2 صبح که میهمانان می‌خواستند بروند هادی می‌گفت بیشتر بمانید. میهمانان که رفتند هادی مشغول بازی کردن با هانا بود و برای او شعر می‌خواند.

* بعد از آن هادی چه کار کرد؟
- هادی بعد از این کارها به اتاق رفت و هانا را در آغوش گرفت اما چند دقیقه بعد در حالی که من اصلا صدا نکرده بودم گفت بله من را کار داری و از اتاق بیرون آمد. من که متعجب شده بودم گفتم من اصلا تو را صدا نکردم. برایم عجیب بود که چرا هادی با خودش حرف می‌زد.

 

هادی به من گفت معصومه تو مرا صدا کردی که گفتم من اصلا تو را صدا نکردم چرا که فکر می‌کردم خوابیدی اما هادی گفت یک نفر مرا صدا زد. من فکر کردم چون هادی خیلی خوابش می‌آید این طور شده است. هادی به اتاق خواب رفت و وقتی من او را دیدم فهمیدم که هانا را بغل کرده و با هم خوابیده‌اند البته وقتی بیشتر دقت کردم متوجه شدم که هانا خواب است و هادی هنوز نخوابیده است. صبح پنجشنبه هادی 10 تمرین داشت. به من گفت می‌خواهم فردا با تیم تمرین کنم. با تعجب از او پرسیدم تو که هنوز خوب نشدی و باید دو ماه دیگر صبر کنی. هادی گفت امروز دور زمین دویدم و درد نداشتم و از طرفی هم برانکو به من گفته تو کاپیتان تیم هستی و تمرین کن تا بازیکنان هم با جدیت تمرین کنند.

 * و بعد آن اتفاق عذاب‌آور افتاد.
- 3 و 30 دقیقه صبح بود که هادی خوابید در حالی که خیلی دلشوره داشتم. تازه در حال خوابیدن بودم که صدای تنفس هادی مرا از جا پراند. او به سختی نفس می‌کشید. هادی به سختی تنفس می‌کرد و فکر کردم او خواب بد می‌بیند و به او گفتم هادی بیدار شو خواب بد می‌بینی. چند بار او را صدا کردم اما او تکان نمی‌خورد.

* بعد از اینکه این اتفاق افتاد شما چه کردید؟
- اجازه بدهید این را بگویم. شب قبل از این اتفاقات برای هادی پیامکی آمد. خواستم گوشی او را باز کنم که دیدم رمز موبایلش را عوض کرده است. البته هادی همیشه عادت داشت که رمز گوشی‌اش را که عوض می‌کند، به من بگوید. آن شب یادم رفت که از هادی بپرسم رمز تلفن همراهش چیست.

 

زمانی که آن شب حال هادی بد شد من به سرعت به سراغ تلفن همراهش رفتم تا با دوستانش تماس بگیرم. وقتی بالای سر موبایل هادی رفتم یادم افتاد که او رمز موبایلش را عوض کرده و من رمز جدید را نمی‌دانستم و به سر خودم کوبیدم که حالا چطور می‌توانم به دوستانش خبر دهم چرا که شماره موبایل هیچ کدام از دوستانش را نداشتم. با خانه برادرش هم تماس گرفتم اما آنها عادت داشتند تلفن خانه را از پریز بکشند. انگار همه چیز دست به دست هم داده بود تا هادی آن شب از بین ما برود. در این حین بود که با اورژانس تماس گرفتم و به همسایه‌ها گفتم این اتفاق افتاده. بعد برای امتحان کردن همان رمز قدیمی موبایل هادی را زدم که دیدم تلفنش باز شد و فهمیدم که دوباره رمز قبلی را روی تلفن همراهش گذاشته است. باورتان نمی‌شود بگویم تمام عکس‌های هانا با پدرش در موبایل هادی بود و اگر تلفنش باز نمی‌شد هانا هیچ گاه عکس‌های با پدرش را نداشت اما هادی رمز قبلی را روی موبایلش گذاشت تا دخترش بعدها بتواند عکس‌های کودکی خود را با پدرش ببیند.

 

در بیمارستان پرستاران می‌گفتند او تمام کرده اما من نمی‌توانستم باور کنم. آن روز بهترین نعمت خدا که طلوع خورشید است را در بدترین روز زندگی‌ام دیدم. در حیات بیمارستان آتیه تک و تنها بودم که هادی فوت شده بود و همان زمان خورشید طلوع کرد. خیلی سخت بود و دیگر از این اتفاق بدتر در زندگی برایم رخ نمی‌دهد.
 
* حتی قبل از فوت هادی گفته می‌شد شما برای هادی هم همسر بودید هم مادر. از آن روزها صحبت کنید.
- ما از بچگی با هم بودیم. خانه پدری من و پدر هادی 20 متر هم با هم فاصله نداشت. در ابتدا ما کپورچال زندگی می‌کردیم و 10 ساله بودم که به بابل رفتیم اما احد برادرم با هادی رابطه گرمی داشت. هادی در ابتدا کشتی‌گیر بود و به همین دلیل پدرم در بیشتر اردوها کنار او بود. من 16 ساله بودم که با هادی 20 ساله نامزد کردم. در تمام سختی‌های هادی من کنارش بودم. همراه با هادی درد پاهایش را من هم حس می‌کردم و همیشه در کنارش بودم. درد کشیدن‌های هادی هیچ گاه یادم نمی‌رود. من یک دختر 17 ساله بودم که از شمال به تهران آمدم و واقعا سختی زیادی کشیدم. همه سختی‌ها را به خاطر عشقی که به هادی داشتم به جان می‌خریدم.

* هادی بازیکنی بود که سه گل در دربی زد و سه پاس گل در این بازی داده بود اما کمتر کسی یادش می‌آید که او اهل کری‌خوانی بوده باشد. او فرد درونگرایی بود و آیا با شما که همسر و شریک زندگی‌اش بودید از ناملایماتی که وجود داشت درد و دل می‌کرد؟
- آخرین درددل هادی این بود که یک روز به من گفت به نظر تو من دیگر باید برای پرسپولیس چه کاری می‌کردم که نکردم؟ گفت من سه گل در دربی زدم و 8 سال هم در پرسپولیس کار کردم.بارها من را بازیکن ذخیره گذاشتند اما آنقدر تلاش کردم تا به ترکیب اصلی برگردم. هادی به من گفت یادت می‌آید به پدیده چطور گل زدم که گفتم کاملا یادم است و او گفت که دیگر کسی نمی‌تواند این طور گلی بزند.

 

هادی عادت نداشت از خودش تعریف کند اما زمانی که در خلوت بودیم گاهی حتی بغض شبانه‌اش می‌ترکید و گریه می‌کرد. حتی زمانی که در استادیوم به او فحاشی کردند گریه کرد اما همیشه می‌گفت که عزت را خدا باید بدهد نه بنده خدا. هادی همیشه به سه گلی که در دربی‌ها زده بود افتخار می‌کرد و می‌گفت هر بازیکنی آرزویش است که یک گل در دربی بزند. هادی به من می‌گفت کار دیگر مانده که من برای پرسپولیس نکرده باشم؟ من به هادی می‌گفتم که کار تو عالی بوده و هادی می‌گفت که وقتی فوتبالم تمام شود با افتخار به تلویزیون نگاه می‌کنم و دیگر حسرتی به دل ندارم.

 * داستان شادی بعد از گل هادی چه بود که قلب نشان می‌داد؟
- راستش نمی‌دانم. یک بار اینکار را انجام داد و من به او گفتم هادی راستش را بگو قلب را برای که نشان دادی؟ او گفت آرم پرسپولیس در وسط دستانم بود و آن قلب را برای شما که خانواده‌ام است نشان دادم.هادی می‌گفت که این شادی گل حسی بوده و از طریق حسش به او الهام شده بود که این کار را بکند. من تعجب می‌کنم که هادی چرا با سکته فوت شد؟ البته او فرد درونگرایی بود و هانی هم به پدرش رفته است. وقتی فیلم‌های پدرش را به او نشان می‌دهم بغض می‌کند ولی گریه نه.

 

یادم می‌آید یک بار هادی گل زد و اینقدر به او فحاشی شده بود که در بغل محسن بنگر گریه می‌کرد و جالب اینجاست هر کسی برای هادی کلیپ می‌سازد از این عکس استفاده می‌کند که البته این عکس مرا آتش می‌زند.از همه می‌خواهم اگر می‌خواهند برای هادی کلیپی بسازند از این عکس استفاده نکنند.

* از روز تشییع پیکر هادی خاطره‌ای دارید؟
- باورتان نمی‌شود وقتی به استادیوم آزادی آمدم و دیدم 30 هزار نفر هادی را تشویق می‌کنند واقعا ناراحت شدم چرا که هیچ گاه روی سکوها آنطور که هادی را روز تشییع جنازه تشییع کردند در زمان بازی کردنش تشویق نکردند. هادی گل می‌زد یا پاس گل می‌داد کسی دیگر را تشویق می‌کردند. البته الان مردم لطف زیادی به ما دارند و من از همه آنها ممنونم. هنوز که هنوزه باور نمی‌کنم که دیگر هادی بین ما نیست.

 

حتی میدانی که در بابل به نام او ساخته شده به نام مرحوم هادی نوروزی نیست .به هادی نمی‌آید که به او بگویند مرحوم نوروزی. باورم نمی‌شود که دیگر هادی به خانه نمی‌آید و هنوز وسایلش را جمع نکردم. هنوز هم منتظرم که هادی برگردد. اگر همان طور که هادی روز تشییع جنازه تشویق شد در زمان زنده بودن تشویق می‌شد او فوت نمی‌کرد.

 

اخبار ورزشی - فارس