گفتگو با پدر مریم میرزاخانی


کمیته «مدال فیلدز» در توصیف او نوشت: چیره دست در گستره قابل توجهی از تکنیک ها و حوزه های متفاوت ریاضی، او تجسم ترکیبی کمیاب است از توانایی تکنیکی، بلندپروازی جسورانه، بینش وسیع و کنجکاوی ژرف.





مجله همشهری دانستنیها - علی رنجبران، علی سیف اللهی: کمیته «مدال فیلدز» در توصیف او نوشت: چیره دست در گستره قابل توجهی از تکنیک ها و حوزه های متفاوت ریاضی، او تجسم ترکیبی کمیاب است از توانایی تکنیکی، بلندپروازی جسورانه، بینش وسیع و کنجکاوی ژرف.» و برای همه اینها جایزه مشهور به «نوبل ریاضیات» را به «مریم میرزاخانی»، ریاضیدان ایرانی و استاد دانشگاه استنفورد اهدا کرد.

مدال فیلدز بالاترین جایزه ای است که یک ریاضیدان می تواند دریافت کند. میرزاخانی نخستین ایرانی و اولین زنی است که از آغاز اهدای مدال فیلدز و تاریخ 78 ساله آن، به این مدال دست پیدا کرده. بعد از این جایزه، نام میرزاخانی تیتر بیشتر خبرگزاری های جهان شد و رسانه هایی مثل واشنگتن پست و گاردین با او مصاحبه اختصاصی کردند و همواره از میرزاخانی به عنوان اسطوری ای عجیب و شگفت انگیز در عالم ریاضیات نام بردند.

گفتگو با پدر مریم میرزاخانی

او هم در مصاحبه های مختلف وقتی درباره دوران کودکی و مدرسه اش پرسیده بودند، در جواب همه آنها گفته بود؛ خوش شانس است چون وقتی دوره ابتدایی را تمام کرده ،جنگ ایران و عراق به پایان رسیده و توانسته به مدرسه فرزانگان (زیر نظر سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان) برود و خانواده اش در همه این سال ها از مدرسه تا روزگار زندگی در ینگه دنیا از او حمایت کردند. حالا ما نشسته ایم رو به روی بزرگ تر آن خانواده.

 رو به روی مهندسی «احمد میرزاخانی»، پدر ملکه ریاضی ایران. پدری که قبل از شهرت و جایزه جهانی دخترش هم شناخته شده بود. چون او سال های زیادی است که رئیس هیات مدیره مجتمع آموزشی نیکوکاری «رعد» است و روزگارش را آنجا می گذراند؛ یک مهندس برق که سال ها دلگرمی فرزندانش بوده. او برای ما از دوران درس و مشق میرزاخانی تا این روزهایش می گوید.

لذت حل مساله


مریم سومین فرزند خانواده میرزاخانی هاست. او دو برادر و یک خواهر بزرگتر هم دارد. دختری که پدرش می گوید اوایل هیچ فرقی با بقیه هم سن و سال هایش نداشته؛ «مریم مثل همه بود. درس خواند و بالا رفت. با کوشش و تلاش.» از زندگی روزمره این دختر در دوران مدرسه که می پرسیم، جواب می شنویم: «ساده، مثل همه، به درس و مشق و مطالعه می گذشت.»

گفتگو با پدر مریم میرزاخانی

ریاضیات اما از روزگاری همه زندگی اش می شود، چرا ریاضی؟ «ریاضی چون منطق دارد، آدم را جذب می کند. آدم در علوم تجربی تجربه عینی دارد، اما در ریاضیات تجربه ذهنی دارد و لذت حل یک مساله آدم را سر ذوق می آورد. رسیدن به یک راه حل انسان را راضی می کند. وقتی این علاقه ایجاد شد، رفت دنبال کارش و کار و فکر کرد و نتیجه کارش را گرفت.»

میرزاخانی کوچک هم همین حرف پدرش را بارها تایید کرده؛ «بدون علاقه به ریاضی ممکن است آن را سرد و بیهوده بیابید. اما زیبایی ریاضیات خود را تنها به شاگردان صبور نشان می دهد. پرارزش ترین بخش مطالعه ریاضی لحظه ای است که می گویی «آها!»، ذوق کشف و لذت فهمیدن چیزی جدید. احساس ایستادن بالای یک بلندی و رسیدن به دیدی شفاف و واضح.» میرزاخانی پدر می گوید او از اول به ریاضی علاقه داشت، برای همین همه تمرکزش را گذاشت روی آن؛ «از همان دوران دبیرستان فهمید که استعداد ریاضی دارد. مدرسه تیزهوشان هم که می رفت فهمید به ریاضی علاقه دارد.»

دختر اولین ها


15-16 ساله که بوده، می دانسته قطعا می خواهد ریاضی بخواند و در دبیرستان و دانشگاه ادامه اش بدهد. برای همین تصمیم گرفته در المپیاد ریاضی شرکت کند؛ «امتحان المپیاد بسیار مهم بود و در فضایی قرار گرفت که علاقه اش تخصصی تر شد.» المپیادی که قرار بود فقط 20 نفر از ده ها هزار شرکت کننده انتخاب شوند؛ «یادم می آید در امتحانی که ایشان برای المپیاد داشت، 60هزار نفر شرکت کردند.نمرات آن موقع این طوری نبود که یکی 14 بشود و یکی 19.

گفتگو با پدر مریم میرزاخانی

همه در حد 19.99، 19.98 و... بودند. همه خوب بودند. استعدادها واقعا در حد خوبی بود. مریم بین 60 هزار نفر، در بین 20 نفر اول قرار گرفت و رفت برای دور بعدی. در بین آنها باز هم خوب بود.» اسفندماه 1376 اتوبوس حامل دانشجویان ریاضی شرکت کننده در بیست و دومین دوره مسابقات ریاضی دانشجویی که از اهواز راهی تهران بود، به دره سقوط کرد و شش نفر از دانشجوهای نخبه ریاضی دانشگاه صنعتی شریف که اغلب از برگزیدگان المپیادهای ملی و بین المللی ریاضی بودند؛ جان خودشان را از دست دادند و مریم میرزاخانی از جمله دانش آموزان بازمانده این سانحه بود.

پدرش می گوید آن روزها تهران بوده؛ «وقتی خبر را شنیدم با دانشگاه تماس گرفتم تا از احوال بچه ها باخبر شوم. حادثه تلخی برای همه ما بود.» میرزاخانی اولین دختری بود که در المپیاد ریاضی ایران طلا گرفت. اولین کسی که دو سال مدال طلا گرفت و اولین فردی بود که در آزمون المپیاد ریاضی نمره کامل گرفت؛ 14 از 14. هنوز هم عاشق ریاضی است؛ «هنوز هم بیشتر از کتاب های درسی، کتاب های دیگر را مطالعه می کند. کتاب هایی خارج از محدوده ای که در کتاب های درسی بحث می شود. به خصوص در ریاضی که مسائل زیادی وجود دارد و فکر انسان را به کار می اندازد.»

تصمیم آسانی نبود

برای دانشگاه و انتخاب رشته هیچ تردیدی نداشته؛ یک کلام، ریاضی. ریاضی محض. پدرش می گوید از اول هم تصمیم نداشت مثل او مهندسی برق بخواند؛ «با هم درباره رشته اش مشورت می کردیم. اما هرکسی استعداد و قابلیت خاصی دارد. ریاضی گرایش های کاربردی و محض دارد، اما ایشان بیشتر به ریاضیات محض علاقه داشت. این نکته به علاقه شخصی طرف بر می گردد. علاقه ایشان به ریاضیات محض مشهود بود. اصولا تمرکز روی علاقه نکته مهمی است.»

رفت دانشگاه شریف و شد دانشجوی ریاضی محض شریف. لیسانس اش را که گرفت، تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل برود دانشگاه هاروارد؛ «مریم رفت آنجا چون رشته تحصیلی اش را بهتر می توانست ادامه بدهد. امکان رشدش بیشتر بود. وقتی در این سطح می روی حتما امکانات بیشتری هم داری.» تصمیمی که پدرش می گوید با آن مخالفت نکرده اما آسان هم نبوده؛ «مخالفت نداشتم اما آدم حتما ناراحت می شود. حتی پرزدن یک گنجشک هم آدم را ناراحت می کند.»

گفتگو با پدر مریم میرزاخانی

یک جوان ایرانی


برای خبر مدال فیلدز، اولین نفری که با مهندس میرزاخانی حرف زده، خود مریم بوده؛ «قبل از اینکه جایزه را ببرد؛ خودش زنگ زده بود، گفته بود.» حس و حالش موقع شنیدن خبر؟ «بیشتر از این در زندگی ام چه می خواهم؟ شک نکنید لحظه باشکوهی در زندگی آدم است.» میرزاخانی پدر می گوید این اتفاق پیام ها و دستاوردهای زیادی دارد؛ «جوانان ما استعدادهای شگرفی دارند و به خاطر همین در مجامع بین المللی موفق هستند. از جمله در ریاضی، مریم میرزاخانی نمادی است از همین جوانان ایرانی.

فلات ایران این خصوصیت را داشته که دانشمندان بزرگی در آن زندگی کرده اند. پیام جایزه مریم این است که جوانان امروز ما در جهان می توانند موفقیت های بزرگی کسب کنند. ما ایرانی ها در علوم پایه مثل ریاضی بزرگانی مانند خوارزمی را داشتیم. الگوریتم میراث او است. ریاضیات در جوامع آن زمان به قدری اهمیت داشته که علومی مانند الجبر از زمان های قدیم در بین ایرانی ها و جوامع اسلامی اهمیت داشته.» می پرسیم اگر اینجا بود بازهم می توانست همین قدر بدرخشد، می گوید: «ممکن بود. بعضی وقت ها آدم در مسیری می افتد و فضای کاری و اساتید موثرند. باید بیشتر به آنها امکانات بدهیم.»

گفتگو با پدر مریم میرزاخانی

دوست دارم برگردد


مهندس میرزاخانی می گوید آخرین باری که مریم به ایران آمده، دو سال پیش بوده؛ «در تمام مدتی که او آنجا بوده، همدیگر را در مسافرت ها دیده ایم. هم او آمده، هم ما رفتیم. خداوند فرزندی هم به او داده که پنجمین نوه و البته نوه از راه دور ماست، نوه اینترنتی!» می پرسیم میرزاخانی کوچک قرار است به ایران برگردد یا نه، جواب می دهد: «خودم دوست دارم برگردد. باید زمان کمی بگذرد و بچه شان بزرگتر شود. باید شرایط را دید.»


ویدیو مرتبط :
‫مریم میرزاخانی که بود ؟‬‎

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

گفتگو با مریم میرزاخانی؛ملکه ایرانی ریاضی!



اخبار,اخباراجتماعی,مریم میرزاخان

 

 اخباراجتماعی - گفتگو با مریم میرزاخانی؛ملکه ایرانی ریاضی!

از زمان المپیاد ریاضی، البته وقتی وارد تیم المپیاد ریاضی شدم نمی‌خواستم ریاضی بخوانم، فکر می‌کردم که مهندس شوم ولی بعد با کلاس‌هایی در دانشگاه شریف و برخوردهایی که با بچه‌های سال‌های بالاتر از خودمان داشتیم نه تنها من که بقیه بچه‌هایی که هم‌دوره بودیم هم تصمیم گرفتیم ریاضی بخوانیم.

این مصاحبه را چند تن از دانشجویان انجام داده اند که در مجله دنیای اقتصاد منتشر شده است:

از چه زمانی تصمیم گرفتید به‌طور جدی به ریاضی بپردازید؟
از زمان المپیاد ریاضی، البته وقتی وارد تیم المپیاد ریاضی شدم نمی‌خواستم ریاضی بخوانم، فکر می‌کردم که مهندس شوم ولی بعد با کلاس‌هایی در دانشگاه شریف و برخوردهایی که با بچه‌های سال‌های بالاتر از خودمان داشتیم نه تنها من که بقیه بچه‌هایی که هم‌دوره بودیم هم تصمیم گرفتیم ریاضی بخوانیم.

از کی فهمیدید استعداد بالایی در ریاضی دارید؟
در المپیاد ریاضی. من در مصاحبه‌های دیگر هم این حرف را زده‌ام. به‌طور کلی علوم دیگر را هم دوست داشتم، مثلا با دوستانم آزمایش‌های علمی انجام می‌دادیم. ولی به ریاضی به‌طور خاص در دوره المپیاد ریاضی و کامپیوتر علاقه‌مند شدم. یک مقداری هم واقعا در زمان جوانی و نوجوانی، ذهن انسان طور دیگری فکر می‌کند. انسان وقتی به 20 سال پیش نگاه می‌کند و می‌بیند که چه فاکتورهایی برایش مهم بوده‌اند، خودش هم تعجب می‌کند و می‌گوید مگر من این‌طوری فکر می‌کردم. چیزهای هیجان‌انگیز برای جوان‌ها مهم است. مثلا برایشان رقابت مهم است، این‌که هیچ دختری در تیم المپیاد نبوده انگیزه‌بخش است.

آیا می‌توانید یکی از کارهای ریاضی خود مثلا همین کاری که به خاطر آن فیلدز گرفتید را به زبان ساده توضیح دهید؟
نه. خیلی کار سختی است. یک مصاحبه‌ای من با مجله کوانتا کرده‌ام که Simons Foundation آن را روی سایتش منتشر کرده و در آنجا کار من برای شخص غیرمتخصص توضیح داده شده است. خودتان هم حتما می‌دانید که بیان مطالب پیشرفته به زبان ساده چقدر سخت است. ولی در این مصاحبه کسی که با من حرف زده، خودش دکترای ریاضی دارد و رشته‌اش هم نسبتا به من نزدیک است و کارش هم الان نوشتن مطالب علمی به زبان ساده و ساده کردن مطالب برای عموم است و این کاری است که آدم متخصص خودش را می‌خواهد و واقعا سخت است، ولی زمینه کاری‌ام در واقع می‌شود نظریه رویه‌های ریمانی، نظریه ارگودیک و سیستم‌های دینامیکی.

به‌عنوان یک مادر، چطور بین کار سنگین ریاضی و مادر بودن توازن برقرار می‌کنید؟
خیلی سخت است. البته شدنی است و ارزش انجام دادنش را دارد. خواه ناخواه میزان کار را کم می‌کند. یعنی اگر کسی فکر کند که هم می‌توانم یک خانواده خیلی خوب و با ارتباط قوی داشته باشم، هم کارم به همان سرعت قبل پیش برود این طور نیست، باید به هر حال هزینه بکند. البته برای پدر هم سخت است و این کمی بستگی دارد که پدر و مادر چقدر تقسیم کار بکنند، چه‌قدر برای بچه‌شان وقت بگذارند.

دوست دارید بچه تان ریاضی‌دان شود؟
برایم فرقی نمی‌کند. امیدوارم که او و کلا همه بچه‌ها، ریاضی را جدی بگیرند. دوست ندارم مثل افرادی شود که تا صحبت از ریاضیات می‌شود می‌گویند من از ریاضی هیچ چیز نمی‌دانم، یعنی اصلا به خود امکان نمی‌دهند که به آن فکر کنند، البته در ایران خیلی این‌طور نیست ولی در آمریکا زیاد پیش می‌آید. ریاضی به درست فکر کردن کمک می‌کند. حتی یک پزشک یا کسی که کار دیگری هم می‌کند، اگر ریاضی‌اش قوی باشد، می‌تواند جلو باشد.

در طول روز چه قدر کار می‌کنید؟
خیلی بستگی دارد به روز و زمان و....

مثلا در زمان اوج کارتان؟
خیلی متغیر است.البته کسی که بچه کوچک دارد، از 9صبح وقت دارد تا پنج بعد از ظهر. بعدش دیگر وقت ندارد. می‌توانی مثلا بروی در پارک و به‌طور کلی فکر بکنی، ولی اینکه بنشینی و کار جدی بکنی نمی‌شود.

قبل از اینکه بچه داشته باشد چه طور؟
قبلش شاید بیشتر بود. ولی اصولا کار ریاضی به‌صورت خطی جلو نمی‌رود. گاهی مثلا قرار است یک مقاله را تمام کنید، یا مثلا باید آخرین نسخه‌اش را آماده کنید، خب باید بیشتر کار کنید، ولی در سایر مواقع این‌طور نیست که اگر بیشتر کار کنید بهتر باشد. مهم‌ این است که انگیزه‌تان را حفظ کنید و به آن مسأله‌ای که فکر می‌کنید، در یک مدت طولانی فکر کنید.

 

میزان پیشرفت ممکن است بعضی روزها زیاد و بعضی روزها کم باشد. علاوه بر این کارهایی از قبیل جلسات دانشگاه و صحبت با دانشجویان دکترا نیز هست که به هر حال وقت می‌گیرد. هرچه‌قدر انسان جوانتر باشد، ذهنش بازتر است برای فکر کردن. دلیلش این است که مشغله خارجی کمتری دارد، با گذشت زمان مشغله‌ها و نگرانی‌های انسان بیشتر می‌شود، به همین دلیل از زمانی که جوان هستید و ذهنتان باز است، بهترین استفاده را بکنید.

شما به غیر از فعالیت ریاضی و بودن با خانواده، چه علایق و فعالیت‌های دیگری دارید؟
در حال حاضر، همین دو تا را اگر بتوانم انجام دهم، خیلی خوشحالم. (خنده)

سابق چه طور؟
قبلا خواندن رمان و کتاب را خیلی دوست داشتم.

شما دو سال عضو تیم المپیاد ریاضی بوده‌اید، می‌خواهم بدانم چه‌قدر از موفقیت خود در ریاضی را تحت تأثیر فعالیت در دوران المپیاد ریاضی می‌دانید؟
خیلی‌اش را. چون اگر المپیاد نبود، اصلا ریاضی نمی‌خواندم.

از نظر علمی چطور؟
از نظر علمی هم خیلی از افرادی که بعدا در زندگی‌ام تأثیر گذاشتند و خیلی از بهترین دوستانم را در دوره المپیاد ریاضی پیدا کردم که بعدها در خیلی از قسمت‌های مختلف ریاضی به من کمک کردند.

آیا هنوز هم به شهودها و ایده‌های آن زمان باز می‌گردید؟
نه، الآن دیگر اگر شما آن شش سؤال المپیاد ریاضی را به من بدهید، فکر نمی‌کنم بتوانم یکیش را هم حل کنم. حتی الآن اگر سوال‌های کتاب نظریه اعدادی را که با رؤیا بهشتی نوشتیم از من بپرسند، من لزوما نمی‌توانم حل کنم. چون اصلا مدل فکری آدم عوض می‌شود.

 تفاوتش مثل تفاوت کسی است که در طول زندگی‌اش ورزش می‌کند ولی یک زمانی هم تمرین می‌کند برای اینکه مسابقه بدهد. در آن دوره‌ای که تمرین می‌کند، آمادگی‌اش برای مسابقه بهتر است، ولی ریاضی‌دان بودن مثل این است که بخواهید در طول عمرتان ورزش کنید. اینکه در 18 سالگی ورزش کنید خیلی فرق می‌کند با اینکه همیشه ورزش کنید.


اخباراجتماعی - دنیای اقتصاد