کی گفته مورینیو بیشتر از علیفر می فهمه؟ (1)


سرهنگ علیفر می گوید کسی نیمه پر لیوان را نگاه نمی کند. می گوید انتقاد زیاد است و به خصوص رسانه ها روی او زوم هستند.

هفته نامه تماشاگران امروز - سیامک رحمانی، هیوا یوسفی، فاطمه پاقلعه نژاد: سرهنگ علیفر می گوید کسی نیمه پر لیوان را نگاه نمی کند. می گوید انتقاد زیاد است و به خصوص رسانه ها روی او زوم هستند. می گوید تنها کسی است که شایستگی دارد در زمان گزارش فوتبال تحلیل فنی هم ارائه دهد چون مدرک مربیگری A دارد. می گوید در مجموع بهترین گزارشگر ایران است. مشکلی هم با واژه «ادعا» ندارد. اگرچه این توصیف برای کسی که مورینیو و گواردیولا را هم مربی نمی داند و می گوید در لیگ ایران هم نباید تیمی دست شان داد، هیچ اغراق آمیز نیست.

سرهنگ علیفر می گوید کمتر تن به مصاحبه می دهد چون همه مصاحبه ها شده کل کل درباره مواضع فنی او اما دوباره که برای مصاحبه می نشیند بیش از هر چیز درباره همین مواضع حرف می زند؛ درباره اینکه تقریبا همه مربیان دنیا غیرمنطقی اند و حرف حساب توی گوش شان نمی رود. درباره اینکه او سعی می کند با گزارش هایش فوتبال را به راه راست هدایت کند.

می گوید که بی تاثیر هم نبوده اما بیش از هر چیز دلش برای یک تیم غنچ می زند تا بدهند دستش و او ایده های دفاع پوششی اش را در آن پیاده کند. شاید این آرزوی ازلی ابدی مردی باشد که حالا – شاید بعد از جواد خیابانی – سیبل شماره دو دوستداران فوتبال است.

اما درباره علیرضا علیفر جز مرغ یک پای دفاع پوششی اش، نکات جالب دیگری هم برای دانستن هست؛ تعصبش به چند چهره جوان موسیقی و علاقه شدیدی که می گوید به سینما و فیلم دیدن دارد.

کی گفته مورینیو فوتبال را بهتر از من می فهمد؟ (1)

با او درباره همه این چیزها حرف زده ایم. با این تاکید مداوم که درباره همکارانم نمی خواهم اسمی بیاید و حرفی بزنم. با این تاکید که درباره سنم چیزی نپرسید چون نمی گویم. درباره سن بچه هایم هم نمی گویم. با این تاکید که نه از نظامی گری و نه از فوتبال و تلویزیون به جایی نرسیده. حرف های سرهنگ خواندنی است.

آقای علیفر چقدر مطبوعات را دنبال می کنید؟

- الان خبرها را در اینترنت می بینم و دیگر روزنامه و مجله نمی خرم. الان دیگر جوری شده که حتی نیاز به سینما رفتن هم نیست. وقتی دی وی دی هر فیلمی بلافاصله 10 روز بعد از اینکه از پرده برداشته می شود به بازار می آید و الحمدلله ال سی دی ها هم الان به اندازه پرده سینماست. هر وقت بخواهی قطع می کنی، دوباره میزنی عقب و صحنه ای که می خواهی می بینی و ... بنابراین اینکه افراد به سالن سینما می روند و فیلم می بینند از نظر من خیلی تعجب برانگیز است.

شاید شما از قدیم هم نوستالژی سینما رفتن را نداشته اید.

- اتفاقا من سینماروی حرفه ای بودم. آن زمان ما فقط دو مجله سینمایی فیلم و هنر و ستاره سینما داشتیم. من ویژه نامه نوروز این دو مجله را می گرفتم. کل فیلم های اکران شده سال را بررسی می کردند. اگر 78 فیلم در یک سال اکران شده بود، من هر 78 فیلم را دیده بودم ولی الان سال هاست از زمانی که دی وی دی فیلم ها خیلی زود می آید، دیگر سینما نمی روم.

از چه سالی سینما می رفتید؟

- البته سنم را لو نمی دهم ولی دبیرستان بودم و می رفتم. اصلا سالش را نمی گویم که سنم لو برود. بعد از انقلاب هم می رفتم ولی الان دیگر نیازی نیست. حتی به اعتقاد من سالن سینما رفتن عذاب است. باید روی یک صندلی بنشینم که تکان هم نمی خورد. یک نفر این طرف، یک نفر آن طرفم می نشیند. برای اینکه صندلی بیشتری در سالن جا بشود فاصله با صندلی جلویی کم است.

 حالا نفر جلویی قد بلند باشد یا نه، حرف بزند یا نه، پفک بخورد یا نه و ... همه اینها مسئله است. بعد من نود یا صد دقیقه باید بنشینم و تکان هم نخورم. خب همان فیلم را در خانه با لباس راحت و با شرایط راحت تر می بینم. از آن مهمتر اینکه صحنه ای را که دوست داشته باشم می زنم عقب و دوباره می بینم. حتی بعضی صحنه ها را با حرکت آهسته می بینم.

با این منطق پس استادیوم رفتن هم...

- صددرصد. استادیوم رفتن هم عذاب است. تازه در سینما سرما و گرما را احساس نمی کنی اما در استادیوم در معرض سرما و گرما هم هستی. دوری راه و ترافیک و ... هم هست. کسی که الان به استادیوم می رود فقط می شود گفت عاشق است.

درباره سینما هم همینطور است.

- نه، من عاشق سینما هستم ولی سینما نمی روم.

آخرین باری که سینما رفتید کی بود؟

- شاید شش یا هفت سال پیش بود.

آخرین فیلمی که دیدید یادتان هست؟

- یادم نیست.

شما می توانستید به جشنواره بروید...

- در خدمت سربازی در همه درجه های سروانی، سرگردی، سرهنگ دویی و سرهنگ تمامی که بودم با پارتی بازی همه فیلم های جشنواره را می رفتم و می دیدم. ساعت هشت و نیم صبح می رفتم نه شب به خانه می آمدم.

جشنواره فیلم تهران؟

- نه، جشنواره فجر.

گوزن ها را روی پرده دیدید؟

- بله. من از نوروز سال 92 یعنی حدود 22 ماه است که ضمن تمام احترام و علاقه ای که به دوستان رسانه ای دارم تلفن هایی را که نشناسم جواب نمی دهم. دلیلش هم این است که طی این بیست و یک سالی که در تلویزیون بوده ام شاید بیش از صد مصاحبه داشته ام که مطلقا به اندازه سر سوزن سودی برایم نداشته و همه باعث گرفتاری و دردسر بوده.

 یعنی بعد از هر مصاحبه بین دوستان و مدیرانم در تلویزیون کدورت ایجاد شده. واقعا از مصاحبه و عکس و این جور چیزها اشباع شده ام. خانمم همیشه من را تقبیح می کند و می گوید این کار درست نیست ولی نمی توانم.

هر بازی که گزارش می کردم صبح فردایش هفت هشت تلفن داشتم که من را محاکمه می کردند که چرا این را گفتی، چرا آن را نگفتی و ... اگر می خواستم اوقات تلخی کنم که نمی شد، اگر می خواستم جواب بدهم باید 10 دقیقه با هر کدام حرف می زدم و نمی شد. بعد اصلا من چرا با آن همه سابقه باید محاکمه می شدم؟ من یک چیزهایی را روی آنتن می گویم که هیچ یک از همکارانم اصلا جرأت ندارند بگویند؛ ولی من می گویم و بعد هم توبیخ می شوم.

درباره مسائل فنی؟

- نه، انتقاد می کنم. مثلا وقتی بازیکنی خالکوبی می کند من به سختی انتقاد می کنم.

بابت این انتقاد توبیخ می شوید؟ اینکه از ارزش های سازمان است.

- یک بار درباره یک بازیکن پارما که دور موهایش را زده بود و تمام دستانش هم خالکوبی بود گفتم واقعا کسی که از لحاظ شهرت و ثروت در حد این بازیکن است نیازی به این کار ندارد. خیلی هم مودبانه گفتم. آقای ضرغامی به مدیر شبکه زنگ زده بود و گفته بود از قول من از آقای علیفر تشکر کنید اما تمام رسانه ها علیه من مطلب نوشته اند که این بازیکن دلش می خواهد این کار را کند، به علیفر چه ربطی دارد.

این نوروز 93 ارتباطی به اتفاقات آقای گزارشگر نداشته؟

- من آقای گزارشگر مرحله دوم را هم نرفتم. جو خیلی شلوغی داشت. اول که من تا آن زمان طبقه پایین آزادی نرفته بودم. تا رفتم آنجا جوان ها دورم ریختند. بعد به پایین رفتم به من گفته بودند نه صبح بیا. ساعت سه و نیم بعدازظهر ضبط شروع شد و تا نه شب آنجا بودم. سال بعد هم شنیدم می خواهند این کار را انجام دهند، به حسین ذکایی گفتم من را مستثنی کنید. دفعه قبل هم مدیر گروه زنگ زد که رفتم وگرنه نمی خواستم بروم.

چون آن زمان خیلی انتقاد به شما و جواد خیابانی بود و می گفتند به بچه های مردم خیلی سخت گرفتید.

- اینطور هم نبود. من چون از نظر سنی بزرگتر از بقیه گزارشگرها هستم و 25 سال هم افسر پلیس بوده ام این صحبت ها راجع به من زده می شد. افسر پلیس به خاطر شغل و حرفه اش داخل دل مردم است و با خلافکار سر و کار دارد. این تجربه انسان را بیشتر می کند. من به سبب تجربه زیاد دید خاصی به زندگی و اجتماع و دنیا دارم. سن هم که بالا می رود، دید فرق می کند. من خودم هشت سال مطبوعاتی و فوتبال نویس بوده ام.

 16 سالتم بود. کارت خبرنگاری مجله دنیای ورزش را داشتم و خبرنگار دنیای ورزش در منطقه پنج آموزش و پرورش بود. طی این 21 سال، بیش ازت صد مصاحبه ای که داشته ام به اندازه سر سوزن نفعی نبرده ام. البته منظورم نفع مادی نیست. من از نظر مادی هیچ ندارم. یعنی خانه ندارم و منزلم استیجاری است. ماشین گرانقیمت هم ندارم و ثروتمند هم نیستم.

چه ماشینی دارید؟

- 206. الان پاسبان های پلیس هم بی خانه نیستند. نود درصد گروهبان ها و استوارهای پلیس با بیش از 10 سال خدمت صاحب خانه هستند ولی من از دانشکده که آمدم زیر بار حرف غیرمنطقی نرفتم و از ستوانی تا سرهنگ تمامش درگیر بودم.

زیر بار حرف زور نرفتن در نظام خیلی سخت است.

- نه. من زیر بار حرف بی منطقی نمی رفتم ولی نقطه ضعفی هم نداشتم و متاسفانه درستکار بوده ام. اینکه می گویم سر سوزن نفعی از مصاحبه هایم نبرده ام خب من که معروف نیستم و اگر هم معروف هستم و من را می شناسید به خاطر حضور در ابررسانه است. در تلویزیون در این 21 سال به سبب گزارش ها، مصاحبه ها و برنامه هایی که گاهی تصویری بوده اند شناخته شده ام. البته در کل برنامه های تصویری را اصلا دوست ندارم.

چرا؟

- من هر جا می روم با همسرم می روم. متاسفانه عاشق همسرم هستم.

چرا متاسفانه؟

- چون دوست دارم همسرم همه جا با من باشد. در خیابان هم اصلا دوست ندارم کسی بیاید آشنایی بدهد و بخواهد امضا یا عکس بگیرد. به همین دلیل در این 21 سال اجرا قبول نکرده ام. در این سه چهار سال بارها در شبکه ورزش خواسته اند که برای اجرا و مصاحبه بروم ولی اصلا دوست ندارم.

خب هر کسی وارد سازمان می شود به این امید می آید که روزی تصویرش هم پخش شود.

- دوستان من و حتی آدم هایی که شناخته شده هستند گاهی به مطبوعات پول و کادو می دهند تا مصاحبه کنند ولی من اشباع شده ام و نیازی به این کار ندارم. اگر شهرت و اعتباری هم دارم به خاطر مصاحبه هایم نیست، به خاطر کارم است. چون یک گزارشگر متفاوت هستم. آقای هیوا یوسفی همیشه می گویند من گزارشگر پر ادعای سیما هستم اما ادعا با اعتماد به نفس فرق می کند. شما اگر هیوا یوسفی هستید و در مطبوعات ا شناخته شده هستید و اعتبار دارید باید به اندازه اعتباری که دارید برای خودتان ارزش قائل شوید و اعتماد به نفس داشته باشید.

من برای خودم ارزش قائلم ولی پر ادعا نیستم. به اندازه ای که توانایی دارم، ادعا دارم و یک گزارشگر متفاوت هستم که ممکن است ضعیف هم باشد ولی بعد از 21 سال، کارم را خیلی خوب بلدم. کودن ترین آدم هم بعد از ده دوازده سال کارش را یاد می گیرد. در تمام دنیا همه گزارشگران اشتباه دارند. در برنامه های ضبطی اشتباه بیرون می آید ولی در برنامه زنده اینطور نیست و اشتباه را فقط با یک کلمه ببخشید جبران می کنند.

همین ممکن است باعث شود بگویند من خودخواه هستم که فقط یک ببخشید می گویم و مثل دیگر همکارانم در چندین جمله عذرخواهی نمی کنم. نود دقیقه گزارش مسابقه حساس که ده میلیون بیننده دارد، اعتماد به نفس بالایی می خواهد که آدم اشتباه نکند و به نظر من یک یا دو اشتباه به معنای همان اشتباه نکردن است. تصور من این است که در مجموع بین این هشت تا ده گزارشگری که فوتبال را در تلویزیون گزارش می کنند، من کامل ترین و باتجربه ترین و نترس ترین آدم هستم.

 چیزهایی روی آنتن می گویم که کسی جرأتش را ندارد. بگوید. از نظر فنی در تاریخ گزارشگری فوتبال کسی نداریم که مربی A فوتبال باشد. من مربی A هستم و اگر اظهارنظر می کنم صلاحیتش را دارم چون هفت سال مربیگری کرده ام و تجربه ام در فوتبال زیاد است. 21 سال با فوتبال روز دنیا زندگی کرده ام اما در اکثر مصاحبه هایم دوستان روزنامه نگار تیتر زده اند که من بهترین هستم یا فلانی می داند که من از او بهتر هستم، خب این زشت است!

اگر شما گاهی مورد انتقاد قرار گرفته اید به خاطر تپق زدن و عدم اطلاعات کافی نبوده و برای دخالت در کار فنی تیم بوده. می گویند اعتماد به نفس شما آنقدر بالاست که مثلا می گویید آقای مورینیو تو نمی فهمی این چه دفاعی است که چیده ای!

- اول یک مسئله را بگویم. من معتقدم ایرانی بسیار فهیم و باشعور است و در هشتاد نود درصد مسائل نبوغ دارد. ایرانی بسیار زرنگ و باهوش است و من به ایرانی و نبوغ ایرانی اعتقاد دارم. مگر ما در سیاست نمی گوییم آمریکا، انگلستان و روسیه هیچ چیز از ما بیشتر ندارند و نمی خواهیم حرف زور بشنویم؟ در همین مسئله هسته ای ببینید با چه زحمت و خطرات شدیدی حرف خودمان را به کرسی نشاندیم. در فوتبال هم چه کسی گفته مورینیو فوتبال را از من بهتر می فهمد؟

نتایج و عملکردش.

- مورینیو اگر 70 درصد هم مربی ممتازی است پس چرا تیم چلسی با بهترین ستاره های جهان باید ته جدول باشد؟

شما گواردیولا را هم قبول ندارید.

- من گواردیولا را به عنوان کمک مربی سهم هم در هیچ تیم بزرگی قبول ندارم. فقط توانست بایرن مونیخ را در لیگ پارسال قهرمان کند. با این اسم و رسم و با پول هنگفتی که گرفت آمد در یک فصل بایرن مونیخ پر از ستاره را فقط در آلمان قهرمان کرد. آبدارچی گروه ورزش شبکه سه هم اگر بود در لیگ اول می شد.

قبلش که در بارسا بود یک انقلابی ایجاد کرد و شش جام در یک فصل برد.

- با این پول هایی که گواردیولا و مورینیو می گیرند حق ندارند یک فصل خوب باشند یک فصل بد. گواردیولا و مربیان معروفی که خیلی پول می گیرند حق ندارند تیم شان را با بیست ستاره و ده فوق ستاره چهار جام حذف کنند و فقط یک جام بگیرند.

فوتبال همین است!

- پس چرا در یک فصل شش جام می گیرد؟ من معتقدم بایرن مونیخ از تمام تیم های پرستاره مثل منچستریونایتد و بارسلونا و رئال و ... در یارگیری بسیار استادتر عمل می کند. مدیران واقعا فوتبالی دارد و هر سال نقاط ضعفش را بسیار خوب پر می کند. این تیم باید هر سال شش جام را بگیرد.

اگر شش تا نگرفت چهارتا را باید بگیرد. آن وقت در سوپرجام آلمان به دورتموندی می بازد که ته جدول است و مدیر باشگاه می خواست باشگاه را دو سال تعطیل کند. گواردیولا و مورینیو هیچ چیزی بیشتر از مربیان دیگر ندارند. در فوتبال حوادث و شانس و شایستگی مربی موثر هستند.

با این تعریف شما پس هیچ مربی درجه یکی نداریم.

- داریم.

چه کسی؟

- فقط فرگوسن. آینده را کسی ندیده. شاید مربی ای بیاید که من قبولش داشته باشم ولی فعلا تا زنده ام فرگوسن را مربی می دانم. گواردیولا را اصلا قبول ندارم. خدا برایش خواسته. مثلا در بین این نه نفر همکار من تعداد زیادی هستند که خدا خیلی دوست شان دارد و در این جایگاه قرار گرفته اند. گواردیولا و مورینیو را خدا خیلی دوست دارد ولی فرگوسن شایستگی دارد و نشان  داد تمام شدنی نیست.

فرگوسن هم در یک سال هایی هیچ جامی نگرفته.

- جام نگرفتن مهم نیست. من می گویم بایرن مونیخ با این بازیکن ها باید همه جام ها را می گرفت. اول شایستگی و تجربه مربی، دوم حوادث فوتبال، سوم شانس؛ اینها هر سه در موفقیت یک تیم نقش دارند. من معتقدم خدا در دنیا آنقدر احاطه دارد که بنده هایی که برایش خاص هستند را می بیند و به آنها می رساند ولی خدا به بعضی ها بیش از دیگران کمک می کند. تجربه مربی هم خیلی مهم است. من مربی که تجربه نداشته باشد را اصلا قبول ندارم.

بالاخره مربی باید از یک جایی شروع کند.

- خب از تیم های کوچک شروع می کند و اوایل هم معمولا موفق نیستند.

بالاخره مربی باید از یک جایی شروع کند.

- خب از تیم های کوچک شروع می کنند و اوایل هم معمولا موفق نیستند.

آقای مورینیو اولین سالی است که در لیگ قهرمانان آمد پورتو را قهرمان کرد.

- من تا الان خیلی دوست داشته ام مربی یک تیم لیگ برتری باشم. توانایی اش را دارم و از تمام مربیان ایران بهتر فوتبال راغ می شناسم ولی وقتی برایم پیش نیامده، کاری نمی شود کرد. حالا ممکن است امسال یا سال بعد پیش بیاید. من مربی یک تیم لی برتری شوم و بعد بروم در آسیا اول شوم. شما می گویید علیفر اولین سالی که به لیگ قهرمانان آسیا آمد اول شد.

نه؛ ما می گوییم دمتان گرم!

- مورینیو هم دمش گرم ولی اولین سال مربیگری اش که نبوده. قبلا هم مربی بوده.

با یک تیم نه چندان مطرح در لیگ قهرمانان اول شد.

- ولی تیم خوبی بود.

خودش ساخته بود.

- می خواهم این را بگویم که در موفقیت یک تیم فوتبال در هر رده ای، از یک تیم محلی در خیابان پیروزی تهران تا بارسلونا و تیم های دیگر، همان سه عاملی که گفتم اهمیت دارند. شانس خیلی مهم است. شما چهارتا توپ می زنید به تیر می خورد، تیم مقابل یک شوت می زند و وارد دروازه می شود. من مورینیو را دوست دارم ولی می گویم کار دفاعی را بلد نیست.

 من کاراکتر مورینیو را دوست دارم ولی مربی نیست که نتوانم از او ایراد بگیرم. دوستان روزنامه نگارم می گویند یعنی مورینیو اندازه علیفر هم نمی فهمد؟ اصلا نباید از این جمله استفاده کنند. مقایسه اشتباهی است. من می گویم هر مربی در دنیا با دفاع خطی بازی کند مهمترین اصول دفاعی را زیر پا گذاشته و این ایراد خیلی بزرگی است.

هیچ وقت این سوال برای شما پیش آمده که فکر کنید من انتقاد می کنم ولی آن مربی در بالاترین سطح جهان دارد نتیجه می گیرد، پس شاید من اشتباه می گویم و شاید او جور دیگری کار می کند؟

- مثل این است که شما بگویید من از روی یک دیوار به عرض پنج سانتی متر و طول بیست متر عبور می کنم و نمی افتم پس تو اشتباه می گویی که راه رفتن روی این دیوار خطرناک است. بحث اینجاست که من نمی توانم به دوستانم تفهیم کنم اصلا علیفر نمی گوید دفاع خطی خوب نیست، اصول دفاعی فوتبال می گوید که مهمترین اصل عمق و پوشش است. شما به فرزندتان با یک اصولی از خیابان رد شدن را یاد می دهید ولی ممکن است بگویید من هشتاد سال است از خیابان رد می شوم نه سمت چپ را نگاه می کنم و راست را؛ تا به حال هم ماشین به من نزده!

اگر دویست مربی بزرگ دنیا به این اصول عمل نمی کنند و نتیجه می گیرند...

- خب اشتباه می کنند.

شما هیچ وقت با یک مربی مثل برانکو یا کی روش صحبت کرده اید ببینید چرا با 4-2-3-1 بازی می کنند؟

- من با دتمار کرامر...

مگر می شود اینها جواب نداشته باشند؟

- جواب دادند ولی خیلی خنده دار است. هشتاد درصد اینها می گویند می خواهند آفسایدگیری کنند.ش ما اگر خوب بازی کنی با همان سه پنج دو هم می توانی آفسایدگیری کنی. در سیستم سه دفاع میانی، دفاع آخر هم باید باهوش باشد و هم دوندگی داشته باشد.

کی روش را مردم به عنوان مغز متفکر فرگوسن – مربی مورد علاقه شما – می شناسند. ایشان هم از همین سیستم استفاده می کند.

- من با تمام مربی های ایرانی هم صحبت کرده ام. اسم نمی برم اما از یک مربی که الان هیچ چیز از فوتبال نمی داند و با پارتی و شانس و ... مربی لیگ برتر هم شده و الان هم در لیگ آزادگان مربیگری می کند پرسیدم چرا شما عمق را رعایت نمی کنید؟ گفت نه. آفسایدگیری؟ من با دتمار کرامر بحث کرده ام. با اودو لاتک یک کلاس توجیهی در باشگاه بایرن مونیخ داشته ام که به سختی هم در این کلاس شرکت کردم. یعنی با پول و پارتی بازی و ... یک ماه در تمرین بایرن مونیخ شرکت کردیم...

با هزینه شخصی رفتید؟

- عموی خانمم ساکن آلمان و آدم بانفوذی است. من از طریق او رفتم. خیلی جوان بودم که رفتم. من اگر انتقاد می کنم صلاحیتش را دارم.

من اگر جای شما باشم وقتی دو سه بار حرفی را می گویم بعد نگاه می کنم ببینم آیا حرفم تاثیری داشته یا فقط به ضرر خود من بوده.

- من فقط می خواهم به فوتبال ایران کمک کنم. تا زمانی که گزارشگر هستم روی این دفاع خطی زوم می کنم.

اصلا هم برایتان مهم نیست که پذیرفته شده یا نه؟

- خیلی پذیرفته شده منتها درصدش پایین است چون همه به این استناد می کنند که بهترین مربیان و تیم های جهان با دفاع خطی بازی می کنند ولی این دلیل دادگاه پسندی نیست. من خودم سه پنج دو را به سبب انعطافی که در زمین دارد خلی دوست دارم ولی می گویم عمق. اصلا نمی گویم با سه مدافع میانی بازی کنید و حساسیتی ندارم که شما می گویید مورینیو، گواردیولا، فرگوسن و ... دفاع خطی بازی می کنند. من این امکان را دارم که برای تمام این مربیان سند بیاورم که هر کدام بیش از صد گل روی دفاع خطی خورده اند.

فوتبال گل دارد.

- نه؛ پاس پشت خط دفاعی. یعنی ساده انگاری و ساده لوحی. وقتی در بازی مستقیم یک فوروارد مستقیم پشت چهار دفاع... در بعضی کارها اصول یک مقدار ممکن است سطحی باشد. این اصول دفاعی را علیفر تدوین نکرده. محققان و مربیان طراز اول دنیا تدوین کرده اند.

ولی نگفته اند قرآن است و قابل تغییر نیست.

- اگر اسمش اصول است تا دنیا دنیاست باید باشد. اگر رعایت نمی شود کار اشتباهی است.

علم مربیگری پیشرفت می کند.

- من باز می گویم یک گزارشگر متفاوتم چون مربی هستم. اگر صد سال دیگر هم فوتبال با همین قوانین و در همین زمین بازی شود باید عمق و پوشش هم باشد.

اینکه این جماعت وسیع از مربی های بزرگ دنیا تا اهالی رسانه در ایران حرف شما را قبول نمی کنند...

- غیرمنطقی هستند دیگر! اگر الان تمام تیم های لیگ برتری و حتی لیگ آزادگان بخواهند من با تضمین و مجانی در تمرینات شان شرکت می کنم و در عرض دو هفته در چهارده جلسه تمرین تضمین می دهم کاری کنم که دفاع تیم از زمین تا آسمان فرق کند.

آمار گل خوردن شان پایین می آید؟

- من گل نخوردن را تضمین نمی کنم ولی تعداد گل های خورده پایین می آید. سرمربی تیم یا ریاست باشگاه یا هر کس با هر دانشی و اگر فوتبالی مثل محمد حسن انصاریفرد باشد، بعد از دو هفته تایید می کند که نحوه دفاع کردن تیم به کلی متفاوت شده و کمتر گل می خورند.

الان شما اصول دفاعی تیم استقلال اهواز را قبول دارید؟ چهار گل خورده در این فصل.

- اصلا بازی هایشان را ندیده ام. آمار گل خورده یک تیم یک بحث است و نحوه درست بازی کردن یک بحث دیگر. من تیم هایی را دیده ام که خطی بازی می کنند ولی گل هم کم می خورند. من می گویم آمار گل خورده در پایان فصل مهم است اما هر تیمی اگر با دفاع خطی بازی کند اصول دفاعی را رعایت نکرده. اگر گل کم می خورد آن دو اصل دیگر یعنی شانس و حوادث بازی کمکش کرده اند.

وقتی 15 بازی گل نمی خورد بالاخره یک چیزی هست؛ دیگر شانس نیست.

- این هم همانی است که شما و دوستان دیگر به عنوان اصول دفاعی تحویل من می دهید و می گویید چلسی و بارسلونا، قهرمان می شوند، دفاع خطی هم دارند، آخر فصل هم بهترین خط دفاع را دارند، شایستگی مربی هم هست، شرایط مسابقه و شانس هم هست.

شما برنامه ای برای مربیگری ندارید؟

- من همیشه تصور می کنم که ممکن است 10 روز دیگر یکی از تیم های انتهای جدول که نتیجه نمی گیرد؛ سراغ من بیاید بگوید بیا این تیم را بگیر و از سقوط نجاتش بده. پیشنهاد کمک مربی خیلی زیاد دارم ولی قبول نمی کنم به این دلیل که می خواهم اصول دفاعی را در ایران جا بیندازم. البته نه اینکه تیمم دفاعی بازی کند؛ مطمئن باشید تیم من هیچ وقت دفاعی بازی نمی کند اما هدف اصلی که هیچ نفع شخصی در آن نیست و آن را برای خودم مقدس می دانم این است که دلم می خواهد این را بسط بدهم و برسانم به تیم ملی که تیم ملی ما سخت گل بخورد چون تیم ملی ما این استحقاق را دارد که همیشه در آسیا اول باشد.

تیم ملی ایران جلوی آرژانتین خوب بود؟

- در آن جو و با آن حساسیت بالا که دنیا بازی را می دید، در مجموع می شد از آن بازی راضی بود.

اگر هدف شما اصلاح فوتبال است پس احتمالا راه را اشتباه رفته اید؛ چون الان بیشتر به عنوان یک مفسر و گزارشگر شناخته می شوید. چرا از کمک مربی شروع نکردید؟ مثلا فراز کمالوند مثل شما از کار مطبوعاتی شروع کرد ولی بعد رفت کنار زمین ایستاد و شروع کرد و الان هم سرمربی لیگ برتری است.

- اگر 31 سال قبل که همزمان با تاسیس شبکه سه آمدم و این حرفه را شروع کردم، کمک مربیگری لیگ برتری به من پیشنهاد می شد قبول می کردم و الان صددرصد سرمربی بودم ولی الان در این شرایط با این کسوت و سن و به قول شما پرادعایی دیگر نمی توانم بروم کمک مربی شوم.

قطعا الان لیگ برتر هم به شما پیشنهاد نمی شود.

- اگر هر تیم لیگ یکی یا آزادگان هم بخواهند من حاضرم دو هفته مجانی برایشان کار کنم و این درست دفاع کردن را که مختص به علیفر نیست و برای بزرگان فوتبال است در تیم های باشگاهی خودمان جا بیندازم. صددرصد این به تیم ملی تعمیم پیدا می کند.

از باشگاه ها یا مربی ها تماس نداشته اید که مشورت بدهید؟

- نه نداشته ام. من اعتقاد دارم که اگر یک فصل کمک قلعه نویی یا دایی شوم خود آنها هر تیمی بروند من را می برند. دوم اینکه من قطعا پیشنهاد سرمربیگری خواهم داشت اما من این کار را نمی کنم نه برای اینکه از خودم خیلی متشکر باشم، برای اینکه بعدا می گویند علیفر خودش 21 سال از دفاع خطی ایراد می گرفت حالا آمده و تیمش باز هم گل مفت می خورد.


ویدیو مرتبط :
نظر علیفر درباره مورینیو و برکت دفاع خطی

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

کی گفته مورینیو بیشتر از علیفر می فهمه؟ (2)


می گوید تنها کسی است که شایستگی دارد در زمان گزارش فوتبال تحلیل فنی هم ارائه دهد چون مدرک مربیگری A دارد. می گوید در مجموع بهترین گزارشگر ایران است. مشکلی هم با واژه «ادعا» ندارد.

هفته نامه تماشاگران امروز - سیامک رحمانی، هیوا یوسفی، فاطمه پاقلعه نژاد: سرهنگ علیفر می گوید کسی نیمه پر لیوان را نگاه نمی کند. می گوید انتقاد زیاد است و به خصوص رسانه ها روی او زوم هستند. می گوید تنها کسی است که شایستگی دارد در زمان گزارش فوتبال تحلیل فنی هم ارائه دهد چون مدرک مربیگری A دارد. می گوید در مجموع بهترین گزارشگر ایران است. مشکلی هم با واژه «ادعا» ندارد. اگرچه این توصیف برای کسی که مورینیو و گواردیولا را هم مربی نمی داند و می گوید در لیگ ایران هم نباید تیمی دست شان داد، هیچ اغراق آمیز نیست.

سرهنگ علیفر می گوید کمتر تن به مصاحبه می دهد چون همه مصاحبه ها شده کل کل درباره مواضع فنی او اما دوباره که برای مصاحبه می نشیند بیش از هر چیز درباره همین مواضع حرف می زند؛ درباره اینکه تقریبا همه مربیان دنیا غیرمنطقی اند و حرف حساب توی گوش شان نمی رود. درباره اینکه او سعی می کند با گزارش هایش فوتبال را به راه راست هدایت کند.

می گوید که بی تاثیر هم نبوده اما بیش از هر چیز دلش برای یک تیم غنچ می زند تا بدهند دستش و او ایده های دفاع پوششی اش را در آن پیاده کند. شاید این آرزوی ازلی ابدی مردی باشد که حالا – شاید بعد از جواد خیابانی – سیبل شماره دو دوستداران فوتبال است.

اما درباره علیرضا علیفر جز مرغ یک پای دفاع پوششی اش، نکات جالب دیگری هم برای دانستن هست؛ تعصبش به چند چهره جوان موسیقی و علاقه شدیدی که می گوید به سینما و فیلم دیدن دارد.

کی گفته مورینیو فوتبال را بهتر از من می فهمد؟ (2)

شما به جبر جغرافیا اعتقاد دارید؟ مثلا اینکه اگر در اروپا به دنیا می آمدید ممکن بود یک مربی خوب شوید؟


- صددرصد. نبوغ ایرانی خیلی زیاد است. البته ما ایرانی ها عاشق کشورمان هستیم. مثلا خود من شاید برای یکی دو سال بروم اما اصلا دوست ندارم برای همیشه از کشور بروم.

چند فرزند دارید؟

- دو دختر.

اهل فوتبال هستند؟

- روی علاقه و تعصبی که به من دارند، فوتبال را خیلی دوست دارند. آگاهی خیلی بالایی دارند و با من بحث می کنند.

چند ساله هستند؟

- بزرگ هستند ولی اگر می خواهید سن من را به دست بیاورید، نمی گویم سن آنها را!

الان بازی های داخلی را کمتر گزارش می کنید.

- رفتن و برگشتن به استادیوم آزادی و شلوغی و بازخوردهای فردا و پس فردایش خیلی برایم سخت است. در استادیوم دورم جمع می شوند. نمی توانم اوقات تلخی کنم. از یک طرف هم می گویند فلان حرف را این دفعه نگو یا می گویند عکس بینداز و ...

مطبوعات را نمی بینید؟

- نه. من فقط درت اینترنت رئوس مطبوعات ورزشی را می بینم و در تلتکست تلویزیون هم تیترها را می خوانم. مطالب مربوط به خودم را هم معمولا دوستانم به من می گویند.

اطلاعات درباره تیم ها را از چه سایت هایی می بینید؟

- همکاران گزارشگر من حتی جوان ترها هم روی هر بازی خارجی اینقدر وقت نمی گذارند که من می گذارم. من بین شش تا هشت ساعت وقت می گذارم. اول از ویکی پدیا لیست و شماره پیراهن را درمی آورم. بعد سایت های مختلف کشورها را نگاه می کنم. از اسکای اسپورت هم استفاده می کنم. اطلاعاتش خیلی خوب است. برای اطلاعات هر تیم به سایت خودش سر می زنم. اطلاعاتی به بیننده می دهم که همه جا نباشد و کسی نگفته باشد.

تا حالا برای گزارشگرها کلاسی برگزار شده؟

- کلاس های مربوط به گزارشگری را فکر می کنم شش یا هفت بار رفته ایم. آخرین بار دو سال و نیم قبل رفتیم.

مطالبی که گفته می شود خوب است؟

- برای تازه کارها بله؛ آکادمیک است. کلاس هایی که تشکیل می شود در سطح عالی نیست اما چون اجباری است، گزارشگرها هم شرکت می کنند.

اوایل دهه هشتاد یک مدرس انگلیسی هم آوردند.

- اواخر دوران آقای صافی بود. من یک جلسه بیشتر نرفتم. شاید هم  اشتباه کردم و اگر ادامه می دادم بهتر می شد ولی دیدم خیلی ابتدایی شروع کرده بود و من همیشه شروع کار برایم خیلی مهم است.

فکر کردید خیلی نگاه بالا به پایین دارد؟

- حسین ذکایی همیشه به من می گوید همه می گویند علیفر از بالا به پایین فوتبال را نگاه می کند ولی این ایراد نیست. من هشت سال روزنامه نگاری فوتبال نویسی کرده ام. هفت سال کمک مربی بوده ام، 31 سال هم با فوتبال روز دنیا زندگی کرده ام. فوتبال را خیلی خوب می شناسم و طبیعتا از بالا نگاه می کنم.

آیا نقدی بر گزارش هایی که انجام می شود صورت می گیرد؟

- در خود سازمان نه از آدمی در سطح من با 31 سال سابقه گزارش ایراد نمی گیرند مگر اینکه شماها اذیت کنید. فردا روزنامه ها برای مدیر گروه و مدیر شبکه می آید. اگر یک نفر به علیفر گیر داده باشد که چرا این را گفتی، مدیر شبکه من را می خواهد.

 البته آنها هم منطقی هستند و من به آنها می گویم که اگر بخواهند به حرف روزنامه ها گوش کنند هیچ گزارشگری اینجا سه ماه هم دوام نمی آورد. چون هشتاد درصد نیمه خالی لیوان را می بینند. من طرفدارهایی که وقتی می بینند من گزارش می کنم بازی را تا آخر نگاه می کنند بیشتر از همه دارم؛ همانطور که منتقد هم زیاد دارم.

خودتان در گزارش خودتان نکته منفی می بینید که فکر کنید باید برطرف شود؟

- نه. سبک گزارشگری خودم را بی نقص می دانم. یکی به دلیل اینکه از نظر فنی اطلاعاتم بالاست، دوم اینکه روی آنتن جرأت زیادی دارم که نکات اخلاقی و فنی را بگویم. هیچ کدام از همکارانم این جرأت را ندارند.

به ظاهر بازیکن ها خیلی گیر می دهید.

- به خاطر جوانان مملکتم. البته آدمی نیستم که بخواهم جانماز آب بکشم اما یک حالت معلم گونه در خودم می بینم چون هفت هشت سال مربی جوانان، نوجوانان و امید بوده ام. دلم می خواهد در جامعه ای که جوانان ما زیرپیراهنی با شلوار پاره می پوشند یا با یک کت چروک به عروسی می روند، برای جوانان نکاتی را روشن کنم.

در سال های اخیر نشریات غیرورزشی را می بینید؟

- به غیر از اینترنت هیچی نمی بینم. علاقه شدید به موسیقی دارم و در شبانه روز اقلا سه ساعت موسیقی گوش می دهم. پویا بیاتی، احسان تهرانچی و رامین بی باک از نظر من در موسیقی نابغه هستند. البته حدود بیست خواننده را دوست دارم ولی عاشق این سه نفر هستم. تمام آهنگ هایشان را خودشان می سازند؛ صداها بی نظیر و آهنگ ها تاپ!

چطور اینها را پیدا کرده اید؟

- من یک ساعت فرصت داشته باشم نشریات ورزشی را می بینم، بیشتر وقت داشته باشم در اینترنت دنبال آهنگ های جدید می گردم و دانلود می کنم.

قدیمی ها را هم گوش می دهید؟

- نه.

ده سال پیش قبل از پویا بیاتی چی گوش می دادید؟

- حالا اسم ها را ننویسید. شادمهر مثلا.

سینما را چطور پیگیری می کنید؟

- من فقط با دی وی دی تمام فیلم های ایرانی را می بینم.

با همسرتان می بینید یا تنها؟

- خانم و بچه ها اتاق و تلویزیون جدا دارند. آنها می بینند و بعد دی وی دی را به من می دهند. گاهی هم توصیه می کنند که مثلا این فیلم به درد نمی خورد. من هر جا باشم زیاد شوخی و خنده می کنم ولی از لودگی و بعضی لوس بازی ها که در بعضی فیلم های ایرانی هست نفرت دارم.

سبک مورد علاقه شما در سینما چیست؟

- به نظرم در سینما نباید سبک تعیین کرد. من فیلمی که خوب ساخته و پرداخته شده باشد و قصه خوب داشته باشد را می بینم در ده دقیقه اول می فهمم کارگردان چه کاره است.

کارگردان های مورد علاقه شما چه کسانی هستند؟

- بعضی از فیلم های مسعود کیمیایی مثل قیصر و سرب را بیشتر از سی بار دیده ام ولی بعضی از فیلم هایش را ده دقیقه اول خاموش می کنم. تعداد کمی از فیلم های داریوش مهرجویی را هم دوست دارم. فیلم اصغر فرهادی که اسکار گرفت را اصلا دوست نداشتم ولی چهارشنبه سوری را بیشتر از پانزده شانزده بار دیده ام. درباره الی... را بیشتر از سی بار دیده ام.

بازیگر مورد علاقه شما کیست؟

- بازیگری که به آن صورت به او علاقه داشته باشم فقط پرویز پرستویی است.

سریال های تلویزیون را هم دنبال می کنید؟

- قبلا مشتری دائمی سریال ها بودم ولی الان وقت ندارم.

فیلم های خارجی چطور؟

- متنفرم از این تکنیک های جدید و فیلم های جدید ولی از فیلم های کلاسیک یک لیست دارم که هر چند وقت یک بار ده تا از آنها را سفارش می دهم و بارها می بینم. چند شب پیش یک فیلم به نام Pretty Women دیدم که دوبله شده هم بود. ریچارد گیر با جولیا رابرتز در آن بازی کرده اند. در عرض دو روز چهار بار این فیلم را دیدم و ده بار دیگر هم خواهم دید. فیلمی است که صدایش را هم قطع کنی باز لذت می بری. فیلم های جدید اکشن را دوست ندارم. فیلمی که خیلی دوست داشتم و تا دنیا دنیاست دیگر مثل آن ساخته نمی شود فیلم تایتانیک کارگردان نابغه جیمز کامرون است.

مطالعه سینمایی هم دارید؟

- هر فیلمی که می بینم بلافاصله سرچ می کنم و همه اطلاعاتش را درمی آورم.

ولی در گزارش های تان زیاد از واژه های سینمایی استفاده نمی کنید.

- من آنهایی که شبیه چهره های هنری هستند را خیلی می گویم. دیروز در بازی یاری سن ژرمن آقای ناصر الخلیفی که هر وقت چهره ایشان را می بینم یاد ناصر خلاف در فیلم دست های آلوده می افتم. شاید بیشتر از بیست جا در مطبوعات به من حمله شد که چرا این را گفتی؟ چقدر هم به من اس ام اس زده شد که چقدر این نکته ای که گفتی خوب بود.

شما 25 سال پلیس بودید؟

- کاردان فنی تصادفات و کارشناس تصادفات بودم. کارشناس دادگستری هم بوده ام. بعد از بازنشستگی هم می توانستم ادامه دهم چون شرایطش را داشتم.

هیچ وقت پیشنهاد بازی در سینما نداشته اید؟

- خیلی پیش آمده. اکثر من را برای بازی در نقش خود علیفر می خواسته اند که قبول نکردم.

چرا؟

- به نظرم کاراکترم خدشه دار می شود.

الان پژمان جمشیدی بازی می کند.

- اصلا شخصیتی که من برای او لائل بودم الان یک چهارم آن را هم قائل نیستم. مخصوصا به دلیل نقش هایی که بازی می کند. گاهی یک نفر یک نقش بازی می کند تماشاچی وقتی از سالن سینما بیرون می آیند تا چند روز یادش نمی رود ولی این نقش ها...

نقش خوب پیشنهاد شود بازی می کنید؟

- تمام نقش هایی که به من پیشنهاد شده در حاشیه فوتبال است.

برای کار گزارشگری خودتان انتهایی ترسیم کرده اید؟

- شاید باور نکنید؛ ما مبلغ بسیار ناچیزی برای هر گزارش می گیریم که تازه الان که در سال 94 یک سوم به آن اضافه شده باز هم قابل گفتن نیست. من برای پول گزارش نمی کنم، این کار را دوست دارم و تا زمانی که احساس می کنم آدم توانایی در این حرفه هستم کارم را ادامه می دهم. به سن و سال هم کار ندارم.

و اگر بگویند دیگر شما را نمی خواهیم ضربه می خورید؟

- مگر یک بازیگر در سینما چند سال کار می کند؟ اصلا بازنشست نمی شوند. فقط دیگر به آنها نقش نمی دهند.

به نظر شما اگر تلویزیون ما خصوصی بود به شما گزارش می دادند؟

- کسانی که به من نقد دارند شاید در عمرشان من را ندیده باشند ولی مثل هیوا یوسفی اکثرا نیمه خالی لیوان را می بینند.

مثلا جواد خیابانی می گوید کسی که گزارش های من را دوست ندارد، صدای تلویزیون را ببندد.

- من تا الان به کسی نگفته ام صدای تلویزیون را ببیندد. تعدادی از همکارانم وقتی گزارش دارند، مردم صدای تلویزیون را می بندند ولی وقتی من گزارش دارم حتی مخالفانم صدا را نمی بندند چون می خواهند استفاده کنند. من در کار خودم با تجربه هستم. تمام سرد و گرم گزارشگری فوتبال را با چشیده ام و الان در اوج تجربه هستم. البته نمی گویم در اوج توانایی هستم و بی اشتباه نیستم.

تلویزیون اگر یک بازی حساسی داشته باشد دو سه گزینه پیش از شما دارد.

- این به خاطر طرز برخورد من روی آنتن با مخاطب است. وقتی یک بازی مهم به من می دهند می دانند اگر در این بازی یک نکته مهم اتفاق بیفتد می گویم و شدیدا انتقاد می کنم. به خاطر این و به خاطر بازخوردهایی که مدیر باید جواب بدهد اینگونه است.

در مورد بازی خارجی که این نگرانی وجود ندارد.

- در مورد بازی خارجی هم شما اصحاب رسانه اذیت می کنید. من اگر مدیر گروه ورزش باشم وقتی می دانم اگر علیفر را برای گزارش فلان بازی مهم بگذارم باید تا سه روز آینده جواب پس بدهد ولی اگر فلانی را بگذارم کبریت بی خطر است و چیزی نمی گوید که مردم و رسانه ها اعتراض کنند خب آن نفر دوم را می گذارم.

نیمه پر لیوان این است که اگر مردم به گزارشگری اعتراض نمی کنند، شاید آن فرد اشتباه کمتری دارد.

- بعضی همکاران من پاس تو در را هم نمی دانند.

شما بازی هایی را که خودتان گزارش نمی کنید می بینید؟

- بله. من اولین چیزی که در تلویزیون می بینم، فوتبال است.

اغلب گزارشگرها گفته اند طرفدار چه تیم هایی هستند؛ شما طرفدار چه تیمی هستید؟

- من در تیم های ملی طرفدار هلند هستم و عشق هلند دهه هفتاد را دارم. آن فوتبال شناوری که تا آخر دنیا تکرار نخواهد شد. در هلند هم طرفدار آژاکس هستم. باشگاهی هم طرفدار تیم خاصی نیستم. مربی برای من خیلی مهم است. ممکن است این فصل طرفدار بارسلونا باشم، فصل بعد طرفدار رئال باشم.

علی پروینی هم هستید؟

- نه.

اتوریته پروین را دوست دارید.

- در ایرانی ها اسطوره ها را دوست دارم. علی پروین، پرویز قلیچ خانی، ابراهیم آشتیانی...

قلعه نویی چطور؟

- قلعه نویی در خط میانی یکی از بهترین ها بود ولی در مربیگری نه. این را می می گفتم که در تیم های خارجی مربی برایم خیلی مهم است. بین بارسلونا و رئال هم هر کدام از دو مربی را بیشتر دوست داشته باشم دوست دارم تیم آن مربی ببرد.

تیم باشگاهی ایران چطور؟

- نمی گویم؛ یعنی نباید بگویم. من همان تیمی که پدرم طرفدارش بود و در بچگی من را قلمدوش می کرد و به امجدیه می برد دوست دارم ولی نمی گویم چون بازی کردن با احساسات مردم است.

اسم خودتان را در گوگل سرچ می کنید؟

- نه، اعصابم خرد می شود چون ایرادهای بنی اسرائیلی می گیرند. من نود دقیقه فوتبال گزارش می کنم با تماشاگر بالای پنج تا ده میلیون و حتی نتایج را اکثرا پیش بینی می کنم.

اینکه می گوید در 15 دقیقه 15 گل می شود زد...

- خب می شود.

تا حالا امکان نداشته.

- می شود. کسی نمی تواند حرف من را رد کند. در سه دقیقه سه گل زیاد دیده ایم.

داب اسمش هایی که برای شما ساخته اید را دیده اید؟

- یک بار مازیار فلاحی، تمام جملات من را گفته بود که دخترم به من نشان داد.

پنالتی استیون جرار که گفتید قطعا گل می شود.

- نه. اینطور نگفتم. خود بچه های سازمان هم در صرفا جهت اطلاع همین را پخش کردند. من گفتم استیون جرار که روی ضربات کاشته از چهل متری گل زده پنالتی گل کردن برایش قاعدتا مثل آب خوردن است.

به جواد خیابانی این نقد را دارند که می گوید اگر مسی جای فلانی بود حتما این توپ را گل می کرد.

- نه. او می گوید «حتما» ولی من یک قاعدتا یا معمولا می گذارم.

قبلا در یک مصاحبه گفته اید جواد خیابانی را خیلی قبول دارید.

- الان نمی خواهم درباره هیچ کدام از همکارانم صحبت کنم. همه همکاران من خوب هستند زیرا از بین صدها هزار داوطلب گزارشگری توانسته اند بیایند گزارشگر شوند.

از نکونام انتقاد کردم، گفت شکایت می کنم

ولی در مورد داخلی ها زیاد نمی گویید. نقد مربیگری هم به آن شدتی که به خارجی ها می کنید در مورد داخلی ها چیزی نمی گویید.

- بازی استقلال و ملوان را فصل گذشته گزارش کردم. جواد نکونام آن روز بسیار ضعیف بازی کرد و من شمردم دیدم شش هفت بار توپ را از دست داد. آن روز گفتم اگر اشتباه نکنم جواد نکونام ششمین توپی است که از دست می دهد؛ یک بار هم با یک بازیکن خودی استقلال درگیر شد که گفتم جواد نکونام که تازه یک ماه است به استقلال آمده چطور با یک بازیکنی که سال هاست در این تیم است اینجور برخورد می کند؟ از او بعید است.

 فردای آن روز مدیر گروه و مدیر شبکه من را توبیخ کردند که نکونام از تو شاکی است. گفتم من همه اینها را که گفتم درست است. فیلم بازی را ببینید اگر درست نگفته بودم به من اعتراض کنید. آقای نکونام در مطبوعات گفت شکایت می کنم ولی چون حرف های من مستند بود شکایت نکرد.

کسی حضورا به شما شکایت نکرده؟

- بین هاف تایم مربی و بازیکن بالا می آیند و می گویند هوای ما را داشته باش.

ولی اصلا این انتقادی که از خارجی ها می کنید با انتقادی که از ایرانی ها می کنید قابل مقایسه نیست.

- به هر حال اینها هموطن ما هستند و یک مقدار به خاطر شرم حضور و روابط و دوستی هاست.