مصاحبه خواندنی مجله «رولینگ استون» با ادل


ادل کنار یک آپارتمان آجری سه طبقه می‌ایستد و با دستش خانه دوران نوجوانی‌اش را نشان می‌دهد: "پنجره‌های چهارم، پنجم و ششم ماله اتاق من بودن."...

کافه سینما - نوید نیکزاد: ...ادل کنار یک آپارتمان آجری سه طبقه می‌ایستد و با دستش خانه دوران نوجوانی‌اش را نشان می‌دهد: "پنجره‌های چهارم، پنجم و ششم ماله اتاق من بودن."...

هنگامی که ادل با مینی کوپر چهار درش که یک صندلی کودک خالی دارد به خیابانی در جنوب لندن می‌رود سوالی در ذهن ما شکل می‌گیرد: "توی دنیای موسیقی چه خبره؟" و او در کمال صداقت جواب می‌دهد: "احساس می‌کنم ازش اطلاع زیادی ندارم."

 تنها پاسخ قانع‌کننده‌ای که کار را برای ما آسان می‌کند این است: خب، این آلبوم (آلبوم جدید ادل) که کل صنعت موسیقی منتظرش هستند مهم‌ترین خبر دنیای موسیقی است. ادل با لبخندی جذاب که با "ها ها"ی دائمی‌اش همراه می‌شود این‌گونه جواب ما را می‌دهد: "اوه، لعنتی."

همزمان با انتشار آلبوم جدیدش، وارد زندگی گذشته و امروز ادل شوید و از جزئیات ترانه‌های آلبوم بخوانید/ سرویس موسیقی

او در حالی که چشمان سبزش را بیشتر باز می‌کند اینگونه ادامه می‌دهد: "خدای من، فکر کن. آرزو می‌کردم! احساس می‌کنم یک سال دیرتر از وقتی که باید آلبوم رو منتشر می‌کردم اینکار رو کردم.

" او طوری جواب می‌دهد که انگار آخرین آلبومش با نام 21 در دنیایی که کسی آلبوم موسیقی نمی‌خرد بیش از سی و یک میلیون نسخه نفروخته است، انگار هیچکدام از همتایانش مانند بیانسه و آرتا از او ستایش نکرده‌اند و انگار او هر جایزه مهمی به جز جایزه صلح نوبل را نبرده است. ادل می‌گوید: "اما واقعا ارتباط من با موسیقی خیلی کم شد.

" او طرفدار FKA Twigs و عاشق Alabama Shakes است و برای دیدن کانیه وست مخفیانه به جشنواره گلاستنبری می‌رود اما: "احساس می‌کنم نمی‌دونم توی جدول پرفروش‌ترین‌های موسیقی و فرهنگ عامه چه خبره.

 من در عمل ارتباطم رو با واقعیت‌های دنیا حفظ کردم فقط نمی‌دونم چی توی جهان امروز می‌گذره." ادل با لبخند این‌ها را می‌گوید. غلظت لهجه لندنی او کمی کمتر شده اما او کلمه With را طوری تلفظ می‌کند که احساس می‌کنید با حرف V تمام شده است.

ادل در زیر آسمانی خاکستری که حتی برای بعدازظهر یک روز ماه اکتبر در لندن ملال‌آور است رانندگی می‌کند.

باران می‌آید و برنامه ادل برای بردن پسر سه ساله‌اش، آنجلو، به باغ وحش را مختل کرده است. هیچ کدام از سرنشینان ماشین‌هایی که از کنارش رد می‌شوند متوجه‌اش نمی‌شوند. هیچوقت متوجه نشدند، حداقل در این ماشین: "شاید اگه با آرایش کامل صورت و موهای مرتب بیرون برم متوجه من بشن.

 من برای انجام این کار به اندازه کافی شجاع نیستم." او در عوض مانند دانشجویی است که به زحمت از خواب بلند می‌شود تا سر موقع به کلاس برسد و با ژاکت آبی و مشکی‌اش و شلوار استرچ مشکی و یک تاپ سفید کوتاه بیرون می‌آید. موهای طلایی‌اش به پشت بسته شده‌اند و یک جفت گوشواره بر گوش‌هایش دارد.

آرایشش خیلی کم است و هر چند ادعا می‌کند چند چین و چروک بر صورتش نقش بسته اما کاملا جوان به نظر می‌رسد و کرمی بر صورتش زده است که نشان می‌دهد کاملا ارزشش را داشته تا قرارداد با بعضی کمپانی‌های محصولات زیبایی را رد کند.

ادل از تمرین به همراه بک وکالیست‌هایش خلاص شده، جائی که او روبروی نوازندگان نشسته و برای اولین بار ترانه Hello را اجرا کرد، که ترانه‌ای غم‌انگیز از سومین آلبومش با نام 25 است و در روز بیستم نوامبر عرضه می‌شود. او در ماه می بیست و هفت ساله می‌شود اما اسم آلبوم را براساس سنی که در آن آغاز به کار تولیدش کرد 25 گذاشته است: "دوباره باید به خاطر اینکه اسم آلبومم رو 25 گذاشتم سرزنش بشم.

حتما می‌پرسن چرا وقتی سنت بیست و پنج سال نیست اسمش رو 25 گذاشتی؟" او در ابتدای سینگل جدید آلبومش می‌خواند: "سلام، منم." انگار کسی در این باره شکی داشته است! هنگامی که ادل دو هفته بعد سینگلش را عرضه کرد رکورد پنجاه میلیون بیننده در چهل و هشت ساعت را در کانال یوتیوبش به جا گذاشت.

همزمان با انتشار آلبوم جدیدش، وارد زندگی گذشته و امروز ادل شوید و از جزئیات ترانه‌های آلبوم بخوانید/ سرویس موسیقی

ادل هنگامی که فرزند خردسالش را بزرگ می‌کرد رویکردی همراه با صبر و حوصله برای ساخت این آلبوم داشت. شش ماه کامل بین نوشتن دو بخش اول ترانه Hello و بخش همسرایی آن صرف شد.

 گرگ کورستین که تهیه‌کننده و یکی از نویسندگان این ترانه (در کنار ادل) بود و حتی نمی‌دانست ادل بر می‌گردد و ادامه کار را ضبط می‌کند می‌گوید: "ما نصف ترانه رو نوشتیم. باید خیلی صبور می‌بودم."

به نظر می‌رسد متن ترانه Hello درباره محبوب قبلی ادل است که خیلی وقت است از او جدا شده است اما ادل این موضوع را انکار می‌کند و می‌گوید این ترانه درباره هیچ شخص خاصی نیست و او زمان طولانی است که از محبوب سابقش که الهام‌بخش آلبوم 21 او بوده فاصله گرفته و زندگیش را به شکلی جدید ادامه می‌دهد: "اگر من هنوز درباره اون می‌نوشتم واقعا وحشتناک به نظر می‌رسید. این ترانه بیشتر درباره تجدید قوا و ارتباط برقرار کردن دوباره با خودم هست.

" اما در مورد بخشی از این ترانه که در آن ادل می‌خواند: سلام از جایی دیگر، او می‌گوید: "به نظر خیلی ناخوشایند و بیمارگونه می‌رسه. انگار مردم. اما در واقع بخش دیگری از بلوغم رو نشون می‌دم که از اواخر نوجوانی و اوایل دهه سوم زندگی‌ام شروع شده."

به گزارش سرویس موسیقی جهان کافه سینما و به نقل از رولینگ استون، ادل هنوز تصمیم نگرفته که آیا بعد از عرضه آلبوم 25 اش توری جهانی و کامل برگزار کند یا نه- در حال حاضر همه تمرین‌هایش برای اجراهای تلویزیونی است.

 گروه او چند عضو جدید دارد و او به طور خاص به دلیل اینکه برای اولین بار یک نوازنده پرکاشن دارد هیجان زده شده است همچنان که از قهرمانان دوران کودکی‌اش الهام گرفته است: "گروه اسپایس گرلز یک پرکاشنیست دیوونه داشتن."

ادل حداقل در ملاء عام حرفی برای گفتن ندارد -و چیزی برای خواندن- چون دو سال است که او و همکارش پل اپورث جایزه اسکار را برای ترانه Skyfall برده‌اند و بعد از آن ادل در هیچ محفلی حضور نداشته است. او می‌گوید: "اگه حرفی برای گفتن نداشته باشم، بهتره چیزی نگم یا نخونم.

" اما فقط چند دقیقه زمان در کنار او کافی است تا متوجه شویم که سکوتش نشاندهنده وضعیت طبیعی‌اش نیست: "کلی صبر کردم که فرانک اوشن لعنتی آلبومش رو منتشر کنه. زمان خیلی طولانی صرفش شد. چیز احمقانه‌ای هست که تولید کردم، مگه نه؟"

در همان حال ادل اجازه نداد تا موفقیت باعث غرورش شود. او همچنان خودش را "یک دختر معمولی از لندن" می‌داند البته دختری که اتوموبیل کوچکش با یک رنج روور که محافظان شخصی‌اش در آن حضور دارند همراهی می‌شود.

 آلبوم 21 او با سبک کلاسیک نوشته شدنش و تنظیم منظمش به موسیقی پاپ متداول تبدیل شد، هرچند از همه آلبوم‌های دیگر بیشتر فروخت. ادل می‌خواهد همین مسئله را در کار حرفه‌ایش هم انجام دهد.او می‌گوید: "شغلم تمام زندگیم نیست. فقط سرگرمی منه.

" او می‌خواهد این توانایی را داشته باشد تا آلبوم‌هایش را به صورت زنده در میان مردم پخش کند و دوباره به دنیای تنهاییش بازگردد و البته امیدوار است به اندازه کافی زنده بماند تا ترانه‌های بیشتری بنویسد.

مدیر برنامه‌هایش در این باره می‌گوید: "فکر می‌کنم بیست آلبوم ضبط کنه. ما برای مدت زمان طولانی خودمون رو آماده کردیم."

ادل ادامه می‌دهد: "مردم فکر می‌کنن من از شهرت متنفرم اما اینطوری نیست. من از شهرت وحشت دارم. فکر می‌کنم مثل یک چیز سمی هست و خیلی آسون می‌شه به دامش افتاد.

" ادل در اوایل کارش مقایسه بین خودش و ایمی واینهاوس را که فقط چند بار از نزدیک ملاقاتش کرده بود به دفعات دیده بود: "دیدن نابودی تدریجی ایمی یکی از دلایل وحشت من هست. ما از اینکه اون دچار مشکل بشه لذت می‌بردیم.

 من واقعا به این خاطر ناراحتم اما اگر یک نفر تصویری از اون بهم نشون می‌داد که توش ایمی قیافه جالبی نداشت به اون عکس نگاه می‌کردم.

 اگه به عکس‌هاش نگاه نمی‌کردیم اونها دیگه ازش عکس نمی‌گرفتن. این مقدار توجه وحشتناکه مخصوصا اگه توی محیط پر زرق و برق رسانه‌ای نباشی."

همزمان با انتشار آلبوم جدیدش، وارد زندگی گذشته و امروز ادل شوید و از جزئیات ترانه‌های آلبوم بخوانید/ سرویس موسیقی

ادل هنوز خودش را در دنیای سلبریتی‌ها وارد نکرده است. او امسال وقتی به پشت صحنه کنسرتی رفت تا یکی از قهرمانان زندگی‌اش، استیوی نیکز، را ببیند ناخوداگاه گریه کرد.

 ادل که دهه اول زندگیش را در محله فقیرنشین و پر از جرم و جنایت تاتنهام لندن گذراند می‌گوید: "مطمئن نیستم که وقتی به جایی برم که ستاره‌های زیادی اونجا هستن دستپاچه نشم.

 همیشه احساس می‌کردم که ممکنه من رو به جمع خودشون راه ندن یا از جمع بیرونم بندازن یا آخرش یک چیزی شبیه دوربین مخفی بشه که باهاش من رو سر کار بذارن یا اینکه من رو دوباره شوت کنن به محله دوره بچگیم. توی تاتنهام." او همیشه این خواب را می‌بیند که از ساختمان‌های بلند به پائین پرتاب می‌شود.

بعد از به دنیا آمدن آنجلو زندگی ادل در داخل خانه‌اش جریان داشته است و او خانه‌نشین شده است هر چند ادل تاکید می‌کند که در این مدت منزوی نبوده است: "من به هر پارک، فروشگاه و سوپرمارکتی که تصورش رو بکنین رفتم." او در یک رابطه بسیار جدی با پدر آنجلو، سایمون کانکی که مردی چهل و یک ساله و سرمایه‌گذار و بانکدار است، قرار دارد.

ادل وقتی آلبوم 21 در اوج شهرتش بود سایمون را ملاقات کرد. او می‌گوید: "سایمون خیلی ازمن پشتیبانی می‌کنه و این نشون می‌ده چقدر مرد بزرگیه، چون من واقعا در کارم خیلی موفقم.

 محبوب قبلی من با موفقیت من و این واقعیت که باید من رو با آدم‌های دیگه تقسیم کنه مشکل داشت (او به مردی اشاره می‌کند که آلبوم 21 براساس رابطه‌اش با ادل نوشته شده هرچند ادل در بین آشنایی با سایمون و جداشدن از محبوب قبلی‌اش رابطه دیگری را تجربه کرده بود)"...

یکی از ترانه‌های آلبوم جدید ادل درباره سایمون است. این ترانه Water Under the Bridge نام دارد و به وضوح ترانه‌ای عاشقانه است که تاحدودی یادآور ترانه Human Nature مایکل جکسون است.

ادل در این ترانه می‌خواند: "اگه من مال تو نیستم پس برای چه از این همه اتفاق گذر کردیم؟ اگه می‌خوای ناامیدم کنی یا دلم رو بشکنی خیلی آروم این کار رو انجام بده".

 ادل درباره این ترانه می‌گوید: "این درباره یک رابطه هست که ناگهان خیلی خیلی جدی می‌شه و بعد، از این رابطه می‌ترسی و آخرش متوجه می‌شی رابطه مناسبی هست. این رابطه‌ای هست که من دوست دارم. دوست دارم تا جایی که می‌تونم در این نوع رابطه باقی بمونم."

او هنوز تمام ترانه‌های آلبوم را برای سایمون اجرا نکرده است: "اگه ازشون خوشش نیاد چیکار کنم؟"

ادل حالا شاید هفته‌ای یکبار نوشیدنی‌های الکلی مصرف می‌کند و سیگار را کاملا ترک کرده است: "من عاشق سیگارکشیدن هستم اما این خیلی بامزه نیست که از مریضی‌های مرتبط با سیگار بمیرم و بچه من نابود بشه.

من قبلا عادت داشتم که از الکل استفاده کنم و بعدش یک اجرای خیلی خوب هم داشته باشم. اما با داشتن بچه، خماری بعد از مصرف الکل مثل شکنجه هست. اون واقعا آدم رو نابود می‌کنه."

ادل در هنگام تمرین، بسیار از حنجره‌اش مراقبت می‌کند. او در سال 2011 گلویش را عمل کرد و مجبور شد بسیاری از تورهایش را لغو کند اما در مراسم گرمی سال 2012 بازگشتی شکوهمندانه داشت.

همزمان با انتشار آلبوم جدیدش، وارد زندگی گذشته و امروز ادل شوید و از جزئیات ترانه‌های آلبوم بخوانید/ سرویس موسیقی

 صدای ادل بعد از عملش بسیار قوی‌تر شده است و او حالا توانایی خواندن چهار نت جدید را دارد: "این اتفاق باعث شد احساس کنم صدای جدیدی پیدا کرده‌ام. بعد از عمل، صدای جدیدم رو زیاد دوستش نداشتم چون احساس کردم مقداری از توانایی‌های گذشته خودم رو از دست دادم. اما الان بهش عادت کردم."

ادل تلاش می‌کند برای بازگشت پرقدرت به صحنه موسیقی مقاومتش را بالاتر ببرد بنابراین کمتر شکر مصرف می‌کند هر چند مصرف کربوهیدرات‌ها را کاملا کاهش نداده است: "من هرگز خودم رو از خوردن اونها محروم نمی‌کنم!" و حالا به باشگاه بدنسازی می‌رود تا : "به سایز مورد نظرم برسم اما نمی‌خوام خیلی لاغر بشم.

 "رژیم غذایی‌اش چیست: "من همش در حال آه و ناله هستم! دلم نمی‌خواد به اون باشگاه بدنسازی لعنتی برم. ازش لذت نمی‌برم. دوست دارم تغییراتی توی وزنم به وجود بیارم اما علاقه‌ای به نگاه کردن خودم توی آینه ندارم.

رگ‌های من به شدت متورم می‌شن به خاطر همین من نسبت به این مسئله آگاه هستم که وقتی وزنم رو کم کنم روی ترکیب صورتم اثر نذاره. و اگه به تور آلبوم جدیدم نرم می‌تونی دوباره منو توی رستوران‌های چینی پیدا کنی!"

بنابراین ادل در سن بیست و هفت سالگی سالم است و زندگی‌اش هم بدون هیچ عادت عجیب و غریبی سرو سامان گرفته است. البته الان مسئولیت سنگینی بر دوش دارد: تربیت و بزرگ کردن فرزندش و بازگشت به صحنه موسیقی در مقیاسی جهانی. این مسئله در کوتاه مدت زیاد جالب نیست. او سرش را تکان می‌دهد و با لبخندی می‌گوید: "اصلا بامزه نیستم."

 همه اتفاقات خیلی سریع به وقوع پیوستند.

ادل به این مسئله اذعان می‌کند: "من نسبت به این کار شوق و اشتیاق زیادی دارم. هر روز بخش کوچکی از این شوق رو احساس می‌کنم. این مسئله باعث نشد که زندگی من کاملا دگرگون بشه اما یک آرزو برای خودم دارم.

 ده سال قبل تنها مسئولیتم این بود که برای خودم ترانه‌ها رو بنویسم و سر ساعت هم می‌رفتم مدرسه و هیچکس هم به من توجهی نمی‌کرد و مسئله شگفت‌انگیزی در اون دوران وجود داشت. می‌دونی، چیزی که بیشتر از همه من رو آزار می‌ده این هست که نمی‌فهمی بچه بودن چقدر شگفت‌انگیزه."

همزمان با انتشار آلبوم جدیدش، وارد زندگی گذشته و امروز ادل شوید و از جزئیات ترانه‌های آلبوم بخوانید/ سرویس موسیقی

ادل به جز خانواده‌اش، اوقاتش را بیشتر با چند تا از دوستان دوران نوجوانی یا بچگی‌اش می‌گذراند- یکی از آن ها نویسنده کتاب برای کودکان و دیگری تهیه‌کننده تلویزیونی است.

 او می‌گوید: "همزمان که آلبوم 21 بزرگ و بزرگتر می‌شد و بیشتر مورد توجه قرار می‌گرفت من هم شروع کردم به تجدید دیدار با همه دوست‌های قدیمی خودم." او به این مسئله اشاره می‌کند که دوست دارد آن‌ها را برای تور آلبوم جدیدش با خود ببرد: "توی لحظات مهم به اونها خیلی احتیاج دارم."
آیا ادل مانند تیلور سویفت یک گروه را به همراه خود می‌برد؟: "من درباره گروه، چیزهایی شنیدم. آرزوم این بود که همه اعضای گروه من مدل‌ها باشند.

 فکر می‌کنم من کل گروه خودم هستم. این مثل بقیه گروه‌هایی که الان وجود دارند نخواهد بود. اما ممکنه ریحانا توی گروه من باشه! خیلی باحال می‌شه. خدایا، اون خودش دنیایی داره. خیلی دوستش دارم."

ادل از چهارده سالگی به همراه مادرش، پنی، در طبقه بالای آپارتمانی زندگی کرد. پدر ادل از وقتی که او کودکی خردسال بود از آن‌ها جدا شده بود. پدر ادل آخرین موضوعی است که او علاقه دارد درباره‌اش حرف بزند و ادل هیچ اهمیتی به غیبت پدرش در زندگی خود نمی‌دهد.

ادل در کنار یک آپارتمان آجری سه طبقه در کنار پمپ بنزین تگزاکو می‌ایستد و با دستش خانه دوران نوجوانی‌اش را نشان می‌دهد: "پنجره‌های چهارم، پنجم و ششم ماله اتاق من بودن." پنی وقتی هجده سال داشت ادل را به دنیا آورد و آن‌ها رابطه جالبی با هم داشتند که اگر ادل سریال Gilmore Girls را دیده بود ممکن بود این رابطه را با شخصیت‌های آن سریال مقایسه کند.

 او حتی در دورانی که آلبوم 21 به فروش فوق‌العاده خود ادامه می‌داد با مادرش زندگی می‌کرد و آن‌ها همیشه به هم نزدیک بودند: "هیچ چیزی که باعث خجالت کشیدن من درباره رابطه‌ام با مادرم بشه وجود نداره، به همین خاطر هست که من آدم شروری نشدم. ما همیشه چیزی پیدا می‌کردیم که درباره اون حرف بزنیم."

ادل ترانه‌های آلبوم 19 خود را که به وضوح با موسیقی جاز پیوند داشت و در سال 2008 عرضه شد در طبقه بالای این آپارتمان نوشت.

 او با کمپانی مستقل و قدرتمند XL قرارداد امضا کرد. این اتفاق وقتی به وقوع پیوست که او در دبیرستان هنرهای نمایشی تحصیل می‌کرد و چند دمو را برروی صفحه پروفایلش در سایت MySpace قرار داد.

 جاناتان دیکینز (مدیر برنامه‌های ادل) می‌گوید: "او با کمپانی XL قرارداد امضا کرد و در مصاحبه‌ای اعلام کرد که گروه مورد علاقه‌اش اسپایس گرلز هست. او نگفت که گروه مورد علاقه‌اش Einstürzende Neubauten یا Nitzer Ebb است!"

در آن خیابان بازاری آفریقایی وجود داشت که قبلا میخانه بود و ادل زیر سن قانونی در آنجا کار می‌کرد و همچنین عمده فروشی Hollywood Nails در آن جا قرار داشت که او در آنجا هم کار می‌کرد. ادل برای آرایشش در مراسم Brit Awards 2012 به آن جا بازگشت.

همزمان با انتشار آلبوم جدیدش، وارد زندگی گذشته و امروز ادل شوید و از جزئیات ترانه‌های آلبوم بخوانید/ سرویس موسیقی

ادل به آپارتمان قدیمی‌اش خیره می‌شود و فهمیدن آنچه در سر او می‌گذرد سخت است. اشتیاق او برای بازگشت به گذشته و نوستالژی‌هایش بر چند ترانه در آلبوم جدید سایه افکنده است.

ترانه مورد علاقه او در این آلبوم که ترانه‌ای آرام و شبیه به کارهای التون جان است When We Were Young نام دارد و ادل آن را به همراه توبیاس جسو جونیور نوشته است که برایش یادآور ترانه The Way We Were است که وقتی باربار استرایسند در اسکار آن را اجرا کرد ادل را به گریه انداخت.

ادل در آخرین لحظات، نام یکی دیگر از ترانه‌های فوق‌العاده آلبوم جدیدش را از We Ain't Kids No More به نام Send My Love (To Your Lover) تغییر داد. او می‌گوید: "در غیر اینصورت شما هم ممکن بود این آلبوم رو تاریخ مصرف گذشته بدونید."

غم‌انگیز بودن این آلبوم که درباره گذر ایام است بسیار واقعی به نظر می‌رسد اگر چه این غمناک بودن کمی زود وارد زندگی ادل شده است: "از وقتی بیست و پنج ساله شدم کلی حسرت خوردم و برخلاف گذشته غم و اندوه از راه‌های مختلف به من ضربه زد."

 در ترانه زیبای Million Years Ago که شبیه ترانه‌های آرام دهه نود مدانا و ترکیب آن با ترانه مشهور The Girl From Ipanema است، ادل می‌خواند: "بعضی مواقع فکر می‌کنم که این منم که شبیه چیزی که اونها می‌‌خواستن بشند نشدم.

" او متوجه شده است بعضی از درهای زندگی بر رویش بسته شده است و بعضی مسیرهای زندگی‌اش طی شده‌اند و امکان بازگشت وجود ندارد: "چیزهای زیادی وجود دارن که من درباره اونها با خیلی از مردم حرف نزدم. البته نه به این دلیل که مشهور هستم بلکه به خاطر اینکه زمانش رو نداشتم مثل روزنامه‌نگار بودن یا معلم شدن." او نفسی می‌کشد و ادامه می‌دهد: "و من دیگه تنها نمی‌شم.

من مادرم و در یک رابطه جدی قرار دارم بنابراین دیگه هیچوقت نمی‌تونم با خودم خلوت کنم. من حسرت هیچکدوم از این چیزها رو نمی‌خورم. اما فکر می‌کنم وقت زیادی برای خودم نذاشتم. من بچه مادرم بودم و حالا خودم مادر هستم. من فقط پنج سال وقت داشتم تا با خودم تنها باشم."

همزمان با انتشار آلبوم جدیدش، وارد زندگی گذشته و امروز ادل شوید و از جزئیات ترانه‌های آلبوم بخوانید/ سرویس موسیقی

به گزارش سرویس موسیقی جهان کافه سینما و به نقل از رولینگ استون، ادل در هنگامی که به زمان بارداریش نزدیک می‌شد در اوج موفقیت حرفه‌ای‌اش قرار داشت.

 او در هنگامی که آلبوم 21 به فروشش ادامه می‌داد دچار مشکلی در تارهای صوتی‌اش شد و بعد از آن چیزی برای عرضه نداشت: "احساس می‌کنم در مقطعی کنترل زندگی‌ام رو از دست دادم.

 هر چقدر از نظر حرفه‌ای موفق بشی زندگی خصوصی‌ات کوچکتر می‌شه. من این صندوقچه کوچک رو پیدا کردم. این تنها فضای شخصی من توی دنیای به این بزرگی بود اما به اندازه کافی گنجایش داشت. این ایده که این فضا رو از دست بدم من رو حسابی می‌ترسوند."

ادل بر مشکلات مربوط به تارهای صوتی‌اش غلبه کرده بود و جوایز گرمی را در تمام بخش‌هایی که نامزد دریافت‌شان شده بود درو کرد و در حال فکر کردن به نقل مکان به نیویورک بود که از بارداری‌اش مطلع شد: "همه برنامه‌های من خوب پیش رفته بود. مثل این بود که تونستنم از پس همه مشکلات بربیام و حالا باردار شده بودم. اما فکر می‌کنم زمان بارداری‌ام خیلی ایده‌ال بود.

شاید به نظر می‌رسید این مسخره‌ترین زمان برای بچه‌دار شدن باشه اما من کم کم از همه چیزهای دور و برم ترسیدم." و آنجلو این ترس‌ها را از او گرفت: "وقتی اون رو به دنیا آوردم همه چیز خوب شد. و به همه چیز اعتماد کردم چون دنیا به من یک معجزه داده بود. در واقع نمی‌دونم در صورت نداشتن بچه می‌تونستم دوباره به دنیای موسیقی برگردم."

تاثیر مستقیم این اتفاق در ترانه‌های آلبوم جدید ادل به سختی قابل شناسایی است اما یکی از اصلی‌ترین منابع الهام‌بخش آلبوم 25 ادل، آلبوم Ray of Light مدانا بود. ادل می‌گوید: "می‌دونی چه چیز این آلبوم برام جالبه؟ اینکه مدانا این آلبوم را بعد از به دنیا آوردن اولین فرزندش نوشت و از نظر من اون بهترین آلبومش بود.

 همه چیز زندگی من بعد از بچه‌دار شدن پخش و پلا شده بود و تغییرات زیادی در وضعیت جسمی و شیمیایی بدنم ایجاد شده بود." او احساس می‌کرد که از هنرمند بودن خودش فاصله گرفته بود: "من از اون وضعیت هنری‌ام فاصله گرفته بودم و نمی‌تونستم مثال‌های زیادی برای خودم پیدا کنم که به گذشته خودم بر گردم تا اینکه یک نفر پیدا شد و شنیدن آلبوم Ray of Light رو به من پیشنهاد داد.

" ادل بارها و بارها این آلبوم را گوش کرد و به شدت تحت تاثیر ترانه Frozen قرار گرفت: "من این ترانه رو شنیدم انگار اون تنها چیزی بود که می‌تونست اعتماد به نفسم رو به من برگردونه."

به خانه ادل بر می‌گردیم، حالا زمان خواب آنجلو فرا رسیده است بنابراین او چند دقیقه برای دیدن پسرش وقت می‌گذارد تا وقتی او بخوابد. در زندگی واقعی و برخلاف موزیک ویدیوی Hello، او از موبایل قدیمی که باز و بسته می‌شود استفاده نمی‌کند.

 ادل همانطور که قابل درک است به شدت از پسرش مراقبت می‌کند و با موفقیت از خبرنگار انگلیسی که از فرزندش عکس گرفت شکایت کرد و در دادگاه موفق به بردن این پرونده شد و بنابراین از من درخواست کرد تا درباره فرزند و ظاهرش چیزی ننویسم. (صرف اطلاع، آنجلو بسیار ناز و زیبا است.)

ادل حتی برای مدتی تلاش کرد تا اسم فرزندش را پنهان نگه دارد اما اسم آنجلو بر روی یکی از دستانش خالکوبی شده است و بر روی دست دیگرش عبارت بهشت خالکوبی شده است: "به خاطر اینکه آنجلو بهشت زندگی من هست." او این‌ها را با نوعی شرم و حیای نامتعارف می‌گوید (سه کبوتر بزرگ هم بر پشتش خالکوبی شده‌اند).

 او خیلی دیر متوجه شد که لانا دل ری هم خالکوبی "بهشت" را بر روی دستش دارد- اتفاقی تصادفی که ادل آن را جالب و خنده‌دار می‌داند: "اون احتمالا فکر می‌کنه که منم یکی از طرفدارای دختر دیوونه‌اش هستم." ادل به زیبایی بخش‌هایی از ترانه Born to Die دل ری را بازخوانی می‌کند: "من یکی از دخترهای طرفدار لانا هستم اما نه از نوع خفنش!"

همزمان با انتشار آلبوم جدیدش، وارد زندگی گذشته و امروز ادل شوید و از جزئیات ترانه‌های آلبوم بخوانید/ سرویس موسیقی

ادل آنجلو را به آرامی می‌خواباند و به تخت خوابش می‌برد: "اون یک فرشته کوچولو هست. همه چیزهایی که من درباره خودم دوست دارم رو برام به وجود آورده و اون تنها کسی هست که به من نه می‌گه. اون کاملا بر من حکومت می‌کنه. اون رئیس منه و این برای آدم‌های دیگه جالبه که این مسئله رو ببینن چون من در محیط کاری خودم رئیس همه چیز هستم."

ادل نمی‌تواند بیشتر از این خود را ملامت کند وقتی می‌بیند که کارش او را از آنجلو دور نگه می‌دارد. او در حالی که احساس می‌کند از کیت باش و کنسرتی که با بازگشتش به دنیای موسیقی همراه شد الهام گرفته است ادامه می‌دهد: "همش احساس بدی دارم.

این باعث شد که عجله کنم و زودتر آلبوم خودم رو تموم کنم." ادل این موضوع را می‌داند که پسر نوجوان کیت باش او را برای برای بازگشت به دنیای موسیقی ترغیب کرد: "این باعث شد که هر جوری شده یک راه برای برگشتن به دنیای موسیقی پیدا کنم.

نمی‌خواستم پسرم 16 ساله بشه تا بهش نشون بدم کی هستم و چه توانایی‌هایی دارم. به خاطر اینکه به چیزهایی که به دست آوردم خیلی افتخار می‌کنم و من این احساس رو قبل از داشتن آنجلو نداشتم.

قبل از به دنیا اومدنش نمی‌فهمیدم چه چیزهایی به دست آوردم و چه راه طولانی و بزرگی رو توی دنیای موسیقی طی کردم. چون هر کسی می‌خواد کاری توی زندگیش انجام بده اما ما همیشه این فرصت رو پیدا نمی‌کنیم چون همیشه موانع لعنتی سر راه‌مون قرار می‌گیرن.

 به خاطر همین من به شدت احساس خوش‌شانسی می‌کنم که همه چیز برام جور شد و به من اجازه داد تا به همه جا برسم."

ادل حدود یک سال و نیم قبل احساس کرد که به اندازه کافی ترانه‌های خوب برای عرضه آلبوم جدیدش دارد اما مدیر برنامه‌هایش از این مسئله زیاد مطمئن نبود و آن ها دموهای ترانه‌های آلبوم جدید ادل را به ریک رابین که نقش کلیدی در موفقیت آلبوم 21 داشت دادند.

 هر چند در نهایت ادل بسیاری از ایده‌های ریک را کنار گذاشت و ترانه‌های دلخواه خودش را برای ضبط آلبوم انتخاب کرد. رابین دوباره به ترانه‌ها گوش کرد، دستی به ریشش کشید و به ادل گفت: "به این کارهات اعتقادی ندارم."

 ترانه‌های اصلی که ادل برای آلبوم انتخاب کرده بود خیلی از ترانه‌های آلبوم‌های قبلیش آرام‌تر بودند. ادل می‌گوید: "ریک به من گفت ترانه‌های پاپی که خوندی فوق‌العاده هستند اما اون گیرایی لازم رو ندارن. همشون شبیه هم بودن."

رابین می‌گوید: "ادل نسبت به اینکه آلبوم را به پایان برساند و به زندگی‌اش برگردد مضطرب بود. من بر این مسئله تاکید داشتم که باید به صدای خودش و کارهای همیشگی و استایلش پایبند بمونه حتی اگر این مسئله باعث بشه ضبط آلبوم بیشتر طول بکشه و کار بیشتری ببره... توی آهنگ‌های جدید که من شنیده بودم این مسئله مشخص بود که اون نویسنده اصلی ترانه‌ها نبوده و به نظر می‌رسید خیلی از ترانه‌ها طوری بودن که مناسب ستاره‌های پاپ دیگه و آلبوم‌های اون‌ها بودن و مناسب ادل نبودن. فقط صدای ادل نیست که هر ترانه‌ای رو که می‌خونه تبدیل به یک کار ویژه می‌کنه."

ادل می‌گوید: "من واقعا براشون خیلی زحمت کشیدم و کار خودم رو عالی انجام دادم. وقتی ریک اون حرف‌ها رو درباره ترانه‌هایی که خوندم زد من احساس ناامیدی کردم و می‌گفتم دیگه به خودم اعتقاد ندارم بنابراین از این حرف‌هات تعجب نکردم."

 دیکینز و رابین هر دو به ادل گفتند که این ترانه‌ها نشان از این دارند که او برای ضبط آلبوم عجله کرده است: "و این راهی نبود که برای ضبط هیچ آلبومی انجام می‌شد. مخصوصا وقتی که من تلاش می‌کردم از الگوی آلبوم 21 خودم پیروی کنم و همگام با اون حرکت کنم. پس من به خونه اول برگشتم."

همزمان با انتشار آلبوم جدیدش، وارد زندگی گذشته و امروز ادل شوید و از جزئیات ترانه‌های آلبوم بخوانید/ سرویس موسیقی

اوایل امسال او به مدت دو ماه به لس‌آنجلس رفت و مصمم بود کار آلبومش را به سرعت پیش ببرد. ادل در میان جلسات ضبط آلبوم، با نویسنده و تهیه‌کننده بزرگ موسیقی پاپ یعنی مکس مارتین و همینطور همکارش شلبک بر روی ترانه (Send My Love (To Your Lover کار کرد که ممکن است جذاب‌ترین و مدرن‌ترین ترانه‌ای باشد که او تا حالا خوانده است و با صدای گیتار آفریقایی و ترانه‌ای که ادل چندین سال پیش بر روی آن کار کرد همراه شده است.

ادل با مارتین ملاقات کرد چون از ترانه I Knew You Were Trouble که به عقیده او یکی از متفاوت‌ترین کارهای تیلور سویفت بود خوشش آمده بود.

اما او به سرعت در یوتیوب کارهای قبلی مارتین را جستجو کرد و یوتیوب جایی بود که ادل را با عمق اثرگذاری مکس مارتین و ترانه‌هایی که او برای بریتنی اسپیرز، گروه ان سینک و کیتی پری نوشته بود آشنا کرد.

 Send My Love تنها ترانه ادل است که با عصبانیت نوشته شده است و به معشوقه ادل که بین آلبوم 21 و رابطه‌اش با سایمون کانکی با او زندگی می‌کرد اشاره دارد. ادل در همین زمینه می‌گوید: "این یکی از ترانه‌های بود که می‌خواستم به اون پسر بگم که حالم خیلی خوبه و اینکه برو گمشو لعنتی."

یکی از ترانه‌های اولیه و اصلی این آلبوم Remedy نام دارد که ترانه‌ای آرام است که با نواختن پیانویی زیبا همراه شده است و ادل این ترانه را با رایان تدر نوشته است که پیش از این دو ترانه Rumour Has It و Turning Tables آلبوم 21 او را به طور مشترک با خودش نوشته بود.

 به نظر می‌رسد که این ترانه نسخه بازسازی شده ترانه Make You Feel My Love باب دیلان باشد که او در آلبوم اولش آن را بازخوانی کرده بود. ادل در این ترانه می‌خواند: "وقتی زخم‌ها عمیق می‌شوند و شب مانع از خوابت می‌شود من نجات‌بخش و علاجت هستم."

 ادل وقتی این ترانه را می‌نوشت نتوانست مانع از جاری شدن اشک‌هایش شود و مطمئنا این ترانه همین اثر را بر روی شنوندگانش هم خواهد داشت: "من این ترانه را درباره فرزندم نوشتم.

هرچند این ترانه رو برای همه کسانی که دوستشون دارم خوندم. اعتماد به نفسم وقتی می‌نوشتمش برگشت چون دوباره به خودم ایمان آوردم."

به گزارش سرویس موسیقی جهان کافه سینما و به نقل از رولینگ استون، ادل درهنگام ضبط آلبوم 21اش با دفترچه‌های مولسکین که پر از اشعار جدید و ترانه‌های جدید بود به استودیو می‌رفت.

اما این بار همه چیز را از ابتدا شروع کرد. همکارش آکوردها را می‌نواخت و ادل به بدیهه‌سرایی شعر و ملودی‌ها می‌پرداخت. جسو در همین زمینه می‌گوید: "امکان ندارد وقتی شما با او می‌نشینید و یک ترانه می‌نویسید توانایی‌اش رو زیر سوال ببرید.

 اون اولین نفری بود. که برای فهمیدن چگونه خوندن و به موقع خوندن به هر کسی پیشنهاد می‌کردم، همه چیزش فوق‌العاده است و از همون لحظه اول شما رو تحت تاثیر قرار می‌ده."

 مدیر برنامه‌های جسو به او گفته بود که می‌تواند صدای ادل را از خیابان بیرون استودیو - وقتی در حال ضبط ترانه هستند- تشخیص دهد. چون صدایش عملا زمین را می‌لرزاند.

ادل و برونو مارس تلاش کردند تا یک ترانه با ریتمی تند ضبط کنند اما در نهایت یک ترانه آرام و دراماتیک که در آن صدای ادل مرتبا از نت‌های پایین به بالا تغییر می‌کند و او به آن لقب "چالش‌برانگیز و جایی برای نشان دادن توانایی‌هایش" داده است ضبط شد. این ترانه All I Ask نام دارد: "من هیچوقت ترانه‌ای رو اینطوری نخونده بودم.

 هیچوقت انقدر نت‌های بالا را در یک ترانه نخونده بودم. چیز جالب این بود که برونو هم همگام با من این نت‌های بالا رو توی استودیو می‌‌خوند.

همزمان با انتشار آلبوم جدیدش، وارد زندگی گذشته و امروز ادل شوید و از جزئیات ترانه‌های آلبوم بخوانید/ سرویس موسیقی

 اون یک سوپراستار و شوخ طبع واقعی هست." آن‌ها بر روی شعر یکی از بخش‌های این ترانه توافق نداشتند. مارس در این باره این چنین توضیح می‌دهد: "ادل به من گفت دوست دارم وقتی این خط از ترانه را زنده اجرا می‌کنم بین جمعیت ببینمت."

همکاری ادل در یک بخش به مشکل برخورد. او تلاش کرد با دیمون آلبارن عضو اصلی گروه بلور ترانه‌ای ضبط کند و در نهایت این مسئله به این ختم شد که آلبارن به روزنامه‌نگاران گفت ادل اعتماد به نفس کمی دارد و اینکه موسیقی‌اش خسته‌کننده و مانند بقیه خوانندگان معمولی دیگر است.

 ادل در این باره می‌گوید: "آرزوی کار کردن با او تبدیل به لحظه‌ای شد که از دیدن بت زندگیم پشیمان شدم و نکته ناراحت‌کننده این بود که از بچگی به عنوان طرفدار سرسخت گروه بلور بزرگ شدم.

 اما این واقعا ناراحت‌کننده بود و من از اینکه با اون چند جلسه ملاقات داشتم پشیمان هستم. هیچکدوم از ایده‌هایی که داشتیم اجرایی نشدند و هیچکدوم‌شون به درد آلبوم من نمی‌خورد.

 اون به من گفت اعتماد به نفس ندارم و پر از عیب و ایرادم در حالیکه من با اعتماد به نفس‌ترین آدمی هستم که می‌شناسم. من درباره ترس‌های خودم ازش پرسیدم و اینکه می‌خوام با بچه به دنیای موسیقی برگردم -چون اون هم بچه داشت- و بعدش اون به من گفت بی‌اعتماد به نفس؟"

ادل می‌خواست صدایش را مدرن و امروزی‌تر کند ودر ترانه‌هایش از سینتی سایزر و درام استفاده کند واز صدای بسیار جوانانه آلبوم 21اش فاصله بگیرد. در ترانه River Lea که با برایان جوزف برتون یا Danger Mouse ضبط کرد با کیبورد و همسرایی که از نمونه صدای خودش به وجود آورده بود استفاده کرد.

 پل اپورث که دو ترانه آلبوم 25 را به طور مشترک با ادل نوشت می‌گوید: "این بار اون با عجیب‌ترین صدایی که من با اون مواجه شده بودم تلاش کرد ترانه رو بخونه.

به نظر می‌رسه این آلبوم با گفتگوی فرهنگی امروز دنیای موسیقی تطابق بیشتری داشته باشه تا اینکه نسبت به فضای امروزی موسیقی دنیا عقب‌تر باشه. به نظر می‌رسه اون تقریبا تلاش کرد همه خواننده‌ها رو توی حوزه صدایی که در اون تخصص دارن شکست بده."

همزمان با انتشار آلبوم جدیدش، وارد زندگی گذشته و امروز ادل شوید و از جزئیات ترانه‌های آلبوم بخوانید/ سرویس موسیقی

به گزارش سرویس موسیقی جهان کافه سینما و به نقل از رولینگ استون، به نظر می‌رسد به اندازه یک آلبوم کامل ترانه ضبط شده بودند که از نظر موسیقیایی به اندازه خود آلبوم 25 ارزش داشته باشند ودر لیست نهایی ترانه‌های آلبوم جا نگرفته‌اند.

 ادل در کنترل کیفیت کارش بی‌رحم است و هنگامی که همدیگر را ملاقات کردیم در حال اعمال آخرین تغییرات در لیست ترانه‌های نهایی شده آلبومش بود. او می‌گوید: "بعضی ترانه‌ها به اندازه کافی خوب نبودند و فکر می‌کنم این نکته‌ای است که خیلی از مردم در موردش اشتباه می‌کنند.

 اینکه فکر کنی مردم هر چیز مزخرفی که بخونی می‌خرند اشتباه هست."

ادل به تازگی تولدش را در یک... و رستوران ژاپنی که فضای موسیقی راک بر آن حاکم است جشن گرفت. روزنامه گاردین در توصیف این رستوران از غذاهای "فوق‌العاده خوشمزه" و قیمت "بیش از حد گران" استفاده کرده است.

 امشب او بازگشته است و مدیریت رستوران برای هر دوی ما یک اتاق ویژه را با نور شمع سازماندهی کرده است. هنگامی که به منو نگاه می‌کردیم که پر از غذاهای سرخ‌کردنی بود ادل از شنیدن اینکه من می‌خواهم غذایی با کربوهیدرات کم بخورم متحیر شد. او به من گفت: "بیا این دفعه بی‌خیالش شو."

 پشت سرش پر از پوسترهای ستارگان راک مانند جیمی هندریکس بود. ادل دوباره به من گفت: "بیا هردومون بی‌خیال رژیم شیم. بیا تا می‌تونیم غذا بخوریم!"

ادل به گوشه‌ای خالی نگاه می‌کند و می‌گوید: "آخرین باری که اینجا بودیم یک تلویزیون هم اون گوشه قرار داشت. اونها باید اون رو جمع می‌کردن چون داشت فیلم‌های غیراخلاقی پخش می‌کرد. مثل این میمونه که تو کلی سوشی بخوری و بعد اونها رو هم ببینی. خیلی مسخره هست."

او یک نوشیدنی سفارش داد که آن را نوشیدنی "روزهای زندگی‌اش" خطاب می‌کرد اما بعد نظرش را تغییر داد و نوشیدنی دیگری سفارش داد: "تازه یادم اومد دارم مصاحبه می‌کنم!"

ادل به این مسئله اشراف دارد که بعضی منتقدان از تصویر و موسیقی "با کلاس" او برای کوبیدن خوانندگانی مثل مایلی سایروس استفاده کرده‌اند. او زیاد به این موضوع علاقه‌ای ندارد: "ترجیح می‌دم آدمی نباشم که هر کسی به خاطرش دعوا راه بندازه.

اگه اونها دوست دارن بدن خودشون رو عریان کنند من ترجیح می‌دم همچین آدمی نباشم به خاطر اینکه این مسئله باعث می‌شه بین دو زن دعوا راه بیفته و من هیچ مزیت اخلاقی نسبت به آدم دیگه‌ای ندارم. به خاطر همین این موضوع یک مقدار عصبانیم میکنه.

البته این به این معنا نیست که می‌خوام الان یا هروقت دیگه‌ای شبیه اون دخترها بشم. اگه لاغرتر بودم بدنم رو به همه نشون می‌دادم؟ احتمالا نه چون بدنم متعلق به خودمه. اما بعضی مواقع کنجکاو می‌شم بدونم اگه چاق نبودم به همین اندازه موفق می‌شدم یا نه.

 فکر می‌کنم به همه نشون می‌دم که از جنس خودشون هستم، منظورم همه اون‌هایی نیستند که هم سایز من هستن، این‌ها به هم ارتباط دارن چون من آدم کاملی نیستم و فکر می‌کنم خیلی از آدم‌ها کامل و غیر قابل دسترس به تصویر کشیده می‌شن."

ادل با خیلی از سوالاتی که آشکارا درباره نحوه لباس پوشیدنش بود و اینکه آیا تمایل دارد رفتارهای بی‌پروایانه داشته باشد مواجه شد: "از من سوال شد که دوست داری برای مجلات مخصوص به مردان عکس بندازی؟ خیلی وقت‌ها این سوال تکرار می‌شد، این واقعا مسخره هست و این به خاطر این بود که من زن هستم یا چاق؟ شرم آوره."

ادل دوباره به جنجالی که پیرامون یکی از سلبریتی‌های مرد که لاغر شده بود شکل گرفت اشاره کرد و گفت: "چیزی که برای من خیلی جالب بود این بود که اونها چه داستان‌هایی درباره کریس پرت ساختن.

 وقتی همه وزنش رو از دست داد مثل این بود که بگی: خدایا، کی یادش می‌آمد که اون یک زمانی چقدر خوش‌اندام بود؟ وقتی چاق‌تر بود توجه بیشتری بهش می‌کردن. من هیچوقت چیزی مثل این رو در مورد یک مرد ندیده بودم."

ادل به قدری در این سال‌ها مشغله داشت که درباره پدیده نوظهور فمینیسم در گفتمان فرهنگی موسیقی پاپ چیزهای کمی شنیده بود: "اگه این یک جنبش هست خیلی هم خوبه. کی اینکار رو انجام می‌ده؟ آیا ازمن سوال می‌کنی که فمینیست هستم؟ فکر نمی‌کنم از خیلی مردها پرسیده بشه که فمینیست هستن یا نه."

من این سوال را از ادل نپرسیدم اما او در هرصورت تمایل داشت تا به این سوال جواب دهد. او در حالی که نوشیدنی می‌نوشد می‌گوید: "من فمینیست هستم.

همزمان با انتشار آلبوم جدیدش، وارد زندگی گذشته و امروز ادل شوید و از جزئیات ترانه‌های آلبوم بخوانید/ سرویس موسیقی

 معتقدم باید با همه یکسان رفتار بشه، از هر نژاد و جنسیتی." او به یاد می‌آورد که در صنعت موسیقی که پر از مردها بود جدی گرفته نمی‌شد. چون آنها گرایش‌هایی مثل این داشتند: چه می‌فهمی: "می‌خواستم بگم من هنرمندم. پس من همه چیز رو می‌دونم. پس الکی با من بحث نکن!"

ادل از همکاری با سیا در آلبوم جدیدش لذت برده است. هر چند ترانه‌هایی که آن‌ها با هم نوشتند در نهایت در لیست نهایی ترانه‌های آلبوم 25 قرار نگرفتند و به جایش ترانه Alive تبدیل به سینگل سیا شد.

 ادل متوجه شد که سیا هیچ‌وقت با خواننده زنی همکاری نکرده بود: "من از اینکه هر دومون توی یک جو پویا در استودیو بر اونجا حکومت می‌کردیم لذت می‌بردم. و اونجا پر از تهیه‌کننده‌های مرد بود که چون ما اونجا بودیم از خوشحالی نمی‌دونستن چه کاری بکنن."

ادل می‌پرسد: "فکر می‌کنی همه از اینکه من خوشحال هستم ناامید می‌شن؟" دو روز بعد از شام ما، او همان شلوار استرچ و ژاکت و چکمه‌های مارجیلا را پوشید.

 ما در دفتر روشن و مدرن مدیر برنامه‌های ادل درخیابان آرام ناسینگ هیل نشسته بودیم. آنجا با عکس‌های خاطره‌انگیز ورزشی و بعضی جوایز ادل تزئین شده بود.

 او به جایزه نویسندگی ایور نولو خودش در گوشه اتاق اشاره می‌کند اما از جایزه دیگری که درباره قدردانی از فروش بیش از ده میلیون نسخه آلبومش در آمریکا است غافل است. او آن را نمی‌بیند.

ادل می‌داند که ترانه‌هایش به طرفدارانش آرامش می‌دهند: "اگر موسیقی من بتونه دل شکسته کسی رو التیام ببخشه این برای من راضی‌کننده‌ترین اتفاق دنیاست. فکر نمی‌کنم آلبوم من ترانه‌های شاد داشته باشه، اما من کاملا خوشحالم! اما با در نظر گرفتن اینکه من از نظر عاطفی و رابطه‌ام با عشق زندگیم در نقطه روشنی هستم آیا طرفداران من از اینکه نمی‌تونم با یک ترانه در مورد دل شکستگی بعد از یک رابطه، دل شکسته‌شون رو التیام ببخشم ناامید می‌شن؟ نمی‌خوام اونها رو ناامید کنم اما در همین حال نمی‌خوام یک آلبوم با ترانه‌های غم‌انگیز برای کسی بنویسم. در اینصورت و اگر خود من ناراحت نباشم این به نظر غیر واقعی میاد."

او ازیادآوری اینکه آخرین مصاحبه‌اش با مجله رولینگ استون درباره این بود که تصور کند می‌تواند در یک رابطه عاطفی پایدار حضور داشته باشد خنده‌اش می‌گیرد: "پس موسیقی در کار نخواهد بود. طرفدارانم به من می‌گن: عزیزم، لطفا طلاق بگیر!"

همزمان با انتشار آلبوم جدیدش، وارد زندگی گذشته و امروز ادل شوید و از جزئیات ترانه‌های آلبوم بخوانید/ سرویس موسیقی

اما او دیگر به این موضوع از این جنبه نگاه نمی‌کند: "این یک مقداری تراژیک است که دوباره یک آلبوم درباره دل‌شکستگی‌ام بنویسم، تراژیک هم نه، کلیشه می‌شه. اگه احساس دل‌شکستگی پیدا می‌کردم باید درباره چی می‌نوشتم؟ چون دیگه نمی‌تونم یک آلبوم دیگه در این زمینه بنویسم."

او وسوسه هنرمندانی که در زندگی خود آشوب درست می‌کنند درک نمی‌کند: "اگه من هم بچه نداشتم این


ویدیو مرتبط :
مصاحبه خنده دار ادل

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

آخرین گفتگوی بی بی کینگ با مجله رولینگ استون


بی بی کینگ معتقد است که هر کسی از هر نژاد و از هر رنگی، پیر یا جوان، فقیریا غنی، لحظات غمگین و دردناکی در زندگی دارد و باید به احساسانش تکیه کند. کاری که خودش همیشه انجام می داد. او یا آواز میخواند، یا گیتار می‌نواخت و همیشه غم و اندوه خاصی در صدای خودش و سازش نهفته بود.





مجله آهنگ ایده آل - ترجمه ریما آسا: بی بی کینگ معتقد است که هر کسی از هر نژاد و از هر رنگی، پیر یا جوان، فقیریا غنی، لحظات غمگین و دردناکی در زندگی دارد و باید به احساسانش تکیه کند. کاری که خودش همیشه انجام می داد. او یا آواز میخواند، یا گیتار می‌نواخت و همیشه غم و اندوه خاصی در صدای خودش و سازش نهفته بود.

در این مطلب آخرین گفتگوی بی بی کینگ با مجله رولینگ استون را می خوانید:

آیا هنوز در وگاس زندگی می کنید؟

- تا وقتی که بتوانم کرایه خانه ام را بدهم. من فقط سی سال اینجا بودم. هنوز دارم کرایه می دهم، بنابراین اوضاع رو به راهه. یک چیزی درباره وگاس وجود دارد. وگاس شهر زیبایی است اما یک خورده پول لازم تان می شود.

باید شغلی داشته باشید و کاری انجام دهید اما من خیلی خوش شانس بودم. من هنوز کار می کنم. خیلی در شهر کار نمی کنم اما همیشه بیرون می چرخم. تازه از شهر سالت لیک برگشته ام، فکر کنم دو سه روز پیش بود.

من فکر نمی کنم یکی از 100 گیتاریست بزرگ دنیا باشم

اگر بخواهیم به گذشته خیلی دور برگردیم، اولین گیتاری که نظر شما را جلب کرد گیتار کشیش کلیسایی بود که به آنجا می رفتید؛ درست است؟

- بله. آن اولین بار بود که نواختن ساز گیتار به نظرم کار جذابی آمد.

آهنگ و صدای گیتار چطور بود؟ کشیش چه موسیقی اجرا می کرد؟

- بهشت، بهشت. نمی دانم گیتاری که داشت چه بود اما آن اولین گیتار الکتریکی بود که من صدایش را می شنیدم. می دانی، ما فقط به گیتار آکوستیک عادت داشتیم، آن هم گیتاری که اکثر اوقات تعدادی از سیم هایش پاره بود. مجبور بودی آنها را با چیزی به دسته ببندی مثل گیره هایی که حالا در بازار هست.

مثل کاپو، درسته؟

- بله. ما مجبور بودیم گیتار را با آن گیره ها ببندیم چون سیم سالمی در کار نبود. بنابراین شما باید سیم را می بستی و هر چقدر می توانستی آن را محکم می کردی بعد یک مداد یا چیزی شبیه آن را به عنوان گیره روی دسته می گذاشتی و هر چه شکسته و پاره بود را به هم جفت و جور می کردی و آن وقت می توانستی شروع به نواختن کنی اما واعظ کلیسای ما یک گیتار الکتریکی داشت... نمی دانم فقط برایم خیلی جالب بود.

آیا کشیش سولو اجرا می کرد؟ یا فقط آکوردها را می زد؟

- فکر نمی کنم آکوردهای زیاد و مختلفی می زد. گیتار زدنش مثل این بود که آدم از سر تفنن یک چیزی بزند و همراهش بخواند. همراهی ساز تا به شکلی که فقط آنچه می خوانی را همراهی کند... و این کاری که او می کرد برای من خیلی جالب و جذاب بود. این مرد کوچک می خواست مثل او ساز به دست بگیرد و بنوازد.

آیا صدایی که از ساز او به گوش می رسید برای شما صدایی مدرن بود؟

- نمی خواهم به تو دروغ بگویم. دارم سعی می کنم صادق باشم. من چیزی درباره مدرن و قدیمی نمی دانستم و نمی توانستم آن دو را از هم تشخیص دهم. حقیقت این است برای من مثل این بود که یک کودکی برای اولین بار به یک نمایشگاه محله یا یک همچین چیزی برود... مادرم همیشه می گفت که اگر کلیسا نروم تنبیه ام می کند اما وقتی به کلیسای کشیش ارچی رفتیم من با دستم راه را نشانش می دادم و می گفت بیا اینجاست اینجاست.

من فکر نمی کنم یکی از 100 گیتاریست بزرگ دنیا باشم

در کلیسا یک چراغ الکتریک داشتیم که در آن زمان در محله ما چیز خیلی نایابی بود. کشیش آن را روشن می کرده و آه... پسر... برای من مثل بهشت بود. من واقعا دلم می خواست یک خواننده گاسپل مثل او شوم. خیلی دلم می خواست. او یکی از اولین آدم هایی بود که می دیدم کاری بلد است که من واقعا دلم می خواهد بتوانم انجام دهم. بنابراین فکری شدم که چطور این کار را یاد بگیرم.

یکی از اولین آهنگ هایی که شما یاد گرفتید «تو خورشید منی» بود.

- می دانی. من تازه همین چند سال پیش فهمیدم که جیمی دیویس (فرماندار) این آهنگ را نوشته است. من طرفدار پروپاقرص او بدم. به یکی از نزدیکانم گفتم برای او نامه ای بنویسد و بگوید چقدر این آهنگ را تحسین می کنم و فکر می کنم آهنگ فوق العاده ای است. می دانی او چه کار کرد؟ او برای من عکسی فرستاد، یک عکس از خودش که امضا شده بود و از من تشکر کرد. آدم بزرگی بود. می دانی منظورم چیست؟

یک فرماندار بود و برای من این کار را کرد، برای بی.بی.کینگ کوچولو. به هر حال... من تحقیق کردم و یک کمپانی خرده فروشی پیدا کردم که آن زمان سیرز روباک نام داشت، حالا فکر می کنم نامش فقط سیرز است. یک پسری بود که در کاتالوگ های سیرز کتاب های گیتار تبلیغ می کرد. نمی دانم چرا اما هنوز نامش یادم هست، اسمش نیک مانیلوف بود... من یکی از آن کتاب ها را سفارش دادم و اولین قطعه ای که یاد گرفتم «تو خورشید منی» بود.

هنوز هم در بعضی کنسرت ها آن را اجرا می کنم. می دانی فکر می کنم مردم از آن خوششان می آید و این شروع کار من بود. من زمانی که فکر می کنم نوجوان بودم از وقتی که خودم می توانستم تنهایی بیرون بروم گوشه خیابان می نشستم می خواندم و ترانه های گاسپل را اجرا می کردم. نمی توانستم برقصم اما لحظات خوشی را سپری می کردم.

من هیچ وقت در زندگی ام نرقصیدم. وقتی عروسی کردم همسرم بعضی وقت ها من را بلند می کرد تا با او برقصم. او کمی آب پرتغال و نوشیدنی به من می داد و من را آن وسط نگه می داشت اما هرگز نتوانستم برقصم.

حتما شما همیشه سرتان با تمرینات زیاد گیتار شلوغ بوده.

- بامزه است، من می دیدم هم سن و سال هایم به جاهای مختلف و برای رقص بیرون می رفتند اما من عاشق گیتار بودم و حتی آن را از دخترها بیشتر دوست داشتم. وقتی می دیدم دخترها و پسرها با هم به سینما و تئاتر می روند هرگز همراهشان نمی شدم. فقط با گیتارم مشغول بودم.

اولین بار کجا تکنوازی یک گیتار الکتریک را شنیدید؟

- تی بون واکر اولین کسی بود که تلاش کردم آنچه را اجرا می کرد گوش کنم و خودم روی گیتار الکتریک انجام دهم اما اگر بعضی از کارهای خیلی اولیه لانی جانسون را در نظر بگیری می بینی که می توانی تمام نت ها را بشنوی البته نه خیلی قوی اما تمام آن را می شنوی. نت ها مثل کریستال شفاف هستند. هر نتی که او می نواخت شنیده می شد. همه نت ها و هیچ نتی از قلم نمی افتاد و صدایی که از هر نت درمی آمد پر انرژی و زنده بود.

جالبه این ایده را دوست دارم، خب چه چیز شما را کسی که هستید کرد؟

- بی بی کینگ.

من فکر نمی کنم یکی از 100 گیتاریست بزرگ دنیا باشم


بله، یکی از آن متخصصان.

- نه، منظورم این نبود. من اسم خودم را در آن صد گیتاریست برتر دنیا دیده ام و اگر آنها اینطور فکر می کنند که من در این لیست جا دارم لطف دارند. من خیلی ممنونم و خدا را شکر می کنم اما فکر نمی کنم اینطور باشد.

شاید همین عدم رضایت، علتی بوده که شما را تبدیل به هنرمند بزرگی کرده است.

- حتی حالا در سن 82 سالگی اگر هر روز چیز جدیدی یاد نگیرم می دانی چه فکر خواهم کرد؟ اینکه یک روزم از دست رفت و هدر شد. حالا ها هر روز تمرین نمی کنم، فقط گیتار را برمی دارم و به آن بد و بیراه می گویم. البته باید به خودم فحش بدهم اما مدام با آن مشغولم یعنی همه وقتم را با موسیقی سپری می کنم.

همیشه دارم کاری انجام می دهم که به نوعی با موسیقی درگیر است و گوش هایم برای هر چیزی که بتوانم به آن گوش کنم کاملا آماده شنیدن است.

هیچ کدام از آن نوازنده ها مثل شما از تکنیک ویبراتو استفاده نمی کردند.

- من می خواستم مثل پسر عمویم، باکا وایت این کار را انجام دهم و بعضی های دیگر که نوازنده گیتار اسلاید بودند. من انگشتان احمقی داشتم، آنها کاری که می خواستم را نمی کردند یا شاید هم اشکال از مغزم بود. عاشق لئون [مک اولیف] بودم که با باب ویلز و تکزاز پلی بویز گیتار استیل می زد. هیچ وقت اسم فامیلش را نفهمیدم اما همیشه می شنیدی که باب می گفت آه لئون... و بعد گیتار به صدا درمی آمد.

امروز ادی ون هالن هم اینجا بود... درباره او چطور فکر می کنی؟

- او هنرمند است، هنرمند بزرگی است. می دانی این روزها به گیتاریست ها همانطور فکر می کنم که به پزشکان فکر می کنم. شما به عنوان یک پزشک اول یک مدرک پزشکی عادی می گیرید بعد جراح قلب می شوید یا هر جراح دیگری. ون هالن هم همینطور بود، یکی از آن دست متخصصان بود.

چه زمانی متوجه شدید که سبک و سیاق موسیقی شما به شکل گسترده ای تاثیرگذار بوده است؟

- خب... یک شب مشغول تلویزیون نگاه کردن بودم که دیدم خواننده لید گروه بیتلز - جان لنون - گفت آرزو دارد می توانست مثل بی بی کینگ ساز بزند. داشتم از روی صندلی پرت می شدم و آنجا بود که برای اولین بار با خودم فکر کردم «آه، خدایا دارم چه کار می کنم؟» بزرگترین گروه موسیقی دنیا دارد این حرف را درباره من می زند... سعی کردم اجازه ندهم این جملات وارد ذهنم شوند اما قطعا به آن فکر می کردم. بعد از آن بود که سعی کردم بیش از گذشته درباره کاری که انجام می دهم متمرکز و مراقب باشم. قبل از آن هر لحظه هر کاری در موسیقی می کردم برایم جنبه تفریح و لذت بردن خودم را داشت. سعی می کردم خوش باشم و پولی هم درآورم.

درباره اریک کلپتون چطور فکر می کردید؟

- حتی هنوز هم به اعتقاد من کلپتون شماره یک است. او شماره یک است. به اعتقاد من او بهترین گیتاریست راک اند رول زمان خودش است و بلوز را هم بهتر از خیلی از ما می نوازد.

اگر کلپتون را جدا کنیم در طول این سال ها حتما صدای ساز برخی از بلوزمن های سفید به گوش تان خورده که تلاش می کنند بلوز را زیادی جدی و زیاد سریع اجرا کنند.

- زیبایی در چشمان بیننده است. من فکر می کنم نوازندگان گیتار به روزهای سرکش غرب علاقه دارند. هر کس سرعت بیشتری دارد، بیشتر تمرین می کند اما من حتی در صحبت کردن هم تند نیستم خب چرا باید سریع ساز بزنم؟ بنابراین کاری که من به شخصه انجام می دهم این است که به ملودی معنا بدهم. هم برای خودم هم برای شما که می شنوی.

وقتی عمیقا غرق در یک تک نوازی هستید و سولویی را می نوازید در سرتان چه چیزهایی می گذرد؟

- فکر نمی کنم قبلا کسی چنین سوالی از من کرده باشد. ای کاش می دانستم چطور می توانم بگویم. بعضی وقت ها فراموش می کنم چه کسی هستم. وقتی روی استیج هستم به این فکر می کنم که تلاش کنم داستانم را طوری بگویم که مخاطبم آن را درک کند. درست مثل حالا، وقتی با شما حرف می زنم... اگر احساس کنم که موفق شده ام منظورم را به شما بفهمانم حس خوبی پیدا می کنم. حتی اگر تمام واژه هایی که لازم دارم را نداشته باشم همه تلاشم را می کنم. در مورد موسیقی هم درست همینطور فکر می کنم.

من فکر نمی کنم یکی از 100 گیتاریست بزرگ دنیا باشم

دوست دارید چه میراثی از خودتان به جای بگذارید؟ دوست دارید مردم بعد از شما چطور درباره شما یاد کنند؟

- درباره من؟ اینکه من تلاشم را کردم. دوست دارم آنها فکر کنند من تلاش کردم چون واقعا کردم. فکر نمی کنم مردم باید بگویند او این یا آن کار را کرد مگر اینکه واقعا چیزی باشد که آن را انجام داده باشم. من فکر می کنم من هم فقط یک موزیسین معمولی هستم؛ بنابراین دوست دارم مردم هم درباره من اینطور فکر کنند؛ یک آدمی که تلاش کرد. دوست داشت مردم عاشق اش باشند چون خودش عاشق مردم بود. یک مرد معمولی که روزی کنار ما بود و حالا نیست.

خدا را شکر که هنوز با ما هستی.

- خدا را شکر! اما می خواهم یک چیزی بگویم. هر روزی برای من یک روز جدید است. هر روزی برای من روزی است که وقتی می بینم می توانم بیدار شوم احساس خوبی دارم. یک ضرب المثل قدیمی هست که می گوید هر روز که از خواب بیدار می شوی و می بینی اسمت در آگهی درگذشت نیست آدم خوشبختی هستی. من آدم های خیلی بزرگی را دیده ام و در زندگی در کنارم داشتم.

گروه موسیقی خیلی خوبی در کنارم داشتم که هر چیزی دوست داشتم با آنها اجرا می کردم و مردم خیلی خوبی. در شروع کارم مخاطب های من نود تا نود و پنج درصد سیاه پوستان بودند اما هر چه گذشت و پا به سن گذاشتم خیلی از مخاطبان گذشته ام از دنیا رفتند و دیگر آنها را نمی بینم اما حالا سفیدپوستان بسیاری از همه سنین را در میان مخاطبینم می بینم.

کسانی که خیلی جوان هستند و کسانی که هم سن من یا حتی پیرتر هستند. این برای من هدیه ای از طرف خداست. فوق العاده لذتبخش است لذتبخش ترین لحظات زندگی ام به غیر از آن زمانی که با همسرم بودم. وقتی با همسرم بودم بیشتر از این موهبت لذت می بردم.