مصاحبه جنجالی با سردار سرخ (1)


رزومه اش را که نگاه می کنی پر از تقدیرنامه است. تقدیرنامه به خاطر راه اندازی پلیس 110، به خاطر کارهایی که در راهنمایی و رانندگی کرده، حتی در ستاد سوخت که البته بخشی از همان کارها برایش داستان شد.





هفته نامه تماش
اگران امروز - هیوا یوسفی: رزومه اش را که نگاه می کنی پر از تقدیرنامه است. تقدیرنامه به خاطر راه اندازی پلیس 110، به خاطر کارهایی که در راهنمایی و رانندگی کرده، حتی در ستاد سوخت که البته بخشی از همان کارها برایش داستان شد. برای پرسیدن آن داستان ها و خیلی از ماجراهای پشت پرده مدیریتش در فوتبال با محمد رویانیان، آخرین مدیرعامل باشگاه پرسپولیس در دولت محمود احمدی نژاد، قرار مصاحبه گذاشتیم.

ما را به خانه اش دعوت کرد. یک آپارتمان قدیمی در شهرک اکباتان. می گفت تازه چند هفته است خانه جمارانش را خالی کرده. مجبور بوده خالی کند. ماجرایش را احتمالا خیلی ها شنیده اند. آنطور که خودش می گوید دو میلیارد برای پرسپولیس وام گرفته بوده و خانه در رهن بانک بوده. عکس های اسباب کشی را هم به ما نشان می دهد. وسط عکس ها علی پروین و زادمهر و حسین کلانی و چند نفر دیگر هم هستند. می گوید دعوتشان کرده بوده شاهد باشند که خانه اش را داده.

مصاحبه نزدیک به سه ساعت شد اما خیلی جاها را گفت ننویسید و بعضی جاها را هم نمی شد نوشت. هر چه باشد او همچنان یک نظامی است، رییس بازرسی ویژه معاونت بازرسی ستاد کل نیروهای مسلح.

مدیران وزارت ورزش بعد از شما مدعی شدند که بدهی باشگاه پرسپولیس بیش از 50 میلیارد است. چند شب پیش آقای رحیمی، مدیرعامل سابق باشگاه، در برنامه نود حتی گفتند پرسپولیس 120 میلیارد بدهی دارد. شما گفته بودید فقط 5 میلیارد بدهی داشته اید...

- ماجرایی پیش آمد که دوستان لیست بدهی ها را برای من فرستادند. الان به شما نشان می دهم از زمان داریوش مصطفوی، خطیب، کاشانی و ... حدود 19 میلیاردش مالیات سال 75 تا 90 است. ما تلفنی به آقای خادم گفتیم... روکش این کتابچه نوشته 18 میلیارد و هشتصد میلیون مالیات سال 70 تا 90 است. خب من که نیمه دوم سال 90 آمدم، حداقل این رو کم می کردی از 50 میلیارد.

مجموعش چقدر شده بود؟

- پنجاه و خرده ای میلیارد. یک 15 میلیارد و یک 35 میلیارد. شما نگاه کنید کدامش به من ربط دارد؟ من مدرک کتبی از باشگاه دارم. تازه آنها خیلی چیزها را به بدبینانه ترین شکل زده اند. مثلا مانوئل ژوزه را 2.8 میلیارد زده اند. شهرداری را زده اند 2 میلیارد تومان، آرفی را زده اند که اصلا مربوط به زمان من نبود. بدهی بازیکنان را هم زده اند. بدهی هایی که مربوط به زمان کاشانی و دیگران بود و من هم برخی را جریمه کرده بودم، آن را هم زده اند. همه اش با هم شد 13 میلیارد، این را مهر کردند به من دادند.

مصاحبه جنجالی با سردار سرخ (1) (فوری)

آقای منتقمی هم پایش را امضا کرد. آدم کدامش را باور کند؟ یک بار آقای عاشوری - حسابداری باشگاه - به من مکتوب و رسما اعلام کرده که پنج میلیارد یا چهار میلیارد و خرده ای بدهی شماست که من هم اعلام کردم. دوباره آقای منتقمی و عاشوری به دستور آقای پروین آمدند بررسی کردند، شب آمدند خانه ما یک صورتجلسه با هم امضا کردیم، بعد رفتند یک جدول بدهی جدید درآوردند سیزده میلیارد و خرده ای. من حالا نمی دانم که چه جوری اینها این بدهی را گفته اند. من گفتم آقا «اس.آی.اس» را من حلش می کنم.

الان به توافق رسیده اید؟

- به توافق رسیده ایم اما هیچ حرکتی از طرفین نیست، یعنی من که دیگر حالش را ندارم و گرفتار و سر کار خودم هستم. بعد هم پرونده خودم مهمتر است، راجع به پرونده خودم جلساتی دارم، پیش وکیل و مسئولان مختلف می روم بابت آن. داریم الان آن پرونده را سامان می دهیم. اسباب کشی هم داشتیم. بنابراین حالش را نداشتم. آنها هم بدشان نمی آید که این قضیه مسکوت بماند. البته اینها بدهی هستند اما ما داشتیم ساختار باشگاه را اقتصادی می کردیم ولی نشد... دفاتر خارجی، دانشگاه، رستوران...

این دانشگاه به اسم پرسپولیس بود دیگر؟ درآمدی هم دارد؟

- درآمد دارد ولی خب خرجش بیشتر از درآمدش است! باید باشگاه به یک شکل هایی کمک بکند تا این دانشگاه به درآمد سر به سر برسد. چرا هزینه اش بیشتر از درآمدش است؟ عمده هزینه اش برای ساختمان و اجاره اش است. اگر باشگاه می توانست به آن هدفگذاری که داشت برسد که یک ساختمان خوب برای خودش در مجموعه درفشی فر درست کند خیلی جلو می افتادیم چون پشت ورزشگاه درفشی فر چند هکتار زمین افتاده بود که ما می خواستیم یک هکتار آن را بگیریم و قرار بود که هم دانشگاه مان آنجا باشد هم سوییت هایی مثل هتل آپارتمان درست کنیم که دیگر هتل نگیریم و هم خود مجموعه درفشی فر آنجا باشد. این طراحی ما بوده.

خب این کاری بود که من در پرسپولیس کردم اما مدیرعامل های دیگر نکردند. شما کجا دانشگاه دیده اید؟ کجا مدرسه فوتبال پرسپولیس با این اهداف دیده اید؟ اصلا کتاب مدرسه فوتبال پرسپولیس آن هم در پنج جلد در حال چاپ بود. من زیاد نمی خواهم حرف بزنم. فقط دو سه تا گرا می دهم. یکی اش قرارداد من با صدا و سیما پیش قرارداد 250 میلیارد تومانی با صدا و سیما، آماده امضا! این یعنی 250 میلیارد تومان درآمد، 90 میلیارد برای صدا و سیما، 160 میلیارد برای ما حدود بیست سی میلیارد هزینه خود پروژه بوده که ما باید خرج می کردیم، 90 میلیارد به صدا و سیما می رسید، 130 میلیارد می ماند که این پول را طراحی کرده بودیم که اس.آی.اس با پروژه هایی که تعریف شده بود، 50 درصد یا نه 40 درصد سود کند، می شد حدود 50 میلیارد تومان در سال.

هزینه پرسپولیس چقدر بود؟ 25 میلیارد در بهترین شرایط، یعنی بدترین هزینه ها را بکنی و گرانقیمت ترین مربی و بازیکن را بیاوری... در این شرایط 25 میلیارد هنوز باقی می ماند، 130 میلیارد هم که بیس اش بود. این مبلغ می شد سال آینده 150 میلیارد، سال بعد 180 تا و ... اینها همه «مانده» بود نه «هزینه». در آن صورت می شد ورزشگاه ساخت، در پروژه های بزرگ شرکت کرد، پرسپولیس «نمیر» هم درآمدزا می شد. من با این تفکر با دایی بستم، سه سال تیم را بگرداند من فرصت انجام این کارها را داشته باشم. 10 میلیون هوادار را قرار شد صدا و سیما حمایت کند. صدا و سیما که حی و حاضر است و گردن کلفت! نگاه کنید این قرارداد را قرار بود درست قبل از دربی رفت (فکر کنم بازی دهم پارسال) امضا شود. ما از حسی که برای دربی در مملکت ایجاد می شود استفاده کنیم.

قرار شد صدا و سیما تمام قد تبلیغات کند، برای اولین بار در بخش بازرگانی تلویزیون با موافقت سران تلویزیون که نمی خواهم اسم بیاورم. مثلا آقای ضرغامی (حالا اسم آوردم دیگر!) آقای تقدس نژاد، آقای مهدوی مهر به عنوان بخش بازرگانی که تمام قد وارد این قضیه شد، صندوق بازنشستگی صدا و سیما آقای مهستانی، با تمام وجود آمد چون قرار بود دیتابیس این پروژه کلا در صدا و سیما نصب شود. در واقع دیتابیس هواداری باشگاه پرسپولیس در صدا و سیما نصب شود.

تمام تراکنش مالی ما در بانکی باشد که متصل به صدا و سیماست، دلیلش هم این بود که این پروژه احتیاج به یک ضامن معتبر بالقوه داشت، چرا؟ برای اینکه هواداری که می آید کارت من را می خرد و در بانک پول می ریزد، اگر یک نفر از این هواداران فردا برود بگوید پول من را پس بدهید، خدمات به من نداده اید، صدا و سیما که یک رسانه ملی است باید پول من را بدهد، درجا بانک پول می ریزد به حسابش، نفری 25 هزار تومان بود.

این پول ها را می دادند که چه سرویسی بگیرند؟ به چه دردشان می خورد؟

- این پول را می دادند و عضو باشگاه هواداری پرسپولیس می شدند، کارت می رفت در خانه شان، 250 هزار تومان آفر (offer) در آن کارت دیده شده بود. هر چیزی که صدا و سیما پشتش باشد، بین مردم جا می افتد دیگر. ما می خواستیم یک باشگاه 30 میلیون نفری را اداره کنیم.

البته همیشه در مورد این تعداد تماشاگران و اعدادی که اعلام می شود بحث زیاد است. 30 میلیون هوادار واقعا فقط حرف است. کدام آمار؟ کدام نظرسنجی؟

- اینکه پنج میلیون یا ده میلیون یا یک میلیون است را کاری نداریم. این چیزی است که قبل از من هم بوده که مثلا نسبت تماشاگران پرسپولیس و استقلال 60 به 40 است، یا 55 و 45 یا هر چه که هست. مثلا بارسلونا به عنوان یکی از پرطرفداراترین تیم های دنیا، هواداران ثبت شده اش فکر می کنم حدود دویست هزار نفر هستند.

منچستر 28 هزار نفر است ولی من سند به شما می دهم: بسم الله الرحمن الرحیم، امروز که روز جمعه است و شما به خانه من آمده اید... می گویم یک میلیون و حدود سیصد هزار نفر الان در سایت پرسپولیس عضو ثبت نام شده دارای پرونده الکترونیکی هست، یعنی کد ملی و شماره تلفن و آدرسش هست. کدام باشگاه در دنیا این را دارد؟ بروید بارسلونا، رئال مادرید و منچستریونایتد را ببینید، بیشتر از 300 هزار نفر هوادار نمی بینید در حالی که بارسلونا در کل دنیا هوادار دارد، چند میلیارد نفر؟

البته در مورد این هم باز بحث هست؛ اینکه شما گفته اید بیایید ثبت نام کنید یک چیز است که طرف با یک کلیک ثبت نام می کند ولی بحث این است که اگر بگویید بیا پول بده، چقدر این هوادار حاضر است کمک کند؟

- آفرین، وقتی کسی می آید کد پستی اش را می دهد، شما می گویید بارسا یک میلیارد نفر هوادار دارد که 280 هزار نفر ثبت نام شده هستند اما ما یک میلیون و خرده ای می آیند، این خودش عمق مطلب را نشان می دهد. دوم، ما چقدر کاربر اینترنتی نسبت به جمعیت داریم. خوشبینانه ترینش 50 درصد می گوییم، 50 درصد که خودش بتواند تایپ کند، کلیک کند، کد پستی و غیره اش را بزند، چند نفر اینطوری داریم؟ من دبیر کارگروه پیشخوان دولت در ایران بودم. 18 هزار دفتر خدمات آی تی را در ایران ما مدیریت کردیم. شما فقط به کارهای ما در پلیس نگاه نکنید، برای همه این دفاتر پیشخوان سند داریم...

مصاحبه جنجالی با سردار سرخ (1) (فوری)

ببینید مثلا در بحث انتخابات 18 میلیون نفر می روند و به آقای روحانی رأی می دهند ولی وقتی بحث انصراف از یارانه می شود، چند نفر حاضرند حتی با خواهش و تمنای آقای روحانی از این قضیه چشم پوشی کنند؟ بحث پول کمی فرق دارد.

- سوال شما دو بخش داشت، یکی اینکه از کجا این عدد و رقم ها در مورد هواداران درمی آید. یک میلیون و خرده ای وقتی کلیک کرده اند در یک مملکتی که شاید 30 درصد هم این امکان را نداشته باشند، خیلی است. اما سوال دوم، آیا این تعداد هوادار حاضر است 25 هزار تومان بدهد؟ خب وقتی من از طریق صدا و سیما می گویم شما با 25 هزار تومانی که می دهی 250 هزار تومان بهره می بری، طرف جذب می شود. کجاها می توانی بهره ببری؟ بحث بیمه ماشین یا موتور که اجباری است، 10 درصد به شما تخفیف داده می شود.

برای ورزشگاه با این کارت 50 درصد تخفیف صادر می شود. شما می توانی از اماکن ورزشی و تفریحی که با ما طرف قرارداد هستند با 30 درصدتخفیف استفاده کنید یا از هتل های طرف قرارداد در شهرهای مختلف. ما سه هزار خدمت را لینک کردیم.

این کارها و روابط انجام شده بود یا قرار بود انجام شود؟

- بخش عمده اش اپراتوریست بود که باید هوادار را با این خدمات لینک می کرد، ما ایجاد کرده بودیم. با شرکت «فناپ» و بازاریابی، بین خدمات دهنده و خدمات گیرنده. مثلا سیستم پلیس 110 را من طراحی کردم که شما درخواست خدمات می کنید و پلیس موظف است در عرض 15 دقیقه به شما ارائه خدمت کند.

در مورد «فناپ» یکی از اعضای هیات مدیره باشگاه استقلال می گفت درآمد این شرکت از استقلال و پرسپولیس در دو سه ماهه اول امسال چیزی حدود چهار پنج میلیارد و خرده ای بوده.

- فناپ را اصلا من آوردم در فوتبال (رو به دوربین می کند) آقای دکتر جوانمردی رییس فناپ! تایید می کنی که هیچ، تایید نمی کنی باید سند بیاوری. من سند دارم که با تو قرارداد داشتم. اول از همه من تو را آوردم پرسپولیس، تو رییس آی.تی پرسپولیس بودی، که الان رفتی با تیم ملی بستی. الان فقط فوتبال با فناپ کار نمی کند، چون عمده بانک های ایران الان بیسشان با فناپ است. اینها افتخار من است.

طرح تان چه شد؟ آماده امضا که شد شما آمدید کنار؟

- شبی که استعفا دادم با ماشین کرایه رفتم صدا و سیما (رو به دوربین) آقای مهدوی مهر، رئیس بازرسی صدا و سیما! رئیس بازنشستگی صدا و سیما! شما بودید. سه ساعت راجع به این قرارداد بحث کردم. گفتند تو که رفتی، گفتم مهم من نیستم، علی پروین را می آورم امضا کند، کل هیات مدیره را می آورم امضا کنند. رفتم به آقای خادم و از عشقم و از دردم گفتم. برای اینکه این کارها را در مملکت کرده ام. گفتم به آقای خادم که بیایید تحویل بگیرید.

قرارداد من با فتاپ، همین 5 و هشتصد بوده، چرا نیامدید تحویل بگیرید؟ چرا نیامدید اس.آی.اس را تحویل بگیرید؟ دیگر تفکر اقتصادی یعنی چی؟ چرا نیامدید تحویل بگیرید؟ من که نمی گویم بیاید مرا دوباره برگردانید. من پلیسم دیگر برنمی گردم پرسپولیس (با خنده) پلیسم ولی پرس نمی شوم (خنده) هی به آقای پروین می گفتم بیایید تحویل بگیرید اما نمی فهمیدند اصلا. بعد به آقای رحیمی گفتم شما چرا نمی آیید؟ در خانه ام بهش گفتم، در خانه خدابیامرزم البته (با خنده). گفتم من اینها را به کی تحویل بدهم.

سردار این رزومه شما را که الان می بینیم به قول خودتان پر است از نقاط روشن و درخشان، بعد یک دفعه می رسید به پرسپولیس. اسم این را چه می گذارید؟ تصمیم اشتباه؟ سقوط؟ یا...؟

- من اشتباه کردم؟ سیستم غلط بوده نگذاشت من کار کنم چون سیستم تفکرش این نیست در فوتبال ایران. کفاشیان اصلا این فکرها را نمی کند. باشگاه هایی مثل سپاهان و فولاد هم فقط یک پولی از تولید گرفته اند و توانسته اند زیرساخت هایی مثل تیم پایه و استادیوم و این چیزها را درست کنند.

استراتژی شان این نبوده، چرا چون آنها صنعتی هستند ولی فقط کارشان سخت افزاری بوده ولی من از نظر نرم افزاری هم کار کردم. برای پیشکسوتان جشن می گیرم، حقوق بدهد به آنها، برایشان شرکت درست کند، بیمه شان کند، آث میلان را برایشان بیاورد. کدام مدیر این کار را کرده؟

سال اولی که آمدید به یک نکته عجیب، آن تبلیغ های گردن کلفت نظیر آئودی و غیره بود.

- شما کجا دیده اید یک مدیر این همه کار در این مملکت بکند، این همه تفکر در ورزش داشته باشد و بعد این اتفاقات برایش بیافتد؟ خانه اش هم این باشد، مستاجری باشد، هیچ چیز هم در زندگی نداشته باشد. برایتان سوال پیش نمی آید که چرا؟... این عمق مظلومیت یک انسان است که با این رزومه کاری و این تفکر در ورزش این وضع زندگی اش باشد.

خجالت می کشم (بغض می کند) بعد از 35 سال کار... 200 هزار تومان حقوق این ماهش مانده باشد. واقعا من مانده ام که این چه سری است. همه چیزم در ورزش از بین رفت.

شاید تصمیم اشتباهتان آمدن به ورزش بود.

- وقتی می روی روی مین، دستور را اجرا می کنی. چند ده هزارتا شهید شدند؟ برای یک آرمانی و هدفی بود. چقدر جانباز دادیم؟ همه برای یک هدفی بود و ما هم برای انجام وظیفه و هدف مقدسی به ورزش آمدیم. توی ورزش، تمام جهت گیری ها برخلاف تفکر صحیح است. در ورزش منافع شخصی افراد حاکم بر عقلانیت، توسعه و رو به جلو رفتن است.

محیطش ناسالم است. چهارتا دلالی ورزش ما را خراب نکرده چهارتا رفتار زشت ورزش ما را خراب نمی کند. ورزش ما از ریشه مشکل دارد. یعنی تفکر حاکم بر ورزش به دلیل اینکه فردمحور است و سیستم محورنیست، همیشه منتظر بودند که یک وزیر بیاید و یکسری ها را عوض کند و آنهایی که باید از این جابجایی ها منافع شخصی ببرند، سود کنند. من نمونه ناکارآمدی سیستم ورزش ایرانم، چون نابود شدم در این ورزش.

مصاحبه جنجالی با سردار سرخ (1) (فوری)

این را کی متوجه شدید؟

- اواخرش... اولش فکر کردم چون دارم درست می روم می توانم همه را درست کنم، فکر کردم خوب های ورزش می آیند به سمت من، ولی فضا آنقدر مسموم بود و دست افراد ناسالم بود که خوب های ورزش هم فرار کردند. اشکال خوب های ورزش این است که ناامیدند از اصلاحات حتی خوب هایی مثل فردوسی پور.

این ماجرای پرونده قضایی تان به ورزش ربط داشت؟

- به ورزش ربط داشت. در واقع ورزش و اهالی ورزش فضایی ایجاد کردند که یک کاری که می توانست اتفاق نیفتد، افتاد. مثال می زنم برای اینکه روشن بشوید؛ شما در ترافیک از پشت می زنید به یک ماشینی، گرد و خاک سپرش می ریزد. ممکن است با چند جور راننده طرف باشید. یک راننده فهیم است و اعصابش راحت است، دست دراز می کنی عذرخواهی می کنی او هم دستش را دراز می کند و قضیه تمام می شود و می روید اما یک راننده ناراحت است یا نه، عصبی است یا شخصیتش اینطور است.

ماشین را نگاه می کند، تو را نگاه می کند می گویی ببخشید، نه می خندد نه یک عکس العمل مثبت نشان می دهد. می گوید باید پلیس بیاید، حرفش غیرقانونی است؟ نه، چون شما از پشت زده اید، ولی خودت داری می سوزی، می گویی بابا 10 بار برای من پیش آمده... با من اینجوری کردند. کی این ناآرامی را ایجاد کرد؟ کی این جو را داد؟ کی راننده را مجبور کرد که بایستد و بگوید باید پلیس بیاید؟ ورزش...

ولی اتفاقی که برای شما پیش آمد در حد همین برخورد سپر به سپر دوتا ماشین بوده؟

- بله دیگر. کارهایی که من کرده ام... الان نمی توانم خیلی چیزها را بگویم چون نه اجازه دارم نه مصلحت است. یک مدارکی دارم که نمی توانم...

ماجرا تمام شد؟

- برای من که تمام شده است.

ولی ضربه خوردید؟

- خیلی و اصلا چیزی که انتظار نداشتم این بود که من بعد از این همه خدمات و سلامت کاری... این رزومه ای که شما می بینید برای 10 سال است، من برای 20 سال قبل را به شما نشان می دهم.

همین 10 سال را می شود یک بار دیگر مرور کنیم.

- تقدیرنامه 110 با امضای آقای قالیباف، در مورد نوآوری. تشکر آقای موسوی لاری وزیر کشور و آقای خاتمی بابت راه اندازی 110. این هم ثبت 110 در مرکز تحقیقات نیروی انتظامی به عنوان اختراع بنده مربوط به سال 79 و 80، این یکی ثبت طرح امداد و نجات جاده های کشور، گروه خدمات امنیتی، انتظامی و ترافیکی که ابتکار من بوده، 203 نماینده مجلس با نامه به مقام معظم رهبری تقاضای تقدیر از من کردند.

بابت ایجاد سامانه ای الکترونیکی، ایجاد مقررات انتظامی در سراسر کشور و ایجاد همیار پلیس با ظرفیت بیش از 10 میلیون دانش آموز در کشور. استفاده از ابزار و فناوری های الکترونیکی نوین... این یکی هم (تقدیرنامه) آقای احمدی نژاد بابت کاهش مصرف سوخت و اجرای طرح سامانه هوشمند کارت سوخت بوده و کاهش 10 میلیارد دلار خرید بنزین در سال. این هم مدیر نمونه کشور انتخاب شدم.


ویدیو مرتبط :
سردار سلیمانی داعش را سوسک کرد (جنجالی دانشمند)

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

مصاحبه جنجالی با سردار سرخ (2)


برای پرسیدن داستان ها و حواشی و خیلی از ماجراهای پشت پرده مدیریتش در فوتبال با محمد رویانیان، آخرین مدیرعامل باشگاه پرسپولیس در دولت محمود احمدی نژاد، قرار مصاحبه گذاشتیم.





هفته نامه تماشاگران امروز - هیوا یوسفی:
رزومه اش را که نگاه می کنی پر از تقدیرنامه است. تقدیرنامه به خاطر راه اندازی پلیس 110، به خاطر کارهایی که در راهنمایی و رانندگی کرده، حتی در ستاد سوخت که البته بخشی از همان کارها برایش داستان شد. برای پرسیدن آن داستان ها و خیلی از ماجراهای پشت پرده مدیریتش در فوتبال با محمد رویانیان، آخرین مدیرعامل باشگاه پرسپولیس در دولت محمود احمدی نژاد، قرار مصاحبه گذاشتیم.مصاحبه نزدیک به سه ساعت شد اما خیلی جاها را گفت ننویسید و بعضی جاها را هم نمی شد نوشت. هر چه باشد او همچنان یک نظامی است، رییس بازرسی ویژه معاونت بازرسی ستاد کل نیروهای مسلح.

الان که دیگر برای شما پرسپولیس و فوتبال و اینها تمام شده، از زندگی جدیدتان راضی هستید؟

من بعد از 35 سال فقط یک خانه داشتم.

کجا بود؟

در جماران، آن را هم با وام و تسهیلات محل خدمتیم (نیروی انتظامی) خریدم. بعضی ها خواستند جوسازی کنند که از کجا این پول را آورده خانه خریده. اولا قبل از پرسپولیس بود، دوما از پول نیروی انتظامی خریدم؛ چیزی حدود ششصد و خرده ای میلیون، با وامی که مخصوص نیروی انتظامی است و فروش یک آپارتمان 80 متری که داشتم، خریدم.

کی خریدید؟

در آن نشستم و اول 90 خریدم، 88 آمدم مستاجر شدم.

شما تا 88 مستاجر بودید؟ یعنی باید باور کنیم؟ مثل علی دایی که می گویدمن مستاجر هستم!

من یک خانه در تهرانسر داشتم. خانه ام را به خاطر یک اتفاق 15 سال پیش فروختم و دیگر نتوانستم خانه بخرم. نیروی انتظامی به خاطر خدماتی که من داشتم و اینکه شب و روز کار کردم واقعا از من قدردانی کردند. پول عمل جراحی من در آلمان را نیروی انتظامی داد. یک خانه 80 متری هم به من دادند اندازه پولی که داشتم.

سردار مقدم، فرمانده من گفت تو دیوانه ای، فکر آینده ات نیستی، برو فوری این خانه را که برای بنیاد تعاون است بخر. با فروش آن خانه، یک وام 100 میلیونی گرفتم و برادرم زمینی که در شمال داشت را 120 میلیون فروخت و به من داد. با اینها ششصد و خرده ای شد و خانه ای در جماران گرفتم که الان شده یک و خرده ای میلیارد. بعد برای پرسپولیس آن را هم گذاشتم و رفت. الان مستاجرم. خانه 176 متری بود و همه سرمایه زندگی ام همان بود. الان هم برگشته ایم به همان اوایل انقلاب. به همسرم گفتم یادش به خیر زمان جنگ ما مستاجر بودیم با دوتا بچه کوچک و الان که بچه ها ازدواج کرده اند و رفته اند باز هم مستاجریم.

مطلب مرتبط:

مصاحبه جنجالی با سردار سرخ (1)


مصاحبه جنجالی با سردار سرخ (1)

الان این خانه اجاره ای است؟


خانه سازمانی است که یکساله به من داده اند، برای نیروهای مسلح است که از 7/3/93 داده اند به مدت یک سال و قابل تمدید هم نیست!

بعضی ها هنوز می گویند رویانیان آمد و این همه ریخت و پاش کرد و رفت... ولی با این وجود، فضای عمومی انگار به نفع شماست. حداقل بین طرفداران پرسپولیس. خودتان این را حس می کنید؟

خداوکیلی اصلا باورم نمی شود. برعکس همه چیزهایی که آقایان گفتند، مردم هنوز به من اعتماد دارند. این لطف خداست. این من را راضی نگه داشت. یک چیزی باید آدم را راضی نگه دارد. یا پول، یا شهرت، یا دین، یا علم یا اینکه بالاخره لطف مردم. یعنی من انعکاس عنایت خدا را در چهره های مردم می بینم. استقلالی و پرسپولیسی و غیرفوتبالی می گویند ما شما را دوست داریم.

یعنی می خواهید بگویید کسی انتقاد نمی کند؟

خیلی کم است، شاید هم دلشان برایم می سوزد که چیزی نمی گویند ولی نگاه کنید این ریخت و پاش که می گویند یکی از دغدغه های من است که نتوانستم ثابت کنم. همان زمانی که من بازیکن با آن مبالغ گرفتم، باشگاه های دیگر هم گرفته اند اما برای آنها اصلا دیده نشده.

امسال وقتی آمدند قراردادها را منتشر کردند گفتند امیر قلعه نویی یک میلیارد تومان، علی دایی دو میلیارد و صد. به نظر می رسد علی دایی می گوید من راستش را می گویم تا بعدا پولم را بتوانم بگیرم اما بقیه سیاستمدارانه راستش را نمی گویند. شاید شما هم همینطور بودید. یعنی می گفتید که فلان بازیکن را من پول خوب می دهم اما بقیه مظلوم نمایی می کردند و می گفتند ما نمی دهیم این پول ها را.


من قبل از اینکه با دایی صحبت کنم، از طریق آقای چلنگر با کرانچار صحبت کردم. ایشان هشتصد هزار دلار کف قرارداد می خواست که می شود دو و نیم میلیارد. ساموئل آن موقع در استقلال بود 500 هزار دلار، خودم قراردادش را در اتاق فتح الله زاده دیدم. من حساب کردم دیدم دایی مبلغش می شود 550 هزار دلار، سال سومش می شود 800 هزار دلار و آن موقع تازه می شود برابر چیزی که الان کرانچار می خواهد. خب آقای کرانچار چطور حاضر می شود با زیر 800 هزار دلار با آقای رحیمی (مدیر وقت سپاهان) کار کند یا دنیزلی را من 800 هزار دلار بسته بودم.

مانوئل ژوزه را چطور؟

یک میلیون و دویست هزار یورو.

این چند وقت می گفتند پرسپولیس 10 میلیارد بابت ژوزه بدهکار است.

یورو 4 هزار و خرده ای است. وقتی آمد 50 درصد قراردادش را گرفت. مگر می شود مربی خارجی بیاید و 50 درصدش را نگیرد.

فکر می کنید آوردن او جزو اشتباهاتتان بود؟

مگر من آوردمش؟ پیشکسوتان انتخابش کردند از بین سه نفر: متسو، کالدرون و ژوزه. من متسو را دوست داشتم چون مسلمان شده بود و اینجا هم آمد و همه چیز را هم تقریبا توافق کرده بودیم اما یکدفعه آقای علیپور گفت منشوری است.

چرا؟

چون موهایش بلند است. گفتم آقای علیپور، این مسیحی مسلمان شده است تو می گویی منشوری است؟ خدا رحمت کند متسو را. آن دنیا یقه آقای علیپور را می گیرد! این دنیا که کسی زورش به ایشان نمی رسد. قیمت متسو خیلی کمتر از مانوئل بود. بعد برای کالدرون رفتم ترکیه وقتی برگشتم، آقای پروین، آقای خوردبین، آقای وطنخواه، آقای رهبری فر، آقای درخشان، آقای پیروانی و خیلی از بزرگان همه بودند.

سه تا گزینه رزومه شان را مطرح کردیم و یک مربی ایرانی که علی دایی بود. گفتند ایرانی را اصلا بگذارید کنار. تمام گزینه ها رزومه شان را خواندند و بعد با صدای بلند گفتند مانوئل ژوزه در 12 سال 22 جام برده بود. 2 سال هت تریک کرده بود، بقیه سال ها هم دوتا جام را گرفته بود. رنکینگش 101 بود در دنیا. کم کسی نبود. مانوئل مهم نبود، مگر علی دایی را گذاشتند کار کند؟ مگر یحیی را گذاشتند کار کند؟ مگر دنیزلی دیوانه نشد؟

شما به من جواب بدهید... بگویید چرا آقای استیلی از اولین بازی دقیقه 30 به بعد فحش می خورد و بعد مجبور می شود برود. چرا نگذاشتند اینها کار کنند؟ قرارداد من با ژوزه مانوئل هیچ اشکالی نداشت. بهترین مربی بود، از کی روش قوی تر بود. در پرتغال کی روش و این مثل قلعه نویی و علی دایی کری می خوانند. شما چرا این را ایراد می گیرید؟ اینکه اصلش درست بود، مگر بقیه را گذاشتند در پرسپولیس کار کنند؟ یحیی چرا رفت؟

من یک چیزی در دلم است که نمی توانم بگویم. واقعا هم یحیی مظلوم واقع شد هم من ضربه خوردم. به دست یک نفر و با تحریک یک نفر دیگر. کل ماجرای یحیی و ضربه خوردن و از دست دادن جام حذفی مال یک نفر بود. یک آقایی به نام فردوسی پور. اشک یک آدم بزرگ (مهدی مهدوی کیا) را درمی آورد می شود سایه بالای سر پرسپولیس. یعنی پرسپولیس می رود توی سایه او و همه چیز بد رقم می خورد و یحیی منکوب می شود و بازی جام حذفی با باخت تمام می شود. من در مکه بودم، آنجا دیدم صحنه مهدوی کیا را، خودم گریه ام گرفت.

در مکه دیدم همه استقلالی ها و پرسپولیسی ها منقلب شده اند. ما کلی مهدوی کیا را دعا کردیم. الان هم من خیلی دوستش دارم ولی آن اتفاق پرونده یحیی را هم بست. فینال جام حذفی را که باخت، پیشکسوت ها برکنارش کردند. من او را می خواستم اما خانواده اش نگذاشتند. یحیی خودش زنده است اما اینقدر بلا سرش آوردند که همسرش تماس گرفت خواهش کرد که نجاتش بدهید.

سردار! بخش زیادی از گرفتاری های شما به خاطر این بود که می گفتند به منابع نامشخصی دسترسی دارید که می توانید بی حساب و کتاب هزینه کنید. بعدا هم مشکلی که برایتان پیش آمد، ظاهرا به خاطر همان ماجراها بود.

من زمانی که رییس ستاد سوخت بودم یک ریال بودجه دولتی نداشتم. هیات دولت من را به عنوان رییس کارگروه حمل و نقل منصوب کرد. من از احمدی نژاد تقاضا کردم معاون اولت را بگذار، چون نمی شود این همه وزیر و معاون زیر نظر من باشد. من را کرد دبیر. اختیار کل دولت را در اختیار ما قرار دادند.

پس یک ریال پول دولتی در ستاد سوخت نبوده که الان بگویند اختلاس شده. اصلا منشأ پول خصوصی بوده و من موظف بودم در مراکز غیردولتی آن را هزینه کنم. یکی دیگر از اختیارات من این است که تا سالی 300 میلیارد تومان می توانم گواهی اسقاط به فرد، شرکت، خودروساز یا واردکننده اجزا و قطعات و ... اینها همه در مصوبه دولت است. پس من دو منبع درآمد داشتم. یکی از لاشه خودروهای اسقاطی که حدود 500 هزار تومان می فروختند، 55 هزار تومانش را می دادند به من، من هم طبق مصوبه اختیار داشتم و اینکه کجا هزینه شود هم با من بود. دومین منبع من هم سالی 300 میلیارد گمرک بود که می توانستم به شرکت های واردکننده این پیشنهاد را بدهم. حالا سه تا از این واردکننده ها به پرسپولیس کمک مالی کرده اند؛ این کل پرونده من است.

مصاحبه جنجالی با سردار سرخ (1)

راجع به 10 سال اخیر و اینکه چه کارهایی کردید، حرف زدید؛ سوال این است که آن دوره ای که به پرسپولیس آمدید، مغرور شدید و این روی کارتان تاثیر داشت؟


آره. هر عملی یک عکس العملی دارد. یعنی شما اگر زنگی را بزنید، بالاخره دری باز می شود. این قانون نظام هستی است. من چندین عمل انجام دادم. یکی اش غفلت بوده که چوبش را خوردم. غفلت چه جوری به دست می آید؟ وقتی غرور بگیرد انسان را، وقتی احساس کند برای خودش کسی هست.

ارتباطتان الان با اعضای دولت آقای احمدی نژاد چطور است؟ با کسی ارتباط دارید؟

می توانم ارتباط داشته باشم ولی خودم از قصد این کار را نمی کنم. من با آقای احمدی نژاد رفاقت و بده بستانی نداشتم. توی گروهش نبودم. مثلا شهردار تهران بود، من فقط یک ملاقات با او داشتم برای گرفتن یک زمین جهت ساخت پلیس راه جدید. اصلا سابقه ای با ایشان نداشتم. ایشان آمد تقاضا کرد من را از نیروی انتظامی برد در دولت.

لابد می گویید ای کاش نمی رفتم.

نه. به نظر من عیبی ندارد. آقای احمدی نژاد هشت سال با رأی مردم رییس جمهور مشروع مردم بود و خیلی کارهای موفق هم کرده. آدم نباید نامرد باشد.

اگر الان برگردد چی؟

ببینید، با همه این بلاهایی که سرم آمده حاضرم در پرسپولیس دوباره کار کنم اما با احمدی نژاد محال است که دیگر کار کنم! محال است! به دلایل شخصی اما احمدی نژاد موفقیت های خوبی داشته و خدمت کرده به این مملکت.

قصد بازگشت به کار اجرایی ندارید؟

من سرباز هستم دیگر، هر چه آید خوش آید. الان هم شغلم کار ستادی است ولی ممکن است بگویند برو مرز فکر می کنید نمی روم؟ می روم. بگویند برو با داعش بجنگ، برو لب مرز، برو سر چهار راه، فرقی نمی کند، سربازیم و باید خدمت کنیم. به قول شهید شوشتری می گفت قبلا پشت در اتاقمان می نوشتیم «یا حسین فرماندهی از آن توست» الان می نویسیم «بدون هماهنگی وارد نشوید».

قبلا که میز و این چیزها نبود. همین آقای قالیباف فرمانده لشکر بود، جوان هم بود، می خواست به لشکر برو، دژبان راهش نداد. دژبان گفت توی ماشین گرم و نرم نشستی باید صبر کنی تا هماهنگ کنیم. خودش فرمانده لشکر بود راهش ندادند. بعد برگشت و ماشین را تحویل داد، دیگر در جبهه ماشین خارجی سوار نشد. اینجور آدم ها بودند. از میز و اسم و شهرت فرار می کردند. آن موقع شهید همت از مصاحبه فرار می کرد. اهل این حرف ها نبود. امیدوارم من هم آدم بشوم.

فکر نمی کنید این اجتناب ناپذیر است؟ یکسری می گویند شرایط آن موقع با الان فرق کرده، کل اوضاع دنیا تغییر کرده، شرایط زندگی، شرایط اقتصادی و ...

من این را قبول ندارم. قبلا من هم می گفتم باید به روز مجهز بشویم. البته از نظر علمی درست است، از نظر نرم افزاری باید اینطور باشیم اما سخت افزاری نه. مثلا من الان بروم یک پنت هاوس 400 متری بگیرم در روحیه ام تاثیر نمی گذارد؟ قطعا می گذارد. الان مثلا من جایی که کار می کنم افرادی را می بینم که تمام این پیشکسوتان رشته های مختلف ورزشی را بیاورید ناخن کوچکه آنها هم نمی شود. کسی که هشت سال در جنگ فرمانده بوده، کسی که دانشمند است، با یک پژوی ساده می آیند و می روند. من اینها را می بینم، درس می گیرم.

ولی خیلی کم شده اند این آدم ها.

توی محیط کاری من که زیاد است. اکثرا با پراید و پژو می آیند.

مثلا خود آقای قالیباف تغییر نکرده؟

الان قالیباف شهردار است. اگر شهردار نبود و در نیروهای مسلح نبود، شرایطش فرق داشت. قالیباف یک آدم افتاده و خاکی بود که اصلا در قید و بند این چیزها نبود. دو سال است می خواهم با قالیباف حرف بزنم نمی شود. وقت نمی شود که. الان موبایلش مثلا دست محافظش است.

چند وقت پیش در مجلس دیدمش و بوسیدمش دیگر راه نمی دهد. آقا می خواهد رییس جمهور هم بشود، پس سیاسی هم شده. می خواهم بگویم خوب است که ماها همان پاسدارهای خاکی و متواضع که امام تربیت کرده باقی بمانیم. مردم ما را آنطور دوست دارند. مردم وقتی دوستمان دارند که واقعا احساس کنند یک سربازی و واقعا بی ریایی.

الان چه ماشینی دارید؟

206 خانمم را دارم اما رویم نمی شود سوار شوم (چون ماشین جوانهاست). من در راهنمایی و رانندگی بودم سوار بنز می شدم، در پرسپولیس هم که یک مدت این ماشین های خارجی را سوار شدیم، دیگر دلم نمی آید ماشین معمولی سوار شوم. (خنده)

الان با پرسپولیسی ها در تماس نیستید؟ کسی زنگ نمی زند حالتان را بپرسد؟ بامعرفت بین شان پیدا می شود؟

حسین کلانی خیلی مرد است، آدم حسابی است. بیشترین تماسم با حسین کلانی است. وطنخواه گاهی، استیلی گاهی تماس می گیرد. علی پروین که مدتی جیم شده بود الان چند وقتی است که زنگ می زند، می گوید: «سردار، غصه نخوری، درست میشه» می گویم علی آقا کی درست می شود؟ آن روزی که خانه ام را تحویل می دادم آمد منقلب شد. قلعه نویی تماس دارد و داشت.

مصاحبه جنجالی با سردار سرخ (1)

علی دایی چی؟


نه، هیچ تماسی با من نداشت.

ناراحت نیستید از او؟

نه، چرا ناراحت باشم؟ دوستش دارم. علی کریمی هم زنگ نزد اما من به فکرش هستم و دوستش دارم. اتفاقا چند شب پیش هم خوابش را دیدم. در خواب همدیگر را بغل کردیم. این نشان می دهد که اینها ذات شان خوب است، اما محیط فوتبال خراب است.

ماجرای همکاری تان با بابک زنجانی هم یک مدت خیلی سوژه بود.

من بابک زنجانی را - امام حسینی - نمی شناختم. وقتی می خواستیم علی دایی را از راه آهن بیاوریم پرسپولیس، با آقای رییسی کیا سرشاخ شدیم. او می گفت دایی را نمی دهیم و پرسپولیس نباید این کار را می کرد و از این حرف ها. خلاصه من با او درگیر شدم. علی دایی به من گفت شما به آقای زنجانی زنگ زده ای؟ گفتم زنجانی دیگر کیست؟- امام حسینی - نمی شناختمش، با اینکه همه می شناختندش اما من نمی شناختم چون توی وادی خودم بودم.

دایی گفت مالک راه آهن است. گفتم شماره اش را داری؟ گفت آره. زنگ زدم گفتم من رویانیانم، گفت: «به! نوکرتم! خیلی دوست دارم!» گفتم آقای زنجانی علی دایی را به من می دهی؟ گفت راه آهن را هم به تو می دهم! تو بخواهی حل است. من هم خوشم آمد، رفتم پیشش، گفتم تو چقدر باحالی. گفتم تو بابک زنجانی؟ جوان بود و قیافه خاصی هم داشت. بعد دستور آمدن دایی را نوشت و امضا کرد.

خود علی دایی هم می خواست برگردد.

چرا نخواهد؟

چی شد که با علی دایی بعد از آن همه درگیری آشتی شدی و همکاری کردید؟

ما آشتی نکردیم.

بابا این همه عکس از شما هست که می گویید و می خندید.

باشد اما این نشان نمی دهد که ما آشتی کرده ایم. من با دایی هنوز هم یک زاویه هایی دارم. علی دایی را من آن روز تشخیص دادم که باید برای پرسپولیس بیاورمش و این کار را کردم.

با آن حرف ها که «من از یک من ریشت نمی ترسم و ...» چطور قبول کردید یکدفعه با او کار کنید؟

چون او هم می خواست به پرسپولیس بیاید، من هم نیتم این بود که یک مربی بیاورم که سه سال پرسپولیس را بدهم دستش که پرسپولیسی باشد، روحیه قهرمانی داشته باشد، محبوبیتش خوب باشد، با این شرایط علی دایی را انتخاب کردم ولو اینکه کار با او به ضرر من باشد.

زمزمه هایی هم بود که علی کریمی باید برود تا علی دایی بیاید.

نه حضرت عباسی، علی کریمی خودش یکدفعه بعد از جام حذفی خداحافظی کرد و این کارش هم به ضرر من شد. به پرسپولیس و به من ضربه زد چون مهدوی کیا آنطور رفت، جام را از دست دادم، یحیی را از دست دادم، علی کریمی هم رفت.

یعنی علی دایی شرط نگذاشت که می آیم اگر کریمی نباشد؟

اصلا ربطی نداشت. علی کریمی خودش خداحافظی کرد. من منتقمی را فرستادم دنبالش که بیا امسال هم بازی کن، گفت نه قصد بازی ندارم. بعد علی دایی آمد اصلا کریمی در تیم من و گزینه های من نبود که دایی قبول کند یا نه چون خود کریمی قبول نکرده بود.

رابطه تان با علی کریمی چطور بود؟ اداره کردنش سخت نبود؟

من دوستش دارم هنوز هم.

ظاهرا اس ام اسی هم کل کل داشتید؟

آره با من کل کل می کرد از طریق اس ام اس، من هم جوابش را می دادم. البته جواب مثبت. مثل یک برادر کوچکتری بود که با آدم لج کند. یک حرف هایی به من توی اس ام اس می زد، من می خندیدم و سعی می کردم آرام جوابش را بدهم. خیلی اس ام اس بازی کردیم با هم.

چی می گفت مثلا؟

مثلا می گفت «بله دیگه، ما که به درد نمی خوریم، شما برو دنبال ایمون زاید» یا اینکه «شما برو فقط به حرف اون مشاورایی که دوزار نمی فهمن گوش کن ولی به حرف ما گوش نکن»، یا مثلا «توی کوچه ما هم عروسی میشه». بعد من می گفتم، بابا من الان تو عزا هستم، تو برایم از عروسی حرف می زنی؟! (با خنده)

برنامه ای برای آینده تان دارید؟

بله، شاید گرفتن دکترا، آخر انصاف است که من تجربه سی و خرده ای سال خدمتم در نیروی انتظامی و پلیس را منتقل نکنم به جوان ها؟ هم در دانشگاه پلیس می توانم کار کنم هم در دانشکده های بیرون. وقتی دکترا داشته باشم راحت هیات علمی می شوم، هر چند الان سابقه تدریس در دانشکده پلیس را دارم اما می خواهم جزو هیات علمی بشوم، برای اینکه ما واقعا باید از این کارها بکنیم. من که دیگر نمی توانم کار اقتصادی کنم و پول دربیاورم، فقط باید بروم تجربیاتم را به جوان ها منتقل کنم.