چهره ها
2 دقیقه پیش | در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (37)در این مطلب ما سعی داریم به طور هفتگی گزیده ای از عکس های چهره های محبوبتان را با شما به اشتراک بگذاریم. |
2 دقیقه پیش | محمدرضا شجریان: هرگز «ربنا» را از مردم دریغ نکردماینجا ایران است، سرزمین مرغ سحر که خوشا... دوباره به گلستان و مکتب عشق خوش آمده است. لذا به میمنت این شعور قابل ستایش، پای صحبتها و گلایههای محمدرضا شجریان مینشینیم. ... |
مصاحبه ای متفاوت با مجید مشیری
مجید مشیری بازیگر سینما و تلویزیون در سال ۱۳۴۰ در شیراز متولد شد. او فارغالتحصیل رشته مهندسی راه و ساختمان از دانشگاه فنی و مهندسی شیراز است.مشیری فعالیت هنری خود را با عضویت در کارگاه آزاد بازیگری امین تارخ آغاز کرد.
مجله سیب سبز: مجید مشیری بازیگر سینما و تلویزیون در سال ۱۳۴۰ در شیراز متولد شد. او فارغالتحصیل رشته مهندسی راه و ساختمان از دانشگاه فنی و مهندسی شیراز است.مشیری فعالیت هنری خود را با عضویت در کارگاه آزاد بازیگری امین تارخ آغاز کرد و پس از آن به ایفای نقش در سریالهای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی پرداخت. این گپوگفتی با این هنرمند است که خواندنش خالی از لطف نیست.
قبل از اینکه بازیگر شوم
دوران تحصیلاتم را در رشته عمران و در دانشگاه سراسری شیراز گذراندم، زمان انتخاب رشتهام یکی از برادرهایم رشته مکانیک میخواند ومن هم خیلی به رشته مکانیک علاقه داشتم اما پدرم اصرار داشتند تا من عمران بخوانم و میگفتند یک مهندس مکانیک برای یک خانواده کافی است و بهتر است تو عمران بخوانی و من هم عمران را انتخاب کردم و در همان رشته عمران مشغول به کار شدم.
سال 1374 دراولین دوره کارگاه آزاد امین تارخ ثبتنام کردم، البته نمیگویم دیوانهوار عاشق بازیگری بودم اما با خودم گفتم بروم و امتحان کنم، آن موقع کلاسها آزمون ورودی داشت، وقتی وارد شدم متنی را به من دادند به نام «کویر» و گفتند برو و بعد از 20 روز برگرد. وقتی روز تست رسید به آموزشگاه رفتم. آقایان سیروس الوند، مهدی هاشمی، امین تارخ و خانم گلاب آدینه پشت میز نشسته بودند، یک دوربین هم آنجا بود، آن موقع کلاسهای بازیگری خیلی بهتر بود، دورههای سوار کاری و شمشیر بازی را هم آموزش میدادند، به هر حال از من خواستند تا آن متن را بخوانم و من نشستم و متن را خواندم که بخشی از آن را هنوز به یاد دارم، گفتم تو از کویر چه میدانی... وقتی متن تمام شد آنها برای من دست زدند و سیروس الوند گفت که «این پسر خیلی خوب است.»
اولین نقشم نقش اول بود
اولین فیلمی که در آن بازی کردم سریال هفت سنگ بود، درست 2 ماه بعد از شروع کلاسها بیشتر کارگردان ها به دلیل ارتباطاتی که با امین تارخ داشتند برای انتخاب بازیگر به آن کارگاه میآمدند و من نسبت به بقیه چهره جاافتادهتری داشتم و بیشتر به چشم میآمدم.
در شروع کار فقط فکر میکردم که قرار است در یک سریال نقش کوچکی بازی کنم ولی وقتی کار بیشتر پیش رفت متوجه شدم که قرار است نقش اول را بازی کنم و این شوک بسیار خوبی برای شروع کار من شد بعد از آن نقشهای زیادی را بازی کردم.
کیومرث پوراحمد مسیر بازیگری ام را تغییر داد
در آن زمان دفتر ساختمانی داشتم و هنوز هم کار عمران را انجام میدادم و بازیگری برای من شغل دوم بود و من به اندازه شغل دوم برای آن وقت میگذاشتم. برای بازیگری تقریبا 2 سال وقت گذاشتم و بعد آقای کیومرث پوراحمد دو اپیزود خیلی خوب در سریال سرنخ به من پیشنهاد داد که کاملا مسیر بازیگری را برای من تغییر داد و من تازه متوجه شدم که بازیگری یعنی چه بعد از سریال سر نخ تازه متوجه شدم که بازیگرم.
مسافری از هند را خیلی دوست داشتم
سریال مسافری از هند را خیلی دوست داشتم اما مردم من را بیشتر به خاطر سریال خط قرمز میشناختند. سریال خط قرمز خیلی سوژههای جدیدی داشت و همین باعث شد تا طرفداران زیادی داشته باشد. جزء اولین سریالهایی بود که با نگاهی دیگر به مشکلات جوانان میپرداخت.
چه چیزی را از من گرفت و چه چیزی به من داد
وقتی بازیگر میشوی خیلی چیزها را از دست می دهی و خیلی چیزهای دیگر به دست میآوری. چیزی که به دست آوردم ارتباط نزدیک با مردم است، اینکه وقتی بین مردم هستی تو را میبینند و با لبخند به تو نگاه میکنند یا سلام و احوالپرسی میکنند و تمام انرژیهای مثبت را به تو میدهند برای من خیلی ارزشمند است و گاهی چیزهایی که از دست دادهای جبران میشود. چند روز پیش به یکی از دوستانم گفتم دلم میخواهد بروم و در پارک روی یک پتو دراز بکشم اما نمیشود و این نداشتن حریم خصوصی چیزی است که از دست دادهای.
آقا شما نون هم میخوری؟
چند سال پیش برای خریدن نان به یکی از نانوایی های محل رفتم و در صف ایستادم، سه نفر مقابل من ایستاده بودند و نانوا من را شناخت و با من احوالپرسی کرد، که باعث شد دیگران هم متوجه حضور من بشوند. یک نفر که در صف ایستاده بود با جدیت از من پرسید «آقا شما نون هم میخوری ؟!» گفتم «بله آقا چرا نخورم؟» گفت پس چرا دیگه تو صف وایسادی؟
ماهواره باعث میشود بازیگران وطنی دیده نشوند
زمانی که من و همدورهایهایم بازیگری را شروع کردیم مثل حالا ماهوارهها همه گیر نشده بودند و مردم بازیگرهای خودمان را به واسطه دیدن سریالهایشان میشناختند، اما حالا با وجود ماهواره و سریالهایش مردم دیگر کمتر تلویزیون نگاه میکنند و من دیدم بازیگری را که تا الان 10 تا سریال بازی کرده است اما مردم هنوز او را نمیشناسند، به همین دلیل من با ماهواره به شدت مخالفم.
سلامتیام برایم خیلی اهمیت دارد
سلامتی ام برایم خیلی اهمیت دارد ، به خاطر همین دو رشته کاراته و شنا را به صورت حرفهای دنبال کردم و تمام ورزشها را به غیر از والیبال و بسکتبال که هیچ وقت نتوانستم با آنها ارتباط برقرار کنم تقریبا بلدم. معتقدم هر انسانی که نتواند خودش را دوست داشته باشد دیگران را هم نمیتواند دوست داشته باشد، وقتی ما به خودمان و سلامتی خودمان اهمیت ندهیم دیگران هم برای ما مهم نخواهند بود، وقتی تن و فکر ما سالم باشد با دیگران بهتر ارتباط برقرار خواهیم کرد و به همین دلیل برای سلامتی خودم هر کاری را انجام میدهم.
از استرس دوری میکنم
غذای سالم خوردن یکی از روشهایی است که هر کسی میتواند برای سلامت خودش انتخاب کند، به عنوان مثال من سالهاست که برنج نمیخورم و تمام تلاشم را میکنم تا از فست فود دوری کنم و بیشتر وقتها فقط ماهی و جوجه میخورم. تمام سعی خودم را میکنم تا از استرس و فضاهای پر استرس دوری کنم.گاهی بر اساس نقشهایی که بازی کردم معمولا افراد فکر میکنند که من بسیار عصبی هستم، در صورتی که برعکس من بسیار آرام و صبور هستم.
معمولا در دنیای سینما دوستان زیادی پیدا میکنم. به واسطه هر سریال و فیلمی که بازی میکنم با کسانی آشنا میشوم که تا مدتها با آنها در ارتباطم اما بعد از مدتی به هر کس پیشنهادات دیگری میشود و کمتر همدیگر را میبینیم.
شبها راحت میخوابم
زمانی از زندگیام تصمیم گرفتم تا مسیر زندگیام را طوری برنامهریزی کنم تا از محیطها و مسائل استرسزا دور باشم. تا بچهای استرس مشق شب داری، دانشجو که میشوی استرس مشروط نشدن، بعد استرس ازدواج و تشکیل خانواده، اما در نهایت بعد از مدتی از این وضع خسته میشوی و تلاش میکنی از این مسائل دور باشی، من هم تصمیم گرفتم و موفق شدم و حالا به مرحلهای رسیدم که شبها راحت میخوابم.
ویدیو مرتبط :
مجید مشیری و مجید واشقانی در برنامه ی نام خانوادگی
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
مصاحبه همراه با عکسهایی متفاوت از امیر حسین رستمی و پسرش
مصاحبه با امیر حسین رستمی:
امیر حسین رستمی از جمله بازیگران ژانر طنز سریال های تلویزیونی می باشد که طرفداران خاص خودش را دارد.شما را دعوت به خواندن مصاحبه و دیدن تصاویر امیر حسین رستمی و پسرش دعوت می کنیم.
چه سالی ازدواج کردید؟
امیر حسین رستمی:سال 77 عقد و سال 78 ازدواج کردم.
کم سن و سال بودید که وارد زندگی مشترک شدید؟
امیر حسین رستمی:24,25 ساله بودم.بعد از اینکه دانشگاهم تمام شد ازدواج کردم.
قصد ازدواج داشتید یا پیش آمد؟
امیر حسین رستمی:من از 17,18 سالگی قصد ازدواج داشتم(با خنده).چون آدمی نیستم که بتوانم تنهایی زندگی کنم.من از سه چیز می ترسم:تنهایی,ارتفاع و هواپیما.حتی در نوجوانی زیاد اهل بیرون رفتن و بازیگوشی نبودم.
تک فرزند هستید؟
امیر حسین رستمی:یک خواهر بزرگ تر از خودم دارم,زیاد با هم خوب نبودیم چون طرز فکر جا افتاده ای داشت ولی من اینطور نیستم.
ارتباطتان با پدر و مادرتون چطور بود؟
امیر حسین رستمی:تا 17,18 سالگی به مادرم وابسته بودم و بعد از آن برعکس شد.حس کردم پدرم را خیلی دوست دارم و دلم براش تنگ می شود.
با همسرتان خانم پوراندخت الستی چطور آشنا شدید؟
امیر حسین رستمی:از طریق یکی از دوستان دانشگاهی ام به یکدیگر معرفی شدیم.
خانواده چقدر برای ازدواج حمایتتان کردند؟
امیر حسین رستمی:خانواده موافق اکثر تصمیم های من بودند.غیر از سفر رفتن که تکروی می کردم و سفر می رفتم تا درس بخوانم و...خانواده برای ازدواج برنامه ریزی دیگری داشتند و یکی از آنها این بود که دوست داشتند با فامیل ازدواج کنم.در مورد ازدواجم خوب و بد ماجرا را به خودم سپردند و خدایا شکر با همسرم و پسرم خوشبختم.
چقدر برای ترک دنیای تجرد و ورود به دنیای تاهل آمادگی داشتید؟
امیر حسین رستمی:آمادگی نداشتم.موقعی که ازدواج کردم تا یک سال سختی کشیدم.چون فکر می کنم آنقدر بزرگ نشده بودم که مسئولیت زندگی را بپذیرم(با خنده).
الان کنار بازیگری شغل دیگری هم دارید؟
امیر حسین رستمی:بله,بیزینس می کنم و در این زمینه بسیار عالی هستم.من جوان ترین عضو اتاق بازرگانی ایران در دبی هستم.خب دیگه اصولا آدم باهوشی هستم و کارهای بازرگانی زیادی انجام می دهم(با خنده).
وقتی با همسرتان آشنا شدید بازیگر بودید؟
امیر حسین رستمی:نه سال 72 در دانشگاه هنر دوره دیدم.سال 76 نزد آقای سمندریان یک دوره ای را گذراندم.بعد در دوره سربازی رهایش کردم .بازیگر شدن را دوست داشتم به خاطر اینکه می خواستم خواننده شوم!اصلا فکر نمی کردم که اولین عنصر خوانندگی یعنی صدا را ندارم(با خنده).بعد از ازدواج مدتی به خارج کشور رفتم و دوره های آموزشی بازیگری دیدم و برگشتم و کار را جدی ادامه دادم.
همسرتان موافق بودند؟
امیر حسین رستمی:بله من را تشویق کرد.چون علاقه ام را می دانست اما خواست حواسم باشد که چه کاری انجام می دهم و اینکه زندگی مان از بین نرود.
رابطه است با پسرت ارشیا چطور است؟
امیر حسین رستمی:من الان همه چیزم ارشیا است.البته وقتی ارشیا به دنیا آمد تا یک سال اول با او مشکل داشتم.
چرا؟
امیر حسین رستمی:چون مدام گریه می کرد.
این جمله را شنیده اید که به شما نمی آید پدر باشید؟
امیر حسین رستمی:خیلی زیاد.علاوه بر این شنیده ام که به من نمی آید ازدواج کرده باشم.حتی بعضی وقت ها باور نمی کنند ارشیا پسر من است و من پدر ارشیا.