چهره ها
2 دقیقه پیش | در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (37)در این مطلب ما سعی داریم به طور هفتگی گزیده ای از عکس های چهره های محبوبتان را با شما به اشتراک بگذاریم. |
2 دقیقه پیش | محمدرضا شجریان: هرگز «ربنا» را از مردم دریغ نکردماینجا ایران است، سرزمین مرغ سحر که خوشا... دوباره به گلستان و مکتب عشق خوش آمده است. لذا به میمنت این شعور قابل ستایش، پای صحبتها و گلایههای محمدرضا شجریان مینشینیم. ... |
محمد غرضی؛ مردی برای تمام فصول
غرضی باز هم ظرفیت بالای طنزپذیری خود را نشان داد و به سوالات ما پاسخ گفت. او اگرچه به مجلس راه پیدا نکرد اما همیشه سوژه جذابی برای رسانه هاست.
آقای غرضی، بامزه ترین شوخی ای که تا به حال با شما شده است، چه بوده؟
اینکه گفته بودن دعوت شده بودم خدمت آقای روحانی برای شام، چون تعداد آرائم کم بود، من را با رای دهندگانم دعوت کرده بودند!
شما خودتان چقدر از طنز در گفتارتان در مواجهه با اتفاقات اطرافتان، استفاده می کنید؟
من طوری تربیت شده ام که در مقابل هر مسئله ای چه درست و چه غلط، لبخندی بهم زده می شود. یادم می آید که قبل از انقلاب در یک خانه تیمی دستگیر شدم و مسئولان ساواک و ماموران شهربانی مفصل من را کتک زدند، من ضمن کتک خوردن خندیدم. من را ول کردند و گفتند چرا خندیدی؟ من با همان لبخند گفتم فکر کنم اشبتاه گرفته اید و من را رها کردند. یعنی از کتک خوردن نجات پیدا کردیم و به مراحل بعدی رفتیم و بینی و بین الله اینطور هستم که هر مطلبی که برایم بیان می شود به نظرم شیرین می آید.
خدا رحمت کند مرحوم صابری را، ما با هم در زندان بودیم و بسیار هم به هم نزدیک بودیم، اما من و حبیبی دائم روی جلد گل آقا بودیم. یک بار به من گفت به ما چیزی نمی گی. گفتم از کاریکاتور من چهار، پنج نفر نان می خورند. نوش جانشان. بعدها محموعه اش را برای من فرستاد.
بله شما همیشه از مسئولان باظرفیت بوده اید.
طبیعت من فقط در مورد طنز اینطور نیست. من در مورد مسائل دیگر هم یک کیف درونی دارم. چه مثبت باشد و چه منفی باشد. اینطوری تربیت شده ام.
می خواهیم بدانیم به نظر شما زبان طنز چه تلخش و چه نقدکننده اش چقدر در میزان تاثیرپذیری انتقاد برای مسئولان موثر بوده و باعث واکنش نشان دادن آنها می شود؟
تا جایی که متوجه شدم طنز و به خصوص تخریب، تحریکات وسیعی را در ذهن مسئول به وجود می آورد که مقابله کند نه تصحیح.
یعنی می فرمایید هیچ تاثیر اصلاحی ای ندارد؟
وقتی که طنز تلخ است و می خورد به استخوان مسئول، معمولا عکس العمل تند و تلخ است و اگر بگویم و خط نشان می کشد، بر من خورده نگیرید، نه شما و نه مسئولان. ولی استنباط خودم اینطور است و دلیلش هم این است که طنز تلخ ترین آسیب های اجتماعی را ظاهر می کند.
بفرمایید چه شد که برای انتخابات شورای اسلامی ثبت نام کردید؟
بعد از انتخابات ریاست جمهوری شما رسانه ها به من گفتید که حرف هایت بازخورد اجتماعی داشته و می تواند کاربرد اجتماعی هم داشته باشد. این شد که من از همان موقع در فکر انتخابات مجلس شورای اسلامی بودم و تصمیم گرفتم شرکت کنم و در این دو سال کار هم کردم.
چه ظرفیتی در خودتان دیدید که برای نمایندگی مجلس خبرگان ثبت نام کردید؟
در مورد خبرگان، از مسئولان خبرگان سوال کردم که آیا شرکت در خبرگان فقط مخصوص روحانیون عزیز است یا خیر؟ فرمودند خیر هر کس از عهده امتحان بربیاید می تواند کاندیدا شود. عرض کردم که بنده 60 سال است که با فقه سر و کار دارم. در مورد همه مسائل سیاسی و اجتماعی و... با تکیه به فقه عمل کرده ام. من با فقه زندگی کرده ام و تمام مبانی ام براساس فقه بوده است. در دولت های مختلف همیشه درگیر بوده ام.
یادم می آید زمانی سپرده های مردم نزد شرکت مخابرات رقم ها خیلی بالایی بود و این توجه دولتی ها و بانکی ها را به خودش جلب کرده بود و درصدد تجاوز به سپرده های مردم بودند و من باید حفاظت می کردم از این سپرده ها و سر و صدایم در مجلس بلند شد که نمی شود به این پول ها دست زد و از این ها مالیات گرفت و به اینها عوارض بست و... همان موقع یک آقایی در مجلس فریاد زد که: «حالا دیگه غرضی برای ما از فقه هم میگه». یعنی داتم با این مسائل رو به رو بودم و در نشست خبری به خبرنگاران گفتم که غرض من کاربرد فقه در اداره کشور است.
فرض را بگذاریم بر این که شما سال 92 برنده انتخابات بودید و الان رئیس جمهوری بودید. در مقابل اتفاقات جهانی چه واکنش نشان می دادید؟
من همان موقع هم عرض کرده بودم که در مسائل سیاست داخلی رضایت عامه مردم برایم مطرح است و در سیاست خارجی انعکاس استعداد داخلی برایم مطرح است. یعنی این ها تعاریفی است که احتمالا شما بپسندید و اگر دولت بخواهد موفق شود این دو تعریف، تعاریف خوبی هستند به طور مثال من همان موقع گفتم که با آمریکا تعامل می کنم. هم مذاکره می کنم، هم می جنگم، هم صحنه را آرایش می دهم و... همه کاری ممکن است بکنم، اما امتیازدهی در کار نیست.
مثلا چه کار می کردید؟
در آن چهار سالی که من وزیر نفت بودم نگذاشتم اعضای اوپک تخطی کنند. یعنی با سیاست های عربستان مقابله کردم. اداره کشور با رفاقت همسایه و دلبری و کردن دشمن غیرممکن است. شما کشوری دارید که حفظ و حراست از آن بسیار واجب تر از این است که شما لبخند بزنید و یا اخم کنید. باید اقتدار سیاسی، نظامی، اقتصادی و... داشته باشید که دشمن جرات نکند برای شما نقشه بکشد دیگر چه برسد به اینکه بخواهد نقشه را اجرا کند. من در جای دیگری هم گفته ام، به نظرم بعد از من دولت ها بیشتر نظرشان همراهی با عربستان بود و ظرف این سی سال از سال 64 تا امروز عربستان خیلی سوءاستفاده کرده است. من توصیه ام به دولتمردان این است که به کسانی که با شما مقابله می کنند، لبخند نزنید!
در حال حاضر قیمت نفت بسیار کاهش یافته، اگر شما وزیر نفت بودید چه می کردید؟
همان کاری که قبلا کردم. من داد و قال می کردم، در سطح جهانی کسانی را که نفت بیشتری تولید می کردند، به عنوان دشمنان ملت های خودشان معرفی می کردم. شما فکر می کنید چرا زکی امان قبول کرد از 10.5 بشکه در روز به 5.5 بشکه در روز بیاید؟ چون من در سطح رسانه های جهانی او را به عنوان کسی معرفی کردم که متهم است به اینکه اموال مسلمانان را به اروپا و آمریکا می فروشد و قابل جواب نبود.
شما دونالد ترامپ، نامزد انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را می شناسید؟
بله. آدمی است که برای خودش تفکر سیاسی دارد و برای خودش تفکر اداره داخلی آمریکا را دارد و با سیاست های حزب جمهوری خواه و دموکرات و روزنامه نگاران و نیویورک تایمز و واشنگتن پست و... دائم کله می گیرد و حرف خودش را می زند.
به نظر شما اگر رییس جمهور شود، ما باید چگونه با او برخورد کنیم؟
آقای دونالد الان برای جمع آوری رای است که اینطور حرف می زند چون می بیند در حال حاضر بخشی از جامعه حرف های او را می پسندد و قبول دارد و چون نیاز مالی هم ندارد، با این حرف ها حداقل در بین جمهوری خواهان می تواند پیروز شود چون بخشی از حرف های آن ها را می زند و بخشی از حرف های جامعه را هم می زند و بعد هم برای حفظ و حراست آمریکا داد و قال می کند و این ها برای زمان انتخابات هست و اگر از حزب جمهوری خواه ایشان بیرون بیاید و در مقابل یک کاندیدای دموکرات قرار بگیرد، آن وقت مواضعش تعدیل می شود چون همه جامعه آمریکا حرف های آقای دونالد را تایید نمی کنند و مجبور می شود خود را تعدیل کند.
اما بعدا، اگر رای بیاورد و بخواهد باز هم این حرف ها را بزند و اینگونه عمل کند، تمام دستگاه های سیاسی و قضایی آمریکا جلوی او می ایستند. در حال حاضر استنباط من این است که اروپایی ها و آمریکایی ها از برانگیخته شدن هرگونه جنگی ابا دارند و مثل زمان بوش نیست که نظامیان آمریکایی از جنگ تبعیت کنند و من مجموعه این ها را سیاست داخلی آمریکا می دانم و کاربرد خارجی ندارد و حرف هایی که راجع به ایران و مسلمان ها می زند از وحشتش است.
بزرگترین آرزوی تان چیست؟
اینکه انشاالله ملت ایران بتواند توانایی های بالفعلش را به منصه ظهور برساند. من معتقدم ملت ایران توانای هایی فوق العاده ای دارد، اما نمی تواند آن را به بوته اجرا بگذارد. من کماندوهای زیادی در طول زندگی ام از ملت ایران دیدم که به طور مثال یک مورد کماندوهایی بودند که اسکله البصر را زمین زدند. یا کماندوهای دیگری داشتم در نفت که چاه های نفت را بستند. کماندوهای زیادی داشتیم. اخیرا هم کماندوهای وزارت خارجه کار به این سنگینی ار در برجام انجام دادند و اگر در سطح ملت ایران نگاه کنیم، هر کدام تعداد زیادی کماندو دارند که در موقع عمل به خوبی کار خود را انجام می دهند.
اگر بخواهید یکی را دعوت به مناظره کنید، چه کسی را دعوت می کنید؟
هر کسی که آمادگی این را داشته باشد به میدان بیاید. من مناظره را جزیی از آموزش و تعلیم می دانم. من مناظره را تقابل نمی دانم. شاید در انتخابات ریاست جمهوری هم ملاحظه کرده باشید که من اصلا شخصی مطرح نمی کردم و شخص را هم مطرح نمی کردم که از همین استنباط کردند که تو نمی خواستی رییس جمهور شوی. مناظره یک بحث بسیار مناسب تعلیمی است و برای هر دو طرف هم خوب است. هر کس که باشد، سلطنت طلب، حزب توده، فدایی های قبل از انقلاب و آنهایی هم که در امور داخلی صاحب نظر هستند و هر روز اظهارنظر می کنند؛ آمادگی مناظره دارم. من معمولا در مناظره تکیه بر شواهد دارم نه تکیه بر تئوری های فیلسوفانه و عالمانه. به هر حال مناظره استفاده اش برای جامعه است و در کنار آن اشخاص هم استفاده می برند.
از مسئولان سابق، بر فرض آقای احمدی نژاد اگر مقابل شما بنشینند، به او چه می گویید؟
اسم اشخاص را نبریم بهتر است. من منتقد پروپا قرص چهار دولت گذشته هستم. دولت دهه 60، 70، 80 و 90. محکم منتقدم ولی خودم کسی را دعوت نمی کنم چون ادعایی ندارم. با هر کسی مناظره باشد با کامل میل می پذیرم. تمام اعمال این دولت ها ظرف 32 سال گذشته برخلاف سیاست ها بوده است. چه سیاست های داخلی و چه سیاست های خارجی و شواهد آن الان برای نسل شما ملموس و قابل مشاهده است.
یعنی توجه به نتیجه هر کاری و هر شعاری و هر رفتاری برای شما از هر کلاس درسی مفیدتر است. برای اینکه 100 سال آینده نباید مثل 100 سال گذشته با تکیه بر اشخاص و تضاد و تعارض و دعوای حزبی و گروهی بگذرد، چون اینها انرژی سیاسی جامعه را از بین می برد، اشخاص را لت و پار می کند، گرفتاری ها را وسیع می کند و این ها نباید ادامه پیدا کند.
یکی از خاطرات جالبتان را از دوران وزارت برای ما بگویید. هم وزارت نفت و هم پست و تلگراف.
روزی که بنزین را آزاد کردم، به هیچ کس نگفتم. ساعت 12 نیمه شب بنزین را آزاد کردم. صبح که داشم به سمت دولت می رفتم، یک صبح تاریکی هم بود و آنطور که به خاطر دارم یکشنبه بود، دیدم ماشین ها بوق می زنند. پرسیدم چه خبره؟ گفتند مثل اینکه بنزین آزاد شده است. رسیدم به دولت، ریختند روی سرم که چرا بنزین را آزاد کرده ای! این خاطره ای از نفت.
در مخابرات اینطور شد که وقتی موبایل را در کشور جلو بردم، تن من هزار زخم از توسعه شبکه مخابراتی برداشته بود و خیلی اذیت شدم. همه مخالف بودند. بالاخره یک روز آقای فلاحیان به دولت آمد با برگه ای از یک روزنامه که در آن یک گوسفندفروشی گفته بود که «فروش گوسفند با موبایل» و می خواست به این شکل شوخی کند.
به آقای هاشمی گفتم؛ آقای هاشمی اشکال کار وزیر اطلاعات شما این است که به اندازه یک گوسفندفروش یا به اندازه یک قاچاقچی، عقل اجتماعی ندارد. که آنها می فهمند موبایل برای اداره اجتماعی یا برای قاچاقچی چقدر مفید است، اما ایشان تشخیص نمی دهد.
من به شما می گویم به آقای فلاحیان بگویید که 2000 نیروی کارآمد دکترا و فوق لیسانس اطلاعات و مخابرات را بگیرد و بریزد در وزارت اطلاعات تا اینکه وزارت اطلاعات از آسیب هجوم خارجی در امان باشد. اتفاقا این اتفاق هم افتاد و چنین چیزی هم شد که شما الان می بینید وزارت اطلاعات ما مجهز به قوی ترین تاسیاست کاربردی اطلاعات و مبارزه با سایت های مخرب و به خصوص آنهایی ست که می خواهند انرژی اتمی را از بین ببرند یا می خواهند به بانک ها دسترسی پیدا کنند. این خاطره خیلی خوبی بود که بعد از این ماجرا با آقای قلاحیان خیلی رفاقت کردیم.
ویدیو مرتبط :
تیزر مستند : مردی برای تمام فصول
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
گفتوگوی متفاوت با سید محمد غرضی; اتهام آدمربایی را نمیپذیرم /مجتبی طالقانی قاتل است
گفتوگوی متفاوت با سید محمد غرضی
اتهام آدمربایی را نمیپذیرم /مجتبی طالقانی قاتل است
به نظر میرسد شما انتخابات را جدی نگرفتید. نه ستاد مشخصی داشتید و نه سفر به شهرهای دیگر و نه تبلیغات انتخاباتی جدی. دلیل این موضوع چه بود؟
من چند جمله در زمان تبلیغات انتخاباتی گفتم كه برای مردم بسیار جالب بود. در فیلم دوم تبلیغاتی من هم فردی به من گفت ستاد دارید گفتم نه. گفت چرا گفتم جنگ صفین را چه كسی بر هم زد. مگر مالك اشتر نگفت من تا 2 ساعت دیگر معاویه را كت بسته میآورم، حضرت امیر فرمود زمانی كه تو بیایی دیگر من نیستم. چه كسی بر هم زد؟ ستاد.
بعد گفتم حالا من یك سوال از تو میپرسم. چه كسی سجاده را از زیر پای امام حسن(ع) كشید؟ گفت نمیدانم. گفتم من میدانم. ستادش. حالا اینها را نخواستم آنجا بگویم اما به شما میگویم. چه كسی شهید بهشتی را كشت؟ ستادش. 72 نفر را مفتی دادیم دم تیغ. حالا شما بگو شهید. من هم میگویم شهید.اما مفت آنها را از دست دادیم. چیزی گیرمان نیامد.
ما در فرهنگمان چیزی هست كه دوست داریم حاكم همواره مقاومت كند. خدا صدام را لعنت كند كه فرار كرد و كشته شد اما قذافی ایستاد و كشته شد. خب قذافی به درد حكومت میخورد.
الان مگر میشود بدون ستاد وارد كارزار انتخاباتی شد؟
بله كه میشود. باید دید كه تو میخواهی رئیس جمهور شوی یا میخواهی حرفت شنیده شود.
خب این را شما باید بگویید كه میخواستید رئیس جمهور شوید؟
من میخواستم رئیس جمهور شوم تا حرفم جا بیفتد. اما قبل از رئیس جمهور شدن حرفم را جا انداختم. دو سه تا كلمه خیلی خوب من جا افتاد. یك روز یك نفر همین جایی كه الان شما نشستید نشسته بود و میگفت اگر 500 میلیارد هم هزینه میكردی نمیتوانستی این 2 كلمه را مانند امروز جا بیندازی. خب این خیلی خوبه. ببینم شما الان میخواهی در تاریخ طولی حركت كنی یا عرضی؟ یعنی مقطعی میخواهی بری یا رو به جلو حركت كنی؟
قطعا طولی.
آفرین. خب حالا من بردم یا نه؟
قطعا از این نظر برنده شدید. تا به حال كسانی بودند كه چند دوره كاندیدا بودند اما نه حرفی از آنها به یادگار مانده و نه سخنی و چه هزینههای كلانی هم كردند.
دقیقا. ببینید آنها چقدر هزینه كردند. پول فقرا را خرج اغنیا كردند تا به او رای دهند. این خلاف عقل است. من الان میگویم 52 میلیون تومان خرج انتخابات كردم. الان وقتی این مبلغ را بگویی دیگر كسی نمیتواند بگوید كه دزدی كردی.
كلا 52 میلیون تومان هزینه كردید؟
بله.
وام نگرفتید؟
وام میدهند. البته من نمیدانستم. وسط ایام تبلیغات انتخاباتی بود كه یكی از دوستان گفت ظاهرا برای تبلیغات وام میدهند.
چقدر وام میدهند؟
من نمیدانم.
وام را میگرفتید اگر هم نمیخواستید هزینه تبلیغات كنید، جای دیگری هزینه میكردید؟
عرض میكنم. یك روز زهیر گفت به نظرم وام میدهند. گفتم برو ببین داستان چیه. نتوانست. چند روز بعد یك خبرنگاری گفت 500 میلیون میدهند بعد از انتخابات با فرد پیروز كاری ندارند اما از بقیه پس میگیرند. من در تمام عمرم نه وام گرفتم و نه قرض.
با وام گرفتن مشكل دارید یا فقط با این وام؟
اصلا با كار پولی كردن مشكل دارم.
پس چطور زندگی میكنید؟ الان هم كار اقتصادی انجام میدهید؟
اینجا من رئیس هیات مدیره یك شركت هستم. حقوقی است سهام مشخص است. به من مربوط نیست. منظورم كاملا شخصی بود. در طول عمرم نه از كسی قرض كردم و نه در بانك پولی گذاشتم.
به كسی قرض هم نمیدهید؟
اگر داشته باشم قرض نمیدهم. بلاعوض كمك میكنم.
برخی میگفتند كاندیداتوری در انتخابات یك بیزینس است. واقعا همین طور است؟
برای عده ای واقعا تجارت است. برای من افتخار شخصی است. برای من آمدن و چند جمله كلیدی گفتن مهم است.
آن سخنانی كه میخواستید جا بیفتد چه بود؟
دو كلمه بیششتر نبود و جا افتاد. توسعه جمهوریت و توسعه اسلامیت.
تورم چی؟
آن هم در دل توسعه اسلامیت است. میگویم كه دولت اسلامیبا تورم سازگار نیست. اصلا آن دولت مسلمان نیست. دولت قانونی است.
در واقع شما میگویید كه دولت فعلی اسلامینیست؟
دقیقا. یك دولت قانونی است. جمهوری اسلامینیست. جمهوری قانونی است. در شرع هم همین آمده است. اینكه نمیشود كسی صبح با 5000 تومان از خانه بیرون بیاید 10 دقیقه بعد دولت 200 تومان آن را از جیبش در میآورد. این دولت باید خجالت بكشد.
من فكر میكنم بهترین جمله ای كه از شما در اذهان مردم ماند همان بود كه گفتید دولت باید دستش را از جیب مردم بیرون بیاورد.
بله. و بعد توسعه جمهوریت كه خیلی مهم است. عقل شما نمیرسد كه این مفاهیم را در جامعه مطرح كنید..
از چه زمانی تصمیم به ثبت نام گرفتید؟
من 72 سال سن دارم. بیش از 65 سال است كه در میدان مبارزه هستم و به هر كاری دست زده ام. تعریفشما از مبارزه و حضور اشتباه است. اگر كسی سمت داشته باشد میگویید در میدان است. من 20 سال سمت داشتم میگفتید غرضی هست. 16 سال سمت نداشتم گفتید غرضی نیست.
اصلا یكی از سوالات من همین بود. میخواستم ببینم در این 16 سال كجا بودید و چه میكردید؟
من 20 سال در ساختمان نظام مهندسی نشسته بودم. قانونی در مجلس تصویب كردم به نام نظام مهندسی. 20 سال اینجا بودم و 5 بار در انتخاباتش شركت كردم و اول شدم. سازمان نظام مهندسی ایران بزرگترین سازمان نظام مهندسی در جهان است و 500 هزار نفر عضو دارد. من این را ایجاد كردم. كار بسیار عظیم است. اما به یكباره دیدم سخن منفی زیادی بر علیه اسلام و انقلاب و ایران زده میشود. كشور از دست رفت و دولت اینطور شد و آمریكا حمله میكند و از این دست سخنان. گفتم الان وقت آن است كه بیایم چند جمله بگویم. گفتم و گرفت. البته شما دائم من را مسخره كردید.
نفرمایید. ما كجا مسخره كردیم؟
دائم گفتید 55 میلیون رای دهنده را از كجا آوردی. حالا من 2 تا شعار دادم كه معارض نداشت. اگر معارض داشت مشكل داشت.
چرا سالهای پیش كاندیدا نشدید؟ از 76 تا 88؟
در آن 4 دوره قبلی به اندازه كافی انسانهایی بودند كه بتوانند كشور را اداره كنند.
همان طور كه احمدی نژاد اداره كرد؟
احمدی نژاد با همت دیگران كشور را اداره كرد. تنها كه نبود.
یعنی تازه با همت دیگران اداره كرد كار به اینجا رسید؟
بله. احمدی نژاد را كه كسی نمیشناخت. او را دیگران بر سر كار آوردند.
آن دیگرانی كه او را آوردند معرفی میكنید؟
همواره پشت پرده همه جریانات سیاسی كشور كسانی هستند. من اولین كسی هستم كه برای تاسیس حزب كارگزاران سازندگی اقدام كردم.
واقعا؟
بله. حزب كارگزاران با توان سیاسی من به وجود آمد. ما میخواستیم روش توسعه را در كشور راه بیندازیم. ما نگران بودیم بعد از دولتهاشمیتوسعه مغفول بماند. كارگزاران را فعال كردیم و نتیجه خوبی هم داشت. اما كسانی كه بعد از آن بر سر كار آمدند توسعه را لفظی كردند.
الان عضو حزب كارگزاران هستید؟
نه. من هرگز عضو كارگزاران نبودم.
شما برای ثبت نام با كسی هم مشورت كردید؟
نه اصلا.
یعنی خودتان تصمیم گرفتید؟
وقتی ثبت نام كردم تازه خانواده ام فهمیدند.
به همسرتان هم نگفته بودید؟
نه.
بعد از ثبت نام كه به منزل رفتید خانواده مطلع بودند؟
فهمیده بودند. من پنجشبهها از منزل بیرون نمیآیم. برایشان عجیب بود و راننده ما به خانواده گفته بود.
واكنش خانواده چطور بود؟
بدخلقی كردند.
یعنی مخالف كاندیداتوری شما بودند؟
به هر حال انتخابات خانواده و محیط خانه را دچار مسائل مختلفی میكند. همه نمیتوانند تحمل كنند. گفتند كه مطمئن باش طولی نمیكشد كه همه شیشههای خانه را میشكنند. مخالفانت میآیند و شعار میدهند. خلاصه آماده شدیم برای این مسائل. اما هیچ كس نیامد.
الان ناراحتید كه این اتفاق نیفتاد؟
اگر میآمدند و میشكستند شما میآمدید و عكس میگرفتید. معروف میشدم.
دیگه از این معروف تر؟
معروف شدم اما مظلوم نشدم. مثلا اگر كسی چاقویی به من میزد خوب بود.( خنده حضار) یك خاطره برایتان تعریف كنم. در زمان كوتای 28 مرداد كه من خودم هم به خاطر دارم. صبح
مردم میگفتند درود بر مصدق عصر میگفتند مرگ بر مصدق. یك افسری از اقوام ما بود كه برای خلاصی از مسائل و بازخواستهای احتمالی یك گلوله به پای خودش شلیك كرده بود. حالا ما هم دلمان میخواست یك همچنین اتفاقی برای ما بیفتد.
شبی كه نتایج صلاحیتها اعلام شد شما كجا بودید؟
منزل خوابیده بودم.
اولین واكنش شما به تایید صلاحیت تان چه بود؟
هیچ.
تعجب نكردید؟
نه. من در طول عمرم تعجب نكردم.
در پشت صحنه مناظرهها ضرغامیبه شما و كاندیداهای دیگر چه میگفت؟
دستور العمل میداد كه چه بگویید و چطور رفتار كنید.
به شما بر نمیخورد؟
او جوان است دیگر. مدیران جوان دوست دارند دستور بدهند. مهم نیست. اما من دلم میخواست مناظره چهارمیهم برگزار میشد. مطمئن باشید اگر مناظره دیگری بود 10 میلیون نفر دیگر در انتخابات شركت میكردند.
شما در مالزی فامیل دارید؟
نه، اما زهیر آنجا یك دوستی دارد. چطور؟
آخر در مالزی یك رای آورده بودید.
حتما همان رفیق زهیر بوده است.
نتیجه انتخابات برای شما قابل پیش بینی بود؟ برنده را حدس میزدید؟
نه، اما دلم میخواست انتخابات در همان مرحله اول تمام شود كه شد.
دوست نداشتید یك اصلاح طلب و یا اصولگرا بیاید؟
من اصلا این طیف بندیها را قبول ندارم. اینها اسامیخودساخته است. یك عده ای اینطور خود را جدا میكنند اما عملكردشان مانند هم است.
مثلا الان كه آقای روحانی انتخاب شده با جلیلی تفاوتی ندارد؟
نه. روحانی و قالیباف و جلیلی و بقیه هیچ تفاوتی با هم ندارند. به من گفتند به نفع كسی كنار میروید. گفتم من نفعی در اینها نمیبینیم. اینها همه دولتهای متورم تشكیل میدهند. خودم را قبول دارم كه میخواهم دولت غیر متورم تشكیل دهم. اینها همه سر و ته همه یك كرباس هستند.
شما چرا به اشخاص تكیه میكنید؟ اشخاص با قداست میآیند و با بدبختی میروند.
چرا اینطور است؟
برای اینكه در جامعه به جای اینكه دولت مكلف به انجام وظیفه باشد مردم مكلفند. مردم موظف میشوند از دولت حمایت كنند. این چه استدلالی است كه چون انقلاب اسلامیمیخواهد پایدار بماند مردم باید از هر دولتی حمایت كنند؟ چرا باید از دولتی كه جیب مردم را خالی میكند حمایت كرد.
اعمال دولت باید از دولت حمایت كند. ببینید اصلا من معتقد نیستم كه اتفاقات 18 تیر 78 و پس از انتخابات 88 سیاسی بوده است. اینها هر دو نتیجه تورم بود. آقایهاشمیرفت دلار 250 تومان بود خاتمی آمد ظرف یكسال دلار شد 900 تومان. مردم ریختند در خیابان. احمدی نژاد آمد مرغ 1200 تومان بود سال 88 شد 4000 تومن باز هم مردم ریختند در خیابان.
اما در شعارهای كف خیابان ما یك شعار اقتصادی نشنیدیم. همه شعارها مطالبات سیاسی بود؟
برای اینكه شعارها را روشنفكران میساختند. مگر میشود با شعار 3 میلیون نفر را آورد كف خیابان. بروید اینها را جامعه شناسی كنید.
آقای مهندس چند روز قبل از انتخابات آقای مجتبی طالقانی در مصاحبه ای با رسانههای بیگانه گفت آقای غرضی من را ربوده بود؟
من دلم برای مجتبی میسوزد.ما یك گروهی بودیم كه با نظام پهلوی مبارزه مسلحانه میكردیم. در گروه اختلاف دیدگاه پیش آمد و یك عده چپ كردند و یك عده راست شدند. مجتبی از چپها بود. 17 نفر از ما را آنها كشتند.
اسم آن گروه مبارزی كه میگویید چه بود؟
حالا یك چیزی بود. مجتبی در پاریس یكی از همراهان ما را به قتل رساند. ما جنازه را تحویل گرفتیم و آوردیم اینجا دفن كردیم. انقلاب كه پیروز شد بچههای ما مجتبی را جلوی سفارت
فلسطین میبینند و بازداشت میكنند. او را منتقل كردند به سپاه پاسداران به جایی كه من رئیسش بودم. ما مجتبی را آنجا نگاه داشتیم. مرحوم آیت ا... طالقانی متوجه میشوند. برادر مجتبی به من گفت مجتبی در بازداشت شماست گفتم بله. گفت او را به من تحویل دهید گفتم هرگز. گفت پس برویم پیش پدر گفتم برویم. رفتیم دفتر آیت ا... طالقانی.
یعنی او را بازداشت كردید به خاطر قتل؟
بله. ما مجتبی طالقانی را قاتل میدانیم.
آن كسی كه كشته شده بود كه بود؟
خانم مبارزی بود به نام محبوبه افراز.
قتل در پاریس اتفاق افتاده بود؟
بله. در اختلافات داخلی خانم افراز تغییر ایدئولوژی نمیدهد و مجتبی وی را به قتل میرساند.
یادتان هست كه چطور كشته شد؟
من كه پاریس نبودم. اما جنازه اش را ما تحویل گرفتیم.
رفتید پیش آیت ا... طالقانی بعد چه اتفاقی افتاد؟
آقای طالقانی من را میشناخت. ناراحت شد و اخم كرد و گفت: شما مجتبی را گرفتید. گفتم بله. گفت: مجتبی مدتی است در منزل من سكونت دارد. گفتم این آدم خانه شما بوده؟ ما تصور نمیكردیم آقای طالقانی مجتبی را به منزلشان راه بدهد. مرحوم آقای طالقانی برای من صحبت كردند كه من مدتی است با مجتبی كار میكنم و الان 20 روز است كه نماز میخواند.خلاصه همان موقع تلفنها به منزل آقای طالقانی شروع شد كه غرضی كجاست. فردی بود به نام علی بابایی كه از دوستان نهضت آزادی بود. عصبانی آمد به من گفت تو كی هستی كه اینهمه برای تو تلفن میزنند و نام تمامیبزرگان آن روز را آورد. مهدی ابریشمچی با منافقین در طبقه پایین منزل آقای طالقانی مستقر و محافظ ایشان بودند. اینها با مسلسل پر آمدند طبقه بالا. یكی از اینها گفت غرضی امشب شب آخر عمر توست. گفتم كه تو اگر میخواستی بزنی كه نمیگفتی. خلاصه صبح آقایهادوی كه دادستان اول انقلاب بود من را به زندان برد.
مجتبی چه شد؟
مجتبی را ما آزاد كردیم. در واقع مجتبی را آوردند و من را بردند. من رفتم زندان. بعد فهمیدم كه امام (س) تماس گرفته اند و گفتهاند غرضی كیست و آقای عراقی گفته غرضی همان حیدری خودمان است. امام به آقای اشراقی میفرماید كه غرضی را آزاد كنید.
چه مدت زندان بودید؟
24 ساعت. اصلا داستان اختلاف انقلابی و ضد انقلاب از اینجا شروع شد.
به نظر شما در این دعوا آیت ا... طالقانی كجا قرار میگیرند؟
آقای طالقانی در اصل انقلاب قرار میگیرند. در مورد پسرشان مجبور میشوند كه عكس العمل نشان دهند. اما بعدا خدمت امام رسیدند و صحبتهای بسیار ارزنده ای داشتند. ایشان در بین روحانیون انسانی بسیار فرهیخته بودند و كمتر كسی یافت میشود كه برای انقلاب به اندازه ایشان زجر كشیده باشد. آقای طالقانی یعنی انقلاب.
مجتبی طالقانی اسم این داستان را آدم ربایی گذاشت. پس شما در واقع اآدم ربایی كردید؟
نه. ما وظیفه قانونی خود را انجام دادیم. مجتبی طالقانی قاتل است و هنوز هم این پرونده مفتوح است و صاحبان خون هم هستند. الان او را بگیرید بیاورید تا محاكمه شود.
مجتبی چه زمانی ایران را ترك كرد؟
بعد از 30 خرداد 60. تقی شهرام و مسعود رجوی وی را بیچاره كردند وگرنه مجتبی مانند بقیه برادرانش انسان خوبی بود. تقی شهرام وی را بیچاره كرد.
تقی شهرام هم كه متخصص تسویه درون سازمانی بود؟
نه .او هم آدم با جربزه ای نبود. وقتی شهرام را از زندان فراری دادند باد كرد. كم كم به او پر و بال دادند و این اعمال را مرتكب شد. تغییر ایدئولوژیك خواسته ساواك بود.
شما میگویید تقی شهرام آدم ساواك بود و مقاله پرچم را هم به دستور ساواك منتشر كرد؟
نه. تقی و دوستانش طیف چپ ما بودند. در زندان تقی با افسر زندان رفیق میشود و با هم نشست و برخاست پیدا كردند. بعد از فرار به دام چپهای كمونیست میافتد. مانند چریك فداییان و ...
ارتباط سازمانی شما با مجاهدین چه زمانی قطع شد؟
من هیچ گاه ارتباط سازمانی نداشتم.
پس ارتباط شما با این گروه چطور بود؟
من سابقه زیادی در مبارزه داشتم. با تمامیگروهها كار میكردم. هر گروهی كه علم مبارزه را برمیداشت من هم بودم.
منبع:روزنامه قانون