لباس خیانت سوپراستارها در سعادت‌آباد


«حامد بهداد»، «مهناز افشار»، «لیلا حاتمی» و چهره‌های مشهور دیگر در «سعادت‌آباد.» به‌نظر، همین تعریف كوتاه از جدیدترین اثر سینمایی «مازیار میری»، كافی باشد برای جالب‌بودن و پرتماشاگر شدن یك فیلم سینمایی.





ویدیو مرتبط :
لباس خیانت:(...

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

سعادت آباد: وکیل مدافع خیانت


نیمه دوم سال با اکران دو فیلم مهم «یه حبه قند» و «سعادت آباد» وارد موج تازه‌ای از اتفاقات و بحث‌های سینمایی خواهد شد. مطمئنا در روزهای آینده شاهد انتشار نقدها و تحلیل‌های بسیاری پیرامون این آثار خواهیم بود.

نیمه دوم سال با اکران دو فیلم مهم «یه حبه قند» و «سعادت آباد» وارد موج تازه‌ای از اتفاقات و بحث‌های سینمایی خواهد شد. مطمئنا در روزهای آینده شاهد انتشار نقدها و تحلیل‌های بسیاری پیرامون این آثار خواهیم بود.

 فیلم‌هایی که هم نام فیلمسازان مطرحی چون رضا میرکریمی و مازیار میری روی آنهاست و هم از تیم فنی و بازیگری باسابقه و پروپیمانی سود برده‌اند. در جشنواره‌ها و جشن‌ها مورد توجه بوده‌اند و نگاه بسیاری از اهالی سینمایی به این موضوع بوده که چه اتفاقی در اکران، در واکنش مردم و منتقدان و در گیشه برای این دو فیلم خواهد افتاد. در این شماره از ستون زندگی دیگران درباره «سعادت آباد» و بازیگرانش خواهیم نوشت و امیدواریم بحث در مورد این فیلم بحث برانگیز ادامه داشته باشد.

وکیل مدافع خیانت

سختی فاصله‌گذاری بین بازی خوب بازیگران و نتیجه بد کل اثر بزرگترین چالشی خواهد بود که در نقد فیلم یا نقد بازیگری «سعادت آباد» با آن روبه‌رو خواهید شد. جمعی از بازیگران برتر چند سال اخیر سینمای ایران در حکم یک اجتماع کوچک دور هم جمع شد‌ه‌اند تا یک اثر اجتماعی را بدون حضور فیزیکی در آن به تحلیل و نقد بکشند.

 فیلمی که به تقلید از آثار برگزیده چند سال اخیر سینمای ایران مخصوصا با الگوبرداری از نوع سینمای اصغر فرهادی سعی داشته که یک طبقه اجتماعی(اینجا طبقه متوسط) را در چالشی ذهنی و روانی بگذارد و به نمایش واکنش‌ها و نقد ظرفیت پایین ذهنی آدم‌هایش بپردازد. منتهی این فیلم از یک اعتقاد ناقص می‌آید.

یک تفکر دم دستی که برخلاف سینمای فرهادی انسان‌ها را قضاوت شده و بی اعتقاد در یک جریان رسواکننده قرار می‌دهد. اینکه در جامعه امروز ایرانی دروغ و دورویی و تزویر ریشه دوانده و نمایش خوب بودن و آدم بودن از اصالت آن پیشی گرفته است شکی وجود ندارد، ولی اینکه چطور بتوان در مرز باریک قضاوت به شرایط و چرایی‌های این وضعیت اجتماعی نزدیک شد نکته اصلی و عقیم مانده در فیلم «سعادت آباد» است.

 «سعادت آباد» جدا از اینکه یک نام آشنا و یکی از محله‌های معروف شهر تهران است، در معنای کلمه هم معرفی کننده سعادت و خوشبختی است. فیلم هم در آغاز با جشن و انتظار شادی آغاز می شود و دور هم نشینی آدم‌هایی که در ابتدا دوستشان داریم و بعد عمدا مورد اتهام‌های با بهانه و بی بهانه قرارشان می‌دهیم. همین هم یکی از موارد اصلی انتقاد نسبت به فیلم است. در واقع فیلمساز و یا فیلمنامه نویس فضایی را فراهم می‌کنند که شک و نارضایتی در مورد احتمال خیانت آدم‌های قصه به یکدیگر واقعی باشد و بر حق.

 فضایی که معنایش می‌تواند به یک آخرالزمان انسانی و احساسسی تعبیر شود. به هر صورت نگارنده در ابتدا و قبل از موضع‌گیری درباره بازیگران این فیلم که موضوع اصلی این ستون و این یادداشت هم هستند باید جایگاه و تکلیفش را با کلیت اثر مشخص می‌کرد. اینکه موفقیت‌های اصغر فرهادی در سینمای ایران و مطرح شدنش به عنوان یک فیلمساز جهانی باعث الگوبرداری دیگر فیلمسازان باشد خیلی هم خوب است اما ای کاش مقداری از عمق و تاثیرگذاری و باورپذیری داستان‌های فرهادی و مقداری از شناخت فرهادی از آدم‌های قصه اش هم مورد توجه فیلمسازان قرار می‌گرفت.

به هر حال بازیگران فیلم باعث می شوند هر سینما دوستی به وسوسه دیدن سعادت آباد بیفتد و ما هم فقط به همین دلیل یعنی دیدن کار بازیگران فیلم دیدن این فیلم را هم توصیه می کنیم. به همین بهانه و از این میان خیلی کوتاه به حضور لیلا حاتمی و حامد بهداد می‌پردازیم.