رازهای آنچه «هویدا» نشد و نیست


امیر عباس هویدا برخلاف نام خانوادگی اش زندگی رازگونه ای داشت و روایت های اغراق گونه بسیاری درباره زندگی شخصی و سیاسی اش بر سر زبان ها بوده و هست.

هفته نامه صدا - شاهین زینعلی: امیر عباس هویدا برخلاف نام خانوادگی اش زندگی رازگونه ای داشت و روایت های اغراق گونه بسیاری درباره زندگی شخصی و سیاسی اش بر سر زبان ها بوده و هست.

«در جلسه دادرسی امیرعباس هویدا از او پرسیدند: در زمان شاه چه کردی؟ هویدا دست در جیبش کرد و کبریتی درآورد و پاسخ داد: من 13 سال نخست وزیر بودم و قیمت این کبریت در تمام دوره نخست وزیری من یک ریال اضافه نشد.»

اسطوره پردازی های اغراق آمیز برای شخصیت های سیاسی و برخی دولتمردان و حکام قدیم و جدید، در فرهنگ سیاسی عامه مردم امری رایج است. امیرعباس هویدا- نخست وزیر و بعدها وزیر درباره پهلوی دوم- نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ به خصوص آنکه در میان کارگزاران حکومت پیشین وی یکی از خوش اقبال ترین آنان بود که علاوه بر مشاغل و مسئولیت های دیگر، تنها به مدت 13 سال بر مسند نخست وزیر کشور تکیه زد. گرچه پایان کار وی با خوش اقبالی همراه نبود.
از این منظر هویدا فردی است که در ذهن عامه مردم «توانست قیمت کبریت را ثابت نگه دارد».

کبریت را خود هویدا در دادگاهش تبدیل به نماد سیاست های رفاهی دولتش کرد. این که اجرای برخی از سیاست های رفاهی تا چه میزان محصول افزایش درآمد نفت یا زمامداری هویدا بود محل پرسش است اما برخی بررسی های تاریخ اقتصاد آن برهه- اگرچه نه به صورت قطعی- اما به نسبت، بنیاد همین نمادپردازی را هم بر آب قرار می دهد. دوران نخست وزیری و پس از آن وزارت امیرعباس هویدا بر دربار پادشاهی پهلوی دوران پرفراز و نشیبی است. سخن گفتن از فراز و نشیب این دوران یک کلیشه نگارشی نیست، بلکه بازه زمانی طولانی مسئولیت وی خواه ناخواه شامل حوادث بسیار ریز و درشتی می شود که برخی از آنان تاثیری ماندگار بر روند تاریخ ایران گذاشتند.

رازهای آنچه «هویدا» نشد و نیست

نخست وزیری

در روز نخست بهمن 1343، حسنعلی منصور، نخست وزیر وقت در مقابل مجلس شورای ملی ترور می شود و چند روز بعد در بیمارستان جان می سپارد. بلافاصله پس از ترور منصور وزیر دارایی وی، امیرعباس هویدا که دوستی 20 ساله با نخست وزیر داشت و از سال ها پیش تحت حمایت عبدالله انتظام، یکی از رجال سرشناس و پرنفوذ در حکومت محمدرضاشاه بود، بر مسند نخست وزیری دولت شاهنشاهی تکیه زد.

مخالفان وی تا بدانجا پیش رفتند که از اطلاع هویدا از ماجرا و حمایت یا دست کم سکوت وی در مقابل طرح ترور منصور سخن گفته اند. گرچه بسیاری در آن برهه می پنداشتند که سکان اداره کابینه در دستان سیاستمداری درجه دوم چون او چندی بیشتر دوام نمی آورد، اما برخلاف پیش بینی ها، 13 سال اداره کشور و کابینه او را صدرنشین جدول حکومت تمام نخست وزیران پادشاهی پهلوی کرد.

این گونه بود که دوران نخست وزیر شیک پوش، مبادی آداب، پیکان سوار و متمایل به گرایش های سوسیالیستی و پوپولیستی آغاز شد؛ نخست وزیری که به تعبیر عباس میلانی در اثر مشهورش «معمای هویدا» برخلاف نام خانوادگی اش زندگی رازگونه ای داشت و روایت های اغراق گونه بسیاری درباره زندگی شخصی و سیاسی وی بر سر زبان ها بوده و هست؛ از ازدواجش با لیلا نظام مافی، نوه دختری وثوق الدوله و خواهرزن نخست وزیر پیشین، جدایی و پس از آن ادامه رابطه پیچیده خارج از ازدواج با همسر سابقش، تا شایعاتی درباره بهایی بودن خود و پدرش که گهگاه نقل محافل مذهبی وقت بوده؛ از روایت تلاشش برای توسعه صنعتی و شد بخش خصوصی تا روایت هایی متفاوت درباره وابسته کردن اقتصاد ایران به غرب و جایگزینی تولید داخلی با واردات بی رویه نخست وزیر هویدا از منظر گستردگی طیف متفاوتی از ستایشگران و منتقدان در تاریخ معاصر ایران کم نظیر است.

هویدا در سال 1330 با حکم محمدرضاشاه به عضویت در هیات مدیره شرکت ملی نفت ایران منصوب شد و معاونت ریاست آن، عبدالله انتظام را برعهده گرفت. وی در این برهه تلاش هایی را برای گسترش صنعت نفت آغاز کرد، اما به روایت برخی از جمله علینقی عالیخانی، چه در آن دوره و چه پس از تکیه زدن بر مسند نخست وزیری سعی داشت با سیاست هایی که به فربه شدن بخش خصوصی در اقتصاد نفت می انجامد مقابله کند و دست کم در دوران نخست وزیری در این زمینه موفق شد.

هویدا از این منظر وارد کشمکش با عالیخانی- وزیر وقت اقتصاد و دارایی- بر سر موضوعاتی مانند کنترل قیمت، سیاست مقابله با توسعه بخش خصوصی و قوانین ضداحتکاری شد. او فعالیت تجاری را مترادف رفتار غارت گرانه می دانست و کارخانه داران و صنعتگران را «پدرسوخته» عنوان می کرد. عالیخانی در مقابل این قوانین ایستادگی می نمود و استدلال می کرد که بخش خصوصی، جهت دسترسی به برنامه های درازمدت صنعتی شدن ضروری است.

هویدا در تمام مدت صدارتش آماج حملات روزنامه ها بود. عامه مردم نسل گذشته همچنان مطالب طنز و کارتون هایی که علیه هویدا منتشر می شد را به یاد دارند. نشریه ای که خود را نشریه ای «ضداستعماری» می خواند و در زمره نشریات چپ گرا به شمار می رفت و از سیاست های اقتصادی و سیاسی دولت هویدا دل خوشی نداشت.

رازهای آنچه «هویدا» نشد و نیست

اما عباس میلانی در تحلیل خود از راز بقای هویدا می نویسد: گمان رایج این است که دولت آمریکا از زمان جان اف کندی، شاه را برای یک سلسله اصلاحات اقتصادی و سیاسی تحت فشار قرار داد... در تلاشی گسترده و به هم پیوسته دولت آمریکا، صندوق بین المللی پول، بانک جهانی، بانک بین المللی نوسازی و توسعه و دانشگاه هاروارد با کم بنیاد فورد طرح سیاستی نو را درانداختند و می خواستند ساختار اقتصادی کشور را دگرگون کنند.

منادی برنامه ریزی اقتصادی بلندمدت اقتصادی بودند و سیاست انقباض اقتصادی را توصیه می کردند... اندیشه ها و نظریه هایی که او [هویدا] در طی سال های صدارتش دنبال می کرد همه شباهت هایی اساسی به ارکان همین سیاست های چندجانبه آمریکا داشت.

جدایی بحرین و استیضاح دولت هویدا

از مهمترین وقایعی که در دوان زمامداری هویدا اتفاق افتاد جدایی بحرین از ایران بود. گرچه این جدایی مقارن با حل مشکلات اعاده حاکمیت ایران بر جزایر سه  گانه بود، اما همین مورد باعث شد تا دولت هویدا از طرف فراکسیون پارلمانی حزب پان ایرانیست به رهبری محسن پزشکپور در مجلس شورای ملی استیضاح شود؛ استیضاحی که در نهایت رای نیاورد.

جدایی بحرین از ایران براساس سیاست جدید شاه در خلیج فارس و با چراغ سبز او پذیرفته شد. ایران 150 سال بود که در علم با فشار دولت های وقت بریتانیا نتوانسته بود بر بحرین اعمال حاکمیت کند، اما همچنان از منظر حقوقی بحرین بخشی از خاک ایران محسوب می شد. دولت هویدا عامل اجرای سیاست جدید شد. امری که اگرچه در نهایت در وزارت خارجه اجرایی شد، اما باعث اختلاف عمیق بین وزیر خارجه وقت- اردشیر زاهدی که مخالف شدید این سیاست تازه در قبال بحرین به عنوان بخشی از خاک ایران بود0 و نخست وزیر شد.

رازهای آنچه «هویدا» نشد و نیست

شاه یا نخست وزیر؛ مسئله این است

در طرح استیضاح دولت هویدا در ماجرای بحرین هیچ کدام از نمایندگان استیضاح کننده اشاره ای به نقش پادشاه در این خصوص نداشتند، اما اسناد تاریخی از تصمیم مستقیم شاه در رابطه با رضایت اجباری به جدایی بحرین اشاره دارد. این مورد و موارد بسیار دیگر مورخان تاریخ معاصر را بر سر دوراهی مسئولیت یا عدم مسئولیت نخست وزیر 13 ساله در برابر وقایع این برهه و پیامدهای آن- از جمله انقلاب اسلامی- قرار داده است.

برخی امیرعباس هویدا را تنها «آلت فعلی برای اجرای منویات ملوکانه» دانسته و راز ماندگاری او را در همین یافته اند، اما اسدالله علم وزیر دربار وقت در موارد بسیار زیادی در یادداشت های خود از نقش مخرب هویدا در بسیاری از تصمیم های شاه- دست کم در سال های پایانی صدارت هویدا- می گوید. گرچه پرویز ثابتی- معاون سیاسی ساواک- در کتاب خاطرات و گفت و گویش آن را اغراق آمیز قلمداد می کند.

در نهایت اما شاه با قربانی کردن هویدا به عنوان عامل نارضایتی رو به افزایش مردم در سال های پایان حکومتش، سعی می کند بر گفته های علم صحه بگذارد. چه در خاطرات علم به صورت مستقیم و چه در گفت و گوهای ثابتی به صورت غیرمستقیم به نقش هویدا در معرفی کردن شاه به عنوان کسی که تمام مسئولیت و قدرت از آن اوست و همه کس در همه حالت تنها «مجری اوامر ملوکانه» است؛ اشاره شده است. امری که در نهایت نگاه همگان را به محمدرضاشاه به عنوان علت کاستی های کشور معطوف کرد؛ در چنین شرایطی حتی مشکلاتی که مربوط به مدیران میانی در دستگاه بروکراتیک دولت و ادارات جزء می شد، به شاه نسبت داده شد و در نهایت در شرایط انقلابی از سوی افکار عمومی در شعار «مرگ بر شاه» نمود یافت.

رازهای آنچه «هویدا» نشد و نیست

چه کسی هویدا را کشت؟

امیرعباس هویدا در 18 فروردین 1358 اعدام شد

دادگاه ساعت 2:30 دقیقه بعدازظهر آغاز شد و حکم به نوشته روزنامه کیهان ساعت 7:25 دقیقه اجراشد. می گویند خودش تصور می کرد که حکمش را فردا پیش از طلوع آفتاب اجرا کنند نه همان روز. خبرنگار کیهان در توصیف دومین و آخرین روزنامه دادگاه نوشته بود: «امیرعباس هویدا که یک شلوار مخمل کرم رنگ و کت «جیر» به تن داشت با قیافه ای مغموم در برابر قضات دادگاه قرار گرفت. در سالن دادگاه، حدود 50 تماشاچی، خبرنگار، عکاس و فیلمبردار حضور داشتند و سکوت محض، فضای دادگاه را فرا گرفته بود. هویدا پس از ورود به دادگاه، در حالی که سعی می کرد خونسردی خود را حفظ کند با رییس و اعضای دادگاه، سلام و احوالپرسی کرد و سپس در جایی که برای او معین شده بود نشست.»

اتهامات هویدا در دادگاه، براساس کیفرخواست، افساد فی الارض، خیانت به ملت، شرکت مستقیم در فعالیت های جاسوسی به نفع غرب و صهیونیسم، قیام علیه امنیت و استقلال کشور با تشکیل کابینه های دست نشانده آمریکا و انگلیس، پرداخت درآمدهای ملی حاصله از نفت به شاه سابق، فرح و ممالک وابسته به غرب و شرکت مستقیم در قاچاق هرویین در فرانسه اعلام شده بود.

دادستان همچنین در دادگاه گفت: آقای هویدا، در حکومت 13 ساله خود نه تنها به ملت خیانت کردید، بلکه باعث شدید که اجنبی بر سرنوشت ملت ما حاکم شود. در زمان صدارت شما کشاورزی ایران به نابودی کشیده شد و صنعت که بایستی روز به روز رونق می گرفت، تبدیل به صنعت مونتاژ شد که از کشورهای سرمایه داری تغذیه می کرد. با برنامه های طول صدارت شما آزادی از ملت ایران سلب شد و فضای ک شور ما را خفقان و سانسوری احاطه کرد که بر اثر آن هیچ کس قادر نبود حرف هایش را بزند و نویسندگان و روزنامه نگاران ناگزیر بودند حقایق را به نفع رژیم شاه سابق که شما عامل اجرای فرامین و دستورهایش بودید، تحریف کنند.

رازهای آنچه «هویدا» نشد و نیست

هویدا نه بابت قتل و نسل کشی بلکه برای چیزهایی دیگر محاکمه می شد، اما پاسخ هایش بسیار شبیه به پاسخ هایی بود که آیشمن در دادگاه می داد. احتمالا اگر هانا آرنت در دادگاه هویدا هم حضور داشت همان انتقاداتی که به دادگاه آیشمن داشت را به این دادگاه هم وارد می کرد.

هویدا در پاسخ اظهارات نماینده دادستان در دفاع از خود گفت: «ما در سیستمی بودیم که همه کس در آن سیستم در خدمت رژیم بودند. هر برنامه ای که دولت مجری آن بود به وسیله گروهی که به عنوان کارشناس در وزارتخانه ها بودند طرح ریزی می شد و به وسیله وزیر آن وزارتخانه به دولت پیشنهاد می شد. دولت هم آن را یا تصویب می کرد و یا تصویب آن را به مجلسین واگذار می نمود. در آن سیستم به عقیده من مجلس سنا و شورای ملی بودند که نمی بایست قوانین ضدمردمی را تصویب می کردند. اگر دولت خلاف قانون عمل می کرد این وظیفه رییس دیوانعالی کشور بود که به دولت بگوید فلان عمل، خلاف قانون است.»

در بخشی از دادگاه، رییس دادگاه در پاسخ به هویدا که همه در جشن سال روز ششم بهمن شرکت می کردند، می گوید که آنها را می بردند نه این که آن ها شرکت می کردند. هویدا در جواب می گوید: بله، آن ها را می بردند، ولی بالاخره حاضر می شدند و برای آن سیستم را تایید می نمودند. اگر می گویید من به عنوان نخست وزیر باید کنار می رفتم و ادامه نمی دادم حق با شماست. اگر من نمی کردم کسی دیگر می کرد. هویدا در آن جلسه منکر اطلاع از کارهای ساواک می شود و می گوید: من از طریق تشکیلات بین المللی از شکنجه های ساواک مطلع شدم.

رییس ساواک، معاون من بود، ولی نه از من دستور می گرفت و نه کارها را به من گزارش می کرد. ساواک، سیاست خارجی، سیاست های اقتصادی و کشاورزی و غیره به وسیله مسئولان مستقیمش با پادشاه در تماس بودند و پادشاه نظرات خود را ابلاغ می کرد. او در پاسخ به سوال رییس دادگاه که پس شما چه کاره بودید، می گوید: من فقط هماهنگ کننده بودم! پادشاه طبق قانون اساسی، رییس قوه مجریه بود و ما همه از او اطاعت می کردیم. آخرین آرزوی هویدا که در دادگاه مطرح می کند نوشتن کتابی از ماجراهای شهریور 1320 تا آخرین روز صدارتش بوده، اما مرگ مجال نوشتن به او نمی دهد.

در آخرین لحظاتی که دادگاه انقلابی برای تعیین سرنوشت امیرعباس هویدا به شور نشسته بود و دقایقی پیش از اعلام رای دادگاه، روزنامه اطلاعات گفت و گویی با او انجام داده که هویدا در آن از این که «به دست دادگاه عدل اسلامی» محاکمه می شود اظهار خوشحالی کرده بود و حدس زده بود که در مورد او «عدل اجرا خواهدشد.»

رازهای آنچه «هویدا» نشد و نیست

در پاسخ به آخرین پرسش خبرنگار روزنامه اطلاعات که پرسیده بود: «خواسته ای دارید؟» جواب داد: «بله در طول زندگی ام شبی نبوده که بدون مطالعه خوابیده باشم، از قول من خواهش کنید یک سری کتاب تازه برایم بفرستند.»

گفته می شود یکی از دلایل تعجیل در اجرای حکم هویدا، فشارهای بین المللی بود. هنری پرکت افسر مسئول امور سیاسی و نظامی سفارت آمریکا در تهران در خاطراتش می گوید: «ماه مارس خبر شدم قرار است هویدا، نخست وزیر سابق، اعدام شود. شاه به خاطر ادای همدلی با مخالفانی که فکر می کردند هویدا فاسد و بهایی است، او را زندانی کرده بود. روز 11 فوریه که درهای زندان ها باز شد، هویدا بیرون نزد. شاید فکر می کرد باید آنجا بماند تا رسما تبرئه بشود.

گمانم روز شنبه ای بود. به چارلی ناس زنگ زدم و گفتم: «ببین، یه کاری برای هویدا بکنین. نجاتش بدین.» برای تلگراف مختصری فرستادم دربرگیرنده توصیه هایی برای این کارو او رفت به دیدن یزدی. وزیر امور خارجه ایران گفت «ما متوجهیم.» چارلی گفت: «اگه هویدا رو تیرباران کنین، توی ایالات متحده هیچ همدلی ای با این کارتون نمی کنن، چون این آدم اونجا محبوبه.» یزدی هم جواب داد«ما تمام تلاش مون رو می کنیم.» بعدش اولین خبری که به ما رسید، این بود که هویدا چند ساعت قبل از گفت و گوی چارلی با یزدی اعدام شده. اوضاع حسابی پیچیده شد.»

علاوه بر مخالفت دولت موقت با اعدام هویدا، علی مطهری در گفت و گو با سالنامه نوروزی سال 93 روزنامه اعتماد عنوان می کند که شهید مطهری هم مخالف اعدام عجولانه هویدا بوده است: «واکنش های استاد مطهری در این بخش پنهان بود. ایشان چندین بار به آقای خلخالی تلفنی تذکر دادند. من خودم یکی، دو بار را شاهد بودم.

مثلا در مورد اعدام هویدا معتقد بودند که نباید عجله شود. تلاش کردند که با امام تماس بگیرند و آن شب موفق نشدند و تصمیم داشتند صبح با امام صحبت کنند، اما هویدا را همان شب اعدام کرده بودند... معتقد بودند که نباید عجله شود. فضا طوری بود که گاهی کار دست اما هم نبود. شهید مطهری در یک سخنرانی که همان روزها داشتند گفتند برخی از جوانان هستند که می گویند گلوله هم حیف است که ما خرج این ها می کنیم. در حالی که از نظر اسلام حتی حقوق یک مجرم هم باید محفوظ باشد و ما حق نداریم بیش از مجازاتی که دادگاه اسلامی برای یک مجرم درنظر گرفته، مجازات کنیم.

رازهای آنچه «هویدا» نشد و نیست

این رویکرد شهید مطهری بود. بالاخره در پشت صحنه تا جایی که توان داشت سعی کرد جلوی تندروی ها را بگیرد اما واقعیت این است که شرایط روزهای اول انقلاب به گونه ای بود که گاهی حتی اگر امام هم دستور می داد که اعدامی صورت نگیرد، برخی کاری می کردند که قبل از آنکه دستور امام برسد یا رسانه ای شود، طرف اعدام شده باشد و امام در برابر عمل انجام شده قرار بگیرد.»

مهدی بازرگان، نخست وزیر و هاشم صباغیان هم در رفت و آمد به قم از امام خواستند تا دادگاه هویدا را به تعویق بیندازد. در یکی از این دیدارها دعوایی نیز میان خلخالی و بازرگان درگرفت و باعث شد تا دادگاه انقلاب با حضور خبرنگاران و مسئولان صلیب سرخ در زندان قصر موافقت کند. در این آزادی نسبی بود که خبرنگار جوان بیست و چند ساله ای به اسم کریستین اوکرن که گزارشگر تلویزیون فرانسه بود توانست در زندان با هویدا گفت و گویی انجام دهد. گفت و گویی که پخش آن از تلویزیون فرانسه باعث شد تا خلخالی با این چالش مواجه شود که فشارهای بین المللی ممکن است در اعدام هویدا اخلال ایجاد کند.

دو روز بعد از پخش این گزارش بود که 18 فروردین 1358 به همراه آیت الله محمدی گیلانی، احمد جنتی و آذری قمی به زندان قصر رفت تا دادگاه دوم را در همان جا تشکیل دهد. خلخالی برای اینکه کسی مانع صدور حکم نشود چنانچه خودش در خاطراتش نوشته تمام راه های ارتباطی با زندان را قطع و تلفن ها را در یخچال پنهان کرد و بعد از پایان این دادگاه در شوری چهارنفره حکم اعدام هویدا را صادر و در همان لحظه لازم الاجرا دانست. حکمی که بلافاصله توسط برخی از همراهان او به جوخه اعدام نرسیده اجرا شد.

کریستین اوکرن گزارشگر فرانسوی بعدها به جرم انتشار گفت و گویی که به گفته وکلای فرانسوی باعث اعدام هویدا شد به دادگاه فراخوانده شد. او در گفت و گویی که 30 تیر 58 در روزنامه بامداد با تیتر «من قاتل هویدا نیستم» منتشر شد، گفت که به وظیفه حرفه ای خود عمل کرده است.

خلخالی در خاطراتش درباره ساعت های آخر زندگی هویدا می نویسد: «پس از تشکیل جلسه محاکمه هویدا و انجام دفاعیات او و صدور حکم اعدام هویدا در حالی که عرق می ریخت، گفت حضرت خلخالی! من نمی گویم مرا اعدام نکنید؛ ولی خواهش می کنم به مدت دو ماه اعدام مرا به تاخیر بیندازید. دولت موقت به من وعده داده است. من گفتم: اصل تفکیک قوای ثلاثه: مقننه و قضاییه و مجریه را دولت موقت هم قبول دارد. خلاصه هرچه او اصرار کرد، من قبول نکردم و گفتم وصیت خود را بنویس! او گفت: حضرت خلخالی! یک میلیارد دلار به شما می دهم تا شما این کار را به عقب بیندازید، گفتم: این ها شعر است و من نمی توان در پیشگاه ملت ایران، جوابگوی تاخیر محاکمه و اعدام شما باشم.

رازهای آنچه «هویدا» نشد و نیست

هویدا گفت: سلام مرا به مادرم برسانید، و بگویید به دیدن من بیاید؛ چون او علاقه زیادی به من دارد و غیر از من کسی را ندارد. گفتم: مادران زیادی بودند که گریه می کردند، ولی نتوانستند عزیزان خود را قبل از اعدام ببینند؛ ولی ما هرچه گشتیم تا مادر هویدا را به دیدن پسرش ببریم او در دسترس نبود... هویدا حاضر به نوشتن وصیت نشد تا شاید دستور اعدام او به تاخیر افتد و همین را فرجه حساب می کرد و شاید تصور می کرد، دستی از غیب برای نجات او بیرون بیاید؛ ولی چاره ای نداشتیم و سرانجام حکم را اجرا کردیم.»

خلخالی می نویسد: «پس از اعدام من داخل زندان آمدم. افراد مسئول از جمله نراقی به من گفتند چه باید بکنیم؟ گفتم درباره چه چیزی و چه کسی صحبت می کنید؟ گفتند درباره هویدا گفتم کار او تمام است. هویدایی دیگر در عالم وجود ندارد.» گفته می شود به رغم شایعاتی که در گرفت و حتی خلخال در کتاب خاطراتش نوشت که جنازه او را ابراهیم یزدی به فرانسه و اسراییل برد تا در الخلیل کنار پدر هویدا دفن شود، اما جنازه هیچ کجا منتقل نشد و پس از سه ماه و اندی ماندن در پزشکی قانونی با نام دیگری در بهشت زهرای تهران دفن شد.

در افواه مشهور شده که تیر خلاص هویدا را هادی غفاری زد. هادی غفاری، اما این ادعا را قبول ندارد و می گوید فقط خلخالی می داند چه کسی هویدا را با تیر زد که او هم این راز را با خود به گور برد. غفاری معتقد است انتساب اعدام هویدا به او به یک شوخی در دادگاه باز می گردد. او گفته است: «از آنجا که هویدا مدتی را در لبنان گذرانده بود، در دفاعیاتش گفت که آقای رییس دادگاه من حتی حاضرم به عربی از خودم دفاع کنم.

رازهای آنچه «هویدا» نشد و نیست

«توکُلتُ علی الله»، من هم به او گفتم حوصله کن که کُلتُ علی الله از راه می سد. هویدا خنده اش گرفت و به آقای خلخالی گفت که ایشان من را تهدید می کند، خلخالی گفت که تو سیزده سال این مردم را تهدید کردی حالا یک دقیقه تحمل تهدید این مردم را نداری. من هم بعد از دادگاه به ایشان گفتم، من کاره ای نیستم و فقط با شما شوخی کردم. ایشان هم گفت من فهمیدم که شوخی کرد. صحیح این عبارت چه بود؟ گفتم توکلت علی الله نه توکُلتُ علی الله».


ویدیو مرتبط :
دردهامان دوا نشد که نشد، شعر خوانی استاد کیوان هاشمی

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

رازهای دستیابی به آرامش



روش های گوناگونی برای رسیدن به آرامش وجود داردکه به آسانترین ،راحت ترین مؤثرترین روش می پردازیم .این روش از پنج مرحله تشکیل شده است .پنج مرحله ای که یکی پس از دیگری باید انجام شود .این پنج مرحله عبارتند از:

 

 

1رازهای آرامش)آرام شدن حواس:


این مرحله راحت شدن از مشکلات ومسائلی است که مارادر بر گرفته است.برای مدت کوتاهی نیزکه شده باید دنیای اطراف را فراموش کنیم وبه بدن امکان دهیم که فقط به استراحت وآرام سازی خود بپردازد.

 

هدف ریلکس یا رهایی ازتمرکز

1-نفس آرام وعمیق بکشید .

2-چشمها رابسته وخود رارهاکنید .

3-به صورت غیرفعال صداهاییرامی شنوید که از محیط خارج می آید ،صداها رابشنوید وهیچ گونه تلاشی برای فراموشی آن انجام ندهید .زیراهر چه سعی ومقاومت کنید بیشتر شما راتحت تأثیر قرار می دهند،در همین حال به مرحله ی دوم بروید.

 

 

2)تلقین به نفس


شما باید نگرش ورفتارانفعالی وبی تفاوت داشته باشید .باید حالتی به وجود آید که گویی ناظر یک احساس شیرین هستید .برای اینکه شما به این احساس با دقت دسترسی پیداکنید ،باید از حوزه نیمکره ی چپ مغز به نیمکره ی راست مغز واردشوید .شما باید خیلی راحت وریلکس باشید .

 

رازهای آرامش

هدف داشتن احساسهای مثبت

1-به افکار مثبت وسازنده روی آورید .

2-به آهستگی جمله یا تلقینی مثبت رابخوانید ،یااینکه مکان وموقعیتی عالی که شما در آنجا احساس راحتی و آرامش می کنید رامجسم کنید.شرایطی که از شما حمایت می شودوجایی که شما دوست دارید وهیچ گونه گونه نگرانی وتنشی وجود ندارد .مکانی مانند کنار دریا ،باغ پر گل ودشتی سرسبز.

 

 

3)شمارش تنفس یا ذکر


زمانی که شروع به شمردن نفس های خود می کنیدنیازی ندارید که عمق یا تعداد دفعات تنفس را تغییر دهید .به همان صورتی نفس بکشید که همیشه می کشید .بهتر است از راه بینی نفس بکشید وفقط نسبت به تنفس آگاهی داشته باشید.خیلی آهسته وآرام پس از هر بازدم بشمارید .یاذکری را انتخاب کنید وبا تکرار آن ،احساس کنید طنین آن در تمام وجود شما می پیچد .گویابا جریان هوا کلمه نیز به عمق وجود شما نفوذ پیدا می کند .


هدف آرام گیری ذهن

1-نسبت به چگونگی انجام تنفس خود آگاهی پیداکنید.

2-پس ازچند بار شمارش تنفس ،ذکری راانتخاب وهمراه باتنفس آن راتکرار کنید.

3-همانگونه که ذهن شما آرام می گیرد شظروع به کسب آگاهی در مورد بدن خود بکنید.

 

 

4)بررسی اجمالی وریلکس بدن


مهم ترین قسمت برنامه ی مرحله ی چهارم یعنی آگاهی پیدا کردن نسبت به قسمت های مختلف بدن است.متدی که کمک می کند ریلکس تمامی بدن را فراگرفته وآرامش ظاهر شود .برای رسیدن به انبساط ورهاشدگی کامل عضلات بدن ،باید تدریجاً به شکل وسطوح عمیق تری از ریلکس رسید.

رازهای آرامش

هدف ریلکس کردن بدن

1-به آرامی نظاره گر قسمت های مختلف بدن خود باشید .برای خود این امکان را به وجودآورید که اگر تنشی در بدن شما وجود دارد آن رااحساس نمائید.

2-کاررااز شست پای چپ شروع کنید،بدون اینکه آن را حرکت دهید .توجه خود را به آن معطوف سازید .شکل واندازه آن رادر نظر مجسم کنید.

3-بعدازتجسم هر عضوی ازبدن احساس کنیدکه چقدر آن عضو رها ورهاتر شده است ونسبت به عضو دیگر چقدر سنگین تر ودرعین حال ریلکس تر است .

4-میتوانید به این شکل عمل نمائید.

الف)هر عضو رانخست ازدرون احساس کنید.

ب)احساس کنید که قسمت مورد نظر چقدر ریلکس است یااینکه دچار تنش وسختیاست وشماآن راآزادمی کنید.

پ)احساس کنید که آن عضو چقدرسنگین تر،نرمترورهاترشده است.

ت)آن قسمت را راحت ،ریلکس و رها کنید .

ث)برنامه ی فوق را می توانیدبه ترتیب ازشست پای چپ ،انگشتان دیگر پای چپ ،پای چپ وبه همین ترتیب تا کفل ادامه دهید وسپس باشست پای راست شروع کنیدبعد از پای راست ،کفل ها ،مقعد ،دستگاه تناسلی،قسمت پایین پشت ،ستون مهره ها،شانه ها ،دست چپ ،دست راست ،شکم ،قفسه ی سینه ،تمامی تنه وبالاخره گردن ،سروتمامی اعضای صورت اجازه دهید که تمام فشارها ،تنش هاواضطراب های موجود در بدن شما رها شده واز بین برود.

 

 

5)بی توجهی کامل


هدف رها شدن وریلکس جامع

به خود این امکان را بدهید که هر چقدر می خواهید در حالت ریلکس و آرامش به وجود آمده قرار بگیرد .در این وضعیت ،حالتی کاملاً غیر فعال به خود بگیرد .تسلیم بی چون وچرای شرایط شوید وخود را در حالت به وجود آمده غرق کنید .هر چقدر می خواهید در این حالت باقی بمانید واز این وضعیت دل انگیز و مسرور لذ ت ببرید.