چهره ها
2 دقیقه پیش | در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (37)در این مطلب ما سعی داریم به طور هفتگی گزیده ای از عکس های چهره های محبوبتان را با شما به اشتراک بگذاریم. |
2 دقیقه پیش | محمدرضا شجریان: هرگز «ربنا» را از مردم دریغ نکردماینجا ایران است، سرزمین مرغ سحر که خوشا... دوباره به گلستان و مکتب عشق خوش آمده است. لذا به میمنت این شعور قابل ستایش، پای صحبتها و گلایههای محمدرضا شجریان مینشینیم. ... |
در 40 سالگی سوپراستار می شوم
برخلاف نظر خیلیها كه اوج شكوفایی یك هنرپیشه را در دهه سوم زندگی او میدانند و فكر میكنند، تمام شكوفایی و اوج هنرپیشه و بازیگر در این دهه اتفاق میافتد و نمونههای زیادی هم از این نوع پیشرفت را در سینمای ایران و جهان مثل سینمای آمریكا میبینید.
برخلاف نظر خیلیها كه اوج شكوفایی یك هنرپیشه را در دهه سوم زندگی او میدانند و فكر میكنند، تمام شكوفایی و اوج هنرپیشه و بازیگر در این دهه اتفاق میافتد و نمونههای زیادی هم از این نوع پیشرفت را در سینمای ایران و جهان مثل سینمای آمریكا میبینید. من معتقدم، دهه چهارم زندگی یك هنرپیشه اوج شكوفایی و بلوغ هنری فرد است و میبینیم كه اكثرا هم افرادی كه در دهه دوم و سوم زندگی خود مطرح میشوند بعد از این دوره دچار حاشیه میشوند و در كل كنار میروند.
هنرپیشههایی كه موفق شدهاند و باقی ماندهاند، در دهه چهارم زندگی شان قرار دارند و آنهایی كه كنار گذاشته شدهاند در دهه سوم زندگی بودند كه بهدلیل خامی و بیتجربگی خاص آن سن، اشتباهاتی انجام دادهاند یا درگیر مسائل حاشیهای شدند كه باعث شده فراموش شوند.
البته اینها دلیل بر این نیست كه من در این مدت اشتباهاتی انجام نداده باشم ولی در هر صورت خواه اشتباه من بوده یا اتفاقاتی كه من سر از آنها در نمیآورم، بههرحال من الان اینجا هستم.
همیشه از خدا خواسته ام كه اول جنبه و ظرفیت را به من بدهد بعد هر اتفاقی كه قرار است برای من بیفتد. چون معتقدم، خدا خیلی به من توجه دارد، این را از صمیم قلبم میگویم و به همین دلیل امیدوارم باور كنید، خوشبختانه اتفاق بد برای من پیش نیامده و طی این سالها با حركت آهسته و لاك پشتی به این روند ادامه دادهام و رسیدهام به این نقطه و معتقدم در این مجموعه نابرده گنج خیلی خوب كار كردهام و مطمئن هستم كه قطعا چند سال آینده آن اتفاقی كه باید برای من خواهد افتاد و به آنچه دلم میخواهد میرسم. ممكن است فیلمی یا نقشی برای یك بازیگر در یك مقطع زمانی برای او سكوی پرش باشد. یعنی بازیگر با این كار به درجهای برسد كه میتوان گفت جهش كرده و بالا رفته ولی در دراز مدت میبینیم این پرش و بالارفتن نه تنها باعث پیشرفت او نمیشود بلكه باعث شده او دچار افت شود.
یعنی این جهش در زمانی رخ داده كه فرد از لحاظ روحی، جسمی و روانی آمادگی آن را نداشته است و بعد از این پرش با سر روی زمین آمده است. بودند هنرمندهایی كه فیلمها و سریالهای پرمخاطبی بازی كردهاند ولی بعد از آن، كاملا محو شده و از بین رفتهاند.
دوران نوجوانیام را بین چهار راهولیعصر و كالج گذراندهام. در اصل در این محله به دنیا آمدهام و دوران كودكی و نوجوانی را در این محله گذراندم. همیشه رفیق باز بودهام از زمانی كه یادم میآید دنبال دوست بودم، اول با بچههای محله و بعد هم كه مد شده بود چند نفر گروهی تشكیل میدادیم كه یك شكل لباس میپوشیدند و یك مدل كفش میخریدند و من هم مثل همان جوانها بودم.
در طول دوران بازیگریام نقشهایی داشتهام كه تاثیر خود را گذاشتهاند و برای خودم خوب بوده و مردم هم آن را دوست داشتهاند و ارتباط خوبی با آن برقرار كردهاند. هنوز هم وقتی در خیابان هستم، افرادی هستند كه من را با نقشم در مجموعه «با من بمان» میشناسند و هنوز هم هستند كسانی كه از من میترسند بهدلیل بازی كردن آن نقش. اینها نشان میدهد، من در بازیگری به مرحله خوبی رسیدهام و مردم هم آن را قبول كردهاند و نمیدانم این موقعیت چه تفاوتی با یك سوپراستار دارد؟ من هنوز هم در حال تجربه كردن هستم و هیچ اتفاقی نمیتواند آن نقطه جهش و پرش من باشد چون من خودم هنوز آمادگی آن را ندارم. حتی اگر این مجموعه كه در حال پخش است پر بینندهترین سریال تاریخ تلویزیون ایران باشد فرقی به حال من نخواهد كرد. من هنوز ریاكشنها و بازیهایی در سینمای جهان میببینم كه از آنها چیزهای زیادی یاد میگیرم، چیزهایی كه تا به حال ندیدهام و تجربه نكردهام و برای همین هنوز باید بیاموزم. من از آن دست بازیگرانی هستم كه از اجتماع و محیط پیرامونم خیلی تاثیر میگیرم. یعنی خیلی وقتها در زندگی روزانهام میایستم تا یك محیط یا اتفاق را از نزدیك ببینم و این دیدن را در بازیام به كار میگیرم، من بازیگری را در تجربه كردن یك زندگی واقعی میبینم، مثلا در زندگی شخصیام در لحظهای كه در حال دعوا با یك نفرهستم وسط بحث میروم تا خودم را در آینه ببینم تا بفهمم در حالت اوج عصبانیت چهرهام چه حالتی دارد تا این حالت را در بازیام به كار گیرم.
در بین هنرمندان و بازیگران ایرانی باید بگویم یكی از بهترین نمونهها، آقای عزتالله انتظامی هستند. چه افتخاری از این بالاتر كه 89 سال داشته باشی و هنوز افتخار سینما باشی؟ از افراد هم نسل خودمان میتوانم به آقای محمدرضا فروتن اشاره كنم. من ایشان را بهعنوان یك مدل قبول دارم، البته اگر بخواهیم بهطور عام صحبت كنیم باید بگویم از هركدام از جوانانی كه در این زمینه هستند، حتی اگر سابقه و تجربه كمی هم داشته باشند هركدام ویژگیها و خصوصیاتی دارند كه میتوانند الگو باشند و به تو چیزی بیاموزند. ولی هستند افرادی كه تو آنها را قبول داری و باور داری كه میتوانند روی تو تاثیرگذار باشند. برای مثال محمدرضا فروتن خیلی خوب شروع كرده و خیلی خوب پیش رفته وهیچ وقت خودش را درگیر مسائل حاشیهای نكرده است و امروز میبینیم اسمش در هر فیلمی باشد آن فیلم را بالا میبرد یعنی مثلا این بازیگر و افرادی مثل او از آنهایی نیستند كه ازدواج و مهاجرت كنند و بازیگری را فراموش كنند یا مثلا در یك مهمانی باشند و بعد ممنوعالكار شوند، اینها بازیگرانی هستند كه كارشان را رها نكرده و بازیگری را فراموش نمیكنند.
موقعیتی كه اكنون دارم دیگر قابل تغییر نیست. اگر الان در محیطی قرار بگیرم كه 3هزار نفر حضور داشته باشند كه من را میشناسند با زمانی كه هیچ كس من را نمیشناسد برای من فرقی نمیكند. من خودم را میشناسم. جنبه این پرش و جهش را نداشتم ولی امروز این جنبه را پیدا كردهام چون این مسیر را گذراندهام و پلهپله پیش رفتم. من 3 سال از كار دور بودم و در این مدت فردی را كه كنار من بود، تشویق كردند ولی به من توجهی نكردند ولی اگر امروز من را تشویق كنند ولی كنار دستی من را تشویق نكنند، من باز برای كسی كه كنارم ایستاده احترام قائلم چون 2 روز بعد، نوبت او میرسد كه او را تشویق كنند.
شاید در دورهای اعتقاد داشتم كه آدم بد شانسی هستم چون اتفاق خوبی كه دلت میخواهد برایت بیفتد پیش نمیآید واین در بعضی از مواقع باعث میشود فكر كنی بدشانس هستی، ولی در واقع اگر آن اتفاق برایت پیش میآمد، نهایت بد شانسی بوده شاید زمانی من این را گفته باشم كه بدشانس هستم ولی مسلما ناشی از بیتجربگی و نرسیدن به بلوغ فكری باشد. الان كه اینجا هستم به این دانش رسیدهام كه چه خوب شد آن اتفاق در آن زمان برایم پیش نیامد، چون اعتراف كردم كه من بیجنبه هستم و حالا احساس میكنم چقدر خوش شانس هستم و چقدر خدا من را دوست دارد. شاید بتوانم این طور بگویم كه خدا من را نگاه میكند واین بالاتر از داشتن شانس است.
معتقدم دهه اوج من كه باعث جهش و پرش من میشود، 3 یا 4 سال آینده است. در گفتوگوهای 6 یا 7 سال قبل هم گفتهام نمیخواهم در 30 سالگی یك سوپراستار باشم. بارها گفتهام و این گفته من حتی تیتر گفتوگوهایم شده كه من سوپراستار دهه چهارم زندگیام هستم. یعنی تلاش كردهام تا در این سالها تجربه كسب كنم، بیاموزم و بتوانم از این تجربهها استفاده به موقع كنم و در ضمن جنبه وظرفیت این موقعیت را داشته باشم.
اصلا آدم خاصی نبودم. آدم افسرده یا گوشهگیری هم نبودم، اهل خواندن كتابهای هنری نبودم و در كل متفاوت نبودم. یادم هست تا زمانی هم علاقهمند بودم خلبان شوم و همیشه لباس خلبانی میپوشیدم ولی از دوران دبیرستان كمكم علائقم تغییر كرد. در آن دوران من بهترین بازیگر تئاتر در دبیرستانهای منطقه شدم. در سال دوم دبیرستان هم تئاتر ما مقام دوم كشوری را به دست آورد. از همین زمان بود كه وارد دنیای بازی و تئاتر شدم. نكتهای كه باید بگویم این است كه همیشه آدم تاثیرگذاری بودهام یعنی در هر جمعی كه قرار میگرفتم دیگران را تحتتاثیر قرار میدادم و آدم زیر گروه یا زیر شاخه نبودم واگر گروهی داشتیم رئیس گروه من بودم.
نقطهای كه دوست دارم به آن برسم این است كه مردم من را بهعنوان یك بازیگر خوب بشناسند و افرادی كه من را میشناسند بهدلیل چهره، بازی یا حاشیههایم، من را به یاد نیاورند بلكه یادآوری من بهدلیل بازیهای خوبم و ارتباط برقرار كردن با نقشهایی باشد كه مردم دوستش داشتهاند
در مورد بازیگرهای موسوم به بازیگر پرفروش، شما در طول این سالها كدام بازیگری را دیدهاید كه فیلمهایش همیشه بفروشد؟ بعضی از فیلمها را میبینید كه با وجود 20بازیگر مطرح و خوب، باز هم فروش خوبی نداشته است. من معتقدم بازیگر عامل فروش فیلم نیست بلكه آن چیزی كه باعث فروش فیلم میشود قصه و داستان فیلم است كه مخاطب را جذب میكند. اگر قصه فیلم خوب باشد، كارگردان و بازیگر و دیگر عوامل به این فروش كمك میكنند ولی اگر قصه خوب نباشد بازیگر نمیتواند عامل مهمی برای فروش بالای برای فیلم باشد.
همه دائم از من میپرسند چرا در سینما نیستی؟ در سال 10 فیلم خوب ساخته میشود كه آنها هم بازیگران خودشان را دارند. آنها هم از بین بازیگران خوب انتخاب نمیشوند از بین دوستانشان انتخاب میشوند. من میتوانم ثابت كنم قراردادها در مهمانیها بسته میشود حتی قراردادها در دفاتر فیلمسازی هم بسته نمیشود. سال گذشته 2 مورد داشتم كه دستیار كارگردان ودستیار تهیهكننده به آنها گفته بودند كه سام درخشانی ایران نیست درحالیكه من مشغول كار در یك سریال بودم و بعد از چند وقت كارگردان من را دید و گفت تو ایران نبودی؟ من هم گفتم چرا ایران بودم، سر فلان كار بودم. كارگردان گفت به من گفتند اصلا ایران نیستی...
اگر همین سریالهایی كه از شبكه فارسی وان پخش میشود را تلویزیون خودمان پخش كند، كسی نگاه نمیكند. چون اكنون این موج راه افتاده است. تا حالا برای شما پیش نیامده كه بروید مهمانی و چون حالتان خوش نیست دائم ایراد بگیرید؟ الان هم همین اتفاق افتاده است یعنی مردم دائم از هم ایراد میگیرند.
واقعیت ماجرا درباره من كه همه بچهها هم میدانند این است كه بچه خیلی دوست دارم. حتی خواب بچهام را میبینم. الان 3، 4 سال است كه آمادگی ازدواج دارم ولی بحث ایدهآل بودن است دیگر. به هر حال فكر میكنم 3 چیز هست كه دست خودت نیست و باید برایت اتفاق بیفتد: زن گرفتن، خانه خریدن و مرگ. خب الان من در مقطعی هستم كه آمادگی ازدواج دارم اما بیایید این بحث را همینجا جمع كنیم چون حیف است بعد از این مصاحبه خوب وارد مقولاتی شویم كه مورد علاقه نشریات زرد است. حیف است كه در مجلهای مثل زندگی ایده آل به موضوعات مورد توجه نشریات زرد بپردازیم.
خیلی از دوستان ما هستند كه علاقهمند به بازیگریاند و از ما خواستهاند تا آنها را برای بازی هم ببریم. ما هم به آنها پیشنهاد میكنیم فقط 2 روز بیایند سر صحنه و فقط بایستند و تماشا كنند. آن وقت است كه میفهمند كار ما چقدر سخت و طاقتفرساست.
من همیشه پیشنهاد سینمایی داشتهام و این نبوده كه پیشنهاد نداشته باشم ولی همیشه درگیر كار تلویزیونی بودهام. اما حالا كه با شما صحبت میكنم، تصمیم گرفتهام به واسطه از دست دادن بعضی فرصتها، این زمان را بهخودم بدهم و منتظر پیشنهادهای سینمایی بمانم. چون فكر میكنم در زمینه سینما كمی دچار ضعف هستم كه میخواهم آن را برطرف كنم چون تجربیات تلویزیونی و تئاتری خوبی داشته و خواهم داشت و الان برای كسب تجربه در زمینه سینما تلاش میكنم.
اما خود شما یا حتی خوانندگان مجله دوست داشتند من این فیلمهای آب دوغ خیاری كه الان شاهدشان هستیم را بازی كنم یا یك مجموعه تلویزیونی وزین را؟ شما الان وارد سوپرماركت میشوی و با خرید یك پاكت آبمیوه 2 تا هم فیلم میخری و با دیدن 25 دقیقه اول، آن را خاموش میكنی.. 100نفر به من گفتند كه این اتفاق برای شان افتاده. من هم بهعنوان یك بازیگر چگونه میتوانم در این فیلمها بازی كنم ؟یعنی به صرف حضور در سینما میتوانم هر پیشنهادی را قبول كنم؟
خیلیها دوست دارند در سینمای آمریكا یا سینمای هند بازی كنند ولی من هیچ وقت بهصورت جدی راجع به این موضوع فكر نكردهام. به یكی از مصاحبههای بازیگران قدیمی نگاه میكردم كه به او گفته بودند ما میخواستیم مثل شما شویم. طرف گفته بود؛ من میخواستم آلندلون شوم كه شدم این، وای به حال شما كه میخواهید مثل من شوید.
بهنظر من این سوپراستارهایی كه به دلیل رنگ چشم یا چهره شان وارد سینما شدهاند آنهایی هستند كه تاریخ مصرف دارند. مگر زیبایی چهره تا چه زمانی دوام دارد؟ این گروه به جایی میرسند كه باید از بازی شان استفاده كنند و اینجاست كه دیگر دوام نمیآورند چون آنقدر درگیر ظواهر بودهاند كه اندوختهای ندارند. من از اول كار را بهصورت آكادمیك و زیرنظر اساتیدی گذراندهام كه به ما گفتهاند؛ صبر را بیاموزیم و صبور باشیم و به ما یاد دادهاند كه چهرهات را فراموش كن و آنچه كه در درونت است را دور بریز و دنبال چیزهایی برو كه در درونت وجود ندارد. به واسطه همین آموزههاست كه من نخستین كارم خانه پدری است. من در این كار با گریم سنگین و حتی لنز جلوی دوربین رفتم. خانه پدری، پر بینندهترین سریال تلویزیون بود كه پخش میشد ولی بهدلیل چهره و گریم كار، كسی من را نمیشناخت. از این دردناكتر؟
در مورد سریال«نابرده رنج...» باید به جرات بگویم اگر فیلمنامه به دست 100 كارگردان میافتاد به احتمال 90 درصد نقشی كه برای من درنظر گرفته بودند را به كامبیز میدادند و نقش كامبیز را میدادند به من. و من همین جا ممنون علیرضا بذرافشان هستم كه این اطمینان را كرد و این ریسك را انجام داد. او این كلیشه را شكست و نقش لات محل را به من داد و نقش ساده لوح را به كامبیز. همین تفاوت و غیركلیشهای بودن باعث شد تا بیشتر مشتاق شویم و اینكه ما باهم رفیقیم و تشنه این بودیم كه در یك كار شانه به شانه هم باشیم. حتی تلاش كردیم پژمان را هم در این سریال بیاوریم كه نشد.
ویدیو مرتبط :
لوئیز فن خال؛ می خواستم در 55 سالگی بازنشسته شوم
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
مادر شدن بعد از 40 سالگی
گاهی پیش میآید که خانم ها پس از 40 سالگی تصمیم میگیرند باردار شوند. بارداری در سن بالا همیشه خطرناک نیست و به مسائلی از جمله این که آیا قبلا بچه دار شدهاند یا خیر، یا این که در چه محیطی زندگی میکنند، بستگی دارد.
اکثر بارداریهای دیرهنگام اگر تحت نظر دایمی پزشک باشند، بی خطر و کاملا طبیعی به اتمام خواهند رسید، البته در سه ماهه نخست احتمال سقط جنین بسیار زیاد است و به بیش از 20 درصد پس از 40 سالگی میرسد.
در صورتی که خانمی پس از 40 سالگی باردار شده باشد، پزشک آزمایشاتی را برای تشخیص مشکلات کروموزومی جنین در سه ماهه نخست تجویز میکند.
مشکلات بارداری بعد از 40 سالگی
از مشکلات شایعی که در خانمهای باردار بالای 40 سال دیده میشود، دیابت بارداری است. این مشکل به ویژه در خانمهای چاق بیشتر است. در این خانمها انسولین تزریقی به طور طبیعی قادر به فعالیت نیست، در نتیجه قند وارد خون شده و سبب میشود جنین بیش از حد بزرگ شود. وقتی متخصص زنان، دیابت یک خانم باردار را تشخیص دهد، با انتخاب یک رژیم غذایی صحیح آن را برطرف خواهد کرد.
نکته دیگر در رابطه با پرفشاری خون است که در خانمهای 40 ساله، دو تا سه برابر دیگر زنان است. در پرفشاری که با وجود پروتئینی به نام آلبومین در ادرار تشخیص داده میشود، رشد جنین کم شده و احتمال زایمان زودهنگام افزایش مییابد.
نکته آخر این که احتمال اینکه یک زن باردار بالای 40 سال مجبور به سزارین شود، دو برابر زنان باردار زیر این سن است، زیرا در اکثر موارد به دلیل دیابت بارداری، بیرون آمدن جنین از راه طبیعی سخت می شود، یا گاهی به دلیل پرفشاری خون، جنین ضعیفتر و کوچکتر از آن است که بخواهد به طور طبیعی متولد شود.
در ضمن بعد از زایمان نیز احتمال خونریزی شدید، به دلیل جمع شدن سختتر فیبرهای رحمی، در زنان بالای 40 سال بیشتر است.
احتمال بارداری بعد از 40 سالگی
به دلیل اختلالاتی که در روند تخمکگذاری پس از 40 سالگی پیش میآید، احتمال نابارور شدن زنان افزایش می یابد. به عبارت دیگر از این سن به بعد تخمک گذاری یا انجام نمیشود، یا خیلی بد انجام میشود.
شاید در 40 سالگی شما هنوز زیبا و جوان به نظر برسید، اما تخمدانها 40 سالشان است.
از 25 سالگی به بعد، قدرت باروری تخمک به 25 درصد، در 30 سالگی به 12 درصد و در 40 سالگی به 6 درصد میرسد.
مشاوره با پزشک قبل از بارداری
اگر شما به سن 40 سالگی رسیدهاید و میخواهید بچه دار شوید، پیش از هر کاری ابتدا به پزشک متخصص زنان مراجعه کنید و تصمیم خود را با او در میان بگذارید تا احتمال وجود دیابت یا پرفشاری خون را در شما بررسی کند و در صورت نیاز راه حل مناسبی پیشنهاد دهد.
آزمایش آمنیوسنتز
این آزمایش برای تشخیص تریزومی 21 یا نشانگان (سندروم) داون با نمونه برداری از پرزهای جنینی موجود در آمنیون انجام میشود، ولی اندکی خطر سقط جنین را بالا میبرد.
امروزه دو نوع آزمایش غیر تهاجمی دیگر برای تشخیص نشانگان داون (منگولیسم) در جنین وجود دارد:
1) اندازه گیری قطر گردن جنین در اولین اکوگرافی
2) آزمایش سهگانه با اندازهگیری چند ماده در خون مادر
منبع : Parents