تیمور غیاثی؛ پرنده افسانه ای ورزش ایران


دست های بزرگ و نرمی دارد. وقتی دست می دهد، انگشت هایم گم می شود لای گوشت دست هایش. با چشم های مهربان و قامت برافراشته.

ماهنامه دنیای فوتبال - احسان محمدی: منتظرش در کافه کتاب آمه نشسته ام. شهر در هوای پاییزی میانه آبان ماه خمیازه می کشد. سر ساعت می رسد. صدایش را از طبقه بالا می شنوم که سراغ کافه را از یکی از فروشنده ها می گیرد. می روم جلو و پای پله های چوبی طبقه پایین منتظر می مانم.

سلام آقای غیاثی خوش آمدید.
قربان شما. خوبی جوان؟

دست های بزرگ و نرمی دارد. وقتی دست می دهد، انگشت هایم گم می شود لای گوشت دست هایش. با چشم های مهربان و قامت برافراشته. همان طور که به کتاب های نشسته در قفسه طبقه های کافه نگاه می کند، می گوید:

- ببخشید چند دقیقه تاخیر داشتم. کمی کسالت داشتم. رفته بودیم چین تایپه. می دانید که من سرپرست تیم دوومیدانی ناشنوایان اعزامی به بازی های آسیا و اقیانوسیه بودم. آن جا زونا گرفتم. خیلی اذیت شدم. الان هم دوران نقاهتم است.

«سرپرست تیم دوومیدانی ناشنوایان» را با لحن خاصی می گوید. گله مند تکیه می دهد به صندلی چوبی کافه و دستش را می کشد روی رومیزی.

گفت و گو با تیمور غیاثی؛ پرنده افسانه ای ورزش ایران

- فعلا که دنیا این طوری است. من دوست دارم برای بچه های این کشور کار کنم. بالاخره یک عمر است در این ورزش هستم.

یکراست می روم سر اصل مطلب. می خواهم از بازی های آسیایی تهران 1974 حرف بزنم. می پرسم از «نی چی چین» خبر دارد؟ همان پرنده عینکی بازی ها که رقیب سرسختش بود؟

- چرا اتفاقا چند وقت پیش سراغش را گرفتم. ولی این چینی ها از بس قهرمان دارند که کسی «نی چی چین» را یادش نمی آمد! ولی خبر دارم که مدتی در وزارت ورزش چین پست معاونت داشت، اما قربانی اتفاقات سیاسی شد. مثل این که نسبت به کشتار دانشجویان در میدان تیان آن من، موضع گیری کرده بود و تبعیدش کرده بودند. ورزشکار خیلی خوبی بود. یادم می آید آن زمان، چین رویش حسابی سرمایه گذاری کرده بود. حتی وقتی با کاروان چین به تهران آمدند، مثل بقیه به شهرک المپیک که برای اسکان ورزشکاران ساخته بودند، نرفت و به هتل هیلتون رفت.

سعید زارعیان، کوله به دوش از راه می رسد و شروع می کند به عکاسی. غیاثی می خندد و می گوید شما عکاس ها که عکس آدم را نمی دهید، برای چه این همه عکس می گیرید؟ با این همه پا به پای سعید می آید. فنجان سفیدرنگ چای را دستش می گیرد و رو به دوربین لبخند می زند. بعد گوشیش را دستم می دهد تا چند عکس بگیرم. چون امیدی به دریافت عکس های سعید نداشت! حوصله و صبوریش را دوست دارم. وقتی می خندد، چشم هایش تنگ تر می شود و انگار نه انگار همان پرنده ای است که هیچ مانعی جلودارش نبود.

علی عالی، با تاخیر طولانی به جمع مان اضافه می شود. اگر این ترافیک تهران نبود، مردم تاخیرهای شان را به گردن چه کسی می انداختند؟ بحث به بازی های آسیایی تهران می کشد و احیای دوباره چین. علی می پرسد چطور شد که چینی ها که قبلا در هیچ مسابقه رسمی بین المللی شرکت نمی کردند، به بازی های آسیایی تهران آمدند؟ غیاثی فنجان سفید چای را بین دو انگشتش نگه می دارد. آرنجش را روی میز می گذارد و می گوید:

- چین دچار انقلاب فرهنگی شده بود، اما بالاخره می خواست یک جور به جامعه جهانی برگردد. چین پر از استعدادهای عجیب و غریب است. ورزشکاران این کشور به خاطر تصمیم های سیاسی می سوختند. رکوردهای شان ثبت نمی شد، چون دایره بسته ای داشتند. شاه رایزنی کرد و چین برای اولین بار با یک کاروان 450 نفره در بازی ها شرکت کرد. به هر حال حضور چین یک اعتبار دیگر به  آن مسابقات داد. از طرف دیگر خود چینی ها هم خیلی ذوق زده بودند. حالا من یک چیزی می گویم ممکن است بعضی از دوستانم ناراحت شوند، ولی پیروزی یکی از تیم های ورزشی مان در آن مسابقات، یک جورهایی هدیه چینی ها بود، یعنی راه دادند که ما آن ها را ببریم و در بازی ها بالاتر از آن ها قرار بگیریم.

گفت و گو با تیمور غیاثی؛ پرنده افسانه ای ورزش ایران

این را که می گوید، لبخند می زند مثل یک افشاگری دیرموقع! می خواهم کمی به عقب برگردد. این که چطور خودش را برای بازی های آسیایی تهران آماده کرده بود و اصلا چطور شد که ورزش پرش ارتفاع را در آن سال ها، مثل فوتبال و کشتی بین ایرانی ها به یک ورزش محبوب تبدیل کرد.

- ورزش مثل هر ساختار دیگری نیاز به پایه ای قوی دارد. شما نمی توانید یک قصر باشکوه را روی یک پایه ضعیف درست کنید. یادم می آید وقتی 2.03 پریدم، همان روزهایی بود که عبدالسلام عارف، رئیس جمهوری وقت عراق، در یک سانحه مشکوک هوایی کشته شد. کیهان ورزشی، سه صفحه را به من اختصاص داد. کل روزنامه ها و مجله ها شاید یک صفحه در مورد عارف نوشتند که خب آن روزگار یک موضوع مهم بود. منظورم این است که من را به عنوان یک چهره ملی «لانسه» می کردند. تیتر زدند «تیمور غیاثی بالاتر از ابرها».

یک مناسبتی بود، من و آقای موحد به عنوان ورزشکار پیش شاه رفتیم. آقای موحد درخواست کرد به او یک منزل بدهند، ولی من دنبال قهرمانی بودم. تشنه پیروزی بودم. می خواستم معروف شوم، خانه، خودش می آید. برای همین گفتم من را به آلمان بفرستند. پیش پروفسور ویشمن. حتی گفتم می توانم 2.20 بپرم. شاه تعجب کرد. من خودم در سوئیس پرش ارتفاع کار کرده ام و حتی 1.69 پریده ام، این که تو می گویی، ادعای بزرگی است. البته شاه خودش علاقه خاصی به دوومیدانی داشت. حتی فکر کنم در یکی از کتاب هایش نوشت تا دوومیدانی، کشور درست نشود و ورزش های پایه اصولی کار نشود، دیگر ورزش ها هم پیشرفت نخواهند کرد. به هر حال من این درخواست را کردم.

بعد شروع می کند به تعریف کردن از پروفسور ویشمن که رئیس مدرسه عالی ورزش ماینتس و سیزده سال سرمربی دوومیدانی آلمان بود. می گوید او مسیر زندگی ورزشیش را تغییر داده است و کنار این آلمانی، یاد گرفته است که چطور به عنوان یک قهرمان دوومیدانی، به زندگی حرفه ایش نظم بدهد.

- من مدال برنز بازی های آسیایی بانکوک 1966 را داشتم، اما طلا را 1970 گرفتم که یک داستان عجیب و غریب دارد. آن موقع تومی زاوا، حرف اول را می زد. 25 هزار نفر در ورزشگاه بودند. همه او را تشویق می کردند و اصلا جو خیلی به نفعش بود. موقع گرم کردن، من به روش فاسبوری پریدم. تا آن زمان همه به شیوه هورن یا قیچی زدن می پریدند، من اولین آسیایی بودم که فاسبوری پریدم. همین شیوه ای که الان همه استفاده می کنند و با پشت می پرند. خیلی شیک و شکیل تر بود و برای تماشاگران هم تازگی داشت. یک دفعه جو ورزشگاه برگشت و همه شروع کردند به تشویق من. خدا وکیلی بگویم آن موقع با آن فشار و رقبایی که داشتم، به مدال برنز هم قانع بودم. پا به پای هم پریدیم تا رسیدیم به مانع 2.06 که خیلی حساس بود. بالاخره مسابقه تمام شد. من فکر کردم دوم شده ام. حتی وقتی در صف قرار گرفتیم که برویم مدل بگیریم، من آماده نقره گرفتن بودم که آقای ستاری، مربی کاربلدم اعتراض کرد. گفت تومی زاوا، چهار بار خطا کرده و غیاثی، سه بار و داورها این مورد را دست کاری کرده اند. خیلی مردانه مقاومت کرد و به سراغ فرم های داوری رفتند، دیدند حق با آقای ستاری است. این مدال طلا را واقعا مدیون هوشیاری او هستم. به هر حال آن جا مدال نقره ام در یک لحظه طلا شد.

گفت و گو با تیمور غیاثی؛ پرنده افسانه ای ورزش ایران

وقتی از آن بازی ها حرف می زند، انگار هنوز در ورزشگاه بانکوک است. انگشت هایش را به هم گره می زند، فنجان چای را جوری سفت در دستش می گیرد که می ترسم یک دفعه مثل شعبده بازها لا به لای دست های بزرگش ناپدید شود. می گویم شما در آن بازی ها یک تخلف دوست داشتنی کردید! می خندد.

- بله! مسابقه که تمام شد، تماشاگرها خیلی برای من دست زدند، یعنی عاشق شیوه پرش شده بودند. خودم هم حرص می خوردم که چرا نتوانستم مانع را رد کنم. می دانستم می توانم این لامصب را رد کنم! تماشاگرها مدام دست می زدند، من هم از داورها خواستم اجازه دهند یک بار دیگر بپرم. خب مسابقه تمام شده بود و دیگر فشاری رویم نبود، استارت زدم و فکر کنم 2.10 پریدم. تماشاگرها ایستاده من را تشویق می کردند. این کار معمول نیست، چون داورها بعد از پایان مسابقه دیگر اجازه پرش مجدد نمی دهند.

این مدال طلا، وظیفه تیمور غیاثی را سنگین کرد. حالا همه به کم تر از طلای او در بازی های آسیایی تهران راضی نبودند. غیاثی جوان، 48 ساعت بعد از برگشت به تهران احضار می شود. خودش با خنده می گوید حالا نمی دانم چقدر از این حرف ها را می توانید چاپ کنید، ولی من که نمی توانم تاریخ را دست کاری کنم. ما داریم در مورد سال های دهه پنجاه حرف می زنیم.

می خواهم برای مان بگوید که چقدر مسئولان وقت به قول شان عمل کردند و اصلا آن خواسته اش در مورد اعزام به آلمان جدی گرفته شد؟ خیلی جدی نگاهم می کند. انگار که از نیوتن پرسیده باشی که خودش به جاذبه زمین اعتقاد دارد؟!

- سرگرم لذت بردن از مدال طلای بانکوک بودم که به من زنگ زدند. آن وقت ها کارمند شهرداری تهران بودم. رفتم دیدم یک پاکت که داخلش پانزده هزار مارک، بلیت لوفت هانزا و بورسیه تحصیل در آلمان بود را دستم دادند. یادم می آید شهردار آن موقع تهران بهم گفت تو از امروز سربازی! مثل یک سرباز، 48 ساعت دیگر پرواز می کنی می روی آلمان. آن جا همه چیز برایت هماهنگ شده. من ازدواج کرده بودم ولی در تصمیمی که گرفته بودم سرسوزنی تردید نداشتم. چند روز بعد آلمان بودم، پیش پروفسور ویشمن که آن موقع 65 سالش بود. من را از هتل به کمپ ویژه ورزشکاران دانشگاه بردند. در دانشگاه گوتنبرگ هم درس می خواندم، هم به عنوان ورزشکار دانشگاه در مسابقات آلمان شرکت می کردم. یادم می آید اولین مسابقه ای که شرکت کردم، مسابقاتی بود که کارخانه اپل برگزار کرد و من 2.10 پریدم، یعنی آن جا اعتماد به نفس لازم را کسب کردم. خیلی سخت تمرین می کردم. 68 کیلو وزنم بود، ولی اسکات پا را 220 کیلو می زدم. برای همین هنوز پاهایم قوی مانده است.

علی از غیاثی می خواهد از بازی های آسیایی 1974 بگوید. این که سطح مسابقات و آماده سازی ها چطور بود. غیاثی کوتاه می گوید:

- ما قدیمی ها هنوز هم وقتی به بازی های آسیایی می رویم، در برگشت می گوییم به پای بازی های تهران نمی رسید. می خواهم بگویم شما بعد از چهل سال می توانید استانداردهای آن موقع را با اطمینان با الان مقایسه کنید و ببینید بازی های تهران از لحاظ برگزاری، استقبال تماشاگران و تاثیرگذاری، یک مثال فوق العاده بود.

بعد، از اراده سیستم وقت برای برگزاری مسابقات به شکل آبرومندی تعریف می کند و این که از ظرفیت ورزش برای اعتباربخشی استفاده می شد. از او می خواهم در مورد پرش خودش بگوید. آن مدال طلایی که انگار بعد از چهل سال، از تمام 36 مدال های طلای ایران در آن بازی ها بیش تر می درخشد.

- ویشمن با من به تهران آمده بود. مربی اختصاصیم بود. عکس من را روی جلد کیهان و روزنامه اطلاعات زده بودند. آن موقع چهره هایی مثل پروین، حجازی و نصیری ستاره بودند، اما می خواهم بگویم پرش ارتفاع هم خیلی مورد توجه بود. فضای سنگینی بود اما من آمادگیش را داشتم. یادم می آید به تمرین روز قبل از مسابقه رفته بودیم. نی چی چین، حریفم، تمرینش را انجام داد. رکوردهای خیلی خوبی داشت. حتی 2.29 هم پریده بود، ولی چون چین آن موقع به صورت رسمی رکوردهایش ثبت نمی شد، این رکوردش هم غیررسمی بود. خیلی حریف قوی ای بود. تمرینش که تمام شد، روی سکوها نشست و تمرین من را نگاه کرد، من زهر چشم گرفتن و 2.23 پریدم. یادم می آید بعد از تمرین، یک تابلو که عکس لک لک رویش بود را به من هدیه داد.

غیاثی، تنها ورزشکار ایرانی است که نزدیک به صد هزار نفر در ورزشگاه آزادی شاهد رقابت تک نفره اش بودند. این را که می گویم، لبخند می زند. حس خوشایندی دارد مثل حرف زدن در مورد لحظه فتح اورست، با یک کوهنورد جان سخت است. دست هایش را روی سینه اش گره می زند. نگاه می کند به قفسه کتاب های رو به رویش. کتاب ها به زبان انگلیسی است و می دانم به واسطه آن اقامت چند ساله و تحصیل در آلمان، آلمانی می داند. انگار جلد کتاب ها را نگاه می کند که یک تیتر انتخاب کند برای عصر 23 شهریور 1353. پنج سال قبل از آن که من به دنیا بیایم!

گفت و گو با تیمور غیاثی؛ پرنده افسانه ای ورزش ایران

علی می گوید قبل از این که از آن روز بگویید، داستان پرش های تان با یک لنگه کفش، از کجا شروع شد؟ من هم از، آبه به بیکلا، دونده هم عصرش می گویم که دو طلای دوی ماراتن در المپیک های رم و توکیو را پابرهنه فتح کرد. فکر می کنم که یک مُد یا شیوه ورزشی خاص بوده است.

- نه! این طور نبود. حس می کردم این طور تمرکز بیش تری دارم. این هم از آلمان شروع شد. قبلش با کفش های نامرغوب پاکستانی تمرین می کردیم. بعد در آلمان شرکت آدیداس، اسپانسرم شد. این ها برای من کفش سفارشی می زدند. وقتی دوران ورزشیم تمام شد، 38 لنگه کفش پای راست سالم و نو داشتم که هیچ وقت نپوشیده بودم! من فقط لنگه چپ را می پوشیدم. این ها را دادم به پرنده هایی که پای راست می پوشیدند. حسین شایان هم یک کفش می پوشید. البته الان کمردردهایی دارم که می دانم دلیلش همان یک لنگه کفش ها است. آدم آن موقع در اوج جوانی فقط می خواهد فتح کند و پیروز شود. به این مسائل فکر نمی کند.

از گوشیش چند عکس قدیمی دوران اوجش را نشان مان می دهد. تیمور غیاثی جوان با موهای لخت و سبیل های باریک و آویخته، چشم های مصممی دارد و پوست صورتش صاف و یکدست است. فیلم پرشش در بازی های آسیایی را یادش می آورم و این که به لطف شبکه های مجازی، خیلی ها آن پرش فوق العاده را دیده اند و در رشته دوومیدانی حتی از جوان ها و ستاره های امروز، بیش تر شهرت دارد و شناخته شده است. علی می پرسد چطور شد شاه برای دیدن پرشش آمد؟ از قبل هماهنگ شده بود؟

- آن روز شاه می خواست مسابقات کشتی را ببیند. چون همزمان با پرش من بود. یک دفعه سر و صدای ورزشگاه آزادی را می شنود. برایش می گویند غیاثی می خواهد بپرد. می گوید برویم مسابقه اش را ببینیم. من وسط پرش ها متوجه شدم که او و خانواده اش آمده اند. رقابت سختی با نی چی چین داشتم. هر ورزشکاری در این سطح، یک تکنیکی دارد. من هم غیر از تمرینات فوق العاده خوب پروفسور ویشمن، ضربه پا و قوس کمرم در لحظه اوج پرواز، توانایی ای بود که متمایزم می کرد. آن جا بود که 2.21 پریدم و طلا گرفتم. جمعیت داشتند ورزشگاه را می ترکاندند. ممد بوقی، من را روی شانه هایش گذاشت و دور ورزشگاه چرخاند. واقعا روز بزرگی بود. همان روزی که سال ها منتظرش بودم. آدم وقتی در آن اتمسفر، در کشور خودش در بازی های بزرگ مدال طلا می گیرد، شادیش را فقط خودش می فهمد. برای این که یادت می آید چقدر برای این لحظه عرق ریختی، چقدر زمین خوردی، چقدر شب از درد نخوابیدی و چقدر خون دل خوردی. مردم و رسانه ها همان یک لحظه را می بینند و در ذهن شان ثبت می شود، اما فقط یک ورزشکار است که می داند پشت آن یک لحظه چه رنج هایی است.

این پرش طلایی، او را ستاره بازی های تهران کرد. با آن که یک زن ورزشکار ژاپنی در رشته ژیمناستیک شش طلا گرفت، اما تیمور ورزش ایران به دلیل شکستن رکورد بازی های آسیایی، فاتح عنوان ورزشکار برتر مسابقات شد. پرسیدم بعد از فتح مدال چه کار کردید؟

- در رختکن دوش گرفتم. زیر دوش بودم که دو مامور ساواک آمدند و گفتند لباس بپوش شاه می خواهد تو را ببیند. من هم لباس پوشیدم و به جایگاه رفتم. شاه و همسرش خیلی از این مدال خوشحال بودند. این مدال انگار با همه مدال های کشتی و رشته های دیگر فرق می کرد، به خصوص این که در حضور چینی ها به دست آمده بود و ایران را بی حرف و حدیث در این رشته، پرچم دار آسیا کرده بود و دیگر کسی نمی توانست بگوید اگر چینی ها بودند، این طور یا آن طور می شد. آن موقع یک طلای نهصد پهلوی هم جایزه دادند. به طلایی های آن مسابقات، آپارتمان و پانصد هزار تومان پول نقد دادند، نقره ای ها سی هزار تومان و برنزی ها هم پانزده هزار تومان جایزه گرفتند.

با غیاثی از المپیک ها می گوییم؛ جایی که هنوز افسوسش مانده است. ی گوید برای ما پرنده ها روز بارانی مصیبت است. زمین که خیس باشد، خیلی از محاسبات آدم به هم می خورد. این را من نمی گویم، کارشناس های آن روزگار دوومیدانی می گویند که واقعا بخت گرفتن مدال المپیک را به خاطر یک دو بدشانسی از دست دادم. اما خدا را شکر می کنم. به هر حال استمرار در این رشته کار سختی است و من هم فکر می کنم به اندازه خودم برای رشته دوومیدانی ایران عرق ریختم. این لطف خدا بود.

وقتی در مورد پرش ارتفاع حرف می زند، روی میز جوری جزئیات را ترسیم می کند انگار سرمربی ماست و قرار است چند دقیقه دیگر از رختکن تا روی تارتان برویم و آماده پرش شویم. از تکنیک های سوته مایر کوبایی، از خاطرات چارلز اوستین و مایک پاول و کارل لوئیس، می رسیم به کیوان قنبرزاده که الان رکورددار پرش ارتفاع ایران است. وسط حرف های مان، اکبر حیدری از کشتی گیران قدیمی زنگ می زند. عذرخواهی می کند و جواب تلفن را می دهد. حتی وقتی سعی می کنیم که نشنویم، باز هم می شنویم! همان حکایت قدیمی بی توجهی به قدیمی ها و ورود غیرورزشی ها به ورزش و احترام قائل نشدن برای سرمایه ها و تجربه ها. تلفن را که قطع می کند، می گوید یک بار یک مدیر عالی رتبه گفت ما رفته بودیم ژاپن. آن جا خواستیم موزه و گنجینه ورزش این کشور را نشان مان بدهند. ما را بردند یک جایی که تعداد زیادی پیرمرد و پیرزن بود. تعجب کردیم. گفتند این ها قدیمی ها و پیشکوست های ورزش ایران ژاپن هستند. این ها گنجینه ما هستند، یعنی خیلی ساده گفتند این ها یک دنیا تجربه و سرمایه هستند که نمی شود با پول خرید مگر قطر تاحالا توانسته با پول، برای ورزش کشورش اعتبار بخرد؟

گفت و گو با تیمور غیاثی؛ پرنده افسانه ای ورزش ایران

حرف های غیرقابل چاپ می زنیم! چای دوم را می خوریم و بعد می زنیم بیرون. هنوز هم پرانرژی است. مثل دقیقه اول گفت و گوی مان. با حوصله و با لبخند. می خواهیم برسانیمش، قبول نمی کند.

- هوای تهران این روزها آلوده است، اما دلم می خواهد قدم بزنم. پاییز است و آدم دلش می خواهد در این شهر راه برود.

خداحافظی می کنیم. از ما جدا می شود. از داخل ماشین نگاهش می کنم. پرنده طلایی ایران، دست هایش را در جیب کاپشنش کرده است و آرام توی پیاده رو راه می رود. آرام و بی هیاهو. از کنار مردمی که شاید بعضی های شان او را نشناسند، رد می شود، می رود می ایستد در صف نانوایی. دو سه نفر جلویش هستند. نگاه می کند به نانوا. به تنور پر از شن سنگک و من فکر می کنم بی رحمانه او را برده ایم به شهریور 53؛ وقتی با آن لباس ورزشی سفید که شماره 192 را رویش نوشته بودند، زانوبند و جوراب سفید و کفش سیاه پای چپش مثل پرستویی که بخواهد از لای شاخه درختی خیز بردارد و بپرد، از مانع پرید. لحظه ای که روی پیست، میان تشویق های تماشاگران می دوید و گزارشگر ورزشگاه با صدایی بلند گفت:

- تیمور غیاثی از ایران موفق شد از مانع 2.21 سانتی متر، به راحتی عبور کند و رکورد جدیدی را برای آسیا به ثبت برساند. می گویم علی! شاید خیلی از جوان هایی که توی پیاده رو قدم می زنند، تیمور غیاثی را الان نشناسند، اما آسمان تهران او را می شناسد. مردی که در روزهای جوانی بیش تر از آن که روی زمین راه برود، توی آسمان آن روزهای تهران پرواز کرد...


ویدیو مرتبط :
بازیهای آسیایی تهران - قهرمانی تیمور غیاثی (سال ۱۳۵۳)

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

تاريخچه ورزش قایق رانی در ایران



باشگاه قايقراني آنان در مسجد سليمان بوجود آمد . در 50 سال قبل نيز اولين باشگاه بادباني تحت عنوان ً يات كلاب ً در آبادان راه اندازي شد و همينطور در شركت نفت جنوب ايران نيز سابقه ديرينه تري وجود دارد كه جنبه تفريحي براي كاركنان انگليسي شركت ملي نفت سابق را داشته است.

قایق رانی

در اوايل دهه 40 هجري شمسي چند قايق از نوع K-1 و K-2 (كاياك يكنفره و كاياك دونفره) از انگلستان به ايران وارد شد و در درياچه سدامير كبير ( سد كرج ) كه بر روي رودخانه كرج و در فاصله 75 كيلومتري شمال غرب تهران احداث شده بود به آب انداخته شد و بدين ترتيب اولين پايگاه قايقراني زير نظر سازمان تربيت بدني و تفريحات سالم ايران بوجود آمد . جنس قايقهاي اوليه ايران از چوب با پوشش برزنتي و وزن آنها بالاي 20 كيلو براي يكنفره و 24 كيلو براي 2 نفره بود. قايقهاي كاياك يكنفره كه امروزه در سال 2003 مورد استفاده قرار مي گيرند تا وزن حدود 9 كيلوگرم كاهش وزن يافته است.

از سال 1342 اولين فعاليت رسمي قايقراني ايران شروع شد و مديريت آن را يك افسر ارشد نيروي دريايي عهده دار شد . از سال 1344 سرهنگ امامي افسر نيروي زميني و به مدت 3 سال رياست آنرا عهده دار شد . و از سال 1345 تحت عنوان ً فدراسيون قايقراني و اسكي روي آب ً عنوان رسمي يافت . از سال 1347 مهندس حسن امامي برادر سرهنگ ياد شده رياست فدراسيون را عهده دار شد و نامبرده تا سال 1356 در اين سمت باقي ماند .

حسن امامي مسابقات داخلي قايقراني در مسافتهاي متعدد سالانه تشكيل مي داد. وي شخصاً به اسكي روي آب علاقمند بود و امور قايقراني به عهده دبيرفعال او رضا افضلي بود. پايگاه اسكي روي آب در تابستان درياچه سد كرج و در زمستان و پائيز بر روي درياچه سد دز (خوزستان) فعال بود. فعاليت قايقراني نيز در سد اميركبير ( سد كرج ) و بعد ها در تالاب انزلي امكان پذير شد و نيروي هاي نظامي دريايي ، هوايي و زميني نيز پايگاههاي قايقراني خود را به ترتيب بركناره درياچه سد امير كبير بنا نهادند و مسابقات سالانه اي ترتيب مي دادند.

در سال 1358 فدراسيون قايقراني بفدراسيون ورزشهاي آبي شنا و شيرجه و واترپولو ادغام شد.در سال 1362 علي قلمسياه و در زمان رياست مهندس داودي شمسي در سازمان تربيت بدني به رياست فدراسيون قايقراني و اسكي روي آب برگزيده شد و از سال 1384 رياست فدراسيون قايقراني به مهندس احمد دنيا مالي سپرده شد.

جايگاه قايقراني ايران در آسيا:

مسابقات قايقراني قهرماني آسيا بنا به پيشنهاد رئيس فدراسيون قايقراني ايران در كنگره سالانهICF (فدراسيون بين المللي قايقراني )كه در سال 1983 در صوفيه بلغارستان تشكيل يافته بود، مطرح و تصويب شد و در سال 1985 اولين مسابقات در كشور ژاپن ( در شهر كوبه ) و با حضور 7 كشور آسيايي برگزار شد و تيم ايران از مقام ششم بالاتر نرفت . در دومين دوره بازيها در سال 1987 که در كشور چين برگزار شد نتيجه براي تيم ايران مشابه سال قبل بود در سومين دوره مسابقات اندونزي ) تيم ايران به مدال طلاي در رشته كاياك- تورينگ دست يافت

قایق رانی

در سال 1997 در كشور كره جنوبي اين مسابقات برگزار شد که تيم ايران به 2 مدال طلا و 2 مدال نقره و 1 مدال برنز در رشته هاي تورينگ مردان دست يافت همچنين موفق شد به مدال برنز در رشته كاياك سرعت 200 متر دست يابد . در سال 1999 به هنگام برگزاري هشتمين دوره مسابقات قايقراني آسيا (چين) تيم ايران به مدالهاي طلايي رشته كاياك دست پيدا كرد .در اين مسابقات 5 مدال طل و 5 مدال نقره و 1 برنز و با اختلاف يك مدال طلا كمتر از كشور ميزبان ( 6 طلا و 3 نقره ) به مقام دوم دست يافت . قايقراني در ايران تا اين تاريخ در زمينه كاياك يك تا 4 نفره و در رشته هاي كانادايي ( كانو) و آبهاي خروشان و كانوپولو و در استانهاي بوشهر ، هرمزگان ، خوزستان ، اصفهان ، مازندران ، گيلان ، تهران ، كردستان ، اردبيل ، آذر بايجان غربي و گلستان و ... نيز فعاليت داشت.

. تيم ملي آبهاي خروشان با حضور خود در MAY 1998 (كومينگ /چين) بر روي رودخانه زيباي شيفنيگ يك مدال برنز بدست آوردند و در دومين حضور در تورنمنت خارجي در سال 1999 يك مدال طلا و يك مدال بزنز دست يافت .و نهايتادر مسابقاتي ( آسيا2002 ) كه بر روي رودخانه كرج برگزار گرديد تيم ملي كشور موفق به كسب 2 مدال طلا و 3 مدال نقره و 3 مدال برنز گرديد . .تيم ملي كانوپولو جمهوري اسلامي ايران با سه حضور در مسابقات 1993 ژاپن و 1995 چين و 1999 چين بترتيب به مقامهاي پنجم و چهارم و نهايتاً به مقام سوم دست يافت.در سال 2002 نهمين دوره براي اولين بار در ايران - تهران در ارديبهشت ماه 1381(2001 ) در درياچه آزادي برگزار گرديد تيم ملي كشورمان موفق به كسب مدالهاي طلا در برخي از رشته هاي كاياك شد و در اين مسابقات با 10 مدال طلا ، 11 مدال نقره و 9 برنز به مقام نائب قهرمان دست يافت .تيم ملي كانوپولو كشورمان نيز در اين دوره از مسابقات به مقام نايب قهرماني دست يافت . در سال 2003 در كشور تايوان تيم ملي كانوپولو مردان موفق به كسب مدال برنز و تيمهاي ملي آبهاي آرام در هندوستان در رده بزرگسالان و جوانان در قسمت زنان و مردان موفق به كسب 12 مدال طلا ، 12 مدال نقره و

3 مدال برنز و كسب مقام نايب قهرماني نايل آمدند.حدود نيم قرن از راه اندازي ورزش قايقراني در ايران مي گذرد.در اين مدت افت و خيزهاي فراواني را شاهد بوده ايم.قايقراني ايران با توجه به کمبودهايي که از نظر امکانات و... داشت نه تنها فاصله خود را با کشور هاي آسيايي کم نکرده بود بلکه در اکثر استانهاي کشور نيز جايگاه واقعي خود را بدست نياورده بود

اما در سال 84 قايقراني پس از مدت ها به حرکت در آمد و زمينه اي مناسب براي فراهم کردن و امکان رشد را فراهم آورد.و ساختار خود را طوري طراحي کرد تا بتواند به افق آينده جدي تر نگاه کند پس از تغيير و تحولاتي که در سطح فدراسيون روي داد ساختار خود را با هدف ارتقاي سرعت در تصميم گيري ها و تحقق بخشيدن به توسعه و گسترش ورزش همگاني و همچنين افزايش بهره وري در راستاي به ثمر رساندن برنامه هاي دراز مدت تغيير داد و سناريوي موفقيت قايقراني در جايگاه آسيا را نگاشت.

اولين تحول از نظر کمي در ساختار اوليه فدراسيون بود بطوريکه با راه اندازي دو رشته روئينگ و دراگون بت که قدمت طولاني در جهان داشته همچنين المپيکي نيز مي باشد سعي در افزليش رنکينگ قايقراني ايران در آسيا و جهان را نمود.همچنين پس از چندين سال فدراسيون صاحب مکاني در خور شان قايقراني جمهوري اسلامي ايران گرديد.سپس با به خدمت گرفتن مربيان طراز اول دنيا و خريد تجهيزات از جمله قايق و پارو را در دستور کار خود قرار داد.بطوريکه در حال حاضر تعداد قايق هاي دراگون بت موجود در ايران از تعداد قايقهاي دراگون بت موجود در اروپا بيشتر است .

فدراسيون قايقراني در اين سال با تهيه و توليد قايق هاي داخلي از يکرو به صنعت کشور کمک شاياني نمود و از سوي ديگر هيات هاي استاني که بازوي فدراسيون مي باشند را جهت همگاني نمودن و توسعه ورزش ترغيب نمود.همچنين با به خدمت گرفتن مربيان بنام و اعزام به تمامي استانها در سراسر کشور نسبت به استعداديابي گام هاي موثري برداشت.راه اندازي پيست هاي قايقراني در اکثر استانها فعال کردن هيات هاي قايقراني راه اندازي ليگ کانوپولو از جمله فعاليتهاي است که به جد پيگيري شد.و سند موفقيت قايقراني ايران نگاشته شد.

قایق رانی

براي اولين بار تيم ملي آبهاي آرام در رقابت هاي جهاني(کاپ3 چين) به فينال A رسيد.در چهارمين دوره رقابت هاي آبهاي خروشان (به ميزباني چين ) با کسب مدال برنز سکوي سوم را به تسخير خود در آورد.تيم ملي روئينگ که هنوز پنج ماه از افتتاح و راه اندازي آن نگذشته بود توانست در بخش بانوان مدال نقره را براي ايران به ارمغان آورد.

در سال 2005 مسابقات قهرماني آسي در رشته هاي قايقراني در كشور مالزي برگزار گرديد كه تيمهاي ملي آبهاي آرام موفق به كسب 7 مدال طلا و 7مدال نقره و 10مدال برنز گرديدند و تيم كانوپولو مردان سوم آسيا و يتم ملي بانوان براي اولين بار در آسيا موفق به كسب سكوي برتر و مقام قهرماني گرديد.موفقيت ها و رقابت ها ادامه داشت تا مسابقات آسيايي دوحه قطر که پس از ماه ها تلاش و اهتمام دو تيم آبهاي آرام و روئينگ توانستند راهي اين مسابقات شوند و در پايان اين رقابت ها برای اولین بار در تاريخ فدراسيون مدال نقره در کایاک دو نفره 1000 متر توسط قهرمانان کشورمان رضا رئیسی ( بوشهر ) و عباس صیادی ( گیلان ) حاصل شد. تيم روئينگ در خرداد ماه سال 85در مسابقات غرب آسيا با کسب 5 مدال طلا به مقام قهرماني دست يافت.

در هفتمين مسابقات جهاني کانوپولو که در کشور هلند برگزار گرديد تيم ملي کانوپولو کشورمان توانست مقام دوازدهم جهان را کسب نمايد و سهميه جهاني بگيرد .تيم کانوپولو با حضور در مسابقات جهاني بلژيک نيز توانست در رنکينگ جهاني از مقام 12 به مقام هفتم صعود کند.همچنين تيم ملي آبهاي آرام کشورمان در مسابقان جهاني روماني نيز به شش مدال برنز دست يابد.همچنين تيم آبهاي آرام در مسابقات بين المللي که در شهر زاگرب برگزار گرديد توانست براي اولين بار در رشته کانو کانادايي دو نفره B به مقام هشتم برسد.

در سال 2007 نیز قایقرانان آبهای آرام کشورمان در رقابتهای قهرمانی آسیا در کره جنوبی شرکت کردند که موفق شدند در نهایت 11 مدال طلا، 7 مدال نقره و 7 مدال برنز کسب کنند.تیم ملی روئینگ نیز در این رقابتها 5 مدال طلا، 2 مدال نقره و یک مدال برنز به دست آوردند.تیم ملی کانوپولوی بانوان و تیم ملی جوانان مردان به مقام قهرمانی دوازدهمین دوره مسابقات قهرمانی آسیا رسیدند و تیم ملی بزرگسالان مردان نیز مدال برنز را از آن خود کردند.قایقرانان تیم ملی اسلالوم در مسابقات قهرمانی آسیا که در سال 1385 در چین برگزار شد به 4 مدال برنز دست یافتند.

در سال 2008 پاروزنان آبهای آرام در رقابتهای قهرمانی جهان در چک یک مقام پنجمی کسب کردند. تیم ملی کانوپولوی بانوان نیز در مسابقات قهرمانی جهان در کانادا به مقام نهم رسیدند. ملی پوشان روئینگ در رقابتهای بین المللی بلغارستان موفق به کسب 4 مدال طلا، 7 نقره و 2 برنز شدند، در مسابقات قهرمانی جهان در اتریش یک مقام پنجمی و در مسابقات قهرمانی زیر 23 سال جهان یک مدال نقره کسب کردند و در مسابقات کسب سهمیه المپیک 2008 پکن یک سهمیه در بخش بانوان و یک سهمیه در بخش آقایان از آن خود کردند.

تیم ملی اسلالوم نیز در رقابتهای کسب سهمیه المپیک 2 مدال برنز به دست آوردند. تیم ملی دراگون بت در همین سال و در رقابتهای قهرمانی آسیا در مالزی یک مدال برنز را کسب کردند.

نگاه به آينده:


قايقراني در ايران به سرعت روبه گسترش است. بررسي تصميمات اجرايي فدراسيون در جلسات هقتگي هيات رئيسه مورد نقد و بررسي قرار مي گيرد. اعضاي هيات رئيسه فدراسيون درحال حاضر متشکل از افرادي است که در حوزه هاي علمي و مديريتي ورزشي كشور داراي سابقه کار مي باشند و تركيب آن نسبت به موارد مشابه درخور تعمق و تحسين است.

نگاه هيات رئيسه به آينده ورزش قايقراني در زمينه هاي گسترش و توسعه پايدار ازطريق استعداديابي و نفوذ اين ورزش به باشگاهها و آموزشگاهها و مراكز آموزشي و ايجاد يارانه براي تمرينات طبقات كم درآمد و كارآفريني درحد توليد قايقهاي موردنياز و در بعد قهرماني بكارگيري حداكثر توان علمي-ورزشي و پزشكي-ورزشي كشور براي جداكردن قايقرانان از بافت عادي و پيش راندن آنان به سوي دستاوردهاي قهرماني است. در مسير اقتصادي نيز فدراسيون با عنايت به حضور مديران موفق امور اجتماعي و اقتصادي و ورزشي در بافت هيات رئيسه تلاش براي بدست آوردن پشتيبانيهاي مالي را در دستوركار و برنامه هاي پيش روي دارد.