چهره ها
2 دقیقه پیش | در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (37)در این مطلب ما سعی داریم به طور هفتگی گزیده ای از عکس های چهره های محبوبتان را با شما به اشتراک بگذاریم. |
2 دقیقه پیش | محمدرضا شجریان: هرگز «ربنا» را از مردم دریغ نکردماینجا ایران است، سرزمین مرغ سحر که خوشا... دوباره به گلستان و مکتب عشق خوش آمده است. لذا به میمنت این شعور قابل ستایش، پای صحبتها و گلایههای محمدرضا شجریان مینشینیم. ... |
اعترافات صمیمانه و متفاوت هومن برق نورد
هومن برقنورد از خاطرات پررنگ روزهای کودکیاش برای ما گفت و حتی ابایی نداشت از اینکه بگوید در آن روزها چه شیطنتهایی کرده؛ شیطنتهایی که خودتان در طول مصاحبه خواهید خواند. صحبتهای ما با او را بخوانید تا بیشتر بشناسیدش.
ویدیو مرتبط :
هومن برق نورد: بله، ما مرفه بی دردیم!/قسمت اول
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
هومن برق نورد چگونه چهره شد؟
برق نورد بزرگ شده تئاتر است و به گفته خودش كارهای جدی او دو برابر كارهای كمدی اش است. اگر تصور كردهاید كه برق نورد شبیه همان شخصیتی است كه جلوی دوربین میبینید سخت در اشتباهید.
اگر شكوفایی كمدی در دهه 70 را مدیون آدمهایی مثل مهرانمدیری و رضا عطاران بدانیم نكته جالب توجهی در پس زمینه كاری هر دو نفر پیدا میكنیم و آن اینكه هم مدیری و هم عطاران بازیگرانی بودند كه از تئاتر وارد تلویزیون و به طور خاصتر كمدی شدهاند. باز اگر قبول كنیم كه دو سه سالی است بهاندازه انگشتان یك دست هم ما مجموعههای كمدی خوبی نداشتهایم و فقط تك جرقههایی مثل «پایتخت»، «ساختمان پزشكان» و با ارفاق «چك برگشتی» آبروداری كردهاند آن وقت میبینیم كه این سریالها هم روی كاكل بازیگرانی چون امیر جعفری، هومن برق نورد، احمد مهرانفر، محسن تنابنده و بهنام تشكر میگردد كه آنها هم برخاسته از خاك صحنهاند
اما اینكه چرا با توجه به این همه تئاتری موفق در عرصه كمدیهای تلویزیونی نگاه بیشتری به این سمت نمیرود و استعدادهای جدیدی كشف نمیشوند خودش سوالی است كه مثل خیلی از اتفاقات سینما و تلویزیون عقل سلیم جوابی برایش ندارد!
حالا بعد از مدتها سریال دزد و پلیس هم توانسته خودش را به جمع همان جرقهها اضافه كند و جدا از متن و كارگردانی در زمینه بازیگری باز هم دو بازیگر موفق تئاتری (برق نورد و تشكر) عامل اصلی موفقیت كار هستند. البته ستاره این سریال بدون شك هومن برق نورد بازیگر نقش داوود است. این لقب ستاره بودن را هم ما به او نمیدهیم، كافی است اطرافمان را نگاه كنیم تا ببینیم چقدر تكیه كلامهای داوود مثل «خواهر گلم»، «اوچكتیم»، «فكر كن و بگو» و «رفیق خوب من» بین مردم رد و بدل میشود.
برق نورد بزرگ شده تئاتر است و به گفته خودش كارهای جدی او دو برابر كارهای كمدی اش است اما از آنجایی كه ما همیشه مردم خنده دوستی هستیم از تمام سریالهایی كه او بازی كرده «اشكها و لبخندها»، «چك برگشتی»، «ساختمان پزشكان» همین «دزد و پلیس» به خاطر میماند. اگر تصور كردهاید كه برق نورد شبیه همان شخصیتی است كه جلوی دوربین میبینید سخت در اشتباهید.
او به شدت جدی است كه خب این جدی بودن را با بداخلاق بودن اشتباه نگیرید. او طنازیهای خاص خودش را دارد. ختم كلام اینكه به بهانه سریال «دزد و پلیس» به سراغ او رفتیم و گفتوگوی مفصلی را با او انجام دادیم.
به كارهای خودم نمیخندم چون عصبیام میكنند
هومن برقنورد با نقش «داوود ززززززززز» در سریال «دزد و پلیس» تبدیل به ستاره این شبهای تلویزیون شده، او در گفتوگو با هفتصبح از ویژگیهای این نقش و تفاوت آن با دیگر نقشهای كمدیاش در «چك برگشتی»، «ساختمان پزشكان» و «اشكها و لبخندها» میگوید.
مخاطبی كه «ساختمان پزشكان» را دیده باشد با كمی دقت متوجه میشود عقبه شخصیت داوود در «دزد و پلیس» بسیار شبیه «ناصر» در ساختمان پزشكان است، بازیگری مثل شما وقتی در مقابل دو نقش مشابه هم قرار میگیرد چه ترفندهایی میزند كه شخصیتها یكسان نشوند؟
خب تا به حال به این فكر نكردهام كه این بهعلاوه این، آن چیزی است كه باید وجود داشته تا نقشی كه بازی میكنم متفاوت شود. وقتی متنی به من پیشنهاد میشود متن را میخوانم، البته اول از همه، نویسنده متن برایم بسیار مهم است، اگر در زمان مطالعه فیلمنامه هالهای از نقش را ببینم كار را ادامه میدهم، اما اگر چیزی در نقش نبینم به هیچ عنوان بازیاش نخواهم كرد. داوود هم دقیقا یكسری ویژگیهای خاصی داشت كه در متن كار مشخص شده بود و به همین دلیل آن را پذیرفتم. ضمن اینكه میخواستم كمی از ناصر «ساختمان پزشكان» و حتی احمد در «چك برگشتی» دور شوم.
با توجه به شباهت بین ناصر (ساختمان پزشكان) و داوود كه حتی نویسنده فیلمنامه هم به آن اذعان دارد این ویژگیهای خاص داوود دقیقا چه بود كه شما ترغیب شدید این نقش را بازی كنید؟
مهمتر از همه لاف زدن داوود بود، شخصیتی كه احساس میكند خیلی كار بلد است اما اصلا این گونه نیست، حماقتها و سادگی جالبی داشت در حالی كه ناصر ساختمان پزشكان نه تنها آدم سادهای نبود بلكه خیلی هم زرنگ بود. داداش خودش را جوری تلكه میكرد كه هیچ كس نمیفهمید. هر چند داوود خیلی راحت میتوانست نسخه دیگری از ناصر ساختمان پزشكان باشد ولی كار تكراری برای شخص من قابل قبول نیست.
زمانی كه نقش را جلوی دوربین بردید و در طول تصویربرداری جاهایی هم احساس میكردید كه نكند انجام این حركت یا گفتن فلان دیالوگ باعث شود داوود شبیه شخصیت ناصر در ساختمان پزشكان شود؟ منظورم بیشتر ترسی است كه ممكن است بازیگر دچارش شود.
اصلا این اتفاق نیفتاد. قبل از اینكه داوود جلوی دوربین برود با محراب قاسمخانی و سعید آقاخانی ریز و بم و جزئیات نقش را تثبیت كردیم و بعد داوود را جلوی دوربین بردم، به همین دلیل ترسی نداشتم. همیشه معتقد بودم كه اگر متن قوی باشد و شخصیت در خود متن درست شكل گرفته باشد و بازیگر هم همان چیزی كه در متن است را صحیح اجرا كند به مشكل بر نمیخورد.
در «دزد و پلیس» با سعید آقاخانی كار كردید. كارگردانی كه جنس كمدیاش بسیار متفاوت است با كارگردانان دیگری چون سیروس مقدم (چك برگشتی)، سروش صحت (ساختمان پزشكان) و حتی حسن فتحی(اشكها و لبخندها). با توجه به یكی دو تجربه آخر آقاخانی در سریال سازی كه خیلی هم موفق نبود و با توجه به شكست بسیاری از سریالهای كمدی تلویزیون در چند سال اخیر كه مخاطب را به شدت سرخورده كرده، شما چقدر به متن اعتماد كردید و چقدر به آقاخانی كه كارگردانی متن را به عهده داشت؟
من به هر دو اعتماد كردم ولی همیشه متن برایم اولویت و اهمیت بیشتری داشته است. آقاخانی كارش را بلد است. آن یكی دو كاری هم كه شما اشاره میكنید مطمئنا متنها ضعیف بوده و باعث شده آقاخانی از بازیگرانی استفاده كند كه قدرت بداههگویی بالایی داشته باشند و طناز هم باشند تا با همراهی خودش به عنوان كارگردان دسته جمعی و در لحظه، كار را جلوی دوربین ببرند. ولی در این كار متن خیلی كمك كرد كه همه چیز درست باشد. حتی من درباره اینكه هر شب قبل از تصویربرداری متن به دستم برسد بسیار سختگیر بودم. هر چند با تمام فشارهایی كه آوردم در روزهای آخر متن داغ داغ به دست ما میرسید ولی واقعا فقط در چند روز آخر این اتفاق افتاد.
ویژگی خاص آقاخانی در كارگردانی كه او را از دیگر كارگردانانی كه تا به حال تجربه همكاری با آنها را داشتهاید جدا میكرد چه بود؟
آقاخانی به شدت شوخیها را میشناسد و طنز موقعیت را بلد است. وقتی چنین كارگردانی در كنارت باشد ترس و واهمهای نداری. وقتی من میزانسنی به ذهنم میرسید یا ایدهای داشتم آقاخانی به خوبی آن را پخته و كامل میكرد، وگرنه خیلی كارها را هم دیدهاید كه كارگردان فكر میكند كار طنز ساخته ولی من به عنوان مخاطب اصلا به آن نمیخندم.
خب شما به عنوان بازیگری كه خودش كار طنز میكند قطعا نگاه سختگیرانهتری نسبت به یك فیلم یا سریال كمدی دارید. خودتان اصولا به كارهای كمدی كه بازی میكنید یا دیگران بازی میكنند میخندید؟
من نسبت به خودم خیلی سختگیرم. شاید به كاری كه خودم بازی میكنم نخندم، اگر تنها باشم نه تنها به كارهای خودم نمیخندم بلكه خیلی هم عصبی میشوم. چون احساس میكنم كه فلان جا باید فلان كار را میكردم یا فلان دیالوگ را باید به گونه دیگری میگفتم ولی اگر چهار نفر اطرافم باشند كه ببینم به كار میخندند من هم میخندم ولی اصولا به طنز بازیگران دیگر به شرط آن كه كار درست و حسابی و قابل قبولی باشد میخندم.
یك سكانسی در سریال دزد و پلیس وجود داشت كه بازسازی كمدی سكانسی مهم از فیلم معروف پالپ فیكشن(قصه عامه پسند) به كارگردانی كوئنتین تارانتینو بود. در یك سكانس دیگر هم كه در زندان میگذرد با بعضی دیالوگهای فیلم قیصر به كارگردانی مسعود كیمیایی شوخی شده بود. چون اجرای شما و بهنام تشكر هم دقیقا مشابه اجرای جان تراولتا و ساموئل ال جكسن بازیگران آن سكانس بود آیا قبل از تصویربرداری فیلم و مشخصا آن سكانس معروف را دیده بودید؟
نمیدانم كه شوخی با دیالوگهای فیلم قیصر دقیقا از روی همان فیلم برداشته شده یا نه ولی در مورد پالپ فیكشن بازسازی همان سكانس بود. در مورد سوال شما هم باید بگویم كه فیلم را دیدهام ولی برای بازی در این سكانس دوباره آن را ندیدم. به نظرم لزومی نداشت كه دوباره نگاه كنم چون دكوپاژ و كاتهایی كه داده شد با آن فیلم متفاوت بود.
در مصاحبهای از شما خواندم كه گفتید وقتی جلوی دوربین میروید شوخیها و طنازیهای شما آغاز میشود ولی به محض اینكه كار كات میخورد خیلی جدی میشوید. به عنوان یك بازیگر طنز و با تعریفی كه مردم معمولا از بازیگران طنز دارند تصور اینكه شما پشت صحنه آدمی بسیار جدی باشید كمی سخت است.
به نظرم اصلا قرار نیست پشت دوربین ما سر و كله همدیگر بزنیم. شما میتوانید آدم طنازی باشید ولی در عین حال زمان كار بسیار جدی باشید.
خب مثلا در سریال چند بار بهنام تشكر ناخودآگاه به كارهای شما میخندد كه كات هم نمیدهند ولی این اتفاق برای شما رخ نمیدهد. یعنی شما به شوخیهایی كه برای مخاطب و حتی بازیگر مقابل شما خیلی خنده دار است اصلا نمیخندید؟
من نباید بخندم تا تماشاچی بخندد. اگر من بخندم آن وقت تماشاچی به خنده من میخندد نه موقعیت طنزی كه برایش خلق كردهایم.
جلوی خودتان را میگیرید كه نخندید یا اصولا نمیخندید؟
نه نمیخندم. مگر در شرایط خاص. گاهی شما سر صحنه خندهات میگیرد ولی لزوما این خنده به آن معنی نیست كه تو از طنز آن صحنه خندهات گرفته است، اگر اكسیژن فضا كم باشد مغز شما دیگر جواب نمیدهد، خستگی مفرط باعث میشود كه عضلات صورت شما نتوانند به شما كمك كنند كه جلوی خندهتان را بگیرید، گاهی اوقات خندیدنها عصبی است. مثلا اگر در یك برداشتی بهنام تشكر یك بار، دو بار و سه بار خندید از برداشت چهارم به بعد من هم خندهام میگیرد ولی این خنده از روی خوشی نیست. مثلا ما سكانسی داشتیم كه داخل آسانسور میگذشت. آسانسوری كه فكر كنم اتاقش كوچكترین اتاق آسانسور در كل تهران باشد، در این اتاق فقط من بودم و بهنام تشكر و تصویربردار و صدابردار.
ما باید هی بالا میرفتیم، هی پایین میآمدیم. خب بعد از سه چهار دقیقه دیگر نمیشد در آسانسور نفس كشید، بهنام ناگهان خندهاش گرفت، ایرادی ندارد ولی من دیگر نتوانستم خودم را جمع و جور كنم همین باعث شد كه ما آن سكانس را در 15 یا 16 برداشت به نتیجه برسانیم. آخر كار هم خودمان عصبانی شدیم و گفتیم كه واقعا چرا باید اینقدر این سكانس طول بكشد.
زمانی كه یك فیلمنامه كمدی را میخوانید به كدام بخش بیشتر اهمیت میدهید، طنز موجود در كلیت فیلمنامه و شخصیتی كه قرار است نقش آن را بازی كنید یا شخصیتپردازی كلی كار و روند حركتی داستان؟
اول كلیت. اینكه دوست دارم این فیلم و سریال را بازی كنم یا نه. اگر ببینم متن میتواند هم خودم را جذب كند و هم احتمالا مخاطب جذب آن میشود آن وقت در مورد شخصیت خودم وارد بحث و گفتوگو با نویسنده و كارگردان میشوم.
جنس صدای داوود شباهت زیادی با جنس صدای یكی از بازیگران معروف سینمای قبل از انقلاب دارد، صدایی كه خیلی از بازیگران در كارهای مختلف از آن تقلید كردهاند. وقتی سریال شروع شد این تصور وجود داشت كه این جنس صدا با توجه به استفاده شدنهای مداومش در گذشته میتواند پاشنه آشیل نقش شما باشد كه خب این اتفاق رخ نداد. آیا عامدانه این جنس صدا را انتخاب كردید؟
عامدانه انتخاب كردم اما نه به این منظور كه چون این صدا متعلق به فلان فیلم است یا فلان بازیگر زیاد از آن استفاده كرده پس من هم استفاده كنم. وقتی كاراكتر را ساختم، تست گریم كردم و لباس پوشیدم. در تمرینها احساس كردم این جنس صدا برای این نقش خیلی مناسب است. كلا وقتی احساس كنم كه مثلا این صدا به درد این نقش میخورد اصلا برایم مهم نیست كه قبلا60 هزار نفر دیگر هم این را استفاده كرده باشند یا در100 فیلم و سریال مخاطب چنین صدایی را شنیده باشد، حتی برایم مهم نیست كه بگویند تقلید كرده است.
بازی شما در صحنههایی كه حضور دارید به اعتراف دیگر بازیگران سریال و حتی نویسنده خیلی بیشتر دیده میشود و مخاطب هم تقریبا با داوود بیشتر از باقی نقشها ارتباط برقرار كرده، آیا خودتان طوری بازی كردید كه این اتفاق بیفتد؟ یعنی نوعی بازی دزدی انجام دادید؟
این اسمش بازی دزدی نیست. بازی دزدی یعنی من و شما در یك قاب مشترك قرار داریم، نوبت دیالوگ گفتن شماست و بیننده باید تمركزش روی شما باشد ولی من مثلا در زمان دیالوگ گفتن شما دست توی دماغم بكنم یا ری اكشنی غیر طبیعی انجام دهم كه حواس مخاطب را به سمت خودم پرت كنم. من فقط100 درصد انرژیام را روی نقش گذاشتم همین.
یعنی فقط برای این كار 100درصد انرژی خودتان را گذاشتید؟
نه برای هر كاری همین اندازه انرژی میگذارم.
خب پس چرا مثلا در ساختمان پزشكان این دیده شدن برای شخصیت خانم شیرزاد با بازی شقایق دهقان اتفاق افتاد؟ در حالی كه خیلی ویژگیهای شخصیت ناصر در ساختمان پزشكان با داوود مشترك بود؟
ناصر در ساختمان پزشكان هم خوب بود.
نه. منظور من بیشتر دیده شدن است. چرا داوود در دزد و پلیس با همه اشتراكاتی كه دارد بیشتر از ناصر ساختمان پزشكان دیده میشود؟
به خاطر اینكه خانم شیرزاد در ساختمان پزشكان یك تیپ بود و داوود هم دقیقا یك تیپ است. ناصر در ساختمان پزشكان شخصیتی بود كه ممكن است همه ما در اطرافیانمان با چنین آدمی مواجه شویم. در این حالت و با توجه به خصوصیات تیپسازی اگر تیپی درست اجرا شود و به چشم و دل مخاطب بنشیند قطعا بیشتر دیده میشود.
شما برایتان تیپ یا شخصیت بازی كردن تفاوتی ندارد؟ چون خیلی از بازیگران میگویند ما دوست نداریم تیپ بازی كنیم.
نه. من فقط تمام تلاشم را میكنم از تیپی كه ساختم یك شخصیت بسازم. حتی شخصیتی فانتزی.
یعنی ما به ازای بیرونی داشتن نقش خیلی برایتان مهم نیست؟
قبل از كار چرا. من از خصوصیات و ویژگیهای رفتاری خیلی از آدمهای اطرافم و مردمی كه در جامعه زندگی میكنند برای ساختن یا كامل كردن یك تیپ استفاده میكنم. مثلا داوود ممكن است از ویژگیهای بامزه و با نمك 10 تا آدم مختلف تشكیل شده باشد. ویژگیهایی كه قطعا در یك نفر به تنهایی جمع نمیشود. مثلا نوع نگاه كردن، عصبانیت، راه رفتن، جنس صدا و خیلی ویژگیهای دیگر داوود ممكن است متعلق به آدمهای متفاوتی باشد ولی در قالب یك نفر كه داوود است نشان داده میشود.
این باعث میشود در عین حال كه ممكن است نمونه خالصی از داوود را در جامعه نبینید ولی هر تكه از تیپ او نشانگر یك جنس خاص از مردم عادی باشد. این یعنی یك آدم جدید كه مخلوطی از آدمهای دیگر است. به همین دلیل اكثر كارهایی كه بازی میكنم یك نوع تیپ-كاراكتر هستند چون خودم تیپ صرف بودن را خیلی دوست ندارم.
با توجه به اینكه میگویید در انتخاب نقش و شكل دادن به یك شخصیت یا تیپ خیلی سختگیرانه عمل میكنید چقدر به نویسنده و كارگردان كارهایی كه بازی میكنید پیشنهادهایی خارج از متنی كه نوشته شده میدهید؟ و چقدر پیشنهاد دیگران را پذیرا هستید؟
من همیشه پیشنهاد دارم. ضمن اینكه اولین مخاطبان ما بچههای پشت دوربین هستند. وقتی نقشی شیرین و بانمك باشد بچههای پشت دوربین هم شروع به پیشنهاد دادن برای بهتر شدن نقش میكنند. من هم همه پیشنهادهایی كه میدهند را گوش میكنم اما به این معنی نیست كه همه آنها را اجرا میكنم، اگر به نظرم پیشنهاد درست باشد اجرا میكنم اگر نه به هیچ عنوان تو تعارف گیر نمیكنم كه مثلا چون فلانی گفته آن را به نقش اضافه كنم.
معمولا در كارهای كمدی تكیه كلامها یا خیلی حیف میشوند مثلا تكیه كلام خوبی وجود دارد كه بنا به هر دلیلی از یك جایی به بعد نویسنده یادش میرود بنویسد یا بازیگر یادش میرود بگوید یا خیلی استفاده میشود كه ایجاد دلزدگی در مخاطب میكند. ولی تكیه كلامهای داوود در دزد و پلیس خیلی خوب تقسیم شده است و تقریبا تكیه كلامی نیست كه حیف شده باشد. چطور میشود چنین اتفاقی میافتد؟
تكیه كلامهای یك كلمهای مثل «خیلی ممنونم»، « دوست خوب من»، «چقدر مودبه» یا «خواهر گلم» یا كاملا بداهه است یا مثلا محراب قاسمخانی جایی در دیالوگی اینها را یك بار نوشته و به نظرم آنقدر جذاب بوده كه در ادامه حتی اگر در متن نوشته نشده بود هم از آن استفاده كردهام البته برعكسش هم هست یعنی من بداههای گفتم كه محراب از آن خوشش آمده و در ادامه وارد متن كرده است. اینكه به قول شما تكیه كلامی گم یا فراموش نشده به این برمیگردد كه شخصا تكیه كلام را الكی پیدا نمیكنم بلكه با توجه به تیپ یا شخصیتی كه بازی میكنم تكیه كلامهایی برایش در نظر میگیرم. وقتی تكیه كلام را بر این مبنا پیدا كنید جزئی از نقش میشود و در نتیجه اگر شما 15 قسمت هم آدم مودبی پیدا نكنید، ولی در قسمت 16 آن آدم پیدا شود باز هم از تكیه كلام «چقدر مودبه» استفاده میكنید چون جزئی از نقش شماست نه فقط یك جمله خندهدار.
با اینكه در كارنامه كاری شما كارهای جدی بسیار زیادی دیده میشود ولی الان بین مخاطبان تلویزیون به عنوان یك بازیگر كمدی مطرح شدهاید. تا آنجا كه تجربه ثابت كرده شكستن این تصویر یا خیلی سخت و در برخی مواقع غیرممكن یا نتیجهاش به ضرر بازیگر تمام میشود و مردم بازیگر را پس میزنند. شما قصد دارید این تصویر كمدین بودن در ذهن مخاطب را بشكنید یا وجود این تصویر خیلی مهم نیست؟
كارهای جدی من حدود دو برابر كارهای كمدی است ولی چون تماشاچی به كارهای كمدی میخندد باعث میشود تاثیر خوبی در روح و روان او به وجود بیاید و مثلا من را به عنوان بازیگری كه خنده برایش ایجاد كرده بیشتر در ذهنش نگه خواهد داشت. ولی من ترس و واهمهای از این قضیه كه در یك ژانر ماندگار شوم را ندارم چون خودم این اجازه را نمیدهم. اینكه بعضی بازیگران میگویند ما در این ژانر ماندگار شدیم را نمیفهمم، همه چیز دست خود بازیگر است، اگر بازیگری در یك ژانر تكرار میشود تقصیر خودش است چون خودش خواسته كه بماند.
هومن برقنورد با نقش «داوود زززززززز» در سریال «دزد و پلیس» تبدیل به ستاره این شبهای تلویزیون شده است، او از ویژگیهای این نقش و تفاوت آن با دیگر نقشهای كمدیاش میگوید
خیلیها میگویند تهیهكنندهها ریسك نمیكنند كه به یك بازیگر كمدی نقشهای جدی بدهند.
باز هم مشكل آنهاست. چرا كه به قول شما مردم من را در نقشهای كمدی میشناسند باز هم نقشهای جدی پیشنهاد میشود همین الان در سریال زمانه به كارگردانی فتحی بازی میكنم كه نقش یك وكیل كاركشته را دارم. خیلی هم نقش جدی است چون كار ملودرام است. یا مثلا در فیلمهای سینمایی «كیفر» و «ملكه» هم نقشهایم كاملا جدی بوده است.
راستی چرا در سینما به سمت كارهای كمدی نمیروید؟
دوست ندارم در سینما كمدی بازی كنم. احساس میكنم زمان فیلم سینمایی برای بازی كردن در یك نقش كمدی برای من كم است. مگر اینكه یك فیلمنامهای باشد كه هوش از سرم ببرد.
در مورد این زمان كوتاهی كه میگویید شما تجربه بازی در مجموعه «مسافرخانه سعادت» به كارگردانی محمد رحمانیان را در كارنامه كاریتان دارید. مجموعهای كه هر قسمتش حدود 15 تا 20 دقیقه بود و این یعنی زمانی برابر یك ششم یك فیلم سینمایی 90 دقیقهای. خب اینجا هم زمانتان كم بود.
آن جا نه تنها تیم بلكه همه چیز كوتاه بود. از 75 قسمت آن مجموعه من حدود 45 قسمت بازی كردم كه به جرأت میگویم در این 45 قسمت حداقل 30 نقش كاملا متفاوت با هم بازی كردم. حضور من در آن مجموعه چند دلیل داشت، اول اینكه متنهای خوبی داشتیم، دوم اینكه كارگردان بسیار خوبی هم پشت كار بود، سوم تیم خوبی بودیم و چهارم وقت نداشتیم! به قولی همینه كه هست. رحمانیان متن را میداد و میگفت تو امروز نقش یك رشتی را بازی میكنی. از آن طرف بر عكس خیلیها كه لهجههای مختلفی در آستینشان دارند من نه لهجه كار كردهام و نه لهجه خاصی بلدم. مجبور بودم از همه امكانات دور و اطرافم استفاده كنم. مثلا قراره رشتی باشم، خب خانم آشا محرابی آنجا بود، من هم از او خواهش میكردم كه خیلی سریع بگوید جملاتم را چگونه ادا كنم. یك فیلم سینمایی با چنین كاری فرق میكند. هر كدام پروسه تمرین خاص خودش را دارد. برخلاف خیلیها من در مدیوم و مدلی یك چارچوب كلیشهای ندارم كه همیشه از آن استفاده كنم و برای هر كدام از گونههای مختلف فیلم، سریال، تئاتر یا مجموعههایی مثل «مسافرخانه سعادت» تمرینهای مختلفی در نظر میگیرم.
در كارنامه كاری شما سریال هر شبی فشرده به این صورت كه صبح تا بعدازظهر ضبط شود و شب سریال پخش روی آنتن برود وجود ندارد. سریالهایی مثل شبهای برره، زیر آسمان شهر یا پاورچین. با توجه به سختگیریهایی كه در مورد متن دارید آیا حضور در چنین كارهایی را قبول میكنید؟
بستگی دارد كارگردان و نویسندههایش چه كسانی باشند، پارتنرهایم چه بازیگرانی باشند و چقدر دستمزد بدهند. اگر شرایط خوبی باشد شاید قبول كنم.
در دزد و پلیس پارتنرهای خوبی داشتید؟
در تمام دوران كاریام شقایق دهقان و بهنام تشكر در سریال دزد و پلیس بهترین پارتنرهایی بودند كه داشتهام.
چرا؟ چه ویژگی خاصی داشتند؟
معمولا در كارهای كمدی این مدلی یك نفر بار طنز ماجرا را به عهده دارد و یك نفر هم قصه را جلو میبرد. در این سریال هم بهنام تشكر قصه را جلو میبرد و جنگولك بازیهای سریال با من است. این نكته را این دو بازیگر خیلی خوب فهمیدند. بهنام به خوبی فهمیده بود كه اگر بخواهد وارد بازی من شود همه چیز خراب میشود. اگر او این گونه فكر میكرد كه چرا فقط مردم به هومن برقنورد بخندند و خودش را وارد بازی من میكرد همه چیز به هم میریخت. بهنام جایگاه خودش به عنوان نقش اول را داشت و خانم دهقان هم جایگاه خودش را و هر سه نفر ما به خوبی موقعیت و مختصات جایگاهی كه در آن قرار داشتیم را میفهمیدیم. ما به هم پیشنهادهای زیادی میدادیم و از حضور هم به بهترین شكل ممكن استفاده میكردیم اما هیچ كدام در كار دیگری دخالت نمیكردیم.
در كارهایی كه ضبط و پخش همزمان انجام میشود در طول ساخت كار بازخورد مخاطبان دیده میشود. اتفاقی كه در سریالهایی مثل «ساختمان پزشكان» یا «دزد و پلیس» رخ نمیدهد. معمولا این بازخوردها هم در شكلگیری و جلو رفتن شخصیتها در طول كار خیلی موثر است. اگر روزی در چنین سریالهایی بازی كنید از این بازخوردها در جهت اضافه یا كم كردن ویژگیهای شخصیتی كه بازی میكنید بهره میگیرید؟
به هیچ عنوان. آن چیزی كه من از ابتدا ساخته و پرداخته كردم تغییر نخواهم داد. نمیتوانم بعد از یك مدت دماغش را عمل كنم، چشمش را لیزر كنم، عینكش را بردارم یا هر كار دیگری.
حتی اگر احساس كنید مخاطب با آن ارتباط برقرار نكرده؟
بله، اگر مخاطب ارتباط برقرار نكرده اشتباه من نیست. من تمام توانم را برای نقشی كه بازی میكنم میگذارم. حالا ممكن است متن مشكل داشته باشد یا قصه لق و شل باشد كه شخصیت دیده نشده است.
دزد و پلیس در كارنامه كاری هومن برقنورد چه جایگاهی دارد؟
من كار را دوست دارم. از همان ابتدا هم كار را دوست داشتم. اصلا اگر كار را دوست نداشتم كه آن را قبول نمیكردم. مطمئن باشید هر كاری كه بازی میكنم با لذت تمام در آن كار حضور داشتم. اگر هم نتیجه كار بد شود و من در كار گیر افتاده باشم آخرین كاری است كه با آن كارگردان همكاری میكنم. خب طبیعی است كه مثلا در كاری حضور پیدا كردی، پنج قسمت هم از كار جلو رفته ولی یكهو میبینی كار آن چیزی نمیشود كه تصورش را میكردی ولی خب قرارداد داری و نمیتوانی بگویی كه دیگر سر كار نمیروی. با این حال سعی میكنم حتی اگر كار بدی بازی میكنم نقش خودم را آنقدر خوب جلو ببرم كه اگر كسی كار را دید بگوید لااقل برقنورد خوب بازی كرد ولی دزد و پلیس خوشبختانه از بهترین تجربههای بازیگری من بود.... / منبع : برترین ها