از زندگی تا مرگ با ویتنی هیوستون


ویتنی الیزابت هیوستون (به انگلیسی: Whitney Elizabeth Houston) (زادهٔ ۹ اوت ۱۹۶۳ در نیوآرک، نیوجرسی- درگذشتهٔ ۱۱ فوریه ۲۰۱۲) خواننده سبک پاپ، بازیگر، تهیه کننده فیلم و مدل آمریکایی بود.

 
 
 
 
صبح بخیر:

نام اصلی: ویتنی الیزابت هیوستون

زادگاه: ۹ اوت ۱۹۶۳ - نیوآرک، آمریکا

تاریخ مرگ: ۱۱ فوریه ۲۰۱۲ میلادی (۴۸ سال) - بورلی هیلز، آمریکا

سبک: آراندبی معاصر, موسیقی پاپ, موسیقی سول, موسیقی رقص, موسیقی گاسپل

پیشه: خواننده، بازیگر، مدل، تهیه کننده

سازها: پیانو

سال‌های فعالیت: ۱۹۷۷–۲۰۱۲


ویتنی الیزابت هیوستون (به انگلیسی: Whitney Elizabeth Houston) (زادهٔ ۹ اوت ۱۹۶۳ در نیوآرک، نیوجرسی- درگذشتهٔ ۱۱ فوریه ۲۰۱۲) خواننده سبک پاپ، بازیگر، تهیه کننده فیلم و مدل آمریکایی بود.

کتاب رکوردهای جهانی گینس در سال ۲۰۰۹ رکورد «پرجایزه‌ترین هنرمند زن تاریخ» را به نام ویتنی هیوستون ثبت کرد. او طی بیش از سه دهه فعالیت هنری‌اش ۴۱۵ جایزه دریافت کرد.

ویتنی هیوستون

زندگینامه

ویتنی هیوستن در نیوآرک، نیوجرسی متولد شد و سالهای اولیه زندگی را در نیوجرسی گذراند نخستین فعالیت‌هایش در عرصه موسیقی را در کودکی و با همکاری با گروه کر کلیسا آغاز کرد و همانجا خوانندگی را فراگرفت.

سپس فعالیت هنری خود را با خوانندگی در کلوپ‌های شبانه نیویورک ادامه داد و قبل از امضای نخستین قرارداد موسیقی‌اش با شرکت آریستا، مدتی نیز به عنوان مدل کار کرد.

هیوستون فعالیت هنری خود را از خوانندگی در سبک‌های کلیسایی و سول آغاز کرد. مادر او، سیسی هوستون، خواننده موسیقی کلیسایی بود و دی دی وارویک و دیان وارویک، خواننده، هنرپیشه و مجری مشهور تلویزیون آمریکا، دختر عمه او بود. خود ویتنی نیز دخترخوانده آرتا فرانکلین، از مشاهیر بزرگ آواز و موسیقی معاصر آمریکا بود.

وی پس از آن مدتی به عنوان مدل در عرصه مد فعال بود و برای مدتی نیز به عنوان هم‌خوان به همراه ستارگان موسیقی به روی صحنه رفت.

اما در نهایت صدای قوی و انعطاف‌پذیر او و قابلیت حیرت‌انگیزش در خواندن نت‌های بالای موسیقی او را به خواننده‌ای منحصربه‌فرد و سرشناس تبدیل کرد.

ویتنی هیوستون

اوج موفقیت هنری ویتنی هیوستون مصادف بود با دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ میلادی. در آن سال‌ها، ترانه‌های او بارها رتبه اول پرفروش‌ترین ترانه‌های بازار را کسب کردند و جوایز زیادی به هیوستون تعلق گرفت. وی در این مدت در سه فیلم محافظ شخصی، «در انتظار بازدم» و «همسر کشیش» حضور یافت.

هیوستون با ترانه‌های پرفروشی مانند I Will Always Love You و Saving All My Love For You، از درخشان‌ترین خوانندگان زن جهان به شمار می‌رفت.

اما در سال‌های بعدی، کارنامه هنری‌اش بواسطه اعتیاد به مواد مخدر و زندگی زناشویی پرتنش با خواننده‌ای به نام بابی براون، تحت‌الشعاع قرار گرفت.

کلایو دیویس، از مدیران مطرح در صنعت موسیقی آمریکا، بیش از بیست سال پیش، استعداد درخشان ویتنی هیوستن در خوانندگی و قدرت صدای منحصربه‌فرد وی را برای اولین بار در سطح جهانی مطرح کرد.

در این میان ترانه‌های فیلم «بادی گارد» با صدای خانم هیوستن با استقبال جهانی روبرو شد. تا کنون ۴۴ میلیون نسخه از آلبوم ترانه‌های این فیلم و بیش از ۱۷۰ میلیون نسخه از آلبوم‌های وی در سراسر جهان فروش رفته‌است.

هیوستن در دو دهه شهرت و نام‌آوری اش صدها جایزه موسیقی از جمله دو جایزه امی و شش گرمی را از آن خود کرد.

ویتنی هیوستون

اعتیاد به مواد مخدر

در سالهای پایانی عمرش، مصرف مواد مخدر به صدای او که روزی در زمره بهترین‌های موسیقی پاپ به شمار می‌رفت، صدمه جدی زد.

در سال ۲۰۰۲، ویتنی هیوستون در مصاحبه‌ای با داین سویر گفت:

    "بزرگترین اهریمن خود منم. من یا بهترین دوست خودم هستم، یا بدترین دشمن خودم."

اعتیاد او به مواد مخدر که روی صدا و قدرت اجرای وی نیز تأثیر منفی گذاشت، موجب رکود هنری او شد. هیوستن که خود به اعتیاد به کوکایین، ماری جوانا و قرص اعتراف کرده بود، دو بار برای ترک اعتیاد به مرکز توانبخشی رفت و سال ۲۰۰۹ اعلام کرد که از هر گونه اعتیادی پاک شده است.

ویتنی هیوستون

زندگی شخصی

ازدواج وی در سال ۱۹۹۲ با بابی براون، خواننده آمریکایی، نیز با اختلاف‌های بسیاری همراه بود. بابی براون در سال‌های زندگی مشترک اش باهیوستن بارها به دلیل خشونت خانگی، تخلفات رانندگی و مسائل دیگر بازداشت شد.

ویتنی هیوستن در نهایت در سال ۲۰۰۷ به زندگی مشترک خود با بابی براون خاتمه داد؛ ازدواجی که ثمره آن یک دختر به نام بابی کریستینا بود که در ۴ مارس ۱۹۹۳ به دنیا آمد و در ۲۶ ژوئن ۲۰۱۵ در سن ۲۲ سالگی درگذشت.

مرگ

ویتنی هیوستون

به گفته پلیس آمریکا، ساعت ۱۵:۴۳ دقیقه روز شنبه مسئولان هتل هیلتون بورلی هیلز تماسی اضطراری گرفته و نسبت به وضعیت سلامتی ویتنی هیوستن ابراز نگرانی کردند و تا رسیدن پلیس نیز پزشکان حاضر در هتل در تلاش بودند تا وی را نجات دهند، اما در نهایت هیوستن روز شنبه ۱۱ فوریهٔ ۲۰۱۲ و در ساعت ۳:۵۵ بعدازظهر به وقت محلی در اتاق خود در طبقهٔ چهارم هتل هیلتون بورلی هیلز در کالیفرنیا در سن ۴۸ سالگی درگذشت.

علت مرگ هیوستون هنوز مشخص نیست، اما بنا به گفتهٔ ستوان مارک روزن از پلیس بورلی هیلز، در تحقیقات اولیه نشانی از جنایت پیدا نشد.

آرتا فرانکلین، خواننده معروف سول و آراندبی و مادرخوانده ویتنی هیوستن پس از شنیدن خبر مرگ وی در بیانیه‌ای گفت: «اکنون نمی‌توانم در این مورد صحبت کنم. بسیار تکان دهنده و باورنکردنی است. نمی‌توانم آن‌چه را روی صفحه تلویزیون می‌بینم باور کنم.»


ویدیو مرتبط :
مراسم خاکسپاری دختر جوان ویتنی هیوستون

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

اسرار زندگی مردی ۲۰ سال پس از مرگ



 

اسرار زندگی مردی ۲۰ سال پس از مرگ

معمای زندگی پررمز و راز یك مرد كه سال ها با شناسنامه و هویت مرد دیگری زندگی كرده بود ۲۰ سال پس از مرگش، وحشتناك ترین كابوس زندگی همسر و چهار فرزندش شده است.

این در حالی است كه با شكایت صاحب اصلی شناسنامه، مدارك شناسایی فرزندان وی با حكم دادگاه باطل شده است.

حالا خانواده این مرد كه با شناسنامه مردی به نام محمد یزدیان، متولد ۱۳۳۳ و اهل اردستان ازدواج كرده و پس از ۱۰ سال زندگی مشترك نیز جان سپرده در شوك عجیبی به سر می برند و نمی دانند هویت واقعی این مرد چه بوده و در زندگی اسرارآمیزش چه گذشته است. همسر ۵۰ ساله این مرد كه ۱۰ سال در كنار شوهرش زندگی كرده و از او صاحب چهار فرزند شده، از این كه هیچ چیز از گذشته شوهرش و خانواده او نمی داند بشدت در رنج و عذاب است. چهار فرزند این خانواده هم از بی هویتی خود و گذشته مرموز پدرشان بشدت در رنج و عذابند و نمی دانند چرا او سال ها هویت و چهره اصلی خود را پشت نقابی مخفی كرده و همه اسرار زندگی اش را با خود برده است.

حمیده، همسر ۵۰ ساله مرد ناشناس كه همراه دختر جوانش به دفتر روزنامه ایران آمده و از گروه جویندگان عاطفه تقاضای كمك داشت در تشریح ماجرای زندگی عجیبش گفت: سال ۶۰، دختری ۲۲ ساله بودم كه از طریق یكی از اهالی محل با مرد جوانی به نام «محمد یزدیان» آشنا شدم كه آن موقع حوالی چهارراه ولیعصر تهران در فروشگاه پوشاك كار می كرد. پدرم پس از تحقیقات مختصری با ازدواجمان موافقت كرد و محمد به خواستگاری ام آمد. اما به دلیل این كه تنها بود همگی بشدت تعجب كردیم اما محمد در پاسخ به سؤالات ما گفت: «۱۰ ساله بودم كه پدرم فوت كرد. یك سال بعد هم مادرم به رحمت خدا رفت و سرپرستی من و خواهرم را عمویمان برعهده گرفت، اما چند سال بعد راهی تهران شدم و دیگر از هیچ كدام شان خبر ندارم.» یك سال بعد از ازدواج خیلی ساده، خداوند پسری به ما هدیه كرد كه نامش را اصغر گذاشتیم. یك سال بعد هم دخترم مریم به دنیا آمد.

مدتی بعد هم شوهرم در سازمان آب استخدام شد. طی چند سال بعدی زندگی مان نیز خداوند دو دختر دیگر به نام های كبری و رقیه به ما داد.

رقیه یك ساله شده بود كه شوهرم هنگام كار از روی داربست سقوط كرد و جان باخت. با شنیدن خبر مرگش غم دنیا وجودم را فراگرفت. چرا كه نمی دانستم با چهار بچه قد و نیم قد چه كنم. اما هر چه بود با توكل به خدا و حقوق اندكی كه از بیمه شوهرم می گرفتیم برای بچه ها هم پدر شدم و هم مادر.

بنابراین با سختی و بدبختی فراوان آنها را بزرگ كردم. دخترم مریم حدود ۸ سال قبل ازدواج كرد. چند سال بعد از آن پسرم كه به سن سربازی رسیده بود برای گرفتن معافیت اقدام كرد. برای این كار مجبور بود به زادگاه پدرش «اردستان» برود.

اما متأسفانه گرفتاری های ما از همان جا شروع شد. چرا كه پس از بررسی وضعیت شناسنامه و مدارك هویتی اش به پسرم گفته شد پدرش زنده است و نمی تواند معافی بگیرد. اما پسرم با تعجب گفته بود: پدرش سال ۷۰ فوت كرده و تمام مدارك مربوطه را نیز ارائه كرده بود.

با این حال به او گفته بودند برای بررسی و پیگیری ماجرا باید به اداره ثبت احوال شهرری مراجعه كند.

البته پسرم همان سال معاف شد. اما چندی بعد در حالی كه فكر می كردیم مسئولان ثبت احوال اشتباه كرده اند وقتی پسرم برای دریافت كارت ملی اش مراجعه كرد این بار در كمال ناباوری پی برد شناسنامه اش باطل شده و نمی تواند كارت ملی بگیرد. پسرم وقتی با ناراحتی و افسردگی این موضوع را با من مطرح كرد بلافاصله برای پیگیری ماجرا به اداره ثبت احوال رفتم.

اما با شنیدن حقایق تلخ زندگی شوهرم بشدت شوكه شدم. چرا كه به من گفتند شوهرم با شناسنامه فرد دیگری زندگی می كرده است!

در جریان بررسی پرونده قضایی نیز قاضی دادگاه اسلامشهر كه حكم ابطال شناسنامه فرزندانم را صادر كرده بود، گفت: «محمد یزدیان – صاحب اصلی شناسنامه – زنده است.

البته او سال ۱۳۵۵ شناسنامه اش را گم كرده و همان سال هم المثنی گرفته بود. اما مشخص نیست شناسنامه وی چگونه به دست شوهر شما افتاده و با آن سال ها زندگی كرده است؟

ضمن اینكه صاحب اصلی شناسنامه كه خود متأهل و دارای چند فرزند است به محض اطلاع از سوءاستفاده صورت گرفته از شناسنامه اش با مراجعه به دادگاه اسلامشهر خواستار ابطال شناسنامه فرزندان شما شده است!»

زن دل شكسته ادامه داد: با شنیدن این حرف ها برای پیگیری بیشتر موضوع و حل معضلات جدی زندگی فرزندانم به اداره ثبت احوال رفتیم كه همان جا شناسنامه های چهار فرزندم را مقابل چشمان مان باطل كردند.

البته چند بار نیز به نشانی محل زندگی محمد یزدیان واقعی مراجعه كردیم اما موفق به یافتن و صحبت با او نشدیم.

ضمن اینكه هیچ اطلاعی از وضعیت خانوادگی شوهر مرحومم نداریم. حالا هم با مشكلات فراوانی روبه رو هستیم. چرا كه چهار فرزندم بدون شناسنامه و هویت در این شهر زندگی می كنند. از سوی دیگر پسر بزرگم كه ازدواج كرده و صاحب یك دختر ۱۰ ماهه است هنوز نتوانسته برای فرزندش شناسنامه بگیرد.

همچنین نمی تواند شغلی برای خودش دست و پا كند. همسرش نیز از این وضعیت به ستوه آمده و بچه را برداشته و به خانه پدرش رفته است و خواستار رسیدگی فوری و حل این ماجرا است. دخترم مریم نیز با شوهرش اختلاف پیدا كرده و به خانه ما برگشته است. چرا كه به خاطر نداشتن شناسنامه نمی تواند بچه دار شود.

همین موضوع نیز مشكلات دیگری برای همه ما و شوهرش به وجود آورده است. دختر دیگرم نیز سه سال قبل نامزد كرده اما به دلیل اینكه شناسنامه ندارد نمی تواند ازدواج كند و به خانه شوهر برود.

این در حالی است كه پدرشوهرش پیغام فرستاده اگر تا عید نوروز تكلیفش مشخص نشود نامزدی را به هم خواهد زد چرا كه ۳ سال انتظار كافی است! دختر كوچكم هم كه در خانه است نه می تواند ادامه تحصیل دهد و نه می تواند كاری انجام دهد. او نیز همانند من و سایر بچه ها به آتش اشتباه پدر مرحومش می سوزد.

حالا هم مانده ایم با این همه مشكلات تك و تنها و بی هیچ یاوری چه كنیم. باور كنید برای دریافت شناسنامه بچه ها ۴ سال تلاش كرده ایم اما هنوز هم به جایی نرسیده ایم. از طرف دیگر به خاطر اینكه ۱۰ سال با مردی زندگی كردم كه حتی نمی دانم اسم واقعی اش چه بوده، از كجا آمده و خانواده اش چه كسانی بوده اند در شوك هستم.

با این حال بعد از این همه مدت و در حالی كه بشدت درمانده و گرفتار هستیم به فكرم رسید از گروه جویندگان عاطفه روزنامه ایران كمك بگیرم. حالا هم از شما می خواهم با چاپ عكس شوهر مرحومم ما را در یافتن هویت واقعی او و فرزندانم كمك كنید. از تمام افرادی هم كه شوهرم را می شناسند یا از هویت واقعی و خانواده اش اطلاعی دارند تقاضا دارم اطلاعات شان را با ما در میان بگذارند تا شاید گوشه ای از مشكلات ما حل شود و از این برزخ رهایی یابیم.... / گزارش : روزنامه ایران