کودکان


2 دقیقه پیش

با بطری نوشابه برای پسر کوچولو هواپیما بسازید

به جای خریدن اسباب بازی های گران قیمت ، می توانید با استفاده از ابزاری که در خانه در اختیار دارید اسباب بازی هایی با کمک فرزندان خود بسازید که هم در هزینه ها صرفه جویی می ...
2 دقیقه پیش

از رایحه درمانی نوزادان بیشتر بدانید

آیا شما می خواهید برای مراقبت از نوزاد خود، یک رویکرد جامع تری را انتخاب کنید؟ آیا شما به عنوان یک پدر و مادر به دنبال درمان های طبیعی برای بچه های کوچک خود هستید؟ آیا می ...

کودکی که به دیگران وابسته است !



کودک وابسته,وابستگی در کودکان,علت وابستگی کودکان,برخورد با کودک وابسته

کودکی که به دیگران وابسته است، نوجوانی که از خانه بیرون نمی رود و در مقابل این مسئله مقاومت می کند، همسر یا شوهری که سعی می کنند رابطه تنگاتنگی با مادر خود داشته باشند،همه از عوارش وابستگی افراطیست.

وابستگی در کودکان
رفتار تعلّق آمیز، چه کلامی و چه رفتاری در هر سنی، از خردسالی گرفته تا بلوغ و جوانی قابل مشاهده است و با این ویژگی ها توصیف می شود: حسادت، انحصارطلبی، طمع کاری، رشدنایافتگی، وابستگی بیش از حد و دلبستگی شدید.

کودکی که به دیگران وابسته است، نوجوانی که از خانه بیرون نمی رود و در مقابل این مسئله مقاومت می کند، همسر یا شوهری که سعی می کنند رابطه تنگاتنگی با مادر خود داشته باشند و ... همه دیر یا زود با یکی از این واژه ها توصیف می شوند که به کارگیری آنها معمولاً بوی سرزنش و عتاب می دهد. اکثر افرادی که وابستگی بیش از حد نشان می دهند، افرادی هستند که رفتار دلبستگی بسیار شدیدتری را نسبت به آنچه در کار بالینی تصور می شود، ابراز می کنند.

 در زیر، توصیف یک مادر شاغل را از حالت کودکش که وارد مرحله دلبستگی بیش از حد شده بود، گزارش می کنیم؛ البته مادر این کودک تصور می کرد رفتار کودکش طبیعی است. او توضیح داد:

«از آن هنگام که کودکم دو ساله بود و من مجبور شدم سه بار او را ترک کنم و به بیمارستان بروم، که هر کدام هفده روز طول کشید، او دیگر به من اعتماد ندارد. به هیچ جایی نمی توانم بروم، نه خانه همسایه ها و نه برای خرید. باید همه جا او را با خود ببرم. او نمی تواند مرا ترک کند. امروز وقت ناهار از مدرسه خارج شد و مانند دیوانه ها به خانه آمد و گفت: آه، مادر، فکر کردم باز رفتی! او نمی تواند گذشته را فراموش کند و تمام وقت در کنار من می ماند.»

 دو پژوهشگری که در این زمینه تحقیق کرده اند، در خلاصه نتایج خود در مورد کودکانی که وابستگی بیش از حد و ترس از جدایی نشان می دادند نوشتند:

«اکثر ترس های بچه ها از جدایی، ریشه در واقعیت داشت. به این معنی که آن کودکان، خود و یا مادران شان مدتی را در بیمارستان سپری کرده بودند و یا اینکه در معرض نوع دیگری از جدایی قرار گرفته بودند.»

با این حال، بعضی از کودکان تجربه جدایی را داشته اند بدون اینکه همراه با اضطراب جدایی باشد. معلوم می شود که متغیرهای دیگری در این مسئله سهیم هستند. متغیرهایی که احتمال می رود تأثیر بیشتری داشته باشند، عبارتند از:

اول، تهدید کودک به ترک کردن او که به منظور تربیتی به کار می رود؛ دوم، تصور کودک مبنی بر اینکه مشاجرات والدینش ممکن است این معنی را داشته باشد که یکی از آنها او را ترک خواهد کرد.

دلبستگی دلهره آمیز، پس از یک دوره جدایی یا نگهداری روزانه توسط یک فرد جانشین به وجود می آید، مخصوصا اگر نگهداری از کودک بر عهده افراد غریبه باشد.


تأثیر بستری شدن کوتاه مدت در بیمارستان
مطالعاتی که در این زمینه انجام شده نشان داده کودکانی که در دوره بستری بودن در بیمارستان، مادر، آنان را همراهی نمی کرده، پس از بازگشت به خانه، مضطرب تر از پیش اند. همین طور تفاوت های مهمی در همه جنبه های معمولی زندگی آنها مشاهده می شود، مخصوصا اینکه نسبت به پیش از بستری شدن، از جدایی های کوتاه مدت بسیار آزرده می شوند و بیش از قبل به مادر می چسبیدند و وابسته می گردند. برعکس، کودکانی که مادر، آنها را همراهی می کرد، هیچ کدام از این تغییرات را نشان ندادند. همان طور که دیگر پژوهشگران خاطرنشان کرده بودند، بودن مادر در یک موقعیت ناخوشایند و ناملایم، به کودک اطمینان بیشتری می بخشد که مادر در حالت های ناراحت کننده همیشه در دسترس است.

مطالعات دیگری با اطمینان اشاره می کنند به اینکه جدایی، تأثیر بد و ناخوشایندی دارد. به ویژه در مورد کودکانی که والدین آنها پرخاشگر هستند و یا اینکه به عنوان یک رفتار انضباطی کودکان خود را تهدید به ترک می کنند، یا آنهایی که زندگی خانوادگی بی ثباتی دارند. شواهد نشان می دهد که «ارتباط والدین با کودک پس از جدایی، تعیین کننده رفتار آنان پس از جدایی است.»

« جدایی از مادر در حد خود برای اکثر بچه ها یک تجربه پر استرس می باشد و به ویژه طی دو یا سه سال اول زندگی آنها این تجربه برای آنها آسیب زاست.»

 تأثیر نگهداری موقت روزانه توسط افرادی غیر از مادر
تحقیقات در این زمینه نشان می دهد:
1ـ کودکانی که قبل از دو سالگی در معرض نگهداری موقت توسط افراد متفاوتی بودند، در سال های بعد کمتر احساس اطمینان می کردند و طبق گفته مادران شان در شش سالگی به شدت وابسته بودند. همیشه می خواستند روی پای مادر بنشینند و دوست نداشتند او را ترک کنند.

اگر مادران حرکت می کردند، کودکان ناراحت می شدند و در وقت خواب می خواستند کنار والدین شان باشند ... این رفتار در مرکز نگهداری آنها نیز آشکار بود.

از این رو نمره بالایی در وابستگی بیش از حد و ناآرامی به دست آوردند و نمره پایینی در سازگاری اولیه با موقعیت های جدید داشتند. میزان ترس در آنان بالا بود، مخصوصا ترس از تاریکی، پزشک و بیمار.
 
این گروه علاوه بر نگهداری روزانه بی ثبات، دوره هایی نیز در بیمارستان یا جاهای دیگر به سر می برند. همین طور می توان تا حدی (و نه کاملاً) دلبستگی مضطرب آنها را به رفتار والدین نسبت داد، چرا که طبق مشاهدات انجام شده، افراد دمدمی مزاجی بودند.

 2ـ افرادی که نگهداری از آنها بعد از دو سالگی بوده و توسط افراد ثابتی انجام شده: کودکانی که نگهداری از آنان قبل از دو سالگی نبوده، هیچ مشکل آشکاری در شش سالگی نداشتند. این نتیجه با تجربه شایع روزمره مطابقت دارد. این کودکان وقتی سه یا چهار ساله بودند، هنگامی که از مادر دور می شدند، به مهد کودک می رفتند و بیش از شش ساعت در روز آنجا نمی ماندند یا اینکه خانواده دیگری در این مدت از آنان نگهداری می کرد. این دو موقعیت نه تنها در آن سن شایع است بلکه کودکان از آن لذت می برند و به نظر نمی رسد هیچ مشکلی را ایجاد کند.

مطالعات بعدی نشان داد کودکانی که تا پنج سالگی در کنار مادر باقی ماندند و هیچ گاه به مهد کودک نرفتند یا در بازی های گروهی شرکت نکردند، در سال های بعد آمادگی زیادی برای ابتلا به کریتیسم (عقب ماندگی همراه با کوتولگی) داشتند و در برخورد با همسالان خود، کمرو بودند. این یافته اگر تأیید شود، این دیدگاه عمومی را تأیید می کند که از سه سالگی به بعد، کودکان از بازی با همسالان خود در یک محیط بزرگ تر خوشحال و سودمند می شوند، به ویژه وقتی این تغییرات برای کودکی رخ دهد که در خانه های کوچک شهری زندگی کرده و در اکثر موارد همراه با کنترل شدید و وسواسی مادر بوده است.

این یافته ها به شدت این نظریه را تأیید می کند که دلبستگی دلهره آمیز به دلیل اینکه کودک بیش از حد ارضا شده (آن طور که گاهی تصور می شود) نیست، بلکه به این دلیل است که تجربه قبلی او باعث شده که الگویی از موضوع دلبستگی خود در ذهن ترسیم کند که دسترسی به آن سخت است و یا اینکه به نیازهای او پاسخ نمی دهد. هر چه سیستم، باثبات تر و قابل اتکاتر باشد، موضوع دلبستگی کودک مطمئن تر می شود و هر چه سیستم، متغیّرتر و غیر قابل اتکا باشد، رفتار کودکان دلهره آمیزتر می شود.

بعضی از کودکانی که در معرض یک سیستم غیر قابل اتکا قرار می گیرند، ناامید به نظر می رسند و به جای اینکه رفتار دلبستگی دلهره آمیز را نشان دهند، کم و بیش بی اعتنا می شوند و به دیگران اعتماد نمی کنند و به آنها اهمیت نمی دهند. معمولاً رفتار آنان پرخاشگرانه و طردکننده می شود و میل به انتقام در آنها شدید می گردد. این مسئله در پسران بیشتر از دختران به وجود می آید، در حالی که دلبستگی دلهره آمیز در دختران شایع تر از پسران است.

این نتیجه با تفاوت وسیعِ اختلالاتِ شخصیت در دو جنس در زمان بلوغ مطابقت دارد. به عنوان مثال، اضطراب به عنوان یک نشانه عصبی در زنان شایع تر از مردان است، در حالی که بزهکاری در مردها شایع تر است.

تحقیقات بعدی نشان داد که در نوجوانان یازده تا پانزده سال، هر طور که رفتار دلبستگی در پنج سال اول زندگی بوده، در آن زمان هم ادامه می یابد، چه این رفتار مطمئن باشد یا مضطرب و یا دارای درجاتی از بی اعتنایی باشد.


دلبستگی دلهره‌آمیز در نتیجه تهدید کودک به ترک یا خودکشی
تجربه کلینیکی نشان می دهد که تهدید کودک مخصوصا تهدید کردن او به ترک یا خودکشی، نقش بسیار مهمی را در تقویت دلبستگی دلهره آمیز دارد (بیش از آنچه تصور می شود). تهدید کودک به اینکه اگر رفتار او خوب نباشد، دیگر او را دوست ندارند نیز در ایجاد اضطراب نقش دارد. به رغم اینکه تهدید کودک به دوست نداشتن اهمیت غیر قابل چشم پوشی دارد، تهدید کودک به ترک کردن، اهمیت بیشتری دارد.
 
تهدید کودک به ترک او ممکن است به شکل های مختلفی باشد:
یکی اینکه، اگر کودک رفتارش خوب نباشد، او را به جای دوری می فرستند. مثلاً به مدرسه بچه های بد یا به کانون اصلاح و یا اینکه پلیس او را می گیرد.

دیگر اینکه، یکی از والدین بگوید او را ترک خواهند کرد و از نزد او خواهند رفت؛ که معمولاً در قالب تربیتی بیان می شود.


روش سوم که در ایجاد اضطراب و نگرانی نقش دارد، این است که به کودک گفته شود اگر رفتارش خوب نباشد، پدر یا مادرش بیمار می شوند یا می میرند.

چهارمی که احتمالاً اهمیت زیادی دارد، تهدید همراه با عصبانیت شدید به ترک خانواده است که معمولاً یکی از والدین در حالت ناامیدی و یأس آن را بیان می کند و اغلب با تهدید به خودکشی همراه است.

در هنگام مشاهده دعوا و منازعه والدین، اضطراب شدیدی به کودک دست می دهد، چرا که به طور غریزی می ترسد دعوا منجر به ترک خانه توسط یکی از آنها شود. شواهد نشان می دهد که این تهدیدها چه جنبه تنبیهی داشته باشند، چه به طور اتفاقی باشند، تأثیر بسیار ترسناکی بر کودک دارد.

 منبع:

hawzah.net
tebyan.net


ویدیو مرتبط :
مستند کودکی انسان با دوبله فارسی - وابسته بودن

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

گل مژه یکی از بیماری های شایع دوران کودکی



گل مژه، تورم پر از چرك در لبه پلك است. التهاب پيازچه مو كه محل روئيدن مژه است آنرا بوجود مي‌اورد و غالباً پلك پائين را گرفتار مي‌سازد.

 

در ظرف 4 يا 5 روز نوك گل مژه متراكم‌تر شده و سپس سرباز مي‌كند. ماليدن و دستكاري روي مژه‌ها زمينه را براي گل مژه آماده مي‌كند و گاهي بهمراه بلفاريت يا التهاب لبه پلك نيز ديده ميشود. گل مژه‌ها خيلي عفوني نيستند اما ازچشمي به چشم ديگر سرايت مي‌يابند.

 

گل مزه

 

 

علائم : - ناحيه قرمز رنگ و متورم در روي پلك كه بزرگ و پر از چرك ميشود.

 

 

 

آيا خطرناك است؟


گل مژه معمولاً بي‌ضرر است و در منزل مي‌توان آن را درمان كرد.

 

 

 

ابتدا چه كار بايد بكنيد؟


1- اگر برآمدگي روي پلك فقط قرمز و حساس است آنرا بحال خود بگذاريد و به كودكتان توصيه كنيد آنرا دست مالي نكنيد. اما چنانچه گل مژه‌اي بدنما و دردناك است روي پلك يك گاز يا دستمال تميز بگذاريد و رويش را خيلي نرم باندپيچي كنيد.

 

 

گل مژه

 

2- اگر گل مژه، پر از چرك و دردناك شده است از كمپرس گرم بمدت چند دقيقه هر دو تا سه ساعت يكبار استفاده كنيد و يا پارچه‌اي نخي و تميز را داخل آب داغ كرده و بعد از گرفتن آبش آنرا بر محل برآمدگي بآرامي قرار دهيد. اين كار باعث ميشود درد تسكين يابد و چركهاي گل مژه در سر آن جمع شود و سرباز كند.

 

 

3- بمجرد سرباز كردن گل مژه، شما بايد چركها را پاك كرده و درد را آرام كنيد. اگر توانستيد مژه را در وسط گل مژه مشاهده كنيد با يك موچين، خيلي آرام آنرا بيرون بكشيد. اگر بيرون نيامد ديگر با آن كاري نداشته باشيد و به كمپرس گرم همچنان ادامه بدهيد. اگر مژه خارج شود چركها بيرون مي‌ريزند و پلك سريعاً خوب ميشود. چركها را با آب گرم و پارچه نخي تميز كنيد.

 

 

4- اگر در پلك را پوسته‌هاي شوره مانند گرفته باشند احتمالاً بلفاريت يا التهاب لبه پلك نيز دارد.

 

 

 

آيا مشورت با دكتر لازم است؟


اگر درمان خانگي در ظرف 4 يا 5 روز براي گل مژه موثر واقع نشد و يا تمام پلك متورم شده باشد و يا گل مژه همراه با التهاب لبه پلك باشد فوراً با دكتر تماس بگيريد.

 

 

 

دكتر چه اقدامي انجام خواهد داد؟


اگر پلك يا خود چشم عفونت كرده باشد دكتر به تجويز پماد آنتي بيوتيك با قطره‌هاي چشمي خواهد پرداخت. اگر گل مژه همراه با التهاب لبه پلك باشد براي برطرف كردن آن پماد مي‌نويسد.

 

 

 

شما چه كمكي مي‌توانيد بكنيد؟


دستمال و حوله صورت كودك را از وسائل مابقي افراد خانواده براي جلوگيري از سرايت عفونت جدا كنيد.

 

قبل و بعد از درمان گل مژه دستهايتان را بشوئيد و نگذاريد كودك به ناحيه عفوني دست بزند.