کودکان


2 دقیقه پیش

با بطری نوشابه برای پسر کوچولو هواپیما بسازید

به جای خریدن اسباب بازی های گران قیمت ، می توانید با استفاده از ابزاری که در خانه در اختیار دارید اسباب بازی هایی با کمک فرزندان خود بسازید که هم در هزینه ها صرفه جویی می ...
2 دقیقه پیش

از رایحه درمانی نوزادان بیشتر بدانید

آیا شما می خواهید برای مراقبت از نوزاد خود، یک رویکرد جامع تری را انتخاب کنید؟ آیا شما به عنوان یک پدر و مادر به دنبال درمان های طبیعی برای بچه های کوچک خود هستید؟ آیا می ...

کودکان لوس، پر توقع و بی اراده!


یک روانشناس با معرفی 4 سبک فرزندپروری، کودکان لوس، پرتوقع، بی‌دست و پا و بی اراده را ناشی از سبک فرزندپروری سهل گیرانه عنوان کرد و از والدین خواست تا 2 سال و نیم بعد از تولد تمام خواسته‌های فرزند خود را بپذیرند.

خبرگزاری فارس: یک روانشناس با معرفی 4 سبک فرزندپروری، کودکان لوس، پرتوقع، بی‌دست و پا و بی اراده را ناشی از سبک فرزندپروری سهل گیرانه عنوان کرد و از والدین خواست تا 2 سال و نیم بعد از تولد تمام خواسته‌های فرزند خود را بپذیرند.

امیرمحمد شهسوارانی در گفت‌وگویی اظهار داشت: خانواده معمولاً دارای هسته‌ای است که از دو جنس مکمل تشکیل می‌شود که این افراد با پیوند سببی با یکدیگر ارتباط پیدا می‌کنند و سایر افراد بر اساس پیوند سببی و نسبی به یکدیگر وصل می‌شوند.

وی افزود: اگر خانواده هسته‌ای باشد شامل پدر، مادر و فرزند خواهد بود و اگر قرار باشد خانواده به طوری گسترده تشکیل شود علاوه بر والدین و فرزندان پدر‌بزرگ، مادر‌بزرگ و عمو‌زاده‌ها نیز در کنار هم زندگی خواهند کرد.

این متخصص حوزه بهداشت روان ادامه داد: در حال حاضر به دلیل زندگی مدرن و محدود شدن فضاها خانواده‌ها به نوع هسته‌ای تبدیل شده‌اند.

کودکان لوس، پر توقع و بی اراده تربیت نکنیم

وی افزود: کارکرد خانواده‌ها تولید نسل آینده است و مهمترین فاکتور خانواده بحث انتقال فرهنگ به نسل آتی است که حداقل 14 آیتم اصلی دارد. زبان‌آموزی، فرآیند اجتماعی شدن، نحوه تفکر، علم‌آموزی، آشپزی، تبادلات اجتماعی و نحوه تولید سرمایه که شامل مالی، فرهنگی و اجتماعی می‌شود جزو این آیتم‌ها هستند.

این روانشناس تأکید کرد: راهکار انتقال فرهنگ، تولید مثل است تا افرادی به عنوان فرزند به وجود آمده و جامعه‌پذیری در آنها شکل گیرد. فرزند‌آوری در متن فرآیند گسترده انتقال فرهنگ است بنابراین والدین نقش مهمی در اعتلای فرهنگ جامعه دارد.

وی افزود: مهمترین راه انتقال فرهنگ از طریق آموزش‌های اجتماعی، سبک فرزند‌پروری است که شامل روش‌هایی برای انتقال فرهنگ به نسل آینده است.

این متخصص حوزه بهداشت و روان تصریح کرد: فرهنگ عبارت است از هر چیزی که در جامعه از نسلی به نسل بعدی انتقال می‌یابد که این انتقال بدون دخالت عوامل ژنتیکی و وراثتی است. در واقع سبک فرزند‌پروری شامل رفتارهای والدین با فرزندان می‌شود و بخش عمده آن الگوهای والدین است که در ابعاد اجتماعی و فرهنگی نشان داده می‌شود.

وی افزود: مهم نیست والدین به فرزند خود چه می‌گویند مهم این است که آنها چه می‌کنند مثلاً چنانچه والدینی فرزندان خود را از دروغگویی منع کنند اما خود آنها در حضور فرزندانشان دروغ بگویند این صفت را در آنها درونی می‌کنند.

این متخصص حوزه بهداشت و روان با اشاره به 4 سبک فرزند‌پروری گفت: در سبک فرزند پروری دیکتاتوری، والدین مشغول امر و نهی به فرزندان هستند و آنها حق اظهار‌نظر ندارند. در واقع باید تمام خواسته‌های والدین را بدون چون و چرا محقق کنند. در این سبک فرزند‌پروری انتظارات والدین بالا است اما آنها پاسخگوی سوالات فرزندان نیستند.

وی ادامه داد: سبک فرزند‌پروری قاطع و اطمینان‌بخش شبیه سبک دیکتاتوری است زیرا والدین نظرات خود را اعمال می‌کنند اما در آن فرصتی برای سوال و جواب با فرزند خود می‌گذارند و خود را ملزم به دادن توضیحات لازم به فرزندان می‌کنند. در این نوع سبک فرزند‌پروری انتظار از فرزند بالا است اما به همان میزان والدین خود را مقید به دادن پاسخ به فرزندان خود می‌کنند.

این متخصص حوزه بهداشت روان اظهار داشت: در سبک فرزند‌پروری سهل‌‌‌‌‌‌گیرانه والدین پاسخگویی بالایی نسبت به فرزند خود دارند اما انتظار خاصی از او ندارند و در همه جا از او حمایت می‌کنند. معمولاً این نوع سبک فرزند‌پروری در مورد تک‌فرزندان اتفاق می‌افتد و به محض اینکه کودک گریه می‌کند والدین آنچه او می‌خواهد را در اختیار فرزند خود قرار می‌دهند.

وی افزود: سبک غفلت نوعی سبک فرزند‌پروری است که در آن نه انتظاری وجود دارد و نه پاسخگویی‌ای. معمولاً والدین فقط به تولید نسل پرداخته و خدمات لازم را به فرزندان خود ارائه نمی‌دهند.

این روانشناس تأکید کرد: تک‌فرزند‌ها در صورتی کودکانی لوس، پرتوقع، بی‌دست و پا و ناتوان در اراده خود بار می‌آیند که پدر و مادر سبک فرزند‌پروری سهل‌گیرانه را در پیش گیرند زیرا در این روش والدین متمرکز بر خواسته‌های فرزندان خود هستند.

معمولاً این والدین زمانی که با فرزندان خود از مقابل فروشگاه‌های اسباب‌بازی‌فروشی رد می‌شوند در مواجهه با گریه فرزند خود تن به خواسته او می‌دهند و اسباب‌بازی موردنظر را برای فرزند خود تهیه می‌کنند.

وی ادامه داد: تحقیقات نشان می‌دهد که والدین باید به خواسته‌های فرزندان خود تا وقتی آنها به سن 2 سال و نیم می‌رسند تن دهند اما بعد از آن باید به نیازهای اجتماعی فرزندان نیز توجه کرد و صبر کردن را به آنها آموزش داد.

همچنین کودک باید بیاموزد تا در مجالس شادی بخندد و در مجالس عزا رفتاری مناسب داشته باشد این رفتارها در جهت همبستگی اجتماعی است و آن را می‌توان در سبک فرزند‌پروری قاطع و اطمینان بخش مشاهده کرد در این سبک در حالی که کیفیت آموزش بالاست انتظارات نیز بالا خواهد بود.

این متخصص حوزه بهداشت روان با تأکید بر عدم تهیه تجهیزات رایانه‌ای از سوی والدین به فرزندان اظهار داشت: خرید برخی تجهیزات رایانه‌ای برخلاف واقعیت مغز و بدن است زیرا مغز را از کار می‌اندازد و فرد‌گرایی را در کودک آموزش می‌دهد زیرا کودک یاد می‌گیرد تا با آن ابزار ارتباط برقرار کند.

وی خاطرنشان کرد: والدین نباید تسلیم خواسته‌های نابجای فرزندان شوند. وقتی تعداد فرزندان بیش از یکی باشد به دلیل سرویس‌دهی والدین به فرزندان معمولاً تسلیم فرزند نمی‌شوند اما وقتی یک فرزند در خانواده وجود دارد محلی برای سبک فرزند‌پروری سهل‌گیرانه است.


ویدیو مرتبط :
دختر پر توقع یک شهید

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

با کودکان لوس چگونه برخورد کنیم؟



 

كودكان‌ موجودات‌ در حال‌ رشدی‌ هستند و براساس‌ این‌ كه‌ در سال‌های‌ اولیه‌ زندگی‌ چگونه‌ تربیت‌ شوند وآموزش‌ ببینند، سبك‌ خاص‌ رفتاری‌ پیدا می‌ كنند. این‌ سبك‌ رفتاری‌ الگویی‌ تقریباً ثابت‌ و دائمی‌ برای‌ آنها به‌ وجود می‌آورد، و تعیین‌ كنندهِ نحوه‌ ارتباطات‌ و برخوردهای‌ آنان‌ نیز می ‌باشد. هر خانواده‌ در ارتباط‌ با فرزندان‌ شیوه‌ خاص‌ خود را دارد؛ و این‌ نحوه‌ برخورد، در تلاقی‌ با ساختار ژنتیكی‌ هر فرد، باعث‌ می‌ شود كه‌ شخصیت‌هایی‌ بسیار متفاوت‌ و متمایز شكل‌ بگیرند.

 


چنانچه‌ كودك‌ كار اشتباهی‌ مرتكب‌ شود یا این‌ كه‌ بخواهد تعیین ‌كننده‌ باشد و به‌ والدین‌ خود دستور دهد یا این‌ كه‌ با داد و فریاد و عصبانیت‌ حرف‌ خود را به‌ كرسی‌ بنشاند، در این‌ خانواده‌ هیچ‌ گونه‌ روش‌ مناسبی‌ برای‌ جلوگیری‌ از این‌ رفتارها و جهت ‌دهی‌ به‌ آنها وجود ندارد. این‌ نوع‌ خانواده‌ها از لحاظ‌ روان شناسی به‌ خانواده‌های‌ محبت‌ كنندهِ افراطیِ آزاد گذارنده‌ معروف اند؛ خانواده‌هایی‌ كه‌ بی ‌نهایت‌ توجه، محبت‌ و محافظت‌ در مورد فرزندان‌ خود دارند و در عین‌ حال‌ آنها را برای‌ انجام‌ هرگونه‌ عملی‌ آزاد می ‌گذارند.

 

کودکان لوس

 

رشد اجتماعی‌ كودكان‌ یكی‌ از حیطه‌ های‌ رشدی‌ است‌ كه‌ دقیقاً به‌ ما نشان‌ می ‌دهد آیا فرزند مطابق‌ با سن‌ تقویمی‌ یا شناسنامه ‌ای‌ خود رفتار می ‌كند یا خیر؟ و اگر مطابق‌ با سن‌ شناسنامه‌ ای‌ رفتار نمی‌ كند چه‌ دلایلی‌ برای‌ این‌ مسئله‌ وجود دارد و رفتارهای‌ او چگونه‌ شكل‌ گرفته‌ است؟ یكی‌ از سبك‌های‌ غلط‌ رفتاری‌ كودكان، ناتوانی‌ در ایجاد و برقراری‌ رابطه‌ سالم‌ با همسالان‌ است؛ یعنی‌ كودكانی‌ وجود دارند كه‌ راه‌های‌ برقراری‌ ارتباط‌ سالم‌ را نمی‌ دانند. این‌ گروه‌ از كودكان‌ بعضاً تحت‌ عنوان‌ «كودكان‌ لوس» نامگذاری‌ می‌شوند. آن‌ چه‌ در این‌ نوشتار مورد بحث‌ قرار می ‌گیرد عوامل‌ مؤثر در شكل‌ گیری‌ این‌ گونه‌ رفتارهاست.



چرا كودكان‌ لوس‌ می ‌شوند؟


یكی‌ از دلایل‌ لوس‌ شدن‌ كودكان‌ روش ‌های‌ غیرقابل‌ قبول‌ والدین‌ به‌ لحاظ‌ تربیتی‌ است؛ والدین‌ محبت‌ كنندهِ افراطی‌ كه‌ معیارهای‌ تربیتی‌ و روش‌های‌ یادگیری‌ را در نظر نمی‌ گیرند و صرفاً با محبت‌های‌ بی‌ حد و حساب‌ مانع‌ اجتماعی ‌شدن‌ رفتارهای‌ كودكان‌ می‌ شوند. چنین‌ كودكانی‌ معنای‌ صبر و تحمل‌ را در زندگی‌ نمی‌آموزند و انسان‌هایی‌ عجول‌ و شخصیت‌هایی‌ متزلزل‌ بار خواهند آمد.

 


آیا می ‌توان‌ كودكان‌ لوس‌ را اصلاح‌ كرد؟


بله؛ چنانچه‌ والدین‌ از روش‌های‌ غیر قابل‌ قبول‌ دست‌ بردارند و در مورد فرزندان‌ خود قوانین‌ تربیتی‌ درستی‌ را اعمال‌ كنند، و به‌ شرط‌ آن‌ كه‌ روش‌های‌ جدید ثابت‌ و مستمر باشد، می‌ توان‌ امید داشت‌ كه‌ این‌ روش‌ها به تدریج‌ مؤثر واقع‌ شوند.

 

 


نقش‌ تشویق‌ و تنبیه‌ در تربیت‌ كودك‌


تشویق‌ و تنبیه‌ دو روش‌ متفاوت‌ تربیتی‌ هستند و بایستی‌ ویژگی‌هایی‌ داشته‌ باشند تا مؤثر واقع‌ شوند. این‌ دو روش‌ چنانچه‌ به‌ موقع‌ و با اصول‌ درست‌ اعمال‌ گردند، می ‌توانند از لوس‌ شدن‌ كودكان‌ جلوگیری‌ كنند. معمولاً كودكان‌ لوس، والدین‌ تسلیم‌ شونده‌ دارند. آنها در مقابل‌ خواسته‌ های‌ كودك‌ فوراً تسلیم‌ می‌شوند و هر آن‌ چه‌ كه‌ او طلب‌ كند، برایش‌ فراهم‌ می‌كنند. در خانواده‌ای‌ كه‌ كودك‌ لوس‌ پرورش‌ داده‌ می‌شود، اثری‌ از روش‌های‌ تنبیهی‌ مناسب‌ دیده‌ نمی ‌شود. یعنی‌ چنانچه‌ كودك‌ كار اشتباهی‌ مرتكب‌ شود یا این‌ كه‌ بخواهد تعیین ‌كننده‌ باشد و به‌ والدین‌ خود دستور دهد یا این‌ كه‌ با داد و فریاد و عصبانیت‌ حرف‌ خود را به‌ كرسی‌ بنشاند، در این‌ خانواده‌ هیچ‌ گونه‌ روش‌ مناسبی‌ برای‌ جلوگیری‌ از این‌ رفتارها و جهت ‌دهی‌ به‌ آنها وجود ندارد. این‌ نوع‌ خانواده‌ها از لحاظ‌ روان شناسی به‌ خانواده‌های‌ محبت‌ كنندهِ افراطیِ آزاد گذارنده‌ معروف اند؛ خانواده‌هایی‌ كه‌ بی ‌نهایت‌ توجه، محبت‌ و محافظت‌ در مورد فرزندان‌ خود دارند و در عین‌ حال‌ آنها را برای‌ انجام‌ هرگونه‌ عملی‌ آزاد می ‌گذارند.


این‌ مسئله‌ بسیار اهمیت‌ دارد كه‌ میزان‌ مقاومت، ایستادگی‌ و انعطاف‌ خود را در برابر فرزندانمان‌ مورد بررسی‌ قرار دهیم. بعضی‌ از والدین‌ پس‌ از مقاومتی‌ كوتاه‌ در مقابل‌ تقاضاهای‌ فرزند، تسلیم‌ می‌ شوند و خواسته‌ های‌ كودك‌ را به‌ همان‌ شكلی‌ كه‌ او می‌ خواهد برآورده‌ می‌ كنند. محبت‌ در حد متعادل، توجه‌ به‌ نیازها و برآوردن‌ آن‌ها در حد معقول‌ و داشتن‌ روش‌ های‌ مناسب‌ و علمی‌ برای‌ تشویق‌ و تنبیه‌ كودكان‌ از جمله‌ مواردی‌ است‌ كه‌ بایستی‌ در خانواده‌ وجود داشته‌ باشد.

 

 

 


والدینی‌ محبت‌ كننده‌ و در عین‌ حال‌ قاطع‌ باشیم‌


وقتی‌ صحبت‌ از قاطع ‌بودن‌ به‌ میان‌ می ‌آید، برخی‌ از والدین‌ تصور می‌كنند كه‌ جدی‌ و قاطع‌ بودن‌ به‌ این‌ معناست‌ كه‌ مثلاً پرخاشگر هم‌ باشیم‌ و یا این‌ كه‌ چنانچه‌ فرزندمان‌ از ما پیروی‌ نكرد، با زور و خشونت‌ مواردی‌ را به‌ او تحمیل‌ كنیم. حال‌ آن‌ كه‌ در مقوله‌ های‌ تربیتی، قاطع‌ و جدی‌ بودن‌ به‌ این‌ معناست‌ كه‌ از اصولی‌ پیروی‌ كنیم‌ و قوانینی‌ برای‌ فرزندانمان‌ داشته‌ باشیم، به‌ علاوه، اصرار به‌ اجرای‌ آن‌ قوانین‌ در خانواده‌ وجود داشته‌ باشد. ثبات‌ خُلق‌ و ثبات‌ اندیشه‌ و رفتار در والدین‌ ضروری‌ است. چنانچه‌ اصول‌ تربیتی‌ خود را تغییر دهیم‌ و به‌ گفته‌ های‌ خود چندان‌ اعتقادی‌ نداشته‌ باشیم، فرزندان‌ به‌ اصول‌ و قوانین‌ خانواده‌ پایبند نخواهند شد. پس‌ جدی‌ و قاطع‌ بودن‌ به‌ معنای‌ آن‌ است‌ كه‌ در اجرای‌ اصول‌ و قوانین‌ خانواده‌ باری‌ به‌ هر جهت‌ رفتار نكنیم.

 


همه‌ چیز به‌ موقع‌ و در زمان‌ خود بایستی‌ انجام‌ پذیرد


چنانچه‌ كودكان‌ از قوانین‌ خانواده‌ پیروی‌ نكنند و حتی‌ خلاف‌ آن‌ عمل‌ كنند، برای‌ مثال‌ در جمع‌ فامیل‌ رفتاری‌ از آنها سر بزند كه‌ مطابق‌ با موازین‌ تربیتی‌ نباشد، آیا لازم‌ است‌ كه‌ مثلاً در جمع‌ مورد تنبیه‌ یا سرزنش‌ قرار گیرند؟ مسلماً نه؛


یادآوری‌ نكات‌ تربیتی‌ و قوانین‌ مورد نظر به‌ كودك‌ بایستی‌ در منزل‌ و به‌ طور خصوصی‌ صورت‌ گیرد.

 


كودكان‌ برای‌ قضاوت‌ دیگران‌ راجع‌ به‌ خودشان‌ اهمیت‌ فراوانی‌ قائلند و چنانچه‌ در حضور دیگران‌ مورد توبیخ‌ قرار گیرند رنجیده‌ خاطر می‌ شوند و در پاره‌ای‌ موارد رفتارهای‌ تلافی ‌جویانه‌ از آنها سر خواهد زد. چنانچه‌ حریم‌ خانواده‌ امنیت‌ و اطمینان‌ لازم‌ را برای‌ كودك‌ فراهم‌ كند، او به‌ راحتی‌ می ‌تواند اشتباهات‌ خود را بپذیرد و هر موردی‌ را كه‌ به‌ او تذكر داده‌ شود تغییر دهد.

 


می‌ توانیم‌ به‌ جای‌ ناامیدكردن‌ مكرر و پی‌ در پی‌ كودكان، آنها را به‌ داشتن‌ رفتارها و اندیشه ‌های‌ خوب‌ و مثبت‌ تشویق‌ كنیم. به‌ علاوه، لازم‌ است‌ از شتابزدگی‌ بپرهیزیم. در واقع‌ بایستی‌ به‌ مراحل‌ رشد كودك‌ دقت‌ داشته‌ باشیم؛ و به‌ این‌ نكته‌ مهم‌ توجه‌ كنیم‌ كه‌ آیا كودك‌ برای‌ انتظاری‌ كه‌ از او داریم‌ آمادگی‌ لازم‌ را دارد؛ یا خواسته‌ و انتظار ما بالاتر از سن‌ و توان‌ اوست؟

 


رفتارهای‌ كودكان‌ و همین‌ طور یادگیری‌ بسیاری‌ از رفتارها به‌ رشد سیستم‌ عصبی‌ - مركزی‌ مربوط‌ می‌شود. پختگی‌ سیستم‌ عصبی‌- مركزی‌ بایستی‌ انجام‌ شود تا كودكی‌ قادر باشد صحبت‌ كند، حركت‌ كند، راه‌ برود، معنای‌ بسیاری‌ از مطالب‌ را درك‌ كند و خود قادر به‌ انجام‌ عمل‌ باشد. پس‌ انتظار پیش‌ از موقع‌ و در واقع‌ انتظارات‌ زودرس‌ از كودكان‌ باعث‌ فشارها و استرس‌های‌ روحی‌ برای‌ آنان‌ می‌ شود و چنانچه‌ كودكان‌ نیز با كلام‌ و زبان‌ خود، والدین‌ را از این‌ وضعیت‌ آگاه‌ نكنند، این‌ فشارها به‌ گونه‌ ای‌ دیگر خود را نشان‌ می ‌دهند. مثلاً ممكن‌ است‌ به‌ صورت‌ علائم‌ و نشانه‌های‌ جسمانی‌ یا حركت‌ها و پرش‌هایی‌ كه‌ به‌ تیك‌ عصبی‌ شناخته‌ می‌شوند ظاهر گردند.

 


والدین‌ محبت‌ كنندهِ افراطی‌ كه‌ معیارهای‌ تربیتی‌ و روش‌های‌ یادگیری‌ را در نظر نمی‌ گیرند و صرفاً با محبت‌های‌ بی‌ حد و حساب‌ مانع‌ اجتماعی ‌شدن‌ رفتارهای‌ كودكان‌ می‌ شوند. چنین‌ كودكانی‌ معنای‌ صبر و تحمل‌ را در زندگی‌ نمی‌آموزند و انسان‌هایی‌ عجول‌ و شخصیت‌هایی‌ متزلزل‌ بار خواهند آمد.

 


اهمیت‌ و ضرورت‌ دانستن‌ مطالب‌ و نكات‌ مطرح‌ در مورد رشد كودكان‌ آن‌ است‌ كه‌ به‌ والدین‌ این‌ شناخت‌ را می دهد كه‌ به‌ انتظارات‌ خود نگاه‌ مجددی‌ داشته‌ باشند تا چنانچه‌ انتظارات‌ و خواسته ‌های‌ آنها بیش‌ از حد توان‌ فرزندان‌ است‌ و یا برعكس، خواسته‌هایشان‌ بسیار كمتر از توانمندی‌ كودكان‌ است، رفتارهای‌ خود را اصلاح‌ كنند.

 


فرصت‌هایی‌ كه‌ به‌ كودكان‌ داده‌ می ‌شود تا در جمع‌ همسالان‌ خود قرار بگیرند باعث‌ می ‌شود كه‌ ضمن‌ بازی ، با هم‌ ارتباط‌ برقرار كنند و بسیاری‌ رفتارهای‌ اجتماعی‌ را از یكدیگر بیاموزند. همكاری، تعاون، اشتراك‌ و نظایر آن‌ از مفاهیمی‌ است‌ كه‌ می‌توان‌ با قرار دادن‌ كودكان‌ در گروه‌ همسن‌ به‌ آنها آموخت.

 


نتیجه‌ گیری‌


رفتارهایی‌ كه‌ از كودكان‌ سر می ‌زند و در واقع‌ سبك‌ زندگی‌ آنان‌ را نشان‌ می ‌دهد، آموختنی‌ و اكتسابی‌ است. بنابراین‌ آن‌ چه‌ در مورد شخصیت، عادات، تجربیات‌ و یادگیری‌ كودكان‌ مشاهده‌ می‌ كنیم، همه‌ نشأت ‌گرفته‌ و تأثیرپذیر از محیط‌ زندگیشان‌ است. روش‌هایی‌ كه‌ والدین‌ در قبال‌ فرزندان‌ اعمال‌ می‌كنند، از جمله‌ روش‌های‌ تشویقی‌ و تنبیهی، قوانین‌ و مقررات‌ در خانواده، نحوه‌ اجرای‌ قوانین‌ خانواده، انعطاف‌ داشتن، سختگیر، قاطع‌ و یا تسلیم‌ شونده‌ بودن‌ در ساخت‌ فكری‌ كودكان‌ و رفتارهای‌ آنان‌ بسیار مؤثر است.