کودکان


2 دقیقه پیش

با بطری نوشابه برای پسر کوچولو هواپیما بسازید

به جای خریدن اسباب بازی های گران قیمت ، می توانید با استفاده از ابزاری که در خانه در اختیار دارید اسباب بازی هایی با کمک فرزندان خود بسازید که هم در هزینه ها صرفه جویی می ...
2 دقیقه پیش

از رایحه درمانی نوزادان بیشتر بدانید

آیا شما می خواهید برای مراقبت از نوزاد خود، یک رویکرد جامع تری را انتخاب کنید؟ آیا شما به عنوان یک پدر و مادر به دنبال درمان های طبیعی برای بچه های کوچک خود هستید؟ آیا می ...

چرا بچه ها دروغ می‌گویند؟



دروغ گفتن بچه ها,دروغ گویی کودکان,دروغ گفتن

 زمانی که متوجه دروغ کودک یا نوجوان پسر یا دخترتان می‌شوید، متأسف یا خشمگین شده و از خودتان می‌پرسید چرا درباره این مسئله به من دروغ گفت؟ نخستین و مستقیم‌ترین نتیجه دروغ بی‌اعتمادی است و اینکه از این به بعد چقدر می‌توانید به فرزندتان اعتماد کنید.

این نوشتار به شما توضیح می‌دهد که چرا فرزند شما دروغ می‌گوید و به شما درباره اینکه چه و چگونه عکس‌العملی درباره او داشته باشید کمک می‌کند. پرسش مهم درباره دروغگویی این است که چرا بزرگ‌ترها از دروغگویی فرزندانشان نگران یا خشمگین می‌شوند و گاه از کوره در می‌روند؟

پدران و مادران بیش از اینکه نگران جنبه‌های انسانی، اخلاقی و ارزشی باشند، ترس از دردسرها و آسیب‌هایی دارند که احتمال می‌دهند در اثر دروغگویی و پنهان کاری برسر فرزندشان بیاید؛ چرا که با بزرگ‌شدن کودکان و ورود آنها به محیط‌های خارج از خانه، آنها قادر نیستند آنطور که باید و شاید از فرزندشان حمایت و مراقبت کنند. در اینجاست که پدران و مادران احساس خطر می‌کنند، زیرا نمی‌توانند بر فرزندشان نظارت داشته باشند و آنها را به روش خودشان مدیریت و کنترل کنند. این درحالی است که بخشی از راستگویی و دروغگویی به تفاوت شرایط دنیای خارج از خانه و عقاید و نگرش‌های درون خانه مربوط می‌شود؛ مثلا پدران و به‌ویژه مادران کنجکاوند بدانند که چه اتفاقی برای فرزندشان در محیط مدرسه یا جشن دوستان افتاده است و می‌خواهند فرزندشان همه آنها را صادقانه و بی‌کم‌وکاست بگوید اما کودک به دلایلی از گفتن همه یا بخشی از اتفاقات طفره می‌رود و به پنهان‌کاری و دروغ رومی‌آورد؛ بنابراین راستگویی و دروغگویی تحت‌تأثیر فشار یا تفاوت نگرش بزرگ‌ترها و کوچک‌ترها درباره خوب‌بودن و بد‌بودن وقایع نیز رخ می‌دهد.

درصورتی که عاقلانه عمل کنید و با اعتماد بیشتری با فرزندتان مواجه شوید به‌طور طبیعی میزان دروغگویی آنها را کاهش می‌دهید و راه را برای عادت به دروغ گفتن می‌بندید. البته والدین حق دارند از تصمیمات و کارهای فرزندشان آگاه باشند اما این نباید به‌معنای دخالت‌های بی‌اندازه و گرفتن مسئولیت‌ها از فرزندان باشد. وقتی پدر و مادر اطلاعات دقیق و درستی از وضعیت فرزندشان ندارند، احساس می‌کنند که وی انگار در پشت سر و دور از چشم آنها، کارهایی که نباید انجام می‌دهد؛ بنابراین ترس و اضطراب آنها را دربر می‌گیرد که نکند فرزندشان در حال کار اشتباهی باشد. حال در چنین شرایطی کافی است یک عمل اشتباه از سوی کودک رخ بدهد و سعی در کتمان آن داشته باشد. در این صورت تصورات والدین به یقین می‌پیوندد که« بله، دیدی بچه‌ام ناخلف درآمد» و چه و چه!

کمک به فرزندان در مسئولیت‌‌پذیری و پذیرش نتایج خطا‌هایشان

آیا به این فکر کرده‌اید که به‌جای سرزنش و ملامت، شاید بهتر باشد به فرزندانمان بیاموزیم که در مقابل دروغ‌هایشان کمی مسئولیت‌پذیر باشند و نتیجه عمل و کار خود را به گردن بگیرند؟ متأسفانه بیشتر والدین دروغ گفتن را یک مسئله کاملا غیراخلاقی تلقی می‌کنند. آنها طوری به فرزندانشان نگاه می‌کنند که انگار تیشه به ریشه تمام اختیارات و توانایی‌های آنها زده‌اند یا با دروغگویی باعث خرابی و نابودی همه‌‌چیز شده‌اند.

حرکات و رفتار والدین به پل لغزنده‌ای می‌ماند که از یک جمله «تو دروغ می‌گی» آغاز می‌شود و با یک جمله «تو آدم بدی هستی» پایان می‌یابد. همچنین نباید فراموش کرد که تصور و درک فرزند از خودش به‌تدریج سیر صعودی پیدا می‌کند. اگر فرزندتان فکر می‌کند که شما یقین دارید او آدم بدی است، پس، بیش از پیش واقعیت را پنهان می‌کند، زیرا او دوست ندارد که آدم بدی جلوه کند. مجددا تأکید می‌شود و نباید این مسئله را فراموش کنیم که بعضی اوقات فرزندان دروغ می‌گویند آن هم به‌خاطر اینکه نمی‌خواهند پدر و مادرشان را ناامید کنند. باید متوجه باشیم وقتی کودکی به پدر و مادرش دروغ می‌گوید حتما چیزی در افکارش می‌گذرد. واقعیت این است که بچه‌ها می‌دانند که دروغ گفتن بد است اما آن را زیان‌آور نمی‌پندارند و درک کافی از نتایج آن ندارند.

آنها دروغ گفتن را ابزاری می‌دانند که صرفا از طریق آن می‌خواهند ضعف‌هایشان را بپوشانند، خود را برای پدر و مادرشان عزیز کنند یا اینکه از درد‌سری که از آن می‌ترسند برهانند. البته این رفتارهای کودکان، به‌معنای دردسری نیست که والدین تصور می‌کنند. کودک در چنین مواقعی سعی می‌کند خود را قانع کند. مثلا می‌گوید «می‌دونم که کار بدی کردم، عصرانه نباید شکلات می‌خوردم، من اجازه نداشتم. خب اما چی می‌شه مگه؟ می‌دونم که کار بدی بود که میوه‌ام را با شکلات عوض کردم ولی خب به کسی آسیبی نرسوندم. می‌دونم که نباید نمره درسم رو پنهان می‌کردم ولی خب هفته بعد جبران می‌کنم».

وقتی که کودک درو غ را زیانبار نمی‌بیند، 2‌سیستم با ارزش‌های متفاوت در مقابل او قرار می‌گیرد:

1- نظام ارزشی و بهایی که خانواده به یک ارزش اخلاقی یا اجتماعی می‌دهد.نظام خانواده به او گوشزد کرده که چه چیزی ممنوع و چه چیزی مجاز است.

2- نظام ارزشی که خود کودک به آن بها می‌دهد وباور دارد اگر این کار من باعث آزار و اذیت کسی نمی‌شود پس مهم نیست.

بنابراین، کودک اعمالش را اینگونه توجیه می‌کند و به‌خاطر همین ذهنیت که به دیگران آسیب نمی‌رساند، سعی می‌کند اعمال و رفتارش را توجیه و تأیید‌کند؛ نتیجه اینکه کودک برای خود یک موقعیت نادرست ایجاد می‌کند که در چارچوب آن می‌تواند به‌ویژه در سنین نوجوانی، قدرت مانور خود را در توجیه رفتارهای غلط افزایش دهد. نوجوان وقتی وارد اجتماع می‌شود در معرض تجربه‌های جدیدی همانند سیگار‌کشیدن قرار می‌گیرد و چون از قبل پنهان‌کاری را یاد گرفته و نیز یک چارچوب ذهنی برای خود درست کرده که حرف آخر آن این است که «من با این کارم به کسی آسیب نمی‌رسانم» اعمال غلط خود را توجیه می‌کند. آنها برای تأیید کارهایشان از شواهد عینی و دوستان و بزرگ‌ترهای اطراف نیز کمک می‌گیرند. آنها می‌گویند «دوستانم سیگار می‌کشند و هیچ‌کدام مریض هم نشده‌اند». به این ترتیب، نوجوانان می‌دانند که دروغ گفتن اشتباه است اما احتمالا دروغ را زیان‌آور نمی‌بینند یا اینکه به روش‌هایی خود را قانع می‌کنند.

بهترین روش‌های مبارزه با دروغگویی

چگونه باید به کودکانمان بیاموزیم که دروغ نگویند و چه باید کرد که آنها مانند ما احساس نگرانی کنند؟

اول اینکه باید دقت کنیم که به دروغ‌های کودک و نوجوان بال و پر بیخودی ندهیم و موضوع را بزرگ نکنیم. اگر کودکی دارید که علیه شما خشمگین شده است یا می‌داند که می‌تواند با دروغ گفتن به خواسته خودش برسد، هوشیارانه باید مواظب باشید در تله او گرفتار نشوید. آنها می‌خواهند با کلک و دروغ و زیرکی موارد مورد نظرشان را به شما اعمال کنند و تأیید شما را هم بگیرند. باید بعضی از جزئیات را ناگفته بگذارید که علیه خودتان تمام نشود.

دوم اینکه باید از نفوذ و قدرتی که جامعه و گروه‌های دوستی روی کودکانتان دارند آگاه باشید. آنها زجرها و سختی‌های زیادی را متحمل می‌شوند تا اینکه در گروهی پذیرفته شده و مورد قبول دوستانشان واقع شوند. یادمان باشد آنها از دروغ گفتنشان ناراحتند و عذاب وجدان دارند اما بار دیگر تکرار می‌شودآنها تصور می‌کنند که دروغ گفتن زیان‌آور نیست پدر و مادرم هرگز متوجه نخواهند شد مشکلی به بار نمی‌آورد پدرها و مادر‌ها باید بپذیرند که به این علت فرزندان‌شان به آنها دروغ می‌گویند که ایشان هنوز به آن رشد عقلی کامل نرسیده‌اند و متوجه نیستند که دروغگویی آنها علاوه بر اینکه باعث رنجش دیگران می‌شود می‌تواند در اجتماع مشکلات بزرگ‌‌تر و مخاطراتی را به همراه آورد. در عین حال باید یادآور شد که در اجتماع کنونی، عوامل و مسائل تحریک‌کننده زیادی وجود دارند که بچه‌ها را به طرف خود کشانده و تحت‌تأثیر قرار می‌دهند درحالی‌که در این روند پدرها و مادر‌ها نقشی ندارند.

در واقع نمی‌توان گفت که «بچه‌های با ادب و خوب» تحریک‌پذیر نیستند و از کلک‌ها و پنهان‌کاری بدشان می‌آید و بچه‌های «بی‌ادب و بد» از مسائل تحریک‌کننده لذت می‌برند. همچنین نمی‌توان گفت که بچه‌های باادب هرگز دروغ نمی‌گویند ولی بچه‌های بد دروغگوهای قهاری هستند. واقعیت این است که همه بچه‌ها چه بد و چه خوب، به طرف مسائل تحریک‌کننده، کشش و گرایش دارند. همه آنها استعداد این را دارند که واقعیت را برعکس جلوه داده و دروغ بگویند؛ چرا که هنوز یک کودک هستند.

سوم اینکه، در مقابل دروغگو، رفتاری را نشان دهیم که پلیس در مقابل یک راننده با سرعت بالا عمل می‌کند. اگر شخصی با سرعت بالا رانندگی بکند، پلیس جلویش را گرفته و یک برگه جریمه در دستانش می‌گذارد. به هیچ وجه توضیحات و عذرخواهی او در مأمور پلیس اثری نمی‌گذارد و پلیس بی‌توجه به حرف‌های راننده جریمه را می‌نویسد و برگه جریمه را به‌عنوان نتیجه اعمال راننده به او می‌دهد؛ خب همین روش را می‌توانیم برای فرزندان به کار ببندیم. اگر فرزندتان به شما حقیقتی را نگفته است و یا واقعیتی را کاملا برگردانده، یا اینکه از حرف‌های شما سرپیچی کرده است، در این صورت، خیلی راحت باید نتیجه کار و عملش را ببیند؛ مثلا اگر نخستین بار است که به شما دروغ می‌گوید، نتیجه کار زشتش این است که یک ساعت زودتر از معمول باید به رختخواب برود و بخوابد. در مرتبه دوم،پول توجیبی‌اش را ندهید، اگر ادامه پیدا کرد، 2روز دیگر ادامه بدهید. علاوه برآن، حق نگاه کردن به تلویزیون و استفاده از کامپیوتر را هم از او سلب کنید. او باید متوجه باشد که اگر بار دیگر به شما دروغ بگوید و واقعیت را پنهان کند، گرفتار چنین شرایطی می‌شود و کنار آمدن و اغماضی در کار نخواهد بود. شما در واقع با این نوع از اقدامات می‌خواهید به او بفهمانید که نتایج دورغگویی، فاجعه‌انگیز‌تر از خود دروغ خواهد بود. نتیجه تنبیه باید رابطه مستقیم با خود دروغ داشته باشد؛ بنابراین، فرزندتان باید نتیجه کارش را فوری و بسیار تأثیرگذار ببیند تا راه را بر ادامه پنهان‌کاری ببندد.

چهارم اینکه نباید یک رفتار و نتیجه آن را به دیگر اعمال گسترش دهیم و مشکل را بیش از آنکه هست بزرگ و پر‌پیچ‌وخم نشان دهیم. کلاس درس اخلاق هم نباید تشکیل داد و سخن از ادب و بی‌ادبی گفت «که صد گفته چو نیم کردار نیست»؛ در همان مثال پلیس، پلیس در برابر تخلف رانندگی به شما فقط برگ جریمه همان تخلف را می‌دهد. شما را تا در خانه تعقیب نمی‌کند، نمی‌گوید حالا به کجا می‌خواهی بروی و شروع به توضیح درباره یک رانندگی خوب نمی‌کند بلکه قبض جریمه را می‌دهد و حداکثر تذکر این است که در این‌باره مراقبت بیشتری باید داشته باشید. کافی است به او بگویید چه اندازه کارش اشتباه بوده است و نتیجه این عملش چه خواهد بود.

 

البته یادتان باشد این تذکر دادن‌ها و تنبیه‌ها باید در شرایط آرام و به دور از جنجال و سر‌وصدا انجام بگیرد که در غیراین صورت معلوم نیست شما به نتیجه دلخواه می‌رسید یا نه.البته راه‌حل‌های تشویقی برای جایگزین ساختن رفتار و اعمال درست مانند راست گفتن و جایگزین ساختن تدریجی آن با رفتار‌های نادرست نظیر دروغ گفتن نیز می‌تواند در دستور کار والدین قرار گیرد که نیازمند وقت و بحث دیگری است.

منبع:روزنامه همشهری


ویدیو مرتبط :
جیزایی که بچه ها دربارش دروغ میگن=))

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

چرا بچه ها دروغ می گویند ؟



دروغ گفتن بچه ها

 

تا به حال نشنیده ام که هیچ پدر و مادری بگوید فرزند من دروغ نمی گوید در حقیقت دروغگویی مهارتی است که تمام کودکان آن را می آموزند و برای دروغگویی آنان دلیلی وجود دارد.چه وقت بچه ها دروغ میگویند ؟

 

زیر سه سال دروغ گفتن برای بچه ها معنایی ندارد هر چه که به ذهنشان می رسد و هر چه را که نمی فهمند را به زبان می آورند. بین سه تا چهار سال می آموزند که بزرگترها آنچه را که آنان در مورد آن فکر می کنند را درک نمی کنند و نمی توانند راست و دروغ را تمییز دهند. این بدین معنی است که تخیلات برایشان واقعیت دارد و داستانهای غیر ممکن را تعریف می کنند.

 

وقتی دچار مشکل می شونددیگران را سرزنش می کنند و آنها را مقصر می دانند بدون آنکه قصد آسیب رساندن به کسی را داشته باشند. (فرزندم گربه خود را به خاطر کاری که انجام داده سرزنش می کند. بین آنها یک رابطه دوستی ونفرت وجود دارد) . در این مرحله داستانهای طولانی می گویند و در مورد آن اغراق می کنند و این داستانها چیزهایی هستند که بچه ها دوست دارند واقعیت داشته باشند .

والدین بدون هیچ اظهار نظری می توانند به این داستانها گوش دهند و داستان را بنابر واقعیت تعدیل نمایند.

به عنوان مثال اگر فرزند شما می گوید که می تواند در اتاق پرواز کند می توانید به او چنین جوابی بدهید:

 

دوست داشتی که در اتاق پرواز کنی درست نیست؟ چه کار می کردی اگر می توانستی پرواز کنی؟

اگر فرزند شما به این دلیل دروغ می گوید که می خواهد دچار مشکل نشود و یا با گفتن حرفی که دروغاست می خواهد شما را خوشحال کند هرگز عکس العملی نشان ندهید که بفهمد کار اشتباهی انجام داده به سادگی به آنان بگویید که ما باید همیشه واقعیت را بگوییم و اگر واقعیت را بگویند دچار مشکلنخواهند شد و با گفتن واقعیت والدین خود را خوشحال می کنند و به آنان بیاموزید در سن جوانی واقعیت را بگویند و اگر دروغ بگویند مردم به آنها اعتماد نخواهند کرد .

در شروع سنی که به مدرسه می روند بیش از هر چیزی کودکان خیلی دوست دارند والدین خود راخوشحال کنند و این باعث می شود که فکر کنند اگر حقیقت را بگویند والدین خود را ناراحت می کنند.در ابتدای سن 8 سالگی فرق بین واقعیت و تخیل را درست درک می کنند و تا سن 10 سالگی می تواندحس تشخیص بد و خوب خود را قوی تر کنند. در سن 8 سالگی بچه ها آگاهند که دروغگویی اشتباه است و والدین باید فرزندان خود را طوری تربیت کنند که دروغ نگویند.

 

دلایل بسیاری وجود دارد که بچه ها در این سن دروغ می گویند:

1)وقتی می دانند کار اشتباهی کرده اند برای آنکه تنبیه نشوند دروغ می گویند.

2) برای بدست آوردن چیزی که می خواهند.

3) بچه هایی که نسبت به خانواده و دوستان خود وفا دارند برای آنکه از دیگران دفاع کنند و یا آنان رادچار مشکل نکنند دروغ می گویند.

4) با تحت تأثیر قرار دادن دیگران ، زندگی و تجارب آنها دچار هیجان بیشتری می شود .

5) برای آنکه اعتماد به نفسشان بیشتر شود می خواهند خود را بهتر از آنچه که هستند جلوه دهند.

6) دروغ شنیدن از والدین حتی دروغ مصلحت آمیز روی آنان تآثیر می گذارد.

 

فرزندان رفتار والدین خودرا می آموزد و از آنان تقلید می کنند این طرز فکر" آنچه را که می گویم انجام دهید نه آنچه را کهانجام می دهم " را فراموش کنید چون بچه ها این راه را به راحتی نمی آموزند و چنان رفتار نمی کنند.

 

چگونه تشخیص می دهید که فرزندتان دروغ می گوید؟

این سؤالی نیست که به راحتی بتوان جواب داد به خاطر اینکه بچه ها با یکدیگر فرق دارند. چندین راهنمایی وجود دارد:

دروغ گفتن بچه ها

1) به چهره آنان نگاه کنید وقتی آنان واقعیت را می گویند آرامش دارند در صورتیکه بسیاری از بچه هاوقتی دروغ می گویند عصبی و ناراحت هستند.

2) ساده بودن گفتار :دروغ تمرین شده و با آب و تاب گفته می شود .

3) منطقی بودن: دروغ به دروغ بیشتری برای پشتیبانی شدن نیاز دارد بنابراین با هم تناقض پیدا می کنندو بی مفهومند .

 

چه وقت باید نگران باشید؟

دروغ گفتن مدام نشان مشکلی اساسی می باشد. اگر کودک احساس کند آنها نمی توانند بر نا امیدی وشکست شان فائق آیند برای پوشش دادن این شرایط دروغ می گویند. ممکن است نیاز داشته باشند برایجلب توجه دیگران و داشتن احساس خوب در مورد خودشان داستان اغراق آمیز بیان کنند. شما به عنوان والدین آنها باید راست و دروغ آنها را تشخیص دهید و بدانید که چقدر آنها دروغ می گویند. اغلب دروغ گفتن دلیلی بر نگران بودن است .

با بررسی شرایط ، چگونه دروغ گفتن را متوقف می کنید؟

1) مهمترین چیز آنست که هرگز فرزند خود را دروغگو ننامید به آنچه که به آنان نسبت بدهید عمل میکنند. بیشتر به جای اینکه از فرزندانتان درمورد متن داستان سؤال کنید از او بخواهید داستان خود رامجدد آغاز کند و وقتی داستان مقبول به نظر نمی رسید آنرا متوقف کنید. به فرزندتان فرصتی دهید تاشرایط خود را اصلاح نماید و قابل قبول نبودن دروغگویی را بررسی کند .

2) دروغگویی را نادیده نگیرید.

3) رفتاری صادقانه داشته باشید کودکان دروغ مصلحت آمیزی را که می گویید تقلید می کنند.

4) به خاطرداشته باشید داستانهای بلند را به حساب دروغگویی نگذارید. بچه ها زیر 6 سال خیالات وتصورات خود را بیان می کنند و به هیچ کسی آزاری نمی رسانند. در مورد داستانهای جالب با فرزندتان صحبت کنید آنها می توانند فرق واقعیت و تخیلات را تمییز دهند. وقتی کار اشتباهی می کنند و شما بدان آگاهید از فرزندتان سؤال نکنید چون او را در شرایطی قرار می دهید که دروغ بگوید.

5) وقتی به فرزندتان گفته اید که با گفتن واقعیت دچار مشکلی نخواهد شد نمی توانید آنها را تنبیه کنید.

6) با آرامش از فرزندتان سؤال کنید هر چه بیشتر آنها را تحریک کنید برای محافظت از خود بیشتر دروغ می گویند. به آنان اطمینان دهید که با آنان برخورد شدیدی نخواهد شد.

7) وقتی فرزندتان به سن جوانی رسید بیاموزید که دروغ به رابطه دوستی و سایر روابط آنها آسیب می رساند. مردم به آنها اعتماد نمی کنند (چوپان دروغگو ) بهترین داستان برای گفتن است .

8) مسئله ای که فرزندتان در مورد آن دروغ می گوید می تواند سر نخی برای شناسایی نوع احساسآنان باشد.

9) در مورد دروغهایی که می گویند تنبیه جداگانه ای داشته باشید و عاقبت دروغگویی و رفتار بد راپیشاپیش برایشان روشن کنید.

10)به یاد داشته باشید دروغ را از فرزندانتان جدا در نظر بگیرید آنان فقط به خاطر رفتارشان تنبیه میشوند .

11) صداقت داشتن را تحسین کنید .

12) وظیفه شماست که به فرزندتان کمک کنید تا دروغگویی را رفته رفته کنار بگذارند.

13)محیطی ایجاد کنید تا فرزندتان تمام احساساتش را براحتی بگوید و بیاد داشته باشید آنها را تحسین کنید و اعتماد به نفس آنان را بالا ببرید.

منبع:برترین ها