کودکان


2 دقیقه پیش

با بطری نوشابه برای پسر کوچولو هواپیما بسازید

به جای خریدن اسباب بازی های گران قیمت ، می توانید با استفاده از ابزاری که در خانه در اختیار دارید اسباب بازی هایی با کمک فرزندان خود بسازید که هم در هزینه ها صرفه جویی می ...
2 دقیقه پیش

از رایحه درمانی نوزادان بیشتر بدانید

آیا شما می خواهید برای مراقبت از نوزاد خود، یک رویکرد جامع تری را انتخاب کنید؟ آیا شما به عنوان یک پدر و مادر به دنبال درمان های طبیعی برای بچه های کوچک خود هستید؟ آیا می ...

پلاژیوسفالی موضعی چیست؟


عبور جنین از کانال تولد اغلب باعث می شود که سر نوزاد نوک تیز یا مورب شود، ولی این تغییر شکل سر نوزاد موقتی است. زیرا جمجمه نوزاد از چند استخوان جداگانه تشکیل شده است که در نهایت به هم جوش می خورند، ولی اگر بخش هایی از سر نوزاد برای مدتی صاف باقی بماند، ممکن است این نشانه ای از پلاژیوسفالی موضعی (positional plagiocephaly) باشد.

 
 


صبح بخیر:
عبور جنین از کانال تولد اغلب باعث می شود که سر نوزاد نوک تیز یا مورب شود، ولی این تغییر شکل سر نوزاد موقتی است. زیرا جمجمه نوزاد از چند استخوان جداگانه تشکیل شده است که در نهایت به هم جوش می خورند، ولی در روزها و هفته های اول پس از تولد، سر نوزاد کمی عجیب به نظر می رسد.

ولی اگر بخش هایی از سر نوزاد برای مدتی صاف باقی بماند، ممکن است این نشانه ای از پلاژیوسفالی موضعی (positional plagiocephaly) باشد. به این حالت که سندروم سر صاف نیز می گویند، زمانی رخ می دهد که کودک دائماً فقط به یک سمت خوابانده می شود، یا اینکه در عضلات گردنش مشکل دارد.

خوشبختانه پلاژیوسفالی موضعی را می توان بدون جراحی درمان کرد و مشکلات دائمی و بلندمدت در زیبایی ایجاد نمی کند.

درباره پلاژیوسفالی موضعی

پلاژیوسفالی موضعی اختلالی است که در آن، پشت یا کنار سر نوزاد صاف است و موی سر نوزاد در آن ناحیه کم است. این اختلال اغلب ناشی از آن است که نوزاد را به مدت طولانی روی سطحی صاف (گهواره، کالسکه، تاب، بالش، تخت نرده دار و ...) خوابیده می گذارند.

از آنجائیکه سر نوزاد هنوز خیلی نرم است، نسبت به وضعیت هایی که به سر او شکل می دهند، حساس و آسیب پذیر است.



دلایل پلاژیوسفالی موضعی


رایج ترین دلیل صاف شدن سر نوزاد، حالت خواب نوزاد است. چون نوزادان ساعات طولانی به پشت می خوابند، پشت سر آنها صاف می شود.

تقریباً در تمام نوزادانی که پلاژیوسفالی دارند، حرکت گردن محدود می شود و نوزاد گرایش دارد به اینکه سرش را فقط به یک طرف برگرداند. به این حالت تورتیکولی گفته می شود.

دلیل و تأثیر رابطه بین تورتیکولی و پلاژیوسفالی کاملاً متفاوت است. بسیاری از نوزادان با تورتیکولی متولد می شوند و شاید دلیل آن حالت قرارگیری جنین در رحم در ماه های آخر بارداری باشد و در نتیجه پس از تولد پلاژیوسفالی می گیرند.

ولی نوزادانی که صافی یک طرف سر آنها زیاد است، باید انرژی بیشتری برای برگرداندن سر خود به سمت مخالف صرف کنند، بنابراین وقتی این کار را نمی کنند، گردن آنها بخاطر عدم تمرین سفت می شود. در بسیاری از نوزادانی که تورتیکولی دارند، سر نوزاد به یک طرف (معمولاً به راست) برمی گردد، در حالیکه چانه آنها به سمت جهت مخالف است.

نوزادان زودرس بیشتر مستعد پلاژیوسفالی موضعی هستند، زیرا جمجمه های آنها نرم تر از نوزادان کامل است و بخاطر قرار گرفتن تحت مراقبت ویژه و بغل نشدن توسط مادر، مدت بیشتری به پشت می خوابند و حرکت نمی کنند.

همچنین اگر جمجمه نوزاد قبل از تولد و داخل رحم مادر، تحت فشار یک قل دیگر یا شکم مادر باشد، ممکن است پلاژیوسفالی موضعی بگیرد. در واقع، در واقع تعجبی ندارد که بسیاری از نوزادان پلاژیوسفالی موضعی دارند.

اگر نوزادتان سری با شکل غیرطبیعی دارد، پزشک شما باید نوزاد را معاینه کند و ببیند که آیا او پلاژیوسفالی موضعی دارد یا خیر. البته این وضعیت بسیار شایع است و نیاز به جراحی ندارد. در مقابل کرانیوسینوستوزیس قرار دارد، که نادرتر است و معمولاً به جراحی نیاز دارد.

کرانیوسینوستوزیس زمانی رخ می دهد که استخوان های مجاور جمجمه زودتر از زمان رشد اصلی بهم جوش می خورند. این جوش خوردگی موجب محدود شدن رشد در جهت عمود بر مرز جوش خورده بین استخوان ها می شود و سر به شدت در جهات دیگر رشد می کند. این موجب می شود که الگویی متفاوت از دفرمیته جمجمه بوجود بیاید که با پلاژیوسفالی تفاوت زیادی دارد.

پلاژیوسفالی معمولاً به راحتی تشخیص داده می شود، زیرا دفرمیته آن بر پشت سر نوزاد تأثیر شدیدی دارد.

نشانه ها و علائم

پلاژیوسفالی موضعی معمولاً به راحتی توسط والدین تشخیص داده می شود. بطور عادی پشت سر کودک از یک سمت صاف می شود و گوش طرف صاف شده، وقتی از بالا می نگرید، به جلو خم شده است.

در موارد شدیدتر، طرف مقابل سر برآمده می شود و پیشانی نوزاد نامتقارن می شود. اگر نوزاد تورتیکولی داشته باشد، گردن، فک و صورت نامتقارن می شود. ولی چون بخش های دیگر سر و صورت تحت تأثیر قرار می گیرد، در پلاژیوسفالی موضعی، پشت سر همیشه بیش از قسمت های دیگر تحت تأثیر قرار می گیرد.



تشخیص

اغلب اوقات پزشک می تواند فقط با معاینه سر نوزاد، و بدون تجویز عکس از سر، پلاژیوسفالی موضعی را تشخیص دهد.

پزشک همچنین به این نکته توجه می کند که آیا با چرخاندن مداوم سر نوزاد هنگام خواب، جمجمه در حال رشد با گذشت زمان درست می شود یا خیر (کرانیوسینوستوزیس معمولاً با این کار بدتر می شود).

اگر تردیدی در این مورد وجود داشت، مشورت با پزشک متخصص (جراح مغز و اعصاب کودکان یا جراح پلاستیک سر و جمجمه) ممکن است نیاز شود. عکس های اشعه ایکس و سی تی اسکن در تشخیص پلاژیوسفالی نقشی ندارند و برای تمیز دادن آن از کرانیوسینوستوزیس لزومی ندارند.

درمان

درمان پلاژیوسفالی موضعی ناشی از حالت خواب معمولاً آسان و بدون درد است و شامل قرار دادن سر نوزاد در حالت های مختلف هنگام خواب می شود. با آنکه احتمالاً نوزاد سرش را در طول شب دوباره برمی گرداند، ولی جهات مختلف باید امتحان شود. آکادمی بیماری های کودکان آمریکا (AAP) اصلاً توصیه نمی کند که از بالش های شیبدار استفاده کنید یا وسیله دیگری زیر سر نوزاد بگذارید.

همچنین باید نحوه قرار دادن نوزاد در گهواره را عوض کنید. بیشتر والدین راست دست نوزادان را روی بازوی چپ حمل می کنند و آنها را طوری در گهواره قرار می دهند که به سمت چپ سر خوابانده می شوند. در این حالت، نوزاد باید به سمت راستش برگردد تا اتاق را تماشا کند و نوزاد با بیماری تورتیکولی، سمت راست سرش صافتر از سمت چپ می شود.

هر طرف از سر نوزاد صاف باشد، باید سر او را در گهواره طوری قرار دهید تا تشویق شود که سرش را به سمت مخالف برگرداند.

همیشه کاری کنید که نوزاد تحت نظارت شما مدتی را روی شکم بخوابد. این کار نه تنها باعث می شود که شکل نرمال پشت سر نوزاد برگردد، بلکه از جهات دیگر نیز مفید است. نگاه کردن به اطراف از یک چشم انداز جدید کودک شما را تشویق به یادگیری و کشف دنیای اطرافش می کند. همچنین به کودک کمک می کند تا دست هایش را باز کنید و عضلاتش را برای خزیدن و نشستن تقویت کند. همچنین به تقویت عضلات گردن کمک می کند.

از آنجائیکه بیشتر نوزادانی که پلاژیوسفالی دارند، تا حدودی هم تورتیکولی دارند، چند جلسه فیزیوتراپی و تمرین در منزل همیشه بخشی از درمان می باشد. فیزیوتراپیست می تواند به شما تمریناتی را آموزش دهد که شامل تکنیک های کششی تدریجی می شود. بیشتر این تمرین ها شامل خم کردن گردن نوزاد به سمت مخالف می شود. در نهایت، عضلات گردن کشیده می شوند و گردن صاف می شود. با آنکه این تمرینات بسیار ساده هستند، ولی باید به درستی انجام شوند تا اثربخش باشند.

برای نوزادانی که پلاژیوسفالی موضعی حاد دارند، پزشک یک کلاه سفارشی یا هدبند دست ساز تجویز می کند. این کلاه ها زمانی اثربخش هستند که از 4 تا 6 ماهگی به نوزاد پوشانده شوند، زیرا رشد جمجمه نوزاد در این ماه ها سرعت بالایی دارد و بعد از 10 ماهگی این کلاه ها عملاً فایده ای ندارند. اثر این کلاه ها بدین ترتیب است که فشار ملایم و مداومی بر جمجمه در حال رشد نوزاد وارد می کنند تا جهت رشد را تصحیح کنند.



هرگز بدون مشورت و ارزیابی پزشک کلاهی برای نوزاد خود نخرید و باید بدانید که فقط درصد کمی از نوزادان مجبور به پوشیدن کلاه سفارشی می شوند.

پیش آگهی

چشم انداز آینده برای نوزادانی که پلاژیوسفالی موضعی دارند بسیار عالی و روشن است. با رشد نوزاد، او شروع به قرار دادن صحیح سر هنگام خواب می کند و این باعث می شود که او بتواند در طول شب بتواند سرش را به جهات مختلف بچرخاند.

پس از آنکه کودک غلتیدن را یاد گرفت، بهتر است که والدین برای خواب کودک را به پشت بخوابانند و سپس اجازه دهند که خودش هر طور خواست بغلتد و به همان حالت بخوابد.

اصلی کلی بر این است که وقتی نوزاد یاد گرفت که بطور مستقل بنشیند، پلاژیوسفالی بدتر نخواهد شد. سپس با گذشت ماه ها و سال ها، با رشد جمجمه، حتی در موارد حاد، صافی سر کودک از بین می رود. البته سر هرگز تقارن کامل نخواهد داشت، ولی به دلایل رشدی، عدم تقارن سر کمتر مشهود خواهد بود. وقتی کودک بزرگتر می شود، صورتش در مقایسه با جمجمه اش بیشتر خودش را نشان می دهد، موها ضخیم تر می شود و رشد ادامه می یابد. تحقیقات و مطالعات بالینی و تجربی نشان داده اند که وقتی کودک به سن مدرسه می رسد، پلاژیوسفالی دیگر مشکل اجتماعی یا زیبایی ایجاد نمی کند.

یادتان باشد که پلاژیوسفالی به خودی خود بر رشد مغز کودک اثر منفی نمی گذارد و موجب تأخیر در رشد یا آسیب مغزی نمی شود.

پیشگیری

نباید نوزادان را به پشت خواباند تا از سندروم مرگ ناگهانی نوزاد (SIDS) جلوگیری کرد، زیرا احتمال صاف شدن پشت سر نوزاد وجود دارد. بلکه باید هر شب هنگامیکه نوزاد خواب است، حالت قرار گرفتن سر او را عوض کرد و در طول روز او را مدتی به روی شکم خواباند تا ریسک پلاژیوسفالی موضعی تا حد امکان کاهش یابد.


ویدیو مرتبط :
بی حسی موضعی 1

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

زایمان با بی هوشی کامل بهتر است یا موضعی؟



زایمان با بی هوشی کامل,عمل‌های سزارین

 

تا چندی قبل حتی دلیل اکثر عمل‌های سزارین با همه عوارضشان و خطراتی که برای جنین به همراه داشت، ترس مادران از درد زایمان بود، به همین دلیل پزشکان به دنبال روشی برای کاهش این درد بودند. بی‌حسی اپیدورال یکی از این روشهاست.

قدیم تا مادر‌ها می‌خواستند سختی‌های بزرگ کردن بچه را به روی کسی بیاورند از‌‌ همان اول شروع می‌کردند، از‌‌ همان دردی که هنگام زایمان کشیدند،‌‌ همان درد وحشتناک زایمان که هیچ دردی مثلش نیست، یعنی اصلا هنوز هم اینطور است که وقتی می‌خواهند شدید بودن دردی را مثال بزنند آن را با درد زایمان مقایسه می‌کنند، شاید به خاطر همه این به رو آوردن‌ها و به رخ کشیدن‌هاست که این روز‌ها مادران پا به ماه از تحمل درد زایمان هراس دارند و از پزشکشان می‌خواهند که به هر روشی شده این درد را برایشان کمتر کند. تا چندی قبل حتی دلیل اکثر عمل‌های سزارین با همه عوارضشان و خطراتی که برای جنین به همراه داشت، ترس مادران از درد زایمان بود، به همین دلیل پزشکان به دنبال روشی برای کاهش این درد بودند. بی‌حسی اپیدورال یکی از این روشهاست.

 

قطع موقت خطوط پیام

درد تمام نقاط بدن از طریق سلولهای عصبی به نخاع و از طریق نخاع به مغز منتقل می‌شود تا درد در آنجا درک شود. در روش بی‌حسی اپیدورال، به وسیله مواد بیهوشی یا داروهای بی‌حس کننده که این سلولهای عصبی را به طور موضعی و در‌‌ همان ایستگاه اولشان در نخاع بلوک می‌کنند به طور موقت پیام‌های درد به مغز منتقل نمیشود. تفاوت اصلی بی‌حسی اپیدورال با بیهوشی عمومی این است که در این روش لازم نیست برای از بین بردن درد فرد را به طور کامل تحت تاثیر داروهای بیهوشی قرار داد و مادر حین زایمان کاملا هوشیار است. از سوی دیگر داروهای بیهوشی در جریان خون مادر قرار نمی‌گیرد و به بدن جنین وارد نمی‌شود و به او آسیب نمی‌رساند، اتفاقی که در بیهوشی‌های عمومی در سزارین‌های طول کشیده ممکن است رخ بدهد. اپیدورال، قسمت پایینی نخاع و تمام حس اندامهای تحتانی را سرکوب می‌کند.

 

بعد از عمل

بعد از انجام اپیدورال برای مادر سوند ادراری هم تعبیه می‌شود چون در اثر این بیحسی فرد کنترلی بر مثانه‌اش ندارد. تاثیر اپیدورال بر بدن مادر در تمام مراحل زایمان توسط پزشک کنترل می‌شود و اگر مادر نتواند برای زور زدن زایمان از انقباضات رحم استفاده کند می‌توان با دادن داروهای خاص عمق بیحسی را کم کرد و دوباره حس را به رحم برگرداند. به طور کلی این روش بی‌حسی یکی از کم خطر‌ترین روشهای بیهوشی برای مادر و جنین است و به راحتی توسط پزشک در تمام مراحل درمان قابل کنترل است. بعد از زایمان به تدریج اثر بی‌حسی اپیدورال طی یک تا 2 ساعت برطرف می‌شود، مادر ممکن است تا مدتی احساس لختی در اندام تحتانی‌اش بکند و انگشتانش یا تمام پایش بی‌حس باشد، احساس سرما و لرز، احساس گز گز و بی‌حسی در یک سمت بدن و احساس درد در محل تزریق اپیدورال از عوارض شایع این روش بی‌حسی است. در موارد خاص ممکن است فرد به دلیل نشت مایع نخاعی بعد از بر طرف شدن بی‌حسی دچار سردرد شود که این سردرد با دراز کشیدن و بعد از یک روز خود به خود از بین می‌رود. طبیعی است که بعد از برطرف شدن اثر دارو، در محل زایمان و زخم‌ها و برش‌های آن درد وجود داشته باشد.

 

چطور اتفاق می‌افتد؟

برای انجام اپیدورال داروهای بیهوشی یا مسکن‌های قوی خاصی را از طریق یک سوزن مخصوص به فضای اپیدورال -محیط بین لیگامان بین ستون مهره و خود نخاع در کانال نخاعی- وارد می‌کنند. این دارو‌ها اغلب ترکیبی از چند داروی مسکن و بیهوشی هستند و اغلب ۱۵ دقیقه طول می‌کشد تا اثر دارو‌ها کامل شود. در بعضی از روشهای اپیدورال، ماده بی‌حسی به حدی داده می‌شود که فرد حتی اسپاسم‌های شدید رحم را که دردهای زایمان را ایجاد می‌کند، حس نمی‌کند. معمولا انجام بیحسی اپیدورال بعد از شروع زایمان فعال (مرحله نهایی زایمان) و هنگامی که دهانه رحم به اندازه ۴ تا ۵ سانتیمتر باز شده باشد، انجام می‌شود. انجام بیحسی اپیدورال باید توسط متخصص بیهوشی انجام شود و برای جلوگیری از عفونت تمام اقدامات استریل اتاق عمل هم برای این روش بیحسی انجام می‌شود. موقعیت خاص مادر باردار برای دسترسی به فضای نخاعی باید توسط متخصص زنان هم کنترل شود. از مادر خواسته می‌شود تا به پهلو بخوابد یا اگر برایش امکان داشت بنشیند و کمی به سمت جلو خم شود تا بین مهر‌هها فضای مناسب برای دسترسی به فضای نخاعی فراهم باشد. برخلاف تصور، وارد کردن سوزن به فضای نخاعی درد چندانی ندارد چون ابتدا مسیر این سوزن را هم به وسیله بی‌حسی‌های موضعی کوچک‌تر بی‌حس می‌کنند.

 

چه مواقعی نباید از بیحسی اپیدورال استفاده کرد

اگر مادر از داروهای رقیق کننده خون استفاده می‌کند یا میزان پلاکت پایینی دارد یا سابقه خونریزی و شوک داشته، نباید از این روش استفاده شود. بیهوشی اپیدورال به خاطر احتمال انتقال باکتری‌ها به فضای داخلی کانال نخاعی در مادرانی که دچار عفونت‌هایی در کمرشان هستند یا مشکلات پوستی خاصی در آن منطقه دارند یا عفونت خونی دارند هم نباید استفاده شود. در افرادی که زایمان به سرعت دارد انجام می‌شود و فرصت کافی برای اثر دارو وجود ندارد هم نباید از اپیدورال استفاده کرد.

به غیر از بیحسی اپیدورال روشهای بیحسی دیگری هم برای کاهش دردهای زایمان وجود دارد که اغلب مکانیسمی شبیه همین دارند. بلوک پودندال، بلوک خاجی و بلوک نخاعی تحتانی، همه روشهایی برای تزریق ماده بیحسی به مسیرهای عصبی در نقاط مختلف کانال زایمانی یا اطراف لگن هستند که با بی‌حس کردن موقت اعصاب آن مناطق درد زایمان را کمی کاهش می‌دهند، اما تاثیر هیچکدام از این روش‌ها به اندازه بیحسی اپیدورال نیست.

برای برخی از مادر‌ان که دوست ندارند از هیچکدام از این روشهای بیحسی استفاده کنند، می‌توان از تزریق عضلانی بعضی داروهای ضد درد خفیف مانند دمورل و بیهوش کننده‌های ضعیفی مانند فنرگان یا داروهای ضد اضطراب استفاده کرد. این دارو‌ها مادر را فقط کمی به طور عمومی بی‌حس می‌کنند تا به خاطر درد دچار استرس نشوند.

 

اپیدورال در سزارین

روش اصلی انجام بیهوشی در جراحی‌های سزارین مانند همه روشهای جراحی دیگر، بیهوشی عمومی است، نکته متفاوت در سزارین با روشهای جراحی دیگر این است که پزشک در دقایق اولیه آن استرس زیادی دارد، چون باید به سرعت به رحم دسترسی پیدا کند و جنین را از رحم خارج کند، در غیر اینصورت ممکن است ورود داروهای بیهوشی از طریق خون مادر به جنین باعث شل شدن بچه و بیهوشی و حتی خفگی جنین شود. وارد شدن این دارو‌ها به بدن جنین می‌تواند آسیبهای مغزی خاصی را نیز برای نوزاد به وجود بیاورد که اثرات آن ممکن است تا سال‌ها بعد خود را نشان ندهند، به غیر از همه این‌ها، خود بیهوشی عمومی هم مانند همه جراحی‌های دیگر خطرات خاص خود را برای مادر به همراه دارد از جمله عفونت‌های ریوی، آسیبهای مغزی در اثر ماده بیهوشی و دردهای شدید بعد از عمل جراحی که معمولا با برطرف شدن بیهوشی به وجود می‌آیند.

به دلیل همه خطرات فوق، پزشکان از روشهای بیحسی موضعی اپیدورال یا نخاعی هم برای انجام سزارین استفاده می‌کنند. در روش بیحسی نخاعی که ساده‌تر و سریع‌تر است، ماده بیهوشی به خود فضای نخاعی تزریق می‌شود، اما روش اپیدورال برای این عمل جراحی کمی بیشتر طول می‌کشد و دقت بیشتری را می‌طلبد. نکته مثبت این روش بیحسی، هوشیار بودن مادر حین انجام جراحی است. اگرچه مادر نمی‌تواند محل انجام عمل را ببیند اما به سرعت و بعد از خارج کردن جنین از رحمش می‌تواند نوزاد را در آغوش بگیرد و این از نظر روحی و ارتباط عاطفی مادر و نوزاد بسیار حائز اهمیت است. سزارین معمولا وقت زیادی نمی‌گیرد و روشهای بی‌حسی موضعی، زمان مناسبی در اختیار پزشک قرار می‌دهند تا بدون استرس از آسیب‌های احتمالی به جنین، کار خود را انجام دهند.

با توجه به نکات فوق معمولا توصیه می‌شود بیهوشی عمومی فقط در مادرانی که امکان انجام روش بیهوشی موضعی وجود ندارد، انجام شود. انتخاب روش مناسب بیهوشی هم باید با مشورت متخصص زنان و پزشک متخصص بیهوشی و با توجه به شرایط مادر انجام شود.

منبع:مجله شهرزاد/برترین ها