کودکان
2 دقیقه پیش | با بطری نوشابه برای پسر کوچولو هواپیما بسازیدبه جای خریدن اسباب بازی های گران قیمت ، می توانید با استفاده از ابزاری که در خانه در اختیار دارید اسباب بازی هایی با کمک فرزندان خود بسازید که هم در هزینه ها صرفه جویی می ... |
2 دقیقه پیش | از رایحه درمانی نوزادان بیشتر بدانیدآیا شما می خواهید برای مراقبت از نوزاد خود، یک رویکرد جامع تری را انتخاب کنید؟ آیا شما به عنوان یک پدر و مادر به دنبال درمان های طبیعی برای بچه های کوچک خود هستید؟ آیا می ... |
والدین افسرده، بچه های شاد
معمولا سعی می کنم اشک هایم را از فرزندم پنهان کنم اما گاهی اوقات فرزندم ناگهان وارد اتاق می شود و متوجه می شود که من در حال گریه بوده ام. فرزند دبستانی من بارها از من پرسیده است که چرا اینقدر گریه می کنم اما نمی دانم چه پاسخی باید به او بدهم؟
مجله موفقیت: معمولا سعی می کنم اشک هایم را از فرزندم پنهان کنم اما گاهی اوقات فرزندم ناگهان وارد اتاق می شود و متوجه می شود که من در حال گریه بوده ام. فرزند دبستانی من بارها از من پرسیده است که چرا اینقدر گریه می کنم اما نمی دانم چه پاسخی باید به او بدهم؟ چگونه می توانم این بیماری درونی و پنهانی را که آزارم می دهد، برای فرزندم توضیح دهم؟
افسردگی برای کودکان بسیار ناشناخته و عجیب است، آنها نشانه های سرماخوردگی و آنفولانزا را می بینند، اگر دست یا پای کسی شکسته باشد، می بینند و مشکل او را درک می کنند؛ کودکان درد جسم را می بینند اما درد و مشکلات روحی را درک نمی کنند؛ زیرا درک چیزی که دیدنی نیست برای کودکان در سنین پایین بسیار دشوار است.
افسردگی هم نوعی بیماری است مانند تمام بیماری های دیگر. در این بیماری منتقل کننده های پیام از یک سو به سوی دیگر مغز، به درستی وظایف خود را انجام نمی دهند؛ مانند این مورد که شما باید پیغامی را از معلم خود به مادرتان برسانید تا او کار خاصی را انجام دهد؛ حالا اگر شما پیغام معلمتان را به مادرتان نرسانید، او هرگز از کاری که باید انجام دهد، مطلع نمی شود. افسردگی نیز درست به همین شکل است؛ زمانی که پیغام به مقصد مورد نظر ارسال نشود، فرد گیج و افسرده می شود.
افسردگی برای کودکان بسیار عجیب و پیچیده است؛ چرا که پدر و مادر کاملا سالم و طبیعی به نظر می رسندو باور اینکه آنها بیمارند بسیار دشوار است. قاب عکسی را با تصویری سه بعدی تصور کنیدکه در نگاه اول مورد خاصی را در آن نمی بینید اما اگر دقیق تر شوید و تمرکز کنید، متوجه خواهید شد که پشت این تصویر، عکس دیگری نهفته است. افسردگی نیز درست به همین شکل است، شما چیزی با چشمانتان نمی بینید اما این فرد به نوعی بیماری مبتلاست که باید درمان شود.
فرزندشما باید به خوبی درک کند که مشکل افسردگی شما تقصیر او نیست؛ زیرا اشتباهات و رفتارهای نادرست او تنها شما را ناراحت می کند اما افسرده و بیمار نمی کند.
به فرزندتان بگوییدکه گریه برای شما سودمند است و آرامتان می کند؛ یعنی همانگونه که به میوه و سبزیجات برای سلامتی نیازمندید، گاهی گریه نیز برای تان لازم است و تنها چیزی است که حالتان را بهتر می کند. به او بگویید ذرات بد و بیمار کننده ای در بدن وجود دارند که شما با گریه آنها را از بدنتان بیرون می ریزید و حالتان بهتر می شود؛ دراست مانند حمام که قسمت های بیرونی و روی پوست بدن را تمیز می کند، گریه نیز داخل بدن شما را پاکیزه می کند.
گاهی افراد افسرده حرف هایی می زنند که گفتن آنها اشتباه است اما آنها این حرف ها را عمدا و برای ناراحت کردن دیگران نمی گویند؛ بلکه بدان سبب می گویندکه آنها مدتی طولانی احساسات بدی داشته اند، خسته و افسرده اند؛ گاهی اوقات ناگهان به این دلیل که فرزندتان در اتاق شماست، سرش فریاد می کشید؛ در حالی که باید برای او توضیح دهید که در چنین مواقعی شما هیچ مشکلی با فرزندتان نداشته اید و تنها به دلیل مشکلات قبلی ناگهان از کوره در رفته اید. به فرزندتان بیاموزید که این رفتار شما را شخصی تلقی نکند و بداند که شما تنها به این دلیل که احساس خوبی ندارید، از این موضوع ناراحت هستید.
زمانی که کسی مبتلا به افسردگی است، اطرافیانش احساس می کنند که او آنها را دوست ندارد. زمانی که او فریاد می کشد، بی حوصله است و می خواهد در اتاقی تنها باشد و در تنهایی اش گریه کند. باور اینکه او هنوز اطرافیانش را دوست دارد، کمی دشوار می شود. وقتی کسی به شما ابراز محبتی نمی کند و حوصله این کار را ندارد، سخت است باور کنید که او دوستتان دارد. باید به فرزندتان بگویید اگرچه در این لحظه از لحاظ روحی شرایط خوبی ندارید اما همواره او را عاشقانه دوست دارید. فرزند شما باید همواره از عشق شما نسبت به خودش مطمئن باشد تا احساس امنیت کند.
افسردگی قابل درمان است و این خبر بسیار خوبی برای فرد افسرده و اعضای خانواده اوست. بسیاری از بیماری های روحی به طور کامل درمان نمی شوند یا بهبودی در آنها خیلی دیر حاصل می شود اما در مورد افسردگی شرایط کاملا امیدوارکننده است.
افسردگی نسبت به بسیاری از بیماری های روحی خیلی سریع تر به نتیجه می رسد. اگر شما از افسردگی رنج می برید، به چند هفته زمان نیاز دارید تا داروهایی را که پزشک برایتان تجویز می کند، در کنار جلسات مشاوره مصرف کنید. بدون شک پس از گذراندن این مدت حال بهتری خواهید داشت و شادتر می شوید؛ به علاوه می توانید نعمت لذت بردن از زندگی و شادابی را به اعضای خانواده تان نیز هدیه بدهید. به فرزندتان بگویید که مشکل شما خیلی پیچیده نیست و درمان می شوید، به او اطمینان دهید که به زودی شما نیز مانند دیگر والدین، شاد و خوشحال خواهید شد. امیدوار باشید و فرزندانتان را نیز امیدوار کنید.
ویدیو مرتبط :
جناب خان دلشکسته و افسرده با آهنگهای شاد-خندوانه 94
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
والدین از بچه ها کم اطلاع ترند!
درزمان بلوغ باید راجع به مسائل جنسی و بهداشت بلوغ بیپرده تر صحبت کرد، درست است؟در این سن آموزش باید چطور باشد؟
چون این سؤال خیلی از خانوادههاست. آنها احساس میکنند وقتی فرزندشان بالغ میشود ، خودشان بیشتر دستپاچه میشوند. نمیدانند چطور درباره ی این مسائل باید سر صحبت را باز کنند.
آموزش زودرس و شتابزده ی مسایل جنسی به کودکان میتواند به اندازه ی آموزشهای با تأخیر و پنهانسازی آسیبزا باشد. آموزشهای جنسی باید به تدریج، زمانبندیشده، متعادل و متناسب با ویژگیهای سنی و با لحاظ حرمت و احترام و همچنین پرهیز از افراط و تفریط داده شود
ارائه ی تربیت جنسی دو شکل دارد. یک شکل مستقیم که مستقیماً اطلاعات جنسی را در اختیار بچهها قرار میدهیم. به ویژه مسایلی که در ارتباط با وظایف شرعی زمان بلوغ است. گاهی وقتها این آموزشها شکل غیرمستقیم دارد که ممکن است مناسبتر هم باشد.
- گاهی اوقات بچهها شروع میکنند دراین باره سؤالهایی میپرسند و ما غافلگیر میشویم. نمیدانیم که چطور باید جواب بدهیم. حتی گاهی این سؤالات را نشنیده میگیریم.
شما این را قبول دارید؟ اگرنه، بفرمایید که به عنوان یک پدر یا مادر، به این سؤالات چطور باید پاسخ دهیم؟
* در پاسخ به سؤالات جنسی کودکان قبل از بلوغ باید یک سری مسایل مورد توجه قرار بگیرد:
اول: این که وقتی با این سؤالها مواجه شدیم، باید به خودمان مسلط باشیم و از نگرانی و شرم دچار لکنت نشویم.
دوم: این که باید شنونده ی خوبی باشیم و اجازه بدهیم کودک سؤالش را کامل بپرسد.
موقع جواب دادن هم نباید جوابهای ما با شوخی و مسخرگی همراه باشد. نباید دروغ گفته شود. مثلاً بعضی پدر و مادرها به فرزندشان میگویند ما تو را خریدیم. این اطلاعات غلط باعث میشود بچهها وقتی کمی بزرگتر شدند، به پدر و مادرشان بیاعتماد شوند. پس پاسخها باید درست باشد و بر مبنای خرافهها نباشد.
آموزش باید تدریجی باشد. لازم نیست همه ی اطلاعات را یک جا در اختیار کودک قرار دهند و باید از شرح و بسط بیمورد پرهیز کنند. همان طور که اشاره شد، باید متناسب با سن و درک کودک و به زبان ساده و قابلفهم باشد. در سنین دبستان و پیش از دبستان پاسخها اگر غیر مستقیم باشد، بهتر است. در ضمن اگر سؤالی را اشتباه پاسخ دادیم، باید به اشتباهمان اقرار کنیم و اطلاعات درست را در اختیار آنها قرار دهیم.
- خیلی از والدین هستند که نه این اطلاعات را دارند و نه از این شیوهها خبر دارند.از کجا باید چیزهایی شبیه به اینها را یاد بگیرند؟
* مسئله فقط کمبود اطلاعات و دانش پدر و مادرها دراین باره نیست. در یک تحقیق که چند سال قبل انجام دادیم، از پدر و مادرها پرسیدیم که چرا شما آموزشهای جنسی به فرزندتان نمیدهید، پاسخها متفاوت بود، عدهای میگفتند حیا مانع میشود، گروه دیگری میگفتند ما میخواهیم این اطلاعات را بدهیم، اما خودمان هم نمیدانیم چطور این کار را انجام دهیم، گروه دیگر هم از پیامدهای منفی این اطلاعات هراس داشتند.
پس موانع این عدم آموزش فراوان است، اما اگر مسئله ی کمبود آموزش باشد، این اطلاعات باید از طریق رسانههای جمعی، انجمن اولیاء و مربیان، کارگاههای آموزشی که در دیگر کشورها تحت عنوان آموزشهای شهروندی سازمانهای غیردولتی این کار را انجام میدهند. اما باید درست گفته شود و حساسیت ایجاد نشود.
- والدینی هم هستند که این اطلاعات را ندارند و میگویند ما که از این شیوهها بلد نیستیم، خوب، بچه خودش بزرگ میشود و یواش یواش چشم و گوشش باز میشود. این چه اشکالی دارد؟ سؤال من این است که آموزش ندادن مسایل جنسی به بچهها چه عوارضی دارد؟
*اگر آموزشهای لازم در سن مناسب به فرزندان داده نشود، ممکن است آنها در سن بالا از منابع دیگر این اطلاعات را به شکل نادرست و بیحد و حصر به دست بیاورند. در یک تحقیق که انجام دادهایم از نوجوانان اول دبیرستان پرسیدیم اطلاعات جنسی را از کجا به دست میآورید. در پاسخ 44 درصد دوستان، 20 درصد کتاب، 13 درصد والدین، 11درصد معلمها و 9 درصد رسانههای مختلف مانند ماهواره و اینترنت را منبع کسب اطلاعات جنسی معرفی کردند.
- خب، این چه اشکالی دارد؟
*این آمارها نشان میدهد والدین، مدارس و معلمها نتوانستهاند نقش خود را به خوبی انجام دهند. فراموش نکنید که کسب اطلاع از دوستان، به ویژه اگر این دوستان اختلاف سنی داشته باشند، خیلی خطرناک و نامناسب است.
ممکن است با تجربه کردن علائم بلوغ که اطلاعی از آن ندارند، دچار سردرگمی و افسردگی شوند، حتی موارد کمی این حالت منجر به خودکشی شده است. نتیجه ی یک تحقیق هم نشان داده 36 درصد دختران و 11درصد پسران بعد از وقوع بلوغ شان شوکه شده و به شدت دچار سردرگمی میشوند.
- بعضی خانوادهها تصور میکنند آموزش مسایل جنسی به فرزندان باعث میشود آنها، به اصطلاح، چشم و گوششان باز شود. یا این که اگر پدر و مادر درباره ی این مسائل با فرزندانشان حرف بزنند، حرمت بین آنها شکسته میشود. نظر شما چیست؟
* من هم موافقم که موضوع، موضوع بسیار حساس و ظریفی است. اما معتقدم اگر در ارائه ی آموزشهای جنسی به فرزندان عفت کلام را رعایت کنیم و حرمتها را حفظ کنیم و اطلاعات را به شکل غیرمستقیم ارائه دهیم، این مشکل پیش نمیآید. در بحث آموزشهای جنسی رعایت عفت و حیا خیلی مهم است.
میزانی از شرم و حیا لازم است اما نباید مانع از این شود که ما اطلاعات جنسی به فرزندانمان بدهیم. باید توجه داشت در طرح مسایل جنسی از به کارگیری کلمات سبک و زشت پرهیز کنیم. زیادهگویی نکنیم و به حواشی نپردازیم.
- این طور که میگویید وظیفه ی پدر و مادرها دراین باره خیلی زیاد میشود. واقعاً میتوان انتظار داشت که والدین بتوانند این همه وقت بگذارند و بار آموزش همه ی مسائل را خودشان بکشند؟
* البته یکی از وظایف مهم والدین در برابر فرزندشان، همین بحث آموزش و تربیت جنسی است. سخت است ولی به هر حال بار اصلی این وظیفه به عهده ی آنهاست. بعضی پدر و مادرها در تربیت جسمی ، تغذیه و سلامت جسم و تربیت اجتماعی و عقلانی فرزندشان خیلی دقت میکنند، اما تصور میکنند آموزشهای جنسی وظیفه ی آنها نیست.
توجیه آنها هم این است که موضوع، موضوع سخت و حساسی است. اما از والدین که بگذریم، تربیت جنسی در درجه ی بعد وظیفه ی مدرسه، نظام آموزشی و جامعه هم هست.
- مدارس ما چقدر در این باره پشتیبانی شدهاند؟ اصلاً برنامهریزیای برای این کار شدهاست؟ میدانند چه چیز را باید چطور آموزش دهند؟
* البته این برنامهریزیها هنوز انجام نشده، چون هنوز به اهمیت و ضرورت آموزش جنسی در مدارس پی نبردهایم و این موضوعی است که کارشناسان گوناگون تربیتی باید دور هم بنشینند و هر چه سریعتر درباره ی آن تصمیم بگیرند و برنامه بریزند.
- غیر از مدرسه به جامعه هم اشاره کردید. منظورتان از آموزش از طریق جامعه دقیقاً چیست؟
* برخی موضوعات هست که اگر در جامعه رعایت شود، تربیت جنسی صحیحتر و سالمتر صورت میگیرد. مثلاً جلوگیری از روابط عنان گسیخته ی بین زن و مرد یا این که خانمها زیورها و زینتهایشان را به دیگران نشان ندهند. یا مسئله ی هویت جنسی و این که معلوم شود فردی زن است یا مرد.
برخی مسائل هم هست که ظاهراً ربطی به مسائل جنسی ندارد، اما مطالعات نشان داده که به طور غیرمستقیم روی سلامت جنسی نوجوانان و جوانان تأثیر دارد، مثل ترویج ورزش همگانی، پرکردن اوقات فراغت، رفع بیکاری و مسائلی مانند اینها. به طور کلی میتوان گفت خانواده، مدرسه و جامعه نقش مکمل دارند و اگر یکی کارش را نادرست انجام دهد، دچار مشکل میشویم.