کودکان


2 دقیقه پیش

با بطری نوشابه برای پسر کوچولو هواپیما بسازید

به جای خریدن اسباب بازی های گران قیمت ، می توانید با استفاده از ابزاری که در خانه در اختیار دارید اسباب بازی هایی با کمک فرزندان خود بسازید که هم در هزینه ها صرفه جویی می ...
2 دقیقه پیش

از رایحه درمانی نوزادان بیشتر بدانید

آیا شما می خواهید برای مراقبت از نوزاد خود، یک رویکرد جامع تری را انتخاب کنید؟ آیا شما به عنوان یک پدر و مادر به دنبال درمان های طبیعی برای بچه های کوچک خود هستید؟ آیا می ...

نقش کودک در دعواهای پدر و مادر


وقتی والدین، فرزندشان را در اختلاف میان خود دخالت می‌دهند، کودک فکر می‌کند که «بابا و مامان که دوتا آدم بزرگ هستن، نمی‌تونن مشکل خودشون رو حل کنن. پس، چه‌طوری می‌خوان مراقب من باشن؟



 صبح بخیر: سروصدایشان، در همه ساختمان شنیده می‌شد؛ البته بار اول‌شان نبود و همسایه‌ها هم به دعواها و دادوبیدادهای هرازگاه‌شان عادت کرده بودند و برای آشتی دادن زن و شوهر جوان، پیش‌قدم نمی‌شدند. فقط دل‌شان برای پسر کوچولویشان می‌سوخت و هر بار که او را در راهرو یا حیاط می‌دیدند، با تاسف، سر تکان می‌دادند و زیر لب می‌گفتند: «طفلکی چی می‌کشه وسط این همه جروبحث.»

این بار هم، تفاوت زیادی با دفعه‌های قبل نداشت، ولی همین که خواستم پنجره را ببندم، فریادهای مادر جوان را شنیدم که از پسرش می‌خواست از او دفاع کند و بگوید که پدرش اشتباه کرده است. دخالت دادن یک پسر کوچک پنج ساله، در دعوای دوتا آدم بزرگ که دست‌کم، شش برابر او سن دارند، واقعا کار عاقلانه‌ای است؟



وقتی والدین، فرزندشان را در اختلاف میان خود دخالت می‌دهند، کودک فکر می‌کند که «بابا و مامان که دوتا آدم بزرگ هستن، نمی‌تونن مشکل خودشون رو حل کنن. پس، چه‌طوری می‌خوان مراقب من باشن؟» به نظر می‌رسد تنها نتیجه وارد کردن کودک در جروبحث‌های زن و شوهری، بی‌اعتبار شدن والدین باشد.

شهادت می‌دهد، اما...

بروز اختلاف میان والدین، امری طبیعی و اجتناب‌ناپذیر است، اما مشکل از جایی شروع می‌شود که این اختلاف نظر، در حضور کودکان، مطرح و حتی گاهی از آن‌ها، به‌عنوان ابزاری برای قضاوت میان‌شان، دفاع یا طرد یکی از والدین مورد استفاده قرار گیرد. وقتی کودک، تحت فشاری که والدین به او وارد می‌کنند، مجبور می‌شود علیه پدر یا مادرش حرف بزند، نتیجه‌اش آزردگی شدید و به وجود آمدن این ذهنیت در اوست که «من، بابا یا مامان رو ناراحت کردم و دیگه نمی‌تونم روی حمایت اون حساب کنم.»

ترفندهای کودکانه

وقتی بچه‌ها، ناظر جروبحث والدین هستند، به‌خصوص وقتی می‌شنوند که پدر یا مادر می‌خواهد خانه را ترک کند یا درباره طلاق حرف می‌زند، احساس خطر کرده و بدون این‌که از او خواسته شده باشد، خودش را قاطی دعوای بزرگ‌ترها می‌کند. مثلا تصمیم می‌گیرد میانداری کند، خودش را به مریضی می‌زند، صدای تلویزیون را بیش از حد بلند می‌کند یا هرکار دیگری که توجه پدر و مادر را جلب کرده و دعوا را خاتمه می‌دهد؛ ولی چرا او، دست به دامن این راه‌حل‌ها و ترفندها می‌شود؟ چون از اختلاف نظر شما وحشت کرده و احساس ناامنی می‌کند؛ بنابراین به هر روشی متوسل می‌شود تا شما را دوباره آرام و مهربان ببیند.

حل اختلاف؛ چه زمانی و کجا؟

همان‌طور که پیش از این اشاره شد، بحث و اختلاف نظر، در همه خانواده‌ها به وجود می‌آید، اما مهم این است که این اختلاف‌ها، چگونه و کجا مطرح شود. شما می‌توانید زمانی که فرزندتان در منزل نیست، مشکلات‌تان را با همسرتان درمیان بگذارید یا حتی از کودک بخواهید که برای مدتی کوتاه، شما را تنها بگذارد تا بتوانید با هم حرف بزنید. در هر صورت، فرزند شما باید مطمئن باشد که هنوز دوستش دارید و قرار نیست تنهایش بگذارید؛ بلکه مثل همه بزرگ‌ترها احتیاج دارید که کمی با هم تنها باشید.

آیا کودک، مقصر است؟

پیش از وارد کردن کودک به مشاجرات یا بحث‌های خانوادگی، به این موضوع فکر کنید که آیا این اختلاف نظر، به‌طور مستقیم، به کودک مربوط است؟ متاسفانه، در بسیاری از موارد، کودک، هیچ نقشی در مشاجرات والدین ندارد و به‌خاطر باورهای والدین در مورد این‌که «بچه ما، از همین الان، باید بدونه در خانواده‌اش چی می‌گذره»، وارد بحث می‌شوند.

تعبیر اشتباه والدین هم این است که «وقتی در جریان مشکلات ما قرار بگیره، بیش‌تر قدرمون رو می‌دونه یا راحت‌تر با مشکلات کنار میاد»، اما آیا این والدین، هیچ‌وقت از خودشان پرسیده‌اند که آیا حضور کودک، کمکی به حل این مشکلات می‌کند یا نه. خیلی وقت‌ها، سهیم کردن کودک در مشکلات و اختلاف نظرهای بزرگ‌ترها، نه‌تنها باری از دوش پدر و مادر برنمی‌دارد، بلکه باعث وارد شدن آسیب روانی به کودک نیز می‌شود؛ به‌ویژه وقتی این اختلافات، به شکلی غیراصولی، همراه با گفتن حرف‌ها و القاب زشت، داد و بیداد یا زد و خورد باشد.

وقتی اختلاف نظر، کلاس درس می‌شود

درست است که نمی‌توانیم همیشه و همه‌جا، شرایط را کنترل کنید و گاهی فرزندتان، شاهد اختلاف نظر شما می‌شود یا به کدورت میان‌تان پی می‌برد، اما اگر نظرتان را به شیوه‌ای محترمانه و بدون داد و فریاد و بی‌احترامی مطرح کنید، در واقع، به شیوه‌ای غیرمستقیم، به کودک می‌آموزید که ابراز عقیده، حق طبیعی هر انسان است که در هیچ شرایطی، از او سلب نمی‌شود.

وقتی هوای خانه، آفتابی است

اختلاف، مثل تگرگی است که تند و غیرمنتظره، در آسمان خانه شما ظاهر می‌شود، ولی این جروبحث‌ها، همیشگی نیستند. پس، وقتی مشکلات حل می‌شود، اجازه دهید فرزندتان، علاقه و احترام شما و همسرتان را نسبت به یکدیگر ببیند. همدیگر را با عناوین محبت‌آمیز خطاب کنید و به کودک بفهمانید که چه‌قدر همدیگر را دوست دارید. این کار باعث از بین رفتن نگرانی‌های احتمالی کودک می‌شود و به او، احساس آرامش خاطر و امنیت می‌بخشد.





یک تجربه  پدرانه

پسرمان، سپر بلای‌مان


هنوز کیف دستی‌ام را زمین نگذاشته بودم. پسرم، هنوز جلو نیامده بود تا کیف را از دستم بگیرد که همسرم جلو آمد. سلام و خسته نباشیدش، بیش از هر روز، طول کشید و این، بوی خطر می‌داد، اما سرانجام فهمیدم که میهمان داریم؛ دوست مشترک‌مان که دل خوشی هم از او ندارم. جمله‌های همسرم، در ذهنم، این‌طور معنی می‌شد: «امشب، مهمون داریم. مهم نیست که تو، از اون، خوشت بیاد یا نه، ولی باید مودب و خونگرم باشی تا به همه خوش بگذره.»

حرفی نزدم، اما رنگ رخسارم، همه‌چیز را نشان می‌داد. توی چشم‌هایم زل زد: «دوباره من مهمون دعوت کردم، تو رنگت پرید.»به آشپزخانه رفت و شروع کرد به صحبت کردن؛ نه با من، با پسر پنج، شش ساله‌مان: «ببین بابا، از مهمون خوشش نمیاد، اما تو بگو؛ عمو اینا، وقتی میان این‌جا، بهت خوش می‌گذره؟ تو ببین که من دوست دارم با دوستای قدیمی‌مون ارتباط داشته باشیم، اما...»

هنوز داشت از واکنش‌های بچه کمک می‌گرفت. گفتم: «بس کن. می‌رم میوه می‌خرم، ولی لطفا بدون هماهنگی با من، مهمون دعوت نکن.» اصلا انگار نشنیده باشد، حرف‌هایش را ادامه داد: «از همین الان که خیلی بزرگ نشدی، تمرین کن که به خانواده‌ات احترام بگذاری. بگذاری اونا...» صدای بسته شدن در را پشت سر خودم شنیدم. امیدوارم که او هم شنیده باشد و دست از سر پسرکم برداشته باشد. دوست ندارم هیچ‌وقت او، میانجی‌گر دعواهایی باشد که برایش خیلی زود است.




ویدیو مرتبط :
نقش پدر مادر

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

نقش مادر در سخن آموزی کودک



 

 

 

سخن آموزی کودک, نقش مادر در سخن آموزی کودک

 

آموزش زبان مهم است از آن باب که وسیله ای برای بیان اندیشه و احساس ابزاری برای انتقال میراث فرهنگی است. شک نیست چنین وسیله ای هر قدر کاملتر و غنی تر و هر چه اندیشیده تر باشد مهمتر است.

 

و در این جاست که مادر نخستین کسی است که طفل چشم بدو می گشاید و نخستین کلمه را از او فرا می گیرد و طفل در دامان مادر چنین وسیله و ابزار را بدست می آورد و براساس آن به توجیه خود و تشریح مسائل می پردازد .

 

اما در اینجا قبل از این که در مورد نقش مادر در سخن آموزی کودک بپردازیم، بحث کوتاهی در مورد مراحل سخنگویی و زمان آن بپردازیم. کودک به آسانی نمی آموزد که چگونه سخن گوید بلکه باید جریانی پیچیده و طولانی را طی کند . اکثر تحقیقات در این باره نشان می دهد که کودک بین ۱۲ تا ۱۴ ماهگی اولین لغت را به زبان می آورد و به این ترتیب باید در طی ۱۲ تا ۱۴ ماه اول زندگی برای فهماندن غرض خود از شیوة تفهیم و تفهم پیش از تکلم استفاده کند.

 

● شیــــــــــوه های پیش از تکلـــــم :

 

کودک پیش از تکلم از سه شیوه برای فهماندن غرض و منظور خود استفاده میکند. این شیوه ها عبارتند از: گریه و فریاد، ادای صداهای نامشخص و اشارات.( مهمترین قسمت همان شیوه دوم است زیرا پس از چندی بصورت صداهای مشخص و بامعنا یعنی لغات در می آید.)

 

۱ گــــریه و فـــــــــریاد :

 

در روزهای نخست زندگی بیشتر صداهایی که از کودک شنیده می شود به صورت گریه و فریاد است. در طی هفته اول گریه در فواصل نامنظمی ظاهرمی شود. نوزاد بدون هیچ گونه علت ظاهری گریه می کند. اما یک مرتبه گریه یا خود به خود و یا در نتیجه توجه مادر قطع می شود.

 

۲ صــــــــدهای غیــــــــــر مشخص :

 

در ماههای اول زندگی علاوه بر گریه صداهای نامشخص دیگری شنیده میشود این صداها را نیاموخته است بلکه بخودی خود آنها را ظاهر میسازد و چه خوبست بدانیم که این صداها عمومیت دارند و در تمام اقوام و ملل و نژادها دیده میشوند بطوریکه حتی کودکان کر نیز اینگونه صداها را نشان میدهند. کودک اغلب هنگامی که تنهاست و افراد دیگری نیست که او را مشغول کنند به ایجاد این صداها می پردازند. شنیدن صدای کودک برای خود او لذت بخش است و به همین سبب است که اغلب با شنیدن صدای خود تبسم می کند و گاهی نیز می خندد. کودکان ناشنوا نیز در ابتدا مانند کودکان سالم این گونه صداها را ایجاد می کنند ولی چون صدای خود را نمی شنوند تا از آن لذت ببرند پس از چندی دست از ایجاد صدا بر می دارند.

 

۳ اشـــــــــــــــاره :

 

در ابتدا کودک به موازات اشاره، صداهایی نیز ایجاد می کند و می خواهد با کمک این دو منظور خود را برای دیگران آشکار سازد ولی رفته رفته پی می برد که تنها با اشاره نیز می توان منظور خود را آشکار ساخت ولی اگر اشاره وی فهمیده نشود او از گریه برای فهماندن غرض خود کمک می گیرد. اما در مورد زمان سخن گویی باید بگوییم که بسیاری از کودکان طبیعتاً بین ۱۲ و ۱۸ ماهگی برای تکلم آماده می شوند و چنانچه کودک در این دورة آمادگی زبان باز نکند ممکن است از نظر عاطفی برای وی اختلالاتی دست دهد زیرا نمی تواند خواسته ها و احساسات خود را بیان کند. و در آموزش زبان سن ۱ ۳ سالگی بسیار مهم است از آن بابت که این سن دوره تقلید از بزرگسالان است و آنچه را که آنها بگویند او ادایش را در می آورد . از آنجا که مادر بیش از افراد دیگر با کودک در ارتباط است. بنابراین نقش مادر در آموزش زبان به کودک را نباید نادیده گرفت.

 

مادر در آموزش زبان باید نکاتی را مورد نظر داشته باشد که اهم آنها عبارتند از :

 

۱ بیان کلمات از ساده به مشکل باشد، از کلمات یک هجایی شروع کند تا بتدریج بتوان کلمات چند هجایی را به او آموخت.

 

۲ با کودک با زبان ساده و قابل فهم حرف بزند نه با زبان علمی غلیظ . البته این امر مانع آن نیست که مادر درست و صحیح حرف بزند.

 

۳ از کلماتی استفاده کند که بیشتر مورد نیاز کودکند.

 

۴ بیان عبارات سریع نباشد که انتقالش به ذهن کودک با دشواری هایی همراه است .

 

۵ عبارات طولانی به کار نبرد .

 

۶ در حین صحبت اگر کودک دچار خطائی شد با فرمی آن را اصلاح کند .و کودک را تنبیه و تمسخر نکند .

 

۷ اصلاح تلفظ باید از زمانی شروع شود که کودک صداهای حروف را از هم تشخیص میدهد .

۸ هرگز کلمه ای را به حساب این که از آن خوشش می آید غلط تلفظ نکنیم .

 

۹ در آموزش یک اسم نام اصلی و صحیح را بکار ببریم به عنوان مثال کلمه گوسفند را برای گوسفند به کار ببریم نه کلمه بع بعی را .

 

اما مـــــــادران برای آموزش زبان از چه روشهایی می توانند استفاده کنند :

 

۱ بازی با حروف و در آوردن صدای آن از طریق بازی و یا بیان داستان .

 

۲ آموزش شعر، سروده های ساده که الفاظ را قالبی به کودک منتقل می کند در این امر آثار مفیدی دارند.

 

۳ در آموزش زبان کودک را باید تشویق کرد و هرگز نباید گذاشت که احساس عدم لیاقت کند .

 

۴ خودداری از عیب جوئیهای خشن، تنبیه، تمسخر در صورت اشتباهات تلفظی و دستوری.

 

۵ ایجاد انگیزه برای صحبت کردن کودک از طریق بی توجهی به شیوه های دیگر تفهیم و تفهم از جمله گریه و فریاد و یا اشاره.

منبع:مجله اینترنتی برترین ها