کودکان
2 دقیقه پیش | با بطری نوشابه برای پسر کوچولو هواپیما بسازیدبه جای خریدن اسباب بازی های گران قیمت ، می توانید با استفاده از ابزاری که در خانه در اختیار دارید اسباب بازی هایی با کمک فرزندان خود بسازید که هم در هزینه ها صرفه جویی می ... |
2 دقیقه پیش | از رایحه درمانی نوزادان بیشتر بدانیدآیا شما می خواهید برای مراقبت از نوزاد خود، یک رویکرد جامع تری را انتخاب کنید؟ آیا شما به عنوان یک پدر و مادر به دنبال درمان های طبیعی برای بچه های کوچک خود هستید؟ آیا می ... |
نقش محبت در رشد مغز كودک
نیاز كودكان به مهر و محبت به اندازه كافی شناخته شده است، اما این شناخت كه عشق و علاقه نه تنها در پختگی عاطفی نقش دارد بلكه ساختار مغز را نیز متاثر میكند، یافته جدیدی است.
کودکان: نیاز كودكان به مهر و محبت به اندازه كافی شناخته شده است، اما این شناخت كه عشق و علاقه نه تنها در پختگی عاطفی نقش دارد بلكه ساختار مغز را نیز متاثر میكند، یافته جدیدی است.
پژوهشهای علم اعصاب و تحقیقات بیوشیمی با كمك و كاربرد تكنیك پویشگری مغز و مطالعات برشهای آن، ثابت كردهاند كه سیستم اعصاب نه تنها به تحریكات عواطفی عكسالعمل نشان میدهد، بلكه در اساس شكل میگیرد
مغز یك نوزاد هنوز به خوبی شكل نگرفته و بدون ساختار است و برای رشد و تحول خود به تحریك نیاز دارد، نه تنها به تحریكات محسوس و شناختی در اشكال و انحاء گوناگون مثل بازیها، رنگها یا موزیك، بلكه به برخوردها و رفتارهای محبت آمیز نیز محتاج است لبخند، تماس چشمها و وجود یك غمخوار و پرستار سبب آرامش و آسودگی خاطر و همزمان نیز ترشح هورمونهایی در میگردد یعنی در آن بخشی از مغز كه در همان سالهای نخستین شكل میگیرد و در پختگی رشد و تحول رفتار اجتماعی سرنوشت ساز است.
هر چه روابط و تاثیرات متقابل مثبت بیشتری بوقوع بپیوندد، اتصالات و شبكههای بهتر و بیشتری در این بخش ایجاد میگردد. بدین ترتیب، نظریه پیوند "جان بوولبی" كه گهگاه مورد تردید قرار میگرفت بوسیله پژوهشهای بیولوژیكی تایید شد.
نظریه بوولبی میگوید، رشد و تحول یك كودك از طریق تجربه پیوندها و دلبستگیهای دوران كودكی به نحو مثبت و یا به گونهای منفی تحت تاثیر قرار می گیرد.
یكی از مطالعات انجام شده در دانشگاه "ویسكونسین" آمریكا نشان داد كه نحوه و چگونگی عكسالعمل یك فرد در مقابل فشارهای روحی در سنین كودكی تعیین میشود.نوزادانی كه با مادران تحت فشار روحی یا افسردگی بزرگ میشدند، بعدها بیشتر از حد متوسط آسیب پذیر بودند. اینها در مواقع سخت و پیچیده با ترشح شدید هورمونهای فشار عكس العمل نشان میدهند. جالب توجه اینجا است كه كودكانی كه در سنین بالاتر مادران خویش را افسرده تجربه میكردند، از عكس العمل شدید مشابهی برخوردار نبودند.
بنابراین خاطرات بد اولیه نه تنها رفتار را نقش میدهد بلكه بر طبق علوم و شناختهای جدید، عكسالعملهای الگویی فیزیولوژیكی مغز را كه تعیینكننده چگونگی برخورد و رفتار ما با احساسات و دیگر اشخاص هستند، نیز تحت تاثیر قرار میدهند. بر اساس اكتشافات جدید، این پرسش در ظاهر ساده كه آیا باید نوزاد عاجز گریان را در بغل گرفت و آرام كرد، دیگر به استیل تربیتی مربوط نمیشود.
واقعیت غیر قابل بحث آن است كه نوزادان خود قادر به از میان بردن فشارهای روحی و احساسی خویش نیستند، آنها به هنگام هیجان و برآشفتگی، قدرت تغییر خودآگاه و انحراف ذهن خویش را ندارند. در این موقعیت "هیپوتالاموس" موادی را بعنوان علامت تولید میكند كه باعث ترشح هورمن فشار "كورتیزول" میگردد.
در سالهای پس از دوران كودكی، مغز در مواقع سختی و فشار یا با تولید بیش از حد هورمون كه نتیجه آن بروز ترس و افسردگی است و یا با تولید كمتر از حد لازم كه نتیجه آن سردی عواطف و بروز خشونت است، عكس العمل نشان می دهد. نتیجهگیری از این شناختهای جدید علمی تنها چنین میتواند باشد كه نوزاد در سالهای اولیه زندگیش به فردی نیازمند است كه برایش شناخته شده باشد، فردی كه حال و احوال نوزاد را درك كند، فردی كه به وی لبخند بزند و با محبت و مهربانی رفتار كند.
خانم "سو گرهاردت" متخصص روان درمانی تردید دارد كه پرورش و تربیت نوزاد توسط افراد غریبه بتواند این كیفیت پرورشی را بوجود آورد. وی میگوید: در كودكان كم سنی كه توسط غریبهها پرورش مییابند، احتمالا این كمبود تجربه كه وجود و مفهوم خاصی برای دیگری داشته باشد، وجود دارد. "آنها میآموزند كه باید در انتظار علاقه و توجه دیگران باقی بماند" والدین نیز در سالهای نخستین نیاز به حمایت دیگران دارند، مثلا در صورت وجود مشكلات با كودك به كمكهای روان درمانی یا به موسسات اجتماعی و گروهها و همدردان مشترك احتیاج دارند تا به این وسیله بتوانند از تنهایی و ایزوله شدن خود جلوگیری نمایند.
ویدیو مرتبط :
کودکی که مغز او رشد نکرده است
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
تاثیر محبت مادر بر مغز
تاثیر محبت مادر بر مغز
دانشمندان کشف کردهاند که نوزادانی که به اندازه کافی از مهر و محبت مادری بهره نمیبرند، در بزرگسالی ترسو، پرخاشگر و خشن، و آنهایی که مهر مادری بسیاری را تجربه کردهاند، مهربانتر، شجاعتر و اجتماعیتر میشوند.
مرحله پس از تولد، زمان بسیار مهم و حساس در زندگی نوزاد
مایکل مینی که پژوهشگر مغز و اعصاب است دلیل این تفاوت را میداند: مادران بچههای ترسو، در روز های اول پس از تولد کودکان خود، به آنها به اندازه کافی محبت نکردهاند. اما نوزادان شجاع، آنهایی هستند که مادرانشان به آنها بسیار رسیدگی کردهاند. در اینجا، اینکه آیا نوزاد، نوزاد واقعی یک مادر است، نقشی بازی نمیکند. دانشمندان در آزمایشی نوزادان مادران را با هم عوض کردند. آن فرزندانی که مادرشان به آنها محبت نکرده بود، ترسو بودند – فرقی نمیکرد که آن مادر، مادر واقعیشان بوده یا نه.
بدین ترتیب این نه ژنها، بلکه اولین تجربیات نوزاد هستند که باعث تفاوتهای شخصیتی میشوند. بنابراین مرحله پس از تولد، زمان بسیار مهم و حساسی در زندگی نوزاد است.
تجربیات اولیه در سلولهای مغزی تاثیر میگذارند
البته هنگامی که مینی و همکاران دانشمندش نتایج آزمایشهای خود را منتشر کردند، یافته علمی جدیدی را معرفی نمیکردند. تحقیق آنان بیشتر به این دلیل محبوبیت یافت که برای اولین بار نشان میداد که رفتار متضاد در تغییرات سلولی مغز نوزادان نیز منعکس میشود.
هر چه کودکان بیشتر احساس امنیت کنند، با تهدیدهایی که با آن در آینده روبرو میشوند، راحتتر برخورد خواهند کرد.
دانشمندان این محبت را بر اساس اینکه چندبار مادر فرزند خود را تمیز یا نوازش میکند، اندازهگیری میکنند. مادر با تمیز کردن و نوازش فرزندش به او پناه میبخشد، چیزی که هر نوزادی به آن احتیاج دارد. هر چه کودکان بیشتر احساس امنیت کنند، با تهدیدهایی که با آن در آینده روبرو میشوند، راحتتر برخورد خواهند کرد.
دانشمندان کشف کردهاند که این اطلاعات وارد مغز میشوند. تجربیات اولیه در بخش مهمی از سلولهای مغزی روی نقش د.ان.ا. (DNA) و همچنین روی یک ژن مشخص تاثیر میگذارند. درست همین ژن ترشح هورمون استرس کورتیزول را تحت تاثیر قرارمیدهد. به این صورت که حتی فشارهای کوچک باعث ترشح این هورمون استرسی ازغدهای در مغز آنها میشود. نتیجه آن است که رفتار آنها عوض میشود، ترسو و خشن میشوند و حتی در یادگیری آنان نیز اختلال ایجاد میگردد، زیرا ترشح این هورمون در مراکز یادگیری مغز خدشه وارد میکند. به گفته مینی، این نشان میدهد که محبت مادری در برنامههای مغزی نوزادان تاثیر زیادی میگذارد.
تأثیرات محیطی کودک از مادر بستگی به نگرش زن از مادر شدن نیز دارد چرا که هر زنی از مادر شدن تصویری در ذهن دارد. برای عده ای مادر شدن تحمیلی و برای عده ای سعادت و افتخار است. مادرانی که ذهنیت مثبت به مادر شدن خود دارد. تأثیرات مثبتی بر فرزندان خود در رفتار و کردار خواهند داشت تا مادرانی که این ذهنیت را ندارند.
تأثیرات محیطی کودک از مادر بستگی به نگرش زن از مادر شدن نیز دارد چرا که هر زنی از مادر شدن تصویری در ذهن دارد. برای عده ای مادر شدن تحمیلی و برای عده ای سعادت و افتخار است
تولد کودک اولین مرحله قطع وابستگی او به مادر است زمانی که بند ناف نوزاد را قطع می کنند وابستگی فیزیکی او مادر قطع می شود. به استقلال نسبی دست می یابد. اما هنوز مراحل زیادی در پیش رو دارد تا بتواند به عنوان انسانی مستقل روی پای خود بایستد و نیازهای خود را بر طرف کند. به همین دلیل است که حضور دائمی مادر در سالهای نخستین زندگی بویژه در سه سال اول از اهمیتی ویژه برخوردار است .حضور همیشگی مادر به ویژه در مراحل ابتدایی همراه با مهربانی و مراقبت ها و مهر و عواطف ویژه او این احساس را در طفل به وجود می آورد که دراین جهان تنها و بی یاور نیست و در صورت لزوم از حمایت بی دریغ مادر بهره مند خواهد شد و این در تأمین امنیت او موثر است. در این مورد نیز نقش مادر منحصر به فرد است کودک باید از سرچشمه عواطف سرشار و مهر و محبت مادر سیراب شود. این امر در رشد عقلی او از تأثیر بسزایی دارد. و می تواند این حس را در تمام طول زندگی به وجود آورد که دارای پشتوانه ای عظیم بوده و دلبستگی عمیقی را نیز با خدای مهربان برقرار کند .
منبع:همشهری آنلاین