کودکان


2 دقیقه پیش

با بطری نوشابه برای پسر کوچولو هواپیما بسازید

به جای خریدن اسباب بازی های گران قیمت ، می توانید با استفاده از ابزاری که در خانه در اختیار دارید اسباب بازی هایی با کمک فرزندان خود بسازید که هم در هزینه ها صرفه جویی می ...
2 دقیقه پیش

از رایحه درمانی نوزادان بیشتر بدانید

آیا شما می خواهید برای مراقبت از نوزاد خود، یک رویکرد جامع تری را انتخاب کنید؟ آیا شما به عنوان یک پدر و مادر به دنبال درمان های طبیعی برای بچه های کوچک خود هستید؟ آیا می ...

نام‌های توخالی، هویت گمشده کودکان ‌امروز


نام‌ نخستین گام در شناسایی و امکان تشخیص و تمییز افراد بوده که زیبایی و ارزش شخصیت در آن نهفته و برای فرد در جامعه اثراتی را در پی خواهد داشت.

خبرگزاری ایسنا: نام‌ نخستین گام در شناسایی و امکان تشخیص و تمییز افراد بوده که زیبایی و ارزش شخصیت در آن نهفته و برای فرد در جامعه اثراتی را در پی خواهد داشت.

منطقه خراسان جنوبی، نام‌ یکی از نمودارهای شخصیت و استقلال فرد است. تحقیقات نشان می‌دهد که کودکان از حدود دو تا سه سالگی نام خود را تشخیص می‌دهند. در این دوران، کودک از خود به عنوان یک شخص منفرد و جداگانه سخن می‌گوید و در استعمال کلمات "من، به من، مال من" راه افراط می‌پیماید.

نام برای به دست آوردن هویت و شخصیت، نقش تعیین کننده‌ای را ایفا می‌کند.

نام‌ یک کودک را از کودکان دیگر متمایز می‌سازد و جنس او را نشان می‌دهد، به همین دلیل کودکان چندان میل ندارند، نامی داشته باشند که بین دختر و پسر مشترک است.

انتخاب نام مناسب برای فرزند هنر می‌خواهد. این نیست که فقط یک اسم متفاوت انتخاب کنید و دیگر بقیه چیزها مهم نباشند.

در گذشته اسم‌ها از اسامی ائمه بود یا با حرف اول نام پدر و مادر شروع می‌شد. تقریبا همه فرزندان نامی داشتند که یا آوای یکسان، یا حرف اول یا سه حرف آخر مشابه هم داشت. مثل فرهاد و فروغ که با فاطمه جور شده‌اند.

اما این روزها زوج‌های جوان فقط می‌خواهند نام عجیبی برای فرزند خود انتخاب کنند که تک باشد. هیچ کس دیگر هم آن اسم را نداشته باشد. یک‌دانه باشد. مثل تعداد فرزندان خود که عموما تک هستند.



انتخاب نام نیک برای کودک نشانگر شخصیت دینی، فکری و اجتماعی والدین است

بهناز زال کارشناس ارشد روانشناسی در خراسان جنوبی در گفت و گو با ایسنا با اشاره به اینکه انتخاب نام نیک برای کودک نشانگر شخصیت دینی، فکری و اجتماعی والدین است، گفت: یکی از مهم‌ترین معیارهای نام خوب معنای آن است.

وی با اشاره به اینکه والدین باید توجه کنند نامی که برای فرزند خود انتخاب می‌کنند، چه مفهومی دارد، افزود: برخی از نام‌ها به افراد خاصی در طول تاریخ منتسب هستند که در پذیرش آنها و رابطه‌ای که فرد با اسمش برقرار می‌کند، تاثیرگذار است.

این کارشناس ارشد روانشناسی گفت: شاخص مهم دیگری که برای انتخاب نام وجود دارد، فضای فرهنگی و عرفی جامعه است، چراکه برخی اسامی در برخی دوره‌ها بیشتر استفاده می‌شوند و استفاده از اسامی که سالیان دور مورد توجه بودند، در حال حاضر مورد استقبال واقع نمی‌شوند.

زال اظهارکرد: نام خوب نامی است که سخت و ثقیل نباشد و ساده و راحت تلفظ شود. همچنین کودک به خاطر داشتن آن اسم متحمل فشار نشود.

نام هر فرد در شکل‌گیری شخصیت او تاثیر دارد


وی با بیان اینکه نام هر فرد در شکل‌گیری شخصیت او تاثیر دارد، ادامه داد: اسم افراد آشناترین کلمه‌ای است که افراد می‌شنوند. اگر کسی اسم نامناسب داشته باشد همیشه از شنیدنش احساس شرم و حقارت می‌کند، چراکه هرروز با کابوس شنیدن اسمی که از آن متنفر است، روبرو می‌شود.

این کارشناس ارشد روانشناسی افزود: نام، بخشی از هویت فرد را تشکیل می‌دهد، بنابراین داشتن اسمی که موجب تمسخر دیگران می‌شود و یا مورد تحقیر قرار می‌گیرد منجر به کاهش اعتماد به نفس فرد می‌شود، در حالی‌که داشتن نام مناسب باعث می‌شود فرد دارای هویت مشخص باشد و خود را جزیی از اجتماع بداند.

زال با بیان اینکه افراد با نامشان شناخته می‌شوند، گفت: اسامی که تداعی کننده اشخاص دارای شخصیت منفی هستند ‌یا اینکه معنای خوبی ندارند باعث می‌شوند فرد دارنده آن نام با همان معنا و همان شخصیت‌ها شناخته شود.

وی ادامه داد: ذکر مکرر نام فرد در طول زندگی، یاد و خاطره و ویژگی‌های شخص در ذهن و روان کودک تاثیر دارد و پیوند خاصی بین آن دو ایجاد می‌شود چرا که هر فرد با نامش ارتباط برقرار می‌کند.

این کارشناس ارشد روانشناسی گفت: عدم علاقه به نام باعث می‌شود این رابطه خدشه دار شده و احساس منفی ناشی از ان همیشه همراه فرد باشد.

نامگذاری مطابق با فرهنگ، هویت ملی و دینی جامعه باشد


زال درخصوص بهترین نام‌ها افزود: بهترین نام‌ها، اسامی هستند که علاوه بر ‌مطابقت با فرهنگ و هویت ملی و دینی آن جامعه، معنای مناسبی داشته و طولانی و تلفظ آن سخت نباشد.

وی تصریح کرد: اسامی بیگانه به جامعه متفاوتی متعلق هستند و همواره به فرد عدم تعلق به اجتماع خود را القاء می‌کنند.

این کارشناس ارشد روانشناسی گفت: اسامی که با نام‌های معمول جامعه متفاوت هستند همواره سوال برانگیزند و باعث می‌شوند فرد در مناسب بودن اسمش دچار تردید باشد و در معرض سوال قرار گیرد و او را متحمل فشار روانی می‌کند.

زال درخصوص نفوذ فرهنگ غربی و شبکه‌های تلویزیونی و ماهواره‌ای در نامگذاری کودکان گفت: در سال‌های اخیر شاهد نفوذ بیش ازبیش فرهنگ غربی دربین برخی خانواده‌ها و جوانان هستیم، گرایش به فرهنگ غربی منجر به ایجاد فاصله بین خانواده‌ها با فرهنگ غنی ملی می‌شود.

وی ادامه داد: یکی از دلایل این گرایش چشم و همچشمی‌هایی است که در خانواده‌ها وجود دارد و خانواده‌های امروزی تصور می‌کنند وجود عناصر فرهنگ خارجی نشانه روشنفکری است و موجب ارتقاء جایگاه اجتماعی آنها شده، در حالی‌که نارضایتی از فرهنگ ملی موجب سرخوردگی و عدم تعادل افراد می‌شود.

این کارشناس ارشد روانشناسی گفت: رسانه‌های ارتباط جمعی نقش موثری در ایجاد فاصله بین افراد و فرهنگ جامعه و گرایش به فرهنگ بیگانه دارند.

زال ادامه داد: استفاده از اسامی خوب در برنامه‌های صدا و سیما، کتب و نشریات و معرفی اسامی با ریشه‌های ملی و دینی می‌تواند در رفع این معضل کمک کننده باشد.

سیر‌ه عملی ائمه‌(ع) راهنمایی برای ترویج فرهنگ صحیح نام‌گذاری


محمد مختاری یک کارشناس دینی در خراسان جنوبی نیز درخصوص معیارهای نام‌گذاری گفت: نام باید پیام مثبت داشته باشد، چراکه انرژی مثبتی به فرد می‌دهد.

وی با بیان اینکه نام‌گذاری باید براساس اعتقدات دینی و ملی باشد، افزود: نام، باید به گونه‌ای باشد که موجب خجالت و شرم‌سازی فرد در دنیا و آخرت نباشد.

این استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه نحوه نام‌گذاری والدین نشانه آرمان‌ها و ایده‌های آنان است، گفت: والدین توجه کنند چه نامی را برای کودک خود انتخاب می‌کنند، چراکه فرزندشان با این نام یک عمر زندگی خواهد کرد، بنابراین باید اسمی انتخاب کنند که باعث سرافرازی او باشد.

مختاری ادامه داد: نام نیکو، نماد هویت و شخصیت آینده هر فرد است و تاثیر روانی مثبتی در فرد ایجاد می‌کند.

وی افزود: در اسلام توصیه شده از اولین روزی که کودک به دنیا می‌آید تا سه روز باید برایش نام گذاشته شود و حتی در برخی موارد می‌بینیم که سیره و روش بزرگان دین ما نام‌گذاری فرزندان از قبل از تولد بوده است.

مختاری خاطرنشان کر: سیرة عملی ائمه معصومین(ع) راهنمای خوبی است که می‌توان با توجه به آن فرهنگ نامگذاری صحیح را در جامعه ترویج کرد.

آداب و آیین نام‌گزینی در خراسان جنوبی

در خراسان جنوبی مراسم نامگذاری معمولا شب ششم تولد فرزند صورت می‌گیرد و نام فرزند را پدر و مادر بچه یا پدر بزرگ و یا از روی قرآن انتخاب می‌کنند.

نحوه اسم‌گذاری در این روزگار نسبت به گذشته تفاوت دارد، به این صورت که بعضی خانواده‌ها ترجیح می‌دهند میان نام و نام خانوادگی کودک هماهنگی وجود داشته باشد.

در بعضی خانواده‌ها نام فرزند با اقتباس از نام مادر، پدر یا هر دو انتخاب می‌شود و برخی نیز تمایل دارند که فرزندانشان اسامی هم‌آوا یا هم‌معنا داشته باشند‌ یا اینکه ابتدای نام تمامی فرزندان یک حرف مشخص بوده یا به یک حرف واحد ختم شود.

اما این نام‌گذاری در آداب و رسوم گذشته بدین صورت بود که معمولا در شب ششم تولد نوزاد که جشن و شب‌نشینی برپا بود، همه اقوام به ویژه پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها و سران خانواده گردهم آمده و با تبادل نظر نامی را برگزیده و در حاشیه قرآن، دیوان حافظ ‌یا هر کتاب ارزشمند دیگری همراه با سال، ماه، روز و ساعت تولد نوزاد ثبت می‌کردند.

همچنین در بعضی از روستاهای استان برای نام‌گذاری فرزندانشان آداب و رسوم خاصی دارند که تا‌کنون توانسته‌اند این آداب و رسوم را حفظ کرده و بر پایه اعتقادات خویش راسخ بمانند.


ویدیو مرتبط :
هویت گمشده

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

هویت گمشده‌ی زنان



هویت گمشده‌ی زنان

 

آنچه قرار است در این مقاله عرض کنیم ، این است که : در یک زندگی سالم اسلامی ، "تمنا" از طرف مرد و "پذیرش" از طرف زن مطرح است و این ، کل یک زندگی اسلامی است .

 

برای تشکیل کانون خانواده ، هر کدام از زن و مرد ، وجوهی از ابعاد شخصیت خود را در راستای احیاء خانواده از فردیت خارج می کنند و غرق جنبه اجتماعی خانواده می نمایند . و البته وجوهی از ابعاد شخصیت هر کس مربوط به خود اوست و ربطی به خانواده ندارد و در آن حالت هر کدام در درون خود خصلت های فردی خود را دارند . مثل من و شما که در مقابل هم دو نفر انسانیم با خصوصیات فردی مربوط به خود ، اما در مقابل خداوند هیچیم ، و همه فردیت خود را غرق ربوبیت او می کنیم .

 

اگر زن و مرد از آن جهت که باید نظر به خانواده داشته باشند و جنبه فردیت خود را در مقابل خانواده نفی کنند ، این کار را نکردند ، عملا کارشان به مقابله با همدیگر می انجامد ، دیگر نه کار زن پذیرش تمنای مرد خواهد بود و نه مرد نسبت به آن زن و خانواده احساس مسئولیت می کند ، و ناخواسته کانون ارتباط آن دو به عنوان اعضاء خانواده ویران می شود . ولی اگر زن هویت خود را قبول تمنای مرد و کمک به مرد برای رساندن خانواده به اهداف مورد نظر جستجو کرد ، مقصد بزرگی را دنبال کرده است .

 

گاهی ما خودمان گم شده ایم و می خواهیم خود را پیدا کنیم ولی نمی دانیم خود گم شده خود را کجا پیدا کنیم ، در این مقاله می خواهیم عرض کنیم ، خود گمشده زن در قبول تمناهای همسرش پیدا می شود.اگر زن هویت گم شده خود را در پذیرش تمنای مرد پیدا کند و مرد را در این پذیرش تمنا کمک کند تا بتواند مسئولیت اداره خانواده را ، که کلش به عهده ی مرد است ، خوب انجام دهد ، این زن در این شرایط به یک موفقیت بزرگ دست پیدا کرده است.

 

وقتی انسان به جای خدا ، محور شد و «من» های زن و مرد به میدان آمد ، به جای تمنا از طرف مرد و پذیرش از طرف زن ، دو تمنا روبه روی هم قرار می گیرند . و در این حالت هیچ وقت کانون خانواده به طور واقعی شکل نمی گیرد . چون بالاخره یک نفر باید مسئولیت کلی خانواده را بر اساس اصولی که شریعت تعریف کرده است به عهده بگیرد و دیگری جهت موفقیت آن مدیریت ، باز بر اساس اصولی که شریعت تعریف کرده ، ظرائفی را که در توان دارد به کار بندد تا آن خانواده به عنوان یک واحد توحیدی شکل بگیرد و جلو رود . در راستای مسئولیت کلی مرد ، شریعت می فرماید : خروج زن از خانه به اذن و اجاره شوهرش باشد و زن هم به جهت بندگی خدا ، از شوهرش اجازه می گیرد ، نه به جهت فربه کردن "من" شوهر ، چون هر دو براساس اصول شریعت الهی عمل می کنند و در مقابل خدا هیچ اند .

 

بحث فربه کردن « من » مرد مطرح نیست ، بحث احترام به مسئولیتی است که خداوند به عهده مرد گذاشته است . توصیه ای که دین به زنان می کند این است که حرف همسران خود را بشنوید ولی برای خدا ، وقتی روشن شد به خاطر حکم خدا حرف او را می شنوید دیگر « من » همسرتان فربه نمی شود بلکه مسئولیت او بیشتر می گردد.

 

در خانواده اگرخدا محور شد ، یکی تکلیفش می شود رهبری کلی خانواده برای رساندن آن خانواده به فضایی که اعضاء در یگانگی با همدیگر نظرها را به سوی حضرت احد بیندازند و دیگری تکلیفش می شود کمک کردن و پذیرفتن تمناهای مسئول خانواده برای این که خانواده به وحدت مطلوب برسد .

 

در راستای چنین هدفی است که زن احساس می کند با تمام وجود در تحقیق آن هدف در صحنه است . اگر خدا محور شد یکی مثل ملوانی که می خواهد این کشتی را به ساحل برساند ، تکلیفش می شود دستور دادن ، و یکی تکلیفش می شود پذیرش دستورات ملوان ، تا در رساندن کشتی به ساحل سهیم باشد . وقتی هر کدام براساس اصول شرعی جایگاه و وظایف خود را تعریف کنند هیچ کدام منیتی ندارند .

 

زنان و تضاد با خود

اگر در صحنه خانواده دو من پیدا شد و هر دو همسر خواستند رئیس باشند ، دو رقیب می شوند روبه روی هم . اگر زنان قبول و پذیرش را معنای واقعی خود ندانند ، جنگ میان دو تمنا آغاز می شود و این جنگ ، در عین ظاهری صلح گونه ، سراسر رقابت و تلاش یکی برای غلبه بر دیگری است .

 

تضادی که بعد از مدتی زنان با خود پیدا می کنند ریشه اش در این است که از یک طرف فطرتا قبول تمناهای مرد را عامل نشاط و معنادار کردن زندگی خود می دانند و از طرف دیگر برای خود تقاضا و تمنایی مستقل قائل شده اند در مقابل تمنای مرد ، و عملا دو من در یک سرا به وجود آمده است . وقتی نفس اماره مزه این نوع من را چشید به آسانی نمی تواند از آن دست بردارد .از طرفی حس می کند که این من مستقل خودش نیست از طرفی نفس اماره سعی در حفظ آن من دارد . در نتیجه خودش با خودش تضاد پیدا می کند .

 

حالا که یک من پیدا کرده در مقابل مرد ، برای خودش این سئوال پیش می آید که چرا مرد دستور بدهد ولی من دستور ندهم – تضادی بین زن خانه بودن با مسئولیت مردانه – این تضاد ، او را به عصیان بر خود و بر دیگران و نارضایتی از وضع موجود خود می کشاند . می بیند نه دیگر خودش ، خودش است و پذیرش تمناهای مرد به عنوان مسئول خانه ، و نه می تواند از نظر روحی و فطری یک من مستقل از مرد داشته باشد . یک منی شده در مقابل مرد ، به طوری که می خواهد بر مرد حاکم باشد ، تضاد بین غریزه ی غلبه برغیر از یک طرف و فطرت پذیرش تمنای مرد از طرف دیگر ، زن را به بی هویتی می کشاند ، نمی داند زن است یا مرد ، مادر است یا پدر ،قیافه مردان بگیرد و داد بزند ، یا صفات زنان داشته باشد و مسئولیت های اصلی خانه را به عهده مرد خانه بگذارد ؟ با خودش نمی تواند بسازد و تلاش می کند برای نجات از جنگ بین « خدمت » یا « قدرت» بر من بیفزاید و قدرت و استعلای بیشتری را طلب کند و لذا از خود اصیل خود دورتر می شود و در نتیجه نارضایتی بیشتر از خود ، و فربه کردن من همچنان ادامه می یابد .

 

مرد در چنین شرایطی در مقابل من فربه شده ی زن ، دیگر احساس مسئولیت نسبت به سرنوشت خانواده ندارد و لذا من این مرد تبدیل به من می شود که زن را بیشتر شیئ می بیند که باید از آن تمتع بیابد ، در این حال ، نه زن دیگر پذیرش تمنای مرد را کار خود می داند و نه مرد ارتباط صحیح با زن و خانواه را مسئولیت خود می شمارد ، دو حیوانند که با محاسبه های دنیایی همدیگر را تحمل می کنند ، ولی نه این که با هم اند ، بلکه برهم اند .

 

در عین تمتع از هم ،هر کدام در درون دیگری را رقیب خود احساس می کند ، هر کدام فکر می کند دیگری عامل خسرانش شده است . مثل تصور ما نسبت به مغازه داری که کالاهای مورد نیاز ما را دارد ، در عین این که به جهت آوردن آن کالاها از او تشکر می کنیم ، در درون خود همواره نگرانیم نکند کلاه سر ما بگذارد.

 

عشق زن و مردهای غربی عموما نسبت به همدیگر همه چیز هست مگر عشق ، یک معامله ی محترمانه و مودبانه است که باید همواره به همدیگر القاء کنند که این عشق است ، مگر عشق بدون ایثار ممکن است ، و مگر ایثار با خودخواهی جمع می شود ، و مگر نفی خود با نظر به عالم قدس ممکن است ؟ باید برای هدفی متعالی و حضور در زندگی ابدی ،خود مادون دنیایی را زیر پا گذارد .

منبع : کتاب زن اگر اینگونه می بود ، اصغر طاهر زاده/سایت تبیان