کودکان


2 دقیقه پیش

با بطری نوشابه برای پسر کوچولو هواپیما بسازید

به جای خریدن اسباب بازی های گران قیمت ، می توانید با استفاده از ابزاری که در خانه در اختیار دارید اسباب بازی هایی با کمک فرزندان خود بسازید که هم در هزینه ها صرفه جویی می ...
2 دقیقه پیش

از رایحه درمانی نوزادان بیشتر بدانید

آیا شما می خواهید برای مراقبت از نوزاد خود، یک رویکرد جامع تری را انتخاب کنید؟ آیا شما به عنوان یک پدر و مادر به دنبال درمان های طبیعی برای بچه های کوچک خود هستید؟ آیا می ...

فواید بچه ها برای اعصاب و روان والدین!


داشتن فرزند یک سرمایه گذاری بلندمدت برای خوشبختی والدین است. موارد بیان شده، تنها مزیت های والد شدن نیست. در زیر برخی دیگر از فواید روانشناختی پدر و مادر شدن آمده است.

سپیده دانایی: آیا پدر و مادر شدن فواید روانشناختی دارد؟ این فواید چه هستند و چگونه تاثیر می گذارند.

بچه دار شدن از شگفت انگیزترین و جذاب ترین تجربیات بشری است. پژوهشگران در تحقیقات خود دریافته اند خانواده هایی که صاحب فرزند هستند بیش از خانواده های بدون فرزند از زندگی لذت می برند و احساس خوشبختی بیشتری می کنند.

نتایج تحقیقات پژوهشگران دانشگاه بریگهام یانگ آمریکا بر روی 200 هزار خانواده از 86 کشورجهان بین سال های 1981 و 2005 نشان می دهد که داشتن فرزند:

- موجب کاهش فشار خون می شود.
- تمایل والدین به یادگیری را افزایش می دهد.
- باعث عاقل ماندن والدین می شود.
- عذر و بهانه خوبی برای دور کردن مزاحمان است.
- بر اعتماد به نفس والدین می افزاید.
- درک زیبایی ها را امکانپذیر می سازد.
- شادی را برای والدین به ارمغان می آورد.
- دقت والدین را در کوچکترین اقدامات حتی در پارک خودرو بالاتر می برد.

در کل، به عقیده پژوهشگران، داشتن فرزند یک سرمایه گذاری بلندمدت برای خوشبختی والدین است. موارد بیان شده، تنها مزیت های والد شدن نیست. در زیر برخی دیگر از فواید روانشناختی پدر و مادر شدن آمده است.



1- مادر و پدر می شوید

شاید تعجب کنید که چرا ما این امر بدیهی را یکی از فواید داشتن فرزند ذکر می کنیم. جواب ساده است: پدر ومادر شدن احساسی است که خیلی ها می خواهند آن را تجربه کنند، زیرا آنها را مهم و زیبا فرض می کنند و واقعا هم همینطور است. این مسئله به ویژه در زنان صادق است، زیرا بدن آنها برای تغذیه و پرورش کودکان ساخته شده است.

2- کودک درون شما فعال می شود

وقتی با صدای بچگانه حرف می زنید، مدام جغجغه را تکان می دهید یا شکلک درمی آورید، احساس سبک بودن وبهتر بگوییم، کودک بودن به شما دست می دهد. از ته دل می خندید. خنداندن نوزادتان شما را معتاد به خنده و شادی می کند. انگار می خواهید دوباره کودک شوید. این احساس کودکانه برای شما شادی های کوچک اما عمیق و تاثیرگذار به ارمغان می آورد.

3- به محیط اطراف خود بیشتر توجه می کنید و بیشتر یاد می گیرید

در ابتدا شاید برای خوابیدن، بیرون رفتن برای خرید وسایل خانه، گشت و گذار در بازار یا شرکت در میهمانی ها دچار محدودیت بشوید، ولی به زودی زندگی قدیمی شما جای خودش را با احساس متفاوتی عوض می کند، به طوری که بیشتر به محیط اطراف خود توجه می کنید تا همه اطلاعات مورد نیاز را برای رشد بچه خود پیدا کنید.

مثلا اگر به پارک می روید، به نوع برخورد والدین دیگر با فرزندانشان بیشتر توجه می کنید یا شاید برای کسب تجربه با آنها هم صحبت شوید. همینطورکه بچه بزرگ و بزرگتر می شود، شما بهترین کتاب داستان ها را پیدا می کنید، موزه های بچگانه را می بینید، پارک می روید، کم کم اسم کتابفروشی های محل را یاد می گیرد و نگهبان پارک را می شناسید. این موارد باعث می شود که محیط اطراف خود را بهتر بشناسید و دائما در پی یادگیری بیشتر باشید.



4- روابط و حمایت های اجتماعی شما گسترده تر می شود.

شاید آمدن یک تازه وارد کوچک به خانه شما باعث شود که در رفتن به برخی محافل دچار محدودیت شوید اما در مقابل همین تازه وارد علتی می شود تا شما دوستان جدیدی پیدا کنید که شاید بتوانند دوستان خانوادگجی خوبی برای شما بشوند.

مثلا با شرکت در یک کلاس فرزندپروری شما با مادران همسن و سال خودتان آشنا می شوید و می توانید با آنها دوست شوید. همچنین، وجود کودک باعث می شود که برخی از اعضای خانواده بیشتر به شما توجه و سعی کنند در امور مختلف شما را یاری کنند. در نتیجه، میزان بیشتری از حمایت اجتماعی دریافت خواهید کرد که همین در افزایش سلامت شما موثر است.

5- احساس همدلی و درک بیشتری خواهید کرد

وقتی خودتان مادر یا پدر می شوید، بهتر می توانید سایر مادرها و پدرها از جمله والدین خود را درک کنید. وقتی در تاکسی می نشینید وصدای گریه بچه مسافر بغلی را می شنوید، به جای احساس خشم، احساس همدلی می کنید. مادر یا پدر بودن کمک می کند که به کمک مادر و پدرهای دیگر بروید. احساس همدلی و محبت شما است که باعث می شود بزرگ شوید و رشد کنید. این زیباست.

6- وقت های زندگی خودتان را بهتر پر می کنید

یاد روزهای قدیم بیفتید که زمان می گذشت و شما فکر می کردید من تمام روز را چه کار کردم. مادر و پدر بودن به شما کمک می کند تا اوقات زندگی تان را پر کنید، آن هم پر از شادی و احساس زیبای مادر یا پدر بودن.



7- شادی شما افزایش می یابد

با وارد شدن یک تازه وارد، زندگی شما پر از هیجان و سرزندگی می شود و می توانید لحظات شادی را برای خود و خانواده تان به همراه بیاورید. وقتی کودک شما کارهای عجیب و غریب انجام می دهد، وقتی کلمات را اشتباه بیان می کند و وقتی به طرف آغوش شما می دود شادی را در درون خود احساس می کنید که شاید تا به حال مانند آن را تجربه نکرده بودید.

8- احساس بودن و بقا را خواهید یافت

وقتی کودک خود را در آغوش می گیرید، کودکی که از پوست و خون شماست، احساس ماندگار بودن و بقا می کنید، احساسی که به شما کمک می کند قدم های خود را به سوی آینده ای روشن تر بردارید.

9- کسی را خواهید داشت که بتوانید تجربیاتتان را به وی منتقل کنید و احساس زایندگی کنید

افرادی که صاحب فرزند هستند احساس زایندگی بیشتری می کنند. وقتی والدین از فرزندان خود مراقبت و آنان را راهنمایی می کنند، در واقع از نیازهای خود چشم پوشی می کنند تا توانایی خود را برای مراقبت از نسل آینده گسترش دهند. این سرمایه گذاری احساس زایندگی و مولد بودن را به همراه خواهد داشت، احساسی که لازمه رشد در دوران بزرگسالی است.


ویدیو مرتبط :
خندوانه - جانبازان اعصاب و روان

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

والدین از بچه ها کم اطلاع ترند!



درزمان بلوغ باید راجع به مسائل جنسی و بهداشت بلوغ بی‌پرده ‌تر صحبت کرد، درست است؟در این سن آموزش باید چطور باشد؟

 

 

چون این سؤال خیلی از خانواده‌هاست. آنها احساس می‌کنند وقتی فرزندشان بالغ می‌شود ، خودشان بیشتر دستپاچه می‌شوند. نمی‌دانند چطور درباره ی این مسائل باید سر صحبت را باز کنند.

 

 

 

 

آموزش زودرس و شتاب‌زده ی مسایل جنسی به کودکان می‌تواند به اندازه ی آموزش‌های با تأخیر و پنهان‌سازی آسیب‌زا باشد. آموزش‌های جنسی باید به تدریج، زمان‌بندی‌شده، متعادل و متناسب با ویژگی‌های سنی و با لحاظ حرمت و احترام و همچنین پرهیز از افراط و تفریط داده شود

 

 

ارائه ی تربیت جنسی دو شکل دارد. یک شکل مستقیم که مستقیماً اطلاعات جنسی را در اختیار بچه‌ها قرار می‌دهیم. به ویژه مسایلی که در ارتباط با وظایف شرعی زمان بلوغ است. گاهی وقت‌ها این آموزش‌ها شکل غیرمستقیم دارد که ممکن است مناسب‌تر هم باشد.

 

 

- گاهی اوقات بچه‌ها شروع می‌کنند دراین باره سؤال‌هایی می‌پرسند و ما غافلگیر می‌شویم. نمی‌دانیم که چطور باید جواب بدهیم. حتی گاهی این سؤالات را نشنیده می‌گیریم.

 

 

 

شما این را قبول دارید؟ اگرنه، بفرمایید که به عنوان یک پدر یا مادر، به این سؤالات چطور باید پاسخ دهیم؟

 

* در پاسخ به سؤالات جنسی کودکان قبل از بلوغ باید یک سری مسایل مورد توجه قرار بگیرد:

 

اول: این که وقتی با این سؤال‌ها مواجه شدیم، باید به خودمان مسلط باشیم و از نگرانی و شرم دچار لکنت نشویم.

 

دوم: این که باید شنونده ی خوبی باشیم و اجازه بدهیم کودک سؤالش را کامل بپرسد.

 

 

موقع جواب دادن هم نباید جواب‌های ما با شوخی و مسخرگی همراه باشد. نباید دروغ گفته شود. مثلاً بعضی پدر و مادرها به فرزندشان می‌گویند ما تو را خریدیم. این اطلاعات غلط باعث می‌شود بچه‌ها وقتی کمی بزرگتر شدند، به پدر و مادرشان بی‌اعتماد شوند. پس پاسخ‌ها باید درست باشد و بر مبنای خرافه‌ها نباشد.

 

 

آموزش باید تدریجی باشد. لازم نیست همه ی اطلاعات را یک جا در اختیار کودک قرار دهند و باید از شرح و بسط بی‌مورد پرهیز کنند. همان طور که اشاره شد، باید متناسب با سن و درک کودک و به زبان ساده و قابل‌فهم باشد. در سنین دبستان و پیش از دبستان پاسخ‌ها اگر غیر مستقیم باشد، بهتر است. در ضمن اگر سؤالی را اشتباه پاسخ دادیم، باید به اشتباه‌مان اقرار کنیم و اطلاعات درست را در اختیار آنها قرار دهیم.

 

 


- خیلی از والدین هستند که نه این اطلاعات را دارند و نه از این شیوه‌ها خبر دارند.از کجا باید چیزهایی شبیه به اینها را یاد بگیرند؟

 

* مسئله فقط کمبود اطلاعات و دانش پدر و مادرها دراین باره نیست. در یک تحقیق که چند سال قبل انجام دادیم، از پدر و مادرها پرسیدیم که چرا شما آموزش‌های جنسی به فرزندتان نمی‌دهید، پاسخ‌ها متفاوت بود، عده‌ای می‌گفتند حیا مانع می‌شود، گروه دیگری می‌گفتند ما می‌خواهیم این اطلاعات را بدهیم، اما خودمان هم نمی‌دانیم چطور این کار را انجام دهیم، گروه دیگر هم از پیامدهای منفی این اطلاعات هراس داشتند.

 

 

پس موانع این عدم آموزش فراوان است، اما اگر مسئله ی کمبود آموزش باشد، این اطلاعات باید از طریق رسانه‌های جمعی، انجمن اولیاء و مربیان، کارگاه‌های آموزشی که در دیگر کشورها تحت عنوان آموزش‌های شهروندی سازمان‌های غیردولتی این کار را انجام می‌دهند. اما باید درست گفته شود و حساسیت ایجاد نشود.

 

 

 

 

 

 

- والدینی هم هستند که این اطلاعات را ندارند و می‌گویند ما که از این شیوه‌ها بلد نیستیم، خوب، بچه خودش بزرگ می‌شود و یواش یواش چشم و گوشش باز می‌شود. این چه اشکالی دارد؟ سؤال من این است که آموزش ندادن مسایل جنسی به بچه‌ها چه عوارضی دارد؟

 

*اگر آموزش‌های لازم در سن مناسب به فرزندان داده نشود، ممکن است آنها در سن بالا از منابع دیگر این اطلاعات را به شکل نادرست و بی‌حد و حصر به دست بیاورند. در یک تحقیق که انجام داده‌ایم از نوجوانان اول دبیرستان پرسیدیم اطلاعات جنسی را از کجا به دست می‌آورید. در پاسخ 44 درصد دوستان، 20 درصد کتاب، 13 درصد والدین، 11درصد معلم‌ها و 9 درصد رسانه‌های مختلف مانند ماهواره و اینترنت را منبع کسب اطلاعات جنسی معرفی کردند.

 

 

 

- خب، این چه اشکالی دارد؟

 

*این آمارها نشان می‌دهد والدین، مدارس و معلم‌ها نتوانسته‌اند نقش خود را به خوبی انجام دهند. فراموش نکنید که کسب اطلاع از دوستان، به ویژه اگر این دوستان اختلاف سنی داشته باشند، خیلی خطرناک و نامناسب است.

 

 

ممکن است با تجربه کردن علائم بلوغ که اطلاعی از آن ندارند، دچار سردرگمی و افسردگی شوند، حتی موارد کمی این حالت منجر به خودکشی شده‌ است. نتیجه ی یک تحقیق هم نشان داده 36 درصد دختران و 11درصد پسران بعد از وقوع بلوغ شان شوکه شده و به شدت دچار سردرگمی می‌شوند.

 

 

- بعضی خانواده‌ها تصور می‌کنند آموزش مسایل جنسی به فرزندان باعث می‌شود آنها، به اصطلاح، چشم و گوش‌شان باز شود. یا این که اگر پدر و مادر درباره ی این مسائل با فرزندان‌شان حرف بزنند، حرمت بین آنها شکسته می‌شود. نظر شما چیست؟

 

 

* من هم موافقم که موضوع، موضوع بسیار حساس و ظریفی است. اما معتقدم اگر در ارائه ی آموزش‌های جنسی به فرزندان عفت کلام را رعایت کنیم و حرمت‌ها را حفظ کنیم و اطلاعات را به شکل غیرمستقیم ارائه دهیم، این مشکل پیش نمی‌آید. در بحث آموزش‌های جنسی رعایت عفت و حیا خیلی مهم است.

 

 

میزانی از شرم و حیا لازم است اما نباید مانع از این شود که ما اطلاعات جنسی به فرزندانمان بدهیم. باید توجه داشت در طرح مسایل جنسی از به کارگیری کلمات سبک و زشت پرهیز کنیم. زیاده‌گویی نکنیم و به حواشی نپردازیم.

 

 


- این طور که می‌گویید وظیفه ی پدر و مادرها دراین باره خیلی زیاد می‌شود. واقعاً می‌توان انتظار داشت که والدین بتوانند این همه وقت بگذارند و بار آموزش همه ی مسائل را خودشان بکشند؟

 

* البته یکی از وظایف مهم والدین در برابر فرزندشان، همین بحث آموزش و تربیت جنسی است. سخت است ولی به هر حال بار اصلی این وظیفه به عهده ی آنهاست. بعضی پدر و مادرها در تربیت جسمی ، تغذیه و سلامت جسم و تربیت اجتماعی و عقلانی فرزندشان خیلی دقت می‌کنند، اما تصور می‌کنند آموزش‌های جنسی وظیفه ی آنها نیست.

 

 

توجیه آنها هم این است که موضوع، موضوع سخت و حساسی است. اما از والدین که بگذریم، تربیت جنسی در درجه ی بعد وظیفه ی مدرسه، نظام آموزشی و جامعه هم هست.

 



- مدارس ما چقدر در این باره پشتیبانی شده‌اند؟ اصلاً برنامه‌ریزی‌ای برای این کار شده‌است؟ می‌دانند چه چیز را باید چطور آموزش دهند؟

 

* البته این برنامه‌ریزی‌ها هنوز انجام نشده، چون هنوز به اهمیت و ضرورت آموزش جنسی در مدارس پی نبرده‌ایم و این موضوعی است که کارشناسان گوناگون تربیتی باید دور هم بنشینند و هر چه سریع‌تر درباره ی آن تصمیم بگیرند و برنامه بریزند.

 

 

 

- غیر از مدرسه به جامعه هم اشاره کردید. منظورتان از آموزش از طریق جامعه دقیقاً چیست؟

 

* برخی موضوعات هست که اگر در جامعه رعایت شود، تربیت جنسی صحیح‌تر و سالم‌تر صورت می‌گیرد. مثلاً جلوگیری از روابط عنان گسیخته ی بین زن و مرد یا این که خانم‌ها زیورها و زینت‌هایشان را به دیگران نشان ندهند. یا مسئله ی هویت جنسی و این که معلوم شود فردی زن است یا مرد.

 

 

برخی مسائل هم هست که ظاهراً ربطی به مسائل جنسی ندارد، اما مطالعات نشان داده که به طور غیرمستقیم روی سلامت جنسی نوجوانان و جوانان تأثیر دارد، مثل ترویج ورزش همگانی، پرکردن اوقات فراغت، رفع بیکاری و مسائلی مانند اینها. به طور کلی می‌توان گفت خانواده، مدرسه و جامعه نقش مکمل دارند و اگر یکی کارش را نادرست انجام دهد، دچار مشکل می‌شویم.