کودکان


2 دقیقه پیش

با بطری نوشابه برای پسر کوچولو هواپیما بسازید

به جای خریدن اسباب بازی های گران قیمت ، می توانید با استفاده از ابزاری که در خانه در اختیار دارید اسباب بازی هایی با کمک فرزندان خود بسازید که هم در هزینه ها صرفه جویی می ...
2 دقیقه پیش

از رایحه درمانی نوزادان بیشتر بدانید

آیا شما می خواهید برای مراقبت از نوزاد خود، یک رویکرد جامع تری را انتخاب کنید؟ آیا شما به عنوان یک پدر و مادر به دنبال درمان های طبیعی برای بچه های کوچک خود هستید؟ آیا می ...

دوقلوهای افسانه ای حقیقت دارند؟!


به نظر شما چرا بعضی دوقلوها هم از نظر شکل ظاهری و هم از لحاظ رفتاری شبیه هم هستند و برخی دیگر انگار نه انگار دوقلو هستند؟!





هفته نامه زندگی مثبت: همیشه شباهت های دوقلوها برای همه جذاب بوده و هنوز هست. همه ما وقتی یک جفت دوقلو می بینیم، اول حسابی ظاهرشان را با هم تطبیق می دهیم و بعد سعی می کنیم رفتارهایشان را زیر نظر بگیریم تا ببینیم آیا همزمان با هم بینی شان را می خارانند؟ لبخند و اخمشان شبیه هم است؟ مثل هم غذا می خورند و حرف می زنند؟

 از این حرف ها بگذریم، به نظر شما چرا بعضی دوقلوها هم از نظر شکل ظاهری و هم از لحاظ رفتاری شبیه هم هستند و برخی دیگر انگار نه انگار دوقلو هستند؟! بعضی دوقلوها علایق و سلیقه های متفاوتی دارند و حتی طرز تفکرشان هم با هم تفاوت دارد. به نظرتان چه چیزی باعث آن شباهت ها و این تفاوت ها می شود؟ مونوزایگوت یا دی زایگوت؟!

دوقلوهای افسانه ای حقیقت دارند؟!

بهتر است این بحث را با نحوه شکل گیری دوقلوها و آشنایی با انواعشان شروع کنیم. همه ما می دانیم که دوقلوها 2 نوع هستند؛ یکی آنهایی که شبیه هم هستند و با عنوان دوقلوهای «همسان» شناخته می شوند و از نظر علمی «دوقلوهای مونوزایگوت» نامیده می شوند. یکی هم دوقلوهای «غیرهمسان» یا «دوقلوهای دی زایگوت» هستند.

مونوزایگوت ها حاصل ورود یک سلول از پدر (اسپرم) هستند که وارد یک سلول از مادر (تخمک) می شد و بعد از 14 تا 15 روز، حاصل ترکیب ژن اسپرم و تخمک، تقسیم بر 2 می شود. درواقع یک جنین اولیه شکل می گیرد و بعد تقسیم بر 2 می شود. دوقلوهای دی زایگوت که ناهمسان هستند، حاصل ترکیب 2 تخمک آزادشده هستند که 2 اسپرم وارد تخمک ها شده و درست مثل 2 فرزندی هستند که در 2 موقعیت مختلف متولد شوند.

تحقیقات بسیار زیادی هم در حوزه روان شناسی و هم حوزه علوم اعصاب شناختی روی دوقلوها انجام شده و در ادامه قصد داریم بر نظریه های حوزه علوم اعصاب شناختی بیشتر تاکید کنیم. روان شناسان تا امروز بررسی های زیادی از لحاظ رفتاری در مورد دوقلوها انجام داده اند؛ هوش آنها رامی سنجند و رفتارهایشان را در موقعیت ها و خانواده های مختلف مطالعه می کنند.

 حتی در شرایطی که آنها را از هم دور می شوند، تاثیر این دوری را بر رفتارشان ارزیابی می کنند. حتی بیماری هایشان را طی سال های طولانی زیر نظر می گیرند اما علوم اعصاب شناختی از ابزاری غیر از اینها مثل ثبت امواج مغزی (شامل: عکسبرداری های مغزی و اندازه گیری برخی عوامل زیستی- خونی) مجموع نتایج را کنار هم می چیند یا رفتارهای آزمایشگاهی این افراد، مغز آنها را بررسی می کند؛ یعنی علوم اعصاب شناختی، رفتار را مستقیما با مغز مرتبط می داند.

همان طور که گفته شد روان شناسان فقط رفتار را می بینند و چندان با مغز در ارتباط نیستند اما در علوم اعصاب شناختی، رفتار به مغز ارتباط داده می شود و وقتی حوزه علوم اعصاب مشغول بررسی دوقلوها شد، تغییراتی در نتیجه تحقیقات روان شناسان ایجاد کرد.

همسان های ناهمسان؛

قاعدتا ما انتظار داریم که مونوزایگوت ها (همسان ها) ژن های مشابه بیشتری داشته باشند. اندازه گیری IQ یا هوش در مطالعات روان شناسی (بدون ابزار ژنتیکی و علوم اعصاب) نشان می داد مونوزایگوت ها تا حدود 80 درصد شبیه هم هستند و خیلی از رفتارها و پیوندهایشان هم شبیه هم است. در نتیجه محققان اعلام کردند دوقلوهای همسان شباهت بسیار بسیار زیادی به یکدیگر دارند و تقریبا می توانیم بگوییم اگر 2 انسان مشابه در دنیا وجود داشته باشد، دوقلوهای تک تخمکی هستند.

البته روان شناسان در مورد این ادعای خود شک و شبهاتی هم داشتند چرا که با قرار گرفتن دوقلوهای همسان در محیط های مختلف، مشخص شد. شخصیت های مختلفی از خود بروز می دهند.

مثلا دوقلوهای همسانی که به دلایلی اوایل کودکی از هم جدا شده بودند، بعد از چند سال شخصیت های متفاوت از قل خود بروز می دادند. مثلا تمایلات یکی خشن تر بود و دیگری آرام و سر به زیر بود. بنابراین این سوال برای روان شناسان ایجاد شد که اگر ژن ها تا این حد شبیه هم هستند، پس چرا چنین تفاوت شخصیتی در دوقلوهای همسان در موقعیت های مختلف دیده می شود؟

دوقلوهای افسانه ای حقیقت دارند؟!

امان از ژن های خطاکار

به دنبال مطالعات «بوشارد»- پدر علم بررسی دوقلوزایی که نظریات بسیار قوی در زمینه روان شناسی دارد- که این موضوع را هم از نظر اپیدمیولوژیک و هم از نظر آزمایشگاهی و با کمک متخصصان ژنتیک انجام داد، 2 نتیجه به دست آمد؛ مشخص شد واقعا حدود 80 درصد ژن های دوقلوهای همسان مشابه هم است.

همچنین معلوم شد هوش دوقلوهای همسانی که از هم جدا می شوند، حتی تا 20 نمره هم می تواند با هم متفاوت باشد و همین تفاوت باعث تعجب بسیار زیادی شد.

بوشارد ادعا کرد محیط تاثیر بسیار زیادی در هوش دارد که شاید ژن تا این حد تاثیرگذار نباشد. متخصصان ژنتیک فعالیتشان را بیشتر کردند و متوجه شدند IQ همچنان وابسته به ژن است اما هنگامی که تک تخمک بعد از ترکیب با یک اسپرم، تقسیم بر 2 می شود (اتفاقی که در شکل گیری دوقلوهای مونوزایگوت می افتد) میزان مشارکت ژنی تفاوت خواهد کرد؛ یعنی ممکن است برخی ژن ها منتقل نشوند، برخی از ژ« ها هم غیرفعال شوند و برخی ژن ها هم خطا کنند! توجه داشته باشید که همه ما در طول زندگی مان تریلیون بار تقسیم ژنی را تجربه می کنیم و این تریلیون تریلیون بار تقسیم های سلولی و ژنی ممکن است هر لحظه با خطا در کپی کردن ژن ها یا غیرفعال کردن برخی ژن ها اتفاق بیفتد.

ضمن اینکه موضوع دیگری به نام اپی ژنتیک هم مطرح است که به اثر محیط بر ژن می پردازد. فرش کنید فردی با ژن IQ بالا، در محیطی پرسرب قرار می گیرد و سرب بخری ژن هایش را غیرفعال می کند و مانع از بروز هوش و IQ می شود. بنابراین در دوقلوهای همسان، اصل فرمول ژن ها به صورت مشترک منتقل می شود اما میحط است که باعث فعال شدن یا غیرفعال شدن ژن ها می شود.

با توجه به این یافته ها متخصصان می توانند برخی ژن ها را به واسطه شناخت علمی از عوامل تاثیرگذار بر IQ، فعال تر یا غیرفعال تر کنند و میزان IQ را افزایش یا کاهش دهند اما فرمول اصلی IQ روی ژن ها قرار دارد. به این ترتیب متخصصان ژنتیک مشخص کردند تفاوت در محیط دوقلوهای همسان منجر به تفاوت بروز IQ می شود اما این یافته ها ردکننده وابستگی های شخصیتی و عاطفی دوقلوهای تک تخمکی به یکدیگر نیست و این وابستگی ها بسیار هم شدید هستند اما تفاوت هایی هم به واسطه یادگیری با نظریه نوروساینس و علم اعصاب و نیز ژنتیک (و فعال و غیرفعال شدن برخی ژن ها) در این دوقلوها دیده می شود.

دوقلوهای افسانه ای حقیقت دارند؟!

همه چیز زیر سر مغز است!

با پیشرفت علم و پیدایش 2 شاخه علم ژنتیک و نوروساینس (علوم اعصاب شناختی)، همه این یافته ها دوباره مورد بازبینی و بررسی قرار گرفت. فردی به نام پروفسور کندل- که پدر علوم اعصاب است- موضوع تازه ای مطرح کرد و گفت: «فرض می کنیم تمام ژن های دوقلوهای مونوزایگوت، همسان باشند اما از آنجا که در مغز با پدیده ای به نام «نوروپلستیسیتی» یا «انعطاف پذیری سلولی» روبرو هستیم، هرگونه یادگیری محیطی، اجتماعی و معلوماتی روی تفاوت مغزی اثرگذار است.

براساس این قانون حتی اگر ژن ها صددرصد با هم یکی باشند، افراد با توجه به موقعیتشان با هم متفاوت هستند. مثل این است که دو لپ تاپ داشته باشیم که از لحاظ سخت افزاری (حافظه و ظرفیت و...) شبیه هم باشند، اما اگر ورودی اطلاعاتشان با هم متفاوت باشد، با هم تفاوت خواهند داشت.

 این ادعای پروفسور کندل موجب شد قانون شباهت 2 نفر در دنیا با همین فرضیه رد شود و امروزه در آزمایشگاه ها با اسکن ها، نوارهای مغزی و کنترل رفتارهای آزمایشگاهی- که فرد تحت نظر دستگاه های مختلف (FMRI و EEG یا الکتروانسفالوگرافی) قرار می گیرد و تمام رفتارهایش به طور فعال ثبت و ضبط می شود- مشخص شده که حق با پروفسور کندل است و تفاوت های مغزی دوقلوهای همسان کاملا مشخص شده است. مثلا ممکن است یکی از دوقلوها حافظه بسیار خوبی در مورد اسامی مکان های مختلف داشته باشد اما طرف مقابل چنین توانمندی ای را نداشته باشد و حتی جایگاه، تفاوت ها و میزان فعالیتش را هم با کمک ابزارهای علوم اعصاب مشخص کرده اند.

کارشناس: دکتر آناهیتا خرم بنارکی - PhD علوم اعصاب و فلوشیپ نوروسایکولوژی

تنظیم: ستاره سمائی


ویدیو مرتبط :
دوقلوهای افسانه ای!

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

"داستان ضامن آهو"حقیقت یا افسانه؟



 

 

ضامن آهو، یکی از القابی است که در میان توده مردم به امام هشتم حضرت امام علی بن موسی الرضا صلوات الله علیه نسبت داده شده است، و حتی برخی از محققان این لقب را برگرفته از داستان‌های گوناگونی می دانند که در کتب تاریخی نقل شده است که مشهورترین آن بدین صورت می باشد که:

 

روزی صیادی در بیابان طوس آهویی را دنبال می کند. اتفاقاً امام رضا علیه السلام در آن نواحی تشریف فرما بودند و آهو به امام پناه می برد، امام حاضر می شود مبلغی را به آن شکارچی بپردازد تا او آهو را آزاد سازد ولی صیاد نمی پذیرد. در این هنگام آهو به زبان می آید و به امام عرض می کند که من دو بچه ی شیری دارم که گرسنه اند و چشم براهند و حالا شما ضمانت مرا نزد این ظالم بفرمائید که بروم و بچگانم را شیر بدهم و برگردم و خود را تسلیم صیاد کنم. امام هم ضمانت آهو را می کند و آهو می رود و به سرعت بر می گردد ، شکارچی که این وفای به عهد آهو را می بیند و وقتی می فهمد که ضامن آهو، امام علیه السلام می باشند، منقلب می شود و آهو را آزاد می کند.

 

اما آنچه که در منابع روایی معتبر در این زمینه مورد توجه قرار گرفته است داستانی متفاوت و در عین حال معقول و موجه می باشد که علامه مجلسی (ره) آن را از برکات قبر آن امام همام دانسته و از آن به عنوان "برکات رضویه" یاد کرده است. ایشان این داستان را از کتاب شریف « عیون اخبار الرضا » تألیف عالم و محدث بزرگ شیعه ابو جعفر محمد بن علی بن بابویه قمی، ملقب به شیخ صدوق رضوان الله تعالی علیه نقل فرموده است، بدین ترتیب که:

 

ابومنصور محمد بن عبدالرزاق طوسی که حاکم طوس بوده روایت کرده : « در روزگار جوانی نظر خوشی به طرفداران این مشهد نداشتم و در راه متعرض زائران می شدم و لباس ها و خرجی و نامه ها و حواله هایشان را به ستیزه می ستاندم روزی به شکار بیرون رفتم و یوزی را به دنبال آهویی روانه کردم، یوز هم چنان دنبال آهو می دوید تا به ناچار آهو را به پای دیواری پناهید و آهو ایستاد و یوز روبرویش ایستاد ولی به او نزدیک نمی شد هرچه کوشش کردیم که یوز به آهو نزدیک شود یوز نمی جست و از جای خود تکان نمی خورد ولی هر وقت که آهو از جای خود دور می شود یوز هم او را دنبال می کرد اما همین که به دیوار پناه می برد یوز باز می گشت تا آنکه آهو به سوراخ لانه مانندی در دیوار آن مزار داخل شد من وارد رباط ( تعبیر جالبی از مزار امام رضا علیه السلام در آن عصر) شدم و از ابی نصر مقری (خادم مزار) پرسیدم که آهویی که هم الان وارد رباط شد کجاست؟ او گفت: ندیدمش.

 

آن وقت به همان جایی که آهو داخلش شده بود در آمدم و پشگل های آهو و رد پیشابش را دیدم ولی خود آهو را ندیدم .پس با خدای تعالی پیمانه بستم که از آن پس زائران را نیازارم و جز از راه خوبی و خوشی با آنان در نیایم و از آن پس هر گاه کار دشواری به من روی می آورد و گرفتاری پیدا می کردم بدین مشهد روی و پناه می آوردم... و هیچ گاه از خدای تبارک و تعالی در آن جا حاجتی نخواستم مگر آن که حق تعالی آن حاجت را برآورد ....»

 

البته خوانندگان فاضل استحضار دارند که شیخ صدوق (ره)، این کتاب را جهت اهدا به صاحب اسماعیل بن عباد طالقانی (متوفی در سال 385هجری) وزیر ایرانی سامانی که خود یکی از بزرگ‌ترین ادبا و شعرا و متکلمین و ناقدین ادب در قرن چهارم است، تألیف فرموده و این کتاب شریف، علاوه بر، دربرداشتن اخبار مربوط به حضرت رضا علیه السلام از لحاظ ادبی و تاریخی نیز مرجع معتبر و مستندی به شمار می‌رود.

 

شیخ (ره) در این کتاب همچنان که از بسیاری مشایخ ثقات و محدثین رضوان الله علیهم ، نقل و روایت می کند از بسیاری از ادبا و شعرا و مورخین به نام نیز با‌ واسطه یا بدون ‌واسطه نیز نقل و روایت می‌فرماید. اما نکته قابل توجه در اینجا این است که در خلال کتاب « عیون اخبار الرضا » چند بار که شیخ حدیث یا مطلبی را نقل فرموده که خود صددرصد اعتقادی به صحت روایت یا وثوقی به سلامت سند آن یا اطمینانی به ثقه بودن راوی آن نداشته است (ولو آن که آن را از مشاهیر هم نقل فرموده باشد) بی‌اعتمادی خود را به آن مطلب تصریح می‌فرماید.

 

از جمله در صفحه 350 که می‌فرماید:«قال مصنف هذا الکتاب، روی هذا الحدیث بریئی من عهدة صحته»؛ یا در صفحه 192: «کان شیخنا محمد بن الحسن بن احمد بن الولید رضی الله عنه سیئی الرأی فی محمد بن عبد الله المسمعی راوی هذا الحدیث وانما اخرجت هذا الخبر فی هذا الکتاب لانه کان فی کتاب الرحمه وقد قرأته علیه فلم ینکره و رواه الی»؛ اما داستان آهو صددرصد مورد قبول شیخ صدوق (ره) قرار گرفته و ادنی شبهه در صحت آن به خاطر شریفش خطور نکرده است.

 

به هر صورت، ظاهراً اصل داستان و روایتی که سبب ملقب ساختن حضرت امام علی بن موسی الرضا صلوات الله علیه به «ضامن آهو» شده است، باید همین داستان باشد، و لا غیر؛ و به قراری که ملاحظه فرمودید، داستان کاملاً واقعی و موجه و معمولی به نظر می‌رسد.

 

 

* برگرفته از کتاب "چهار مقاله" نوشته ی دکتر احمد مهدوی دامغانی