کودکان


2 دقیقه پیش

با بطری نوشابه برای پسر کوچولو هواپیما بسازید

به جای خریدن اسباب بازی های گران قیمت ، می توانید با استفاده از ابزاری که در خانه در اختیار دارید اسباب بازی هایی با کمک فرزندان خود بسازید که هم در هزینه ها صرفه جویی می ...
2 دقیقه پیش

از رایحه درمانی نوزادان بیشتر بدانید

آیا شما می خواهید برای مراقبت از نوزاد خود، یک رویکرد جامع تری را انتخاب کنید؟ آیا شما به عنوان یک پدر و مادر به دنبال درمان های طبیعی برای بچه های کوچک خود هستید؟ آیا می ...

در ارزیابی تحصیلی، «خ.خ» بهتر است یا «خ»؟!


بسیاری از کودکان حتی اگر با آمادگی در جلسه امتحان حاضر شوند همچنان اضطراب امتحان دارند. اما پرسش این است کدام روش بهتر است؟ ارزیابی یا رتبه بندی یا بدون آن؟

هفته نامه زندگی مثبت: بسیاری از کودکان حتی اگر با آمادگی در جلسه امتحان حاضر شوند همچنان اضطراب امتحان دارند. اما پرسش این است کدام روش بهتر است؟ ارزیابی یا رتبه بندی یا بدون آن؟

سیستم ارزیابی ای که در حال حاضر در مدارس وجود دارد براساس نمره نیست بلکه به شکل طیفی و حالت توصیفی دارد، درواقع ارزیابی به صورت«خ خ»: خیلی خوب، «خ»: خوب، «م»: متوسط و «ن ب ت»: نیاز به تلاش بیشتر انجام می گیرد. ارزیابی وضعیت تحصیلی با این روش می تواند مفید باشد.

«خ.خ» بهتر است یا «خ»؟!

کیفیت ارزیابی مهم است نه کمیت

در حالت کلی ارزیابی در مورد دانش آموزان اگر در فضایی فارغ از هرگونه اضطراب و نگرانی باشد نتایج بهتری به دست می آید. درواقع، باید این سوال را مطرح کرد که از ارزیابی چیست؟ اگر هدف از ارزیابی رسیدن به این آگاهی باشد که فرد در یک سیستم آموزشی تا چه اندازه ای در درسی خاص به درک رسیده همین نظارت خود به خود باعث ایجاد اضطراب در دانش آموز می شود، بنابراین باشد ارزیابی به گونه ای باشد که در فرد تولید اضطراب نکند و مهم تر از آن کیفیت درسی نیز ارزیابی و سنجیده شود.

در سیستم های آموزشی کل دنیا فضای ارزیابی و نظارت بر کیفیت تحصیلی دانش آموزان وجود دارد، اما نکته مهم فضای ارتباطی است که بین ناظر و دانش آموز وجود دارد. تصویری که دانش آموز از کلمه «امتحان» دارد خواه ناخواه اضطرابی را در او به وجود می آورد حتی اگر دانش آموز روی یک مطلب درسی خوب تسلط داشته و مطالعه هم کرده باشد، عملکردش به خاطر کلمه امتحان و ارزیابی و اضطراب حاصله از آن پایین می آید.

به همین دلیل کیفیت ارتباط بین معلم و دانش آموز روی تسهیل محتوای آزمون تاثیر می گذارد. هر چقدر رابطه بین معلم و دانش آموز صمیمی تر و نزدیک تر باشد دانش آموز در امتحان استرس کمتری خواهدداشت. این موضوع باعث می شود عملکرد کودک افت پیدا نکند. بسیاری از کودکان اضطراب امتحان دارند که والدین در این زمینه باید در قدم اول برای کودک شفاف سازی کنند که امتحان و هدف از برگزاری آن چیست.

در عین حال که فلسفه برگزاری امتحان را برای کودک توضیح می دهید باید متوجه باشید که کودک معنای آن را فهمیده است یا نه. درواقع، باید ذهنیت کودک از امتحان را فهمید. کودک از امتحان این ذهنیت را دارد که در یک امتحان علاوه بر ارزیابی او جایگاهی نیز به او داده می شود و این ارزیابی درسی است که او را به عنوان یک فرد قوی، متوسط یا ضعیف تعریف می کند. رتبه بندی یکی از موضوعاتی است که در ارزیابی دانش آموزان باید مدنظر قرار داد؛ یعنی ارزیابی انجام بگیرد اما بدون رتبه بندی باشد. به عبارتی، در یک امتحان تنها پذیرفته شدن یا رد شدن کودک تعیین شود، اما وقتی رتبه بندی را هم در کنار این نوع ارزیابی قرار می دهمی باعث بروز اضطراب در کودک و نوجوان خواهیم شد.

ارزیابی ای که به این صورت انجام می شود 2 پیامد منفی دارد، پیامد اول تشدید اضطراب در کودک و پیامد دوم تفکر کودک در مورد نگاه دیگران به وی است. کودک در چنین سیستمی این گونه فکر می کند که با یک رتبه پایین دیگران طرز فکر و تصور خوبی در موردش نخواهند داشت و همین موضوع به اضطراب او دامن می زند.

پرورش مهم تر از آموزش است

در ارزیابی موضوع تفاوت در کودکان مطرح می شود باید بررسی کرد از موضوعی که به صورت مشترک به بچه ها آموزش داده می شود، آنها هر کدام چه برداشتی دارند و تا چه اندازه توانسته اند آن موضوع درسی را بفهمند و در امتحان پاسخگو باشند. این کار در نتیجه ارزیابی تاثیر می گذارد.

«خ.خ» بهتر است یا «خ»؟!

یک مثال عینی

یک خانواده ایرانی به استرالیا مهاجرت می کنند. کودک خانواده به یک مدرسه فرستاده می شود. بعد از یک هفته والدین از او در مورد کیفیت آموزش و تدریس سوالاتی می پرسند اما کودک جواب می دهد که در مدت این یک هفته تدریس خاصی انجام نشده است اما ورزش کردیم، یاد گرفتیم که اعتماد به نفس چگونه به دست بیاوریم و... کم کم پدر نگران می شود که پسر در درس های ریاضی و علوم ضعیف شود و خودش شروع به تدریس این دروس در روزهای دوشنبه می کند و به کودک می گوید که روزهای دوشنبه به مدرسه نرود.

مدیر نسبت به عدم حضور این شاگرد اعتراض می کند مدیر جواب نگرانی پدر در مورد پیشرفت تحصیلی فرزند می گوید باسوادی فقط خواندن ریاضی، فیزیک و شیمی نیست بلکه احساس مسئولیت و مشارکت نسبت به مسایل جامعه است. هدف مهم آنها پرورش است درواقع موضوعی که کودک باید بیاموزد مهارت های زندگی مانند مدیریت استرس، کنترل خشم، مهارت های اجتماعی و ارتباطی و غیره است. در مدارس سایر کشورها تاکید اصلی بر روی جنبه های پرورشی است تا آموزشی. در چنین سیستمی میزان استرس و اضطراب کاهش می یابد.

وقتی رتبه 1 شدن الگو می شود

اگر والدین از شرایط روانی فرزند خود شناخت دارند باید حتما آن را به مدیر و معلم مدرسه اطلاع دهند تا مربی براساس این شناخت محیط مناسبی برای او فراهم کند. همچنین معلمان با انجام بازی هایی خاص باید شرایطی را فراهم کنند که به دانش آموز بفهمانند هدف رتبه بندی، نظارت و انتظارات تحمیل شده دیگران نیست.

به عبارتی، هدف ارزیابی است اما فضایی ایجاد می شود که کودک در این ارزیابی احساس ترس و اضطراب ندارد. چون می داند قرار نیست رتبه بندی شود یا مورد تحقیر قرار بگیرد. در چنین فضاهایی کودک در محیط امن تری امتحانات را پشت سر می گذارد. متاسفانه در بسیاری از مدارس جایگاه قابل توجهی به کودکی نه نفر اول می شود، داده شده و تبدیل به یک الگو می شود. این کار از جهاتی می تواند تاثیرگذار نیز باشد اما این کار باعث می شود هدف، دیگر آموزش و آموختن نباشد بلکه هدف رتبه 1 و دیده شدن از سوی دیگران باشد. در چنین شرایطی ممکن است دانش آموز دچار یاس و دلسردی شود. اما نوع تعامل والدین با کودک تا اندازه ای می تواند او را در برابر ضعف هایی که در سیستم آموزشی وجود دارد، واکسینه کند.

کارشناس: اسماعیل خوش نظر، روان شناس

تنظیم: ملیحه مهدوی


ویدیو مرتبط :
چگونه بهتر است به دنبال کمک هزینه تحصیلی باشیم

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

چند توصیه برای زندگی زناشویی بهتر



 

زناشویی

 

توصيه به زوج هاي جوان اين است كه زياد سخت نگيريد. هيچ گاه به خود اجازه ندهيد كه فكر طلاق به ذهنتان خطور كند. حتي در بحراني ترين لحظات زندگي و در اوج كشمكش ها و اختلاف هاي زناشويي، طلاق تنها راه حل نيست. مطمئن باشيد كه پس از طلاق مشكلات و سختي هاي. زيادي انتظارتان را مي كشد.خودپسندي و خودخواهي، ازدواج را به ورطه نابودي مي كشاند.

 

هر يك از نكات زير مي تواند زندگي زناشويي را به بن بست بكشاند:

1- تعهد بيش از اندازه

تعهد بيش از اندازه و خستگي جسمي و روحي؛ اين مشكل در زوج هاي جواني كه در مدرسه يا دانشگاه تحصيل مي كنند يا تازه در جايي استخدام شده اند بيشتر به چشم مي خورد. حتي الامكان سعي كنيد اوايل ازدواج به دانشگاه برويد، كار تمام وقت داشته باشيد، صاحب فرزندي شويد، خانه بسازيد يا كار و كاسبي جديدي راه بيندازيد. اين كارها مشكلات و سختي هاي زيادي به همراه دارد و بسياري از زوج هاي جواني كه با اين مشكلات روبه رو مي شوند، پس از آن كه ازدواجشان با شكست مواجه مي شود با تعجب از خود مي پرسند:«چرا چنين اتفاقي افتاد؟» مسئوليت و مشغله ي زياد باعث مي شود كه زن و شوهر فرصت كمي براي همديگر داشته باشند و بنابراين فاصله ي آنها روز به روز افزايش مي يابد و زماني مي رسد كه براي هم مثل دو غريبه هستند، پس سعي كنيد در اوايل ازدواج، براي خود، كار و دردسر نتراشيد و وقت بيشتري را با هم بگذرانيد تا همديگر را بيشتر بشناسيد.

 

زندگی بهتر

 

2- صورت حساب هاي بالا

صورت حساب هاي بالا و بحث بر سر نحوه ي خرج كردن پول؛ اجناس مصرفي خود را با پول نقد خريداري كنيد، در غير اين صورت آنها را به صورت قسطي نخريد. تمام پولتان را براي خريد خانه يا اتومبيل كه استطاعت خريد آن را داريد خرج نكنيد. هميشه مقداري از پولتان را براي روز مبادا پس انداز كنيد و با آن به سفرهاي كوتاه برويد و اگر صاحب فرزندي هستيد، آن را براي مواقع ضروري كنار بگذاريد. سعي كنيد درآمدتان را عاقلانه و درست خرج كنيد.

 

 

3- خودپسندي

در جهان دو گروه از مردم وجود دارند، افراد بخشنده و افراد گيرنده. ازدواج دو نفر بخشنده مي تواند يك مسئله ي رضايت بخش و خوشايند براي هر دو طرف باشد، بين دو نفر بخشنده و گيرنده هميشه اصطكاك وجود دارد، اما دو نفر گيرنده در عرض شش هفته زندگي مشترك، به جان هم مي افتند و دمار از زندگي هم درمي آورند. خودپسندي و خودخواهي، ازدواج را به ورطه نابودي مي كشاند.

 

 

4- دخالت والدين

اگر زن يا شوهر به طور كامل از والدينشان جدا نشوند، احتمال بروز مشكل در زندگي زناشويي آنها وجود خواهد داشت. بعضي از والدين دوست ندارند فرزندشان پس از ازدواج از آنها دور شود و ترجيح مي دهند كه در كنارشان زندگي كند. آنها به اين مسئله توجه ندارند كه در اين صورت ممكن است باعث به وجود آوردن مشكل در زندگي مشترك فرزندشان شوند.

 

زندگی بهتر

 

5- توقعات زياد و بي جا

بسياري از زوجين انتظار دارند كه پس از ازدواج وارد يك سرزمين پر از شادي و خوشبختي شوند. آنها هميشه روياي قصر پريان را در سر مي پرورانند، غافل از اين كه گاهي اوقات در زندگي زناشويي مشكلاتي پيش مي آيد كه عرصه زندگي آنها را تنگ مي كند.

 

 

6- بحث و جدل

سخن ما با كساني است كه فضاي خانه را با بحث و دعواهاي خود مسموم مي كنند و باعث رنجش و نگراني طرف مقابل خود مي شوند و او را از ادامه ي زندگي مشترك دلسرد مي كنند. بدبيني و حسادت، يكي از علل ايجاد جر و بحث زوجين است و خودبيني عامل ديگري است كه باعث آزار رساندن به طرف مقابل مي شود.

 

 

7- اعتياد

اعتياد نه تنها باعث از هم پاشيدن زندگي مشترك مي شود بلكه فرد را نيز از بين مي برد. هميشه از مواد مخدر و مشروبات الكلي دوري كنيد.

 

 

8- خيانت و بي وفايي نسبت به همسر

ازدواج، پيمان و تعهد بين دو نفر است و آنها را متعهد مي سازد كه تا آخر عمر به هم وفادار بمانند و در غم و شادي هاي زندگي، شريك يكديگر باشند. متأسفانه بعضي از همسران به اين تعهد پايدار نمي مانند و پس از مدتي از جاده درستي منحرف مي شوند و به همسرشان خيانت مي كنند و با اين كار كتاب زندگي مشتركشان را براي هميشه مي بندند.

 

زندگی بهتر

 

9- شكست در كار و تجارت

اين مسئله به خصوص در مردان بسيار به چشم مي خورد. اضطراب و نگراني كه به دنبال اين شكست ايجاد مي شود، باعث آشفته كردن كانون خانواده مي شود.

 

 

10- موفقيت در تجارت و كسب و كار

شايد خطر موفق شدن در تجارت يا به اصطلاح يك شبه پولدارشدن بيشتر از شكست در تجارت باشد. گاهي اوقات، ثروت يكباره اي كه به طرف خانواده ها سرازير مي شود باعث دور شدن آنها از يكديگر و منجر به مرگ زندگي مشترك مي شود.

 

 

11- ازدواج در سنين پايين

آمار طلاق در بين دختراني كه در سنين 17- 14 سالگي ازدواج مي كنند دو برابر بيشتر از دختراني است كه در سنين 19-18 سالگي ازدواج مي كنند و نيز كساني كه در سنين 19- 18 سالگي ازدواج مي كنند، 75 برابر بيشتر از كساني كه در سنين 20 سالگي پيمان زناشويي مي بندند به دادگاه هاي طلاق قدم مي گذارند.این آمار نشان مي دهد كه فشار ناشي از اضطراب و هيجان هاي دوران نوجواني با مشكلات زندگي مشترك در هم مي آميزد و خيلي زود زن و شوهر را به پاي ميز طلاق مي كشاند.