کودکان
2 دقیقه پیش | با بطری نوشابه برای پسر کوچولو هواپیما بسازیدبه جای خریدن اسباب بازی های گران قیمت ، می توانید با استفاده از ابزاری که در خانه در اختیار دارید اسباب بازی هایی با کمک فرزندان خود بسازید که هم در هزینه ها صرفه جویی می ... |
2 دقیقه پیش | از رایحه درمانی نوزادان بیشتر بدانیدآیا شما می خواهید برای مراقبت از نوزاد خود، یک رویکرد جامع تری را انتخاب کنید؟ آیا شما به عنوان یک پدر و مادر به دنبال درمان های طبیعی برای بچه های کوچک خود هستید؟ آیا می ... |
جو فراست میگوید با دختر شلخته چگونه رفتار کنید!
آتنا دختری 8 ساله است که از نظر مادرش بهشدت بینظم است. مادر آتنا در توصیف بینظمی او میگوید که در اتاق آتنا انگار بمب منفجر شده، همه چیز پخش و پلاست. اسباببازیها هر کدام یک طرف است و حتی ممکن است زیرپا له شود. لباسها هم همه نامرتب از یک جای اتاق آویزان است. مادر آتنا بارها به او تذکر داده و از او خواسته اتاقش را مرتب کند اما او گوش نمیکند که نمیکند. البته مادر آتنا خودش میگوید که هروقت این بینظمی را میبیند طاقت نمیآورد و شروع به مرتب کردن اتاق آتنا میکند و نمیتواند صبر کند تا او متوجه شده و اتاقش را مرتب کند. شکایت دیگر مادر آتنا از او در این باره است که آتنا رعایت بهداشت را نمیکند و معمولا خودش هم کثیف و نامرتب است.
جو فراست راهحل ارائه میدهد
روزی را تصور کنید که بلافاصله پس از مرتب کردن منزل، فرزندتان همه چیز را به هم میریزد و حتی وسایلش را جمع و جور و مرتب نمیکند، به احتمال زیاد تصمیم میگیرید که دیگر خانه را مرتب نکنید تا همانطور شلوغ و نامرتب بماند. اگر به این فکر افتادهاید، باید بدانید که راه صحیحی انتخاب نکردهاید و برای حل این معضل باید چارهای بیندیشید زیرا در غیر اینصورت سالها درگیر این مشکل خواهید بود.
بیخیال نشوید
بعضی والدین به ناچار آشفتگی و نامرتبی را تحمل میکنند چون دوست ندارند وقتشان صرف جمعآوری اسباببازی یا کلنجار رفتن با بچهها شود، غافل از اینکه این نامرتبی و آشفتهبازار به اشکال مختلف منجر به اتلافوقت و انرژی آنها خواهد شد چراکه مدتی طولانی در جستوجوی وسیلهای که گم کردهاید، میگردید تا آن را پیدا کنید. درضمن شاید این بینظمی ضرر مالی هم درپی داشته باشد.
نامرتبی به کودک پیام میدهد
اتاق و منزل نامرتب و در هم ریخته این پیام را به کودکان میدهد که نیازی نیست برای وسایل شخصی خود و حتی دیگران ارزشی قائل باشند و به محیط اطراف خود احترام بگذارند. آنها حتی از وسایل شخصی شما مراقبت نخواهند کرد زیرا وقتی اسباببازیها و وسایل کودک در تمام خانه پراکنده است او نمیتواند تصور کند که وسیلهای مربوط و متعلق به شماست، بنابراین برقراری نظم امری ضروری است چرا که بیشک قدرت یادگیری بچه در محیط شلوغ و نامرتب کاهش مییابد.
مشارکت دهید
میتوانید از کودک در جمعآوری لوازم کمک بخواهید و از روش مشارکت استفاده کنید. به یاد داشته باشید تعریف و تمجید همیشه معجزه میکند، در ضمن لازم نیست همه وسایل جمع شوند. مسئله مهم مشارکت کودک در جمعآوری آنهاست.
بازی کنید
جمع و جور و مرتب کردن را به شکل بازی و تفریح انجام دهید. مثلا بگویید «ببینم کی زودتر میتونه همه چیز رو جمع کنه؟» برای سهولت در جمعآوری وسایل سبدهای رنگارنگ و متفاوت تهیه کنید و هرکدام را به گروهی از وسایل اختصاص دهید. وقتی کودکان بزرگتر میشوند به این درک میرسند که در مورد مرتب بودن اتاقها و خانه قوانینی را درنظر گرفتهاید، بنابراین مکانهایی از منزل را مشخص کنید تا بچه اجازه داشته باشد محیط آن را به هم بریزد.
قواعد را واضح بگویید
وقتی برنامهای مشخص و روالی معین را در زندگی روزمره خانواده جاری کنید نظم و ترتیب و در نهایت آرامش بیشتری در خانه حکمفرا و در وقت نیز صرفهجویی میشود. در حالی که بینظمی و هرج و مرج موجب اتلاف وقت میشود. به عنوان مثال برای پیدا کردن یک لنگه جوراب مجبور میشوید تمام خانه را زیر و رو کنید. به خاطر داشته باشید وقتی در منزل نظم و روال مشخصی وجود ندارد و هرج و مرج در آن حکمفرماست، کودکان احترام گذاشتن به اطرافیان و محیط پیرامون خود را یاد نمیگیرند و به آشفتگی و هرج و مرج دامن میزنند.
از قوانین پیروی کنید
مهمتر از تعیین قوانین برای کودکان، رعایت و پیروی از آن است. اگر شما جزو والدینی هستید که بدون هیچ نظم و قاعدهای زندگی میکنید، بدون تردید نمیتوانید به فرزندتان نظم یاد دهید. همچنین اگر قاعدهای را تعیین کردید و بعد به دلیل جروبحث یا مقاومت کودک آن را تغییر دادید یا آنکه خودتان آن را رعایت نکردید توقع نداشته باشید فرزندتان شما و قوانین را جدی بگیرد. قواعد و قوانین در حقیقت همان توقع و انتظارهای شما از کودکتان است و فراموش نکنید که فرزندتان باید از آن اطلاع کامل داشته باشد تا بتواند توقع شما را برآورده کند.
باید به سن درک نظم رسیده باشد
عدم نظم و ترتیب و شلختگی جزء لاینفک دورههای رشدی کودک است یعنی زمانی که کودک هنوز باور و منطق و چارچوبی از قواعد و قوانین را درک نکرده و مفهوم و جایگاه آن را نمیداند که عمده این عدم ادراکها تا قبل از 5/3 تا 4 سالگی شدت بیشتری دارد یعنی تا زمانی که هنوز جایگاه اجتماعی پیدا نکرده و تجربه مهد کودک و مربی و قواعد گروهی و زمانبندی را تجربه نکرده است و البته پس از آن و با حضور در مهد وآمادگی و پیشدبستانی به مفهوم کلیتر و ملموستری از این قوانین دست مییابد.
شاید فقط در خانه اینطور باشد
عضو گروه بودن یعنی پذیرش قواعد و قوانین گروهی که کمکم کودک برای هم شکل گروه شدن و پذیرش کامل در آن خود به آن تن میدهد و به میل یا حتی گاهی برخلاف میلش آن را میپذیرد چون عدم پذیرش و عدم رعایت این قوانین به معنی اخراج از گروه همسن و از دست دادن لذت اینگونه ارتباطات است. اما پیش میآید که کودکانی در گروه، تابع قواعد آن گروه بوده اما در خانه از قوانین خانه تبعیت نمیکنند مثل مسئولیتپذیری که عمده این معضلها به دلایل زیر است:
* فقدان وجود قواعد پرقدرت و چارچوبدار و ثابت در خانواده.
* وجود چند مرجع قدرت با چند نظر متفاوت (پدر و مادر هر یک، یکسری قواعد که گاه با یکدیگر مغایر نیز هست برای کودکشان تعیین میکنند).
* جمعیت زیاد خانواده.
* وجود مشکل یا مشکلاتی بیمارگونه در فرد یا افرادی در خانواده که باعث به هم خوردن جایگاهها و وظایف آدمها و باز زیر سؤال رفتن هر یک با نگاه دیگری میشود.
* این موارد را به خاطر داشته باشید
* در مورد کودکانی که زیر بار مسئولیت نرفته و رفتارهایی توام با بینظمی و لاقیدی از خود نشان میدهند باید موارد زیر اعمال شود:
* کودک باید بفهمد که در خانواده قوانینی وجود دارد که همه باید از آن تبعیت کنند.
* قدرت و رهبری خانواده فقط در دست والدین است نه آنکه میزان قدرت کودک با والدینش یکی باشد.
* در ازای هر رفتار یا عملکرد مثبت یا همسو کودک با قواعد خانواده، تشویق و در ازای هر رفتار غیرمتعارف و هنجارشکن خانواده محرومیت باید اعمال شود.
جدیت داشته باشید
مهمترین اصل، جدیت پس از هشدار است. والدینی که تهدید میکنند ولی عمل به تهدید ندارند پیش چشم کودک کوچک و ناتوانتر از خود او دیده میشوند. پس برای تعیین یک قانون تلاش کنید، قوانینتان را برای کودکتان بازگو کرده و برای شروع و اجرای این قوانین زمان مشخصی را تعیین کنید و پس از آن با هر بار عدم رعایت قوانین از سوی کودک در باب تفریحات و مشوقهایی که دوست دارد، اعمال محرومیت و در ازای هر بازگشت به قانون خانواده یک تشویق (تشویق باید در این موارد میزانش از تنبیه یا محرومیت اعمال شده بیشتر باشد) نثارش کنید.
منبع:مجله سیب سبز
ویدیو مرتبط :
جو فراست- بدغذایی دختر 4 ساله - قسمت اول
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
جو فراست می گوید با دختر لوس چگونه رفتار کنید!
جو فراست از دختر لوس و روی مخ می گوید...
«جو فراست»: بهتر است بدانید که لوس شدن معنای خاصی دارد و به این معناست که با وجود سختگیری که درمورد رفتار کودک ازسوی والدین انجام میشود، کودک سرسخت و از خودراضی بار بیاید. اما یکی از دلایل لوس شدن کودک روشهای نامناسب تربیتی است که والدین درپیش میگیرند. والدینی که محبت افراطی میکنند و معیارهای تربیتی را درنظر نمیگیرند مانع بزرگی در اجتماعی شدن کودک هستند. ازجمله دلایل مهم دیگر نقض قوانین در محیط خانواده است. وقتی کودک ببیند با اصرار زیاد و گریه کردن میتواند قوانین خانواده را به دلخواه خودش تغییر دهد، یاد میگیرد همیشه از این ترفند استفاده کند. اگر بچه لوس است این نشان میدهد که والدین او تسلیمشونده هستند. شما باید این گونه با او رفتار کنید.
قاطع باشید
اشتباه نکنید، قرار نیست پرخاشگر باشید. شما فقط قرار است قوانینی را برای فرزندتان داشته باشید و البته این قوانین را اجرا کنید. این به فرزند شما نشان میدهد شما در تفکرتان ثبات دارید.
تنبیه فقط در حریم خانه
اگر کودکتان در مهمانی یا در جمعی از قوانین خانواده پیروی نکرد نباید در جمع مورد تنبیه و سرزنش قرار گیرد چون بچهها برای قضاوت دیگران راجع به خودشان اهمیت زیادی قائلند و اگر در حضور دیگران تنبیه شوند، رنجیده خاطر میشوند، در حالی که در حریم خانواده او بهراحتی اشتباهاتش را میپذیرد و درصدد تغییر برمیآید.
در گروه همسالان قرار گیرد
برای کودک فرصتی فراهم کنید تا در جمع همسالانش قرار بگیرد، در این صورت با بازی و برقراری ارتباط بسیاری از رفتارهای اجتماعی را میآموزد. مفاهیمی مانند همکاری را میتوان با قرار دادن کودک در گروه همسالان به او یاد داد.
برایش حد و مرز بگذارد
با انجام دادن کارهای فرزندتان به او کمک نمیکنید، بنابراین با برقراری حد و مرزهایی محدوده مسئولیت او را تعیین کنید تا بداند مسئول چه کارهایی است. هرچند باید حواستان باشد که در ابتدا این مسئولیتپذیری را سخت نکنید تا او تشویق شود.
تسلیم نشوید!
یادگیری را میتوان تغییر ناشی از تمرین یا تجربه قبلی تعریف کرد و تربیت به یک مفهوم به معنای فیلتر کردن بعضی از این یادگیریهای تعمدی یا ناآگاهانه است. گاهی ما والدین، رفتاری را به کودکمان میآموزیم و گاه او از طریق دیدن رفتار ما با دیگران، یادگیری مشاهدهای را تجربه میکند یا برحسب جنگیدنش برای رسیدن به خواستهای که مدنظر دارد و دیدن ناتوانی ما در مقابله با خود و شکست ما، او ابزارهایی مثل جیغ زدن، فریاد زدن، رفتارهای قهری یا ایجاد احساس گناه در ما، به نوعی رفتاری را در درون ما شکل میدهد که در واقع انتظار اوست.
چرا این رفتار بروز میکند؟
باتوجه به آنچه عنوان شد، خودخواهی، خودمحوری، باور به رهبری مطلق خود بر دیگران و جنگیدن بینهایت برای رسیدن به مقصود مشکل قابل مشاهده در این گونه بچه هاست.
هرچند والدین نیز در این بین بیتقصیر نیستند و با از دست دادن جایگاه اقتدار و رهبری بر فرزند، باور به عدم توانایی خود در کنترل خواستههای غیرمتعارف فرزند و نداشتن مرزهای قابل تشخیص در باب تربیت و مدیریت درست کودک راه را برای بروز چنین رفتارهایی باز گذاشتهاند.
میتوانید به بهانه رفتارهای زشت او و عملکرهای توهینآمیزش قسمتی از امکاناتی را که او از قبل داشت را حذف کنید.
چه باید کرد؟
بهمنظور حل چنین مشکلی در ابتدا باید هماهنگی کامل بین والدین وازجمله تمام افراد دخیل در تربیت و صاحب قدرت (مثل پدر بزرگ یا مادربزرگ) وجود داشته باشد.
همچنین باور به پذیرش مرزهای متعارف و هنجارهای جاری تربیتی و تایید شده و البته قبول اینکه تغییر در منش و رفتار و الگوهای فکری کودک مشمول زمان و به تبع آن پذیرش چند روز پرفشار هم برای کودک و هم برای والدین و دیگر منابع قدرت است. باید بدانید که تغییر پلکانی و مرحلهای خواهد بود.
این کارها را دنبال کنید
در مرحله اول بدون آنکه به امکانات و اجازههایی که کودک دارد، نظری داشته باشیم (از قبیل امکانات، مجوزهای قبلی داده شده و...) باید در مقابل خواسته جدید او با منطق «نه» بیاورید و اصرار داشته باشید که خواسته او تحققپذیر نیست. در این شرایط با رفتارهای قهری، پرخاشگری، تندخویی و حتی یک جنگ کوتاهمدت روبهرو خواهید بود. پیامی که مقاومت والدین به کودک میدهد این است که از این به بعد قدرت دست تو نیست بلکه دست ماست.
در مرحله دوم، کودک پس از پافشاریهای زیاد تسلیم میشود ولی مشروط. در این شرایط هیچ شرطی را نپذیرید جز آنچه گفته و خواستهاند که در این شرایط شاید باز با مقاومت کودک روبهرو شوید ولی مطمئن باشید او باز تسلیم شما خواهد شد.
در مرحله سوم کودک شما در این مورد خاص با شما به صلح میرسد اما در جایی دیگر و به بهانهای دیگر جنگ بین شما و او دوباره آغاز خواهد شد. مقاومت شما این بار هم مثل گذشته خواهد بود اما رفتارهای تهدیدی، تحقیری و تندی کودک بیشتر خواهد شد. در این شرایط شما میتوانید به بهانه رفتارهای زشت او و عملکردهای توهینآمیزش (این دلایل باید برای کودک توضیح داده شود) قسمتی از امکاناتی را که او از قبل داشت، حذف کنید و بازگشت این امکانات به سمت او از طرف شما مشروط میشود و شرط شما پذیرش بدون قید و شرط نظر شماست.
این جنگ میتواند 2هفته یا حداکثر یک ماه به طول بینجامد. هیچگاه در مقابل تهدیدهای کودک ضعیف عمل نکنید و فکر نکنید با نوع رفتاری که با او دارید باعث آسیب به بدن یا روان او میشوید. مرزها را والدین برای کودکشان تعیین میکنند. فراموش نکنید اگر مرزبندی از طرف کودک اعمال شود، مشکل از شماست نه او که درواقع تابعی از غرایز و خواستههای غریزی و احساسی است.
منبع:مجله سیب سبز