کودکان


2 دقیقه پیش

با بطری نوشابه برای پسر کوچولو هواپیما بسازید

به جای خریدن اسباب بازی های گران قیمت ، می توانید با استفاده از ابزاری که در خانه در اختیار دارید اسباب بازی هایی با کمک فرزندان خود بسازید که هم در هزینه ها صرفه جویی می ...
2 دقیقه پیش

از رایحه درمانی نوزادان بیشتر بدانید

آیا شما می خواهید برای مراقبت از نوزاد خود، یک رویکرد جامع تری را انتخاب کنید؟ آیا شما به عنوان یک پدر و مادر به دنبال درمان های طبیعی برای بچه های کوچک خود هستید؟ آیا می ...

به حرفم گوش نکنی، لولو می‌خوردت!



ترس در کودکان,ترسیدن کودکان,ترس کودک

درست و غلط‌های برخورد با ترس کودکان
انسان از همان روزهای نخستین، هنگام شب و با قرار گرفتن در تاریکی غارها و جنگل‌ها، صداهایی می‌شنید که از منشا اصلی آن‌ها بی‌خبر بود و به همین دلیل ترس از تاریکی به واکنشی همیشگی در او تبدیل شد. کودکان نیز در تاریکی دچار هراس شده و شدت ترس آن‌ها چند برابر بزرگسالان می‌شود.

 ترس در کودکان
ترس‌های شبانه کودکان شامل؛ ترس از تاریکی، کابوس‌های وحشتناک است. متاسفانه این ترس‌ها خیلی مواقع در بزرگسالی نیز گریبانگیرشان می‌شود و آزاردهنده است. ترس از تاریکی حدود 2 تا 3 سالگی ظاهر می‌شود و در میان کودکان متفاوت است. یک شب از هیولا و شب دیگر از دزد و چیزهای دیگر می‌ترسند. ترس‌های شبانه کودکان شامل؛ ترس از تاریکی، کابوس‌ها و شخصیت‌های ترسناک است. این ترس‌ها همیشه هم در کودکی باقی نمی‌مانند و شاید در بزرگسالی نیز گریبانگیر شود. بسیاری از اینگونه ترس‌ها که اثر روانی بدی روی کودک داشته؛ در بزرگسالی نیز برای او آزاردهنده خواهد بود.

 ترس از تاریکی نشانه هوش است
اصولا ترس از تاریکی همیشه بد نیست و نشانه هوش کودک است. زیرا این ترس از ذهن خلاق کودک بیرون آمده است و همانگونه که گفتیم این خلاقیت نشانه هوش کودک است. بنابراین والدین محترم باید بدانند که هرگز کودک هراسانشان را مورد تمسخر قرار ندهند و به ترس او احترام بگذارند حتی اگر از نظر آن‌ها آن ترس کاملا بی‌مورد باشد. بهتر است به جای مسخره کردن کودکتان با او صحبت کنید و ریشه ترس او را پیدا کنید. با همین گفتگوی ساده می‌توانید قوه تخیل کودکتان را محک بزنید و او را متوجه کنید از چیزهایی که تخیل می‌کند، هراس نداشته باشد.

 جادوگر، اژدها و هیولا در تاریکی
همانطوریکه می‌دانید به راحتی می‌توان هر چیز وحشتناکی را در دل تاریکی تصور کرد و متاسفانه بزرگسالان مصونیت در برابر ترس‌های خیالی ایجاد نمی‌کنند؛ به همین دلیل بسیاری از کودکان از تاریکی، هیولا، جادوگر، اژدها و این‌جور چیزها هراس دارند. کودکان قوه تخیل بسیار قوی دارند و تا آنجا که به آن‌ها مربوط است اژدها، جادوگر، هیولا و ... کاملا واقعی هستند. محققان ثابت کرده‌اند کودکانی که توان تشخیص موقعیت‌های خیالی و واقعی را ندارند بیشتر دچار اینگونه ترس‌ها می‌شوند. اکثر کودکان دوست ندارند در تاریکی یا در اتاقی که درش بسته است؛ بخوابند. بهتر است هنگام خواب، اتاق او را با چراغ کم نور، روشن نگه داریم. بدین ترتیب هرگاه کودک بعد از خوابی که می‌بیند بیدار شود، می‌تواند موقعیت خود را در اتاق پیدا کند و رویا را از واقعیت تشخیص دهد.

کودک هراسان نیازمند آرامش و امنیت
اصولا ترس از تاریکی این مساله را یادآوری می‌کند که کودک نمی‌داند در تاریکی چه کاری باید انجام دهد. خیلی مواقع این ترس برگرفته از تصورات ذهنی او درباره دزد و سایر موجودات خیالی‌ست که از اطرافیانش شنیده است. کودکانی که از تاریکی و تنهایی دچار ترس می‌شوند؛ بیش از هر چیز نیازمند احساس امنیت و آرامشی هستند که والدین می‌توانند به آن‌ها بدهند. همانگونه که گفته شد آن‌ها نیاز به امنیت خاطر و آسودگی از طرف والدینشان دارند تا بتوانند مرز واقعیت و خیال را به راحتی تشخیص دهند.

 لولو شب می‌یاد سراغت
روانشناسان معتقدند نحوه صحبت کردن والدین با کودک می‌تواند یکی از عوامل مهم و تاثیرگذار ترس در کودکان باشد. به طور مثال گفتن جملاتی مانند: «اگر به حرفم گوش نکنی لولو شب می‌یاد تو اتاقت و با خودش می‌بردت.» و سایر جملات از مواردی هستند که ترس کودکان را چندین برابر می‌کنند. پس والدین عزیز با پیدا کردن راهکارهای مناسب باید سعی کنند تا آرامش را به کودکانشان برگردانند و به آن‌ها کمک کنند تا بر ترس‌شان غلبه کنند. آرام کردن کودک با روش ایجاد ترس از موجودات خیالی، یکی از بدترین روش‌های تربیتی است که متاسفانه میان خانواده‌ها رواج دارد.


منبع:madaranmag.com


ویدیو مرتبط :
گوش نکنی از دست رفته! از ما گفتن بود!!

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

به حرفم گوش کن، بچه!



 

 

به حرفم گوش کن بچه!!!

 

بیشتر والدین، رفتارهای ناشایست کودک خود را به گردن همکلاسی‌ها و دوستان کودک خود می‌اندازند. اما هر کسی که مقصر باشد، اگر رفتارهایی مثل خشونت و دعوا با سایر کودکان، ژقلدری و فرار از کلاس زیاد طول بکشد، کودک را به‌مرور آشوبگر و دردسرساز می‌کند.

 


حالا سوال این است که از کجا باید بفهمیم رفتارهای کودک‌مان طبیعی و سالم است یا غیر طبیعی و آشوبگرانه؟

 

 

 

۴ مرحله زیر را طی کنید تا پاسخ این سوال‌تان را بگیرید....

 

مرحله اول: کارآگاه باشید

 

در رفتارهای فرزند خودتان و کارهای او کنکاش کنید و از نزدیک نظاره‌‌گر باشید. با نگاه به رفتار کودکان می‌توانید از مراحل تکامل کودک خود باخبر شوید.

 

یکی از نقش‌های مهم والدین درک تکامل کودکان است. ببینید در هر مرحله سنی کودک باید چه رفتارهای مناسبی را انجام دهد.


در یک زمان خاص یک رفتار خاص ممکن است مناسب آن سن نباشد. مثلا برای یک کودک سه ساله پرتاب کردن یک شی امری طبیعی است اما برای یک فرد ۱۶ ساله این کار بسیار قبیح و غیرطبیعی است، بنابراین مشکلی وجود دارد.

 

 

حالا به رفتارهای خودتان نگاهی کنید.


رفتارهای ما واقعا چگونه است؟ هر چه بیشتر شما بتوانید رفتار خودتان را شرح دهید، بیشتر قادرید درک کنید که چرا او واقعا این‌گونه رفتار می‌کند.

 


بازخورد شما باید شامل سوالات زیر باشد:


رفتار کودک تا چه حد ادامه خواهد یافت؟ این اولین باری است که کودک دروغ می‌گوید، قلدری می‌کند یا از کلاس فرار می‌کند یا شما باز هم این رفتارها را از او مشاهده کرده‌اید؟!

 

 

آیا رفتارش تغییر کرده است؟ آیا رفتارش بهتر شده است؟ یا نه بدتر شده؟ برخی از کودکان در مدرسه یا کلاس جدید در شروع سال جدید مشکلاتی دارند اما آنها به تدریج خو گرفته و رفتارشان بهتر می‌شود. از هرگونه رفتاری که با گذشت زمان بدتر شود، باید نگران شد.

 

 

رفتار بد بیشتر کجا اتفاق می‌افتد؟ تنها در مدرسه یا در خانه، یا خانه دوستان؟ این رفتار تنها جلوی شما اتفاق م‌افتد یا نه در مقابل پدر و مادربزرگ، معلمان و دوستان هم به همین ترتیب کودک آنها را انجام می‌دهد؟

اگر کودکان در تمامی مراحل زندگی این مشکل را دارند نشان‌دهنده یک مشکل فراگیر است.

 

 

این رفتار چه‌قدر شدت دارد؟ آیا کودک شما با کودکان دیگر مدام در حال جدال و بحث است یا آنها را تنبیه می‌کند؟ اگر درگیری فیزیکی وجود دارد، چه قدر موضوع جدی است؟ دعوای کودکان معمولا نباید بیشتر از یک هول دادن باشد.

 


اگر کودک ۷ ساله‌ای دارید که کودک دیگر را کتک می‌زند یا چند بار زدن را تکرار می‌کند، در کنترل خشم و عصبانیت خود مشکل داشته و باید مورد توجه قرار گیرد.

 

 

در زندگی کودک شما چه حوادثی رخ داده است؟ غالبا رفتارهای ناشایست و بد از کودکان سر می‌زند، وقتی آنها قادر نیستند با استرس در زندگی خود دست و پنجه نرم کنند.

 


. اتفاقاتی مثل جابه‌جایی خانه یا محل زندگی یا حتی طلاق برای کودکان استرس‌آور است. اینها می‌تواند علامت هشداردهنده‌ای از وجود یک مشکل زمینه‌ای باشد.

 

این کودکان در مدرسه مشکل دارند. علاقه به بازی‌های خشونت‌بار ویدیویی دارند یا حتی خواب مناسب و کافی ندارند.

 

شما باید همچنین در جستجوی رفتارهایی مثل قلدری در مدرسه یا آزار دیگران باشید. کودک در مورد این چیزها با شما صحبت نمی‌کند و شما به عنوان یک والد از رفتارهای آنان آگاهی ندارید.

 

کودکان می‌توانند افسردگی و عصبانیت خود را در مقابل کارها و رفتارهایی که بیرون انجام داده‌اند، مخفی کنند.

 

هنگام انجام این بازرسی‌ها از کودک، با معلم کودک خود یا هر فردی که به طور معمول با کودک شما تماس دارد، صحبت کنید.

 

سرانجام با یک فرد باتجربه نشسته و سوالات خود را از او بپرسید. از او در مورد رفتارها و درک خود از رفتار کودک‌تان و مشکلات حاضر صحبت کنید.

 

 

 

 

مرحله دوم: صادق باشید


قبل از اقدامی برای اصلاح رفتار کودک خود لازم است دنبال مشکل اصلی باشید. گفتن این جمله که فرزند من بدون هیچ نقص و اشکالی است و دیگری مسوول این دعوا بوده نگرشی است که در حل مشکل هیچ تاثیری ندارد. همیشه با فرد صادق باشید و به خود دروغ نگویید.

 

صداقت موجب می‌شود که شما به دنبال اقدامی برای رفع مشکل باشید. کار دیگری که نباید انجام دهید این است که هرگز خود را در موقعیت نزاع نیندازید تا از کودک خود حمایت کنید.

 

والدین گاهی خود را در معرکه می‌اندازند تا رفتار فرزند خود را توجیه کنند. این کار رفتار کودک را بدتر می‌کند. به عبارت دیگر، اگر فرزندتان متوجه شود به خاطر ترک کلاس دلیلی یافته است، این کار را تکرار خواهد کرد.

 

وقتی فرزند شما مدام با نتایج اعمال‌اش مواجه شود به تدریج یاد می‌گیرد که چگونه دعوا و نزاع را به نفع خودش تمام کند.

 

 

 

مرحله سوم: به او کمک کنید

 

حالا که شما مشکل را شرح دادید، فرد مناسبی را برای کمک پیدا کنید تا مشکل خود را با او مطرح و آن را حل کنید.

 

 

با فردی شروع کنید که با شما صادق است و از رفتارهای کودکان مطلع است. فردی مثل معلم، مشاور مدرسه یا پزشک اطفال. اگر آن فرد مشکل را حل نکند و مشکل آن‌قدر شدید است که تهدیدکننده روابط یا ایمنی کودک شما است، پزشک شما ممکن است شما را به یک روان‌پزشک اطفال یا روان‌شناس برای بررسی‌های بیشتر معرفی کند.

 

این ارزیابی به تعیین اینکه رفتار کودک علامتی از مشکلات رفتاری یا برخی مشکلات بیولوژیکی دیگر است کمک می‌کند. اختلالاتی نظیر بیش‌فعالی، کم‌توجهی یا افسردگی.

 

 

 

مرحله چهارم: به او انگ نزنید


زدن انگ آشوبگر یا دردسرآفرین به کودک می‌تواند روی شخصیت‌ آینده کودک اثرگذار باشد و اعتماد به نفس کودک و تصویر ذهنی او از خود را تغییر دهد.

 

کودکان همیشه آن طوری عمل می‌کنند و آن‌گونه می‌شوند که دیگران در مورد آنها فکر می‌کنند و آنها را صدا می‌کنند.


پس مراقب باشید هیچ‌وقت به کودک خود کلمه بد نگویید. به جای آن بیشتر صفت‌های مثبت را به کار برده و صفات منفی را حذف کنید.


شما می‌خواهید رفتارهای مثبت را در کودک ایجاد کنید، بنابراین حرف‌هایی را به کودک بزنید و صفاتی را برایش به کار برید که دوست دارید آنها را انجام دهد و درواقع رفتاری صحیح است.


ترک رفتارهای منفی به معنی آن است که به کودک اجازه می‌دهید که با واژه‌ای غیراختصاصی بداند که شما تحمل رفتارهای بد او را ندارید.

 

این کار همیشه ساده و آسان نیست. وقتی در حال صحبت در مورد رفتارهای بد هستید، رفتار خوب و مناسب را که دوست کودک‌تان انجام می‌دهد به او نشان دهید.

 

مثلا به جای تنبیه کودک از کلمات مناسب استفاده کنید. این کار را مدام تکرار کنید و وقتی کودک‌تان رفتار خوب از خود نشان داد به او جایزه بدهید.

 

سعی نکنید همه رفتارها و مشکلات کودک را خودتان حل کنید. در هر زمان که کودک رفتار نامناسبی نشان داد، همان موقع در مورد همان رفتار بد با او صحبت کنید و کارهای بد دیگرش را در آ‌ن زمان به او تذکر ندهید.

 

 

اگر روی بسیاری از رفتارها در یک زمان تمرکز کنید، هرگز در رفتار کودک تغییری حاصل نمی‌شود. صبور باشید. ممکن است اصلاح و تغییر رفتار کودک ۳ تا ۴ هفته با تکرار مدام طول بکشد تا نتیجه مثبت حاصل شود. شما تغییرات را تدریجی در کودک خواهید دید.

 

 

هرگز عصبانی نشوید. مدتی طول می‌کشد تا رفتار خوب جایگزین رفتار بد کودک شود.


منبع: روزنامه سلامت