کودکان


2 دقیقه پیش

با بطری نوشابه برای پسر کوچولو هواپیما بسازید

به جای خریدن اسباب بازی های گران قیمت ، می توانید با استفاده از ابزاری که در خانه در اختیار دارید اسباب بازی هایی با کمک فرزندان خود بسازید که هم در هزینه ها صرفه جویی می ...
2 دقیقه پیش

از رایحه درمانی نوزادان بیشتر بدانید

آیا شما می خواهید برای مراقبت از نوزاد خود، یک رویکرد جامع تری را انتخاب کنید؟ آیا شما به عنوان یک پدر و مادر به دنبال درمان های طبیعی برای بچه های کوچک خود هستید؟ آیا می ...

بررسی اضطراب جدایی در کودکان


وقتی پیوند عاطفی و دلبستگی بین کودک و والدین ایجاد می شود، رفتارهایی از کودکان سر می زند که نشان دهنده تمایل آنها برای ماندن کنار مراقب اصلی (مادر، پدر یا کسی که بیشترین مراقبت و رسیدگی را از کودک دارد) است.





هفته نامه زندگی مثبت: اضطراب پدیده ای است که در همه انسان ها وجود دارد. بروز اضطراب به اندازه خفیف تا حدی ضروری است و اگر وجود نداشته باشد ممکن است برای فرد مشکل ساز شود. وجود اضطراب باعث می شود انسان ها از خود و دیگران مراقبت لازم را داشته باشند و بیشتر تلاش کنند تا مانع از پیامدهای منفی احتمالی بشوند.

کودکان نیز در دوران رشد و تکامل انواع متفاوتی از اضطراب را تجربه می کنند مانند ترس از موضوع ها یا مکان های خاص (تاریکی، تنهایی، دزد، زخم و...)، اضطراب از مواجه شدن با غریبه ها یا مکان های جدید، اضطراب از آسیب دیدن خود یا اطرافیان و... یکی از انواع شایع اضطراب در کودکان ترس از جداشدن از مراقب اصلی (معمولا مادر) است.

بررسی اضطراب جدایی در کودکان

این شکل از اضطراب به صورت طبیعی در سن 8 ماهگی شروع می شود و تا 3 سالگی ادامه می یابد. بروز این نوع از اضطراب به شکل گیری پدیده ای به نام دلبستگی در نوزادان و شیرخواران ارتباط دارد.

وقتی کودکان حضور شخصی را به عنوان مادر یا مراقب کنار خود حس می کنند، این افراد برایشان به صورت یک منبع آرامش و امنیت در می آیند و به تدریج نوعی احساس عاطفه و وابستگی در کودکان ایجاد می شود.

اضطراب جدایی، طبیعی است

وقتی پیوند عاطفی و دلبستگی بین کودک و والدین ایجاد می شود، رفتارهایی از کودکان سر می زند که نشان دهنده تمایل آنها برای ماندن کنار مراقب اصلی (مادر، پدر یا کسی که بیشترین مراقبت و رسیدگی را از کودک دارد) است.

برای مثال وقتی یک کودک 7 یا 8 ماهه خود را از مادر دور حس می کند، دچار بیقراری می شود و گریه می کند. اگر هم بتواند چهار دست و پا راه برود دنبال مادرش راه می افتد. این رفتارها که نشانه دلبستگی به مادر است به صورت طبیعی در کودکان وجود دارد و قابل مشاهده است. به این حالت «اضطراب جدایی» می گوییم که در کودکان طبیعی و نشان دهنده سلامت آنهاست.

کودک 3 ساله جدایی موقت را درک می کند

به تدریج با بزرگ تر شدن کودکان مهارت های شناختی آنها نیز افزایش می یابد. حدود 3 سالگی کودکان به این شناخت می رسند که اگر کسی یا چیزی از جلوی چشمشان دور شود به این معنا نیست که دیگر وجود ندارد. اگر در این سن مادر به کودک بگوید برای کاری از او دور می شود اما بر می گردد، کودک می تواند حرف او را بپذیرد چون می داند مادر نزد او باز خواهد گشت. در حالی که در سن پایین تر، کودک این مهارت شناختی را ندارد و اگر مادر کنارش نباشد احساس می کند او دیگر باز نخواهدگشت در نتیجه کودک هنگام نبود مادر یا مراقبش بیقرار می شود.

درواقع، براساس رسیدن به این نوع شناخت در کودک است که توصیه می شود 3 سالگی سن مناسبی برای فرستادن کودک به مهد یا سایر کلاس های آموزشی است چون در این سن امکان بیقراری کودک به دنبال جدایی از مادر کمتر است و مطمئن است که مادر یا مراقب خود را بعد از این جدایی موقت ملاقات خواهد کرد. بنابراین تحمل جدایی را دارد. این پدیده طبیعی اضطراب جدایی در کودکان است که از 6 ماهگی تا 3 سالگی (در برخی متون و برخی فرهنگ ها این سن را تا 4 یا 5 سالگی هم عنوان کرده اند) در کودکان بروز می کند.

اضطراب جدایی غیرطبیعی

گاهی اوقات مشاهده می شود کودکی که سن 3 سال را گذرانده باز هم نمی تواند دوری مادر را تحمل کند. بعضی از مادران گله می کنند که فرزندانشان حتی تحمل چند دقیقه دوری آنها را ندارند. بروز این رفتارها از سوی کودکان طبیعی نیست و انتظار می رود به مرور این رفتار در کودک کمرنگ شود.

ممکن است کودکی که اضطراب جدایی طبیعی را پشت سر گذاشته در سن بالاتری دوباره به این اضطراب مبتلا شود. در این صورت احتمال نوعی اضطراب بیمارگونه وجود دارد. مهم ترین نگرانی این گروه از کودکان این است که با بروز یک اتفاق دیگر نتوانند مادر و پدر خودشان را ببینند.

برای مثال ممکن است کودک تصور کند کسی او را می دزدد یا در خیابان گم می شود یا مراقبش دچار سانحه تصادف می شود و شاید برای همیشه او را از دست بدهد. این نوع اضطراب در سن 7 یا 8 سالگی هم ممکن است دیده شود. ممکن است اضطراب جدایی در سن پایین تا سن بالا ادامه داشته باشد که در این صورت هم یک نوع اختلال محسوب می شود.

نشانه های اضطراب جدایی غیرطبیعی

زمانی می توانیم بروز اضطراب جدایی را در کودک غیرطبیعی بنامیم که در سن بالاتر رخ دهد و حداقل به مدت 6 ماه ادامه داشت باشد. همچنین این اضطراب باید در عملکرد کودک یا والدین اختلال ایجاد کند (برای مثال مادر یا مراقب کودک به دلیل وابستگی زیاد او نتوانند به امور زندگی خود برسند).

بررسی اضطراب جدایی در کودکان

شدت اضطراب  جدایی

در مواقعی که کودک قرار است به مدت طولانی از مادر یا مراقب خود دور باشد، برای مثال رفتن به مهد یا مدرسه، نشانه های بیقرار بیشتری از خود نشان می دهد. در این شرایط علائم کودک بیشتر رفتاری (مانند بیقراری، گریه کردن یا چسبیدن به مادر) یا جسمانی است (مانند تهوع، دل درد یا سردرد).

این علائم جسمانی در بسیاری از کودکانی که قصد رفتن به مدرسه دارند دیده می شود مانند شکایت از دل درد یا حالت تهوع.

گاهی هم کودک شروع به پرخاشگری و لجبازی می کند تا به مدرسه نرود. حتی ممکن است کودک بهانه بیاورد که مدرسه را دوست ندارد. در شروع مدرسه طبیعی است که کودک تا حدی از دور شدن مادر یا مراقب احساس ناراحتی می کند اما این حالت نباید بیشتر از یک ماه طول بکشد. گاهی این نوع ترس یا نگرانی درواقع ترس از قرار گرفتن در محیط های جدید است و اضطراب جدایی محسوب نمی شود.

راهکارهای کاربردی برای والدین

مهم ترین کاری که والدین باید برای کمک به فرزندانشان برای پشت سر گذاشتن اضطراب جدایی انجام دهند، ایجاد احساس امنیت و حمایت عاطفی در کودکان است. وقتی قرار است هر نوع جدایی ای بین والدین و کودک صورت گیرد حتما باید کودک را از این موضوع مطلع کرد.

برای مثال اگر مادر برای خرید بیرون می رود و کودک را با پدر تنها می گذارد حتما باید برای کودک توضیح دهد که قصد بیرون رفتن دارد و مهم تر از همه زمان برگشت خود را نیز اعلام کند. وقتی زمانی برای بازگشت به کودک اعلام می کنیم حتما باید به موقع نزد کودک بازگردیم. برای مثال به کودکی می گوییم بعد از خوردن ناهار یا پایان برنامه کودک بعدازظهر برخواهیم گشت.

درواقع، باید برای کودک نشانه زمانی مشخص کرد تا او متوجه شود و اطمینان یابد که مادر چه زمانی باز می گردد. به تدریج باید زمان های دور بودن از کودک را افزایش داد تا کودک قادر به تحمل جدایی بیشتری از والدین باشد.

کارشناس: دکتر زهرا شهریور - فوق تخصص کودکان و نوجوانان، دانشیار دانشگاه علوم پزشکی تهران

تنظیم: ملیحه مهدوی


ویدیو مرتبط :
کمک به اضطراب جدایی در کودکان

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

با اضطراب جدایی کودکان چه کنیم؟


بالبی، نظریه پرداز معروف در زمینه رشد کودک، رابطه عاطفی عمیق به ویژه بین مادر و کودک را دلبستگی می نامد که البته آن را می توان به هر رابطه عمیق بین دو فرد که برای یکدیگر مهم هستند تا حدی تعمیم داد. بر این اساس دو نوع مهم دلبستگی ایمن و ناایمنی ممکن است در کودک شکل بگیرد.

مجله سپیده دانایی:«پدر و مادر «هستی» هر دو کارمند بودند و از صبح تا بعدازظهر نمی توانستند در کنار او باشند و مجبور بودند او را به مهد کودک ببرند اما از دو سال پیش که تصمیم به این کار گرفته بودند چندان موفق نبودند چون او هر روز صبح گریه می کرد و نمی خواست به مهد برود. وقتی هم می رفت چندان در فعالیت های مهد کودک مشارکت نمی کرد.


 این درحالی بود که مربیان مهد معتقد بودند او بچه باهوشی است و اگر بخواهد بهتر از خیلی بچه های دیگر عمل می کند. هستی تا سه سالگی پیش مادربزرگش بزرگ شده بود و به قول پدر، مادربزرگ او را خیلی لوس کرده بود چرا که همه خواسته های او را برآورده می کرد. مادر و پدر هستی خیلی نگران بودند چون حتی در یک کلاس نقاشی که عصرها همراه مادر می رفت فقط در صورتی حاضر بود سر کلاس بنشیند که مادر هم با او سر کلاس برود.»

هستی نمونه ای از کودکانی است که با اضطراب شدیدی در جدا شدن از اطرافیان نزدیک خود روبرو هستند. واقعیت آن است که جدایی از کسانی که به آنها احساسی داریم برای هر کس و در هر سنی که باشد تجربه آسانی نیست. همه ما کم و بیش و در هر سنی که باشد تجربه آسانی نیست. همه ما کم و بیش در طول زندگی تجاربی از این دست داشته ایم؛ تجاربی گه گاه سخت و دردناک و البته شاید در عین حال متحول کننده اما تصویر آشنایی برای بسیاری از ما حداقل تا سال های نه چندان دور، اشک ها و لبخندهای کودکان در آغاز مدرسه بوده است.

عده ای از بچه ها که تا روزهای قبل با شور و شوق فراوان کیف و لباس تهیه کرده اند در لحظه جدا شدن از والدین دچار ترس و دلهره، وصف ناشدنی می شوند؛ به پدر یا مادر می چسبند، گریه می کنند، حاضر نیستند از او جدا شوند و اگر هم جدا شوند گرفته و غمگین در کلاس می نشینند و البته بعضی هم مثل همکلاسی سال اول دبستان من از کلاس و مدرسه فرار می کنند.

اگرچه در سال های اخیر با وجود مدارس پیش دبستانی شیوع این موارد کمی کمتر شده است، همچنان به عنوان یکی از شکایت های رایج والدین مطرح است. نزدیک شدن فصل مدارس بهانه ای است تا این موضوع را جدی تر مورد بررسی قرار دهیم و شاید دیگر امتناع کودکان و نوجوانان از مدرسه را تنها دلیل تنبلی و بهانه گیری آنان ندانیم. شاید پای اضطراب و دلهره ای جدی در میان باشد.

با اضطراب جدایی کودکان چه کنیم؟

تعریف اضطراب جدایی

اضطراب به خودی خود پدیده ای سالم و طبیعی است که در روندت رشد همه ما اتفاق می افتدو فقط زمانی از آن به عنوان اختلال یاد می کنیم که در یک سن نامتناسب و نیز شدید باشد. همه بچه ها در حدود هشت الی نه ماهگی به بعد به اصطلاح «غریبی می کنند» یعنی با دیدن افرادی که برای آنها آشنا نیستند، گریه می کنند کهگاهی آنقدر شدید است که والدین را عصبی می کند اما در حقیقت این علامتدر کودکان نشانه مرحله ای طبیعی و بهنجار از رشد کودک است و علامت اینکه آنها توانسته اند میان مراقبان خود و سایرین تمایز قائل شوند.

همراهی والدین با کودک در این مرحله به او کمک می کند با اطمینان قابل توجهی از این مرحله حساس رشدی عبور کند. در حالت معمولی این اضطراب طبیعی کودک در حدود هجده ماهگی بسیار کم می شود و واکنش های خفیف تری در برابر روبرو شدن با غریبه ها نشان می دهد. والدینی کهاز لحاظ کمی و کیفی حضور کافی دارند و احساس ترس و اضطراب کودک را در این سن می پذیرند و با در آغوش گرفتن و موجه و طبیعی جلوه دادن احساس او حمایت می کنند به گذر از این مرحله کمک خواهند کرد و بالعکس والدینی که در برابر این بی تابی و بی قراری دستپاچه و عصبی می شوند و با خشونت رفتار می کنند یا بالعکس به حمایت بیش از حد از کودک اقدام می کنند و اجازه رویارویی تدریجی کودک با اطرافیان را به او نمی دهند، گذر کودک از این مرحله را سخت می کنند. در این صورت کودک به نوعی در این ترس و اضطراب باقی می ماند، حالتی که شکل شدت یافته آن اختلال اضطراب جدایی نامیده می شود.

نظریه دلبستگی

بالبی، نظریه پرداز معروف در زمینه رشد کودک، رابطه عاطفی عمیق به ویژه بین مادر و کودک را دلبستگی می نامد که البته آن را می توان به هر رابطه عمیق بین دو فرد که برای یکدیگر مهم هستند تا حدی تعمیم داد. بر این اساس دو نوع مهم دلبستگی ایمن و ناایمنی ممکن است در کودک شکل بگیرد. در دلبستگی ایمن کودک دنیای پیرامون خود را پیش بینی پذیر، امن، حمایت کننده و آرامش بخش می داند که در واقع ناشی از تجربه ای است که با اولین مراقبین زندگی خود (به ویژه پدر و مادر) داشته است. مراقبینی که این حمایتگری و توجه به موقع و کافی به نیازهای او را نشان داده اند. شرایط برعکس این حالت یعنی مراقبینی که به نیازهای کودک توجه کافی ندارند یا فقط هر وقت که خودشان آماده و سرحال باشند به کودک توجه می کنند.

بنابراین سبب می شوند کودک تصور کند دنیا چندان یا شاید اصلا قابل اتکا و قابل پیش بینی نیست و در این صورت یا به طور کلی نسبت به بزرگترهای خود بی تفاوت و بی احساس می شوند یا همیشه برای نگه داشتن آنچه از نظر آنها در هر لحظه ممکن است از دست برود مصرانه تلاش کنند. همان حالتی که در اختلال اضطراب جدایی نیز می بینیم. نظریه پردازان دلبستگی معتقدند این الگوهای دلبستگی ایمن و ناایمن، که در نوزادی و کودکی پایه گذاری می شود، به نوعی در همه رابطه های بعدی فرد در نوجوانی و بزرگسالی تقریبا به شکل مشابهی تکرار می شود.

علائم اختلال اضطراب جدایی


اختلال اضطراب جدایی یکی از اختلال های رایج در بین کودکان است. نشانه های اصلی این اختلال را می توان به صورت زیر ذکر کرد:

1- کودک وقتی احساس می کند جدایی نزدیک است یا درست در لحظه جدایی گریه می کند یا سایر علائم ناراحتی را نشان می دهد.

2- وقتی پدر یا مادر بیرون هستند کودک هر طور شده، حتی از طریق تلفن تماس خود را با پدر و مادر حفظ می کند.

3- بچه های کوچکتر مبتلا به این اختلال همواره نگران این هستند که والدین یا نزدیکان شان صدمه یا آسیب ببینند.

4- کودک در موقع خواب از دیگران می خواهد کنار او بمانند و نمی تواند در اتاق خوابش تنها بخوابد.

5- معمولا از مدرسه رفتن امتناع می کند.

6- بچه های بزرگتری که این مشکل را دارند بیشتر شکایت های جسمانی دارند.

در ضمن اغلب برای اینکه در کنار والدین بمانند از رفتن به اردو یا بیرون رفتن با دوستان اجتناب می کنند.

دلایل بروز اختلال اضطراب جدایی


1- ژنتیک: پاره ای از کودکان به طور ژنتیکی دارای خلق و خوی حساس تر و مضطرب تری هستند که آمادگی آنها را برای این مشکل زیادتر می کند. در ضمن زمینه ارثی چنین مشکلی در پدر، مادر یا اطرافیان نزدیک بر بروز آن تاثیرگذار است.

2- روش های فرزندپروری: پیش از این و در توصیف این مشکل درباره نقش والدین در بروز آن سخن گفتیم. در واقع والدین بسیار سهل گیر که به همه خواسته های کودک تن در می دهند و نیز والدین بسیار سختگیر هر دو احتمال بروز اختلال اضطراب را افزایش می دهند.

3- ساختار خانواده: نبود کمی و کیفی والدین، یا حضور خانواده هایی که پیوستگی، حمایت، گرمی و صمیمیت در آنها کم است و خانواده قادر نیست تعارض ها و تنش های احتمالی را به طور مناسبی حل کند در بروز بسیاتری اختلالات از جمله این اختلال موثر شناخته شده اند. بعضی دیگر از ساخت های خانواده که در این زمینه مؤثر شناخته شده اند عبارتند از:

- بزرگ شدن کودکان با افرادی که از حوصله و صبوری لازم در برخورد با بچه ها برخوردار نیستند.

- نبود یکی از والدین به دلیل طلاق، فوت یا کار زیاد

- بزرگ شدن در خانواده های پرجمعیت، محله های فقیر یا دارای سطح اقتصادی - اجتماعی پایین.
البته باید در نظر داشت قرار گرفتن در معرض استرس، بیماری یا فوت یکی از اطرافیان نزدیک و مهم برای کودک یا نوجوان، تغییرات مهم در زندگی مثل تغییر مدرسه، محل زندگی یا بیماری خود کودک عواملی هستند که به تشدید این مشکل دامن می زنند.

درمان


رویکردهای مختلفی در درمان اختلال اضطراب جدایی مورد استفاده قرار می گیرد که بعضی از آنها بر خود کودک یا نوجوان، بعضی بر خانواده های آنان و بعضی بر هر دو تمرکز دارند. با اینحال باید در نمظر داشت از آنجایی که این اختلال تا قبل از هجده سالگی و در واقع درباره کودکان و نوجوانان مطرح است، همواره یک اصل کلی را در مورد چنین اختلالاتی باید در نظر داشت و آن اصل کلی دخیل کردن والدین در فرایند درمان است چون این والدین هستند که مسئولیت آمد و رفت آنها را برعهده دارند و هزینه های احتمالی درمان را پرداخت می کنند. بنابراین برای جلب همراهی بیشتر آنان لازم است آنها را در جریان فرایند درمان قرار دهیم.

درمان های متمرکز در کودکان و نوجوانان


بازی درمانی در مورد کودکان کم سن و سال تر و درمان شناختی رفتاری و گروه درمانی و درمان هایی با رویکردهای دیگر همچون روان تحلیلی در مورد کودکان سنین بالاتر و نوجوانان در این زمینه مؤثر است. اصل کلی در همه این درمان ها آن است که کودک افکار و احساسات خود در این زمینه و سایر نگرانی هایش را برون ریزی کند و با کمک یک متخصص، هر چه بیشتر با آنها آشنا شود و در کنار آن، به طور مستقیم و غیرمستقیم مهارت های لازم برای برخورد مناسب با ترس ها و اعتماد به نفس و توانمندی تحمل و کنار آمدن با نگرانی های خود را بیاموزد. کودکان و نوجوانان در گروه آگاه می شوند فقط خودشان نیستند که این مشکل را دارند و همین همدلی برای آنها کمک کننده است.

درمان های متمرکز بر والدین


این نوع درمان ها از یک سو مسائل مربوط به خود والدین و مشکلات روانشناختی احتمالی آنان را هدف قرار داده است و از سوی دیگر سبک های ارتباطی و فرزندپروری والدین را مورد بررسی قرار می دهد. بر اساس تحقیقات بسیاری، اضطراب افسردگی و وسواس در والدین کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی شایع است. به عبارت دیگر والدین از همان ابتدا به واسطه اضطراب و نگرانی های زیاد خود، کودکان را بیش از حد تحت کنترل قرار می دهند. همانطوری که پیش از این گفتیم سبک های سختگیرانه از یک سو و سبک های سهل گیرانه و بیش حمایت گر از سوی دیگر کودکان را در معرض چنین آسیبی قرار می دهد. در روند درمان، والدین با این فرآیندها آشنا می شوند و در جهت تعدیل آن قدم برمی دارند.

آنچه در زمینه درمان گفته شد، به طور قطع نیازمند کمک متخصص و صبوری در طی مراحل درمان است. اما ذکر چند نکته نیز خالی از فایده نیست.

- در موقعی که کودک برای جدا شدن از شما بی تابی می کند، وقت بگذاریدو اگر می دانید طبق تجربه احتمالا او خیلی بی تابی خواهد کرد، از قبل طوری برنامه ریزی کنید که در موقع رفتن یا برعکس گذاشتن کودک در جایی، وقت کافی داشته باشید تا حرف های او را بشنوید. اجازه دهید راجع به ترس ها و نگرانی هایش وقتی شما نیستید با شما حرف بزند. به حرف هایش گوش دهید و او را تسکین دهید. سپس با کمی بازی یا فعالیتی که او دوست دارد، سرگرمش کنید تا این لحظه برای او تلخ نباشد. برخی والدین به اشتباه در لحظه آخر و هنگامی که خودشان به شدت دیرشان شده است، کودک را جلو مدرسه یا در مهد یا خانه می گذارند. بنابراین هیچ حوصله و فرصتی برای پردداختن به احساسات کودک ندارند.

- در مورد همه بچه ها و به ویژه آنان که با این مشکل روبرو هستند، طوری برنامه ریزی کنید که با نبود شما به طور تدریجی روبرو شوند. یعنی شاید در اوایل لازم است مدت نبود شما کمتر از حتی یک ساعت باشد و بعد به تدریج اگر شرایط زندگی تان به گوه ای است که لازم است این زمان به چند ساعت برسد، آن را افزایش دهید.

- در نبود خود، کودکان را به مراقبین مطمئن و با حوصله بسپارید.