کودکان


2 دقیقه پیش

با بطری نوشابه برای پسر کوچولو هواپیما بسازید

به جای خریدن اسباب بازی های گران قیمت ، می توانید با استفاده از ابزاری که در خانه در اختیار دارید اسباب بازی هایی با کمک فرزندان خود بسازید که هم در هزینه ها صرفه جویی می ...
2 دقیقه پیش

از رایحه درمانی نوزادان بیشتر بدانید

آیا شما می خواهید برای مراقبت از نوزاد خود، یک رویکرد جامع تری را انتخاب کنید؟ آیا شما به عنوان یک پدر و مادر به دنبال درمان های طبیعی برای بچه های کوچک خود هستید؟ آیا می ...

انیمیشن «من شرور» چه چیز‌هایی به كودك یاد می‌دهد؟


اسمش هست «من شرور» و حتی از نظر برخی مترجم‌ها « من نفرت انگیز». با این وجود قهرمان این داستان شاید شرور به نظر برسد، اما به هیچ عنوان نمی‌توان لقب «نفرت‌انگیز» را به او چسباند.


مجله سیب سبز: اسمش هست «من شرور» و حتی از نظر برخی مترجم‌ها « من نفرت انگیز». با این وجود قهرمان این داستان شاید شرور به نظر برسد، اما به هیچ عنوان نمی‌توان لقب «نفرت‌انگیز» را به او چسباند. گرو در قسمت اول این انیمیشن می‌خواهد ماه را بدزدد و زمین را یخبندان كند، اما همین شرور به ظاهر كنترل ناپذیر، در قسمت دوم از كشفیات قدیمی‌اش برای مبارزه با شرور‌ها استفاده می‌كند و برای محافظت از زمین جان می‌كند. این قهرمان دوست‌داشتنی با آن چهره زشت و خسته تنها نیست. ده‌ها «مینون» تك چشم و دو چشم زرد رنگ به او برای ساختن داستانی هیجان‌انگیز و به خاطر ماندن كمك می‌كنند و سه فرزندخوانده قد و نیم‌قدش نه تنها برای ساختن انسانی بهتر از این تبهكار قدیمی در تلاشند، بلكه با فعالیت‌های‌شان داستانی جذاب‌تر را هم به بینندگان دو قسمت این انیمیشن تقدیم می‌كنند.

من، نفرت‌انگیز نیستم!

در نزدیكی خانه‌ای با چوب‌های پرچین سفید و بوته‌های پر از گل رز كه در یك منطقه شاد بیرون شهر واقع شده، خانه‌ای سیاه با حیاطی بدون چمن قرار گرفته كه هویت آن برای اهالی محل و همسایه‌ها مجهول است. این خانه رازی بزرگ را در خود پنهان كرده و در ادامه داستان می‌بینیم كه پناهگاه بزرگ مخفی را در زیر زمین خود جا داده‌است. پناهگاهی كه در آن برای بزرگ‌ترین سرقت مسلحانه تاریخ زمین برنامه‌ریزی می‌شود. بررسی‌های موشكافانه «گرو» قرار است به سرقت ماه منجر شود. بله! به همین سادگی! گرو قرار است ماه را بدزدد.

گرو برای رسیدن به این هدف به هر دری می‌زند و حتی در ظاهر سرپرستی چند كودك بی‌سرپرست را هم بر عهده می‌گیرد. اما این كار كه قرار بود گرو را به هدفش یعنی دزدیدن ماه نزدیك‌تر كند، مسیر زندگی او را برای همیشه عوض می‌كند. او در پایان داستان دل به بچه‌ها می‌بندد و مثل یك پدر از آنها حمایت می‌كند. پدر شدن به زندگی سیاه گرو رنگ می‌دهد.

 او حالا مفهوم «مراقبت كردن»، «دوست داشتن» و البته «دوست داشته‌شدن» را می‌شناسد و به همین دلیل در قسمت دوم انیمیشن مسیر زندگی‌اش را تمام و كمال تغییر می‌دهد و به جای تبهكار بودن، مبارزه با تبهكار‌ها را به عنوان هدفش انتخاب می‌كند.

سلام آدم‌های خاكستری

شاید بتوان گفت كه پیام اصلی انیمیشن دو قسمتی «من شرور» این است: آدم‌ها سیاه یا سفید نیستند. مجرمی كه شهر از دست او امان ندارد، می‌تواند در دلش مهر چند كودك بی‌سرپرست را جا دهد؛ دوست‌شان داشته باشد؛ نگران‌شان شود و برای آرامش‌شان به هر دری بزند.

گرو كه در ابتدای داستان، شخصیتی سیاه به نظر می‌رسد، در پایان داستان شخصیتی خاكستری به نظر می‌رسد كه در كنار فعالیت‌های مجرمانه‌اش، می‌تواند نقش پدری خوب را بازی كند و حتی برای شادی بچه‌هایش در جشن تولد آنها لباس پرنسسی بپوشد و كلاه‌گیس به سر بگذارد. بچه‌ها خیلی زود به گرو كه برای خوشحال كردن‌شان به هر دری می‌زند دل می‌بندند و حضور «مینون»های ابله هم در جذاب كردن این داستان، خنداندن‌شان و حتی هیجان‌زده كردن‌شان نمی‌تواند بی‌تاثیر باشد. با این وجود، برای بچه‌ها پذیرفتن سیاه و سفید بودن شخصیت گرو و اشتباه كردنش آسان نخواهد بود. او یك قهرمان مطلق نیست و قرار نیست بیننده‌اش در تمام داستان با خیال مطمئن به تماشای رشادت‌هایش بنشیند. او «زورو» نیست، بلكه «شروری» است كه گاهی در دام‌هایی كه خودش برای دیگران پهن كرده می‌افتد و حتی شكست می‌خورد.

من معمولی هستم

گرو یك آدم خاص است؛ یك تبهكار و البته مغز متفكر اما انیمیشنی كه داستان زندگی او را روایت می‌كند، نشان می‌دهد كه حتی آدم‌های خاص هم در خانه، زندگی عادی‌ دارند. بچه‌های گرو در پایان شب برایش شعر می‌خوانند؛ لالایی می‌شنوند؛ بوسیده می‌شوند و این مجرم كه از سر اتفاق به دنیای پدرها وارد شده، مثل یك آدم‌عادی در كنار آنها حاضر می‌شود. گذشته از این، «گرو»ی به ظاهر سخت‌دل، مثل همه آدم‌های عادی می‌تواند عاشق شود و به زنی كه مثل او اهل عملیات سری است، دل ببندد.

این شباهت می‌تواند خیال ازدواج و تشكیل خانواده را به ذهن «گرو»یی كه دیگر اهل كارهای خلاف نیست، بیندازد و لباس دامادی به تن او كند. برای كودكانی كه قهرمان ذهنی‌شان را همیشه دور از دسترس و خارق‌العاده تصور می‌كنند و بر این باور هستند كه در دنیای قهرمان‌ها ناممكن و شكست خوردن معنایی ندارد، آشنایی با گرو كه نه تنها گاهی به بن‌بست می‌خورد، بلكه در كنار فعالیت‌های خاص و قهرمانانه‌اش، هیچ چیز را با لذت معمولی بودن و پدر بودن عوض نمی‌كند، خالی از لطف نخواهد بود.

من، نفرت‌انگیز نیستم!

خط قرمز‌ها پاك می‌شوند

در دنیای گرو هدف وسیله را توجیه می‌كند و شاید برای كودكانی كه چنین ذهنیتی را به سختی می‌توانند بپذیرند، درك این موضوع و البته كنار آمدن با آن آسان نباشد. كودكان قانونمدار‌تر از آن هستند كه بتوانند برای رسیدن به هدفی عالی، قانون‌های مزاحم را كنار بگذارند و به هر وسیله‌ای و حتی به قیمت شكست برخی قانون‌ها و اصول، به خواسته متعالی خود برسند اما برخلاف این موضوع، گرو تصمیم می‌گیرد برای متوقف كردن یك تبهكار، سراغ همان سلاح‌های قدیمی كه می‌خواست با كمك‌شان ماه را بدزدد، برود و از روش‌های تبهكارانه برای حفظ امنیت زمین استفاده كند.

گرو دیگر میانه‌ای با كارهای خلاف ندارد. این را همه ما می‌دانیم؛ اما سابقه او در شرارت، ذهنش را حتی برای رسیدن به اهداف انسان‌دوستانه به همان مسیر قدیمی هدایت می‌كند. شاید درك و البته پذیرفتن چنین مفهومی برای كودكانی كه مخاطب این انیمیشن نیستند، آسان نباشد. كودكانی كه اهل اسطوره ساختن هستند، نمی‌توانند با گرو در این زمینه همراه شوند و بپذیرند كه قهرمان‌شان برای رسیدن به هدفش شكست می‌خورد، اشتباه می‌كند و حتی ویرانی به بار می‌آورد.

این داستان ادامه دارد

گفتیم كه گرو شكست می‌خورد، اما ناامیدی در دنیای او جایی ندارد. او را می‌توان نماد سخت‌كوشی دانست و به عنوان كسی كه همیشه به دنبال ایده‌های تازه برای رسیدن به هدفش هست، معرفی كرد. او برای متوقف كردن تبهكاری كه قصد ویران كردن دنیا را دارد، سلاح می‌سازد اما در جنگ میان آنها، سلاح گرو به دست تبهكار می‌افتد و به وسیله‌ای برای زودتر ویران كردن دنیا تبدیل می‌شود.

با این وجود او تا آخرین لحظه برای جبران كردن اشتباهش تلاش می‌كند و درحالی كه مینون‌هایی كه پیش از این دوست و همراهش بوده‌اند، با شرارت‌های رقیب گرو به دشمن او تبدیل شده‌اند، او برای برگرداندن شرایط به روزهای قبل و نجات دوستان قدیمی و البته کل ساکنان زمین  تلاش می‌كند. البته حتی در این جریان هم می‌توان تلاش سازندگان انیمیشن برای معمولی نشان دادن این مغز متفكر را دید و  شكست خوردن كسی كه سال‌ها تبهكار بوده، به پیشرفته‌ترین تكنولوژی‌ها مجهز بوده و به سخت‌كوشی هم مشهور است را دید اما منتظر باختنش در این بازی نماند.

البته نباید فراموش كنیم كه درحال تماشای یك انیمیشن كودكانه هستیم كه باختن در آن معنایی ندارد و به همین دلیل زنی كه گرو به او دلبسته بود، در آخر داستان دوباره به كمكش می‌آید؛ او و زمین را نجات می‌دهد و با این قهرمان خاكستری، پیمان ازدواج می‌بندد و همه مینون‌ها و بچه‌های گرو در این جشن آنها را حمایت می‌کنند.

توی چاه نیفتید

قرار نیست به هر كسی اعتماد كنیم. این یكی دیگر از پیام‌هایی است كه انیمیشن من شرور به بینندگانش می‌دهد. در قسمت دوم این انیمیشن می‌بینیم كه تبهكارقدیمی می‌تواند در لباس یك شیرینی فروش ظاهر شود و برای مخفی كردن فعالیت‌های مجرمانه‌اش، ظاهری متفاوت به خود بگیرد.

البته از آنجا كه قرار نیست سازندگان انیمیشن‌ها، بچه‌ها را با چهرهای غم‌زده و نگران از سینما بیرون بفرستند، گرو در جریان داستان از فعالیت‌های پنهان این جنایتكار با خبر می‌شود و به قیمت به خطر انداختن زندگی‌اش، راز او را فاش می‌كند.

با این انیمیشن بیشتر آشنا شوید

سه سال پس از تولید اولین قسمت انیمیشن من شرور یا Despicable Me، سازندگان این انیمیشن پرطرفدار قسمت دوم آن را ساختند. درحالی كه قسمت اول این انیمیشن توانسته بود طرفداران زیادی را در گوشه گوشه دنیا پیدا كند، افت سری دوم آن نمی‌توانست دور از انتظار باشد.

 اما سازندگان روی چنین انتظار بدبینانه‌ای خط كشیدند و با همان قدرت، قـسمـت دوم این انیمیشن را روانه بازار كردند و توانستند برای هر دو مجموعه در وب‌سایت «imdb» رتبه‌ای نزدیك 8 از 10 را به دست‌‌آورند.

من، نفرت‌انگیز نیستم!

به دنیای مینون‌ها خوش‌آمدید

كمتر كسی است كه این انیمیشن دو قسمتی را دیده باشد اما به مینون‌های دل نبسته باشد. آنها كه حتی نمی‌توانند با مخاطب‌شان حرف بزنند، آنقدر با رفتارهای‌شان خود را در دل مخاطبان جا كرده‌اند كه به یكی از انگیزه‌های ساخت قسمت سوم این انیمیشن تبدیل شده‌اند.

مینون‌ها قرار است شخصیت‌های اصلی سومین قسمت از این انیمیشن كه ساخت آن شروع شده و به زودی به بازار فیلم و انیمیشن راه پیدا می‌كند، باشند و به همین دلیل نام سومین قسمت این مجموعه به «مینون‌ها» تغییر كره است. تاكنون داستان كلی این قسمت كه قرار است تابستان امسال اكران شود، منتشر نشده است.


ویدیو مرتبط :
به یاد كودك غرق شده سوری

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

به كودك خود یاد بدهید دوست پیدا كند!



 

به كودك خود یاد بدهید دوست پیدا كند

 

برای كودك آسان است كه در محیط خانه پر شور باشد. او با عشق و تایید والدین خود احاطه شده و احساس امنیت می‌كند. با این وجود وقتی او بزرگ می‌شود وضعیت فرق می‌كند.

 

در محیط مدرسه، دوستان همسال و همكلاسی‌های او برای او اهمیت پیدا می‌كنند. بعضی از كودكان به طور ذاتی خجالتی و ساكت هستند. آنها در این دوران عقب‌نشینی می‌كنند و مهم است كه آنها را از خلوت خود بیرون بكشیم و به آنها كمك كنیم برای جلب احترام دیگران، با همسالان خود ارتباط برقرار كنند.

 

برای كودك آسان است كه در محیط خانه پر شور باشد. او با عشق و تایید والدین خود احاطه شده و احساس امنیت می‌كند. با این وجود وقتی او بزرگ می‌شود وضعیت فرق می‌كند.

 

در محیط مدرسه، دوستان همسال و همكلاسی‌های او برای او اهمیت پیدا می‌كنند. بعضی از كودكان به طور ذاتی خجالتی و ساكت هستند. آنها در این دوران عقب‌نشینی می‌كنند و مهم است كه آنها را از خلوت خود بیرون بكشیم و به آنها كمك كنیم برای جلب احترام دیگران، با همسالان خود ارتباط برقرار كنند.

 

كودكان با اجتماعی شدن آشنایی ندارند و این كار برای همه آنها آسان نیست. برخی از كودكان درون‌گرا هستند و لازم است به آنها یاد بدهیم چگونه با دیگران معاشرت كرده و رابطه برقرار كنند. دوستان خوب می‌توانند زندگی آ‌نها را كامل كنند و شما نمی‌خواهید آنها چنین فرصتی را از دست بدهند. اگر كودك شما منزوی است، با كمی مراقبت و توجه می‌توانید به او كمك كنید حرف خود را بزند و مهارت‌های اجتماعی را فرا بگیرد.

 


علل كمرویی

 

بعضی از كودكان بسیار خجالتی هستند و دوست پیدا كردن برای آنها مشكل است. آنها دوست دارند با بقیه كودكان بازی كنند اما از آنجا كه فاقد مهارت‌های اجتماعی هستند، نمی‌دانند چگونه باید به سایرین بپیوندند. كودك ممكن است مشكلات رفتاری مانند پرخاشگری، عدم توجه یا كمرویی داشته باشد. این مانعی بین كودك و سایر كودكان ایجاد می‌كند و او دوستی نخواهد داشت.

 

ممكن است كودك به بیماری اوتیسم مبتلا باشد. در این حالت او به مراقبت و درمان ویژه نیاز دارد. این روزها كودكان به آسانی ارتباط برقرار نمی‌كنن؛ چون عادت كرده‌اند تنهایی در مقابل تلویزیون یا با بازی‌های كامپیوتری وقت بگذرانند. این فقدان روابط اجتماعی به بروز مشكل در دوست‌یابی كودكان منجر می‌شود.

 

بعضی از كودكان فرصتی برای دوست پیدا كردن ندارند. ممكن است در همسایگی كسی نباشد كه كودكان همسن و سال وی داشته باشد. دنیا محل رقابت است و برخی از كودكان برنامه‌هایی دارند كه آنها را خیلی مشغول می‌كند. آنها به كلاس‌های ورزشی می‌روند یا سرگرمی‌های مختلفی دارند كه دیگر وقتی برای معاشرت با سایر كودكان برای آنها باقی نمی‌گذارد.

 


نكاتی برای كمك به كودك برای غلبه بر كمرویی


خود را درگیر فعالیت‌های فرزندانتان كنید. از آنجا كه كودك خود را تماشا می‌كنید،‌ این كار به او احساس امنیت می‌دهد. او مطمئن‌تر و اجتماعی‌تر می‌شود. باشگاه‌ها و انجمن‌های فراوانی هستند كه فعالیت‌های اجتماعی را سازماندهی می‌كنند. بعضی از مدارس نیز برای چنین فعالیت‌هایی برنامه‌ریزی می‌كنند. عضو چنین باشگاه‌هایی شوید و كودك خود را در این فعالیت‌ها شركت دهید.

 

با پدر و مادرهایی كه كودكی همسن و سال فرزند شما دارند دوستی كنید. اگر كودك شما ببیند كه شما با پدر و مادر سایر كودكان معاشرت می‌كنید،‌ بر كمرویی خود غلبه می‌كند. این كار همچنین دایره دوستان شما را نیز وسیع‌تر خواهد كرد.